اگر «واو» در آخر کلمه قرار گیرد و ماقبل آن مکسور باشد «واو» به «یاء» قلب میشود. برای نمونه «رَضِوَ» تبدیل به «رَضِيَ» میشود.
ضمیر «واو» هرگاه به آخر معتل اللام بپیوندد به خاطر التقاء ساکنین لام الفعل حذف میشود؛ اگر عینالفعل مفتوح یا مضموم باشد فتحه و ضمه باقی میماند، اما اگر مکسور باشد به ضمه تبدیل میشود. برای نمونه «رَضِوْا» تبدیل به «رَضُوْا» میشود.
باب ششم (وزن «فَعُلَ») لازم است و نمیتوان آن را مجهول کرد؛ امّا باب چهارم (وزن «فَعِلَ») را میتوان مجهول کرد.
حروف و حرکاتی که از فعل حذف میشود، در میزان نیز باید حذف شود.
صیغۀ غائبون و غائبات در «یَدْعُونَ» و «یَرْخُونَ» از لحاظ شکل یکسان هستند؛ اما در واقع نون در غائبات نون ضمیر و «واو»، لام الفعل است؛ یعنی بر وزن «یَفْعُلْنَ» و بدون اعلال است؛ ولی در غائبون نون، نون عوض رفع و «واو»، «واو» ضمیر است و لام الفعل حذف شده است؛ یعنی بر وزن «یَفْعُونَ» است.
ضمیر «یاء» هرگاه به آخر معتل اللام بپیوندد به خاطر التقاء ساکنین، لام الفعل حذف میشود و اگر عینالفعل مکسور یا مفتوح باشد کسره و فتحه باقی میماند؛ اما اگر مضموم باشد به کسره تبدیل میشود.
صیغۀ مخاطبة و مخاطبات در «تَرْمِیْنَ» از لحاظ شکل یکسان هستند؛ اما در واقع «یاء» در مخاطبة ضمیر است و «یاء» لام الفعل حذف شده و بر وزن «تَفْعِیْنَ» است؛ ولی «یاء» در مخاطبات، لام الفعل و بر وزن «تَفْعِلْنَ» است.
هرگاه حرف «واو» در مرتبۀ چهارم به بعد قرار گیرد و ماقبل آن مضموم نباشد، حرف «واو» به «یاء» قلب میشود.
همزهٔ وصل همواره مکسور است؛ مگر اینکه اولین حرف متحرک، مضموم باشد. مانند «اُدْعُ»