آسمان من
همیشه با هم 
ایمیل مدیریت
نویسنده وبلاگ
در سال 1992 از سوی سازمان ملل متحد، روز 17 اکتبر برابر با 25 مهر، به عنوان روز جهانی ریشه‌کنی فقر نام‌گذاری شد

سابقه برگزاری روز جهانی مبارزه با فقر به سال 1987 و گردهمایی حدود 100 هزار نفر در میدان حقوق و آزادی بشر در میدان تروکادرو، پاریس، باز می‌گردد که محل امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 بوده است.

براساس ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر، برخورداری از امکانات مناسب رفاهی، از جمله دسترسی به خوراک، پوشاک، مسکن و خدمات درمانی و اجتماعی کافی از جمله حقوق اساسی تمامی افراد است.

گردهمایی سال 1987 به یاد قربانیان فقر، گرسنگی، خشونت و ارعاب و سرکوب صورت گرفت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه‌ای در سال 1993 روز 17 اکتبر را به عنوان روز جهانی ریشه کنی فقر به رسمیت شناخت و برگزاری آن را به کشورهای عضو سازمان توصیه کرد.

فعالان حمایت از حقوق اقتصادی و اجتماعی گفته‌اند که هدف از برگزاری مراسم روز جهانی ریشه کنی فقر رساندن صدای محرومان به گوش جهانیان است.

 
 

 


ادامه مطلب

[ جمعه 25 مهر 1393  ] [ 11:06 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

 امروز 25 مهرماه ،روز جهانی ریشه کنی فقر نام گذاری شده ،فقر، فقط کم داشت مال و امکانات نیست ؛ گاه افرادی در اوج نیاز، بی نیاز ند و مردمانی غرق در نعمت و ثروت محتاج، فرهنگ حیات بخش اسلام افزون بر ستیز با علت های فقر مالی و تاکیدبسیار بر دستگیری از نبازمندان ، بر مبارزه با ریشه های درونی فقر نیز سفارش بسیار کرده است،طمع یکی از این شاخه های فقر درونی است.در نگاه انسان آزمند ثروتمند باشد یا تهیدست امکانت و توانایی های دیگران بیش از آن چه هست ، زیبا دوست داشتنی و پسندیده جلوه می کند. وی به آن چه خود دارد نمی نگرد و همواره دست طلب و چشم طمع  به اموال  دیگران دارد. این خوی زشت ،شقاوت زا1 و فسادآفرین است .

حضرت علی(ع) در بیابانی بلند با اشاره به آفات طمع، آدمیان را از این فقر درونی خود خواسته بر حذر داشته و می فرماید" طمع، بردگی همیشگی است2 و طمع کار در بند ذلت است"3

به امید روزی که تمام فقرها مادی،معنوی، فرهنگی..... ریشه کن شود.

منبع:1 - امام علی "ثمره الطمع الشقا"، میزان الحکمه، ج5، ص 551

2- همان،ص552

 


ادامه مطلب

[ جمعه 25 مهر 1393  ] [ 11:04 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0
سیر تکاملی هنر در کودکان

در همه جای زمین ما و در میان تمام اقوام، اگر بزرگ‌ترها در هنر کودکان دخالتی نکنند، این هنر یکسان است ولی در مورد هیچ دو کودکی یکنواخت نیست.‌کودک سه ساله ابتدا خط خطی می‌کند یا با گذاشتن نقطه نقطه، نتیجه حرکت خود را با شگفتی می‌نگرد. دستهای او ابتدا حرکتی آزاد و غیر ارادی دارند، ناگهان در میان خطوط نقطه‌ها شکل می‌یابد، مار، خانه، خورشید و صورت انسان. شادی اکتشاف، انگیزه تازه‌ای می‌شود برای کوشش مجدد و موفقیت، او را به هیجان می‌آورد. حال اوست که خط‌ها و رنگ‌ها را در اختیار دارد و دلشاد از قدرتی که یافته است به آفرینش می‌پردازد.‌

کودک بزرگ می‌شود و پیش می‌رود، هر روز نکته تازه‌ای از آنچه دیده است بر صفحه کاغذ می‌آورد. در خمیر شکل می‌دهد و در قطعات می‌برد. این درختی است پرشکوفه، این خانه آرزوها است. خورشید همه جا می‌تابد. گل‌ها و درخت‌ها هزارگونه می‌شوند. برای او روِیاها و تخیلات انتهایی ندارند و همانند افسانه‌ها، در هنر همه چیز امکان‌پذیر است و بالاتر از همه، آفرینش زیبایی است که برایش لذت‌بخش است.‌

در ۹ و ۱۰ سالگی، اندک‌اندک، واقعیت‌ها و شکل ظاهری اشیاء، تجربیات تازه‌ای می‌شوند. آفرینش از راه اندیشیدن و تخیل، جای خود را به بازسازی طبیعت می‌دهد، رنگ‌ها و شکل‌ها، هاله افسانه‌ای خود را از دست داده و نموداری از واقعیت‌ها می‌شود. هر چیز ابعاد ظاهری خود را می‌یابد. دیگر درخت نمی‌تواند سر به خورشید بساید و انسان نمی‌تواند ابعادی بزرگ‌تر از خانه داشته باشد.‌نوجوان با دقت بیشتر رنگ‌ها و شکل‌ها را انتخاب می‌کند و با جرا‡ت و شهامت سعی دارد هر دو را در اختیار خود بگیرد. انسان‌ها، زندگی، عواطف و حالات دیگران را در کارهای هنری خود منعکس می‌کند. آثار او برخوردی از کندوکاو در درون و باز یافتن آن در چهره دیگران است.‌

آموزش هنر در دوران کودکی

این تنها بدین مفهوم است: حفظ آزادی برای طی مسیر طبیعی تکامل. هرگونه دخالتی در کار هنری کودکان، هرگونه راهنمایی، هرگونه دادن مدل یا تعلیم سبک خاص، یا القای سلیقه و دید ویژه، سیر طبیعی تکامل هنر را برهم می‌ریزد. قدرت خلاقه را از بین می‌برد. ارزش و مفهوم کار هنری کودکان را دگرگون و بلکه ویران می‌سازد و استعداد هنری را در نطفه از بین می‌برد. فرق آثار هنری و صنعتی در این است که در هنر، هر اثر شخصیت خاص خود را دارد ولی آثار صنعتی همه یکسان‌اند. وقتی آثار کودکان ارزش هنری می‌یابد که شخصیت، اندیشه، احساس و دریافت و سبک کار واقعی آنان در آن منعکس باشد. مهارت فنی در خط و سایه و شکل‌سازی و به کار بردن رنگ کاملاً جنبه فرعی دارد و هدف نیست.

حفظ آزادی برای طی مسیر تکامل

این بدان معنی نیست که کودک به حال خود رها شود و آزادانه در هر زمینه‌ای کار کند. هنرآموز با ایجاد محیط و حالت مناسب برای کار، آماده ساختن فکری و روانی کودک یا نوجوان، گسترش دید و تجربه او از راه گردش‌ها، قصه‌گویی، دادن زمینه‌های تخیل، یاد دادن طرز استفاده از انواع ابزار کار هنری، وسایل و فنون، آشنا کردن کودک یا نوجوان به رشته‌های مختلف هنرهای تجسمی، نقاشی، شکل‌سازی، حکاکی، سرامیک و ... و تهیه وسایل و امکان آفرینش در همه رشته‌ها برای او، استفاده از موسیقی برای برانگیختن قدرت تخیل، کار فراوان دارد. هدایت و تشویق او در جهت به کار بردن حداکثر قدرت خلاقه، پایان و تکمیل کار است. هنرمند باید از کار خود راضی باشد.

کودک و نوجوان از این قاعده مستثنی نیستند. هنرآموز با به نمایش گذاشتن آثار کودکان و نوجوانان به طور مداوم و گاه به صورت وسیع‌تر آن‌ها را به نقد کارهای خود می‌نشاند ولی خود مستقیماً اظهارنظر نمی‌کند. گاه آن‌ها را به کار دسته‌جمعی تشویق می‌کند تا بدون از دست دادن سبک خاص خود به آفرینش جمعی بپردازند. هنرآموز واقعی و موفق هم هنرشناسی است قوی، هم کودک‌شناسی است که از جان و دل به دنیای آنان راه یافته است و هم مربی است دقیق که با شور و شوق با آن‌ها کار می‌کند ولی هرگز تواضع خود را از دست نمی‌دهد و می‌تواند به آثار هنری کودکان آن طور بنگرد که باید نگریست.

اگر بیننده با آثار بزرگ‌ترها آشنا باشد، می‌داند که نگرش به آثار هنری بزرگسالان، در اصل اختلافی با نگرش کودکان یا نوجوانان ندارد. اگر با اثر هنرمند به دنیای درون و حالات و افکار او راه یافته، دریافت تازه و دقیق‌تری از دنیای اطراف خود می‌یابیم و به نکاتی پی می‌بریم که بدان توجه نداشته‌ایم، با اثر کودک با دنیای درون او و حالات و افکار او آشنا می‌شویم. کودکی مرحله‌ای از زندگی، با اندیشه‌ها، دریافت‌ها و محسوسات خاص خود که اگر مهم‌تر نباشد کم‌اهمیت از مراحل دیگر نیست. به شکل‌ها، به رنگ‌ها، به ترکیب‌ها و به اندیشه و احساسی که آن را آفریده است توجه کنید. سیر تکامل آن را در آثار کودکان مختلف بینید، خواهید دید شادی و شور زندگی و آفرینش چگونه از تمام آن‌ها باز می‌تابد.

شادی و شور و اطمینانی که در ما اثر می‌کند، ما را به فکر می‌اندازد و مسئولیت‌هایمان را در قبال نسل جوان از دیدگاه تازه‌ای در مقابلمان قرار می‌دهد.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 10:26 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0
صلح در خانواده را بیاموزیم!
مریم احمدی شیرازی

صلح مقوله ای خارج از زندگی نیست. هر چه با زندگی سر و کار دارد. با صلح هم سر و کار دارد به طوری که نبود صلح یعنی نبود زندگی و بودن صلح یعنی امکان وجود زندگی.

صلح رابطه ی مستقیمی با امنیت دارد. امنیت یعنی بودن در شرایطی که انسان بتواند آن را شناسایی کند و پیش بینی کند و با امور قطعی در آن روبرو باشد. امور قطعی مثل مقررات و قوانین معین و مناسب و قابل اجرا نه زور و فشار و تهدید. محیطی که در آن هرج و مرج و بی ثباتی رواج داشته باشد، افراد برای رسیدن به خواسته های خود به زور متوسل می شوند و از قدرت خود برای زورگویی استفاده می کنند، محیطی است که در آن امنیت وجود ندارد. محیطی که در آن آرامش، مقررات مناسب و احترام به حقوق افراد وجود دارد، محیطی که در آن انسان احساس کند دوستش دارند و او می تواند دیگران را دوست داشته باشد، به او اعتماد دارند و او می تواند به دیگران اعتماد کند، محیطی که در آن جنگ و جدال، داد و فریاد، تنبیه و تهدید وجود نداشته باشد، محیطی امن و مناسب برای زندگی کودک و بستری برای صلح است.

خانواده در ایجاد چنین محیطی می تواند نقش داشته باشد و وجود چنین محیطی برای پرورش کودکان، می تواند به درک واقعی از صلح کمک کند. کودکی که در محیطی امن و مناسب پرورش پیدا می کند، اصولا هم دوست دار صلح می شود هم در ایجاد صلح می تواند موثر باشد.

وقتی والدین فرزندان خود را همان طور که هستند می پذیرند، به آن ها احترام می گذارند، به توانایی های آن ها در همان اندازه که هست، اعتماد می کنند، وقتی می پذیرند که فرزند خود را با دیگری مقایسه نکنند برای شخصیت او احترام قایل شوند و دوست داشتن خود را مشروط به انجام کاری از طرف کودک نمی کنند، همه ی این ها فرصت هایی فراهم می کند تا کودک طعم آرامش و دوستی را بچشد و پایه های گرایش به صلح در وجود او محکم شود.

جنگ همواره با بمب و موشک و خمپاره انجام نمی شود. جنگ به ویژه در محیط خانواده می تواند با عدم پذیرش، بی احترامی، تهدید و زور هم اتفاق بیفتد. هیچ پدر و مادری اسلحه به روی فرزند نمی کشد اما با نشناختن ویژگی های او و بی اعتنایی به توانایی هایش می توانند با او بجنگند. همه ی جنگ ها هم همیشه آگاهانه نیست، بسیاری از آن ها که می جنگند، از روی نا آگاهی چنین کاری می کنند، نا آگاهی تهدیدی برای صلح است. پس اگر نا آگاهی و عدم امنیت را خطر هایی برای صلح بدانیم، این جاست که نقش خانواده در ترویج صلح بهتر مشخص می شود.

کودک از بدو تولد در خانواده و در محیطی که به عنوان خانواده برایش مهیا شده است، پرورش می یابد. پس آشنایی با صلح سن معینی نمی شناسد و از همان آغاز تولد انسان می تواند بودن یا نبودن آن را حس کند و با آن زندگی کند. صلح مثل هوا، مثل آب برای زندگی ضروری است و آغازی برای آموزش آن نمی توان تصور کرد. مفهوم صلح با مفهوم زندگی پیوند خورده است. چون کودکان در سال های نخست زندگی بیشتر به طور غیر مستقیم از رفتارهای ما و از محیط زندگی خود می آموزند پس یادگیری مفهوم صلح هم به شکل غیر مستقیم از رفتار والدین و محیط خانواده آموخته می شود.

هر قدر والدین درک درستی از صلح داشته باشند، در رفتار هایشان با فرزند، آن را به کار می بندند و غیر مستقیم آن را اجرا می کنند. صلح در خانواده با درک ویژگی های فرزند، احترام به توانایی های او، تشخیص تفاوت های او با کودکان دیگر، مقایسه نکردن، استفاده نکردن از تنبیه در تربیت، توجه به اهمیت گفت و گو و بیان خواسته ها و توقع ها، تلاش برای فهمیدن و فهماندن، دوست داشتن و بروز احساسات و عواطف به صورت سالم و سازنده و غیره در رفتار والدین خود را نشان می دهد.

پایه ی آموزش های اولیه ی زندگی اجتماعی در خانواده گذاشته می شود. یکی از عوامل مهمی که به خانواده کمک می کند تا وظیفه ی خود را به درستی انجام دهد، آگاهی است. آگاهی های مورد نیاز خانواده می تواند از طریق آموزش های لازم در اختیار خانواده ها قرار گیرد. خانواده قبل از تشکیل احتیاج به آموزش دارد یعنی برای انتخاب همسر و مدیریت خانواده. بعد از شکل گیری پیوند زناشویی، در حوزه ی همسرداری و رابطه با همسر نیاز به آموزش دارد. قبل از بچه دار شدن نیز احتیاج به آموزش هایی برای آمادگی های لازم برای فرزند پروری دارد. در ضمن، از نظر اقتصادی چنان چه خانواده ای تامین نشده باشد، یعنی از نظر رفع نیازهای اقتصادی در رفاه معمولی قرار نگرفته باشد، چه انتظاری می توان داشت که بتواند نیازهای معمولی خانواده را رفع کند؟ پس خانواده اگر از نظر آگاهی های لازم و نیازهای معمولی زندگی تامین نشود، نمی تواند به عنوان نهاد پایه اجتماع وظیفه ی خودش را به درستی انجام دهد.

آموزش صلح محدود به خانواده نیست. ممکن است فرصت ها و بستر اولیه برای درک مفهوم صلح، به وسیله خانواده فراهم شود، اما صلح فقط محدود به محیط خانواده نمی شود و اجتماع نیز نقش عمده ای در ایجاد فرهنگ صلح دارد. همه ی سازمان ها و نهادهای اجتماعی که به نوعی با کودکان و نوجوانان سر و کار دارند باید به این موضوع مهم توجه داشته باشند و برنامه هایی هماهنگ و هم سو برای ترویج فرهنگ صلح داشته باشند.

مدرسه و نظام آموزشی از مهم ترین بخش هایی است که باید به این موضوع بپردازد. به طور کلی هر کس و هر جایی که بخواهد با کودکان سروکار داشته باشد، باید از وجود کودک، ویژگی ها او و نیازهای واقعی اش با خبر باشد و برنامه هایی مناسب با آن ها داشته باشد. پس توجه به صلح در ارتباط با کودکان در جامعه نیز باید متناسب با ویژگی های کودکان باشد. برای مثال کودکان برای یادگیری یک موضوع نیاز به کار عملی و تجربه دارند، فقط با گفتن این که چه کاری درست است چه کاری نادرست، یا صلح چیست و صلح چه چیزی نیست، نمی توان امیدوار بود که کودکان آن را به خوبی بیاموزند و به کار گیرند.

در حالی که اگر کودکان در محیط هایی قرار بگیرند که اصول زندگی مسالمت آمیز و صلح جویانه در آن ها رعایت می شود، همان طور که درباره ی محیط مناسب در خانواده گفته شد، احتمال این که کودکان این مفهوم را بیاموزند و آن را در زندگی به کار گیرند و در نتیجه مروجان خوبی برای صلح باشند، بسیار زیاد می شود. پس برای آموزش صلح به کودکان چه در مدرسه چه در جامعه بهتر است به مفهوم صلح در مدرسه و جامعه، در برنامه ها و کارهایی که برای کودکان ارایه می شود، اهمیت داده شود.

صلح نه به معنای نبود جنگ، بلکه به معنای وجود امنیت، نبود تهدید، بلکه پذیرش تفاوت های انسان ها با یکدیگر، حل مسالمت آمیز مسایل، استفاده از روش های دوستانه برای تفهیم و تفاهم، مسلط بودن به تکنیک ها و روش های ارتباط کلامی مناسب و به کارگیری کلام به عنوان ابزاری برای ارتباط ، تسلط بر عواطف و ... است.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 10:09 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

در کشور ما به سبب بی توجهی بسیاری از خانواده ها،  بار اصلی تشويق كتابخوانی را باید آموزگاران و مربیان به دوش کشند. مربیان و آموزگاران باید به این باور برسند که کودکان و نوجوانان برای آن که در فراگیری همه درس ها موفق باشند باید بیش از هر چیز در زندگی خود کتاب بخوانند. کودک کتابخوان مطالبی را که می خواند بیشتر درک می کند و در نتیجه بیشتر از خواندن کتاب لذت می برد. هر چقدر که بیشتر لذت ببرد،‌بیشتر می خواند و هر چه که بیشتر بخواند بیشتر درک می کند. این روند دو سویه به او کمک می کند که در درس های خود درک بالاتری از خوانده های خود داشته باشد و مطالب را بهتر فرا گیرد.

چند رهنمود به مربیان و آموزگاران

  • ترويج كتابخوانی را جزئی مهم از كار آموزشی و تربيتی خود قرار دهید تا خواندن كتاب برای دانش آموزان يك عادت شود.
  • در برنامه درسی مطالعه آزاد دانش آموزان را بگنجانید. مطالعه آزاد مطمئن ترين ابزار برای پديدآوردن انگيزه در فراگيری است. هنگامی كه كودك درمی يابد با فراگيری مهارت خواندن می تواند قصه هايی بخواند كه برايش لذت بخش و سرگرم كننده است، يادگيری چنين مهارتی برای او معنا می يابد. معنادار بودن فراگيری مهارت خواندن، انگيزه فراگيری اين مهارت را تقويت می كند.
  • باید برای کتابخوان کردن دانش آموزانی كه در خانه پايه های چنين عادتی را به دست نياورده اند، تلاش بیشتر ی کنید.
  •  در شيوه های آموزشی نو، هر روز بيشتر كوشش می شود تا ياد دادن مهارت خواندن و نوشتن را با نثرهای داستانی پيوند دهند. تجربه نشان می دهد دانش آموزانی كه به دليل گرايش های شخصی كتاب مطالعه می كنند، مطالب را روان تر می خوانند و بهتر درمی يابند.
  • اكنون ثابت شده است كودكانی كه سطح مطالعه آزاد آن ها بالاتر است، در ديگر درس ها نيز دانش آموزان موفق تری هستند.
  • در خارج از آموزشگاه ها سرگرمی های های بسياری هست كه وقت كودك و نوجوان را به خود اختصاص می دهند و با كتابخوانی او رقابت می كند. در اين چالش تنها كتابهايی كه خواندن آن ها كودكان و نوجوانان را سرشار از لذت می كنند، می توانند رقيبان را از صحنه بیرون کنند و خود جایگاه استوارتری در زندگی کودکان و نوجوانان به دست آورند.

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 10:07 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

نام کتاب: زندگی روی زمين

نويسنده: ديويد اتنبورو

مترجمان: حسين دانشفرAWT IMAGE

شادروان بهمن سقطچيان

ناشر: جزيره دانش(الکترونيک)

سال نشر: 1385

اين کتاب نوشته‌ی يکی از نام‌‌آشناترين طبيعت‌شناسان و فيلم‌سازان علمی جهان است که بيش از 50 سال برای شبکه‌ی BBC فيلم ساخته است. اين کتاب نيز در واقع متن يکی از مجموعه فيلم‌های او با همين نام است که در سال 1979 توليد شد. او  پس از گشت و گذاری چند ساله در جای‌جای طبيعت، سرگذشت تکاملی جانداران را در چارچوب يک فيلم و يک کتاب به نمايش می‌گذارد. کتاب زندگی روی زمين در همان سال 1979 شش‌بار چاپ شد و همانند فيلم‌های اتنبورو در خاطرها ماندگار شد. اکنون برای خواندگان ايرانی فرصتی فراهم شده است که با خواندن اين کتاب همانند داروين و شاگردان مکتب او، که اتنبورو از بهترين‌های آن‌هاست، با سفری به طبيعت داستان نمايش‌گونه‌ي تکامل را پيش چشم خود ببينند.

فهرست مطالب

پيش‌گفتار مترجم

پيش‌گفتار نويسنده 

1. فصل اول: گوناگونی بيکران 

تصويرهای اين فصل

 

 

 

 

با اتنبورو بيش‌تر آشنا شويد


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 10:04 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0
ترويج علم يعنی بازگويی انديشه‌های علمی به زبانی که همگان بتوانند شناختی واقعی‌تر از علم و موضوع‌های مرتبط با آن پيدا کنند. داشتن چنين شناختی از علم و محصول آن، يعنی فناوری، برای زندگی بهتر همه‌ی شهروندان ضروری است، زيرا که در جهانی زندگی می‌کنيم که علم و فناوری از بنيان‌های اصلی آن است. هرچه شناخت ما از علم و فناوری عميق‌تر باشد، تصميم‌گيری‌هايی دقيق‌تر و سودمندتر خواهيم داشت. روشن است که هرچه دامنه‌ی نفوذ تصميم‌گيری‌ها بيشتر باشد، شناخت از علم وفناوری بايد عميق‌تر باشد.
هنگامی‌که از ترويج علم سخن می‌گوييم فقط به ساده‌سازی مفاهيم بنيادی فيزيک و شيمی يا زيست‌شناسی و پزشکی توجه نداريم. منظور ما از علم، دامنه‌ای گسترده‌تر است که مجموعه‌ای از مفاهيم و موضوع‌های تاريخی، جغرافيايی‌، اجتماعی، فلسفی، هنری، ورزشی، سياسی و دينی را نيز شامل می‌شود. به سخن ديگر، همه‌ی مفاهيم و موضوع‌هايی که می‌تواند عنوان يکی از مقاله‌های دانش‌نامه‌ای باشد، در دامنه‌ی ترويج علم قرار می‌گيرد. برای مثال، ما در کنار آگاهی از رويدادهای سياسی به آشنايی با مفاهيم سياسی مانند دموکراسی نياز داريم.
دانش‌نامه‌ها به دليل نقش بنيادی که در ترويج علم و افزايش آگاهی جامعه دارند، از گذشته مورد توجه بوده‌اند. کاربرد اصطلاح «انقلاب فرانسه» و «اصحاب دايره‌العارف» هر دو از سده‌ی هجدهم ميلادی رواج پيدا کرد. برای بروز دگرگونی در هر جامعه‌ی در کنار کنش‌های سياسی و اجتماعی به افزايش آگاهی عمومی نياز هست. به همين دليل بود که علامه دهخدا به عنوان يکی از فعالان سياسی دوره‌ی مشروطه به توليد لغت‌نامه‌ای پرداخت که در بسياری از جاها ساختار دانش‌نامه‌ای دارد.  
نيازی را که دهخدا در جريان انقلاب مشروطه با همه‌ی وجود احساس کرد، ديگر انديشمندان ايرانی به مرور دريافتند و دست به توليد دانش‌نامه زدند. با اين همه، بيشتر اين دانش‌نامه‌های کاغذی به دلايلی که اکنون جای بحث آن نيست، به انجام نرسيده‌اند و همچنان يکی از نيازهای بنيادی جامعه‌ی ايران برآورده نشده است. اکنون شبکه‌ی جهان‌گستر اينترنت فرصتی فراهم آورده است که بتوانيم با پشتيبانی و همراهی همه‌ی علاقه‌مندان به پيشرفت ايران، دانش‌نامه‌ای الکترونيکی يا دانش‌‌نامه‌های الکترونيکی فراهم آوريم.
در ادامه، برخی از مزيت‌هايی دانش‌نامه‌ی الکترونيکی برشمرده می‌شود:  
1. انتشار گسترده به تعداد کاربران اينترنت
دانش‌نامه‌های کاغذی به دليل قيمت بالا، جاگيربودن يا اطلاع‌رسانی ناکافی اغلب در دسترس کاربران اندکی قرار می‌گيرند. دانش‌نامه‌های الکترونيکی با بهره‌برداری از ظرفيت شبکه‌ی جهان‌گستر در دسترس کاربران بی‌شماری قرار می‌گيرند. امکاناتی مانند موتورهای جست‌وجو، خبرنامه‌های الکترونيکی و تبادل لينک، اطلاع‌رسانی و جذب مخاطبان را برای دانش‌نامه‌های الکترونيکی، آسان‌تر، گسترده‌تر و کم‌هزينه‌تر می‌سازند. 
2. به روزرسانی سريع‌تر و با هزينه‌ی کمتر
توليد و انتشار مقاله‌های دانش‌نامه‌ای اغلب کاری دشوار و با احتمال خطای بالاست. اين خطاها ممکن است از خطای انسانی در انجام پژوهش و نگارش تا خطای آماده‌سازی پيش از انتشار را شامل شود. جبران چنين خطاهايی در دانش‌نامه‌های کاغذی به چاپ ويرايش‌های جديد وابسته است که هزينه‌بر و زمان‌بر است. ويرايش مقاله‌های دانش‌نامه‌های الکترونيکی بدون هزينه‌های چاپ و در زمانی اندک انجام‌پذير است. 
3. دريافت نظر کارشناسان و مخاطبان
دانش‌نامه‌های الکترونيکی که بر شبکه‌ی جهان‌گستر منتشر شوند، امکان ارتباط دوسويه ميان پديدآورندگان و مخاطبان را دارند. نظر مخاطبان و کارشناسان می‌تواند به يافتن خطاهای احتمالی، ويرايش بهتر مقاله‌ها و اولويت‌بندی انتشار مقالات کمک کند. همچنين فرصت شناسايی پژوهشگران و نويسندگان توانمند برای همکاری با دانش‌نامه را فراهم می‌کند. امکان برقراری ارتباط‌ دوسويه برای دانش‌نامه‌های کاغذی به دشواری فراهم می‌شود.  
4. پيوند به منابع تکميلی و چندرسانه‌ای
مقاله‌های دانش‌نامه‌های الکترونيکی را می‌تواند به منابع تکميلی، مانند مقاله‌های پژوهشی، کتاب‌ها، خبرهای رسانه‌ها و پايگاه اينترنتی سازمان‌های مرتبط، پيوند و ارجاع داد. همچنين می‌‌توان فيلم‌ها، پويانمايی‌ها، عکس‌ها، پوسترها، فايل‌های صوتی و ديگر مطالب و منابع مرتبط را با مقاله‌‌های دانش‌نامه مرتبط ساخت. دانش‌نامه‌‌های کاغذی از بيشتر اين امکانات بی‌بهره‌اند و فقط برخی از آن‌ها همراه با لوح‌فشرده‌ی چندرسانه‌ای منتشر می‌شوند.
در پايان يادآور می‌شود که در کنار دانش‌نامه‌های الکترونيکی آزاد مانند ويکی‌پديا، به دانش‌نامه‌های الکترونيکی نياز داريم که مقاله‌های آن زير نظر گروه ويراستاری دانا و توانا توليد شود. چنين دانش‌نامه‌هايی از دقت بيشتر برخورداند و می‌توانند يکی از منابع توليد آثاری ديگر مانند دانش‌نامه‌های آزاد باشند. دانش‌نامه‌هايی از اين دست (البته، به زبان انگليسی) در شبکه‌ی اينترنت به صورت رايگان يا با پرداخت مبلغی اندک در دسترس علاقه‌مندان است. کتاب جهان (World Book)، نمونه‌ای از چنين دانش‌نامه‌هايی است.

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 9:54 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

دکتر غلام‌حسين مصاحب(1358-1289) در خانواده‌اى فرهنگى، با پيشينه‌ى خدمات فرهنگى و اجتماعى 300 ساله، در شهرستان نايين، در استان اصفهان، به دنيا آمد. برخى از نياکان او از جمله‌ى بزرگان دانش و ادب بودند و از جمله ملامصاحب که در عصر شاه عباس مي‌زيست و شاعرى بنام بود و نياى پدرى او مرحوم ملاميرزا محمد که از بزرگان علم و دين بود و مقبره‌اش در تخت فولاد اصفهان زيارتگاه است. همين طور مرحوم حاج ميرزا غلام‌على خوشنويس که در خوشنويسى و زبان فارسى و عربى سرآمد عصر خود بود و شعرهاى زيادى به زبان عربى و نيز کتاب‌هايى به اين زبان دارد که معروف‌ترين آن‌ها الفيهاوست که در آن همه‌ى دستورهاى صرف و نحو عربى را در هزار بيت آورده و هم چنين مرحوم عبرت مصاحبى نائينى که در شعر و عرفان مقام بالايى داشته است.

