کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

کد خبر: ۶۴۹۰۳
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۹
 

ظالم تر ازآنکه مانع ذکرخدا درمسجد شودهست؟  

غالبا مخالفین مسجد کفار و حاکمان ظالم بوده اند که مسجد را در تضاد با منافع خویش مى دانستند، زیرا حکومت های ظالم همواره نقش مهمى در تضعیف مسجد داشتند.
عقیق:غالبا مخالفین مسجد کفار و حاکمان ظالم بوده اند که مسجد را در تضاد با منافع خویش مى دانستند. زیرا حکومت نقش مهمى در تقویت یا تضعیف مسجد دارد.
 همواره مساجد نقش تضعیفى نسبت به حکام ظالم به عهده داشته و در شوراندن مردم مؤثر بوده اند. لذا مسجد و مسجدیان مورد تعرض این گروه واقع مى شدند و خداوند از این گروه به عنوان ظالم نامبرده است. در حالیکه مى فرماید:
"و من اظلم ممن منع مساجد الله یذکر فیهما اسمه و سعى فى خرابها..."
"و کسى ظالمتر است از آنکه مانع ذکر نام خداوند در مساجد شده و در جهت خرابى آن تلاش مى کند؟..."
در ضمن روایتى از امام صادق علیه السلام رسیده است که این آیه درباره قریش در آن هنگام نازل شد که پیامبر (صلى الله علیه وآله) را از ورود به شهر مکه و مسجدالحرام جلوگیرى کردند.
و بعضى گفته اند مراد مسجدهایى است که مسلمانان در مکه داشته اند و مشرکان پس از مهاجرات پیامبر صلى الله علیه وآله آنها را خراب کردند.
ممکن است شان نزول آیه تمام این موارد باشد و آیه ناظر به تمام این حوادث بوده است.
از بررسى شان نزولهایى که براى آیه ذکر کردیم، بیشتر به نظر این مى آید که روى سخن آیه به گروه یهود و نصارى مشرکان است.
در آیه نیز این سه دسته مورد سخن بودند و اینجا قرآن به یک عمل ستمگرانه اى که هر سه در آن مشترک بودند اشاره مى کند، زیرا یهود با ایجاد وسوسه در مساله تغییر قبله کوشش مى کردند، که بتوانند کارى کنند، قبله مسلمانان نیز بیت المقدس باشد و با این کار هم تفوقى بر مسلمانان داشته باشند و هم با این عمل مسجدالحرام و خانه را از رونق بیندازند.
و شاید آنها به این مسئله توجه داشته اند که بالاخره محمد صلى الله علیه وآله بر جزیره العرب مسلط خواهد شد، و چنانچه قبله بیت المقدس ‍ باشد، خانه کعبه خود به خود سوى ویرانى مى رود و در آن بناى محکم توحید، نامى از خدا برده نمى شود. مشرکان مکه نیز با منع پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله از توجه به مکه و داخل شدن به آن و زیارت خانه خدا و به سوى خرابى این بناى الهى گام بر مى داشتند.
مسیحیان نیز با گرفتن بیت المقدس و به وجود آوردن وضعى که در بالا از ابن عباس نقل شد، نیز در تخریب مساجد و بناهاى محکم خداوند مى کوشیدند و در نتیجه نام خدا از آن قطع مى شد.
بنابراین هر سه گروه در تخریب مساجد و بناهاى محکم خداوند مى کوشیدند. قرآن این عمل را ستمى بزرگ مى داند و عاملان آن را ستمگرترین افراد تعرفى مى کند، و راستى هم که در خرابى پایگاه هاى توحید مى کوشند. بزرگترین ستم را مرتکب مى شدند؛زیرا آنان با این عمل شرک و الحاد و فساد را توسعه مى دهند.
 
 
پی نوشت:
نویسنده : سید محمد علوی
منبع:شبستان

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:54 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 66542 دوشنبه، 19 بهمن 1394 - 05:08
 
 
تصاویر/ مراسم نمادین بیعت تاریخی همافران با امام خمینی(ره)
 
تصاویر/ مراسم نمادین بیعت تاریخی همافران با امام خمینی(ره)شهیدخبر(شهیدنیوز): مراسم گرامیداشت یاد و خاطره حماسه بیعت همافران و کارکنان نیروی هوایی با امام خمینی(ره) عصر یکشنبه ۱۸ بهمن در مدرسه علوی با حضور فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
  














































ب
   
  


اضافه نمودن به: 
 

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
      کد امنیتی:
 
 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:52 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 66546 دوشنبه، 19 بهمن 1394 - 05:48
 
 
گزارش تصویری / آئین بزرگداشت پیشکسوتان مبارز انقلاب - 1
 
شهیدخبر*
  

ب/ایکنا

   
  


اضافه نمودن به: 
 

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
      کد امنیتی:
 
 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 66536 دوشنبه، 19 بهمن 1394 - 04:08
 
 
گرامیداشت یاد شهید نوجوان خراسان رضوی در «آبروی محله»
 
گرامیداشت یاد شهید نوجوان خراسان رضوی در «آبروی محله»شهیدخبر(شهیدنیوز): یاد و خاطره شهید پرویز اژدو ، کم سن ترین شهید جنگ تحمیلی در استان خراسان رضوی در شهرستان درگز گرامی داشته شد.
  

همزمان با ایام الله دهه فجر، مراسم معنوی«آبروی محله» به یاد شهید پرویز اژدو «کوچکترین شهید جنگ تحمیلی استان خراسان رضوی» به همت ناحیه مقاومت بسیج و همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران درگز در محل مسجد جامع و منزل این شهید والامقام در روستای زنگلانلو این شهرستان برگزار شد.
این مراسم با حضور بهبودی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، مسئولین، روحانیون، فرماندهان نظامی و انتظامی و مردم شهیدپرور روستای زنگلانلو درگز برگزار شد.
حجت الاسلام عبداللهی مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در ناحیه مقاومت بسیج درگز در این مراسم تصریح کرد: افتخار مردم ولایت مدار شهر درگز و روستاهای آن، شهدا هستند چرا که امنیت و سربلندی امروز این مرز و بوم مدیون خون پاک این  عزیزان است.
وی افزود: اینکه ما برنامه‌ای تحت عنوان آبروی محله در شهر و روستاها اجرا می‌کنیم منظور آبرویی است که شهدا به محله خود داده‌اند و بدون شک همه ما باید قدردان این حماسه آفرینان باشیم.
لازم به ذکر است شهید پرویز اژدو«کوچکترین شهید هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی استان خراسان رضوی» متولد اول مهرماه 1351 در روستای زنگلانلو بخش لطف آباد درگز بود که در 24 اردیبهشت ماه 1361 در خرمشهر به شهادت رسید./ب
 

   
  


اضافه نمودن به: 
 

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
      کد امنیتی:
 
 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:48 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 64701 سه شنبه، 13 بهمن 1394 - 14:31
 
قسمتی از دلنوشته محمد علی رجایی فرزند جانباز شهید حسن رجایی
بابام رو زیر بارون رحمت خدا شستیم
 
بابام رو زیر بارون رحمت خدا شستیمشهیدخبر(شهیدنیوز): دیشب بابام رو زیر بارون رحمت خدا شستیم. توی کفنی که خودش آیه هاش رو نوشته بود پیچیدیم. تربت گذاشتیم براش. توی پرچم گنبد امام حسین پیچیدیم. چفیه و پلاکش رو گذاشتیم. کاشی های حرم ابالفضل رو کنار سرش گذاشتیم. قران همیشگی‌اش رو روی سینه اش؛ و تا صبح نشستیم به حال بدبخت خودمون زار زدیم.
  

به گزارش باشگاه ایثار و شهادت شهید خبر (تلنگر) : قسمتی از دلنوشته محمد علی رجایی

 فرزند جانباز شهید حسن رجایی  دیشب بابام رو زیر بارون رحمت خدا شستیم. توی کفنی که خودش آیه هاش رو نوشته بود پیچیدیم. تربت گذاشتیم براش. توی پرچم گنبد امام حسین پیچیدیم. چفیه و پلاکش رو گذاشتیم. کاشی های حرم ابالفضل رو کنار سرش گذاشتیم. قران همیشگی‌اش رو روی سینه اش؛ و تا صبح نشستیم به حال بدبخت خودمون زار زدیم. زار زدیم که دیگه بابا نداریم .. که دیگه نیست .. که رقیه چجوری سر باباش رو دید و جون داد و ما همینجوری نشستیم نیگاش میکنیم که وسط اتاق خوابیده ..

برا بابام روضه بخونین .. روضه دوست داشت .. سینه زنی و هیئت دوست داشت ولی نمیتونست بره. نمیتونست بره و تو خونه تنها میشست تو اتاقش سینه میزد واسه اربابش ..

الان باید افطار سی و چهارمش رو میکرد اما مهمون عشقشه .. میدونم که مهمون عشقشه .. من قرصای بابامو میدادم.. من لیوان آب رو وقتی حالش بد بود ذره ذره میریختم تو دهنش. من قدم به قدم کنار بابام راه میرفتم وقتی حالش خوب بود. من ویلچیر بابام رو میبردم اینور اونور.


بابام منو سینما نبرد ولی من بردمش آژانس شیشه ایی رو دید. نیم ساعت بعد از فیلم مونده بود تو سالن گریه میکرد. مسئول سالن اول شاکی شد ولی بعدش سانسا رو جا به جا کرد حتی. من بابام رو می بردم اینور و اونور ..من دکمه های لباس بابام رو میبستم .. من میبردمش تا توی دستشویی . من ریشاش رو میزدم .. تشنج میکرد من دست میذاشتم رو پیشونیش که نخوره تو دیوار. زمین که میخورد من جمعش می کردم.


 من و مامانم و داداشم ؛بابام رو یه روز هم به کسی نسپردیم. یه روز نذاشتیمش جایی بمونه .. نذاشتیمش آسایشگاه.  صدا می اومد تو خونه ی ما سه تایی پرت میشدیم سمت اتاق بابام. بابام عاشق حرف زدن بود. نمی تونست که بره بیرون هی؛ هرکی می اومد میگرفتش به حرف. دیگه هیشکی نمی اومد .. بابام میخواست هی حرف بزنه هی حرف بشنوه .. من میرفتم سه جهار ساعت میشستم هی حرف میساختم از بیرون میگفتم از در وو دیوار میگفتم آسمون ریسمون میکردم .. من بابام رو دست هیشکی ندادم ...


بابام واستاده که تشنج میکرد بغلش میکردم تو سینه ام .از بس قرص خورده بود سنگین شده بود وزنش. می چسبوندمش به سینه ام که نگهش دارم هی می گفت محمدعلی زانوت! محمدعلی زانوت !


حالا من رفتم بابام رو گذاشتم تو خاک ..دستم دیگه خالیه .. دیگه دست بابام رو نمیگیرم راه ببرم . اون داره پرواز میکنه و من بدبخت رو زمین باید برم .. دیگه منتظرش نمیشم واسه یه دونه پله ..

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:46 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 65485 شنبه، 17 بهمن 1394 - 09:42
 
گفتگوی خواندنی با همسر جانباز اعصاب و روان حسن خوش‌نظر :
همسرجانبازمعروف به«موجی مهربان»:حسن را آگاهانه انتخاب کردم وخطبه حاج‌آقا تمام نشده بله راگفتم!
 
همسرجانبازمعروف به«موجی مهربان»:حسن را آگاهانه انتخاب کردم وخطبه حاج‌آقا تمام نشده بله راگفتم!شهیدخبر(شهیدنیوز): در عملیات فتح‌المبین ترکش به کمر حسن خورد و یک ‌ماهی در بیمارستان بستری شد. دکتر گفته بود احتمالا دیگر نمی‌تواند راه برود. آن زمان روی ویلچر بود. از خدا می‌خواستم شهید نشود و تا زنده هستم پرستاری‌اش را بکنم. سنم کم بود اما چون در خانواده‌ای مذهبی رشد یافته بودم، زندگی در کنار حسن جزو مقدساتم محسوب می‌شد. دوست داشتم در کنار آنها یکجور‌هایی سهیم باشم. آنقدر مشتاق زندگی با حسن بودم که خطبه حاج‌آقا تمام نشده بله را گفتم! حاج‌آقا سر سفره عقد به من گفت دخترم صبر کن خطبه تمام شود بعد، بله را بگو!
  

   به گزارش خبرنگار باشگاه ایثار و شهادت شهید خبر (تلنگر) : فاطمه بیضایی ؛ 

این روزها درس ایثار و ایستادگی را باید از زنانی آموخت که هر روزشان را با شهدای زنده می‌گذرانند؛ آنهایی که نقل عروسی‌شان گلوله بود و شاهد عقدشان شهدا، ضامن عقدشان خون شهدا و شرط ازدواجشان همراهی در سیر و سلوک و مدت ازدواجشان شاید تا لحظاتی که هیچکس نمی‌دانست چقدر به طول خواهد انجامید.

همسرجانبازمعروف به«موجی مهربان»:حسن را آگاهانه انتخاب کردم وخطبه حاج‌آقا تمام نشده بله راگفتم!

زهرا خوش‌نظر یکی از زنانی است که از لحظه لحظه زندگی‌اش با جانباز حسن خوش‌نظر درس مقاومت و ایستادگی را آموخت. او خود را در کنار همسرش می‌بیند و 32 سال همراهی را مدال افتخاری می‌داند که برای هر ثانیه‌اش مجاهدت‌ها کرده. حسن خوش‌نظر متولد سال 1343 ‌است و برادر دو شهید؛ جانبازی که با موج‌گرفتگی‌های متعدد طی عملیات‌های دوران دفاع مقدس تشنج می‌کند و در این تشنج‌ها تنها به خودش آسیب می‌رساند و همه اینها دلیلی می‌شود که نام او را «موجیِ مهربان» گذاشته‌اند. خوش نظرها، با وجود تحمل دردها و آلام بی حد هنوز هم پا در رکاب رهبر‌اند و جان فدای انقلاب. آنچه در پی می‌آید حکایت ما از روزهای تلخ و شیرین زندگی زهرا خوش‌نظر با همسر جانبازش است.

 

از تهیه ترشی تا همسر جانباز شدن

من زهرا خوش‌نظر هستم. همسرم 45 در‌صد جانبازی دارد. من و او دختر‌عمو، پسر‌عمو هستیم و در سال 62 با هم ازدواج کردیم. آن زمان حسن به خواستگاری من آمد و برادرش هم به خواستگاری خواهرم. چند سالی را در کنار هم در یک خانه زندگی کردیم تا اینکه همسر خواهرم در عملیات مرصاد شهید شد.‌ دو تا از برادران حسن‌آقا شهید شده‌اند و خودش هم که افتخار جانبازی دارد. حدودا 32 سالی هست که در کنار هم زندگی می‌کنیم.

بعد از اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید همه مردان خانواده خوش‌نظر راهی میدان نبرد شدند و ما همراه با زن‌های خانواده در پشت جبهه فعالیت خود را آغاز کردیم. از تهیه ترشی و مربا گرفته تا دوخت و دوز لباس‌های رزمندگان. عموی من هم هر‌ چند وقت یک‌بار یک کامیون پر از وسایل را به جبهه‌های جنگ می‌رساند و چند باری به جبهه اعزام شد. خدا پاداش حضور در پشت جبهه ماندن من را هم داد و در نهایت همسر یک جانباز شدم.

 

 

از خدا خواستم جبهه برود اما شهید نشود

زمان ازدواج 13 ساله بودم و حسن 18 ساله. آن زمان چون سن من کم بود ما را عقد نمی‌کردند. برای همین ما را به داد‌سرا بردند و آنجا یک روحانی از من سوالاتی پرسید. پرسید پدرت به زور تو را می‌خواهد شوهر بدهد یا خودت دوست داری ازدواج کنی‌؟ در پاسخ گفتم نه، من خودم می‌خواهم با او ازدواج کنم. دوباره حاج‌آقا پرسید او شغلی ندارد و سربازی هم نرفته و درسش را هم که رها کرده. باز هم عازم جبهه است. باز هم می‌خواهی با او ازدواج کنی؟ گفتم بله، چون واقعا دوستش دارم.

همیشه از خدا می‌خواستم هرقدر می‌خواهد به ‌جبهه برود ولی شهید نشود. قبل از ازدواج ما با هم حسن وضعیت مناسبی نداشت. مجروح شده بود و به‌شدت تشنج می‌کرد. از آنجا که فامیل بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم می‌دانستم با چه کسی قرار است ‌زندگی کنم. برای همین علاقه شدیدی به او داشتم. به‌خاطر همین قبل از ازدواج دعا می‌کردم شهید نشود. می‌گفتم خدایا هر طوری باشد با او زندگی می‌کنم.

همسرجانبازمعروف به«موجی مهربان»:حسن را آگاهانه انتخاب کردم وخطبه حاج‌آقا تمام نشده بله راگفتم!

خطبه عقد تمام نشده، بله را گفتم!

در عملیات فتح‌المبین ترکش به کمر حسن خورد و یک ‌ماهی در بیمارستان بستری شد. دکتر گفته بود احتمالا دیگر نمی‌تواند راه برود. آن زمان روی ویلچر بود. از خدا می‌خواستم شهید نشود و تا زنده هستم پرستاری‌اش را بکنم. سنم کم بود اما چون در خانواده‌ای مذهبی رشد یافته بودم، زندگی در کنار حسن جزو مقدساتم محسوب می‌شد.

جانبازان و شهدایی که رفتند برای کشور رفتند و فداکاری‌هایی انجام دادند. راهی که آنها رفتند برای ما مقدس بود. برای همین دوست داشتم در کنار آنها یکجور‌هایی سهیم باشم. آنقدر مشتاق زندگی با حسن بودم که خطبه حاج‌آقا تمام نشده بله را گفتم! حاج‌آقا سر سفره عقد به من گفت دخترم صبر کن خطبه تمام شود بعد، بله را بگو!

با جان و دل از همسرم پرستاری می‌کنم

‌سال ‌90 بود که سر حسن را عمل کردند. بعد از انجام این عمل او به کلی فلج شد. حتی قادر نبود دستش را تا دهانش بالا بیاورد. تمام سیستم بدنش از کار افتاد و نمی‌توانست راه برود. دور تا دور خانه را لوله استیل کار گذاشتم تا حرکت برایش راحت شود. این روزها که می‌گوید این لوله‌ها را باز کن، می‌گویم می‌خواهم اینها باشند تا یادم نرود چه روزهایی را گذرانده‌ام و هر روز خدا را برای شفا یافتنت شکر‌ کنم. من باید هر ثانیه خدا را شکر‌گزار باشم. الان حسن می‌تواند حرف بزند و غذا بخورد. آن روزها هیچ کاری نمی‌توانست بکند. من در آن شرایط سخت امید‌م را از دست ندادم و به خدا می‌گفتم فقط تو را دارم. خودت کمکم کن. بی‌هیچ منتی هم کمکم می‌کند. اتفاقاتی در زندگی‌ام می‌افتد که وجود خدا را بیش از پیش احساس می‌کنم. من با جان و دل از همسر جانبازم پرستاری می‌کنم و با عشق با حسن زندگی کرده‌ام. همیشه فکر می‌کنم خدا یک بچه دیگر به من داده.

