کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
کد خبر: ۶۹۵۵۹
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۲
 

سه نشانه افراد نادان را بشناسید!  

امام صادق علیه السلام، سه مورد از مصادیق افراد نادان را بیان فرموده اند.

عقیق:متن حدیث را از کتاب تحف العقول منتشر می کند.
قال الصادق علیه السلام: ... الْجَهْلُ فِی ثَلَاثٍ فِی تَبَدُّلِ الْإِخْوَانِ وَ الْمُنَابَذَةِ بِغَیْرِ بَیَانٍ وَ التَّجَسُّسِ عَمَّا لَا یَعْنِیَ.
نادانی در سه چیز است: عوض کردن برادران، کناره‏ گیرى (از دوستان) بدون دلیل، کنجکاوی در مطالب بى ‏ثمر.


پی نوشت:
تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ص: 317.
منبع:حوزه
211008

 

barrud.rasekhoonblog.com

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

kariz.mizbanblog.com

وبلاگ بررود

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

barrud.persianblog.ir

بررودکریز

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 6:19 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۶۵۲
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۸
 
برکت در زندگی/

قولی که خدا به بندگان داد  

هر روز صبح با روایتی پیرامون «برکت در زندگی»روز خوبی را شروع نمائید.

عقیق:شما می توانید هر روز صبح با روایتی پیرامون «برکت در زندگی»روز خوبی را شروع نمائید:

پیامبر (ص) : قالَ الله‏ُ عَزوَجَل... اِذا قالَ العَبدُ: «بِسمِ الله‏ِ الرحمنِ الرحیمِ» قالَ الله‏ُ ـ جَل جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبدى بِاسمى، وَ حَق عَلَى اَن اُتـَممَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِکَ لَهُ فى اَحوالِهِ؛

خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگوید: بسم الله‏ الرحمن الرحیم، خداى متعال مى‏گوید: بنده من با نام من آغاز کرد. بر من است که کارهایش را به انجام رسانم و او را در همه حال، برکت دهم»

 

پی نوشت:

عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۶۹، ح .۵۹

منبع:روضه

 

barrud.rasekhoonblog.com

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

kariz.mizbanblog.com

وبلاگ بررود

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

barrud.persianblog.ir

بررودکریز

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 6:17 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۶۷۵
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۸
 

ابراز رضايت زايران از افزايش كيفي خدمات عتبات  

در جلسه اي كه با حضور مدير عمليات شركت خدماتي و زيارتي شمسا در كربلاي معلا با حضور مديران كاروان هاي زايران ايراني برگزار شد، مديران از ابراز رضايت زايران نسبت به افزايش سطح كيفي خدمات خبر دادند و بر گسترش اين خدمات در آينده تاكيد كردند.
عقیق: در جلسه اي که با حضور مديران كاروان هاي زايران ايراني در هتل جواهر كربلاي معلا برگزار شد، مديران نسبت به افزايش سطح خدمات كيفي ارائه شده ابراز رضايت كردند.
در اين جلسه كه مديران كاروان هاي مختلف حضور داشتند، برخي كاستي و كمبودها بحث و بررسي شد كه مسوول ستاد عمليات شركت خدمات زيارتي شمسا در كربلا در حضور مديران دستورات لازم را به مديران ستادي زير مجموعه خود ابلاغ كرد.
آقاي نصراللهي، مسوول ستاد عمليات شركت شمسا در كربلا در اين جلسه گفت: ممكن است در برخي موارد سطح خدمات ارائه شده به زايران ايراني در حد مطلوب نباشد، اما با توجه به برخي محدويت ها و معذوريت ها كه در عراق وجود دارد ما تمام تلاشمان را جهت فراهم كردن امكانات و خدمات به كار مي بنديم تا زايران با آسودگي كامل به زيارت بپردازند.
وي گفت: ابراز رضايت زايران از افزايش سطح خدمات كيفي براي ما افتخار بزرگي است، اما خود را به اين سطح خدمات محدود نمي كنيم و تلاش خواهيم كرد تا كيفيت كار را تا حد امكان افزايش دهيم تا زايران آرامش بيشتري در هنگام سفر به عتبات داشته باشند.
مسوول ستاد عمليات شركت شمسا در كربلا، با بيان اينكه بيشترين زايران ايراني از طريق شركت شمسا به عتبات اعزام مي شوند، افزود: آمار نشان مي دهد كه زايران همچنان سطح خدمات شركت شمسا را بر ديگر شركت ها بيشتر ترجيح مي دهند.


منبع:حج
211008

barrud.rasekhoonblog.com

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

kariz.mizbanblog.com

وبلاگ بررود

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

barrud.persianblog.ir

بررودکریز

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 6:09 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۸۷۸۳۲
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۰۰:۴۲
برترینها*

افشای نامه شاه سابق عربستان به شاه فعلی  

 
نامه شاه سابق عربستان به شاه فعلی این کشور درباره عدم تایید هرگونه ائتلاف نظامی عربی علیه سوریه نشان‌دهنده تناقض سیاست نظامی شاه فعلی عربستان سعودی در منطقه است.
 
خبرگزاری فارس: نامه شاه سابق عربستان به شاه فعلی این کشور درباره عدم تایید هرگونه ائتلاف نظامی عربی علیه سوریه نشان‌دهنده تناقض سیاست نظامی شاه فعلی عربستان سعودی در منطقه است.

یکی از صدها هزار سندی که «ارتش سایبری یمن» از وزارت خارجه، کشور و دفاع عربستان به دست آورده و ماه می 2015، نسخه‌ای از آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد، نشان می‌دهد که ملک «عبدالله بن عبدالعزیز» شاه سابق عربستان که یک سال پیش درگذشت، با هرگونه اقدام نظامی مستقیم کشورهای عربی از جمله عربستان علیه سوریه مخالف بوده است.

این سند، نامه شاه وقت، ملک عبدالله به ملک سلمان وزیر دفاع وقت و شاه فعلی است که در تاریخ سه‌شنبه 18 بهمن 1390 (7 فوریه 2012) ارسال شده و بیانگر مخالفت شاه سابق با تایید هرگونه اقدامی نظامی مستقیم عربی در منطقه و مخالفت با مشارکت نیروهای عربستان در هر ائتلاف احتمالی نظامی علیه سوریه است.  

در این نامه آمده است:

«با اشاره به تلگراف 33233/2/2 مورخ 7/3/1433 [سه‌شنبه 11 بهمن 1390] درخصوص آنچه جناب امیر قطر در مصاحبه با شبکه سی.بی.اس آمریکا درباره پیشنهاد اعزام نیروهای عربی... به سوریه گفته، و آنچه جنابتان در این خصوص ذکر فرمودید، و گفتید که به مصلحت کشور است که اگر در اتحادیه عرب اعزام نیروهای عربی به سوریه مطرح شد، تایید نشود و حتی اگر در اتحادیه تصویب شد، در اعزام نیرو مشارکت نشود، موافقت خودمان را با نظر شما در این خصوص اعلام می‌کنیم...».