مرحوم دکتر مصاحب تحصيلات خود را در ايران، فرانسه و انگلستان گذراند و موفق به دريافت درجه‌ى دکترى در رياضيات به سال 1327 از دانشگاه کمبريج شد و رساله‌ى پايان تحصيل وى نيز در جلد ششم مجله‌ى انجمن فلسفه‌ى کمبريج در سال 1950 به چاپ رسيد. او داراى هوش و استعداد کم نظيرى بود، چنان که در تمام دوران تحصيلات ابتدايى و متوسطه، هرسال دوکلاس را با هم به پايان مي‌رساند و در 16 سالگى، دوره‌ى دوم متوسطه را با معدلى بيش از نوزده تمام کرد. در روز جشن سالانه که وى نطقى درباره‌ى اعتماد به نفس ايراد کرد، وزير معارف وقت نه تنها او را شاگرد اول تهران بلکه شاگرد اول ايران معرفى کرد و وى به اخذ مدال درجه‌ى اول علمى نائل شد.

گرچه رشته‌ى تحصيل و پژوهشى اصلى ايشان، رياضيات بود، ولى وسعت اطلاعات او در علوم قديم و جديد کم‌نظير بود. او زبان‌هاى فارسى، عربى، فرانسوى و انگليسى را در حد کمال مي‌دانست و با زبان آلمانى هم به اندازه‌ى رفع نياز و درک کتاب‌هاى رياضيات و فيزيک آشنا بود. در علوم معقول و منقول و علوم عربى هم تبحر و تحصيلات عميق داشت به طورى که از سوى مرجع وقت شيعيان به دريافت درجه‌ى اجتهاد مفتخر گرديد.

دکتر مصاحب از سال 1306 به خدمت وزارت معارف درآمد و در مشاغل رئيس کل تعليمات عاليه، مدير کل فنى و معاون فنى وزارتخانه انجام وظيفه کرد، ولى هيچ گاه اين مشاغل را جدى نگرفت و به دنبال مناصب دنيايى نرفت. در آغاز آن دوران، به مسايل اجتماعى و سياسى هم گوشه‌ى چشمى داشت و مدتى روزنامه‌اى منتشر کرد، اما به زودى از اين کار منصرف شد و يکسره به کارهاى علمى پرداخت. هرچند در هنگام اشتغال به امور ادارى هم لحظه‌اى از پژوهش و مطالعه غافل نبود.

مصاحب در ميان استادان و بزرگان و پژوهشگران مشار بالبنان بود و بعد از فوت وى دانشمندان و استادان دانشگاه، کانون نويسندگان و مجله‌هاى معتبر و وزين او را استاد علامه، آزاده، دانشمند بي‌نظير، دانشمند جميع‌الجهات، پدر رياضيات جديد در ايران و نظاير اين‌‌ها توصيف کردند. در حقيقت مي‌‌توان گفت که شخصيت علمى دکتر مصاحب عين خود او، و ذات او عين شخصيت علمي‌اش بود. مردى که در عين تحصيل در رشته‌‌ى رياضى، در فرهنگ فارسى هم مطالعه‌‌ى جدى داشت و در مدت 69 سال عمر پربرکتش، بر اثر زيادى معلومات و احاطه بر علوم قديم و جديد و دقت و موشکافى درکار، آثار علمي‌اش ، حتى آن‌ها که مربوط به دوران جوانى اوست ، هنوز کم‌نظير است.

ايشان نخستين کسى بود که منطق صورت را به معنى جديد، يعنى منطق رياضى را وارد فضاى فکرى ايران کرد. آثارى که در مباحث آناليز رياضى و تئورى اعداد و منطق صورت دارد، ازجهت جامعيت و حسن تأليف و سهل و ممتنع بودن شاهکار است . اما آن چه که شخصيت مرحوم دکتر مصاحب را ممتاز و مشخص مي‌ساختف يکى دقت و وسواس در کار پژوهش بود که حدس و گمان و تخمين و تقريب را در آن راه نمي‌داد. نمونه‌ى بارز اين امر کتاب حکيم عمر خيام به عنوان عالم جبر است که جلوه‌هاى تمرين، روحيه و روش علمى در آن مشهود است.

خدمت او در زمينه‌ى دايره‌المعارف فارسى به‌راستى بزرگ و ستودنى بود. ايشان در اين اثر، در زمينه‌ى رسم‌الخط فارسى و ضبط علائم و حروف، صاحب رأى و نظر و ابتکار تازه‌اى بود و روش مخصوصش در وضع لغت‌هاى جديد علمى و ترجمه‌ى اصطلاحات خارجى مشخص است. ابداع حروف " ايرانيک" در فارسى بدين منظور که به جاى حروف " ايتاليک" در متن‌هاى لاتين قرار گيرد هم از ديگر ابتکارات ايشان است.

در مورد وضع لغت‌هاى جديد در برابر تعبيرها و اصطلاحات خارجى که به مناسبت احتياج و لزوم ناگزير از به کار بردن آن‌ها بود اسلوب خاصى داشت و سال‌ها بود که به اتفاق جمعى از بزرگان و ادب‌دوستان هفته‌اى يک روز ، به طور معمول سه شنبه‌ها، جلسه‌اى داشتند و در آن به بحث در مورد اين گونه لغت‌ها مي‌پرداختند که از جمله نتيجه‌هاى آن کتاب فرهنگ اصطلاحات جغرافيايى است که در سال 1338 به چاپ رسيد. نام اين مجمع را به شوخى " ضراب‌خانه" گذاشته بودند، و لغت‌هايى را که مي‌ساختند، "مضروبات" مي‌خواندند.

