در زمانى كه حضرت ابوالحسن ، امام رضا عليه السلام توسّط ماءمون عبّاسى از مدينه به خراسان احضار شده بود، در مسير راه خويش به محلّى به نام حمراء رسيد.
حضرت براى استراحت ، كنار چشمه اى فرود آمد و چون سفره غذا را پهن كردند، حضرت با همراهانش مشغول تناول غذا گرديد.
ناگهان حضرت ، سر خود را بلند نمود و مردى را كه شتابان مى آمد، نگريست ؛ و دست از غذا خوردن كشيد.
وقتى آن مرد محضر حضرت شرفياب شد، عرض كرد: فدايت گردم ، تو را بشارت باد بر اين كه زبيرى كشته شد.