آنچه از این نامه برمی‌آید، اولا تناقض در سیاست نظامی ملک سلمان در آن زمان و در زمان فعلی است. چه آنکه وی در زمان عبدالله هرگونه تأیید تشکیل ائتلاف نظامی عربی علیه سوریه را به مصلحت عربستان نمی‌بیند اما خود او بلافاصله پس از مرگ عبدالله، ائتلاف عربی علیه یمن و اکنون ائتلاف «اسلامی نظامی» تشکیل داده و هدف آن را مبارزه با تروریسم در منطقه اعلام کرده که بخشی از این تروریسم اکنون در سوریه است.

نکته دوم، مخالفت عبدالله با تشکیل چنین ائتلاف نظامی عربی است که اکنون ملک سلمان چنین ائتلافی را علیه یمن تشکیل داده است؛ که این نشان دهنده تناقض بزرگ میان سیاست تیم فعلی حاکم بر عربستان (شامل سلمان، پسرش و بن نایف و بن جبیر وزیر خارجه) است با سیاست ملک عبدالله (و تیم او از جمله سعود الفیصل وزیر خارجه سابق).

افشای نامه شاه سابق عربستان به شاه فعلی


این نکته نیز نباید مخفی بماند که در این نامه در پایان سال اول بحران سوریه نگاشته شده؛ زمانی که قطر از طرف آمریکا طلایه‌دار اقدامات ضد سوری بود و این احتمال وجود دارد که یکی از علل مخالفت سلمان با پیشنهاد قطر، مخالفت با پیشگامی این کشور در فعالیت برای براندازی نظام سوریه بوده باشد نه اصل اقدام نظامی.

اسنادی که ارتش سایبری یمن 22 می (1 خرداد) در اختیار خبرگزاری فارس و سپس بخشی از آن را در اختیار سایت ویکی‌لیکس قرار داده است، شامل پیامها، نامه‌ها و گزارش‌های محرمانه سفارتخانه‌های عربستان سعودی در سرتاسر دنیا، وزارت خارجه، کشور و اطلاعات این کشور است.

 

 

 

barrud.rasekhoonblog.com

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

kariz.mizbanblog.com

وبلاگ بررود

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

barrud.persianblog.ir

بررودکریز

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 6:05 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۸۷۸۴۳
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۰۱:۱۹
برترین ها*

نامه دختر «شیخ نمر» به پدر بعد شهادت  

 
"زینب" دختر شهید آیت الله نمر النمر، رهبر شیعیان عربستان پس از شهادت وی در نامه ای خطاب به پدرش نوشت: "ای پدر تو هرگز نهراسیدی".
 
پایگاه خبری شبکه العالم: "زینب" دختر شهید آیت الله نمر النمر، رهبر شیعیان عربستان پس از شهادت وی در نامه ای خطاب به پدرش نوشت: "ای پدر تو هرگز نهراسیدی".

دختر شهید آیت الله نمر در نامه خود با بهره گیری از چند آیه قرآن کریم خطاب به پدرش می نویسد :  "پدرم! تار و پود عمامه ات مایه عزت و کرامت بود...ای افتخار شهیدان! گام های تو برای آزادی در راه خدا بود و در این مسیر از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نهراسیدی، و ظلم ظالمان فقط بر عشق تو به خداوند افزود، توحید تو صادقانه و خالصانه بود، و خداوند متعال تو را در جایگاه علمای عظیم الشان قرار داد و شهادت را همچون ائمه و انبیا به تو عنایت کرد."

"پس او را سپاس می گویم و بازگشت همه به سوی اوست، بر ما واجب است که پس از تو، از تار و پود رویکرد تو برای خود عبایی از ارزش های آسمانی بدوزیم و آن را به تن کنیم تا مسیر پاکی و طهارت را در پیش گیریم، بر ما واجب است که همانند تو همواره خدا را به یاد آوریم زیرا با همراهی خداوند دیگر ترس و هراسی از گفتن سخن حق باقی نمی ماند، خدایا، برای همیشه زبان به شکر تو می گشاییم و بخاطر نعمت های فراوان تو را سپاس می گوییم، دعای ما نماز شکری خواهد بود که در هر زمان و هر مکان ادا خواهیم کرد." "خداوندا این قربانی را از ما بپذیر، خدایا اگر این امر سبب رضایت تو از ما می شود، پس تا می توانی از ما بگیر تا اینکه از ما راضی و خشنود گردی".

وزارت کشور عربستان روز شنبه 2 ژانویه 2016  از اعدام "آیت الله نمر باقر النمر" خبر داد؛ محاکمه این عالم برجسته شیعه بدون حضور رسانه ها و بدون اجازه به وی جهت دفاع از خود، انجام شد؛ محاکمه آیت الله نمر در مارس 2013 آغاز شد و دادستانی کل عربستان در آن زمان با متهم کردن وی به فتنه انگیزی، اعدام ایشان را خواستار شد. در پی اعدام این عالم برجسته شیعی اعتراض ها

barrud.rasekhoonblog.com

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

kariz.mizbanblog.com

وبلاگ بررود

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

barrud.persianblog.ir

بررودکریز

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 27 دی 1394  ] [ 6:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0


خاطرات انقلاب (9 ) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

پانزده خرداد 1354 و مدرسة فیضیه

 

 

 

سرانجام پانزدهم خرداد بار دیگر فرا رسید. جوش و خروش طلاب خصوصاً با توجه به پخش خبر شهادت شهید غفاری و سایر علمای اسلام و بقیه جوانان مبارز و انقلابی در آن سال بیشتر شده بود. (شاید صحبت‌های پدر آقای کروبی نیز بی‌تأثیر نبود) صبح روز پانزده خرداد وقتی که برای درس در مدرسة فیضیه حاضر شدم، ملاحظه نمودم که یک عکس کوچکی از امام خمینی روی تابلو کتابخانه و مدرس فیضیه چسبانده شده و روی یک پارچه شبیه عمامه به طول حدوداً سه متر با خط قرمز (شاید هم با دوا گلی) و با خطی نامنظم نوشته شده بود: به یاد آرید پانزده خرداد خروش خشم انسانهای آزاده، خمینی خمینی‌ها و......

این پرده هم روی سر در مدرس وکتابخانة فیضیه نصب شده بود و این حرکت روح تازه‌ای را در حوزه دمید و طلاب روحیه گرفته و داخل فیضیه صلوات‌های غرّا و کوبنده می‌فرستادند و مأمورین ساواک نیز جرأت ورود به مدرسه و کندن پرده و عکس را نداشتند.

قبل از ظهر از مدرسه خارج شدم و به محل سکونت که مدرسة حجتیه بود، رفتم. پس از نماز و صرف نهار و استراحت مجدداً طبق روال همیشه به مدرسة فیضیه باز گشتم. دیدم آن عکس و پرده هنوز باقی است و این موضوع بی‌سابقه بود. زیرا هیچ عکس یا اطلاعیه‌ای بیشتر از چند ساعت دوام نمی‌آورد و مأمورین ساواک و شهربانی آنها را جمع آوری می‌کردند، لکن آ ن روز به علت تراکم و تجمع بیش از حد طلاب و صلواتهای کوبندة آنان، که تا نزدیکی غروب هر لحظه به شدت آن افزوده می‌شد، مانع حضور ساواک و شهربانی شده بود عصرآن روز ساعاتی را در مدرسه بودم و سرانجام برای نماز مغرب در حرم مطهر از مدرسه خارج شدم.

هجوم مأمورین گارد به مدرسة فیضیه

لحظاتی بعد ازخروج اینجانب مقارن اذان مأمورین با یک برنامه از قبل پیش‌بینی شده، به مدرسه هجوم آورده و درب مدرسه را بسته و تعدادی از طلاب داخل مدرسه در محاصره مأمورین قرارگرفتند. آن شب خبر بستن فیضیه در سایر مدارس پخش شد و من فردا حدوداً ساعت هشت صبح طبق روال همیشه و به صورت فردی ظاهرا بی‌اطلاع از ماجرا کتابم را برداشته و به جلو فیضیه رفتم. وقتی دیدم درب بسته است، به مأمور گفتم ما درس داریم. می خواهم به مدرسه بروم و او با کمی خشونت گفت: درب بسته است و درس تعطیل است. در این لحظه توجهم به چند نفر از طلابی،که در محاصره بودند و آمده بودند بالای سر در مدرسة فیضیه و به بیرون نگاه می‌کردند، جلب شد و یکی از طلبه‌های تربتی که با ما آشنا بود و کنار من ایستاده بود، بنام آقای وحیدی، با دستش بطرف افرادی که در محاصره بودند اشاره کرد و دستی تکان داد به نشانة اینکه چه خبر؟

یک مرتبه یک جیپ شهربانی سریعاً جلو ما پیچید و ایشان را دستگیر کرد و من هم چون وضع را نامناسب دیدم، سریعاً محل را ‌ترک کردم و این روز شانزدهم خرداد پنجاه و چهار شمسی بود. کم کم طلاب دور هم جمع شدند و هر کسی به فکر آزادی طلاب داخل فیضیه بود. مراجع وقت قم، آیت الله گلپایگانی / آیت الله نجفی مرعشی و آیت الله شریعتمداری با تعدادی دیگر از مراجع و فضلا جلسه داشتند. طرح پیشنهادی طلاب این بود که اگر یکی از مراجع معروف ترجیحاً آیت الله نجفی مرعشی از منزل حرکت کنند و طلاب و مردم هم پشت سر آنها حرکت کنند و جلو فیضیه بیایند، درب باز خواهد شد وطلابی که در محاصره‌اند می‌توانند با جمعیت مخلوط شده و بدون اینکه شناسایی و دستگیر شوند از این ماجرا رهایی یابند؛ لکن طرح مورد قبول واقع نشد و طلاب روز شانزدهم را نیز در محاصره باقی ماندند. روز هفدهم نیز رایزنی طلاب ادامه پیدا کرد؛ لکن به نتیجه‌ای نرسید ونقل شد: یکی از کسانی که متاسفانه آن روز حرفش مورد توجه بود گفته بود: اینها با اجازه چه کسی دست به این اقدام زده‌اند ودر جواب گفته شد: حالا با اجازه هر کس که تجمع کردند، فرزندان شما هستند، طبق شنیده‌ها ایشان گفته بودند: ما فرزند ناخلف نمی‌خواهیم.

سرانجام پس از آن تعدادی از نیرو‌های مخصوص گارد شاهنشاهی از تهران به قم آمده و پس از رژه و مانور کوتاهی در میدان آستانه (میدان جلو مدرسة فیضیه) به مدرسه حمله کرده بودند و با خشونت تمام طلاب را کتک زده و بعضاً از طبقه دوم به پایین پرت کرده بودند، همه را دستگیر و مدرسه را تخلیه نمودند و تمامی دستگیر شدگان پس از اعمال بدترین شکنجه‌های جسمی و روحی در دادگاههای نظامی آن روز به مجازاتهای سنگین محکوم و بدتر از همه اینکه روز نامه‌های کیهان و اطلاعات این فرزندان اصیل اسلام را به عنوان سوسیالیست وکمونیست و ارتجاع سیاه معرفی کرده بودند.

پس ازآن، غبار غم و سکوتی معنادار و عقده‌ای سنگین حوزه و محافل معنوی قم را فراگرفته بود، این خبر به سایر شهرستانها و مراکز حوزوی نیز رسیده و عکس العمل‌های مختلفی را در برداشت.

منبع : کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام  والمسلمین علی اسماعیلی کریزی

 

barrud.rasekhoonblog.com

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

kariz.mizbanblog.com

وبلاگ بررود

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

barrud.persianblog.ir

بررودکریز

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||


ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 11:05 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

خاطرات انقلاب ( 8 ) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

دیدار با شیخ احمد کروبی در مدرسة فیضیه

 

 

معمولاً طلاب قم در هر مدرسه‌ای که ساکن بودند و یا متاهل بوده و خارج از مدرسه سکونت داشتند، برای شرکت در دروس حوزه حسب مورد در مسجد اعظم یا حرم حضرت معصومه /مسجد امام حسن عسکری /مدرسة فیضیه و سایر مساجد در محضر اساتید حضور پیدا می‌کرد ند، و غالبا بعد از ظهر‌ها به مدرسة فیضیه می‌آمدند و از کلیه اخبار حوزه و اخبار سیاسی اجتماعی و حتی دیدن دوستان، قرار‌های ملاقات بعدی و حتی نامه‌هایی که والدین و یا سایر بستگان و دوستان برای طلاب می‌فرستادند، مطلع می‌شدند. مأمور پست بعد از ظهر‌ها در مدرسه حضور پیدا می کرد و نا مه‌ها را بین مراجعین تقسیم می‌نمود. فامیلش آقای خادمی بود و بسیاری از طلاب را با اسم و مشخصات می‌شناخت. به طور مثال ما که در مدرسة حجتیه پارک چهارم اتاق 75 ساکن بودیم تا مراجعه می‌کردیم، بدون اینکه چیزی بگوییم می‌گفت: پارک چهارم اتاق 75 نامه داریم یا نداریم.

چند روز مانده به پانزده خرداد 1354 یک روز بعد از ظهر طبق روال همیشه به مدرسة فیضیه رفتم تا دوستان را ببینم و از اوضاع و احوال و اخبار مطلع شوم، دیدم طلاب دور پیر مردی حلقه زده اند و او هم وضعیت خاصی داشت اولاً یک چوب کلفتی شبیه دسته بیل که یک تکه لوله آهنی به پایین آن چسبیده بود و به گرز بیشتر شبیه بود، تا عصا آن را بعنوان عصای خود استفاده می‌کرد و دیگر اینکه عمامه‌اش به صورت نا منظم و بزرگتر از عمامه‌های معمولی روی سر و حتی گوشهایش پیچیده بود، طوری که گوشها و گردن وی دیده نمی‌شد و مطلب دیگر اینکه به همه کسانی که با او هم صحبت می‌شدند و سوال و جواب می‌کردند. ضمن پاسخ به آنها ظاهراً اهانت می‌کرد (با عرض معذرت) تکیه کلامش بیان کلمه خر بود که آن را به همه حاضرین و سوال کننده‌ها نسبت می‌داد. مثلاً می‌گفت: خر! با تو هستم یا خر‌ها گوش کنید و حاضرین او را مجنون می‌خواندند؛ لکن من دقّت کردم دیدم که نسبت به یک رشته کلام هرگز نه اهانتی می‌کند و نه پرت و پلا می‌گوید و آن انقلاب و امام خمینی بود. مثلاً ضمن اینکه به حاضرین و حتی برخی از علما اهانت می‌کرد می‌گفت سر و جانم فدای یک تار موی خمینی و تنها یک مرد وجود دارد به نام خمینی و به بعضی از علما که بنظر ایشان انقلابی نبودند، نسبت طلحه و زبیر می‌داد و بسیاری از مسائلی را، که بیانش ممنوع بود، این پیرمرد بیان می‌کرد. لذا برای من یقین شد که این فرد دیوانه نیست؛ بلکه خودش را به جنون زده تا بتواند مطالبش را به گوش مردم و طلاب برساند. چند روزی بعد از ظهرها به مدرسة فیضیه می‌آمد و طلاب می‌گفتند که ایشان شیخ احمد کروبی است. اهل الیگودرز و پدر حجة الاسلام آقای مهدی کروبی می‌باشد(البته مهدی کروبی در فتنة سال1388مردود شد.) و به نظر می‌رسد که نقش سازنده‌ای در روشنگری طلاب و بیان حقایق ایفاء می‌کند.

شیخ احمد کروبی در ساواک قم

با توجه به صحبتهای وی در مدرسة فیضیه وحمایت علنی از امام خمینی و انقلاب و بدگوئی رژیم پهلوی و خاندان وی در جمع طلاب سرانجام مأمورین امنیتی این پیر مرد روحانی ژولیده،که قیافه و هیأت غیر عادی داشت، دستگیر نموده و به ساواک قم می‌برند. به محض ورود به داخل سالن به مأمورین با صدای بلند سلام می‌کند و بلافاصله به اتاق رئیس وارد می‌شود و بعد با همان چوب دستی که به عنوان عصا از آن استفاده می کند و ته آهنی دارد، ضربه‌ای محکم به عکس شاه که روی دیوار اتاق نصب بوده می‌زند. طوری که شیشه آن شکسته و قاب عکس روی زمین می‌افتد. رئیس چرتش پاره شده واز جا می‌پرد. مأمورین نیز با شنیدن صدای وحشتناک شکستن شیشه به اتاق رئیس مراجعه می‌کنند و با قیافه پیر مردی ظاهراً غیر عادی مواجه می‌شوند. که خطاب به رئیس و مامورین می‌گوید: شما که با ما هستید. چرا این عکس را به اینجا زده‌اید. آن را بردارید. این خائن است و تکرار جمله شما با ما هستید. سریعاً مأمورین او را گرفته و از اتاق خارج می‌کنند و پس از برسی‌های اولیه و تحقیقات جزئی با توجه به نحوه حرف زدن و گفتار و کردار وی به این نتیجه می‌رسند که نامبرده دارای اختلالات روانی است و به عبارتی مجنون می‌باشد و آزادش می‌کنند. لکن او برای تبلیغ دین و روشن‌گری مردم همانند بهلول عاقلی در لباس جنون بود.

منبع : کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام والمسلمین  علی اسماعیلی کریزی

 

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 11:00 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
خاطرات انقلاب ( 7 ) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

در محضر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای

 

در یکی از سفر‌هایی که ایام تابستان از قم به مشهد داشتم، مهمان یکی از دوستان در مدرسة جعفریه بودم. حدود سالهای 54 بود. از دوستم تقاضا کردم که با هم به دیدن آیت الله خامنه‌ای برویم. ایشان اظهار داشتند که معظم له در.یک مسجدکوچکی برای تعدادی از طلاب درس مکاسب دارند و من فردا می‌خواهم به درس ایشان بروم. با هم می‌رویم. فردای آن روز که روز چهارشنبه بود، باتفاق دوستم پای درس حاضر شدیم. استاد (آیت الله خامنه‌ای) تشریف آوردند و در جایگاه خودشان نشستند. به یکی از شاگردان فرمودند: عبارت بخوان مقداری از عبارت مکاسب را خواند. بعد جمله‌ای را از جهت ادبی و اعراب اشتباه خواند. استاد حرف او را قطع کردند و توضیحاتی پیرامون ادبیات وتاثیرآن در فهم عبارات عربی دادند وگلایه کردند و فرمودند: شما یک طلبه مکاسب خوان هستید و نباید عبارت را غلط بخوانید فردا می‌خواهید منبر بروید و سخنرانی کنید، اگر به عنوان یک طلبة انقلابی و روشنفکر مطلب درستی هم بگویید؛ لکن در ابتدای منبر یا در حین سخنرانی آیه یا روایتی را از لحاظ ادبی غلط بخوانید، صحبت شما کم اثر خواهد شد و ممکن است بگویند: فلا نی بی‌سواد است. لذا یک طلبة روشنفکر باید ادبیات را خوب بخواند. باید فن بیان و سخن گفتن بلد باشد. باید نوشتن و روان نوشتن بداند و در این رابطه می‌توان از سخنرانی‌ها‌ی جناب آقای فلسفی (محمد تقی فلسفی واعظ) استفاده نمود. می‌توان از سخنرانی و نوشته‌های دکتر شریعتی استفاد کرد. بعد فرمودند: البته من به محتوا‌ی آن کار ندارم. مطالب خوبی دارد. اشتباهات فراوانی هم ممکن است داشته باشد. مقصودم فقط از جهت شکل سخن و نوشته جات ایشان است. بعد فرمودند: این‌ها را که می‌گویم نه اینکه روی فقه و اصول کار نکنیم. آنها اصل است و اینها حاشیة کار که لازم هم هست. همین الان که من با شما صحبت می‌کنم، باندازه وزن هر یکی از شماها نوشته جات فقهی و اصولی دارم اگر باور ندارید می‌توانید تشریف بیاورید منزل و توی گنجه (کمد) خانه مان آنها را به شما نشان دهم و شما ببینید. بعد چون ایام تعطیلات تابستان فرا رسیده بود درس را تعطیل کردند. لازم به یادآوری است که در زمانی ایشان(مقام معظم رهبری) در حوزة علمیة مشهد مکاسب تدریس می‌کردند. و بعد از آن نیز تدریس کفایه را شرو ع کرده بودند. بسیاری از مراجع فعلی قم هم در آن زمان مکاسب و کفایه تدریس می‌کردند که بعضاً اینجانب از محضر آنها استفاده می‌کردم.

منبع : کتاب خاطرا ت زیبا نوشته حجت الاسلام والمسلمین علی اسماعیلی کریزی

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 10:55 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

خواب های آشفته شاه پس قیام مردم به رهبری

 

امام خمینی (ره)

 
 
 

خدا یک شب به خواب شاه آمد * خمینی با خدا همراه آمد *

 

 

 


 شهنشاه سیه روز ونگون بخت*

 

زوحشت برزمین افتاد از روی تخت *

 


 توگوئی طبق فرمان الهی * فروافتاده است از تخت شاهی*

 

 


به زحمت دوباره رفت بالا * چنین فرمود: با باریتعالی*

 


 نمی دانی که ما هستیم درخواب *

 

چرا این وقت شب گشتی شرفیاب *

 


 تو گر لطفی به شاهنشاه داری * خمینی را چرا همراه داری*

 


 اگر خواهی سراغ ما بیایی * از این پس سعی کن تنها بیایی *

 


 که این آقا مرا بد بخت کرده * به ما شاهنشهی سخت کرده *

 

 


  نمی دانی چه آورده به روزم *

 

 

که می باید به روز خود بسوزم*

 


 یکایک عکس هایم پاره گردید* هم فامیل من آواره گردید*

 

 


 تمام اختیارات از کفم رفت * دوباره باز آبجی اشرفم رفت *

 


 چنان آتش زده بر جسم وجانم * که دود آید برون از دود مانم *

 


 مرامعقول جائی بود وجاهی * برای خویش بودم پادشاهی *

 


مقامی داشتم ، وا لا مقامی * حریمی داشتم بااحترامی*

 

 


 عجب شخصیتی بودم خدایا * چه اعلیحضرتی بودم خدایا*

 

 


 همیشه شاه اردن آرزو داشت  *

 

 

که مثل من شود ارباب نگذاشت *

 


 همین سلطان حسین شاه مراکش

 

 

*زمن تقلید می فرمود ،جاکش *

 

 


 همه چیزم زفیصل نیز سر بود*

 

 

فقط قدری دماغش گنده تر بود

 

 


 شدم محبوب جمله پادشاهان * خصوصا پادشاه انگلستان *

 


 ولی در شیک پوشی ورشادت

 

* به من می کرد الیزابت حسادت *

 


 به هر صورت جلالی داشتم من * شکوه لایزالی داشتم من*

 

 


علم کردم یکی حزب سیاسی * برای حفظ قانون اساسی *

 

 


 عجب حزبی زحزب توده بهتر * 

 

 

 

زهر حزبی که قبلا بودبهتر*

 


 شدند عضوش تمام کارمندان *

 

 

که بهتر بود از رفتن به زندان *

 

 


 دریغا چیز خوبی ساختم من * چه رستاخیز حزبی ساختم من *

 

 


 ترقی دادمش این چند ساله * به مردم کردمش هرروز حواله *

 


 ولیکن آخر آنرا ول نمودم * خمینی گفت ومن کنسل نمودم *

 

 


 چنان کوبید محکم میخ خود را *

 

 

که کردم منقضی تاریخ خود را *

 

 


 هر آن کاری که او فرمود کردم* غرور خویش را نابود کردم

 

 


* زپشت رادیو گفتم به تأکید * که گ،...... خورم غلط کردم

 

 

ببخشید*

 

 

 ولی او را دیو را کرد خاموش * نکرده ناله وعجز مرا گوش

 

*

 


 چنان از دست ایشان کرده ام دق *

 

 

که صد رحمت به مرحوم مصدق *

 


 خداوندا، بگو به آیت الله *

 

چه می خواهی دگر از دست این شاه *

 


 مرایکباره کرده سنگ رو یخ *

 

کشد چون گاومیشی سوی مسلخ *

 


 چنین که کار و بار را کرده مشکل *

 

 

مرا از آریا مهری چه حا صل *

 


 چنین که تیره روز وتیره بختم *

 

 

چه سودی می برم از تاج و تختم *

 

 


 زبی خوابی شدم یک هفته ناخوش *

 

 

هنوز خوابیده است کوروش *

 

 


 بیا کوروش که ما ری...... این جا *

 

 

دمی راحت نخوابیدیم این جا *

 

 


 اگر گفتم تو آسوده بخوابی * پشیمانم بیا مرد حسابی *

 


 بیا و با خمینی رو برو شود *

 

 

تو هم چون من اسیر خشم او شو*

 

 


 بیا کوروش که وقت خواب بگذشت *

 

 

 

عجایب خلقتی دیدم در این دشت *

 


 نه او را تکیه بر انگلیس است *

 

 

نه با دنیای چپ در لفت ولیس است *

 

 


 نه امریکا بود پشت و پناهش * درخت سیب بود تکیه گاهش *

 


 خدایا، خالقا، پروردگارا * بگو آسوده بگذارند مارا *

 


 اگر او آیت الله است باشد * به شاهنشاه می باید به شا .... *

 

 


 نه قاتل بودم این جانب نه دزدم *

 

 

که این شد دست آخر دستمزدم *

 

 


 چه خدمت ها کردم دانه دانه * که ماند نام نیکم جاودانه *

 


 نرجاندم زخود یک دم سیا را * فرستادم حقوق ما فیا را *

 

 


 بدادم نفت هارا بشکه بشکه* که هر چه زود چاهش بخشکه *

 

 


 خریدم تانک ها را دسته دسته * بدادم پول هارا بسته بسته *

 

 


 ولی با این همه کار و سیاست *

 

 

ولی با این همه هوش وکیاست *

 

 


 نفهمیدم شمایی که خدایی * چپی یا این که مأمور سیائی *

 


 شعور خودرا بکار انداختم من * شمارا عاقبت نشناختم من *

 

 


 خدا فرمود ساکت باش ابله * ندیدم از تو ابله تر شهنشه *

 


 نه هرکه چپ نشد عضو سیا بود *

 

 

نه هر که چپ گرا بود بی خدا بود *

 

 


 مرا نشناختن از  تو عجب نیست *

 

 

خدا نشناسی شاهان طبیعی است *

 

 


 تو بر طبق اصول دیپلماسی * فقط ارباب خود رامی شناسی *

 


 نه از چپ رفته ای هرگز نه از راست *

 

 

رهی رفتی که ارباب تو می خواست *

 

 


 به دست او به این قدرت رسید ی *

 

 

 

طناب از گرده مردم کشیدی *

 

 


 به امر او بر این مسند نشستی *

 

 

قلم های مخالف را شکستی *

 

 


 به حکم او شدی خصم فلسطین *

 

 

 

به صهیونیزم دادی نفت وبنزین *

 

 


 نه نفت این که بازور گلوله * نمودی خون مردم توی لوله *

 

 

 


 زمین از خون مردم لاله گون شد *

 

 

وطن یکپارچه حمام خون شد *

 


ازاین خوش خدمتی ها بهر ارباب *

 

 

فراوان کرده ای، ای شاه قصاب *

 


 سگی بودی نگهبان در سرایش * مرتب دم تکان دادی برایش *

 


 کنون ای پادشاه دم بریده * زمان قدرت مردم رسیده *

 

 


 غریبی درد بی درمان غریبی * سر آمد دوره مردم فریبی *

 

 


 به پایان آمد آن ایام شیرین *

 

 

که می گفتی سخن از مذهب ودین *

 

 


 هزاران قتل کردی با مهارت *

 

 

ولی غافل نبودی از زیارت *

 


 مسلمان می شدی در وقت لازم *

 

 

به مشهد می شدی یک باره عازم *

 

