نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 3:53 AM | نظرات (0)
راز نعلین وصله دار آقا
ساده زیستی آقا چیزی نیست که کسی در آن شک و شبهه ای داشته باشد و حتی دشمن ترین دشمنانش هم به آن معترفند، پس نیازی هم نیست که ما بخواهیم با انتشار تصویر نعلین وصله دار رهبر انقلاب، مسأله اثبات شده ای را دوباره اثبات کنیم. نعلین وصله دار آقا، گرچه نشانه ساده زیستی ایشان و بی توجهی شان به زخارف دنیا هست، ولی نکته اصلی چیز دیگری است. اصل قصه به اصول «حکمرانی اسلامی» بازمیگردد. یک رهبر اسلامی پیش از آنکه مردم را امر به چیزی کند یا آنان را از چیزی نهی کند، خودش عامل به آن دستورات است، و آقا مصداق بارز این شیوه حکمرانی است.
نوروز 88 بود که آقا در حرم امام رضا(ع) فرمودند: در مصارف گوناگون شخصی و خانوادگی، اسرافِ فردی صورت میگیرد. تجملگرائیها، چشم و همچشمیها، هوسرانی افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهای غیر لازم خریدن؛ اینها از موارد اسراف است. وسائل تجملات، وسائل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ اینها چیزهائی است که ما برای آنها پول صرف میکنیم. پولی که میتواند در تولید مصرف شود، سرمایهگذاری شود، کشور را پیش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومی کشور را زیاد کند، این را ما صرف میکنیم به این چیزهای ناشیشدهی از هوس، چشم و همچشمی، آبروداریهای خیالی. باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوی مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوی مصرفمان غلط است. چه جوری بخوریم؟ چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ تلفن همراه توی جیبمان گذاشتهایم؛ به مجرد اینکه یک مدل بالاتر وارد بازار میشود، این را کأنّه دور میاندازیم و آن مدل جدید را باید بخریم؛ چرا؟! این چه هوسبازیای است که ما به آن دچار هستیم.
حالا نعلین وصله دار آقا معنای دیگری پیدا میکند. او پیش و بیش از مردمی که به آنان امر و نهی میکند به گفته های خودش عمل میکند. نعلینی که میتواند با وصله زدن همچنان از آن استفاده کند را دور نمی اندازد. چون او «امام» است، و امام پیش از تأدیب مردم باید خودش را تأدیب کنید و پیش از گفتار باید رفتارش را اصلاح کند. «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ.»
انتشار این تصویر اونم در آستانه سال نو و در ایامی که هوسبازی و چشم و همچشمی برای خرید شب عید بیداد میکنه، به من و شمای حزب اللهی مدعی ولایتمداری درسی عملی داد که مراقب باشیم و حواسمون جمع باشه که امام ما کیه و چی گفته و از ما چی خواسته و قبل از اینکه از ما بخواد، خودش چه جوری عمل کرده. گرچه قطعاً آقا توقع نداره که ما مثل او زندگی کنیم، ولی به قول امیرمؤمنان(ع): «أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَی مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْه، أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد». (آگاه باشید که امام شما از دنیای خویش به دو جامه فرسوده و دو قرص نان کفایت کرده و رضایت داده است؛ البته شما توانایی چنین کاری را ندارید، ولی با پرهیزگاری و تلاش فراوان، و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید.)
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 3:39 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 3:34 AM | نظرات (0)
گفت: خامنه ای که دیگر اشک ندارد!!!
گفتم: امامشان کشته ی اشک است، با همین اشک ها از کربلا به قدس می رسند...
