تزيينات حرم
در ميان آثار كهن معماري، معماري آرامگاهها و آستانهها به لحاظ وجوه مختلف تزييني، از ويژگيهاي چشمگيري برخوردار است. اين بناها يك كانون و هسته مركزي دارند كه همان بقعه يا حرم بوده و مرقد امام يا امام زادهها در آن جاي دارد.
روضه منوره امام هشتم (عليه السلام)، بيش از دوازده قرن قدمت دارد و طي اين سالها، واحدهايي با سبك و شيوه معماري و تزييني مختلف به هسته مركزي يعني حرم افزوه شده است.
بهطور كلي، آثار هنري و تزيينات موجود در حرم مطهر در سه بخش زير تقسيم بندي ميشوند:
بخش ازاره و معرقكاري ديوار بالاي ازاره
بخش آينهكاري و مقرنس در حرم مطهر
بخش كتيبههاي حرم
در ادامه به ويژگيهاي هر يك از اين بخشها اشاره ميشود.
امروز، روز عرفه است و مرو براي عيد قربان مهيا مي شود. امام مي خواهد به مسجد شهر برود. قطره هاي آب درون حوض كه از آفتاب تير ماه گرم شده بود، از چهره گندم گون فرومي ريخت. امام (ع) دستش را در آب زلال فرو برد. براي لحظه اي ، انگشتري با خط زيباي عربي بر دستش درخشيد.
ـ تمام سرافرازي ، از آن خداست.
حضرت به دوستشـكه حديث روايت مي كرد فرمود: « اي عبدالسلام! ايمان، گفتار است و كردار.»
ـ آري سرورم.
ـ عبدالسلام، حرف بزن! در چشمانت پرسشي مي بينم.
ـ اي فرزند محمد (ص)! اين چه حرفي است كه مردم از قول شما نقل مي كنند؟!
تمام تلاش دستگاه حاكم بر اين بود كه به هر شكل ممكن شخصيت امام رضا عليه السلام را در نظر مردم پايين آورد و علاوه بر سرپوش گذاردن بر محاسن اخلاقي و مراتب علمي حضرت به شايعاتي دروغين عليه او در جامعه بپردازند تا بدين وسيله امام عليه السلام را ترور شخصيت كرده باشند.
اينك نظر شما را به سه نمونه جلب مي كنيم كه بيانگر تلاش پي گير و مستمر آن ها در اين راستا است:
دومين برخورد زشت مامون كه پس از ولايتعهدي نسبت به امام رضا عليه السلام انجام داد، مساله برهم زدن جلسات علمي آن حضرت بود. زيرا هنگامي كه از شكست خوردن امام در جلسات دانشمندان مايوس گرديد و مشاهده كرد كه هر لحظه شخصيت نهفته امام عليه السلام براي دوست و دشمن آشكار مي شود، سخت به وحشت افتاد. در يك مورد خود اقدام به برهم زدن جلسه مباحثات علمي امام عليه السلام كرد و در مورد دوم به محمد بن عمرو طوسي دستور داد تا مردم را از حضور امام طرد كرده و جلسه را به هم بزند.
متوني كه در اين باره به دست ما رسيده آن قدر زياد است كه به حد تواتر رسيده. ابوالفرج مي نويسد: «. . . مامون، فضل و حسن، فرزندان سهل، را نزد علي بن موسي(ع) روانه كرد. ايشان به وي مقام وليعهدي را پيشنهاد كردند، ولي او نپذيرفت - آنان پيوسته پيشنهاد خود را تكرار كردند و امام همچنان از پذيرفتنش ابا مي كرد، تا يكي از آن دو نفر زبان به تهديد گشود، ديگري نيز گفت، بخدا سوگند كه مامون مرا دستور داده تا گردنت را بزنم اگر با خواست او مخالفت كني ».
درباره امامان پس از پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله، و به خصوص درباره امامت هشتمين پيشواي شيعيان، يعني امام علي بن موسي الرضا عليه آلاف التحية و الثنا روايات و احاديث بسياري بازگو شده كه در اين جا طي سه بخش به آنها اشاره مي كنيم:
الف: ضرورت
در اين باره بايد از دو زاويه به موضوع نگريست:
زاويه نخست، به خداوند متعال بستگي دارد و آن اين است كه امامت لطفي است كه پروردگار آن را بر خود فرض فرموده و ممكن نيست كه خداي رئوف و مهربان انسان را بيافريند و او را بدون راهنما و رهبر، به خود واگذارد و پيامبر و امامي را براي نشان دادن راه درست به مردم معرفي نكند.
عالمان مي گويند: همان گونه كه خدا را بايد به عدالت خواند و ستود، بايد او را به لطف نيز توصيف كرد ... آن گاه در بيان معني لطف مي گويند: لطف الهي فراهم ساختن بستر هدايت و زمينه سازي براي نزديكي بندگان به عبادت و دوري از گناه است. از آن جا كه اگر اين زمينه گسترده نشود و اين پيش نياز فراهم نيايد، انسان مي تواند براي راه نيافتن خود دليل آورد، پس خدا براي آن كه اين حجّت را از مردم بگيرد، بايد به راهنمايي بشر بپردازد.