 


 تو دست انداختی حتی خدا را *

 

 

خودت را خوانده بودی سایه ما *

 


نکردی لحظه ای فکرش که شاید *

 

 

از این کارت خدارا خوش نیاید *

 


 کنون این سایه بی مایه من * نمی خواهند مردم سایه من *

 


 همی گویند بامن پیر وبرنا * که یارب سایه بر گیر از سر ما *

 


 خدا رو بر خمینی کرد و فرمود *

 

 

بکن فوتی براین بیچاره موجود*

 


 خمینی در پی دستور الله * به شاهنشاه فوتی کرد کوتاه *

 

 


 یکی طوفان بر آمد تند وبی تاب * حضور شاه شد شرفیاب *

 


 ز وحشت پادشاه داد گستر * مرتب داد می زد توی بستر *

 


 به بالا پرت شد از جانب تخت * شهنشاه عظیم الشأن بد بخت *

 


 سرش خورد از عقب محکم به دیوار *

 

 

 

از آن خواب گران گردید بیدار *

 

 


 ندید آن جا خمینی یا خدا را *

 

 

فقط گوشش شنید این صدا را *

 

 


 مکن توبه زاعمال بد خویش *

 

 

به خوان ای شاه شاهان اشهد خویش *

 

 


- این شعر را در کوران انقلاب اسلامی؛

 

 

سال 1356 در شهر مقدس قم نوشته ام

 

 

(حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 

رئیس سازمان قضایی استان خراسان رضوی)

 

ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 4:50 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

شعارهای مردم قبل از پیروزی انقلاب

 

 

اسلام علیه حکومت پهلوی

 

1393/11/16 پنجشنبه

 
برخی ازشعارهای دوران انقلاب اسلامی
 
 
 
که توسط مردم سروده واجرا می شد به این شرح است:
 
 
 
 
شعار 1 :
 

ولیعهدت بمیرد ای شاه جلاد * چرا کشتی جوانان وطن را *
 

شعار 2 :
 

گرخیابان ها همه از خون ما جیحون شود * کشته های ما اگر
 
 
 
از صد هزار افزون شود*
 

قیام ما حسینی است * رهبرما خمینی است*
 

سینه های ما همه آماده تیر بلا است * درشهادت اقتدای
 
 
 
ما به شاه کربلا است *
 

 قیام ما حسینی است * رهبرما خمینی است *
 

شعار 3:
 

قسم به روح مادرت فاطمه * ندارم از کشته شدن واهمه *
 

 به عمر شاه دون بده خاتمه * الله الله نصرمن الله*
 

 آقا امام زمان برس به فریاد مان* این شاه آدم کشان
 
 
 
کشته جوانان ما *
 
 

 الله الله نصرمن الله *
 

شعار 4 :
 

پسر رضاگری کارش تمومه *
 
 
 
نفت ایران برای اسرائیل حرومه *
 
 

شعار 5:
 

این شاپور بختیاریک نوکر امریکا است *
 
 
 
هدف از این کابینه خاموشی انسان ها است *
 
 
 

 کابینه واژگون * شاه راسرنگون*
 
 

 مرگ بر شاه* مرگ برشاه *
 
 

 کابینه بختیار یک حیله جدید است *
 
 
 
فریاد ما علیه این رژیم پلید است *
 
 
 

  کابینه واژگون * شاه را سر نگون *
 
 

مرگ برشاه * مرگ برشاه *
 
 

شعار 6:
 
 

این شاه آمریکائی در حال جان کندن است *
 
 
 
 
 
این رژیم پهلوی در حالت مردن است *
 
 

 دست وپا می زند * گور خود می کند*
 
 

 مرگ برشاه * مرگ برشاه *
 
 

کشتار صدها انسان در مشهد مقدس *
 
 
 
با توپ وتانک این شاه ثابت شده به هر کس*
 
 

 دست وپا می زند * گورخود می کند*
 
 

 مرگ برشاه * مرگ برشاه *
 
 

شعار 7
 
 

شا پور بختیار زخوبیت دم مزن *
 
 
 
می شناسند ترا زکودک ومرد وزن *
 
 

 نه مرغ طوفانی نه موج دریائی *
 
 
 
 
توگرگ خون خواری ، تو موج فحشائی *
 
 

 مرگ برشاه * مرگ برشاه*
 
 

 شعار 8
 
 
 

کشور ما کشور اسلامی است *
 
 
 
 
 
نهضت مانهضت قرآنی است*
 
 
 

 یک دل ویک صدا می دهیم این ندا *
 
 
 

 مرگ برشاه * مرگ برشاه *
 
 
 

 امام ما خمینی بت شکن *
 
 
داده ندا به مردم این وطن *
 
 
 

یک دل ویک صدا* می دهیم این ندا*
 
 
 

 مرگ برشاه * مرگ برشاه *
 
 
 
 
 

احمداسماعیلی کریزی

 

 

www.barrud.mizbanblog.com

بررودکریز

 

 
ازیادداشتهای حجت الاسلام والمسلمین علی اسماعیلی کریزی  
 
 
رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح خراسان رضوی
 

ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 4:41 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۹۵۱
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۹
 

اولین۲۶دی بدون چهرۀمعروف«شاه رفت»+عکس  

امسال اولین ۲۶ دی بدون قائد اسلامی‌نسب همان چهره معروف انقلابی است که در روز فرار شاه از ایران، در ۲۶ دی‌ماه ۵۷، روزنامه اطلاعات را روی سر خود گذاشته بود.
عقیق: قائد اسلامی‌نسب همان چهره معروف انقلابی است که در روز فرار شاه از ایران، در ۲۶ دی‌ماه ۵۷، روزنامه اطلاعات را روی سر خود گذاشته بود. این چهره انقلابی مسئولیت‌های مختلفی در شهرهای دیلم و گناوه داشت و در استان خوزستان نیز سابقه فرمانداری بندر ماهشهر نیز مشاهده می‌شود.

وی مدت دو سال فرماندار دیلم، چهار سال فرماندار دشت آزادگان و بیش از یکسال نیز فرماندار ماهشهر بود همچنین اسلامی‌نسب کاندیدای حوزه بوشهر، گناوه و دیلم در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی همچنین فرماندار نمونه کشور در سال ۸۹ نیز بود.

بیست و ششم دي ماه 1357 و يك روز پس از راي مثبت سنا به نخست وزيري شاپور بختيار، همچنانكه انتظار مي رفت شاه و بانویش ايران را به عزم «اسوان» در جنوب مصر ترک کردند، رفتني كه بازگشت نداشت. شاه سابق روز پیش از آن سه فرزند کوچکتر خود را به آمریکا فرستاده بود.


 اولین ۲۶ دی بدون چهره معروف «شاه رفت»! + عکس

منبع:خبردانشجو

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 

www.barrud.mizbanblog.com

بررودکریز

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 4:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۸۷۵
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۷
 

تصاویرمنتشرنشده ازمدافع حرم«تخریب‌چی»  

«علی شاه‌سنایی» از رزمندگانِ پاسدارِ «لشکر ۱۴ امام حسین(صلوات الله علیه)» بود که داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) عازم سوریه شد و در نخستین روز از دی ماه سال جاری، بال در بال ملائک گشود.
عقیق:«علی شاه سنایی» به سال ۱۳۶۴ در «اصفهان» متولد شد. وی از رزمنده‌گانِ پاسدارِ «لشکر ۱۴ امام حسین(صلوات الله علیه)» بود که داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) عازم سوریه شد و در نخستین روز از دی ماه سال جاری، طی نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» بال در بال ملائک گشود.

آن چه پیش رو دارید، تصاویری است منتشر نشده از شهید «علی شاه سنایی» که در ادامه می بینید:


روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم «تخریب‌چی»

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم «تخریب‌چی»

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم «تخریب‌چی»

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم «تخریب‌چی»

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم «تخریب‌چی»

تصاویر منتشر نشده از مدافع حرم «تخریب‌چی»

احمداسماعیلی کریزی

 

 

www.barrud.mizbanblog.com

بررودکریز

 

 
 
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 4:36 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۸۲۵
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۸
 

حاج قاسم در منزل «مهندس رضا»  

سردار حاج قاسم سلیمانی ضمن حضور در منزل شهید مدافع حرم «رضا کارگربرزی» این شهید را «مهندس رضا» خطاب کرد.

عقیق: به نقل از مشرق،‌ سردار حاج قاسم سلیمانی ضمن حضور در منزل شهید مدافع حرم «رضا کارگربرزی» این شهید را «مهندس رضا» خطاب کرد.

 

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 

www.barrud.mizbanblog.com

بررودکریز

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 4:35 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۸۹۶
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۷
 

سیدنصرالله درحرم حضرت عبدالعظیم(ع) 

تصاویر سید حسن نصرالله به همراه «سید هاشم صفی‌الدین» مدیر شورای اجرایی حزب‌الله در تاریخ1385/5/12 بعد از جنگ سی و سه روزه لبنان در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)

عقیق:
 

 
عکس: سید حسن نصرالله در حرم حضرت عبدالعظیم
 
عکس: سید حسن نصرالله در حرم حضرت عبدالعظیم
 
 
عکس: سید حسن نصرالله در حرم حضرت عبدالعظیم

 

 

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 

www.barrud.mizbanblog.com

بررودکریز

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 4:32 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۹۹۲۷
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۶
 
در نماز جمعه هامبورگ مطرح شد؛

بافضیلیت ترین و اولین مرکز نیایش کدام است؟  

خطیب جمعه هامبورگ گفت: نباید مناسک و اعمال حج را یک سری اعمال کلیشه ای و خشک دانست؛ بلکه با توجه به همۀ فلسفه‌ های این میثاق و واجب الهی، نشاط، آرامش و مسئولیت پذیری انسان توسعه می‌یابد و حاجی به عنوان کسی که عهدهایی بر عهده او گذاشته شده تلاش می‌کند که همه مسیر زندگی خود را الهی قرار دهد.
عقیق:نماز جمعه هامبورگ با حضور مسلمانان مقیم این شهر در مرکز اسلامی امام علی علیه السلام برگزار شد. حجت الاسلام والمسلمین رمضانی در خطبه های نماز، سلسله مباحث اسلام شناسی را با طرح "حق حج" به عنوان یکی از عبادات مهم در اسلام پی گرفت و با بیان اینکه حج، بزرگترین نمایش بندگی است، به دیدگاه آیات و روایات درباره این فریضه الهی پرداخت که متن خطبه ها تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:

یکی دیگر از عبادات مهمی که در بیانات نورانی امام سجاد (ع) به آن اشاره شده است، «حق حج» است. حج عبادت ویژه‌ای است که مجموعه‌ای از مناسک را در خود جمع کرده و به تعبیری شامل فضایل عبادات متعدّد است. حج مانند نماز و زکاة، فقط یک تکلیف عبادی نیست؛ بلکه نوعی عهد و میثاق الهی است که انسان به آن تمسک جسته و با انجام آن در حقیقت به عهد خود وفا کرده است. به همین جهت خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً؛ و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه او كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند».[1]

بافضیلیت ترین و اولین مرکز نیایش

دربارۀ فضیلت این عمل عبادی ـ سیاسی، همین بس که امام صادق (ع) در خصوص آن می­فرمایند: «وَدَّ مَنْ‏ فِي‏ الْقُبُورِ لَوْ أَنَّ لَهُ حَجَّةً وَاحِدَةً بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا؛ کسی که از دنیا می‌رود آرزو می‌کند که ای کاش در برابر دنیا و آنچه در آن است یک حج در کارنامه‌اش می‌داشت».[2] کعبه نخستین خانه­ خدا و با سابقه ‌ترین معبدی است که در روی زمین وجود دارد و هیچ مرکزی پیش از آن، مرکز نیایش و پرستش پروردگار عالم نبوده است. قرآن در این زمینه می­فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمين‏؛ نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است‏».[3]

مطابق منابع معتبر اسلامی، خانه­ کعبه به دست حضرت آدم(ع) ساخته شده بود. سپس در جریان طوفان زمان حضرت نوح(ع) آسیب دید تا اینکه توسط حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(ع) تجدید بنا گردید. قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم(ع) در مورد وضعیت سرزمین مکّه در آن دوران می گوید: «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم‏؛ پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى‏آب و علفى، در كنار خانه ‏اى كه حرم توست، ساكن ساختم‏».[4] این آیه به خوبی گواهی می‌دهد که هنگام ورود حضرت ابراهیم(ع) به همراه همسر و فرزندش (هاجر و اسماعیل) به سرزمین مکه، آثاری از این خانه در آن منطقه وجود داشته است. همچنین در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليم‏؛ و نیز به یادآور هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را بالا می‌بردند و می‌گفتند: پروردگارا از ما بپذیر، تو شنوا و دانایی».[5]

مرکزی امن برای هدایت

کعبه خانه­ توحید است و از جهات مادّی و معنوی، برای همه­ موحّدان مایه­ برکت و بهره مندی است. این مکان مقدّس برای همه­، بُعد هدایتی داشته است. «وَ هُدىً لِلْعالَمين‏؛ و مايه هدايت جهانيان است».[6] همچنین در این خانه نشانه ‌های روشنی از خداپرستی و توحید وجود دارد که دوام و بقای آن در طول تاریخ در برابر دشمنان نیرومندی که قصد نابودی آن را داشته اند، یکی از این نشانه هاست. و لذا هر یک از «زمزم، صفا، مروه، رکن، حجرالاسود، حجر اسماعیل و مقام ابراهیم» روشنگر خاطره‌ های بزرگ و جاودان است. از همه مهمتر اینکه اینجا، خانه­ امنیت و آرامش است. « وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً؛ و هر كس داخل آن شود؛ در امان خواهد بود».[7] و لذا حضرت ابراهیم(ع) در دعای خود از خدای متعال درخواست امنیت و آرامش این خانه را نموده است: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِنا؛ و به ياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده!».[8]

