وقتي که شط حادثه مي جوشيد
دريا هزار باديه را نوشيد
حوا سکوت کرد و فرو مي ريخت
مريم شکست و رخت عزا پوشيد
بانوي رنج هاي اساطيري
شاید این دخترک بی سر و پا
بعد از آن توبۀ صد بار شکسته ، اینبار
پای را کج ننهد . .
طعنه ها پشت سرش ،
نگاهت،
صفابخش آيينه،
روشن تر از افق مهرباني است
و تنها سخاوت دستهاي توست،
خاطره اي از بخشندگي ابر،
بر سبزه زارهاي تشنه باران!
قلب تو
بستر نور است و روشني
خورشيد بر کرامت تو رشک مي برد
اي امام هشتم ايمان!
همواره در دل و جان هاي ما بمان
از متن گنگ لحظه های خیس و بارانی
دارد به سمتت می وزد یک چله حیرانی
دارد به سمتت می وزد این بغض تا خورده
این ابری دم کرده ی لبریز ویرانی
ماه در حوض بزرگ کاشي است
آب، آيينه مهتاب شده
ماه مهمان قشنگ حوض است
حوض بيچاره دلش آب شده
آرام مي شود دل بي تابم، وقتي سوي سراي تو مي آيد
با هر نفس که مي کشم از هر سو عطر خوش هواي تو مي آيد
بي شک در اين ديار، شب از چشمت، رو به نماز نيمه شب آورده است
بي شک سپيده حمد و ثناگويان هر صبح پا به پاي تو مي آيد
جان مي دهد سکوت نگاهم را در من هواي شوق تو مي پيچد
اين است عطر ساده دلخواهي کز صحن آشناي تو مي آيد
پر مي شود دو چشم پر از شورم در من دويده رگ به رگ احساست
بي تاب مي شوم چه کنم وقتي از هر طرف صداي تو مي آيد
پنهان نکرد چادرم از چشمت، شوق دلم و دست نيازم را
پيک اجابت است که مي بينم از سمت دلگشاي تو مي آيد
آي کبوتر که نشستي روي گنبد طلا
هر کجا پر مي زني تو حرم امام رضا
من کبوتر بقيع ام با تو خيلي فرق دارم
جاي گنبد سرمو به روي خاکا مي ذارم
خونه قشنگ تو کجا و اين خونه کجا ؟
گنبد طلا کجا قبراي ويرونه کجا ؟
اونجا هر کي مي پره طاير افلاکي مي شه
اينجا هر کي ميپره بال و پرش خاکي ميشه
اونجا خادما با زائر آقا مهربونن
اينجا زائرا رو از کنار قبرا ميرونن
تو که هر شب مي سوزه صد تا چراغ دور و برت
به امام رضا بگو غريب تويي يا مادرت ؟
امشب تو ايوون حياط
ستاره ها رو مي شمارم
ستاره هاي قلبمو
كنار اونها مي ذارم
فردا مي خوام بيام پيشت
كنار ايوون طلات
خيره بشم به آسمون
دونه بدم به كفترات
وقتي كه گنبد وديدم
دنيا ديگه بي معني بود
بال و پرم دادي آقا
تا برسم عمق وجود
تو حرمت آسمونو
كنار دستم مي بينم
با كفترات پر مي زنم
ستاره ها رو مي چينم