نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 8 بهمن 1393 ساعت 6:10 AM | نظرات (0)
ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﺷﺐ ﻣﺮﮒ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﻓﺼﻞ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮔﻞ ﻭ ﺑﺮﮒ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﻏﺴﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮐﻔﻦ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻧﻢ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻧﻢ
ﺯﯾﺮ ﺗﻞ ﺧﺎﮎ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻡ
ﻫﻤﺮﻫﺎﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺪﻡ
ﺍﺯ ﻧﻬﯿﺐ ﺗﺮﺱ ﺍﻋﻀﺎﯾﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﻟﺮﺯﻩ ﺍﺯ ﻭﺣﺸﺖ ﺳﺮﺍﭘﺎﯾﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ
ﺩﻭ ﻣﻠﮏ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ
ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﻗﻬﺮ ﺳﺮﮐﺶ ﺁﻣﺪﻩ
ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﺯ ﺁﺗﺶ ﺁﻣﺪﻩ
ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺭﺑﺖ ﺑﮕﻮ
ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺗﻮ ﮐﻮ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻋﺬﺍﺑﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺭ ﺧﺸﻢ ﺁﺑﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺭﻧﺪ
ﻋﻨﻘﺮﯾﺒﻢ ﺳﻮﯼ ﺁﺗﺶ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﯾﯽ ﺣﺰﯾﻦ
ﭘﺲ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﭼﯿﺮﻩ ﺷﺪ
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﯼ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ
ﺁﻣﺪ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﮑﺴﺮ ﻧﻮﺭ ﺑﻮﺩ
ﻗﺒﺮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩ
ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﺍﺫﻥ ﺣﻖ ﺍﻣﺪﺍﺩﺵ ﮐﻨﯿﺪ
ﺑﺎ ﺗﻮﻻﯼ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩﺵ ﮐﻨﯿﺪ
ﮔﺮﭼﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻟﯿﮏ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﯾﺰﻩ ﺧﻮﺍﺭﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﺭ ﻫﯿﺌﺖ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﺮ ﻏﺮﺑﺖ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ
ﺩﺭ ﻋﺰﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ
ﻟﻄﻤﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﺯﺩ
ﺍﯾﻨﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﻦ ﺭﺍ ﻭﺍ ﮐﻨﯿﺪ
ﺗﺎ ﭘﻼﮎ ﻋﺸﻖ ﺍﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ
ﯾﮏ ﮐﺒﻮﺩﯼ ﻫﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ
ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﻢ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﺍﺵ
ﺍﺯ ﺍﻭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﺎﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﯿﻦ
ﺳﯿﻨﻪ ﺯﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﯾﺎﺣﺴﯿﻦ
العبد
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 6 بهمن 1393 ساعت 6:55 AM | نظرات (0)
دنیایی که آخرش این حفره خاکی «قبر» باشد، دل بستن به آن برای چه؟!
و
دنیایی که اولش این حفره خاکی «قبر» باشد، چه هولناک خواهد بود
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 بهمن 1393 ساعت 7:27 AM | نظرات (0)
از حضرت علی (ع) نقل شده که حضرت فرمود:
هنگامی كه خداوند خواست ابراهیم را قبض روح كند، عزرائیل را نزد او فرستاد، عزرائیل نزد ابراهیم آمد و سلام كرد، ابراهیم جواب سلام او را داد و پرسید:
«آیا برای قبض روح آمدهای یا برای احوالپرسی؟»
عزرائیل: برای قبض روح آمدهام.
ابراهیم: آیا دوستی را دیدهای كه دوستش را بمیراند؟
عزرائیل بازگشت و به خدا عرض كرد، ابراهیم چنین میگوید، خداوند به او وحی نمود به ابراهیم بگو:
«هَلْ رَأیتَ حَبِیباً یكْرَهُ لِقاءَ حَبِیبِهِ، اِنَّ الْحَبِیبَ یحِبُّ لِقاءَ حَبِیبِهِ»
آیا دوستی را دیدهای كه از دیدار دوستش بیعلاقه باشد، همانا دوست، به دیدار دوستش علاقمند است».
بحارالانوار
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 دی 1393 ساعت 2:47 PM | نظرات (0)
امروز اولین روز بقیه عمر ماست...
نوشته شده در تاريخ جمعه 19 دی 1393 ساعت 6:10 AM | نظرات (0)
میرسد روزی که بی هم میشویم
یک به یک از جمع هم کم میشویم
به ادامه مطلب بروید تا تصاویری زیبا از .... ببینید
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 18 آذر 1393 ساعت 6:29 AM | نظرات (0)