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 3:04 AM | نظرات (0)
بحمدالله جوانهای مؤمنِ خوبی داریم در عرصهی فرهنگ و هنر؛ فعالیت کردند، کار کردند؛ حالا بعضی جوانند، بعضی دورهی جوانی را هم گذراندهاند؛ ما عامل فرهنگی کم نداریم. ما حتماً در مسئلهی فرهنگ[باید توجه کنیم]، دولت محترم هم باید توجه کند، دیگران هم توجه کنند. بنده هم در این نگرانی با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند. با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بیملاحظگی نمیشود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنهی فرهنگی بهوجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود [آن را] جمع کرد...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392 ساعت 6:30 AM | نظرات (0)
سیدنا الاستاد امام خامنه ای حین تدریس روایتی مشهور از کتاب شریف کافی نقل کردند:
راوی؛ علیبن حمزه ماجرای یکی از کُتّاب بنیامیه را که با او دوست بوده و اموال نامشروع بسیار داشته و شرفیاب محضر امام صادق میشود، نقل میکند...
امام علیه السلام به او میفرمایند: باید از تمام این اموال، خودت را پاک کنی «فمن عرفت منهم، رددت علیه ماله و من لمتعرف، تصدقت به» اگر چنین کنی من هم «أضمن لک الجنة» بهشت را برای تو ضمانت میکنم. جوان برمیگردد به کوفه و تمام اموالش؛ حتی لباس تنش را صدقه میدهد و شیعیان برای او مالی اندک را فراهم میکنند و لباس برایش میخرند... تا اینکه او بیمار میشود.
استاد معظم با اینکه سند روایت را ضعیف دانستند ولی ادامه روایت را احتمالاً برای یک تذکر مرتبط با تذکر اخلاقی ابتدای درس خواندند «و ماأتى علیه إلا أشهر قلائل حتى مرض، فکنا نعوده، فدخلت علیه یوماً و هو فی السوق ففتح عینیه» چند ماهی نگذشت که او بیمار شد و ما به عیادتش رفتیم. او در حال احتضار بود، چشمش را باز کرد و به من گفت: «یا علی! وفى والله صاحبک» به خدا قسم دوستت ــ امام صادق (علیه السلام) ــ به وعدهاش وفا کرد! ثم مات... او از دنیا رفت و ما او را تجهیز کردیم و دفن و... تا بعداً به محضر امام صادق شرفیاب شدم.
تا مرا دیدند فرمودند: یا علی! وفینا والله لصاحبک، ای علی، به خدا قسم ما به وعدهٔ خود در مورد دوستت وفا کردیم.
اینجا بود که ایشان منقلب شدند، بغض کردند و گریستند و فوراً به ادامه بحث پرداختند. اما همه متأثر شدند، انشاءالله سایه ایشان مستدام باشد و انشاءالله لحظه جان دادنِ ما هم اهلبیت از ما دستگیری کنند و با آرامش و اطمینان از شفاعت و عنایت ایشان از دنیا برویم.
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392 ساعت 6:11 AM | نظرات (0)
در عجبم از رهبری که می گویند 95 میلیارد دلار دارایی دارد، کلکسیون های رنگ و وارنگ از هر نوع دارد، 170 عصای آنتیک دسته طلا دارد، بجای نان و پنیر در صبحانه اش خاویار رشت دارد، بجای بیت چندین و چند ویلا در شمال دارد، عباهایی به قیمت 400 هزار دلار دارد، هواپیمای 330 برای جابجایی اسب هایش دارد، باغ ملک آباد به مساحت 10 هزار متر در مشهد دارد، کمیسیون 5 سنتی از یک میلیون و نهصد هزار بشکه نفت دارد، پس نمی دانم این چه کفش های پینه بسته ایست که او به پا دارد ؟؟؟؟!!!!!
هان فهمیدم او نام و نشانی از علی (ع) دارد، میلیون ها فدایی و جان ناقابل دارد، خانه اش بجای فرش، موکت و نقشی از عرش دارد، در دل هر ایرانی باغیرت جای دارد، همچون شهدا چفیه ای بر گردن دارد، همچون جانبازان دستی ز یادگار از دشمن دارد، صدها هزار خاطره از جبهه و زندان دارد، راستی یادم رفت او کفش هایی پینه بسته همچون امیرالمؤمنین علی (ع) دارد...
شهادت یادگار امام از زندگی ساده رهبری
وظیفه خود میدانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیتالله خامنهای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت میشدم از آنجا برخاستم و به موکت پناه بردم. مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی.
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392 ساعت 6:08 AM | نظرات (0)