نقطه وصل
میایستی، جایی نزدیکتر به خورشید؛ روبهروی پنجره فولادی که دستهای زیادی را لمس کرده؛ اشکهای زیادی را به یادگار نگه داشته و گرههای زیادی را باز کرده است. پنجره فولادی که مشکلگشای همه دلهای عاشقی است که حالا انگار جایی نزدیکتر را یافتهاند تا دلهای خود را به مهربانی آقا دخیل ببندند