از جمله کارهاى پرفايده‌ى ايشان، بنيان‌گذارى موسسه‌ى رياضيات در سال 1345 بود که سهم شايانى در بالا بردن سطح آموزش رياضيات در ايران داشت. هدف او پرورش افرادى بود که بتوانند به شايستگى رياضيات جديد را در دانشگاه‌ها پياده کنند. شناساندن تئورى اعداد به جامعه‌ى رياضى کشور و نگرش کتاب‌‌هايى تازه و با استانداردهاى جهانى از جمله کارهاى ديگر ايشان است. از اين رو، شايد نابجا نباشد از ايشان به عنوان پدر رياضيات جديد ايران ياد شود.

مهم‌ترين ويژگى اخلاقى دکتر مصاحب، نظم و سخت‌گيرى ايشان درباره‌ى انجام کارها بود. ايشان هميشه حدود ساعت سه صبح بيدار مى شدند و به مطالعه و نوشتن مي‌پرداختند و تا ساعت پنج و نيم کار مي‌کردند. سپس حمام مي‌کردند، لباس مي‌پوشيدند و بين ساعت شش تا شش و نيم جلوى دانشسرا بودند. حتى گاهى زودتر از نگهبان‌ها مي‌رسيدند و منتظر مي‌ماندند تا در باز شود. ساعت 12 به منزل بازمي‌گشتند و پس از خوردن نهار، مدتى استراحت مي‌کردند. اين پرکارى و مطالعه‌ى فراوان باعث مي‌شد که گاهى همسرشان به ايشان بگويند : اين کتاب را از جلوى صورتتان کنار ببريد تا من چهره‌ى شما را فراموش نکنم!

دکتر مصاحب تأليف‌هاى متعددى از خود به جا گذاشت که اهم آن‌ها عبارتند از:

1. مجله‌ى رياضيات عالى و مقدماتى ( 10-1309)،

2. جبر و مقابله‌ى خيام( تهران 1317) که شامل متن عربى و ترجمه‌ى فارسى رساله‌ى خيام در جبر و تاريخ رياضيات تا زمان خيام است. در اين کتاب براى نخستين‌بار جايگاه علمى خيام در رياضيات به‌ طور مستقل به زبان فارسى شناسانده شده است.

3. رساله‌ى دکترى که در جلد ششم مجله‌ى انجمن فلسفه‌ى کمبريج در سال 1950 ميلادى چاپ شده است.

4. مدخل منطق صورت، انتشارات دانشگاه تهران، 1334

5. حکيم عمر خيام به عنوان عالم جبر، انجمن آثار ملى

6. فرهنگ اصطلاحات جغرافى، 1338

7. آناليز رياضى

8. منطق رياضى

9. تئورى مقدماتى اعداد، جلد اول 1353 و جلد دوم 1358

10. دايره‌المعارف فارسى، جلد اول، الف تا سين،


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 9:50 AM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

 

مرگ آورترین رودخانه جهان!
آبگیر مردگان سیسیل، یکی از سمی ترین و خطرناک ترین آبگیرهای دنیا است. ترکیبات شیمیایی آب این مرداب، بالاترین میزان اسید سولفوریک را در خود دارد. این اسید همواره از ۲ چشمه زیرزمینی مجزا که در کف قرار دارند، به این دریاچه می ریزد. دریاچه مردگان یکی از مکان های دیدنی این منطقه است.

مرگ آورترین رودخانه جهان!

جذاب ترین موضوعی که توریست ها را به این مکان جذب می کند، ارتباط نزدیک مافیای سیسیل ایتالیا و این دریاچه است. گفته می شود که اعضای این مافیا برای خلاصی از دست اجسداد قربانیانشان، آنها را به این دریاچه پرتاب می کرده اند. به همین خاطر نیز برخی می گویند که نام مافیای سیسیل از این دریاچه نشات گرفته است. این که آیا این موضوع حقیقت دارد یا خیر، اثباتی وجود نداشته و تنها می توان بر شایعات تکیه کرد. در هر صورت، مقدار خلوصیت اسید این دریاچه به میزانی است که هر چیزی را در خود حل می کند. به همین دلیل هیچ حیوان، پرنده، ماهی و در کل هیچ موجود زنده ای در این آبها و در کنار آن زندگی نمی کند.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 22 مهر 1393  ] [ 10:15 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By R A S E K H O O N :.

تعداد کل صفحات : 11 ::      1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >  

درباره وبلاگ

سلام دوست عزیز در این وبلاگ شما شاهد مباحث گوناگون و کاربردی هستید پس اونو از دست ندین. التماس دعا
آمار سایت
کل بازدید : 55839 نفر
كل مطالب : 160 عدد
کل نظرات : 3 عدد
تاریخ ایجاد وبلاگ : پنج شنبه 20 شهریور 1393 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 30 آذر 1394 
لوگوی ما



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

فال حافظ




ابزار پرش به بالا

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

تعبیر خواب