در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری، مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین بلکه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائک به گوش میرسید و شکوفا شدن غنچه دیگری از گلهای بوستان ولایت را که فضای عالم را معطر ساخته بود بشارت میداد . نام او «علی» و کنیه اش «ابوالحسن» بود
حضرت رضا میفرمایند: کسی که نفسش را به پای حساب بکشد، سود میبرد و کسی که از آن غافل شود، زیانکار است، کسی که بترسد ایمن است و کسی که عبرت گیرد، بیناست، کسی که بینا باشد، میفهمد و کسی که بفهمد، میداند. هر که با جاهل پیوند دوستی بریزد، به زحمت میافتد... و برترین عقل، شناخت انسان به نفس خویش است.[1]
خدايا! دفاع کن از ولي و جانشينت و حجت تو بر آفريدگانت و زبان گويا از تو و سخن گوي به فرمان تو و چشم تو که با رخصتت مينگرد و گواه تو بر بندگانت است، سرور جنگ آور و پناهنده به تو و عبادت کننده در محضر تو و پناهش ده از شر تمام آنچه آفريدهاي و پديد آوردهاي و ايجاد کردهاي و شکل دادهاي و او را از جهات پيش و پس و راست و چپ و بالا و پايينش حفظ کن به حفاظتت که هر کس را با آن حفظ کني، نابود نشود و به واسطهي او، فرستادهات و پدران او را حفظ کن که پيشوايان [از جانب] تو و پايههاي دينت هستند و حفاظت نابود ناشدني و پناه غيرقابل خيانت و قدرت و عزت غلبه ناپذيرت را شامل او کن و او را در پناه استوارت قرار ده که پناه تو پناهنده را رها نميسازد و در پناه حمايت خود قرارش ده که براي هر کس در آن باشد، هميشگي است و او را به ياري شکست ناپذيرت ياور باش و به سپاه چيرهات مددش کن و با نيروي خود نيرويش بخش و فرشتگانت را در پي او قرار ده و دوستانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن دار و زره [محافظت]
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) به سند خود در حدیثی روایت کرده است: چون امام رضا (ع) به مرو آمد، مامون به آن حضرت پیشنهاد کرد که امارت و خلافت را بپذیرد. اما آن حضرت امتناع کرد و در این باره گفت وگوهای بسیار درگرفت که حدود دو ماه طول کشید. و در تمام این مدت امام رضا (ع) از پذیرش آن پیشنهاد سرباز می زد.
دلـــم هـــوایـــش را کـرده !!!
هـــوای او . . .
اویـــی کـــه هـمـیـشـه هـوایـم را داشـتـــ . . .
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
در مقاله زیر تفاوت میان اقامه دین و دین داری و به عبارت دیگر مفهوم احیای امر دین از دیدگاه امام رضا(علیه السلام) تبیین و تشریح شده و تأکید گردیده که دین بی ولایت و نظام ولایی هیچ نقش و تأثیری در رهایی انسان از آتش دوزخ نخواهد داشت. با هم آن را می خوانیم.
قضيه اي را که کليني رحمة الله در اين باره نقل کرده است، ذکر ميکنيم. راوي ميگويد:«با جمعي بسيار خدمت حضرت رضا بوديم که ابن سبيلي آمد و چنين گفت: يابن رسول الله! من دوست شما و پدران شما هستم. نفقهي خود را در راه حج گم کردهام. نفقهي راه به من عنايت کنيد، چون به خراسان رسيدم براي شما صدقه ميدهم؛ زيرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا (ع) داخل اتاق شده پس از چندي از بالاي در، دويست دينار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود: لازم نيست صدقه بدهي.