ای خراسانے ترین خورشید
روشن ڪن مرا
ما ڪه میدانے نـمےدانیم
راه و چـاه را
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
فقط به لطف تو خوش کرده ام دل را
فقط به دست کریمت سپرده ام خود درا
خوشا کسی که به کویت پناه آورده
برای عرض ادب اشک و آه آورده
السلام علیک یا ایها الرئوف
چند ماهیست که رزق حرمم کم شده است
در عوض روزی من آهِ دمادم شده است
چند ماهیست بهشتی نشدم بسکه بَدَم
زندگی بی حرمت مثل جهنم شده است
دور از صحن تو حسّ خفهگی دارم من
گردنم بین طنابیست که محکم شده است
مثل یک قاب شکسته شده چشمم زیرا
چند ماهیست که بی گنبد و پرچم شده است
من مریض توام و پنجره فولاد دواست
و لبم تشنهٔ یک بوسه به مرهم شده است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
به خراسان ببری یا نبری حرفی نیست
تو نگیر از منِ دلخسته «رضا(ع) گفتن» را
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
ای در سَرِ من حال و هوای حرمت
ای غربت و اشکْ آشنایِ حرمت
در همهمهٔ دورِ ضریحت دیدم
فریاد و نگاهِ بیصدایِ حرمت
این زمزمه وقفِ پنجره فولاد است
ای کاش نظر کند خدای حرمت
یک گوشهٔ دنجِ صحنِ سقاخانه
سوگند به توست کربلای حرمت
دستم بِخدا رسید با دستِ شما
در خلوتِ مثلِ کبریایِ حرمت
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
بی تو در زندگیام رنگ خدا نیست که نیست
بین عشاق چو من بی سر و پا نیست که نیست
با غم دوری تو سوخته و ساختهام
اثری از چه بر این سوز و نوا نیست که نیست
من گنهکارم و آلوده قبول است قبول
بی محلی ز کریمان که روا نیست که نیست
هر کجا رو زدهام آبرویم را بردند
هیچکس غیر شما فکر گدا نیست که نیست
بهر درمان پریشانی این نوکرها
چارهای جز سفر مشهدتان نیست که نیست
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
❤️یا امام رضا(ع)❤️
میشود بر شانهی لطفت
پریشان گریه کرد
پابرهنه سویت
آمد مثل باران گریه کرد
السلام علیک یا ایها الرئوف
سرد و بی روحم ببین دنبال درمان آمدم
سر به زیر و روسیاهم من پشیمان آمدم
این هوای نفس من دارد زمینم میزند
دست گیرم باش آقا بین خوبان آمدم
کم محلی کردنت آتش به جانم میزند
دلشکسته هستم و با چشم گریان آمدم
سائلی در به درم دارم به لب ذکر رضا
در میان روضهها با اذن سلطان آمدم
یادم آمد آن شبی که از دم باب الجواد
حاجتم را گفتم و تا پای ایوان آمدم
گفتم آقا کربلا میخواهم از دست شما
چشم وا کردم حریم شاه عطشان آمدم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا