بزرگترین عذاب، همان عذابی است که اکنون ما در آن هستیم و از آن غافلیم، یعنی نبود امام زمانمان در بینمان...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 دی 1393 ساعت 5:42 AM | نظرات (0)
بزرگترین عذاب، همان عذابی است که اکنون ما در آن هستیم و از آن غافلیم، یعنی نبود امام زمانمان در بینمان...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 دی 1393 ساعت 5:42 AM | نظرات (0)
آقاســـــــــلام!بازمنــم ،خاک پایــــتان!
دیـــوانه ای که لک زده قلبــــش برایــــــتان !
در این کلاس ســــرد حضور تو واجب است
این بار چندم است که استاد غایب است ؟
نرگس شکفتــــه است تو را داد می زنـــد
آقا بیا که فاصـــــله فــــــریاد می زنــــــــد
این روزها نمی شــــــــــــود اندوهگین نبود
دلــــــواپس نهایــــــــت تلخ زمیــــــــن نبود
تب کرده مادرم ز غمت مدتـــــی مدیـــــــد
هذیان مادرم شده « آقا خوش آمدیــــد »
امشب دلم عجیب تو را درد می کشـــــــد
دستم مدام واژه ی « بر گرد » می کشـد
امضاء : دو چشم خیس و دلی در هوایتـــان ،
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتــــــــــان . . .
الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة
نوشته شده در تاريخ شنبه 27 دی 1393 ساعت 6:28 AM | نظرات (0)
یا صاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه )
گر عفو کنی یا نکنی حق داری
گر نامه ام امضا نکنی حق داری
با این همه عصیان و خطاکاری ما
گر چهره هویدا نکنی حق داری
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمودند:
یا علی! بدان که والاترین یقین را بین مردمان، گروهی از مردم آخر الزمان دارند که پیامبرشان را درک نکرده اند و حجت خدا امام زمان از ایشان مخفی شده و با این حال به سیاهی نوشته ای بر سپیدی کاغذی ایمان می آورند . و همین که سخنی از امام به ایشان می رسد بدان یقین پیدا می کند.
آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
برگرد ای یوسف فاطمه (س)
نوشته شده در تاريخ شنبه 27 دی 1393 ساعت 6:19 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ شنبه 27 دی 1393 ساعت 6:15 AM | نظرات (0)
مادری رفت پیش امام صادق علیه السلام.
گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم...
حضرت فرمود
صبر کن پسرت برمی گردد...
رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت...
حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟ خب پسرت برمی گردد
دیگر... رفت اما از پسرش خبری نشد...
برگشت؛
آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن؟
دیگر طاقت نیاورد... گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟...... نمی توانم صبر کنم..... به خدا طاقتم تمام شده...
حضرت فرمود
برو خانه پسرت برگشته... رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته...
آمد پیش امام صادق، آقا جریان چیست؟
نکند مثل رسول خدا به شما هم وحی نازل می شود؟...
آقا فرموده بود
به من وحی نازل نشده اما:
«عِند فناءِ الصّبر یأتی الفَرج.....»
صبر که تمام بشود فرج می آید...
وسائل الشیعة، جلد ۱۵، باب استحباب الصبر فی جمیع الاُمور، حدیث ۲۰۴۶۶۲
این راه رسیدن به فرج است.
باید بی تاب مهدی فاطمه شویم...
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 دی 1393 ساعت 12:38 PM | نظرات (0)
ما هـمه
چشم انتظار بـهار
بـهار
چشم انتظارِ تو
ببیـن که چگونه فرش گستـرده به استقبالت
نـمی آیی؟!
یا اباصالـح الـمهدی
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 دی 1393 ساعت 10:26 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 دی 1393 ساعت 10:13 AM | نظرات (0)
اللهم عجل لولیک الفرج …
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 دی 1393 ساعت 10:09 AM | نظرات (0)
آقا بیا که این جمعه ، آخرین جمعه ی فراق باشد .
من هنوز هم چشم به آسمان دارم ..
دعای فرج را بهانه می کنم
آقای یاس و نرگس !
یادت باشد آقا !
امشب شمع های دلم را به نیت شما روشن کردم
قطرات اشکم به کنار ، به کبوتر دلم رحم کن .
نوشته شده در تاريخ جمعه 26 دی 1393 ساعت 9:46 AM | نظرات (0)