نوشته شده در تاريخ سه شنبه 6 آبان 1393 ساعت 7:31 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 آبان 1393 ساعت 7:54 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 آبان 1393 ساعت 7:52 PM | نظرات (0)
صاحب شیعه بیا غیبت بس است
شیعه در دنیا غریب و بی کس است
می رود دنیا به سوی التهاب
شیعه کشتن گوییا دارد ثواب
سینه ها آماج تیغ و تیر شد
کی می آیی مهربانم دیر شد
زخم های شیعه گشته بی شمار
عاشق تو می رود بالای دار
دشمنانت دست در دست همند
وارثان شمر و سعد و ملجم اند
مهربان خیمه نشینی تا به کی
در بیابان بی قرینی تا به کی
ای که دستت می رسد کاری بکن
شیعه ی مظلوم را یاری بکن
زود تر آقا بیا امید نیست
کاممان تلخ است دیگر عید نیست
00000000
سید امیر حسین میر حسینی
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 آبان 1393 ساعت 7:51 PM | نظرات (0)
اکنون حسین فریاد می زند:
"هل من ناصر ینصرنی؟"
و من درحالی که نمازم قضا شده است می گویم:
لبیک یا حسین! لبیک...
حسین نگاه می کند لبخندی می زند و به سمت دشمن تاخت می کند...
و من باز می گویم: لبیک یا حسین!
حسین شمشیر می خورد من سر پدرم داد می زنم و می گویم:
لبیک یا حسین!
حسین سنگ می خورد، من در مجلس غیبت می گویم: لبیک یا حسین! لبیک...
حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید
و من در پس خنده های مستانه ام فریاد میزنم: لبیک...
حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:
هل من ناصر ینصرنی؟
من به دوستم دروغ میگویم و باز فریاد می زنم: لبیک...
نوشته شده در تاريخ شنبه 3 آبان 1393 ساعت 5:39 AM | نظرات (0)
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است؟
چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فراتست گل آلود؟
شرمنده زلعل لب عطشان حسین است
دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدا هم عزادار حسین است
نوشته شده در تاريخ شنبه 3 آبان 1393 ساعت 5:33 AM | نظرات (0)