دکتر غلامحسين مصاحب(1358-1289) در خانوادهاى فرهنگى، با پيشينهى خدمات فرهنگى و اجتماعى 300 ساله، در شهرستان نايين، در استان اصفهان، به دنيا آمد. برخى از نياکان او از جملهى بزرگان دانش و ادب بودند و از جمله ملامصاحب که در عصر شاه عباس ميزيست و شاعرى بنام بود و نياى پدرى او مرحوم ملاميرزا محمد که از بزرگان علم و دين بود و مقبرهاش در تخت فولاد اصفهان زيارتگاه است. همين طور مرحوم حاج ميرزا غلامعلى خوشنويس که در خوشنويسى و زبان فارسى و عربى سرآمد عصر خود بود و شعرهاى زيادى به زبان عربى و نيز کتابهايى به اين زبان دارد که معروفترين آنها الفيهاوست که در آن همهى دستورهاى صرف و نحو عربى را در هزار بيت آورده و هم چنين مرحوم عبرت مصاحبى نائينى که در شعر و عرفان مقام بالايى داشته است.
مرحوم دکتر مصاحب تحصيلات خود را در ايران، فرانسه و انگلستان گذراند و موفق به دريافت درجهى دکترى در رياضيات به سال 1327 از دانشگاه کمبريج شد و رسالهى پايان تحصيل وى نيز در جلد ششم مجلهى انجمن فلسفهى کمبريج در سال 1950 به چاپ رسيد. او داراى هوش و استعداد کم نظيرى بود، چنان که در تمام دوران تحصيلات ابتدايى و متوسطه، هرسال دوکلاس را با هم به پايان ميرساند و در 16 سالگى، دورهى دوم متوسطه را با معدلى بيش از نوزده تمام کرد. در روز جشن سالانه که وى نطقى دربارهى اعتماد به نفس ايراد کرد، وزير معارف وقت نه تنها او را شاگرد اول تهران بلکه شاگرد اول ايران معرفى کرد و وى به اخذ مدال درجهى اول علمى نائل شد.
گرچه رشتهى تحصيل و پژوهشى اصلى ايشان، رياضيات بود، ولى وسعت اطلاعات او در علوم قديم و جديد کمنظير بود. او زبانهاى فارسى، عربى، فرانسوى و انگليسى را در حد کمال ميدانست و با زبان آلمانى هم به اندازهى رفع نياز و درک کتابهاى رياضيات و فيزيک آشنا بود. در علوم معقول و منقول و علوم عربى هم تبحر و تحصيلات عميق داشت به طورى که از سوى مرجع وقت شيعيان به دريافت درجهى اجتهاد مفتخر گرديد.
دکتر مصاحب از سال 1306 به خدمت وزارت معارف درآمد و در مشاغل رئيس کل تعليمات عاليه، مدير کل فنى و معاون فنى وزارتخانه انجام وظيفه کرد، ولى هيچ گاه اين مشاغل را جدى نگرفت و به دنبال مناصب دنيايى نرفت. در آغاز آن دوران، به مسايل اجتماعى و سياسى هم گوشهى چشمى داشت و مدتى روزنامهاى منتشر کرد، اما به زودى از اين کار منصرف شد و يکسره به کارهاى علمى پرداخت. هرچند در هنگام اشتغال به امور ادارى هم لحظهاى از پژوهش و مطالعه غافل نبود.
مصاحب در ميان استادان و بزرگان و پژوهشگران مشار بالبنان بود و بعد از فوت وى دانشمندان و استادان دانشگاه، کانون نويسندگان و مجلههاى معتبر و وزين او را استاد علامه، آزاده، دانشمند بينظير، دانشمند جميعالجهات، پدر رياضيات جديد در ايران و نظاير اينها توصيف کردند. در حقيقت ميتوان گفت که شخصيت علمى دکتر مصاحب عين خود او، و ذات او عين شخصيت علمياش بود. مردى که در عين تحصيل در رشتهى رياضى، در فرهنگ فارسى هم مطالعهى جدى داشت و در مدت 69 سال عمر پربرکتش، بر اثر زيادى معلومات و احاطه بر علوم قديم و جديد و دقت و موشکافى درکار، آثار علمياش ، حتى آنها که مربوط به دوران جوانى اوست ، هنوز کمنظير است.
ايشان نخستين کسى بود که منطق صورت را به معنى جديد، يعنى منطق رياضى را وارد فضاى فکرى ايران کرد. آثارى که در مباحث آناليز رياضى و تئورى اعداد و منطق صورت دارد، ازجهت جامعيت و حسن تأليف و سهل و ممتنع بودن شاهکار است . اما آن چه که شخصيت مرحوم دکتر مصاحب را ممتاز و مشخص ميساختف يکى دقت و وسواس در کار پژوهش بود که حدس و گمان و تخمين و تقريب را در آن راه نميداد. نمونهى بارز اين امر کتاب حکيم عمر خيام به عنوان عالم جبر است که جلوههاى تمرين، روحيه و روش علمى در آن مشهود است.
خدمت او در زمينهى دايرهالمعارف فارسى بهراستى بزرگ و ستودنى بود. ايشان در اين اثر، در زمينهى رسمالخط فارسى و ضبط علائم و حروف، صاحب رأى و نظر و ابتکار تازهاى بود و روش مخصوصش در وضع لغتهاى جديد علمى و ترجمهى اصطلاحات خارجى مشخص است. ابداع حروف " ايرانيک" در فارسى بدين منظور که به جاى حروف " ايتاليک" در متنهاى لاتين قرار گيرد هم از ديگر ابتکارات ايشان است.
در مورد وضع لغتهاى جديد در برابر تعبيرها و اصطلاحات خارجى که به مناسبت احتياج و لزوم ناگزير از به کار بردن آنها بود اسلوب خاصى داشت و سالها بود که به اتفاق جمعى از بزرگان و ادبدوستان هفتهاى يک روز ، به طور معمول سه شنبهها، جلسهاى داشتند و در آن به بحث در مورد اين گونه لغتها ميپرداختند که از جمله نتيجههاى آن کتاب فرهنگ اصطلاحات جغرافيايى است که در سال 1338 به چاپ رسيد. نام اين مجمع را به شوخى " ضرابخانه" گذاشته بودند، و لغتهايى را که ميساختند، "مضروبات" ميخواندند.
از جمله کارهاى پرفايدهى ايشان، بنيانگذارى موسسهى رياضيات در سال 1345 بود که سهم شايانى در بالا بردن سطح آموزش رياضيات در ايران داشت. هدف او پرورش افرادى بود که بتوانند به شايستگى رياضيات جديد را در دانشگاهها پياده کنند. شناساندن تئورى اعداد به جامعهى رياضى کشور و نگرش کتابهايى تازه و با استانداردهاى جهانى از جمله کارهاى ديگر ايشان است. از اين رو، شايد نابجا نباشد از ايشان به عنوان پدر رياضيات جديد ايران ياد شود.
مهمترين ويژگى اخلاقى دکتر مصاحب، نظم و سختگيرى ايشان دربارهى انجام کارها بود. ايشان هميشه حدود ساعت سه صبح بيدار مى شدند و به مطالعه و نوشتن ميپرداختند و تا ساعت پنج و نيم کار ميکردند. سپس حمام ميکردند، لباس ميپوشيدند و بين ساعت شش تا شش و نيم جلوى دانشسرا بودند. حتى گاهى زودتر از نگهبانها ميرسيدند و منتظر ميماندند تا در باز شود. ساعت 12 به منزل بازميگشتند و پس از خوردن نهار، مدتى استراحت ميکردند. اين پرکارى و مطالعهى فراوان باعث ميشد که گاهى همسرشان به ايشان بگويند : اين کتاب را از جلوى صورتتان کنار ببريد تا من چهرهى شما را فراموش نکنم!
دکتر مصاحب تأليفهاى متعددى از خود به جا گذاشت که اهم آنها عبارتند از:
1. مجلهى رياضيات عالى و مقدماتى ( 10-1309)،
2. جبر و مقابلهى خيام( تهران 1317) که شامل متن عربى و ترجمهى فارسى رسالهى خيام در جبر و تاريخ رياضيات تا زمان خيام است. در اين کتاب براى نخستينبار جايگاه علمى خيام در رياضيات به طور مستقل به زبان فارسى شناسانده شده است.
3. رسالهى دکترى که در جلد ششم مجلهى انجمن فلسفهى کمبريج در سال 1950 ميلادى چاپ شده است.
4. مدخل منطق صورت، انتشارات دانشگاه تهران، 1334
5. حکيم عمر خيام به عنوان عالم جبر، انجمن آثار ملى
6. فرهنگ اصطلاحات جغرافى، 1338
7. آناليز رياضى
8. منطق رياضى
9. تئورى مقدماتى اعداد، جلد اول 1353 و جلد دوم 1358
10. دايرهالمعارف فارسى، جلد اول، الف تا سين،