دوباره شهید شو...!

کاش می شد به همان حال و هوا برگردیم

بـه زمــیــن و بــه زمـــان شهـــدا بـرگـردیــم

 

دور بـاشـیـــم از آئـیـنـه ی خــودبـیـنـی مـان

کـاشــــ می شد که دوباره به خـدابرگردیم

آه ای شهدا

 

ای کاش دوباره زنده میشدی و دوباره شهید میشدی

اما اینبار نه از زخم دشمن

از زخم جانکاه خودی ها

با شهادتت آینده رو برای ما خریدی

اما خرابش کردیم

 

بیا و دوباره آینده سازی کن

دل بر ما نبند، خودت بیا و دوباره شهید شو

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 دی 1393  ساعت 1:54 PM | نظرات (0)

این موضوع ممکن است غلط باشد

ممکن است عده زیادی از مردم یک جامعه نسبت به موضوعی علاقه نشان دهند

از قضا این موضوع ممکن است غلط باشد!!

آیا صرفاً نصیحت یا مشاوره و هر ابزار کلامی دیگری به تنهایی توان و یارای رفع یک نقص فرهنگی را دارد؟

برای اصلاح یک فرهنگ غلط ، گاهی نیاز به یک تصویر ذهنی داریم

گاهی باید یک مفهوم با تصویر در ذهن نهادینه شود

گاهی تصویر مانع توجیه تراشی می شود

آن هم برای موضوعی که از اساس غلط است!!

به عبارت نزدیک تر به ذهن، حجّت تمام می شود

این وظیفه ی مهم یک گرافیست است

زدن تیر خلاص و اتمام حجت

نهادینه سازی مفهوم

این فراتر از خلق یک اثر هنریست

این یک وظیفه ی اجتماعیست



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 29 دی 1393  ساعت 6:28 AM | نظرات (0)

یادت باشــد

یادت باشــد

خــدا فقـط رزق حــلال می دهـــد . . .

 حـــرام  کـه آمـــد

 بــدان  شیـــطان

 رزقـت داده استــ

 حـواسـت  بــخودت هـست ؟



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 29 دی 1393  ساعت 5:28 AM | نظرات (0)

دِلم گرفت

دِلم  گرفت
وقــتـــــــے  دیدم  کارگر  شهردارے
پشت  گارے اش  نوشته :

به  کارَم  نخند
مــُــحــتــــــــاجِ  روزگـــــــــــارم ...!!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 دی 1393  ساعت 7:38 PM | نظرات (0)

شاید تا فردا بیاد بشیم دو نفر

مأمور سرشماری:«سلام علیکم.خوبی حاج خانوم؟ تو خونه چند نفرید؟ شناسنامه هاشونو بیار برا سرشماری!»
پیرزن لای در را بیشتر باز می کند. سر و گردنش را بیرون می دهد و سر و ته کوچه را دید می زند.
بعد با چشم پر از اشک میگه:«این خونه رو بزار برا فردا سرشماری کن! میشه؟»
مأمور سرشماری:«مادر آخه چه فرقی داره؟ فردا هم مثل امروز. فردا کم و زیاد می شید؟»
مادر:«آره، شاید شدیم. پسرم 29 ساله رفته جبهه هنوز برنگشته. میگم شاید تا فردا بیاد بشیم دو نفر.»

چن ساله با داغ دلت می سوزی
چن ساله چشماتو به در می دوزی
با چه امیدی پشت در می شینی
می خوای بازم جوون تو ببینی؟!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 دی 1393  ساعت 6:59 AM | نظرات (0)

پس چـرا بـچه هام زنگ نمیزنن

پیـــــرمردی موبایلشو بـرد تعمیر کنه . . .

بـعداز مدتی آقایی که موبایل تعمیر میکرد گفـت : موبایلت سالمه پدرجـان ، چیزیش نیست …

پیـــــرمرد با صدای غمگین گفت : پس چـرا بـچه هام زنگ نمیزنن؟؟



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 دی 1393  ساعت 6:43 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :40      20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   >