اساسا قرآن کريم ندا سر مي دهد که هدف از وجود انسان عبادت است. (1) انسان عابدکسي است که به غايت خلقت خود رسيده است و در مقابل، انسان منکر و شرير آن کسي است که همچون سوارکار درمانده اي، نه مرکوبي باقي گذاشته، نه مسافتي پيموده است.
قضيه اي را که کليني رحمة الله در اين باره نقل کرده است، ذکر ميکنيم. راوي ميگويد:«با جمعي بسيار خدمت حضرت رضا بوديم که ابن سبيلي آمد و چنين گفت: يابن رسول الله!
من دوست شما و پدران شما هستم. نفقهي خود را در راه حج گم کردهام. نفقهي راه به من عنايت کنيد، چون به خراسان رسيدم براي شما صدقه ميدهم؛ زيرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا (ع) داخل اتاق شده پس از چندي از بالاي در، دويست دينار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود: لازم نيست صدقه بدهي.
چکيده
مسلمانان پس از رحلت رسول اعظم(ص) و با توسعه سرزمين هاي اسلامي به فرقه هاي گوناگون تقسيم شدند و به تدريج انحرافاتي در عقايد آنها پديدار شد. ائمه عليهم السلام که جانشينان رسول خدا(ص) در ميان امت اسلامي هستند، به مقابله با اين انحرافات پرداختند و در زمان هاي مناسب، عقايد نادرست ايشان را بيان فرموده، مطلب حق را ادا مي کردند. امام رضا(ع) که در دوران خلافت مأمون (از طرفداران مکتب اعتزال) در پايتخت زندگي مي کردند، با فرقه هاي مختلف مواجه بودند، از جمله آنها فرقه هاي واقفيه، غلات، متصوفه، معتزله،مجبره و مفوضه بودند که اين مقاله به بيان شيوه مقابله آن حضرت با اين فرقه ها پرداخته است.
اگر بهشت مست می حوض کوثر است
اما
فواره های صحن رضا دیدنی تر است
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
«و تركهم فی ظلمات لایبصرون»
ابراهیم بن ابی محمود می گوید: از حضرت رضا علیه السلام درباره این آیه سؤال كردم:
«و تركهم فی ظلمات لایبصرون» (بقره: 17)
«آنها را در حالی كه هیچ نمی بینند در ظلمات رها می كند.»
حضرت رضا علیه السلام در جواب فرمود: برعكس مخلوقات، كه می توان درباره آنها، الفاظ رها كردن و ترك نمودن را بكار برد. نمی توان با این الفاظ، خداوند را وصف كرد. بلكه خدا وقتی می داند كه آنها از كفر و ضلالت دست برنمی دارند، لطف و كمك خویش را از آنها منع می كند، و آنها را به حال خودشان رها می كند و كه هر كاری بخواهند، انجام دهند.
در ارزیابی شورش های ضدعباسی به این نکته پی می بریم که خطر جدی از سوی علویان بود که آنان را تهدید می کرد.
ابوالسرایا که روزی در میان حزب مأمون[1] جای داشت، در کوفه سر به شورش برداشت. لشکریانش با هر سپاهی که روبرو میشدند آن را تار و مار می کردند و به هر شهری که می رسیدند، آن جا را تسخیر می کردند.[2] می گویند، در نبرد ابوالسرایا دویست هزار تن از یاران سلطان کشته شدند، در حالی که از روز قیام تا روز گردن زدنش بیش از ده ماه طول نکشید.[3]
امام على بن موسى الرضا عليه السلام بنا به نقل كلينى و شيخ مفيد در يازدهم ذيقعده سال 148 هـ ق در مدينه منوره تولد يافت. پدرش موسى بن جعفرعليه السلام و مادرش نجمه خاتون بود. گويند نجمه رادرآغاز تكتم مى ناميدند و پس از ولادت امام رضا او را طاهره لقب دادند. شيخ مفيد و كلينى از هشام بن احمد نقل كرده اند كه گفت:
الصدوق قال: حدّثنا الحاکم أبوعلىّ الحسین بن أحمد البیهقى، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی الصولى، قال: حدّثنا أبوذکوان القاسم بن إسماعیل بسیراف سنة خمس و ثمانین و مائتین قال: حدّثنا إبراهیم بن عباس الصولى الکاتب بالأهواز سنة سبع و عشرین و مائتین، قال: کنّا یوماً بین یدى علىّ بن موسیعلیه السلام فقال لى: لیس فى الدّنیا نعیم حقیقى. فقال له بعض الفقهاء ممّن یحضره: فیقول الله عزّوجلّ «ثمّ لتسئلنّ یومئذٍ عن النعیم» أمّا هذا النعیم فى الدنیا، وهو الماء البارد، فقال له الرضا علیه السلام و علا صوته: کذا فسّرتموه أنتم و جعلتموه علی ضروب، فقالت طائفة: