اتل متل گم شدم...

اتل متل گم شدم تو این جاده باریک
دنبال تو میگردم تو این مسیرتاریک
 
راه من از تو دوره گم شده این بی زبون
دنبال تو میگرده، گمنامه و بی نشون
 
عطش فرا گرفته، چند سالی هست که تشنه ام
برای دل بریدن، دنبال تیغ و دشنه ام
 
 تو تشنگی اسیرم، اینم یه عادت شده
  قدم زدن تو ظلمت واسه من راحت شده
 
حرف دلم رو دارم با تاریکی میسازم
دارم کم کم بازی رو خود منم میبازم
  
خدای مهربون، دلهای عاشقونه
بگو بنده ت تو مرداب، تا کی باید بمونه؟
 
باید هر روز بشینه دست به دعا بمونه؟
یا که باید بجنگه، ذکر فرج بخونه؟
                                     
چونکه تنهای تنهاست باید یه جا بشینه؟
تو تاریکی این شهر بی شرمی رو ببینه؟
 
جماعت تو جاده.... تاریکی خیلی آشناست
حرفای ایندفعه هم فقط برای شماست
                                     
کجا رفته دینتون؟ چند از شما خریدن
که تو دانشگاهمون چادر زسر کشیدن
 
به جایی که صورتت، سرخ شه و آب شی، از شرم
میگی کاری نکرد که .... تازه استاد، دمت گرم!
      
 
یه دفعه چی شد خدا؟ که دلهامون جدا شد
یعنی با یک ماهواره . مسلمون بی خدا شد؟
                                     
چه جوریه؟ که خورشید مونده از جاده حیرون
که روزهای جاده هم تاریکه و بی نشون
 
شاید برای اینه، که چشمامون رو بستیم
یا تو شک خداوند، تو دوراهی نشستیم
  
 
بغض توی گلو هم انگاری دیگه مرده
نگفته های قبلی حالا شده یه عقده
                                     
آرزوهای ما شد همش خیالات خام
تو این کویر فقط من، یک آرزو رو میخوام
 
همون که خیلی وقته رنگ جدایی شده
همون که دیگه، برام تیر رهایی شده
                                     
آرزوی پریدن فقط میخواد سعادت
کاشکی که قسمت بشه، اتل متل شهادت


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393  ساعت 5:46 AM | نظرات (0)

ندای حسین زمان را لبیک گوییم...

به آیندگان بگویید که ما فرزند کسی هستیم که برای یاری دین خدا رفت.

ما فرزند کسی هستیم که از حسین آموخت و از محمد (ص) درس گرفت و

بگویید به ما وصیت کرد که پیرو فاطمه باشیم و وارث زینب و یار حسین تا سر حد جان...

و آنچنان عفیف باشیم که فاطمه را خوشحال...و آنچنان وفادار باشیم که زینب (س) را...

یادشان را همیشه زنده نگه داریم و

آنچنان فرزند تربیت کنیم که رضایت فاطمه را جلب کنیم. چون فاطمه (س) که حسین و حسن و زینب و کلثوم تربیت کرد

و زینب را خوشحال کنیم که یار حسین زمانه باشیم و

از حسین زمان پیروی کنیم و به نوای او لبیک بگوییم....

                                                                       وصیت نامه شهید حشمت الله طاهری



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393  ساعت 5:45 AM | نظرات (0)

من می ترسم از ایمان چیزی نماند....

در روزگاری که غیرتها خفته،
ترس در جانها رخنه کرده
و مردهای ریشوی تسبیح به دست، از زبان رهبری حرف می زنند
و از خود فتوا صادر می کنند
مبادا طعنه ها دلسردت کنند
مبادا امر امامت را از یاد ببری
من و تو،هر کداممان مسئولیم
مسئول حفظ ایمانها...
هر وقت این جمله ی شهید خلیلی را با خود زمزمه میکنم
ترس تمام وجودم را می لرزاند:
"من می ترسم از ایمان چیزی نماند."
آمدن روزی که از ایمان چیزی نماند،مبادا
اگر جامعه ای بی ایمان شد،من و تو هم در خطریم...
امر به معروف و نهی از منکرمان فقط برای امروز که
تحت تأثیر شهادت آمری ایجاد شده نباشد...
امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه ی خود بدانیم،
همیشه
و
همه جا...


پ ن1:کمر همت ببند که شهادت نزدیک است...
پ ن2:لفظ مردهای ریشوی تسبیح به دست به جمله ی شهید خلیلی در نامه ای که به امام خامنه ای نوشته بودند اشاره دارد.به قول ایشان(یک آقای ریشوی تسبیح به دست...)



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393  ساعت 6:36 AM | نظرات (0)

گریه های شب آخره . . .

بارون می باره آره بارون اشک

مثل گریه های شب آخره

یکی روضه میخونه اینجا هنوز

یکی داره اینجا دلو میبره . . .

( تصویر حاج قاسم میر حسینی ، قائم مقام لشکر 41 ثارالله ، شب عملیات کربلای 5 )

روحش شاد . . .



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392  ساعت 7:00 AM | نظرات (0)

داستانی بسیار جالب/اونهایی که خاک وطنشونو میفروشن بخونند...

اسیر شده بود 15 سال بیشتر نداشت؛ حتی مویی هم در صورتش نبود

سرهنگ عراقی اومد یقه شو گرفت، کشیدش بالا

گفت: اینجا چه کار میکنی؟ حرف نمی زد

سرهنگ عراقی گفت: جواب بده

گفت: ولم کن تا بگم.ولش کرد.خم شد از روی زمین یک مشت خاک

برداشت، آورد بالا گفت:اینجا خاک منه، تو بگو اینجا چه کار میکنی؟

سرهنگ عراقی خشکش زده بود . . .



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392  ساعت 6:43 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :31      20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   >