حج بزرگ­ترین نمایش بندگی

در حج نمایشی بزرگ و معنوی از سیر روحی انسان ها ارائه می گردد و حاجیان و زائران بیت الله الحرام در این مهمانی عظیم احساس قرب و نزدیکی به خدای عالم پیدا می کنند و از همه مناسک های حج برای رشد روحی و معنوی خود بهره می‌برند. زائران خانه خدا با هر کدام از اعمال به درجه و مقام بندگی خود می‌افزایند، و تلاش می‌کنند رنگ و بوی خدا را به عنوان مهمترین سوغات این سفر نورانی به محل و منطقه و خانواده­ خود هدیه دهند. آدمی می‌تواند از این طریق حقیقت بندگی را با تمام وجود منتقل نماید، چراکه پیامبر اسلام(ص) در همین خصوص فرموده­اند: «إِنَّمَا فُرِضَتِ‏ الصَّلَاةُ وَ أُمِرَ بِالْحَجِّ وَ الطَّوَافِ وَ أُشْعِرَتِ‏ الْمَنَاسِكُ لِإِقَامَةِ ذِكْرِ اللَّهِ‏،[9] فِاذا لَم يَكُن في قَلبِكَ لِلمَذكُورِ الَّذي هُوَ المَقصُود وَ المُبتَغي عَظَمَةً وَ لا هَيبَةً فَما قيمَة ذِكرِك؛[10] همانا نماز واجب شده و خدا به حج، طواف و دیگر مناسک فرمان داده است تا یاد و نام خدا بپا داشته شود. پس وقتی قلب تو از هیبت و عظمت خدا که مقصود و مطلوب اصلی از عبادات است خالی شد، در این صورت ذکر زبانی و اعمال خشک بدنی چه ارزشی خواهد داشت».

از اینرو هر کدام از اعمال و مناسک حج باید نقش مهمی را در کسب عبودیت و بندگی انسان داشته باشد. زائر بیت الله الحرام باید خود را از علایق دنیوی جدا سازد، و خود را از ظلمت و تاریکی برهاند و به نور و هدایت و معنویت و در نتیجه «بندگی» که راز خلقت و آفرینش انسان است، نائل گردد. و در این سیر معنوی است که ظرفیت وجودی خود را در مسیر اصلی جهت می ‌دهد.

حق حج

امام سجاد(ع) در خصوص حقوقی که انسان می­بایست آنها را بشناسد و برای رسیدن به کمال مطلوب بدان عمل کند، به «حق حج» نیز پرداخته و می­فرماید: «وَ حَقُ‏ الْحَجِ‏ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى رَبِّكَ وَ فِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَ فِيهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَ قَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِي أَوْجَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْك‏؛ و حقّ حج اينست كه بدانى كه آن ورودى به آستان پروردگار تو و گريزى‏ به سوى او از گناهان است، و قبول توبه تو و انجام فريضه ‏اى كه خداى متعال بر تو واجب ساخته، در آن نهاده است».[11]

بر پایه­ این بیان نورانی، انسان باید با سیر و سلوک و فرار الی الله، حق حج را بشناسد و خود را در آن جهت قرار دهد؛ و آنگاه با این نگاه در حقیقت خودش، از گناهان آمرزیده شود. در روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده است، امام(ع) به صراحت می­فرماید که: «حاجی از هر عملی که خارج می‌شود، مانند: طواف و رمی جمرات و مانند آن، در حقیقت از گناهان خارج می‌شود».[12]

در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که حاجیان هنگامی که از حرم امن الهی باز می­گردند سه دسته ‌اند: «الْحُجَّاجُ يَصْدُرُونَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٌ يُعْتَقُ مِنَ النَّارِ وَ صِنْفٌ يَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَيْئَةِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ وَ صِنْفٌ يُحْفَظُ فِي أَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَذَاكَ أَدْنَى مَا يَرْجِعُ بِهِ الْحَاجُّ؛ دسته‌ای از آتش آزاد می‌شوند و دسته‌ای از گناهان خود خارج می‌گردند مانند روزی که از ما در تولد یافته‌اند، و دسته سوم با مصونیت مال و عیال بر می‌گردند و این کمترین بهره‌ای است که عائد شخص حاجی می‌شود».[13]

ابعاد مادی و معنوی حج

حقیقت و باطن حج بر اساس روایات به شکل نوری فروزان در قیامت جلوه می‌کند و انسان مومن از آن بهره­مند می­شود. گرچه بُعد معنوی و روحانی حج بسیار عظیم و گسترده است؛ اما بُعد اجتماعی و سیاسی حج هم از جهاتی مهم است. زیرا حج در حوزه­ بین الملل و ارتباط میان مسلمانان با فرهنگ ها و ملیت های مختلف تاثیرات بسیار عمیقی دارد و باعث می ‌شود که مسلمانان سالانه در این مناسک و مراسم با فرهنگ های بیشتری آشنا شده و به ظرفیت های یکدیگر پی برده و با یکدیگر تعامل بیشتری داشته باشند.

بر اساس صریح آیات اعلان برائت از مشرکین از ابعاد مهم حج است که انسان موحّد را وادار می‌کند در برابر ظلم و ستم و هر نوع طغیان در برابر حق موضع بگیرد. مسلمانان باید به این بُعد مهم توجه بیشتری داشته باشند؛ چراکه حاجی با افزایش مسئولیت پذیری خود نه فقط نسبت به خود و خانواده ­اش، بلکه نسبت به همه مسلمانان و حتی سایر انسان ها به نوعی احساس مسئولیت می‌ کند، و تلاش می ‌کند به بهترین شکل به مسئولیت خود عمل نماید.

 بنابراین نباید مناسک و اعمال حج را یک سری اعمال کلیشه ای و خشک دانست؛ بلکه با توجه به همۀ فلسفه‌ های این میثاق و واجب الهی، نشاط، آرامش و مسئولیت پذیری انسان توسعه می‌یابد و حاجی به عنوان کسی که عهدهایی بر عهده او گذاشته شده تلاش می‌کند که همه مسیر زندگی خود را الهی قرار دهد.

 
پی نوشت:
[1]. آل عمران/97.

[2]. طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، ج5، ص23، ح67، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چ چهارم، 1407ق.
[3]. آل عمران/96.
[4]. ابراهیم/37.
[5]. بقرة/127.
[6]. آل عمران/96.
[7]. آل عمران/97.
[8]. بقرة/126.
[9]. ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي، ج1، ص323، ح60، قم، دار سيد الشهداء للنشر، چ اول، 1405ق.
[10]. نراقى‏، محمد مهدی، جامع السعادات‏، ج3، ص327، بیروت، اعلمی، چ چهارم، بی­تا.
[11]. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص620، ح3214، قم،  دفتر انتشارات اسلامى، چ دوم، 1413ق.
[12]. طوسی، همان، ج5، ص19، ح56. (حدیث طولانی است)
[13]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج4، ص253، ح6، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، 1407ق.
منبع:حوزه

 

احمداسماعیلی کریزی

 

 

www.barrud.mizbanblog.com

بررودکریز

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 26 دی 1394  ] [ 4:29 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 51 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4053471 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب