قاعده
وزن مصدر ثلاثی مجرّد اگر چه سماعی است، اما قواعدی وجود دارد که با توجه به آنها میتوان وزن مصدر برخی از افعال ثلاثی مجرد را بدون مراجعه به فرهنگهای عربی حدس زد و تا حدود زیادی آنها را تشخیص داد.
البته ممکن است در مواردی این حدس صحیح نباشد. مهمترین این قواعد عبارتاند از:
الف) وزن «فَعَلَ»
1ـ اگر فعلی متعدّی باشد و بر شغل و حرفه دلالت کند، مصدر آن اغلب بر وزن «فِعَالَة» میآید؛ مانند: زَرَعَ (زِرَاعَة)، تَجَرَ (تِجَارَة)؛
2ـ اگر فعل متعدّی بر شغل و حرفه دلالت نکند، مصدر آن اغلب بر وزن «فَعْل» میآید؛ مانند: فَتَحَ (فَتْح)، أخَذَ (أخْذ)، ضَرَبَ (ضَرْب)؛
3ـ اگر فعلی لازم باشد و بر نوعی اظهار صدا و بانگ زدن دلالت كند، مصدر آن اغلب بر وزن «فُعَال» یا «فَعِیل» میآید؛ مانند: صَرَخَ (صُرَاخ) (فریاد زدن)، عَوَی (عُوَاء) (زوزه کشیدن سگ و گرگ) و صَهَلَ (صَهِیل) (شیهه کشیدن)؛
4ـ اگر فعل لازم معتل العین باشد، مصدر آن اغلب بر وزن «فَعْل» یا «فِعَال» میآید؛ مانند: نَامَ (نَوْم) و قَامَ (قِیام)؛
5ـ اگر فعل لازم بر امتناع و سرباز زدن دلالت كند، مصدر آن اغلب بر وزن «فِعَال» میآید؛ مانند: أبَی (إبَاء) (رد کردن و سر باز زدن) و جَمَحَ (جِمَاح) (سرکشی کردن)؛
6ـ اگر فعل لازم بر جنبش و حركت دلالت كند، مصدر آن اغلب بر وزن «فَعَلَان» میآید؛ مانند: جال (جَوَلان)، غَلَی (غَلَیان) (جوشیدن، غلغل زدن) و طَوَفَ (طَوَفَان)؛
7ـ اگر فعل لازم بر نوعی بیماری دلالت كند، مصدر آن اغلب بر وزن «فُعَال» میآید؛ مانند: رَعَفَ (رُعاف) (خون دماغ شدن) و سَعَلَ (سُعَال) (سرفه کردن)؛
8ـ اگر فعل لازم بر سیر و گردش دلالت كند، مصدر آن اغلب بر وزن «فَعِیل» میآید؛ مانند: ذَمَلَ (ذَمِیل) (شتابان سیر کردن)؛
9ـ اگر فعل لازم بر هیچ یک از موارد بالا دلالت نكند، مصدر آن اغلب بر وزن «فُعُول» میآید؛ مانند: رَكَعَ (رُكُوع).
ب) وزن «فَعِلَ»
1ـ اگر فعل ثلاثی مجرّدی كه ماضی آن بر وزن «فَعِلَ» است متعدّی باشد، مصدر آن اغلب بر وزن «فَعْل» میآید؛ مانند: فَهِمَ (فَهْم)؛
2ـ اگر فعلی مفهوماً بر رنگ دلالت كند مصدر آن اغلب بر وزن «فُعْلَة» میآید؛ مانند: سَمِرَ (سُمْرَة) (گندمگون بودن)؛
3ـ اگر فعل بر حالت و معنای ثابتی دلالت كند، مصدر آن اغلب بر وزن «فُعُولَة» میآید؛ مانند: یَبِسَ (یُبُوسَة) (خشک بودن)؛
4ـ اگر فعل از افعال علاجیه باشد، یعنی بتوان با حسّ آن را درک كرد، مصدر آن اغلب بر وزن «فُعُول» میآید؛ مانند: قَدِمَ (قُدُوم) (آمدن) و لَصِقَ (لُصُوق) (چسبیدن)؛
5ـ اگر فعل لازم بر هیچ یک از موارد بالا دلالت نکند، مصدر آن اغلب بر وزن «فَعَل» میآید؛ مانند: تَعِبَ (تَعَب) (خسته بودن) و أسِفَ (أَسَف) (افسوس خوردن).
ج) وزن «فَعُلَ» در این وزن ملاک یافتن وزن مصدر وزن صفت مشبهۀ فعل است؛ یعنی:
1ـ اگر صفت مشبهۀ آن بر وزن «فَعِیل» باشد، مصدر آن اغلب بر وزن «فَعَالَة» میآید؛ مانند: ظَرُفَ ! ظَرِیف (ظَرَافَة) و شَجُعَ ! شَجِیع (شَجَاعَة)؛
2ـ اگر صفت مشبهۀ آن بر وزن «فَعْل» باشد، مصدر آن اغلب بر وزن «فُعُولَة» میآید؛ مانند: عَذُبَ ! عَذْب (عُذُوبَة) (شیرین و گوارا بودن یا شدن) و صَعُبَ ! صَعْب (صُعُوبَة).