من باید او را ببینم و او هم من را ببیند

تلخی‌ها‌ی زندگی با حسن همیشه برایم شیرین بوده. هیچوقت مشکلات را به‌‌عنوان سختی نگرفته‌ام. گاهی مثل بچه‌ها لباسش را کثیف می‌کرد و ناراحت می‌شد. صد‌ها بوسه نثارش می‌کردم و می‌گفتم اصلا ناراحت نشو عزیزم. با شوخی و خنده سعی می‌کردم این مسئله را فراموش کند و ناراحت نباشد. نمی‌گذاشتم در قبال مریضی‌اش احساس ناراحتی کند. خودش اذیت می‌شد ولی هیچوقت از خودم دورش نکردم. همیشه تختش را در پذیرایی می‌گذاشتم. میهمان که می‌آمد می‌گفتند او را به اتاق دیگری ببریم اما من نمی‌پذیرفتم. چون من باید او را ببینم و او هم باید من را ببیند. به میهمانان می‌گفتم هر کس دوست دارد تشریف بیاورد و هر کس دوست ندارد نیاید. نه از کسی توقع دارم و نه گله‌ای. به آنها می‌گفتم حسن باید اینجا باشد.

همسرجانبازمعروف به«موجی مهربان»:حسن را آگاهانه انتخاب کردم وخطبه حاج‌آقا تمام نشده بله راگفتم!

کنار حسن آقا بزرگ شده‌ام

من در کنار حسن آقا لحظات سخت و زیبای زیادی داشته‌ام ولی مواقعی که به اتاق عمل می‌رود، سخت‌ترین لحظات زندگی من است. حسن زیاد اتاق عمل رفته. پنج بار فقط سرش را عمل کرده‌اند. وقتی در بیمارستان با هم هستیم، مثل لیلی و مجنونیم و نمی‌گذارم به او سخت بگذرد. لحظاتی که از اتاق عمل بیرون می‌آید، به دست و پاهایش خیره می‌شوم تا تکان بخورد. یک‌بار که از اتاق عمل بیرون آمد و به من گفت دستشویی دارم خوشحال شدم که کلیه‌هایش کار می‌کند. این لحظه بهترین و زیباترین لحظه زندگی من بود. بعد از آن باری که کلا بدنش فلج شد هر زمان که عمل داشت برایم شبیه کابوس بود و برای من سخت می‌گذشت. بعد از عمل که توانست قاشق به دست بگیرد، برایم مثل این بود که کودکی تازه به حرف آمده و بابا و مامان می‌گوید یا ایستاده و دارد را‌ه می‌رود. همه این لحظات را من کنار حسن داشته‌ام. وقتی حرف می‌زند ذوق می‌کنم. وقتی روی تخت است و قد و بالایش را می‌بینم واقعا کیف می‌کنم. با تمام وجودم احساس می‌کنم حسن را بزرگ کرده‌ام. من در کنار او پرورش یافته‌ام. همین‌ها باعث شده علاقه‌ام نسبت به وی بیشتر شود و همه چیزم را مدیون او باشم. مثل نهالی که بکاری و بعد از چند سال بزرگ شدنش را ببینی و از سایه‌اش استفاده کنی. من واقعا بزرگ شدنم را در کنار همسر جانبازم دیده‌ام. چون کسی مثل او در کنارم بوده.

موج‌گرفتگی‌های «موجیِ مهربان»

در حال حاضر اوضاع حسن بهتر از قبل است ولی تقریبا 15 سال اول زندگی‌مان به سختی گذشت. وقتی باد کولر درب اتاق را محکم می‌بست یا بچه‌ها بازی می‌کردند و جیغ می‌کشیدند یا زمانی که خواب بود کسی زنگ می‌زد، حسن به سرعت تشنج می‌کرد. وقتی که تشنج می‌کرد 10 مرد هم حریفش نمی‌شدند. تا برادر همسرم و برادرهایم خودشان را به منزل ما برساندند من و بچه‌ها و بچه‌های برادر شهیدش او را نگه‌می‌داشتیم. بعضی موقع‌ها با حرکت دست و پاهایش بچه‌ها پرتاب می‌شدند اما هر طور بود بالش می‌آوردند روی سینه او می‌نشستند و من روی دست‌هایش. اگر این کار را نمی‌کردیم خودش را می‌زد طوری که سر و بدنش خونین می‌شد. الان بعد از عمل‌هایی که روی سرش انجام داده‌اند کمتر تشنج می‌کند. تشنج‌هایش کمتر شده و تنها به غش کردن ختم می‌شود. زمان‌هایی که موجی می‌شد و تشنج می‌کرد اصلا من یا بچه‌ها را نمی‌زد. برای همین به او «موجیِ مهربان» می‌گفتیم.

32 سال است دارم تاوان عشق به او را می‌دهم

اگر یک تصمیم درست در زندگی گرفته باشم ازدواج با حسن بوده. از روزی که این تصمیم را گرفتم خدا را شاهد می‌گیرم که یک سر سوزن از امید و اعتقادم کم نشده. نه‌تنها عشقم به او کم نشده بلکه بیشتر هم شده. به‌خاطر همین گاهی به حسن می‌گویم خدای نکرده اگر از دنیا بروی اگر بخواهم دوباره ازدواج کنم باز با یک جانباز ازدواج می‌کنم! همیشه به شوخی می‌گویم پدر عشق بسوزد که 32 سال دارم تاوان عشق به تو را می‌دهم و هنوز عاشقانه دوستت دارم. خانه من با وجود حسن پر از انرژی است. دو فرزند دارم که حالا آنها برای خودشان صاحب زندگی شده‌اند. سه نوه دارم که هر چند روز یک‌بار به خانه ما می‌آیند و با حسن کلی رفیقند. حسن با آنها بازی می‌کند و خیلی دوست‌شان دارد.

به دیدار جانبازان بروید

من فرمانده یکی از پایگاه‌های بسیج هستم، 15 سالی می‌شود که خدا توفیق خدمت دیگری را به من ارزانی داشته. در مدت حضورم در اجتماع یا در هنگام فعالیتم در خیریه، کارهای خانه برعهده حسن است. او غذا درست می‌کند و ظرف‌ها را می‌شوید. چون قبلا در هیات آشپز بوده برای همین همیشه دست‌پختش عالی است. روزهایی که خانم‌های همکارم در پایگاه نباشند حسن را با خودم به پایگاه می‌برم و اتفاق می‌افتد که تا ساعت 11، 12 شب در پایگاه مشغول کار هستیم. صحبتی که با جوانان و مردم ایران دارم این است که واقعا قدر جانبازان را بدانند و به دیدار آنها بروند و از آنها قدر‌دانی کنند. بگردند و پیدایشان کنند و به عیادتشان بروند تا جانبازان دلشان خوش باشد که فراموش نشده‌اند و قدردان کارهایشان هستند. خوب است تا دیر نشده به دیدار این مردان غیور و حماسه‌ساز برویم.

 

خبرنگار شهید خبر (شهیدنیوز)-مجتبی غلامی 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:42 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 66345 دوشنبه، 19 بهمن 1394 - 01:08
 
خواهر اولین شهید انقلاب در استان مرکزی:
پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه خانواده شهداست
 
پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه خانواده شهداستشهیدخبر(شهیدنیوز): خواهر شهید ایوب شریفی آشتیانی اولین شهید استان مرکزی گفت: پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه شهدا و خانواده شهدا است.
  

پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه خانواده شهداست
به گزارش دیار آفتاب؛ رباب شریفی آشتیانی خواهر اولین شهید استان مرکزی در ششمین روز از دهه فجر در گفت و گو با سفیر آشتیان گفت: روح بلند ایوب از کودکی در رفتار و سکناتش نمایان بود و همیشه فراتر از خود فکر می کرد.
وی اضافه کرد: وقتی به دوران دبیرستان رسید مبارزات خود را علیه رژیم شاهنشاهی در آشتیان آغاز کرد و با روحیه ای که داشت جوانان دیگری را نیز جذب این مبارزات کرده بود.
شریفی به مبارزات برادر خود در تهران نیز اشاره کرد و افزود: سال سوم دبیرستان را برای نزدیک تر بودن به هسته مبارزات در یکی از دبیرستان های تهران ثبت نام کرد ولی همچنان ارتباط خود را با جوانان انقلابی آشتیان حفظ می کرد.

پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه خانواده شهداست
وی ادامه داد: ایوب منتقل کننده فرهنگ مبارزه با بیداد ستم شاهی به آشتیان شده بود و هر هفته اعلامیه ها و نوار سخنرانی های امام و دیگر مبارزین بزرگ را در چرخ ماشینش جاسازی می کرد و به آشتیان می آورد.
خواهر شهید ایوب شریفی اظهار کرد: جلسات شبانه، محفل هماهنگی و عضو گیری مبارزات در آشتیان بود که شهید کمال حسینی، شهید علی حسینی و شهید جعفر نجفی از بنبان گذاران این جلسات بودند.
وی به اجرای تئاتر مصعب توسط مبارزان آشتیان در مسجد انصارالحسین این شهرستان اشاره کرد و گفت: این تئاتر به نوعی نشان دادن راه مبارزه و الگو سازی یاران ائمه اطهار برای مردم بود که با استقبال خوبی از جانب مردم مواجه شد.

پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه خانواده شهداست

شریفی با بیان وقایع روز شهادت این شهید بزرگوار تصریح کرد: همه مبارزین آشتیانی برای این روز برنامه ریزی کرده بودند و از چند روز قبل هماهنگی های لازم بین گروه های مبارز در شهرستان انجام شده بود که روز هشتم محرم جلوی مسجد بازار علیه رژیم تظاهرات انجام شود.
وی ادامه داد: برادرم صبح روز هشتم محرم قبل از همه چیز غسل شهادت کرده بود و همه ما را به نوعی برای اتفاقی بزرگ آماده کرده بود.
خواهر شهید ایوب شریفی اضافه کرد: مأموران شاهنشاهی پس از آگاهی از تظاهرات مردم آشتیان به سمت مردم با گلوله جنگی شلیک کردند و برادرم به فیض شهادت نائل شد.
وی به صبوری های پدر و مادر شهید اشاره کرد و افزود: مادرم بعد از دیدن جنازه خونین پسر خود هیچگاه شیون و زاری نکرد و به همه می گفت «پسرم داماد شده است و عاقبت به خیر شده است».
شریفی توصیه های برادر قبل از شهادت را عمل به فرامین ولایت فقیه دانسته و اظهار کرد: برادرم در وصیت نامه خود هم به همه سفارش کرده است که عمل نکردن به فرمان ولایت فقیه روسیاهی دنیا و آخرت را به همراه دارد.
گفتنی است، ایوب شریفی آشتیانی اولین شهید استان مرکزی در هجدهمین روز از آذرماه ۵۷ در تظاهرات های خیابانی شهرستان آشتیان به شهادت رسید.

پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه خانواده شهداست

پشتیبانی از ولایت فقیه اولین دغدغه خانواده شهداست

ب

   
  


اضافه نمودن به: 
 

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
      کد امنیتی:
 
 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:39 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
رحیم‌پور ازغدی در دانشگاه امیرکبیر مطرح کرد؛
ناگفته‌هایی از نقش آیت‌الله‌طالقانی در انقلاب
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۵۳
 
 
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: یکی از کارهای مهم آیت‌الله طالقانی آوردن قرآن از سر طاقچه‌ها و مراسمات ازدواج و وفات به میدان مبارزه انقلاب بود.
        به گزارش جهان به نقل از تسنیم،   حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عصر امروز(یکشنبه) در همایش بزرگداشت مرحوم آیت‌الله طالقانی که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر در سالن همایش این دانشگاه برگزار شد، گفت: با توجه به اینکه در طول تاریخ از رویداد‌های همزمان، قرائت‌ها و تفسیر‌های متفاوتی می‌کنند، باید تلاش کنیم مانع تحریف تاریخ و شخصیت‌های تاریخی شویم.
 
وی با بیان اینکه امام‌خمینی(ره) درباره آیت‌الله طالقانی از لفظ مالک و ابوذر انقلاب یاد کردند، به کارهای مهم مرحوم آیت‌الله طالقانی اشاره کرد و یادآور شد: آیت‌الله طالقانی یک سری سنت‌ها را بعد از انقلاب گذاشت که از جمله آنها نماز جمعه بود. یکی دیگر از کارهای مهمی که مرحوم طالقانی در آن پیشرو بود آوردن قرآن از سر طاقچه‌ها و مراسمات ازدواج و وفات به میان میدان مبارزه انقلاب بود.
 
رحیم‌پور ازغدی تصریح کرد: در حالی که جوانان تحصیل کرده فعال در مبارزات انقلاب با قرآن کاری نداشتند، آیت‌الله طالقانی جزو اولین و موثرترین شخصیت‌هایی بود که قرآن را دوباره به میان جوانان آورد و مطالعه قرآن، تفسیر و تحقیق به عنوان یک کار ارزشی، مترقی، انقلابی و فرهنگی دوباره مطرح شد.
 
وی به ابعاد فرهنگی شخصیت آیت‌الله طالقانی اشاره کرد و گفت: مرحوم طالقانی از نوجوانی در صحنه مبارزات علیه نظام شاهنشاهی بود. در آن زمان کسروی‌گری، بهایی‌گری و مارکسیست‌گرایی تفکرات مطرح بود و آیت‌الله طالقانی پس از آزادی از زندان در مسجد هدایت تهران یک پایگاه جلسه تفسیر قرآن تشکیل داد که در ابتدا 10 تا 15 نفر حضور داشتند که بعدها کسانی که در انقلاب جریان‌ساز و نقش مهمی در تاریخ سیاسی ایران ایفا کردند از درون این جلسات بیرون آمدند.
 
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: از یک طرف نواب پس از ترور «هژیر» در خانه آیت‌الله طالقانی مخفی می‌شود و از طرفی ایشان با مصدق و  مرحوم کاشانی در ارتباط است، از یک طرف جبهه ملی او را قبول دارند و از طرفی با حزب مؤتلفه که کار نواب را ادامه می‌دادند در ارتباط بود. همچنین ایشان با جوانان مسلمانی که گرایش به کمونیسم داشتند و اطلاعی درست از دین نداشتند در ارتباط بود و آنها را به قرآن و اسلام و سنت پیامبر دعوت می‌کرد. در حقیقت روح بازگشت به قرآن را امثال مرحوم طالقانی به جوانان برگرداندند.
 
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان اظهار داشت: امثال آیت‌الله طالقانی آمدند و فضا را برای نسل جدیدی از جوانان که خجالت می‌کشیدند بگویند ما مسلمانیم تغییر دادند. در آن دوره دختران مارکسیست محجبه شدند و اسم‌های شان را به اسامی اسلامی تغییر دادند. در زمانی که بی‌دین بودن افتخار محسوب می‌شد با زحمات امثال آیت‌الله طالقانی دین‌داری افتخار شد.
کد مطلب: 472618
 
 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:36 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

سخنان حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی در برنامه سمت خدا مورخ 24 دی 1391

سوال – در مورد نداهای روز قیامت توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – شروع ماه ربیع را تبریک عرض می کنیم. ماه ربیع الاول ماه اعیاد است و فصل شادی ها است. 17 ربیع الاول روز ولادت پیامبر و ولادت امام صادق(ع) است .روایت داریم :شیعیان ما در غم ما غمناک و در شادی ما شاد هستند. البته هشتم ماه ربیع شهادت امام عسگری(ع) است .
یکی از اسامی روز قیامت، روز ندا است. قیامت هفتاد اسم دارد. هر نام قیامت، حامل پیامی از صحنه های قیامت است. سوره غافر آیه 29 می فرماید: ای مردم، من نگران شما هستم بر روز صدا زدن ها ،روزی که انسان جز خدا فریادرسی ندارد. منظور از ندا، نداهای الهی است. نداهای فراوانی در قیامت وجود دارد. در سوره ی اعراف آیه 44 ندای بهشتی ها به دوزخیان را داریم .زیرا آنها دوزخیان را می بینند و آنها را صدا می زنند که ما رسیدیم به آنچه که خدا به ما وعده داده بود، آیا شما رسیدید به آنچه که خدا به شما وعده داده بود؟ اهل دوزخ می گویند :بله. کسی بین اینها اعلام می کند لعنت بر ظالمین باد،...
ندای دیگر ندایی جهنمیان به بهشتی ها است .جهنمی ها با بهشتیان صحبت می کنند و می گویند که اگر می شود مقداری از نعمت الهی در بهشت را به ما بدهید، مقداری به ما آب بدهید. آنها می گویند: خدا این نعمت های الهی را بر اهل دوزخ حرام کرده است.
وقتی بهشتیان با نورشان وارد صحرای محشر می شوند اهل دوزخ و منافقین به آنها می گویند که کمی از نورتان را به ما بدهید و نگاهی به ما بیندازید تا نور شما را بگیریم .آنها می گویند: برگردید از دنیا نور بیاورید. اگر انسان رضوان الهی را می خواهد باید توشه اش را از این دنیا ببرد.
ندای دیگر قیامت ندای عمومی است. در مجمع البیان داریم: روز قیامت هر کس که سر از قبر برمی دارد ندایی دارد و می گوید: خدایا به من رحم کن. (بدترین و بهترین انسانها این ندا را می گویند) ،ندا می آید: اگر در دنیا به دیگران رحم کردید رحمت من شامل شما می شود. شهید بهشتی می فرمودند که بهشت را به بهاء می دهند نه به بهانه .اصل بهشت عمل کردن است و بهانه فایده ای ندارد. البته بهانه ی بدون عمل ولی اگر بهانه ای باعث عمل بشود خوب است. پس وقتی همه درخواست رحمت خدا را دارند، خدا ندا می دهد که اگر رحم کردیده اید، رحمت من شامل شما می شود .این یک معامله است. در دنیا داد و ستدی بوده است ،اگر ما با خدا معامله کردیم و جان و مال مان را در راه خدا دادیم، در قیامت رحمت خدا شامل حال ما می شود. پس رحمت خدا هم حساب و کتاب دارد. این روایت در تمام مصادر ما مثل امالی شیخ صدوق وجود دارد که پیامبر فرمود: با داشتن اعمال خوب، ما نیاز به لطف و رحمت خدایی داریم. هفتادسال عبادت ما در برابر یکی از نعمت های خداوند قابل مقایسه نیست. عده ای از پیامبر پرسیدند که شما با اعمال خودتان به بهشت می روید یا نیاز به رحمت خدا دارید؟ پیامبر فرمود: من هم نیاز به رحمت الهی دارم. پیامبر سه بار این جمله را تکرار کردند. رحمت خداوند در قیامت برای کسانی است که از دنیا دست خالی نرفته باشند.
حضرت موسی سوال کرد که اگر کسی گرسنه ای را سیر کرد، پاداش او چیست؟ خطاب شد: من فردای قیامت فرمان می دهم که یک منادی ندا بدهد در برابرخلق اول و آخر،همانا فلانی پسر فلانی از آزادشدگان از آتش است .
روایت داریم : وقتی عده ای وارد محشر می شوند چهره هایشان می درخشند و اهل قیامت سوال می کنند که اینها پیامبران یا شهدا هستند؟ ندا می آید که اینها کسانی هستند که دردنیا بر مردم سخت نمی گرفتند و به گرفتار مهلت می دادند. پس اگر کسی بر بدهکارش سخت بگیرد، در روز قیامت چهره ی نورانی نخواهد داشت.
روایتی در کتاب کافی داریم که فردای قیامت از طرف خدا ندا می رسد: کسانی که از من طلب دارند بلند شوند. کسانی می توانند بلند بشوند که در دنیا اهل عفو و بخشش بوده اند.

سوال – در مورد روایتی که می فرماید: سه گروه از زنان هستند که عذاب قبر را از آنها بر می دارد و با حضرت زهرا محشور می شوند توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – روایت داریم: سه گروه از زنان هستند که خدا عذاب قبر را از آنها بر می دارد و با حضرت زهرا محشور می شوند، دست اول زنانی هستند که با تنگدستی شوهرانشان بسازند.(آقایان وظیفه دارند که تلاش و کوشش کنند ولی اگر با تمام این کارها فقیر بود چکار باید کرد؟)دسته دوم زنانی هستند که با بداخلاقی شوهران شان بسازند( وظیفه ی مردها خوش اخلاقی است و هیچ بهانه ای برای بداخلاقی مردها وجود ندارد اما اگر مرد بداخلاق بود و زن نتوانست مرد را اصلاح کند چکار باید کرد؟) دسته ی سوم زنانی که مهریه ی خودشان را می بخشند(مردها باید مهریه را بپردازند و زنان را در فشار قرار ندهند که مهریه را ببخشند ولی به زنان سفارش شده است که اگر مهریه را بخشید بهتر است.)

سوال – من 22 سال سن دارم و دو سال است که ازدواج کرده ام و مهریه ام 650 سکه بود که شوهرم توانست یک روز بعد ازعقد، با چربی زبانی مرا مجبور کند که 550 عدد از سکه های مهریه ام را ببخشم .الان یک بچه ی چند ماهه دارم. شوهرم می گوید که صد تا سکه چیزی نیست آنرا جمع می کنم و تو را طلاق می دهم .بنظر شما اگر مهریه ی من همان 650 سکه بود، شوهرم هر روز از طلاق صحبت می کرد؟

پاسخ- ببخش مهریه محبت را زیاد می کند. ولی اگر مردی زن را در فشار قرار می دهد و می خواهد مهریه کم را اهرم فشار قرار دهد، نباید خانم مهریه اش را ببخشد. خانمهایی که تازه ازدواج کرده اند اگر می بینند که شوهرشان خوش اخلاق نیست و آینده شان مشخص نیست و مشخص است که آقا خیلی سرسازش ندارد و اگر خانمها فکر می کنند که مهریه پشتوانه ی آنها است و با بخشیدن مورد آزار همسر قرار می گیرند، مهریه شان را نبخشند. ما امیدواریم به روزی برسیم که پشتوانه، اخلاق شوهر بشود نه سکه ی طلا. خانمی می گفت که من برای سفرکربلا از شوهرم اجازه می خواستم و شوهرم گفت که من به شرطی به تو اجازه ی دهم که مهریه ات را ببخشی یا خانمی گفتند که شوهرم این قدر مرا کتک زده است تا من مهریه ام را بخشیدم. این کارها زیبا نیست. خیلی از زن ها و شوهرها هم هستند که من و تو ندارند. اگر کسی فرزندش از دنیا رفت و فرزند بدهکار مهریه ی همسرش بود، وظیفه ی پدر نیست که بدهی پسر را بدهد ولی اگر این کار را بکنند بهتر است. در ضمن بخشیدن مهریه بصورت زبانی کافی است و نیازی به محضر و تشریفات نیست.

سوال – صفحه ی 206 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.

پاسخ – خدا می فرماید: مومنین تقوا داشته باشید و همرا با راستگویان باشید. این یکی از خطاب های قرآن است که با یا ایها الذین امنوا شروع شده است. تعداد آیاتی که با یاایهاالذین امنوا شروع شده است 89 بار است و تعداد آیاتی که با یاایها الذین امنوا اتقوالله شروع شده ،هفت بار است .
راستگویان چه کسانی هستند ؟این راستگویان حتما باید معصوم باشند زیرا ما باید با کسی باشیم که گناه نمی کند. چون خطاب برای همیشه است باید درهر زمانی معصوم وجود داشته باشد. ما هم مخاطب این آیه هستیم. وقتی می فرماید که شما با راستگویان باشید حتما این گروه ،افراد ممتازی از مومنین هستند. این افراد امیرالمومنین و فرزندانش هستند.
در منابع تفسیر اهل سنت در کتاب تفسیر دُرالمنصور که یکی از منابع اهل سنت است داریم که پیامبر فرمود: همراه با راستگویان یعنی همراه با علی .این حدیث را تفسیر روح المعانی و تِرمِزی هم نقل کرده اند .مهمترین تفسیر جامع اهل سنت ،تفسیر کبیر فخر رازی است. از آیت الله معرفت درمورد رتبه ی این کتاب در میان اهل سنت پرسیدند و ایشان فرمودند که هر کسی که بعد از تفسیرکبیر، تفسیر قرآن نوشته است میهمان سفره ی فخر رازی بوده است .این کتاب برای هشت صد سال پیش است .در جلد شانزدهم صفحه ی 191 داریم: این آیه دلالت می کند بر اینکه کسانی که جایزالخطا هستند حتما باید با معصوم باشند.
پس باید دنبال معصوم باشیم و معصوم باید در تمام زمان ها باشد و مختص به زمان پیامبر نیست. دراین کتاب دارد که شخص خاصی را در هر زمان نداریم و ما چنین شخصی را نمی شناسیم. پس ما باید با مجموع امت باشیم .( قضاوت این جمله بعهده ی خودتان است .)
جمع زیادی از اهل سنت بسم الله اول نماز را آهسته می گویند .در جلد اول داریم :باید بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفت زیرا به تواتر ثابت شده است که علی بن ابیطالب بسم الله الرحمن الرحیم را بلند می گفته است و هرکس در دینش به علی اقتدا کند هدایت شده است. پس من می گویم که باید بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفت. دلیل من این است که پیامبر فرمود: خدایا همیشه حق را با علی بگردان.
انشاءالله مهریه ها معقول و جهیزیه ساده باشد. داریم که تا قومی خودش نخواهد، سرنوشتش تغییر نخواهد کرد.

link.yamojir.com/


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:33 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

د خبر: 72213

تاریخ انتشار: 00:02 - 10 شهريور 1394 - 2015 September 01
 
   سیاست » سایر حوزه ها
بازخوانی/

  ایستادگی غیرنجیبانه در مقابل قانون/در جلسات خصوصی می گویند که تقلب اتفاق نیفتاده بود 

 

        خبرگزاری میزان-    خبرگزاری میزان-رهبر معظم انقلاب بیان کردند: اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح میکنید، مسئله‌ی اصلی و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهید؛ آن مسئله‌ی اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیر قانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند.
 
ایستادگی غیرنجیبانه در مقابل قانون/در جلسات خصوصی می گویند که تقلب اتفاق نیفتاده بود
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب
در دیدار با دانشجویان در 6 مرداد 92 بیان کردند:

«من خواهش میکنم اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح میکنید، مسئله‌ی اصلی و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهید؛ آن مسئله‌ی اصلی این است که یک جماعتی در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیر قانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش می کنید؟

البته ممکن است در گوشه و کنار یک حادثه‌ی بزرگ زد و خوردهائی انجام بگیرد که انسان نتواند ظالم را از مظلوم تشخیص دهد؛ یا یک نفر در موردی ظالم، در موردی مظلوم باشد؛ این کاملاً امکان‌پذیر است؛ اما در این قضایا، مسئله‌ی اصلی گم نشود. خب، در انتخابات سال ۸۸، آن کسانی که فکر می کردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه‌ی با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند.

خب، چرا عذرخواهی نمی کنند؟ در جلسات خصوصی می گویند ما اعتراف می کنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟ اگر خدای متعال به این ملت کمک نمی کرد، گروه‌های مردم به جان هم می‌افتادند، میدانید چه اتفاقی می‌افتاد؟ می‌بینید امروز در کشورهای منطقه، آنجاهائی که گروه‌های مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد می‌افتد؟

کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت به‌خرج دادند. در قضایای سال ۸۸، این مسئله‌ی اصلی است؛ این را چرا فراموش می کنید؟ درباره‌ی حادثه‌ی سال ۷۸ هم ما حرف زیاد داریم؛ آن هم داستان دیگری است. »

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 77440
تاریخ انتشار: 05:05 - 26 شهريور 1394 - 2015 September 17
 
   سیاست » سایر حوزه ها
بازخوانی/

  نظر رهبر معظم انقلاب در مورد "حضور زنان در مناصب اجرایی" 

         خبرگزاری  میزان-  خبرگزاری میزان-رهبر معظم انقلاب بیان کردند: فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیس‌جمهور مثلاً یا بخشهای مختلف در بینشان بانوان هستند، این از نظر من اشکالی ندارد - آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دوْر خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری ندارد.
 
------------
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی:
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی در 21 اردیبهشت 92 بیان کردند:

« مردواره کردن زن؛ یعنی به دنبال این بودند که مشاغل گوناگونی که با ساخت جسمی و عصبی و فکری مرد سازگارتر است را بکشانند به سمت بانوان و زنان، و این را یک افتخار برای زن و یک امتیاز برای زن قرار بدهند.

ما در مقابل این دچار انفعال شدیم، یعنی دوْر خوردیم؛ ما هم نادانسته، ناخواسته، این گفتمان را قبول کردیم. میبینید ما الان افتخار میکنیم که فلان تعداد زن، در فلان بخشهای اجرایی کشور داریم. اشتباه نشود، از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم - فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیس‌جمهور مثلاً یا بخشهای مختلف در بینشان بانوان هستند، این از نظر من اشکالی ندارد - آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دوْر خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری ندارد.

خیلی خب، یک خانمی است، ارزشهایی داشته، تواناییهایی پیدا کرده، مناسبِ این مقام شده؛ خیلی خب، بگذارند، خلاف قانون هم که نبوده؛ امّا اینکه ما به این افتخار بکنیم که ببینید، ما این تعداد خانمِ مسئولِ در بخشهای اجرایی داریم، این غلط است. اگر ما افتخار کنیم که این تعداد خانم روشنفکر، خانم تحصیلکرده داریم، این خوب است، این جا دارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم نویسنده، خانم فعّال فرهنگی یا فعّال سیاسی داریم، اشکالی ندارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم شهادت‌طلب و مجاهده‌کار در میدانهای گوناگون داریم، این خوب است؛ اگر بگوییم این مقدار خانمی که در عرصه‌های سیاسىِ انقلابی فعّالند - گوینده‌اند، نویسنده‌اند - داریم، این خوب است؛ افتخار به اینها خوب است؛ امّا افتخار به اینکه ما این تعداد وزیر زن، این تعداد نماینده‌ی زن، این تعداد معاونِ بخشهای مختلفِ زن، این تعداد رئیس مؤسّساتِ تجاری زن داریم، افتخار به این غلط است؛ این انفعال در مقابل آنها است.

مگر بنا بوده ما کارهای مردانه را به زنها بدهیم؟ نه، جایگاه زن و هویّت و شخصیّت زن، در جنس خود زن یک هویّت بسیار بالا و با کرامتی است، از بعضی جهات از مردها بالاتر است. در مجموع هم که نگاه کنیم، زن و مرد فرقی ندارند؛ از لحاظ خلقت، از لحاظ خصوصیّاتِ کیان طبیعیشان که خدای متعال خلق کرده، یک امتیازاتی جانب زنانه دارد، یک امتیازاتی جانب مردانه دارد؛ خدای متعال یک مقدار خصوصیّاتی را به این جنس داده، یک مقدار خصوصیّاتی را به آن جنس داده؛ یک برجستگیها و ارزشهایی این دارد، یک برجستگیها و ارزشهایی آن دارد؛ لذا است که با همدیگر از لحاظ آنچه که مربوط به انسانیّت است هیچ فرقی ندارند، هیچ تفاوتی ندارند؛ در آن چیزهایی که خدای متعال برای انسان قرار میدهد - از لحاظ حقوق انسانی، از لحاظ حقوق اجتماعی، از لحاظ ارزشهای معنوی و سیر تکامل معنوی - هیچ فرقی ندارند؛ یعنی یک مردی مثل علىّ‌بن‌ابی‌طالب میشود، یک زنی مثل فاطمه‌ی زهرا میشود؛ یک مردی مثل عیسی میشود، یک زنی مثل مریم میشود؛ تفاوتی ندارند با همدیگر.

پس این نگاهْ درست است که ما زن را در جنسیّت خودش - همان‌جور که هست، زن واقعی، مؤنّث واقعی - بشناسیم، و ببینیم چه ارزشهایی میتواند این فرد متعلّق به این جنس را یا این جامعه‌ی این جنسیّت را رشد بدهد و تعالی ببخشد؛ این نگاه، نگاه درست است. ما نباید در مقابل نگاه غرب دچار این انفعال میشدیم که متأسّفانه شدیم.»

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:27 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 82078
تاریخ انتشار: 17:53 - 07 مهر 1394 - 2015 September 29
 
 سیاست » سایر حوزه ها 
بازخوانی/

  بعضی میخواستند تعطیل کنند انتخابات را 

   خبرگزاری میزان-    خبرگزاری میزان-رهبر معظم انقلاب بیان کردند: مسئله‌ی انتخابات برای کشور، مسئله‌ی بسیار مهمّی است. انتخابات، مظهر کامل حضور و انتخاب مردم است.
 
----------
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی:
رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم در 24 شهریور 94 بیان کردند:

«مسئله‌ی انتخابات برای کشور، مسئله‌ی بسیار مهمّی است. انتخابات، مظهر کامل حضور و انتخاب مردم است.

مردم با حضور خودشان در صحنه‌ی انتخابات -چه در انتخابات ریاست جمهوری، چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی، چه در انتخابات مجلس خبرگان- مردم‌سالاری واقعی را در این کشور شکل میدهند؛ این خیلی مهم است. ما این را در طول این ۳۶ سال، ۳۷ سالی که از اوّل انقلاب گذشته است، نگذاشتیم تعطیل بشود یا تأخیر بیفتد.

 در کشورهای گوناگون وقتی جنگ میشود یا یک حادثه‌ای اتّفاق می‌افتد، انتخابات را عقب می‌اندازند، [امّا] در ایران انتخابات یک روز از موعد مقرّر خودش عقب نیفتاده است؛ در هیچ برهه‌ای از برهه‌ها. تهران بمباران میشد، شهرهای خوزستان و ایلام و کرمانشاه و بقیّه‌ی جاها بمباران میشد، درعین‌حال انتخابات در موعد معیّن انجام میگرفت.

در اقصی‌نقاط کشور همین‌جور بود؛ در روستاها و [حتّی] در جاهایی که رفت‌وآمد سخت است. انتخابات در این کشور تعطیل نشده است.

 بعضی میخواستند تعطیل کنند انتخابات را -در بعضی از دوره‌ها برخی از آدمهای سیاست‌باز و سیاست‌زده سعی‌شان این بود که انتخابات را تعطیل کنند یا عقب بیندازند- [امّا] به توفیق الهی جلوی اینها گرفته شد و انتخابات در موعد معیّن انجام گرفت.»

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:24 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 113659
تاریخ انتشار: 07:34 - 05 دی 1394 - 2015 December 26
 
  /سیاست » سایر حوزه ها
بازخوانی

  رهبر معظم انقلاب: از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید 

 

     خبرگزاری میزان-    خبرگزاری میزان-رهبر معظم انقلاب بیان کردند: از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید؛ مطلقاً استفاده نکنید.
 
رهبر معظم انقلاب: از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی:
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان در تاریخ 20 تیر 94 بیان کردند: « از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید؛ مطلقاً استفاده نکنید.

بعضی‌ها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّی‌اند. برای چه کسی نامطمئنند؟ برای شخص حقیر؟ نه -من که خیلی راحتم در برخورد با این و آن؛ با همه‌جور آدمی میتوانم برخورد کنم؛ ارتباط‌گیری من خوب است؛ میتواند کسی با من هیچ مشکلی نداشته باشد، جز از لحاظ عقیده- بی‌اعتمادی خودشان را برای نظام ثابت کردند، برای کشور ثابت کردند، برای جمهوری اسلامی ثابت کردند؛ هم برای اسلامیّتش، هم برای جمهوریّتش.

همین‌هایی که سال ۸۸ آن بازی را راه انداختند، خب اینها با جمهوریّت نظام جمهوری اسلامی مخالفت کردند، بدون هیچ منطقی، بدون هیچ حرف قابل قبول و پسندیده‌ی در مقابل آدمهای باانصاف. اینها نامطمئنند؛ من استفاده‌ی از اینها را مطلقاً توصیه نمیکنم، به‌هیچ‌وجه؛ نه به شماها و نه به هیچ دانشجویی و نه به هیچ دانشگاهی توصیه نمیکنم. اساتید خوب هستند، از اینها استفاده کنید.
»

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:20 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 115217
تاریخ انتشار: 14:12 - 08 دی 1394 - 2015 December 29
 
 سیاست » سایر حوزه ها 
بازخوانی/

رهبر انقلاب: بعضى‌ها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت،

از حالا شروع کرده‌اند به خدشه کردن/ این چه منطقى است؟

 

    خبرگزاری میزان- خبرگزاری میزان-   "من مى‌بینم بعضى‌ها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‌اند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟"
 

فتنه؛ خط قرمز انقلاب

به گزارش گروه سیاسی میزان،

به نقل از نشریه خط حزب الله، انقلاب‌های موفق با درس‌هایی که در میانه‌ی مبارزاتشان کسب می‌کنند و با به‌کارگیری آن  در ادامه‌ی حیاتشان، روند تکاملی خود را طی می‌کنند. هر چند مبارزه با دشمن پیچیده‌تر می‌شود اما، تجربیات انقلاب یکی از عوامل رفتار خردمندانه در مقابله با حوادث پیش‌رویش خواهد بود و انتخابات سال ۸۸ یکی از این تجربیات مهم انقلاب اسلامی  است. در آن روز هنوز اخذ آرا در برخی حوزه‌های انتخابیه تمام نشده بود که کاندیدایی خبر از پیروزی خود با آرای بسیار زیاد داد و در بیانیه‌ای با تکرار اعلام پیروزی قطعی از دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات خواست که در شمارش آرا دقت کنند: "در غیر این صورت از همه امکانات قانونی برای احقاق حقوق حقه ملت ایران اقدام خواهم کرد"

 
۳ ماه مانده به انتخابات...
 
تشکیک در سلامت انتخابات البته "پروژه یک‌شبه" نبود؛ سه ماه پیش از آن و در فروردین ۸۸ رهبر انقلاب هشدار دادند که «من مى‌بینم بعضى‌ها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‌اند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ چرا بیخود خدشه می‌کنند، مردم را متزلزل می‌کنند، تردید ایجاد می‌کنند؟» برای فتنه ۸۸ «حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامه‌ریزی وجود داشت. از بعد از رحلت امام برنامه‌ریزی وجود داشت»(۱۳۸۹/۰۸/۰۴) و «طراح و نقشه‌کش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکاری کردند؛ بعضی دانسته، بعضی ندانسته.»(۱۳۸۹/۱۱/۱۵) هدف فتنه این بود که «بین آحاد ملت شکاف بیندازند»(۱۳۸۸/۱۱/۱۹) «قصدشان خیلی قصد عجیب و غریبی بود؛ در واقع می‌خواستند ایران را تسخیر کنند.»(۱۳۸۹/۰۸/۱۲) جماعتی که بنای خود را بر "ناسپاسی نعمت الهی" حضور پرشور و اقتدار آفرین مردم گذاشته بودند «در مقابل جریان قانونی کشور، به شکل غیرقانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند»(۱۳۹۲/۰۵/۰۶) و «با لگدزدن به قانون، به کشور لگد زدند»(۱۳۹۲/۰۳/۲۲) قانون‌شکنان به راه‌هایی که قانون معین کرده بود اعتنا نکردند «حتّی ما از شورای محترم نگهبان خواهش کردیم، آن زمان را تمدید هم کردند که آراء بازشماری شود؛ گفتیم هر تعداد معقولی و هر صندوقی که بخواهند بازشماری شود، بازشماری شود؛ خب، زیر بار نرفتند! کارشان منطقی نبود، معقول نبود»(۱۳۹۲/۰۲/۱۶)
 
در رویای گرجستان
 
با این رفتار غیرقانونی، «دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبهه‌بندی کرده‌اند و یک جبهه‌ای تشکیل داده‌اند.»(۱۳۸۹/۰۶/۰۸) و دشمنان احمق نیز «خیال کردند جمهورى اسلامى، ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجا [گرجستان] است.»(۱۳۸۸/۰۳/۲۹) آنان در خطایی جبران‌ناپذیر و در «حرکت هدایت‌شده‌ای از طرف بیگانگان»(۱۳۸۹/۰۱/۰۱) مردم را به شورش خیابانی دعوت کردند و «کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند... [البته] خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت به خرج دادند»(۱۳۹۲/۰۵/۰۶) و «اگر خدای متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروه‌های مردم به جان هم می‌افتادند، میدانید چه اتفاقی می‌افتاد؟ می‌بینید امروز در کشورهای منطقه، آنجاهائی که گروه‌های مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد می‌افتد؟»(۱۳۹۲/۰۵/۰۶) آنها می‌خواستند «از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند»(۱۳۸۸/۰۵/۱۲)
 
فتنه‌گر همیشه  هست
 
در مقابل این فتنه «که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و این‌ها حل نمی‌شد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت»(۱۳۹۰/۰۹/۲۱) دست قدرت الهی ۹ دی را رقم زد؛ اما «فتنه‌گر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است»(۱۳۸۸/۱۰/۲۹) یکی از برنامه‌های اصلی دشمن، تحریف یا فراموش‌شدن عبرت‌ها و درس‌های فتنه است؛ «انگیزه‌هایى وجود دارد براى فراموش کردن و در طاق نسیان گذاشتن... نباید اجازه داد که انگیزه‌هاى خباثت‌آلودى که قصد دارند مقاطع اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند»(۱۳۹۳/۱۰/۱۷) در مقابل این انگیزه‌های خباثت‌آلود، باید از تحریف یا فراموشی «ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملت‌ها به وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بعضی انجام گرفت»(۱۳۸۸/۰۶/۰۴) جلوگیری کرد. نباید اجازه داد مسائل اصلی در فتنه چون ظلم آشکار و ضربه زدن به کشور و ملت، لجاجت غیرنجیبانه در مقابل قانون، تلاش برای گذاشتن بدعت‌های غیرقانونی، دعوت به اردوکشی خیابانی، تهمت به نظام اسلامی و تخریب چهره‌ی آن در عرصه بین‌المللی، مخدوش کردن رأی مردم، امیدوار کردن دشمن، تلاش برای قرار دادن مردم در مقابل نظام، قراردادن کشور در لبه‌ی پرتگاه اختلافات و جنگ داخلی، مضطرب کردن مردم و امیدوار و شاد کردن دشمنان... فراموش شود.
 
فتنه خط قرمز است
 
یکی از مهم‌ترین درس‌ها و عبرت‌های فتنه، بی‌اعتمادی، مرزگذاری و استفاده نکردن از عناصری است که بی‌اعتمادی خود را ثابت کرده‌اند؛ «بعضی‌ها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّی‌اند... بی‌اعتمادی خودشان را برای نظام ثابت کردند، برای کشور ثابت کردند، برای جمهوری اسلامی ثابت کردند؛ هم برای اسلامیّتش، هم برای جمهوریّتش... همین‌هایی که سال ۸۸ آن بازی را راه انداختند، خب اینها با جمهوریّت نظام جمهوری اسلامی مخالفت کردند، بدون هیچ منطقی، بدون هیچ حرف قابل قبول و پسندیده‌ی در مقابل آدم‌های باانصاف... از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید.»(۱۳۹۴/۰۴/۲۰) و بر اساس همین درس از فتنه ۸۸ است که تأکید می‌شود «مسئله فتنه و فتنه‌گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است... باید حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند.»(۱۳۹۳/۰۶/۰۵) و البته در مقابل این ریزش‌ها و خطوط قرمزی که باید رعایت شوند، رویش‌هایی از جنس جوانان مؤمن و انقلابی، بشارت آینده روشن‌تر برای انقلاب اسلامی هستند؛ «خیلی از این جوان‌ها یا انقلاب را ندیده‌اند یا در پیروزی انقلاب سنین خیلی کمی داشته‌اند؛ اما امروز از کاری که ماها آن روز می‌کردیم، خیلی بهتر دارند عمل می‌کنند، خیلی قوی‌تر دارند عمل می‌کنند، هوشیارانه‌تر دارند کار می‌کنند. انقلاب بحمدالله برگ و بارش روزافزون است.»(۱۳۸۸/۱۰/۲۹) رویش‌هایی در متن همان مردمی که «در موارد خاص، مثل نهم دی سال ۸۸، به‌مجرد اینکه احساس کردند حرکتی که شروع شده است، متوجه به نظام است، متوجه به انقلاب است، متوجه به شخص خاص و دولت خاصی نیست، آن حرکت عظیم را از خود نشان دادند.»(۱۳۹۰/۰۵/۱۶)
 
انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 19 بهمن 1394  ] [ 5:12 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

راهی که بتوان دعا را سریعتر مستجاب کرد.

 

سخنان حضرت حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد در برنامه سمت خدا مورخ 14 فروردین 1391

ای حُسن یوسف دکمه ی پیراهن تو دل می شکفد گل به گل از دامن تو ، جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست گلگشت من دیدار سرو و سوسن توست ، آغاز فروردین چشمت مشهد من شیراز من اردیبهشت دامن تو ، هر اصفهان اَبریت نصف جهانم خرمای خوزستان من خندیدن تو ، من جز برای تو نمی خواهم خودم را ای از همه من های من بهتر من تو، هر چیز و هر کس رو به سویی در نمازند ای چشم های من نماز دیدن تو ، حیران و سرگردان چشمت تا ابد باد منظومه ی دل بر مدار روشن تو .

سوال – خلاصه ای از مباحث گذشته در مورد دعا و استجابت دعا بفرمایید .

پاسخ – دعا بعنوان یک عبادت و افضل عبادت است.امام علی(ع) می فرماید: محبوب ترین چیز نزد خدا دعا است . ما باید به دعا وعرض نیاز ، بعنوان یک وظیفه ی نگاه بکنیم . در دعا نباید فقط مسئله ی حاجت باشد. گاهی اطرافیان و ارباب رجوع هر وقت با ما کار دارند به ما تلفن می زنند . هیچ وقت نشده است که آنها بدون حاجت به ما زنگ بزنند یا پیامک بدهند یا به دیدن ما بیایند . اینکار تصور بدی در ذهن انسان ایجاد می کند که این افراد خود ما را نمی خواهند . ما نباید با خدا اینگونه باشیم . اگر این طور باشد پیوند ما بامحبت نیست و در واقع ما دور خودمان و خواسته های مان می گردیم . بعضی ها وقتی از خدا حاجت می گیرند دیگر به خدا کاری ندارند. این کار خوب نیست . یک فامیل صمیمی همیشه احوال دیگران را جویا می شود والبته اگر کاری هم داشته باشد به آنها می گوید. دعا باید در ما ایجاد انس و محبت به خدا را بکند ، در عین اینکه حاجت هم از خدا بخواهیم . پس ما بایددعا را بعنوان یک وظیفه بدانیم حتی اگر حاجتی هم نداشته باشیم . این ارتباط باید همیشه باشد . دعا مغز عبادات است . خدا دعا کردن ما را دوست دارد. خدا به انبیاء و امامان چک سفید نداده است که حتما دعاهایشان برآورده بشود . در خیلی مواقع پیامبر دعا کرد سختی ها را از امامان بردارد ولی خدا فرمود که این قضا وقدر حتمی است . البته پیامبران و امامان خواسته هایشان به شرط تسلیم بوده است. پس این طور نیست که بطور مطلق اگر کسی چیزی از خدا بخواهد ، خدا به او بدهد . مالکیت از آن خداست و حرف اول را خدا می زند. روح تسلیم باید در همه ی دعاها و نیایش های ما باشد. اگر درخواستی از بزرگ به کوچک باشد به آن امر می گویند ولی اگر کوچکتر از بزرگتر درخواستی داشته باشد به آن دعا می گویند . افرادی که جاهل هستند در دعایشان حاکمیت و آمریت وجود دارد. این افراد به خدا می گوید که حتما باید این خواسته ی من را برآورده بکنی . روح تسلیم و رضا در عین دعا ، باید حاکم باشد . اصرار در مسائل معنوی و مادی خوب است ولی روح تسلیم و رضا باید بر ما حاکم باشد . اهم رضای خداست . در شأن نزول سوره ی توبه (برائت )آیه 75 تا 78 گفته اند : یکی از اصحاب پیامبر ، مرد فقیری بود و اصرار داشت که پولدار بشود. پیامبر فرمودند : کمی که شکرگزار باشی بهتر از زیادی است که تو را غافل کند. ظرفیت نداشته باشی . همه می خواهند امسال به مکه بروند این کار ظرفیت و امکان ندارد . پیامبر به او می گفت که صلاح تو همین است ولی او قبول نمی کرد . در حدیث قدسی داریم که بترس از فردی که بخاطر مال دنیا در خانه ی من را بزند و من به او بدهم تا برود و دیگر برنگردد . درمسائل معنوی اصرار اشکالی ندارد .اگر شما دعا کنید که به مکه بروید حتما می روید یا اینکه خدا ثواب آنرا در اعمال ما می نویسد . اصرار در نیازهای مادی به اندازه هم اشکالی ندارد . پول کلان ، ریاستی که ما ظرفیت آنرا نداریم و مسائلی که بیش از ظرفیت ما است ، ما نباید روی اینها اصرار بکنیم مگر با روح تسلیم در برابر خدا که در این صورت ، این دعا برای ما مشکلی ایجاد نمی کند. پیامبر به این فرد گفت که تو ظرفیت پولدار شدن را نداری ولی او قبول نکرد . پیامبر برای او دعا کرد و او پولدار شد . ( او پسر عمویی داشت که مرد و ثروتش به او رسید یا اینکه گوسفندی خریداری کرد و آنها زاد و ولد کردند و تعدادشان زیاد شد) این فرد هر روز به مسجد می آمد و در تمام نمازها شرکت می کرد . وقتی ثروت او زیاد شد ، او کم کم از مسجد دور شد و دیگر هفته به هفته هم به مسجد نمی آمد . افرادی که گرفتار دنیا می شوند از خدا دور می شوند. پیامبر به بعضی از افراد که از آنها ناراضی بود می فرمود : خدا فرزند و مال تو را زیاد کند . پیامبر افرادی را که دوست داشت می فرمود : خدا رزق و فرزند شما را به اندازه ی کفاف قرار بدهد . اگر انسان گرفتار ریاست یا ثروت بشود در واقع این نفرین است . این فرد شرط کرد که اگر پولدار بشوم به فقرا کمک می کنم و زکات می دهم . وقتی ماموران پیامبران می خواستند از او زکات بگیرند ، زکات را انکار کرد . یعنی او کافر شد . فردی که ضرورت دین را انکار کند مرتد و کافر می شود. مثلا فردی بگوید من نماز یا روزه را قبول ندارم . او منافق و مرتد شد . در قرآن حکم نفاق او آمد . توبه ی او پذیرفته نشد . در کتاب سفینةالنجاة داریم : حضرت داود به خدا گفت : همنشین من در بهشت کیست ؟ بنظر می رسید که همنشین او در بهشت یک پیامبر یا عابد یا زاهد باشد. به داود خطاب شد که همنشین تو در بهشت خانم خانه داری است . این جای تعجب بود که همنشین یک پیامبر یک خانم خانه دار بود . ما داشته ایم افرادی که عادی بوده اند ولی با پیامبران همنشین می شدند. در نیشابور یک پیرزن هفتادساله ای بود که امام رضا (ع) بر او نماز خواند و کفن خودشان را برای این پیر زن فرستادند . اویس قرنی یک چوپان بوده است و با پیامبر محشور می شده است . بلال حبشی یک بَرده بوده و آزاد شده و همنشین پیامبر بوده است . او اذان گوی پیامبر بود . خدا آدرس این خانم را به حضرت داود داد .ایشان این خانم را پیدا کرد و داستان را به او گفت .پیامبر پرسید شما چکار کردید که همنشین من در بهشت خواهید بود ؟ آیا شما عبادت زیاد می کنید ؟ خانم گفت : خیر . پیامبر پرسید : پس شما چکار می کنید که همنشین من در بهشت خواهید شد؟ او گفت : من در غنا و فقر تسلیم خدا هستم و راضی هستم . من راضی به رضای خدا هستم و هیچ وقت از خدا ناراضی نبودم . توفیق یعنی توافق بنده با خدای متعال .

سوال – آیات پایانی سوره ی جمعه و آیات ابتدایی سوره ی منافقون را توضیح بفرمایید.

پاسخ – سلام دعای منقطع است ولی صلوات دعای دائم یعنی خدایا دائما لطف و رحمت خودت را بر پیامبر و آل او نازل کن . صلوات یک دعای مستجاب است. وقتی به پیامبر و آل او رحمت نازل بشود ، به همه ی خلقت هم رحمت می رسد . در روایت داریم : شخصی به پیامبر گفت که من حاجات خودم را در دعای شما قرار داده ام یعنی بر شما صلوات می فرستم . پیامبر فرمود : خدا هم حاجات شما را برآورده می کند.
شان نزول آیه آخر سوره ی جمعه بدین صورت است که پیامبر نماز جمعه می خواندند ( نماز در زمان معصوم واجب عینی است ) مال التجاره ای وارد مدینه شد و طبل می زدند و اعلام حراجی می کردند . عده ای پیامبر را ترک کردند و بدنبال مال التجاره رفتند . خداوند در این آیه از مردم شکایت می کند .( روایت داریم که عده ی کمی ماندند که اگر آنها هم می رفتند عذاب نازل می شد) خدا می فرماید : عده ای که به طرف دنیا شتاب می کنند و پیامبر را ترک می کنند . این باید درس عبرتی برای ما باشد .

سوال – آیا می توان در دعا کردن سریع تر جواب گرفت ؟

پاسخ- در آستانه ی ایام فاطمیه هستیم .ما دو قول برای زمان شهادت حضرت فاطمه (س) داریم . یکی هفدهم فروردین است . در این ایام باید توجه بشود که مراسم عقد و عروسی گرفته نشود . بعدی ششم اردیبهشت است . خوب است که ما در این ایام حرمت نگه داریم .
آیت الله بهاءالدین و آیت الله بهجت می فرمودند : یکی از دعاهایی که برای برآوردن حاجت موثر است خواندن حدیث کِساء است . در این ایام فاطمیه خواند حدیث کساء خیلی خوب است . بزرگان توصیه ی به خواندن این حدیث می کردند . در ایام جنگ در خدمت آیت الله بهاء الدینی به شهر دُرود رفته بودم . به ایشان گفتند که این شهر را بخاطر کارخانه ی سیمانی که دارد بطور مداوم موشک باران می کنند و مردم شهر مستاصل شده اند ایشان به امام جمعه فرمودند که در مراسم هایتان حدیث کساء را بخوانید . از آن موقع در این شهر خواند این حدیث باب شد و از آن به بعد دیگر آن شهر بمباران یا موشک باران نشد . حتی اگر بمب هم می انداختند عمل نمی کرد . ممکن است که کسی هم این حدیث را بخواند و به صلاحش نباشد و خدا دعایش را مستجاب نکند ولی به او بهتر از آن را می دهد . آقای شیخ عباس قمی در کتاب فوایدالرضویه ص 94 فرموده اند : صاحب ارشاد القلوب که از علمای شش قرن پیش است در کتاب جامع الدُرَر ، سه بار این حدیث را نقل کرده است . الان در آخر کلیات مفاتیح این حدیث وجود دارد . آیت الله بهجت فرموده اند که جملات این حدیث معجزه است . پیامبر دو بار قسم می خورد که اگر این حدیث خوانده بشود رحمت می آید ، ملائکه نازل می شوند ، غم از غمگین برداشته می شود و جاجت حاجتمند روا می شود. ما باید خواندن این حدیث را رایج کنیم . البته دسته جمعی خواندن این حدیث بهتر است . بزرگان تجربیات زیادی در مورد این حدیث دارند که اگر حاجتی به صلاح ما باشد حتما برآورده می شود . خواندن این حدیث موانع را برطرف می کند . کلمات این حدیث از زبان حضرت فاطمه است که می فرماید خدا و ملائکه فرمود . چهارده هزار صلوات به نیت هدیه به چهارده معصوم بسیار موثر است . می توان این صلوات ها را در جلسات متعدد گفت . در مجالس قم مرسوم است که هر کس صد صلوات بفرستد تا چهارده هزار صلوات ذکر شود . این ذکر در مجالس زنان خیلی بهتر از گناه غیبت است . کسانی که تمکن مالی دارند ریختن خون بسیار موثر است . اگر انسان بیمار یا گرفتاری دارد می تواند قربانی بکند . بهتر است که قربانی گوسفند باشد . برای خرید خانه و آوردن عروس قربانی کردن خوب است. (اینکه در پای جنازه گوسفند قربانی می کنند اگر بعنوان صدقه بدهند خوب است ولی روایتی دراین زمینه نداریم ) اگر گوسفند نشد قربانی کردن خروس هم خوب است زیرا خون آن بلا گردان می شود . خدا قربانی کردن را دوست دارد. مثلا ما می توانیم چند نفر در قربانی کردن یک گوسفند شریک بشویم و مقداری از آن را برای خودمان برداریم و مقداری از آنرا صدقه بدهیم . در روایت داریم که ریختن خون بلا گردان می شود. طعام دادن هم به همین صورت است . در قربانی کردن باید مسائل بهداشتی را رعایت بکنند . بعضی ها گاو و شتر می کشند و این کار نباید موجب آزار و زحمت دیگران بشود .
روایت داریم : اگر خدا توفیق دعا کردن را به کسی دارد ، این نشانه ی اجابت دعا است . هیچ کسی با دعا کردن هلاک نمی شوند . دعا مثل پس انداز است و ما باید پس انداز خودمان را در نزد خدا زیاد کنیم .
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد قسم می دهیم که سال پربرکتی را برای همه عنایت بفرما، به کسانی که فرزند ندارند فرزند عنایت بفرما ، بیماران شفا عنایت بفرما و خدایا خیر دنیا و آخرت را به همه ی آرزومندان عنایت بفرما .

http://link.yamojir.com/sh-link-show.php?id=53


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 8:29 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 65 :: 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4177763 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب