کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
کد خبر: 50842
 

ممنوع التصویری بخاطر دفاع از سردار سلیمانی

هفته گذشته بود که شبکه خبری الجزیره متعلق به کشور قطر، در ارتباط با حسن هانی زاده یکی از تحلیلگران و کارشناسان کشورمان، نظر وی را در خصوص اوضاع منطقه به ویژه کشورهای سوریه و عراق و تحولات اخیر آن جویا شد.
 
ممنوع التصویری بخاطر دفاع از سردار سلیمانی اتاق خبر24: 

هفته گذشته بود که شبکه خبری الجزیره متعلق به کشور قطر، در ارتباط با حسن هانی زاده یکی از تحلیلگران و کارشناسان کشورمان، نظر وی را در خصوص اوضاع منطقه به ویژه کشورهای سوریه و عراق و تحولات اخیر آن جویا شد؛ در اثنای این گفتگو، مجری الجزیره مصاحبه را به سمت تخریب سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه سوق داد و سعی داشت به گونه ای هانی زاده کارشناس ایرانی را وادار به دادن پاسخ مدنظر مدیران وابسته الجزیره کند. 

 
پاسخ های هوشمندانه هانی زاده باعث شد تا مدیران الجزیره مجبور به قطع این گفتگو شوند. قطع گفتگویی که بیش از خود مصاحبه در محافل خبری و رسانه ای سر و صدا به پا کرد. 
 
در این گفتگو، مجری برنامه از هانی زاده پرسید: همانگونه که حیدر العبادی نخست وزیر عراق تلاش می کند خود را از هرگونه گرایش مذهبی در رویدادهای فلوجه به دور نشان دهد، اما نشانه ای از مذهبی گرایی وجود دارد که همان حضور گسترده ایران به ویژه ژنرال قاسم سلیمانی در رویدادهای فلوجه است، به نظر جنابعالی چرا تهران خود را در چنین وضعیتی قرار داده است؟
    
هانی زاده در پاسخ به مجری الجزیره گفت: واقعیت آن است که سردار قاسم سلیمانی اکنون در خط مقدم جبهه فلوجه حضور دارد، چون ژنرال های عرب در این لحظه در عشرتکده های لاس وگاس، پاریس و لندن هستند، در حالی که این سردار جانش را برای کمک به عشایر سنی فلوجه کف دستش گرفته تا تمام اتهامات وارده درباره وجود اهداف مذهبی نزد ایران یا بسیج مردمی را خنثی کند؛ فلوجه بیشتر از 2 سال اشغال شده بود، اما هیچ صدایی از اعراب یا ژنرال های عرب برای کمک به اهالی آن شنیده نشد، لذا وقتی خلأ امنیتی و همچنین بی توجهی عربی نسبت به اوضاع امنیتی عراق مشاهده می شود، سردار سلیمانی مجبور است امکانات و دانش خود را در اختیار ملت و نیروهای مسلح عراق قرار دهد تا فلوجه آزاد شود.
ممنوع التصویری در الجزیره!
 
در همین رابطه حسن هانی زاده در گفت‌وگو با خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری میزان، اظهار داشت: بعد از قطع آن مصاحبه، سایر شبکه ها کما فی السابق در موضوعات منطقه ای و سیاسی با من گفتگو می کنند اما ظاهرا مدیران الجزیره دستور داده اند که دیگر با من مصاحبه ای صورت نگیرد.
 
وی افزود: دلیل این امر آن است که رسانه های وابسته به آل سعود، اصولا فاقد نگاه رسانه ای هستند و نسبت به جمهوری اسلامی به ویژه چهره های تاثیر گذار آن همچون حاج قاسم سلیمانی کینه دارند.
 
هانی زاده ادامه داد: مجری الجزیره در جریان آن گفتگو تلاش های زیادی کرد تا جهره سرلشکر حاج قاسم سلیمانی را تخریب کند اما اراده خداوند بالاتر از آن است و من هم با بضاعت اندک خود در مقابل صحبت های غیرمنطقی وی واکنش نشان داده و از آنچه که حق بود دفاع کردم.
 
این کارشناس سیاسی در پایان با بیان اینکه پاسخ من به الجزیره بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت عنوان کرد: حتی بسیاری از "سایت های خبری عرب زبان" که از رهبران کشورهایشان دل چرکین هستند گفتگوی من در شبکه الجزیره و حمایت از سرلشکر حاج قاسم سلیمانی را بازتاب گسترده ای دادند.
 
منبع:میزان
انتهای پیام
 

ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:46 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 51966
 

سردار سلیمانی در کنار حرم حضرت زینب (س) + عکس

صفحه منتسب به سردار سلیمانی در اینستاگرام تصویری از وی در کنار حرم حضرت زینب (س) منتشر کرد.
 
اتاق خبر24: 

سردار سلیمانی در صحنه تحولات میدانی عراق و سوریه حضور دائم دارد و بی جهت نیست برخی رسانه های خارجی او را "مرد سایه ها" لقب داده اند؛ بیشترین تصاویری که چند وقت اخیر از حاج قاسم سلیمانی در شبکه های اجتماعی دیده باشیم، متعلق به میدان نبرد و عملیات ها باشد اما اینبار صفحه منتسب به سردار سلیمانی در اینستاگرام تصویری از وی در جوار حرم حضرت زینب (س) به اشتراک گذاشت.

منبع: باشگاه خبرنگاران
انتهای پیام
 

ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:44 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 50946
 

وزیرخارجه عراق درباره سردار سلیمانی چه گفت؟

"ابراهیم الجعفری" وزیر امور خارجه عراق گفت: سردار حاج "قاسم سلیمانی" فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشاور نظامی دولت بغداد است.
 
وزیرخارجه عراق درباره سردار سلیمانی چه گفت؟ اتاق خبر24: 

الجعفری این مطلب را در یک کنفرانس مطبوعاتی در سفارت عراق در امان بیان کرد.
وی افزود: سلیمانی با آگاهی و اطلاع کامل دولت عراق در خاک این کشور فعالیت می کند. 
وزیر خارجه عراق ادامه داد: بغداد به نیابت از کشورهای جهان در حال جنگ با گروه تروریستی "داعش" است و عناصر این گروه که در عراق می جنگند، از حدود صد کشور هستند.  
وی همچنین درخصوص ادامه عملیات فلوجه نیز گفت: تاخیر در بازپس گیری شهر "فلوجه" از چنگال داعش به خاطر تلاش نیروهای عراقی به منظور حفظ جان غیرنظامیان این شهر است که داعش آنان را به عنوان سپر انسانی قرار داده است.

 
منبع: العالم
انتهای پیام
 

ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:41 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 40684
 
جمهوری اسلامی به دنبال ماجراجویی نیست

سردار سلیمانی: حاکمیت اسلام بدون ولایت‌فقیه امکان‌پذیر نیست

فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: پیوند بین مردم به ویژه نسل جوان با فرهنگ ایثار و شهادت یکی از بهترین راه‌ها برای مقابله با شبیخون دشمنان است.
 
سردار سلیمانی: حاکمیت اسلام بدون ولایت‌فقیه امکان‌پذیر نیست اتاق خبر24  : 

سردار قاسم سلیمانی در یادواره شهدای مسجدالرسول (ص) کرمان با بیان اینکه جمهوری اسلامی به دنبال ماجراجویی نیست، اظهار داشت: چون اصول آگاهی بخش جمهوری اسلامی تشابهی با اصول دشمنان ندارد، آن را بر نمی‌تابند و ماجراجویی می‌نامند.

وی گفت: دموکراسی موجود در کشور و استقلال همه‌جانبه کشور ما را از سایر کشورها متفاوت کرده و تفاوت‌های ایران با سایر کشورها یک تفاوت سلبی، منفی و بد نیست و تفاوتی پاک و نمونه است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به استقلال ایران اسلامی در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصاد، نیروهای مسلح، تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی بیان داشت: همه به ویژه جوانان باید متوجه باشند و در جلسه‌ها و پچ‌پچ‌های سیاسی تابع این موارد نباشند و فکر نکنند که در کشور ما ماجراجویی صورت می‌گیرد.

وی گفت: تکفیر و تکفیری آتش در خانه برادران سنی است و کسانی که آن را خلق کردند، فکر می‌کردند با این حادثه جمهوری اسلامی و شیعه را به زانو می‌زند، امروز حریم انسانیت در جهان اهل سنت توسط گروه‌های تکفیری بیش از هر جای دیگری مورد هجوم قرار گرفته است.

سردار سلیمانی افزود: آیا این یک کار ماجراجویانه است که جمهوری اسلامی مالا و جانا از مسلمان دفاع کند و این عیب است که جمهوری اسلامی در برابر گروهی بایستد که در یک منطقه 2 هزار زن جوان را بین خود خرید و فروش می‌کنند و آنها را در یک مصیبت سنگین دچار کرده‌اند؟! آیا این عیب بزرگی است که جمهوری اسلامی در برابر ضد مسلمانان ایستاده و جلوی تخریب مساجد مسلمانان و تخریب مکان‌های مسلمان‌ها می‌ایستد؟!

یادگار دوران دفاع مقدس تصریح کرد: از آن جا که جمهوری اسلامی یک مرکزیت و محوریت در عالم اسلام و تشیع پیدا کرده، دشمنی‌ها نیز فزونی یافته و دشمنی‌های امروز دشمنان با جبهه دیروز کاملا متفاوت و سلاح‌های به کار گرفته نیز متفاوت شده است و برخلاف ادعاهای دشمنان، دشمنی‌های آنها به دلیل ماجراجو بودن ما نیست، زیرا ما در هیچ جای دنیا علیه کسی ماجراجویی نکرده‌ایم.

سردار سلیمانی تاکید کرد: کشوری با نجابت‌تر، صلح‌طلب‌تر و مدارا کننده‌تر از ایران اسلامی با همسایگان نداریم و این کشور برای هیچ یک از همسایگان خود گزند عملی و حرفی نداشته است و با وجود آن که دنیا، دنیایی پر از ظلم است، جمهوری اسلامی در هیچ کجا تعرضی نداشته است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عنوان کرد: در حافظه تاریخ انقلاب اسلامی وجود ندارد که ما در جایی نسبت به سعودی‌ها و حکومت آنها باوجود نامشروع بودن آن و با توجه به اینکه مردم آن هیچ نقشی در سلطه و حکومت ندارند و اینکه این حکومت در سلطه یک خانواده است، ماجراجویی کرده باشیم و همواره این سعودی بوده که علیه اسلام و ما ماجراجویی کرده است.

وی با اشاره به حوادث یمن گفت: وقتی یک کشور به ظاهر اسلامی با مسلمانان در یمن اینگونه طی یک سال، در تمام ساعت‌ها و بدون هیچ‌گونه مراعات اسلامی، حقوقی و انسانی بمباران می‌کند و وحشیانه زن و مرد را به خاک و خون می‌کشاند، چه معنایی می‌تواند داشته باشد.

سردار سلیمانی ابراز داشت: حزب‌الله لبنان که به عنوان یک حزب عربی و اسلامی ماجراجویی علیه عربستان نکرده است، حتی به تنهایی کاری که همه ارتش‌های عرب از سال 47 تا پایان دهه 60 میلادی نتوانستند انجام دهند را در دفاع از عرب انجام داده است.

وی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور انقلابی، مرام و اصولی دارد که چارچوب گسترده‌ای را شامل می‌شود و مرام و اصول جمهوری اسلامی ایران در مردم، قوانین، حکومت و رهبری تبلور یافته و این مجموعه کامل در جهان امروز دیدنی است.

سردار سلیمانی تاکید کرد: هرکس که به جمهوری اسلامی ایران نزدیک می‌شود و بزرگ‌ترین رهبران دنیا وقتی آن را از نزدیک می‌بینند، خاضع می‌شوند و این اصول برای آنها غیرقابل تحمل است، ما در کدام کشور اسلامی تلاش کرده‌ایم که برادران سنی را شیعه کنیم و بر عکس همواره جان ما سپر سنی‌ها بوده است.

وی با اشاره به اینکه شهدای ما عرفای ما بودند که جمع شده‌ایم چه بگوییم و چه کنیم، گفت: پیوند بین مردم به ویژه نسل جوان با فرهنگ ایثار و شهادت یکی از بهترین راه‌ها برای مقابله با شبیخون همه‌جانبه دشمنان است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه شرط شهید شدن، شهید بودن است، اظهار داشت: اگر کسی شهید بود، شهید می‌شود و اگر از کسی بوی شهید استشمام نکردید، ولو آن که کشته شود، شهید نیست، شهید کسی است که وقتی او را می‌بینید، سخن او را می‌شنوید و با او رفاقت و مجالست می‌کنید، بوی شهادت را از او استشمام کنید.

وی سه پایه اصلی برای شهید بودن را مورد اشاره قرار داد و افزود: نخستین پایه شهید بودن، هجرت از خود است که تا رخ ندهد، هجرت از وطن، مال، مقام و مابقی اتصالات دنیوی اتفاق نمی‌افتد.

سردار سلیمانی با اشاره به اینکه شهدا به همه نفسانیات و وابستگی‌های خود آتش زدند، عنوان کرد: پایه دوم و سوم شهید بودن، مجاهدت و پایبندی به عهد است که همه آن‌ها مصادیق قرآنی دارد.

وی با طرح این سئوال که می‌خواهیم از شهدا چه بیاموزیم، تصریح کرد: امروز وضع عالم شیعه با دیروز بسیار متفاوت است و امروز می‌توان گفت که اگر کسی به دفاع از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی پایبند نباشد، به اصول دین پایبند نیست.

سلیمانی عنوان کرد: امروز حفظ تشیع، اساس مذهب و اصول آن، حفظ اسلام و اصول اسلامی با دیروز متفاوت است زیرا در جهان تغییرات بزرگی رخ داده است.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: امروز اگر در مساجد ما فقط ترویج معنویت و بدون مسیر مشخص انجام شود، نمی‌توان از اسلام دفاع کرد، امروز نماز خواندن و عمق یافتن آن در اینکه اراده ما را در دفاع از اسلام در برابر هجوم گسترده دشمنان مستحکم کند، ارزش دارد.

وی ویژگی برجسته امام راحل در برابر سایرین را احیای ولایت فقیه به عنوان ضرورت پنهان شده در جهان اسلام بیان کرد و ابراز داشت: امام خمینی (ره) ضرورت ایجاد حکومت اسلامی را در ولایت فقیه دانسته است و امروز امکان ندارد، کسی بدون دفاع از ولی فقیه بتواند از اسلام دفاع کند.

سردار سلیمانی با تاکید بر اینکه دفاع از اسلام با دفاع از ولایت فقیه امکان‌پذیر است، اذعان کرد: اگر می‌خواهیم اسلام و جهان اسلام را در حاکمیت حفظ کنیم، باید بدانیم که این امر بدون ولایت فقیه امکان‌پذیر نیست.

وی خاطرنشان کرد: در عراق مشخص شد، اگر جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نبود، عتبات در هفته اول مورد تهدید قرار می‌گرفت، آرامش کشور و مردم در برابر موج‌های متلاطمی که وجود دارد به دلیل وجود ولایت‌فقیه است.

فرمانده لشکر 41 ثارالله در دوران دفاع مقدس ابراز داشت: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شهدا این بود که برای دفاع از نظام و انقلاب بر اساس فرموده ولایت فقیه جان دادند.

سردار سلیمانی دشمنی‌های دشمنان با پاسداران و بسیج را به دلیل موثر بودن آنها دانست و گفت: چون موثر هستند، دشمنی علیه آنها وجود دارد و اگر اثرگذار نبودند، دشمنی هم وجود نداشت و در روحانیت نیز همین گونه است.

وی با تاکید بر اینکه در یادواره شهدا باید به مضامین بزرگ شهدای خود و وصیتنامه‌های شهدا توجه داشته باشیم، ادامه داد: براساس وصیتنامه شهدا می‌توانیم راه درست را بشناسیم و حقیقت را درک کنیم.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اذعان کرد: با افکاری که در درون وصیتنامه‌های شهدا تبلور یافته، می‌توان به راه درست پی برد، امروز خیلی مهم‌تر از دیروز است و آمادگی امروز بسیار مهم‌تر و سخت‌تر از آمادگی دوران دفاع مقدس است، زیرا در دوران دفاع مقدس آمادگی تک‌وجهی بود و امروز آمادگی باید چند وجهی باشد.

 
منبع: خبرگزاری فارس 
انتهای پیام
 

ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:38 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 51050
 
اتاق خبر 24 بررسی کرد

آنچه از منتظری مبارزی غیر انقلابی ساخت!

شاگردانی در محضر حضرت امام(ره) تربیت شدند که کمک شایانی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی داشتند اما در دیگر سو، کسانی بودند که در مسیر روند انقلاب اسلامی دچار اشتباه شدند و انحرافات تاسف باری را رقم زدند.
 
آنچه از منتظری مبارزی غیر انقلابی ساخت! به گزارش خبرنگاراتاق خبر24 : 

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در کنار وجود رهبری حضرت امام خمینی رحمت الله علیه چراغ راهی برای انتخاب و پیمودن مسیر درست بود که البته بدون حضور توده مردم و قشرهای مختلف جامعه رسیدن به سرمنزل مقصود امکان پذیر نبود.

البته در طول سالهای رهبری امام خمینی (ره) جریان های مختلف افراطی و منحرف از مسیر انقلاب بروز یافتند که بنيانگذار جمهوري اسلامي به تناسب حيطه تأثير و ميزان خطرشان با آنها برخورد كردند. جريانات تجزيه طلب پنهان شده پشت نقاب قوميت‌ها و گروهك موسوم به مجاهدين خلق از جمله اين جريان‌ها هستند كه هركدام با تندروي‌هاي مخصوص به خود، به مردم و انقلاب ضررهايي زدند و امام بحران به‌وجود آمده ناشي از تندروي آنها را مديريت و كنترل كرده و با آنها برخورد مي‌كنند.

در این مسیر، شاگردانی هم در محضر حضرت امام(ره) تربیت شدند که کمک شایانی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی داشتند اما در دیگر سو، کسانی بودند که در مسیر روند انقلاب اسلامی دچار اشتباه شدند و انحرافات تاسف باری را رقم زدند. شخصیت هایی همچون منتظری که به مرور با اقدامات ساده لوحانه و نابخردانه، مسیری منتهی به خروج از مسیر همسنگران انقلابی را انتخاب کردند.

منتظری از  شاگردان حضرت امام (رحمت‌الله علیه) و در زمان مبارزه یار و همراه امام بود. تحمل زندان و تبعید در زمان حکومت شاهنشاهی پهلوی دلیلی بود تا آیت‌الله منتظری به عنوان یکی از مهره‌های تأثیرگذار در انقلاب اسلامی معرفی شود، تا جایی که حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) در زمان تبعید خود منتظری را به عنوان نماینده‌ تام‌الاختیار خود در ایران منصوب کرد و در نامه‌ای، از وی خواست تا بر بیت خود در قم اشراف داشته باشد.

زمانی که حضرت امام (رحمت‌الله علیه) به فرانسه و منطقه‌ی نوفل‌لوشاتو تبعید شدند و پس از اینکه منتظری از تبعید و زندان خلاص شدند، به نزد حضرت امام رفتند و در خصوص شکل‌گیری حکومت اسلامی با ایشان صحبت کردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز حضرت امام (رحمت الله علیه) مسائل فقهی و سیاسی مربوط به وزارتخانه‌ها و قوه‌ی قضاییه را به وی ارجاع دادند.

نقش منتظری در تدوین قانون اساسی

منتظری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان ریاست مجلس خبرگان انتخاب شد و در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی را ایفا کرد. همچنین نقش بسیار مهمی در قرار دادن اصل ولایت فقیه، که خود ایشان از جمله‌ی نظریه‌پردازان آن بود، در قانون اساسی داشت.

در نهایت، در تیرماه 1364، از سوی مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام حضرت امام خمینی انتخاب شد این در حالی است که عمر فعالیت‌های سیاسی وی از زمانی که به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب شدند بیشتر از 4 سال دوام نیاورد.

شاید بتوان گفت دو دلیل اصلی و عمده موجب کنار گذاشته شدن منتظری شد، اولی بر اساس حمایت های وی از باند سید مهدی هاشمی، دوم، رخدادهای سال 76 و اعدام منافقین با دستور امام خمینی(ره) بود که مورد مخالفت منتظری قرار گرفت.

ماجرای باند مهدی هاشمی و حمایت های منتظری

با پیروزی انقلاب اسلامی مهدی هاشمی، به رغم اینکه یک مجرم شناخته می‌شد، با باز شدن در زندان‌ها، از بند اسارت نجات پیدا کرد و در پناه حمایت‌های اقای منتظری، مسئولیت واحد بخش هایی از واحدهای سپاه پاسداران را احراز کرد، اما با توجه به افکار و گرایش‌های انحرافی‌اش با جذب افراد واخورده‌ی شهرها و روستاهای مختلف، گروهی را به نام «گروه ضربت» در قهدریجان اصفهان سازمان‌دهی کرد و با استفاده از موقعیت بیت آیت‌الله منتظری، حرکات مشکوکی را برای بست و گسترش دایره‌ قدرت خود آغاز کرد.

در همان زمان شخصي به نام سيد هادي هاشمي علاوه بر اين كه داماد آقاي منتظري بود، رياست دفتر و بيت وی را نيز بر عهده داشت.

برادر اين شخص سيد مهدي هاشمي كه صاحب نفوذي قابل توجه در برخي نهاد هاي انقلابي از جمله سپاه بود با همراهي و تاييدات سيد هادي فعاليت هاي خرابكارانه و اختلاف برانگيزي را در كشور سازماندهي كردند.

اقدامات خودسرانه منتظری با استفاده از موقعیت و امکانات

هاشمی، با استفاده از موقعیت و امکانات سپاه، دست به اقدامات خودسرانه‌ای زد که از جمله‌ آن می‌توان از اختفای مقادیر زیادی اسلحه، شبکه‌ سرقت اسناد از ادارات، به انحراف کشاندن جوانان مسلمان، سازمان‌دهی و رهبری گروه‌های متعدد، ترور و آدم‌ربایی، ایجاد اختلاف در میان پاسداران و انتشار شایعات از طریق شب‌نامه علیه مسئولان نظام نام برد.

مهدی هاشمی با حمایت ویژه‌ آیت‌الله منتظری توانست ابتدا به عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآید و پس از چندی هدایت کننده بخش هایی از واحدهایی سپاه شود و این چنین فعالیت خود را در لوای دین، برای رسیدن به قدرت آغاز کرد.

عملکرد و سخنان انحرافی مهدی هاشمی و همچنین مشخص شدن تعارض بسیاری از سخنان وی با مفاهیم اصیل دینی و اصول تشیع، علما و روحانیون منطقه را به مقابله با این جریان فکری واداشت؛ تا جایی که آیت‌الله شمس‌آبادی برای روشنگری و مقابله‌ فکری با این جریان منحرف، قربانی توطئه‌ آن‌ها شد و در سال 1355 توسط باند مهدی هاشمی که بعدها به گروه «هدفی‌ها» معروف شدند کشته شد.

هاشمی می‌خواست با نفوذ در ارکان نظام، زمینه را برای تصاحب نظام و به دست گرفتن قدرت به وجود آورد. در نتیجه وی در صدد بود عواملی را که مانع رسیدن وی به اهدافش در استان اصفهان و موقع حضورش در نهضت‌های آزادی‌بخش بودند حذف فیزیکی کند.

یکی از قتل‌های مهم باند مهدی هاشمی، که به خاطر این عامل به وقوع پیوست، به شهادت رساندن مهندس بحرینیان، مسئول کمیته‌های انقلاب اصفهان، بود. مهندس بحرینیان از جمله کسانی بود که به دلیل شناخت ماهیت باند مهدی هاشمی و مخالفت با دیدگاه‌های حاکم بر باند مهدی هاشمی به دستور او به قتل رسید.

مهدی هاشمی در زمانی به اتهام قتل مرحوم شمس‌آبادی و دیگر قربانیان این جریان، محاکمه و به 3 بار اعدام محکوم شد، توانست با استفاده از شرایط خاص زمانی و تحولات عظیمی که در سایه‌ی انقلاب اسلامی حاصل شده بود، خود را از مهلکه برهاند، اما چون عملکرد او بعد از رهایی از زندان همان رویکرد جنایی بود، مورد سوء‌ظن عده‌ای از مسئولان نظام قرار داشت، اما چون بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و داشتن حامی مهمی چون آیت‌الله منتظری به مراکز قدرت راه پیدا کرده بود، با دستی باز و در عین حال به صورت پیچیده‌تر و با استفاده از پوشش‌های قانونی به کارهای خلاف قانون خود می‌پرداخت.

پس از پر شدن پیمانه‌ جنایت‌های این باند، دست عدالت از آستین مسئولین امر در نظام بیرون آمد و آن‌ها را به نتیجه‌ اعمالشان گرفتار ساخت و سرانجام مهدی هاشمی و همدستانش در تاریخ 30 مهر 65 ابتدا در رابطه با کشف یک خانه‌ تیمی بازداشت شدند و پس از انجام تحقیقات لازم، سرانجام به اتهامات گوناگون از جمله هدایت گروه‌های ترور و آدم‌ربایی، در قبل و بعد از انقلاب، در تاریخ‌های 20 و 22 و 24 مرداد 66 در دادگاه ویژه‌ روحانیت محاکمه و حکم دادگاه (اعدام) درباره‌ وی صادر و به مرحله‌ اجرا گذاشته شد.

دستگیری مهدی هاشمی و ادامه حمایت های منتظری

 البته با دستگیری مهدی هاشمی حمایت‌های بی‌دریغ آیت‌الله منتظری، به رغم تذکرات اکید امام خمینی (رحمت الله علیه) و مقامات ذی‌صلاح، همچنان ادامه داشت. وی اسناد اتهام مهدی هاشمی را قبول نداشتند و می‌گفتند: «سید مهدی آدم درستی است و او را فردی سودمند می‌شناسم.»

مهدی هاشمی به شدت مورد عنایت آیت‌الله منتظری قرار داشت و تبعاً چنین نیرویی نه تنها از جایگاهی ویژه در بیت، دفتر و مدارس ایشان برخوردار بود، بلکه نقش کلیدی و محوری را در دفتر ایشان بر عهده داشت. حمایت‌های آیت‌الله منتظری از سید مهدی هاشمی طوری بود که در همان ابتدای کار، ایشان با نگارش نامه‌ای 9 صفحه‌ای و بیان انواع و اقسام مطالب و توجیهات گوناگون، قصد منحرف ساختن حضرت امام از این اقدام را داشت. البته 6 روز بعد از آن، وقتی آیت‌الله منتظری به همراه حاج احمد آقای خمینی و رؤسای قوای سه‌گانه در جلسه‌ای با حضور امام (رحمت الله علیه) شرکت می‌کند، ظاهراً با شنیدن توضیحات رؤسای قوا و امام در مورد باند مهدی هاشمی و عملکرد خود وی توجیه می‌شود ولی اندکی بعد دوباره آیت‌الله منتظری گویی صحبت‌های مسئولین در آن جلسه را به عمد فراموش می‌کند، به حمایت مجدد از مهدی هاشمی روی می‌آورد.

امام خمینی: و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم

دستگيري سيد مهدي هاشمي و طرفدارانش و افشا شدن مفاسد اخلاقي و چندين فقره قتل عمد توسط آنان، سيد مهدي را به پاي چوبه دار برد اما در اینجا بود که تقابل و رويارويي آيت الله منتظري با امام(ره) را به اوج خود رساند كه نشانه هاي آن را مي توان در متن بسيار دردناك نامه امام خميني به آقاي منتظري در تاريخ ششم فروردين 1367 به خوبي مشاهده كرد.

در بخش هایی از این نامه آمده بود:

"سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين و گروه مهدي هاشمي و ليبرال‌ها نريزد. 2 - از آنجا كه ساده‌لوح هستيد و سريعاً تحريك مي‌شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد. 3 - ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند. 4 - نامه‌ها و سخنراني‌هاي منافقين كه به وسيله شما از رسانه‌هاي گروهي به مردم مي‌رسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحي له الفدا- و خون‌هاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي در آن وقت شما را ساده‌لوح مي‌دانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيل‌كرده كه مفيد براي حوزه‌هاي علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و مي‌دانيد كه از تكليف خود سرپيچي نمي‌كنم."

در نهایت، بعد از این جریان و اجرای حکم اعدام مهدی هاشمی، امام (رحمت الله علیه) مجبور شدند پس از ناامید شدن از تذکرات، راهنمایی‌ها، پیام‌ها و هشدارها، وارد عمل شوند و به دلیل ساده‌انگاری‌های آیت‌الله منتظری و عدم بصیرتشان در شناخت افراد و جریان‌های منحرف، ایشان را از قائم‌مقامی عزل کنند.

حمایت منتظری از منافقین و مخالفت با دستور امام خمینی(ره)

دیگر موردی که باعث ایجاد اختلاف شدید و سرانجام عزل آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری شد، مسئله‌ی منافقین و دستور حضرت امام (رحمت الله علیه) در خصوص اعدام این افراد و مخالف آیت‌الله منتظری بود.

پس از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری، سازمان مجاهدین خلق کار خود را با ترورهای وحشتناک و جنایات بسیار ادامه داد. در اوایل جنگ، بسیاری از نیروهای منافقین دستگیر شدند یا به عراق فرار کردند و از آنجا به مبارزه علیه ایران پرداختند. حضرت امام اعلام کرده بود کسانی که در زندان هستند، اگر از مواضع خود کوتاه بیایند و اعتراف کنند که اشتباه کرده‌اند در امان خواهند ماند.

با این حال، قسمتی از جریان مجاهدین، که در خارج از کشور علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌کردند، پس از آنکه قطعنامه‌ آتش‌بس بین ایران و عراق امضا شد و جنگ پایان یافت، از آنجایی که در زندان‌های ایران جاسوسانی داشتند، عملیاتی را در تابستان 67 طرح‌ریزی کردند که به عملیات فروغ جاویدان معروف شد.

منافقین قصد داشتند، طی این عملیات، تهران را تصرف کنند و ضربه‌ آخر را به جمهوری اسلامی بزنند؛ ولی با درایت نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران، این عملیات با شکست مواجه شد و تعداد بسیاری از اعضای منافقین کشته یا زندانی شدند. از آنجایی که این افراد در زندان نیز بسیار برای نظام خطرناک بودند و از اَعمال خود احساس ندامت نمی‌کردند، حضرت امام برای حفظ اسلام و نظام اسلامی دستور اعدام آن دسته از افراد را که هنوز بر عقیده‌ی انحرافی خود باقی بودند، صادر کرد؛ ولی این دستور با واکنش و مخالفت صریح منتظری مواجه شد چنانکه وی اعدام منافقین را خلاف قانون تلقی کرد. وی در حالی به حمایت از این افراد برخواست که نابودی نظام جمهوری اسلامی تنها هدف منافقین بود اما کسی علت مخالفت منتظری را در اینباره متوجه نمی شد و هنوز نیز جای تامل دارد.

تاریخ این اسلام و انقلاب مملو از حضور کسانی است که با مطامع دنیایی نظیر کسب قدرت، ثروت و... به گذشته ی پرافتخار خویش پشت کردند و در مسیر کامیابی دنیوی گام برداشتند.

آیت الله منتظری در طول دو دهه پایانی عمرش ملاقات ها و دیدارهای بسیاری را با معاندینی برقرار کرد که همگی جزو پیشتازان رویارویی با آرمان انقلابی ملت ایران بودند و بارها ضمن تایید آنها مورد تشویق نیز واقع شد. کسب جایزه کانون مدعی حقوق بشر به ریاست شیرین عبادی، صدور فتوا در زمینه مصافحه با زنان غیر مسلمان و زنان مسلمان، حمایت از فتنه گران 88، حمایت تلویحی از بهائیان، حمله به ولایت مطلقه فقیه و... از جمله اقدامات نامناسبی بود که مصداق بارز خروج از راه و خط انقلاب محسوب می شود.

 

 
انتهای پیام

افزودن دیدگاه جدید


ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:35 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 50346
 
اتاق خبر 24 منتشر کرد

امام خمینی (ره)، ولادت، هجرت، تبعید و رحلت

وقتى كه خبر رحلت امام(ره) منتشر شد، گويى زلزله اى عظيم رخ داده است، بغضها تركيد و سرتاسر ايران و همـه كانونهايى كه در جهان با نام و پيام امام خمينى آشنا بودند يكپارچه گريستند و بر سر و سينه زدند.
 
امام خمینی (ره)، ولادت، هجرت، تبعید و رحلت به گزارش خبرنگاراتاق خبر24 : 

حضرت امام در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی (24 سپتامپر 1902 میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانواده‌ای اهل علم و هجرت و جهاد به دنیا آمد.

در دوران طفولیت ـ 5 ماهگی ـ پدرشان، آیت الله سید مصطفی موسوی به شهادت رسید. در دوران کودکی و نوجوانی، تحت سرپرستی مادر (بانو هاجر) و عمه‌اش (صاحبه خانم) قرار گرفت امّا در سن 15 سالگی، هر دوی آنها را از دست داد.

هجرت به قم

اندکی پس از هجرت آیه الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی ـ رحمه الله علیه ـ نوروز 1300 هجری شمسی, مطابق با رجب المرجب 1340 هجری قمری امام خمینی نیز رهسپار حوزه علمیه قم شدند و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی کردند.

پس از رحلت آیه الله العظمی حایری یزدی تلاش امام خمینی به همراه جمعی دیگر از مجتهدین حوزه علمیه قم به نتیجه رسید و آیه الله العظمى (رض) به عنوان زعیم حوزه علمیه عازم قم شدند. در این زمان, امام خمینی به عنوان یکی از مدرسین و مجتهدین صاحب رأی در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته می‌شد. حضرت امام طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه, اصول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در فیضیه, مسجد اعظم, مسجد محمدیه, مدرسه حاج ملاصادق, مسجد سلماسی و ... همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظـم انصاری (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطـوح تدریس نمود و در نجف بود که برای نخستین بار. مبانى نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو کردند.

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادی و تربیت و محیط خانوادگی و شرایط سیاسی و اجتماعی طـول دوران زندگی آن حضرت داشته است. مبارزات ایشان از نوجوانی آغاز و سیر تکاملی آن به موازات تکامل ابعاد روحی و علمی ايشان از يكسو و اوضاع و احوال سياسى و اجتماعى ايران و جوامع اسلامى از سوى ديگر در اشكال مختلف ادامه يافته است و در سال 41 و 1340 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتى پديد آورد تا ايشان در رهبريت قيام و روحانيت ايفاى نقش كند و بدين ترتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامى بودن انگيزه ها و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى شد بر فصل نويد مبارزات ملت ايران كه بعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفى شد.

مطالعه مستمر كتب تاريخ معاصر

امام خمينى كه با دقت شرايط سياسى جامعه و وضعيت حوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خويش را از طريق مطالعه مستمر كتب تاريخ معاصر و مجلات و روزنامه هاى وقت و رفت و آمد به تهران و درك محضر بزرگانى همچون آيه الله مدرس تكـميل مى كرد دريافته بود كه تنها نقطـه اميد به رهايى و نجات از شرايط ذلت بارى كه پس از شكست مشروطيت و بخصوص پس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيدارى حوزه هاى علميه و پيش از آن تضمين حيات حوزه ها و ارتباط معنوى مردم با روحانيت است.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حوزه علميه را با همكارى آيه الله مرتضى حايرى تهيه كرد و به آيه الله بروجردى پيشنهاد داد. اين طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشن ضمير حوزه مورد استقبال و حمايت قرار گرفت .

اما رژيم در محاسباتش اشتباه كرده بود. لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى كه به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن كريم و مرد بودن انتخاب كنندگان و كانديداها تغيير مى يافت در 16 مهر 1341 به تصويب كابينه امير اسد الله علم رسيد. آزادى انتخابات زنان پوششی براى مخفى نگه داشتن هدفهاى ديگر بود.

حذف و تغيير دو شرط نخست دقیقا به منظور قانونى كردن حضور عناصر بهايى در مصادر كشـر انتخاب شده بود. چنانكه قبلا نيز اشاره شد پشتیبانى شاه از رژيم صهيونيستى در توسعه مناسبات ايران و اسرائيل شرط حمايتهاى آمريكا از شاه بود. نفوذ پيروان مسلك استعمارى بهائيت در قواى سه گانه ايران اين شرط را تحقق مى بخشيد. امام خمينى به همراه علماى بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مزبور پس از تبادل نظـر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .

نقش امام خمینی(ره) در روشن ساختن اهداف شاه

نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعى رژيم شاه و گوشزد كردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علميه در اين شرايط بسيار موثر وكارساز بود. تلگرافها و نامه های سرگشاده اعتراض آميز علما به شاه و اسد الله علم موجى از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. لحن تلگرافهاى امام خمينى به شاه و نخست وزير تند و هشدار دهنده بود.

امام خمينى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلى جنايات و هم پيمان با اسرائيل ياد مى كرد و مردم را به قيام فرا مى خواند. او در سخنرانى خود در روز دوازده فروردين 1342 شديدا از سكوت علماى قم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيم انتقاد می کردند.

تحريم مراسم عيد نوروز 1342

سال 1342 با تحريم مراسم عيد نوروز آغاز و با خون مظـلومين فيضيه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظـر آمريكا اصرار مى ورزيد و امام خمينى بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخالتهاى آمريكا و خيانتهاى شاه پافشارى داشت. در چهارده فروردين 1342 آيه الله العظمى حكيم از نجف طى تلگرافهايى به علما و مراجع ايران خواستار آن شد كه همگى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفظ جان علما و كيان حوزه ها مطرح شده بود .

حضرت امام بدون اعتنا به اين تهديدها, پاسخ تلگراف آيه الله العظـمى حكيم را ارسال نموده و در آن تاكيد كرده بود كه هجرت دسته جمعى علما و خالى كردن حوزه علميه قم به مصلحت نيست .
امام خمينی در پيامى ( به تايخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسبت چهلم فاجعه فيضيه بر همراهى علما و ملت ايران در رويارويى سران ممالك اسلامى و دول عربى با اسرائيل غاصب تاكيد ورزيد و پيمانهاى شاه و اسرائيل را محكوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بود فرا رسيد. امام خمينى از اين فرصت نهايت استفاده را در تحريك مردم به قيام عليه رژيم مستبد شاه به عمل آورد.

امام خمينى در عصر عاشوراى 13 خرداد سال 1342شمسى در مدرسه فيضيه نطق تاريخى خويش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كردند.

به دنبال سخنان کوبنده حضرت امام(ره) بود که شاه فرمان خاموش كردن قيام را صادر كرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينى در شامگاه 14 خرداد دستگير و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صدها كماندوى اعزامى از مركز، منزل حضرت امام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بود دستگير کردند و فردای آن روز هم بسیاری از مردم را در شهرهای مختلف به خاک و خون کشیدند.

با دستگيرى رهبر نهضت و كشتار وحشيانه مردم در روز 15 خرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد.

آزادی امام خمینی(ره) بدون اطلاع قبلی

در شامگاه 18 فروردين سال 1343 بدون اطلاع قبلى، امام خمينى آزاد و به قم منتقل مى شـود. به محض اطلاع مردم، شادمانى سراسر شهر را فرا مى گيرد و جشنهاى باشكوهى در مدرسه فيضيه و شهر به مدت چند روز بر پا مى شود. اولين سالگرد قـيام 15خرداد در سال 1343 با صدور بيانيه مشترك امام خمينى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حوزه هاى علميه گرامى داشته شد و به عنوان روز عزاى عمومى معرفى شد.

امام خمينى در 4 آبان 1343 بيانيه اى انقلابى صادر كرد و درآن نوشتند : دنيا بداند كه هر گرفتارى اى كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند از اجانب است، از آمريكاست، ملل اسلام از اجانب عموما و از آمريكا خصوصا متنفر است... آمريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مى كند. آمريكاست كه به اسرائيل قدرت مى دهد كه اعراب مسلم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصويب لايحه كاپيتولاسيون، ايران را در آبان سال 43 در آستانه قيامى دوباره قرار داد.

سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تهران، منزل امام خمينى در قم را محاصره كردند. شگفت آنكه وقت باز داشت، همانند سال قبل مصادف با نيايش شبانه امام خمينى بود. حضرت امام بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مامورين امنيتى و نظامى به آنكارا پرواز كرد. عصر آنروز ساواك خبر تبعيد امام را به اتهام اقدام عليه امنيت كشور در روزنامه ها منتشر ساخت.

علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها به صورت تظـاهرات در بازار تهران، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بين المللى و مراجع تقليد جلوه گر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هم شكست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پسند زد. اقامت اجباری در تركيه فرصتى مغتنم براى امام بود تا تدوين كتاب بزرگ تحرير الوسيله را آغاز كند.

تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزندشان آيه الله حاج آقا مصطفى از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشور عراق اعزام شدند. امام خمينى پس از ورود به بغداد براى زيارت مرقد ائمه اطهار(ع) به شهرهاى كاظمين، سامرا و كربلا شتافت ويك هفته بعد به محل اصلى اقامت خود يعنی نجف عزيمت كرد.

دوران اقامت 13 ساله امام خمـينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيم در حد ايران و تركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكنی ها و زخم زبانها نه از جبهه دشمن روياروی بلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خواهان مخفى شده در لباس دين آنچنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام با همه صبر و بردبارى معروفش بارها از سختى شرايط مبارزه در اين سالها به تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيك از اين مصائب و دشواريها نتوانست او را از مسيرى كه آگاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.

امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خويش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريس ادامه داشت. حوزه درسى ايشان به عنوان يكى از برجسته ترين حوزه هاى درسى نجف از لحاظ كيفيت و كميت شاگردان شناخته شد.

امام خمينى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيك‌هايى به ايران، ارتباط خويش را با مبارزين حفظ نموده و آنان را در هر مناسبتى به پايدارى در پيگيرى اهداف قيام 15 خرداد فرا مى خواند.

امام خمينى در تمام دوران پس از تبعيد، علی رغم دشواريهاى پديد آمده، هيچگاه دست از مبارزه نكشيد، وبا سخنرانيها و پيامهاى خويـش اميد به پیروزى را در دلها زنده نگاه مى داشت.

چهار سال تدريس، تلاش و روشنگرى امام خمينى توانسته بود تا حدودى فضاى حوزه نجف را دگرگون سازد. اينك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق، لبنان و ديگر بلاد اسلامى بودند كه نهضت امام خمينى را الگوى خويش مى دانستند.

امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 – 1350)

نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيم بعثى عراق و شاه بالا گرفت و به اخراج و آواره شدن بسيارى از ايرانيان مقيم عراق انجاميد. امام خمينى طى تلگرافى به رئيس جمهور عراق شديدا اقدامات اين رژيم را محكوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيش آمده تصميم به خروج از عراق گرفت اما حكام بغداد با آگاهى از پيامدهاى هجرت امام در آن شرايط اجازه خروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خرداد، مدرسه فيضيه قم بار ديگر شاهد قيام طلاب انقلابى بود. فريادهاى درود بر خمينى ومرگ بر سلسله پهلوى به مدت دو روز ادامه داشت پيـش از اين سازمانهاى چريكى متلاشى شده وشخصيتهاى مذهبى و سياسى مبارز گرفتار زندانهاى رژيم بودند.

شاه در ادامه سياستهاى مذهب ستيز خود در اسفند 1354 وقيحانه تاريخ رسمى كشور را از مبدا هجرت پيامبر اسلام به مبدا سلطنت شاهان هخامنشى تغيير داد. امام خمينى در واكنشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بى پايه شاهنشاهى داد. تحريم استفاده از اين مبدا موهوم تاريخى همانند تحريم حزب رستاخيز از سوى مردم ايران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحى براى رژيم شاه شده و رژيم در سال 1357 ناگزير از عقب نشينى و لغو تاريخ شاهنشاهى شد.

اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم

امام خمينى كه بـه دقت تحولات جارى جهان و ايران را زير نظر داشت از فرصت به دست آمده نهايت بهره بردارى را كرد. او در مرداد 1356 طى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيم در مجامع و مطـبوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطـنخواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامى در هر جايى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند.

شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمـينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكوهى كه در ايران برگزار شد نقطـه آغازى بر خيزش دوباره حوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بود. امام خمينى در همان زمان به گونه اى شگفت اين واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بود. رژيم شاه با درج مقاله اى توهين آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به اين مقاله، به قيام 19 دى ماه قم در سال 56 منجر شد كه طى آن جمعى از طلاب انقلابى به خاك و خون كشيده شدند. شاه علی رغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند.

هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس

در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميم به اخراج امام خمينی از عراق گرفته شد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بوسيله قواى بعثى محاصره گرديدانعكاس اين خبر با خشم گسترده مسلمانان در ايران، عراق و ديگر كشورها مواجه شد.

روز 12 مهر، امام خمينى نجف را به قصد مرز كويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيم ايران از ورود امام به اين كشور جلوگيرى كرد. قبلا صحبت از هجرت امام به لبنان و يا سوريه بود اما ايشان پس از مشورت با فرزندشان ( حجه الاسلام حاج سيد احمد خمينى ) تصميم به هجرت به پاريس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند.

و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتو ( حومه پاريس ) مستقر شدند. مامورين كاخ اليزه نظر رئيس جمهور فرانسه را مبنى بر اجتناب از هرگونه فعاليت سياسى به امام ابلاغ كردند. ايشان نيز در واكنشی تند تصريح كرده بود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شود تا از اين فرودگاه به آن فرودگاه و از اين كشور به آن كشور برود باز دست از هدفهايش نخواهد كشيد.

امام خمينى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پس از تشكيل شوراى سلطـنت و اخذ راى اعتماد براى كابينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشور فرار كرد. خبر در شهر تهران و سپس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشن و پايكوبى پرداختند.

بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید

اوايل بهمن 57 خبر تصميم امام در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت.

امام خمینى بامداد 12 بهمن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشور شد. استقبال بى سابقه مردم ايران چنان عظیم و غير قابل انكار بود كه خبرگزاريهاى غربى نيز ناگزير از اعتراف شده و مستقبلين را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند.

رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران

امام خمينى هدفها و آرمانها و هر آنچه را كه مى بايست ابلاغ كند، گفته بود و در عمل نيز تمام هستيش را براى تحقق هدف ها بكار گرفته بود. اينك در آستانه نيمه خرداد سال 1368 خود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بود و قامتش جز در برابر او ، در مقابل هيچ قدرتى خم نشده، و چشمانش جز براى او گريه نكرده بود. سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فراق و بيان عطش لحظه وصال محبوب بود. و اينك اين لحظه شكوه مند براى او ، و جانكاه و تحمل ناپذير براى پيروانش، فرا مى رسيد.

ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود. قلبى از كار ايستاد كه ميليونها قلب را به نور خدا و معنويت احيا كرده بود. به وسيله دوربين مخفى اى كه توسط دوستان امام در بيمارستان نصب شده بود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايى از حالات معنوى و آرامش امام در اين ايام از تلويزيون پخش شد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جز با بودن در آن فضا ممكن نيست. لبها دائما به ذكر خدا در حركت بود.

در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چندين سرم به دستهاى مباركش وصل بود نافله شب مى خواند و قرآن تلاوت مى كرد. در ساعات آخر، طمانينه و آرامشى ملكوتی داشت و مرتبا شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر اكرم (ص) را زمزمه مى كرد و با چنين حالتى بود كه روحش به ملكوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امام(ره) منتشر شد، گويى زلزله اى عظيم رخ داده است، بغضها تركيد و سرتاسر ايران و همـه كانونهايى كه در جهان با نام و پيام امام خمينى آشنا بودند يكپارچه گريستند و بر سر و سينه زدند. هيچ قلم و بيانى قادر نيست ابعاد حادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها توصيف كند.

مردم ايران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتند اين چنين ضجه كنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بدين حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريم. آنان كسى را از دست داده بودند كه عزت پايمال شده شان را باز گردانده بود ، دست شاهان ستمگر و دستهاى غارتگران آمريكايى و غربى را از سرزمينشان كوتاه كرده بود ، اسلام را احيا كرده بود ، مسلمين را عزت بخشیده بود، جمهورى اسلامى را بر پا كرده بود ، رو در روى همه قدرتهاى جهنمى و شيطانى دنيا ايستاده بود و ده سال در برابر صدها توطئه براندازى و طـرح كودتا و آشوب و فتنه داخلى و خارجى مقاومت كرده بود و 8 سال دفاعى را فرماندهى كرده بود كه در جبهه مقابلش دشمنى قرار داشت كه آشكارا از سوى هر دو قدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مى شد. مردم ،رهبر محبوب و مرجع دينى خود و منادى اسلام راستين را از دست داده بودند.

شايد كسانیكه قادر به درك و هضم اين مفاهيم نيستند ، اگر حالات مردم را در فيلمهاى مراسم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينی مشاهده كنند و خبر مرگ دهها تن كه در مقابل سنگينى اين حادثه تاب تحمل نياورده و قلبشان از كار ايستاده بود را بشنوند و پيكرهايى كه يكى پس از ديگرى از شدت تاثر بيهوش شده ، بر روى دستها در امواج جمعـيت به سوى درمانگاهها روانه مى شدند را در فيلمها و عكسها ببينند، در تفسير اين واقعيتها درمانده شوند.

اما آنانكه عشق را مى شناسند و تجربه كرده اند، مشكلى نخواهند داشت. حقيقتا مردم ايران عاشق امام خمينى بودند و چه شعار زيبا و گويايى در سالگرد رحلتش انتخاب كرده بودند كه:

عشق به خمينى عشق به همه خوبيهاست.

روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديد و پس از قرائت وصيتنامه امام خمينى توسط حضرت آيه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيم طـول كشيد ، بحث و تبادل نظر براى تعيين جانشينى امام خمينى و رهبر انقلاب اسلامى آغاز شد و پس از چندين ساعت سرانجام حضرت آيه الله خامنه اى ( رئيس جمهور وقت ) كه خود از شاگردان امام خمينى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشان انقلاب اسلامى و از ياوران قيام 15 خرداد بود و در تمام دوران نهضت امام درهمه فراز و نشيبها در جمع ديگر ياوران انقلاب جانبازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى اين رسالت خطير برگزيده شد. سالها بود كه غربيها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشور كه از شكست دادن امام مايوس شده بودند وعده زمان مرگ امام را مى دادند.

اما هوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خبرگان و حمايت فرزندان و پيروان امام همه اميدهاى ضد انقلاب را بر باد دادند و نه تنها رحلت امام پايان راه او نبود بلكه در واقع عصر امام خمينى در پهنه اى وسيعتر از گذشته آغاز شده بود. مگر انديشه و خوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شب پانزدهم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمده بودند ، در محل مصلاى بزرگ تهران اجتماع كردند تا براى آخرين بار با پيكر مطهر مردى كه با قيامش قامت خميده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستم استوار كرده و در دنيا نهضتى از خدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.

هيچ اثرى از تشريفات بى روح مرسوم در مراسم رسمى نبود. همه چيز، بسيجى و مردمى و عاشقانه بود. پيکر پاك و سبز پوش امام بر بالاى بلندى و در حلقه ميليونها نفر از جمعيت ماتم زده چون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويش با امامش زمزمه مى كرد و اشك مى ريخت. سرتاسر اتوبان و راههاى منتهى به مصلى مملو از جميعت سياهپوش بود.

پرچمهاى عزا بر در و ديورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكز و ادارات و منازل به گوش مى رسيد. شب كه فرا رسيد هزاران شمع بياد مشعلى كه امام افروخته است ، در بيابان مصلى و تپه هاى اطـراف آن روشن شد. خانواده هاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نورانی دوخته شده بود.

فرياد يا حسين بسيجيان كه احساس يتيمى مى كردند و بر سر و سينه مى زدند فضا را عاشورايى كرده بود. باور اينكه ديگر صداى دلنشين امام خمينى را در حسينيه جماران نخواهند شنيد ، طاقتها را برده بود. مردم شب را در كنار پيكر امام به صبح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خرداد ، ميلیونها تن به امامت آيه الله العظمى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.

انبوهى جمعيت و شكوه حماسه حضور مردم در روز ورود امام خمينى به كشور در 12 بهمن 1357 و تكرار گسترده تر اين حماسه در مراسم تشييع پيكر امام ، از شگفتيهاى تاريخ است. خبرگزاريهاى رسمى جهانى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليون نفر و جمعيت حاضر در مراسم تشييع را تا 9 ميليون نفر تخمين زدند و اين در حالى بود كه طى دوران 11 ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحاد كشورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صدها توطـئه ديگر آنان، مردم ايران سختيها و مشكلات فـراوانـى را تحمل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدریج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنين نشد. نسل پرورش يافته در مكتب الهى امام خمينى به اين فرموده امام ايمان كامل داشت كه :در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداكاريها و جان نثاريها ومحروميتها مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى و علو رتبه آن است پس از آنكه مراسم تدفين به علت شدت احساسات عزاداران امكان ادامه نيافت، طى اطلاعيه هاى مكرر از راديو اعلام شد كه مردم بـه خانه هايشان بازگردند، مراسم به بعد موكول شده و زمان آن بعدا اعلام شد. براى مسئولين ترديدى نبود كه هر چه زمان بگذرد صدها هزار تن از علاقه مندان ديگر امام كه از شهرهاى دور راهى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننده افزوده خواهد شد، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تدفين با همان احساسات و به دشوارى انجام شد كه گوشه هايى از اين مراسم بوسيله خبرنگاران به جهان مخابره شد و بدين سان رحلت امام خمينى نيز همچون حياتش منشأَ بيدارى و نهضتى دوباره شد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كه او حقيقت بود و حقيقت هميشه زنده است و فناناپذير.

 
انتهای پیام
 

ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:33 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 50797
 
گزارش اتاق خبر 24 از معنای انقلابی در کلام رهبر انقلاب/

آیا تلقی تاریخی در مفهوم انقلابی بودن می گنجد؟

تحلیلگران و صاحبنظرانی همچون محمد جواد لاریجانی در تبیین مفهوم انقلابی گری معتقد هستند که " مفهوم تاریخی از انقلاب، مد نظر مقام معظم رهبری نیست.
 
آیا تلقی تاریخی در مفهوم انقلابی بودن می گنجد؟ به گزارش خبرنگاراتاق خبر24 :

مدت زمانی است که رهبر معظم انقلاب بر روی مسئله انقلابی بودن و انقلابی ماندن تاکیدات ویژه ای داشتند و در دیدارهای مختلف بدان اشاره فرمودند.

«انقلاب» یک مفهوم بسیارقدیمی در سپهر سیاسی دنیا به خصوص جمهوری اسلامی ایران است چنانچه از بطن این انقلاب، مفهومی به نام جمهوری اسلامی بیرون آمد و نظامی با مشروعیت اسلامی که ساز و کار آن بر پایه دموکراسی است، استوار شد. مسئله ای به نام انقلابی‌‌گری و انقلابی‌بودن، آنچنان قابل اهمیت است که پس از گذشت سالها از وقوع این پدیده در بهمن 57، همچنان محل بحث است و معیار و ملاک برای سنجش افراد قرار می گیرد.

تبیین این مسئله در طول سال‌های گذشته همواره در بیانات و مواضع رهبر معظم انقلاب ظهور و بروز داشته است که البته به نظر می‌رسد در دیدارها و بیانات اخیر ایشان تمرکز محسوسی بر روی آن وجود دارد چنانکه اینبار تفکیک افراد از بعد تاریخی در تعریف انقلابی بودن را روشن ساختند و توجه افراد را به نسل جدید و جوانان که میتوانند در دایره انقلابی بودن قرار گیرند، رهنمون ساختند.

این خطا است که گمان کنیم انقلابی فقط آن کسی است که در دوران امام بوده است

ایشان در بیانات خود در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله( - 14 خرداد ماه 1395 – دراینباره اظهار داشتند:

"این خطا است که گمان کنیم انقلابی فقط آن کسی است که در دوران امام بوده است، یا در دوران مبارزات در کنار امام بوده است؛ نه، بعضی کأنّه این‌جور خیال میکنند که انقلابیّون آن کسانی هستند که در دوران امام یا در دوران مبارزات یا در دوران حکومت امام بزرگوار حضور داشتند، در کنار امام بودند؛ نه، اگر معنای انقلابی را این بگیریم، انقلابی همین ما پیروپاتال‌ها خواهیم بود. انقلاب مال همه است؛ جوانها انقلابی‌اند و میتوانند انقلابی باشند، با آن معیارها و شاخصهایی که عرض خواهم کرد. میتواند یک جوانِ امروز از من سابقه‌دار در انقلاب، انقلابی‌تر باشد؛ پس ما نباید انقلابی را منحصر کنیم به یک عدّه‌ای که در دوران مبارزات با امام بودند یا امام را می‌شناختند یا در کنار او بودند؛ نه، انقلاب یک شطّ جاری است و همه‌ی کسانی که در طول تاریخ با این ممیّزات حضور دارند و تلاش میکنند انقلابی‌اند، ولو امام را ندیدند؛ مثل اغلب شما جوانها."

تحلیلگران و صاحبنظرانی همچون محمد جواد لاریجانی در تبیین مفهوم انقلابی گری معتقد هستند که " مفهوم تاریخی از انقلاب، مد نظر مقام معظم رهبری نیست چرا که خطاب ایشان در غالب مواقع به نسلی است که در زمان پیروزی انقلاب شاید حتی به دنیا هم نیامده بودند."

وی همچنین می گوید: "یک تفاوت جدی میان ارائه مفهوم زنده، متحرک و دینامیک از انقلابی بودن با مفهوم هیستوریک(تاریخی) که آرام آرام مندرس می‌شود وجود دارد و به همین دلیل معنای مدنظر رهبر معظم انقلاب از انقلابی بودن، مفهوم تاریخی آن نمی‌تواند باشد."

تلقی تاریخی از انقلابی بودن را بیشتر در صحبت‌های آقای هاشمی رفسنجانی می ‌بینیم!

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه پیش از بیانات 14 خرداد رهبر انقلاب در مصاحبه ای با هدف تبیین انقلابی‌‌گری و انقلابی‌بودن یک تلقی بسیار رایج درباره انقلاب را تلقی «تاریخی» از انقلابی بودن عنوان و خاطرنشان کرد:

"این تلقی را بیشتر در صحبت‌های آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و آنهایی که سن بیشتری در جناح موسوم به اصلاحات دارند می‌بینیم؛ آنها غالبا از چنین تلقی ای درباره انقلاب استفاده می‌کنند. طرفداران مفهوم تاریخی از انقلابی بودن می‌گویند "صرفاً آنهایی انقلابی هستند که از خرداد سال 42 وارد پروسه انقلاب شده‌اند و در پیروزی انقلاب مشارکت داشتند، زندان رفتند، شکنجه شدند و فعالیت کردند تا انقلاب پیروز شود."

جدید الاسلام ها به جان انقلاب و مردم افتاده اند

اظهارات جواد لاریجانی صاحب نظر در این زمینه در حالی است که هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع دانشجویان به مناسبت اولین سالگرد انتخابات 92 اظهار داشت:

"جدید الاسلام ها به جان انقلاب و مردم افتاده اند، این گروه فرصت طلب که در دوران مبارزه حضور نداشتند، امروز قدرت را برای خودشان ابدی و مادرزادی و ارث حساب می کنند، اینها تصورات دیگری هم می توانند بکنند. چقدر تلاش شد که نگذارند در کشور اینترنت باشد. چقدر ماهواره را از بالای پشت بام ها جمع کردند، و من نمی دانم چه تاثیری کرد؟"

اگر بناست، کسانی امام(ره) را بشناسند، آنهایی هستند که لحظات حساس را خدمت امام(ره) بوده‌اند

یکی دیگر از اظهارات جنجالی هاشمی رفسنجانی به مصاحبه وی با هفته‌نامه طلوع در مرداد ماه سال 94 مربوط می شود.

این هفته نامه گفتگویی با آیت الله هاشمی رفسنجانی را منتشر کرد که در آن به تلقی تاریخی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از مفهوم انقلابی بودن اشاره شده است که متن آن به صورت دقیق در زیر می آید:

*اخیراً برخی گفتند که عده‌ای به دنبال آن هستند تا امام (ره) و آن گونه که می‌خواهند نشان دهند و این روزها کنایه‌های متعددی درباره خاطرات شما از امام (ره) از سوی آقای مصباح و جریان منتسب به ایشان ادامه دارد. واکنش شما در این باره چیست؟

اگر بناست، کسانی امام(ره) را بشناسند، آنهایی هستند که لحظات حساس را خدمت امام(ره) بوده‌اند. از لحظه‌هایی که امام(ره) کارشان را شروع کردند و تا آخرین لحظه که از دنیا رفتند، جزو امنای امام(ره) بودند. اعتمادی که در تاریخ خودشان به ما داشتند، به کم‌تر کسی داشتند. اینهایی هم که چنین حرف‌هایی می‌زنند، یک ادعاست و بی‌دلیل می‌گویند. ما می‌خواهیم امام(ره) را همان‌گونه که هستند بشناسانیم. اصلاً افتخارمان این است که امام(ره) را درک کردیم. آنهایی که درک نکردند و می‌گفتند جواب این خون‌ها را چه کسی می‌دهد و مبارزه حرام است، باید فکری بکنند.

 آیا شما اساساً اینها را انقلابی می‌دانید؟

فرق می‌کنند. بعضی‌هایشان انقلابی بودند و وقتی که سخت‌گیری‌های حکومتی زیاد شد، دیگر ادامه ندادند. بعضی‌ها هم اصلاً آن موقع‌ها نبودند و در کوچه‌های روستاهای‌شان می‌گشتند، ولی الان آمده‌اند و انقلابی‌ شده‌اند.

مراسم آغاز سال تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد (6 مهر 94)

هاشمی‌رفسنجانی همچنین در 6 مهر ماه 1394 در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد نیز به نوعی تفکیک تاریخی میان افراد قائل شد و گفته بود:

"حالا آدم‌های تازه وارد نمی‌فهمند و درباره قطعنامه می‌گویند که جام زهر به امام نوشاندند. در حالی که امام گفت جام زهر برای من جام شیرین شد چرا که می‌بینم کشور به سمت توسعه و پیشرفت می‌رود و اسرا آزاد می‌شوند."

این چنین است که گویی طبق ملاک‌های هاشمی رفسنجانی و شاید برخی دیگر از مسئولین، در جمهوری اسلامی ایران، انقلابی زیر 60 سال نداریم چراکه آنها معیار انقلابی بودن را همراهی هرچه بیشتر با امام می دانند؛ یعنی، کسانی که بیشتر با امام بوده‌اند، بیشتر امام را می‌شناسند و درنتیجه بیشتر انقلابی‌اند و این در حالی است که در مسیر روند انقلاب اسلامی برخی از افراد که حتی از نزدیک ترین ها به امام(ره) بودند، دچار اشتباهات و حتی فراتر از آن انحرافات تأسف باری شدند که هنوز هم تاریخ با نکوهش از آن یاد می کند.

 

 
انتهای پیام

 


ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:30 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 51866
 
اتاق خبر 24 بررسی کرد

انقلابی‌گری و انقلابی بودن در کلام رهبر معظم انقلاب

مقام معظم رهبری در مقاطع مختلفی بر لزوم انقلابی بودن تاکید داشتند که در گزارش زیر می خوانید.
 
انقلابی‌گری و انقلابی بودن در کلام رهبر معظم انقلاب به گزارش خبرنگار اتاق خبر 24

رهبر انقلاب  اسلامی به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) – 14/ 3/ 95 پنج شاخص انقلابی‌گری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن را مطرح ساختند. (متن کامل خبر )

این در حالی است که مقام معظم رهبری نیز در مقاطع مختلفی بر لزوم انقلابی بودن تاکید داشتند که از جمله آن بیاناتشان در ديدار وزير و كاركنان وزارت امور خارجه در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۶۸ که فرمودند:

"انقلابيگري در صحنه سياسي به اين معناست كه ما مواضع اسلامي و انقلابي خود را قاطعانه وبدون دل بستن به برخي از چهره هاي اميد بخش كاذب حفظ كنيم و اين خط صحيح ديپلماسي ماست."

مقام معظم رهبرى در ديدار گروه كثيرى از آزادگان در تاریخ 26 مرداد ماه 1371 فرمودند:

«بايد در مقابل دشمنان و بدگويان و طعنه‌زنان انقلاب بايستيد. عده‌اى خيال مى‌كنند چون از مبداء انقلاب فاصله گرفته‌ايم، هرچه از مبداء انقلاب دور شويم، انقلابيگرى ضعيفتر مى‌شود! اين، خطاست. انقلاب كه مال يك زمان خاص نيست، تا هرچه از آن زمان دور شديم، انقلابيگرى ما كم شود.انقلاب، يك ايمان است؛ اعتقاد است؛ دين است. دين كه از انسان فاصله نمى‌گيرد! فاصله‌ى انسان با دين، به حسب زمان كه كم و زياد نمى‌شود!»

ایشان در جمع مسوولان جهاد دانشگاهی در تاریخ 1 تیرماه 1383 فرمودند:

«انقلابی بمانید. روحیه‏ انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن؛ قانع به گیرندگی قطره‏‌چکانی نشدن؛ با امید دنبال هدف حرکت کردن، و با انگیزه، با نشاط، با اصرار و پیگیری آن را به‏ دست آوردن. این، انقلاب و حرکت انقلابی است.»

رهبر معظم انقلاب در ایام کارشکنی‌های آمریکا در مذاکرات هسته‌ای در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان‌ نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران‌ در تاریخ 19 بهمن ماه 91  با صراحت انقلابی بودن خودشان را مورد اشاره قرار دادند و فرمودند:

«من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام، حرف را صریح و صادقانه می‌گویم. دیپلمات یک کلمه‌ای را می‌گوید، معنای دیگری را اراده می‌کند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را می‌زنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را میزنیم.»

رهبر معظم انقلاب در بيانات خود در بازديد از پژوهشكده ى رويان در تاریخ 25 تیر ماه 86 فرمودند:

«بعضيها تصور ميكنند انقلابيگرى، يك حركت انقلابى، يعنى حركت بى انضباطِ همراه با شلوغى، سردرگمى و بى نظمى! ميگويند آقا، آنها انقلابى بود و تمام شد! اين، غلط است. مطلقاً در ذات تحرك انقلابى، اغتشاش و بى نظمى نيست. بعكس، انضباط انقلابى از محكمترين و قويترين انضباطهاست. انضباطى كه ريشه از ذهن انسان، از دل انسان، از ايمان انسان ميگيرد، بهترين انضباطها را دارد.

اول انقلابها از جمله انقلاب ما، بى نظمي هائى ديده مي شود كه اين ناشى است از آغاز حركت انقلابى؛ چون يك بناى كهنه ى درهم ريخته بايد نابود شود و جايش يك بناى ديگر بيايد. اين، چيز طبيعى اى است؛ ولى وقتيكه بناى نو، بناى جديد ساخته شد بر پايه هاى درست، حركت بر اساس آن، حركتِ منضبط و خوب خواهد بود و پيش خواهد رفت و اين، انقلابى است. بنابراين انقلابيگرى را با بى نظمى و با شلوغكارى و با نشناختن ضابطه و قانون نبايد اشتباه كرد. على اى حال، جهاد دانشگاهى از جاهائى است كه ما به آن اميد داريم براى آينده ى علمى كشور.»

ایشان در بیانات خود در دیدار گروه كثیری از پرستاران نمونه كشور در تاریخ 1 اردیبهشت ماه 1389 اظهار داشتند:

"شما رفتارتان، زبانتان با دلتان يكسان نبود. به خودتان مغرور شديد، خيال كرديد ايمان داريد، خيال كرديد همچنان انقلابى هستيد، خيال كرديد همچنان پيرو اميرالمؤمنين هستيد؛ در حالى كه واقع قضيه اين نبود. نتوانستيد از عهده‌ى مقابله‌ى با فتنه بربيائيد، نتوانستيد خودتان را نجات دهيد. «مثلكم كمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انكاثا»؛ مثل آن كسى شُديد كه پشم را ميريسد، تبديل به نخ ميكند، بعد نخها را دوباره باز ميكند، تبديل ميكند به همان پشم يا پنبه‌ى نريسيده. با بى‌بصيرتى، با نشناختن فضا، با تشخيص ندادن حق و باطل، كرده‌هاى خودتان را، گذشته‌ى خودتان را باطل كرديد. ظاهر، ظاهر ايمان، دهان پر از ادعاى انقلابيگرى؛ اما باطن، باطن پوك، باطن بى‌مقاومت در مقابل بادهاى مخالف. اين، آسيب‌شناسى است."

رهبر انقلاب در تاریخ 29 مهرماه 1389 خطاب به طلاب می‌فرمایند:

«از افراط و تفریط باید پرهیز کرد. جوان‌های انقلابی بدانند همانطور که کناره‌گیری و سکوت و بی‌تفاوتی ضربه می‌زند، زیاده‌روی هم ضربه می‌زند؛ مراقب باشید زیاده‌روی نشود. اگر آن چیزی که گزارش داده شده است که به بعضی از مقدسات حوزه، به بعضی از بزرگان حوزه، به بعضی از مراجع یک وقتی مثلاً اهانتی شده باشد، درست باشد، بدانید این قطعاً انحراف است، این خطاست. اقتضای انقلابی‌گری این‌ها نیست. انقلابی باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگی‌های شرایط زمانه را درک کند. مسئله اینجور ساده نیست که یکی را رد کنیم، یکی را اثبات کنیم، یکی را قبول کنیم؛ اینجوری نمی‌شود.»

یکی دیگر از ویژگی‌های فرد انقلابی را با عنایت به بیانات مقام معظم رهبری می‌توان پرهیز از سیاست‌زدگی عنوان کرد که ایشان در سالگرد رحلت امام خمینی در 14 خردادماه 1390  در حرم امام خمینی (ره) فرمودند :‌

«اگر به نام عدالت‌خواهى و به نام انقلابيگرى، اخلاق را زير پا بگذاريم، ضرر كرده‌ايم؛ از خط امام منحرف شده‌ايم. اگر به نام انقلابيگرى، به نام عدالت‌خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كسانى كه از لحاظ فكرى با ما مخالفند، اما ميدانيم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كرديم، آنها را مورد ايذاء و آزار قرار داديم، از خط امام منحرف شده‌ايم. اگر بخواهيم به نام انقلابيگرى و رفتار انقلابى، امنيت را از بخشى از مردم جامعه و كشورمان سلب كنيم، از خط امام منحرف شده‌ايم.»

رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس‌جمهور و هیأت وزیران 4 شهریورماه 1394 نیز نداشتن ترس را از مولفه های انقلابی بودن دانستند و در تببین آن فرمودند:

«مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم و بدانیم که «وَ للهِ‌ جُنودُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزًا حَکیمًا». همه‌ی امکانات عالم و سنن عالم، جنود الهی هستند، میتوان آن جنود الهی را پشت سرِ خود قرار داد و به کمک خود کشاند با توکّل به خدا، با پیمودن راه خدا.»

رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم در تاریخ 19 دی ماه 1394 اظهار داشتند:

«مسئله‌ى شاخصهاى انقلابیگرى هم خیلى مهم است؛ یعنى واقعاً بدانیم شاخصها چیست، شاخصهاى انقلابیگرى را درست پیدا کنیم، در ذهن خودمان مشخّص بکنیم، از کسانى که مطّلع‌تر از ما هستند بپرسیم. اگر این کارها انجام بگیرد، این ماندگارى انقلاب، بدون تردید، خواهد بود.

دو خصوصیّت وجود دارد در عمل به این وظایف،: یک خصوصیّت همین است که انقلاب ماندگار خواهد شد. بدیهى است که ما، هم ریزش داریم، هم رویش داریم؛ بارها بنده گفته‌ام این را. کسانى هستند که یک روز انقلابى بودند، بعد فردا به‌خاطر یک عارضه‌اى، یا بحق یا بناحق، از انقلاب روبرمیگردانند. بعضى‌ها هستند که یک کار خلاف توقّعشان انجام میگیرد - فرض کنید یک ظلمى در یک جایى بهشان میشود - حق با آنها است امّا این موجب میشود که از انقلاب روبرگردانند؛ این کار ناحق است. بعضى‌ها هم به‌خاطر مسائل شخصى، مسائل خانوادگى و مسائل گوناگون، از انقلاب روبرمیگردانند. این میشود ریزش؛ اینها ریزشهاى انقلاب است. همه‌ى انقلابها ریزش دارند، همه‌ى نهضتهاى اجتماعى ریزش دارند امّا در کنار این ریزشها رویش [هم‌] هست.»

ایشان در بیانات خود در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری به مناسبت آغاز به کار پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری مورخ 6 خرداد ماه 1395 اظهار داشتند:

 «اینجا جای همان جهاد کبیری است که من چند روز قبل از این مطرح کردم؛(۷) فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا؛(۸) در تفاسیر گفته‌اند مراد از این ضمیر «بِه‌»، قرآن است، با اینکه حالا کلمه‌ی قرآن در عبارت نیامده است که ضمیر به آن برگردد لکن، هم مرحوم طبرسی در «مجمع‌البیان» [گفته است‌]، هم مرحوم علّامه‌ی طباطبائی؛ مرحوم علاّمه‌ی طباطبائی میگویند سیاق کلام نشان میدهد که مراد از «بِه‌» یعنی «بالقرآن»؛ بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه اوضحی در اینجا وجود دارد که «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌»، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛  فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌، یعنی به این عدم‌الاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نکردم ببینم در بین مفسّرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه، لکن به‌هرحال این احتمال، احتمال مهمّی است. جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنباله‌روی از دشمن. پس مسیر و جهت‌گیری این مجلس این است؛ مسیر انقلابی، مسیر انقلابیگری، تعقیب راه انقلاب، تحکیم اسلام، تحکیم دین خدا.»

 
انتهای پیام

افزودن دیدگاه جدید

 
 
 
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:28 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 50558
 
رهبر معظم انقلاب در حرم امام (ره):

مشکل دشمنان انقلابی‌گری امام(ره) است/توهم توطئه‌دانستن وجود دشمن خود توطئه است

 مشکل دشمنان امام(ره) انقلابی‌گری ایشان است. فشارهایی که وارد می کنند به خاطر انقلابی‌گری است چون از انقلابی‌گری واهمه دارند.
 
اتاق خبر24

:حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیست و هفتمین سالگرد ارتحال بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: یکی از عناوینی که که درباره امام کمتر به کار رفته است، عنوان جامع «مومنِ متعبدِ انقلابی» است.

 

رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به دشمنی استکبار و آمریکا با انقلاب اسلامی تاکید کردند: انقلاب اسلامی ایران که به وسیله مردم این کشور به وجود آمد و ادامه پیدا کرد، الهام‌بخش ملت‌های دیگر شد.

 

02

 

 

ایشان تصریح کردند: دشمنان ملت ایران حق دارند از انقلابی‌گری بترسند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان اینکه اگر یک ملتی مسئله اساسی خود را نداند، گمراه می‌شود، افزودند: مسئله اصلی این است که انقلاب اسلامی کشور را از منجلاب‌ها نجات داد؛ از منجلاب وابستگی، از منجلاب عقب‌ماندگی، از منجلاب فساد سیاسی، از منجلاب فساد اخلاقی، از منجلاب حقارت بین‌المللی که ما گرفتار این منجلاب‌ها بودیم.

ایشان افزودند: ما هم وابسته بودیم، هم تحقیر شده بودیم، هم عقب‌افتاده و عقب نگاه داشته شده بودیم؛ در علم، اقتصاد در فناوری و حضور بین‌المللی و ... و در همه اینها ما آقا بالاسر آمریکایی و انگلیسی داشتیم.

رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کردند: آن روزها ما چهار برابر امروز نفت صادر می‌کردیم و جمعیت آن زمان از نصف جمعیت امروز نیز کمتر بود اما نصف جمعیت کشور از خدمات عمومی دولتی محروم بودند.
کشور در فقر و عقب‌افتادگی دست و پا می‌زد، در فساد اخلاقی دست و پا می‌زد. زیرساخت‌های کشور همچون راه، برق، گاز، مدرسه، دانشگاه و خدمات شهری در همه اینها کشور دچار آفت، عقب‌افتادگی، عقب‌ماندگی و تهی‌دستی بود.

ایشان با بیان اینکه امام مسیر کشور را تغییر داد، گفتند: امام ریل‌ را عوض کرد، ما را به سمت هدفهای بزرگ حرکت داد. مقابل راهی که در رژیم طاغوت ما را به آن سمت می‌کشاندند و می‌بردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان اینکه هدف‌های ما احتیاج به زمان و تلاش دارد، ادامه دادند: رسیدن به این اهداف قابل دسترسی است به شرط آنکه قطار در مسیر انقلاب پیش برود امام راه، معیار و شاخص‌ها را به ما نشان داد و خود او حرکت را آغاز کرد.

ایشان افزودند: ما تا به امروز به برکت حرکت در جهاد انقلاب دستاوردهای زیادی پیدا کرده‌ایم اما هنوز تا آن هدف‌ها فاصله بسیار زیاد است می‌توانیم به آن هدف‌ها برسیم مشروط بر اینکه آن هدف ها بر روی همین ریل حرکت کند بر روی ریلی که امام قطار جامعه اسلامی را به حرکت درآورد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کردند: هر جا انقلابی پیش رفتیم و هر جا از حرکت انقلابی غفلت کردیم، عقب ماندیم، هر جا جهادی حرکت کردیم، بر روی ریل حرکت کردیم، پیش رفتیم و هر جا کوتاهی و غفلت کردیم، عقب ماندیم. ما می‌توانیم به اهداف برسیم به شرط آنکه انقلابی عمل کنیم.

ایشان خطاب به نسل امروز و نسل‌های فردا گفتند: همه باید بدانند این راه را می‌توان با شیوه انقلابی حرکت کرد آن وقت پیشرفت قطعی است، البته می‌توان به شیوه دیگری نیز عمل کرد اما آن زمان سرنوشت رغبت‌‌آوری در پیش خواهد بود. اگر راه عوض شد، ملت ایران و اسلام سیلی خواهد خورد.

رهبر معظم انقلاب، انقلاب را سرمایه منحصر به فرد کشور نامیدند و افزودند: برای به دست آوردن انقلاب هزینه‌های سنگینی دادیم اما صدها برابر آن هزینه‌ها منافع وجود دارد و این یک تجارت پرسود برای ملت است.

ایشان افزودند: هشت سال جنگ، شورش‌ها و تحریم‌ها هزینه بود اما صدها برابر این هزینه‌ها، سود در این راه وجود دارد. هزینه‌ها و منافع و سودها از اول با هم همراه بودند؛ هم هزینه دادیم و هم سود بردیم. در جنگ جوانان ما به شهادت رسیدند اما ملت دستاوردهای بزرگی را از همان جنگ پرهزینه به دست آوردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تصریح کردند: هر چه جلو آمدیم هزینه‌ها کمتر و قابل تحمل‌تر شده است اما منافع کلان‌تر و بیشتر شده است. امروز روزی است که ما می‌توانیم بدون آنکه هزینه زیادی را متحمل شویم، منافع بزرگی را از انقلاب بدست آوریم.

ایشان افزودند: امروز این توانایی وجود دارد، در انقلاب ریشه دوانده، درخت نظام اسلامی مستحکم‌تر شده، حقایق بسیاری روشن شده، راهکارهایی بوجود آمده و اوضاع برای ملت ایران امروز روشن‌تر و زمینه آماده‌تر و راه هموارتر از گذشته است.

رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه این انقلاب به وسیله مردم و عزم آنان بوجود آمد، گفتند: این مردم بودند که نترسیدند و ایستادگی کردند. مردم نه از تهدید نظامی ترسیدند و نه از تحریم و نه از تحریم فلج شدند؛ نترس، شجاع و سربلند، حرکت را ادامه دادند و از این پس هم باید همین‌گونه باشد.

حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: مردم ما، دانشگاهیان، محققین، مسئولین، دولتی‌ها و مجلسی‌ها باید انقلابی بمانند و انقلابی حرکت کنند. همه انقلابی باشند تا بتوانیم این راه را با موفقیت پیش برویم و ادامه دهیم.

ایشان افزودند: این خطاست که بگوییم انقلابی تنها کسی است که در دوران مبارزات کنار امام بوده است. انقلاب برای همه است، جوان‌ها انقلابی‌اند و می‌توانند انقلابی باشند با معیارها و شاخص‌هایی که خواهم گفت.

 

03

 

 

حضرت‌ آیت الله خامنه‌ای ادامه دادند: یک جوان امروزی می‌تواند از من سابقه‌دار در انقلاب، انقلابی‌تر باشد همچنان که در دفاع مقدس دیدیم کسانی را که جان خود را کف دست گرفتند و در راه اجرای انقلاب و فرمان امام (ره) به جبهه رفتند و جان خود را فدا کردند. انقلابی صد درصد و انقلابی کامل، آنها هستند؛ آنهایی که آماده فداکاری‌اند.

ایشان با بیان اینکه انقلاب یک شط جاری است، تاکید کردند: این حرف خطاست که ما خیال کنیم اگر گفتیم فلانی انقلابی است، یعنی فلانی افراطی است و برای انقلابیون تعبیر «افراطی» بکار ببریم؛ این خطاست. انقلابی‌گری به معنی افراطی بودن نیست. این تعابیر، سوغات بیگانه‌ها و حرف دشمنان است و نباید این الفاظ در فرهنگ سیاسی ما جا باز کند.

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه بحث تندرو و کندرو نداریم، خاطرنشان کردند: انقلابی را می‌گویند تندرو و غیرانقلابی را می‌گویند میانه‌رو؛ این یک دوگانه بیگانه است و آنها این الفاظ را در رسانه‌هایشان تکرار می‌کنند و ما نباید آن را تکرار کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: این خطاست که از همه انقلابیون یک نوع حرکت انقلابی توقع داشته باشیم. ممکن است یک نفر نسبت به مبانی انقلاب بهتر حرکت کند و یک نفر به همان خوبی حرکت نکند اما در همان راه قدم بردارد. اگر هر کسی به طور کامل حرکت نکرد، نمی‌توانیم به ضد انقلابی بودن متهم کنیم.

ایشان خاطرنشان کردند: مهم آن است که حرکت انقلابیون با شاخص‌ها تطبیق پیدا کند. مهم آن است که کسی که با شدت و جدیت هم حرکت نمی‌کند، شاخص‌های انقلابی‌گری را داشته باشد. اگر این شاخص‌ها وجود داشت، آن فرد انقلابی است.

رهبر معظم انقلاب پنج شاخص را به عنوان شاخص‌های انقلابی بودن نام بردند و تصریح کردند: اولین شاخص پایبندی به ارزش‌های انقلاب است، دومین شاخص هدف‌گیری آرمان‌های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها است.

حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: سومین شاخص پایبندی به استقلال کشور است؛ استقلال همه جانبه، استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی.

ایشان حساسیت در برابر دشمن، نقشه و کار دشمن و عدم تبعیت از آن را چهارمین شاخص نام بردند و افزودند: باید دشمن را شناخت، نقشه آن را فهمید و از تبعیت آن سرباز زد که قرآن آن را جهاد کبیر نام نهاده است.

رهبر معظم انقلاب با اشاره به شاخص پنجم افزودند: تقوای دینی و سیاسی نیز شاخص پنجم است که اگر این پنج شاخص در کسی وجود داشته باشد، قطعاً انقلابی است حالا ممکن است درجات انقلابی بودن متفاوت باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توضیح شاخص اول فرمودند: مبانی اساسی امام، اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است. اسلام آمریکایی نیز دو شاخه دارد؛ اسلام متحجر و شاخه دیگر اسلام سکولار. استکبار و قدرت‌های مادی از هر دو شاخص پشتیبانی کرده‌اند و می‌کنند.

ایشان در تعریف اسلام ناب افزودند: اسلام ناب آن اسلامی است که هم تکلیف ما را در خانواده، با خود و در عمل شخصی معین می‌کند و هم تکلیف ما را در جامعه و در قبال نظام اسلامی معین می‌کند.

رهبر معظم انقلاب یکی از مبانی انقلاب را مردمی بودن نام بردند و خاطرنشان کردند: یکی از ارزش‌های اساسی، اعتقاد به پیشرفت، تحول و تکامل است. تعامل با محیط البته با پرهیز از انحرافاتی که ممکن است در این راه وجود داشته باشد. اینها همه صراطی است که چپ و راست دارد و باید از وسط جاده حرکت کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از دیگر مبانی اساسی نظام اسلامی را حمایت از مظلومان نامیدند و فرمودند: اگر کسی و جریانی نسبت به محرومین بی‌تفاوت باشد، این شاخص در آن وجود ندارد.

ایشان ادامه دادند: در تعابیر قرآنی، پایبندی به ارزش‌ها را استقامت نامیده‌اند.

رهبر معظم انقلاب درباره شاخص دوم مبنی بر همت برای رسیدن به آرمان‌ها خاطرنشان کردند: نقطه مقابل این شاخص ناامید کردن مردم است. شاخص دوم آن است که هرگز از رسیدن به اهداف و شعارهای بلند مایوس نشویم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تعریف شاخص سوم که پایبندی به استقلال است، تصریح کردند: معنایش آن است که در زمینه سیاسی فریب نخوریم. دشمنی که هدفش آن است که ملت‌ها و دولت‌ها را به دنبال خود بکشاند، به شیوه‌های مختلفی توسل می‌جوید. همیشه با تهدید سخن نمی‌گویم گاهی هم با تلمق سخن می‌گویند.

ایشان ادامه دادند: گاهی به آدم نامه می‌نویسند و می‌گویند بیایید با ما که آمریکا هستیم مسائل مختلف را حل کنیم در اینجا ممکن است انسان وسوسه شود برویم با ابرقدرت همکاری کنیم در حل مسائل بین‌المللی که در اینجا نوع بازی را هم او معین می‌کند.

رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کردند: اینکه ما در قضایای منطقه حاضر نشدیم در ائتلاف به اصطلاح آمریکایی وارد شویم، علت این است که آنها یک نقشه‌ای دارند، یک هدف‌هایی را ترسیم کرده‌اند و مایلند به آن هدف‌ها برسند و البته می‌خواهند از نیرو و قدرت ایران نیز استفاده کنند. اگر ما اینجا خام بشویم و وارد بازی آنها شویم؛ معنایش این است که جدول خالی آنها را پر کرده ایم و این خلاف استقلال است.

 

01

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان اینکه استقلال فرهنگی از دیگر استقلال‌ها مهم‌تر است، فرمودند: استقلال فرهنگی آن است که سبک زندگی را سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی انتخاب کنیم. سبک زندگی از معماری، پیوندهای اجتماعی تا همه مسائل گوناگون را شامل می‌شود. تقلید از بیگانه مقابل استقلال فرهنگی است.

رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به استقلال اقتصادی بیان داشتند: استقلال اقتصادی، هضم نشدن در اقتصاد جهانی است.

ایشان با بیان اینکه اقتصاد جامعه جهانی بر مبنای عدالت نیست، ادامه دادند: تعریف اقتصاد جهانی عبارت است از نقشه و نظامی که سرمایه‌داران عمدتاً صهیونیستی برای تصرف منابع مالی همه دنیا طراحی کرده‌اند. اینکه یک کشوری اقتصادش را در اقتصاد جهانی ادغام کند، ضرر و شکست است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به نتایج مذاکرات هسته‌ای خاطرنشان کردند: این مذاکرات هسته‌ای که نیز انجام شده است باز هدف دشمنان، اقتصادی است یعنی بلعیدن اقتصاد ایران به وسیله اقتصاد جهانی که سردمدار آن نیز آمریکاست.

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه استقلال اقتصادی تنها با اقتصاد مقاومتی به دست می‌آید، فرمودند: خوشبختانه دولت محترم اقدام و عمل را شروع کرده است، اگر با همین قوت عمل کند، یقیناً آثار آن را مردم خواهند دید.

ایشان با بیان اینکه رونق اقتصادی تنها با سرمایه‌گذاری خارجی محقق نمی‌شود، بیان داشتند: مهمتر از سرمایه‌گذاری خارجی، فعال کردن ظرفیت‌های داخلی است. ما ظرفیت‌های فعال نشده فراوانی داریم که باید آنها را فعال کنیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به پیشرفت جوانان کشور در زمینه نانو و فناوری روز، خاطرنشان کردند: آیا جوانان ما نمی‌توانند چاه‌های نفت را به تولید بهتر برسانند؟
رهبر معظم انقلاب در تعریف شاخص چهارم که حساسیت در برابر دشمن است، بیان داشتند: باید در برابر دشمن حساسیت داشته باشیم. باید دشمن را بشناسیم، نقشه‌های او را تشخیص دهیم و بر روی اظهارات و کارهای او حساس باشیم و در مقابل زهرهای آن پادزهر تهیه کنیم.
ایشان با بیان اینکه برخی دشمن را انکار می‌کنند، فرمودند: وقتی که می‌گوییم دشمن داریم، برخی می‌گویند توهم توطئه دارید. خود مطرح کردن توهم توطئه، خود یک توطئه است. برای آنکه حساسیت‌ها را کم کنند.

ایشان افزودند: ذات نظام سلطه اقتضا می‌کند که با نظام اسلامی دشمن باشد چرا که منافعشان ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف دارد. نظام سلطه اهل خیانت، جنگ‌افروزی و ایجاد سازماندهی گروه‌های تروریستی است. اهل سرکوب کردن گروه‌های آزادی‌خواه و اهل فشار آوردن بر مظلومین مانند فلسطین است. نظام اسلامی نمی‌تواند نسبت به این مسائل بی‌تفاوت بماند.

رهبر معظم انقلاب خاطرنشان کردند: آمریکا ۲۸ مرداد کودتا راه انداخت و حکومت ملی را سرنگون کرد و از اول انقلاب تا به امروز با ما دشمنی می‌کند. در زمان طاغوت، ساواک را برای شکنجه مردم راه انداخت. در جنگ هشت ساله حداکثر کمک را به دشمنان ما کرد. هواپیمای مسافربری ما را سرنگون کرد، ما را تحریم کرد آیا اینها دشمنی نیست؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کردند: هر فردی و جریانی که به آمریکا اعتماد کند، سیلی‌اش را هم خواهد خورد؛ همچنان که خوردند. در همین چند سال اخیر در جریان سیاسی به خاطر مصلحت‌اندیشی و تاکتیک، با آمریکایی‌ها رفیق شدند و اعتماد کردند و چوب آن را خوردند. هر کسی با نام اسلام و در جهت اسلام حرکت می‌کند، اگر به آمریکا اعتماد کند، خطای بزرگی مرتکب شده است.

ایشان بااشاره به اسناد مورد ادعای شبکه انگلیسی بی بی سی علیه امام خمینی(ره) به نقل از اسناد آمریکایی ادامه دادند: حالا در ایام سالگرد امام (ره) بر علیه امام سند منتشر می‌کنند. آمریکایی که هواپیمای مسافربری را با 300 نفر سرنگون می‌کند، آیا سندهایش اعتبار دارد؟ این دشمن را باید شناخت و در مقابل کارهای او باید حساسیت نشان داد و باید نسخه سیاسی و اقتصادی دشمن با احتیاط مورد توجه قرار گیرد.

رهبر معظم انقلاب در توضیح آخرین شاخص یعنی تقوای دینی و سیاسی افزودند: یک تقوای فردی داریم که از گناه پرهیز کنیم. هر کسی حوزه معرفتی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی و سیاسی مردم دور کند، اسلام را نشناخته است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: اگر تقوای دینی تحقق یافت، تقوای سیاسی هم به همراه می‌آورد؛ تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزش‌گاه‌هایی که دشمن می‌تواند استفاده کند، پرهیز کند.

ایشان با بیان اینکه در همه این شاخص‌هایی که بیان شد، امام (ره) الگو است، فرمودند: در همه این شاخص‌ها امام (ره) در صدر قرار دارد. باید به گفتار و کردار امام (ره) اهتمام بورزیم و جوانان باید صحیفه و وصیتنامه امام را بخوانند و با آن انس پیدا کنند.

رهبر معظم انقلاب در توصیه دیگر به مردم بیان داشتند: یک تجربه در مذاکرات هسته‌ای پیدا کردیم و آن این بود که اگر ما نیز تنازل کنیم و از مواضع خود کوتاه بیاییم، آمریکا دست از نقش مخرب خود برنمی‌دارد همچنان که ما به تمام تعهدات خود عمل کردیم و آنها دبه کرده‌اند؛ لذا این تجربه را باید مغتنم بشماریم.

 

04

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به مردم با تاکید بر اینکه اتحاد دولت و ملت را برهم نزنیم، بیان داشتند: ممکن است شما از یک دولتی خوشتان بیاید و از دولتی دیگر خوشتان نیاید. رقابت‌های انتخاباتی جای خود، اختلاف‌نظرها به جای خود و حتی انتقادها هم به جای خود اما دولت و ملت باید باید همواره کنار هم باشند.

ایشان با بیان اینکه در همه دولت‌ها یکی از توصیه‌های بنده این بوده است که باید اتحاد میان دولت و ملت حفظ شود، افزودند: ملت باید با دولت همراه باشد و اتحاد را حفظ کند؛ البته این موضوع منافاتی با انتقاد کردن ندارد.

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه قوای سه‌گانه باید با یکدیگر متحد باشند، فرمودند: قوا باید در مسائل اساسی کشور زیر یک چتر قرار بگیرند، نیروهای مسلح و آحاد مردم نیز به همین‌گونه عمل کنند.

 

 

ایشان در توصیه دیگر به مردم افزودند: نگذارید احساسات بر منطق غلبه کند، منطق این است که وقتی دشمن از دور نگاه می‌کند، احساس یکپارچگی در نظام کند. حرف‌هایی زده شود که تخاصم، دوجریانی و دوقطبی‌گری برداشت شود، این به ضرر کشور است.

حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود تقابل با آمریکا را تقابل با یک جبهه نامیدند و بیان داشتند: امتداد این جبهه حتی گاهی به داخل کشور نیز کشیده می‌شود لذا نباید غفلت کنیم. بدانید دشمنی فقط از ناحیه دستگاه امنیتی آمریکا نیست. گاهی اوقات این دستگاه امنیتی سرانگشتانی دارد که این سرانگشت‌ها به صورت دیگری خود را نشان می‌دهد.

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر اینکه خطوط فاصل با دشمن باید برجسته باشد، خاطرنشان کردند: بعضی از جریان‌های داخل کشور از این نکته غفلت کردند و خطوط مرزی خود را با دشمن حفظ نکردند و این خطوط ضعیف و کمرنگ شد.

ایشان در ششمین توصیه خود بیان داشتند: به وعده اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم اعتماد داشته باشید.

 
منبع: خبرگزاری مهر 
انتهای پیام

افزودن دیدگاه جدید


ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:26 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 52159
 
اتاق خبر 24 منتشر کرد

لفظ "انقلابی" در کلام بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی

نظر به اهمیت مفهوم انقلابی بودن و انقلابی گری، اتاق خبر 24 به اهمیت این کلمه و مفهوم آن در کلام بنیانگذار کبیر انقلاب پرداخت.
 
لفظ به گزارش خبرنگار اتاق خبر24: 

رهبر انقلاب  اسلامی به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) – 14/ 3/ 95 پنج شاخص انقلابی‌گری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن را مطرح ساختند. (متن کامل خبر )

نظر به اهمیت مفهوم انقلابی بودن و انقلابی گری، اتاق خبر 24 در گزارشی جامع به بررسی این مفاهیم در کلام رهبر معظم انقلاب پرداخت و امروز نیز به اهمیت این کلمه و مفهوم آن در کلام بنیانگذار کبیر انقلاب می پردازد که در زیر می خوانید:

13/08/1358/ دانشجویان دانشگاه اصفهان/ صحیفه: جلد 10

«شماها کوشش کنید که مسائل را روی موازین عمل بکنید. کوشش کنید که ـ عرض می‏کنم که ـ آرامش محفوظ باشد و روی موازین پیش برود. وقتی که آرامش شد، روی موازین پیش رفت، ظلم به کسی نخواهد شد. و اما اگر بنا باشد که روی موازین نباشد، این بالاخره وقتی دست یک دسته اشخاص جوان افتاد که آدمهای خوبی هستند، بین آنها هم یک دسته اشخاص مفسد افتادند، این کم‏کم می‏رسد به هرج و مرج و کم‏کم به زد و خورد و کم‏کم به کُشت و کشتار و یک شهری را، یک مملکتی را ناآرام می‏کند. وقتی ناآرام کرد، دیگر نمی‏شود کارهای اصلاحی را کرد. شما همیشه باید توجه به این بکنید کارها اصلاحی باشد، نه کارها روی موازین فساد باشد. کار اصلاحی هم باید روی آرامش باشد، نه اینکه هر کس هر کاری دلش می‏خواهد بکند و بگوید که ما انقلابی هستیم. حالا که انقلابی هستیم، دیگر نه دادگستری و نه قوانین و نه قوانین شرع و نه هیچ چیز دیگر در کار نیست، ما می‏خواهیم خودمان هر کاری دلمان می‏خواهد بکنیم. نخیر، مسئله این طور نیست. در هیچ حکومتی؛ در حکومت علی بن ابی‏طالب هم این جور نبوده که هرج و مرج باشد، هر کس هر کاری دلش بخواهد بکند، اگر یک کار خلاف می‏کرد، حضرت امیر می‏آورد و حدَّش می‏زد. این طور است مسئله.»

04/04/1359/ در جمع اعضای شوراهای اسلامی کارگران ایران، پرسنل بهداری ارتش/ صحیفه: جلد 12

«این گروههایی که بعد از انقلاب هی جوشیدند و بیرون آمدند و گاهی ادعای اسلامیت می‏کنند و از شما مسلمانتر می‏شوند و گاهی ادعای انقلابی بودن می‏کنند و از شما انقلابی‏تر می‏شوند و گاهی خودشان را مؤسّس انقلاب می‏دانند و انقلاب را که این تودۀ محروم ملت ما از کارگر و کشاورز و دانشجو و شما، همه انقلاب را به پایان رساندید.

در جایی دیگر در همین سخنرانی می فرمایند: باید ما با اسم گول نخوریم، ببینیم چه می‏کند، ببینیم سابقۀ این چیست، ببینیم کتابهایی که اینها می‏نویسند محتوایش چیست، ببینیم تبلیغاتی که اینها می‏کنند چه تبلیغ می‏کنند. مجرّد اینکه بگوید من مسلمم که فایده ندارد با ادعا. الآن همه می‏گویند ما مسلمیم، همه می‏گویند ما انقلابی‏ایم، کسی نیست که بگوید من انقلابی نیستم، هر که می‏گوید من انقلاب را درست کرده‏ام.»

24/09/1361/ «فرمان هشت ماده‏ای» دربارۀ حقوق مردم، قانون، قوۀ قضاییه و لزوم اسلامی شدن روابط و قوانین/ صحیفه: جلد 17

«باید همه بدانیم که پس از استقرارحاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیة اللّه‏ ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ و پشتیبانی بی‏نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی‏توجه به معنویات صادر شود.»

03/12/1367/ در جمع روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمۀ جمعه و جماعات/ صحیفه: جلد 21

«من به طلاب عزیز هشدار می‏دهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانی نماها و مقدس‏مآبها باشند، از تجربۀ تلخ روی کار آمدن انقلابی نماها و به ظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکرده‏اند عبرت بگیرند که مبادا گذشتۀ تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهای بیمورد و ساده‏اندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشت‏ساز نظام شود.»

 

مطالب برگرفته از سایت  http://www.imam-khomeini.ir است.

 
انتهای پیام

افزودن دیدگاه جدید


ادامه مطلب



[ جمعه 28 خرداد 1395  ] [ 4:24 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 52167
 

سردار سلیمانی در کنار همرزمانش + عکس

تصویری از سردار سلیمانی در کنار همرزمانش در فلوجه منتشر شده است.
 
اتاق خبر24:تصویریاز حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شده که وی را در صحنه نبرد فلوجه و در کنار همرزمانش نشان می دهد.

 

 

انتهای پیام

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 27 خرداد 1395  ] [ 6:20 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
کد خبر: ۷۵۲۹۷
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۳
 
 
 
 
 
 

هدیه ویژه خداوند به همسر پیامبر(ص) 

جبرئیل گفت: ای محمد! همانا کفن خدیجه، از سوی ماست؛ زیرا او مالش را در راه ما صرف کرد. پس، جبرئیل کفنی آورد و گفت: ای رسول خدا! این، کفن خدیجه است و این کفن، از کفن‌های بهشتی است که خداوند آن را به خدیجه هدیه داده است.

عقیق:حضرت خدیجه، دختر خویلد بن اسد از زنان با فضیلت اسلام است. نام مادر او، فاطمه دختر زائد از تیره و قبیله عامر بن لویّ است، رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره نقش و جایگاه این بانوی بزرگ اسلام اینچنین فرمود: خدیجه‌ کبری(س) در آغاز اسلام ایمان آورد، بزرگترین حرکت را به عنوان یک بانوی کامله و عاقله و بزرگوار انجام داد، اول مؤمن به اسلام او بود، بعد هم همه‌ ثروت خود را در راه دعوت اسلام و ترویج اسلام خرج کرد و تأثیر این کار را کسانی می‌دانند که در مبارزات و دوران اختناق نقش کمک‌های مالی را به مبارزین تجربه کردند که اگر کمک‌های خدیجه علیهاالسلام نبود، شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه‌ عمده‌ای به وجود می‌آمد، بعد هم با رسول خدا و همه‌ مسلمین به شعب ابیطالب تبعید شدند و چند سال، دو-سه سال زندگی دشوار و طاقت‌فرسا را در آنجا تحمل کرد و در همان شعب ابیطالب هم دعوت حق را لبیک گفت و در حال تبعید از دنیا رفت.

به مناسبت سالروز رحلت مادر گرامی حضرت فاطمه زهرا(س) و همسر نبی اکرم(ص) به بازخوانی جایگاه و نقش حضرت خدیجه(س) می‌پردازیم:

*سلام ویژه برترین فرشته الهی به بزرگ بانوی اسلام

-رسول خدا(ص) فرمود: وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمان‌ها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: حاجت من، این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی. پیامبر خدا وقتی به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه(س) ابلاغ کرد، خدیجه گفت: «اِنّ الله هُوَ السَّلام و فیه السَّلام، الیه السلام و علی جبرئیل السلام»؛ همانا ذات پاک خدا سلام است و از اوست سلام و سلام به سوی او بازگردد و بر جبرئیل سلام باد.

-در سال ششم بعثت، پس از آنکه آیه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ» نازل شد، پیامبر(ص) بالای کوه صفا رفت و مردم را به توحید دعوت کرد. مشرکان این بار نیز پیامبر را سنگباران کردند، سنگی بر پیشانی حضرت خورد و خون جاری شد. پیامبر(ص) به کنار تخته سنگی پناه برد، حضرت علی(ع) به سرعت به خانه خدیجه(س) رفت و ایشان را از این اتفاق آگاه کرد، حضرت خدیجه سراسیمه به سوی کوه صفا آمد و در راه می‌فرمود: «مَنْ أَحَسَ لِیَ النَّبِیَ الْمُصْطَفَى؟ مَنْ أَحَسَّ لِیَ الرَّبِیعَ الْمُرْتَضَى؟ مَنْ أَحَسَّ لِیَ الْمَطْرُودَ فِی اللَّهِ؟ مَنْ أَحَسَّ لِی أَبَا الْقَاسِمِ...»؛ چه کسی مرا از حال پیامبر برگزیده آگاه می‌کند و... از سلامتی‌اش برایم خبر می‌آورد؟

هنوز حضرت خدیجه(س) در راه بود که جبرئیل نازل شد و خدیجه را که در دامنه کوه صفا بود، نشان داد و گفت: آن بانوی توست که از گریه‌اش فرشتگان به گریه آمده‌اند، او را به سوی خود بخوان و سلام مرا به او برسان و به او مژده بده که خدا به او سلام رسانده و در بهشت، کاخی باشکوه و بلورین و آراسته به زیور که ماندگار است و در آن هیچ رنجی راه ندارد، برایش آماده ساخته است.

-پیامبر(ص) در وصف خدیجه و بزرگی و سروری او بر زنان دنیا می‌فرماید: «خَیْرُ نِسَائِهَا خَدِیجَةُ وَخَیْرُ نِسَائِهَا مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ»؛ بهترین زنان جهان، خدیجه و مریم دختر عمران هستند، همچنین پیغمبر(ص) برای تبیین مقام و جایگاه خدیجه می‌فرماید: «اشْتَاقَتِ الْجَنَّةُ إِلَى أرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ: مَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَآسِیَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ وَهِیَ زَوْجَةُ النَّبِیِّ-ص- فِی الْجَنَّةِ وَخَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ زَوْجَةِ النَّبِیِّ-ص- فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَفَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ-ص-؛ بهشت، به دیدار چهار بانو اشتیاق دارد: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم که در بهشت به همسری پیامبر مفتخر خواهد شد، و خدیجه دختر خویلد ... که در دنیا و آخرت همسر و همنشین پیامبر است و فاطمه دختر پیامبر.

-در حدیثی نیز رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمود: تو افتخار همسری بانویی همانند فاطمه را داری، در حالی که من همسری همانند او ندارم و تو مادرزنی بسان خدیجه داری که من چنین مادرزنی ندارم.

*لحظات پایانی عمر «ام‌المؤمنین» چگونه گذشت/آخرین خواسته حضرت خدیجه(س)

حضرت خدیجه(س) که بر اثر صدمات و آزارهای جسمی و روحی فراوان در شعب ابیطالب بیمار شده بود در روز دهم ماه رمضان سال دهم بعثت چشم از جهان فرو بست و پیکر مطهرش در قبرستان شهر مکه «حُجُون» آرام گرفت، ایشان در خانه پیامبر خدمات فراوانی انجام داد و از این رو، طبیعی بود که بتواند پیش از مرگ خود، خواسته‌ای از پیامبر داشته باشد؛ اما او هیچ‌گاه خواسته ای شخصی، آن هم به صورت مستقیم، از پیامبر نداشت، فقط در روز رحلت، خواسته کوچکی به وسیله دخترش فاطمه(س) کرد.

ابتدا به پیامبر(ص) فرمود: ای رسول خدا! اگر کوتاهی کرده‌ام، مرا عفو کن! پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری مشاهده نکرده‌ام.

خدیجه(س) گفت: حاجتی دیگر دارم، می‌خواهم خواسته‌ام را دخترم فاطمه به شما بگوید؛ زیرا شرم دارم آن را بازگو کنم، پیامبر از جای برخاست و از اتاق بیرون رفت.

حضرت خدیجه(س) وقتی با دخترش تنها ماند، به فاطمه گفت: ای محبوب و نور دیده مادر! به پدرت بگو که مادرم می‌گوید: من، از خانه قبر بیمناکم، از شما تقاضا دارم که یکی از جامه‌های خویش که هنگام نزول وحی به تن داشته‌اید، به من هدیه کنید تا با آن کفن شوم، حضرت فاطمه(س) درخواست مادر را به پیامبر(ص) گفت، پیامبر لباس خود را به فاطمه داد تا به مادرش بدهد.

در این هنگام، جبرئیل نازل شد و گفت: «یا محمد! اِنَّ کَفنَ خَدِیجةَ مِن عِندِنا فَاِنَّها بَذَلَت مَا لُها فِی سَبِیلِنا فَجَاء جِبرِئیلُ بِکَفَنٍ وَقَال یَا رَسُولَ اللهُ هَذا کَفنُ خَدیِجَةُ وَهُوَ مِن اَکفانِ الجَنةِ اَهدَیَ اللهُ اِلَیهَا...»؛ ای محمد! همانا کفن خدیجه، از سوی ماست؛ زیرا او مالش را در راه ما صرف کرد. پس، جبرئیل کفنی آورد و گفت: ای رسول خدا! این، کفن خدیجه است و این کفن، از کفن‌های بهشتی است که خداوند آن را به خدیجه هدیه داده است.

 

منبع:فارس


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 27 خرداد 1395  ] [ 6:18 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
کد خبر: ۷۵۲۲۵
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۴
 
 
 
 
 
آشنایی با یاران امام علی (ع)

کسیکه امام علی به او بشارت شیعه بودن داد 

مورخان او را ابو همدان مولی بن معمر مضری معرفی نموده و اذعان داشته اند، لقب قنبر را علی (علیه السلام) به وی عنایت فرمود، ولی نامی از اجداد و فرزندان وی در منابع تاریخی به چشم نمی آید. بنابر قول نجاشی، راوی شناس بزرگ کثیربن طارق از منسوبین قنبر شمرده شده است.
عقیق:درادامه معرفی یاران امام علی (ع)، به معرفی یکی دیگر از این شخصیت ها  می پردازد. 

برخی از یاوران ائمه علیهم السلام از خواص و ارکان به شمار می آیند و قنبر یکی از آنهاست. شیخ مفید او را از سابقان و مقربان در پیشگاه علی (علیه السلام) برشمرده است. امام علی (علیه السلام ) بارها بشارت شیعه بودن فنبر را با بیان «ابشر و بشّر و استبشر؛ خرسند باش و به دیگر شیعیان نیز بشارت ده، به وی اعلام فرمود.

*امانتدار

او امین امامان معصوم (علیهم السلام) بود. اموال بسیاری در زمان حضرت علی (علیه السلام) و بعد از ایشان در اختیارش قرار گرفت.

* میهمان دار

از جمله شئون قنبر، پذیرایی از میهمان های علی (علیه السلام) بود. گرچه تواضع آن حضرت سبب می گردید که در بعضی موارد، خود مبادرت به این امر نماید.

* اجرای حدود

قنبر منادی حضرت علی (علیه السلام) برای جمع شدن مردم و مجری احکام صادر شده از جانب آن حضرت بود. این امر در روایات فقهی شیعه بر گونه ای واضح قابل مشاهده است.

* جهاد

از آنجا که قنبر غلام و مخلص علی (علیه السلام) بود، در جنگ ها همیشه همراه آن حضرت شرکت می جست. شیخ مفید می نویسد: قنبر جنگ ها را در رکاب علی علیه السلام درک کرد.

* شهادت

شهادت قنبر به دست خون آشامی چون حجاج بن یوسف از فصول مشهور تاریخ  اتفاق افتاد و ده ها سال قبل، علی علیه  السلام بدان خبر داده بود.

*  قلیل الروایه بود

گرچه برخی از دانشمندان شیعه اذعان داشته اند روایتی را که قنبر نقل کننده آن باشد، نیافتیم، ولی علامه مامقانی می گوید: این مطلب صحیح نیست، او قلیل الروایه است.

* آینه دار آفتاب

 از قنبر سؤال شد غلام کیستی؟ پاسخ داد: من برده کسی هستم که با دو شمشیر می جنگید، دو نیزه پرتاب می کرد، بر دو قبله نماز خواند، دو مرتبه بیعت نمود، دو هجرت انجام داد و یک لحظه به خدا کافر نشد. من غلام صالح مؤمنان و وارث پیامبران، بهترین اوصیا، بزرگترین مسلمانانم، رهبر مؤمنان، نور مجاهدان ... .

* هدیه آسمانی

فنبر می گوید: با مولایم علی علیه السلام در ساحل رود فرات بودیم که آن حضرت پیراهن را از تن خارج کرد و وارد آب شد. ناگاه موجی آمد و پیراهن را با خود برد. در این موقع منادی صدا زد: ای اباالحسن! به طرف راست خود بنگر و آنچه می بینی دریاب. به طرف راست نگاه کردیم، شالی و در آن پیراهنی یافتیم. حضرت آن را پوشید. در جیب آن نوشته بود: هدیه ای است از جانب خدای عزیز حکیم برای علی بن ابی طالب. این پیراهن هارون بن عمران است و... .

* شیعه و شرف دین

امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بارها به قنبر اظهار داشت: خوشنود باش و به دیگر شیعیان نیز بشارت ده که به خدا قسم رسول خدا درحالی رحلت نمود که بر تمام امتش خشمگین بود، مگر بر شیعه علی. بدان برای هر چیزی شرافتی است و شرف دین، شیعه است.

* دو یا سه درهم

امیرالمؤمنین وارد بازار پارچه فروشان شد و دو لباس خرید؛ یکی به سه درهم و دیگری به دو درهم. آنگاه لباس دو درهمی را خود برداشت و سه درهمی را به قنبر عنایت فرمود. قنبر گفت: یا امیرالمؤمنین! این برای شما مناسب تر است، چون بر منبر می روید و برای مردم سخنرانی می نمایید. حضرت فرمود: ای قنبر! تو جوانی و شور و نشاط جوانی در تو می باشد و من از پروردگارم خجالت می کشم که بر تو برتری داشته باشم؛ زیرا شنیدم رسول خدا(ص) فرمود: از آنچه می پوشید، به آنان (بردگان) بپوشانید و از آنچه خود می خورید، به آنها بخورانید.

(سید جعفر ربانی)

 منبع:حوزه


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 27 خرداد 1395  ] [ 6:15 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
به مناسبت سال روز وفات حضرت خدیجه (س) ؛

امام خامنه ای: اگر کمک‌هاى خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه‌ عمده‌اى به وجود مى‌آمد

Share/Save/Bookmark
 
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «خدیجه‌ کبرى(س) بزرگ‌ترین حرکت را به عنوان یک بانوى کامله و عاقله و بزرگوار انجام داد، اول مؤمن به اسلام او بود، بعد هم همه‌ ثروت خود را در راه دعوت اسلام و ترویج اسلام خرج کرد، و تأثیر این کار را کسانى مى‌دانند که در مبارزات و دوران اختناق نقش کمک‌هاى مالى را به مبارزین تجربه کردند».
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: دهمین روز از ماه رمضان سال دهم بعثت ‏(3 سال قبل از هجرت) می گذشت که واقعه ای رخ داد؛ در هنگامه ای که مسلمانان در شعب ابی طالب در محاصره بودند و وجود حضرت خدیجه کبری تسلای خاطری برای رسول گرامی اسلام در آن وضعیت سخت و طاقت فرسا بود.

آری! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یار دیرینه خود را از دست داد...

چون حضرت خدیجه بانوى فداکار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در سن شصت و پنج‏سالگى از دنیا رفت ، پیامبر (ص) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپردند . حزن در گذشت او پیامبر (ص) را بسیار محزون ساخت به همین دلیل آن حضرت سال در گذشت‏حضرت خدیجه را عام الحزن‏ - سال اندوه - نام نهاد. از ثروت بسیار حضرت خدیجه همسر بى‏همتاى پیامبر (ص) اسلام رونق یافت .
حضرت خدیجه س در حالی به همسری محمد ابن عبدالله در آمد که از ثروت و شهرت خاصی در عربستان برخوردار بود و خواهان زیادی از میان ثروتمندان قریش داشت . در این دوره زمانی حضرت محمد (ص) هنوز به رسالت برانگیخته نشده بود واز ثروت و مکنت نیز برخوردار نبود . ایشان در این زمان تحت سر پرستی جد بزرگوارشان حضرت عبد المطلب زندگی می کردند و شهرتی مگر در راستکاری و امانت داری نداشت اما حضرت خدیجه س او را بر گزید و پس از رسالت آن حضرت نه تنها تمام سختی ها را به جان خرید و سرمایه خویش را برای هدف شگفت رسول الله (ص) خرج کرد بلکه اولین زنی است که به پیامبر اسلام ایمان آ ورد .
 
معرفي حضرت خديجه سلام الله علیها

پدر او: خو يلد بن عبد الغري بن قُصَي بن كلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پيش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زينب، ام كلثوم، فاطمه و رقيه مي باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.

منزلت حضرت خدیجه سلام الله علیها نزد پیامبر صلی الله علیه و آله

از عایشه روایت کرده اند که گوید:هیچگاه نمی شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمی کرد و ستایش و مدح او را می نمود، تا اینکه روزی طبق همان شیوه ای که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:
خدیجه جز پیرزنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.!
عایشه گوید: در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنید غضبناک شد بحدی که از شدت غضب موهای جلوی سرآنحضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من نداده،او بود که بمن ایمان آورد هنگامی که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده (و دروغگویم خواندند) واو بود که در مال خود با من مواسات کرد (و مرا بر خود مقدم داشت) در وقتی که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوند فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر نسبت بفرزند محرومم ساخت.

پس از وفات این بانوی بزرگوار، پيغمبر(ص) او را در حجون دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) ناميده شده است و خديجه به هنگام وفات 65 سال داشت.

در هنگام ازدواج با پيغمبر(ص) عمر شريف آن حضرت 25 سال و عمر خديجه 40 سال بود. ثروتش از همه قريش بيشتر بود و اهالي مكه با اموال او پيش از آنكه با پيغمبر (ص) ازدواج كند تجارت مي كردند و خديجه پس از ازدواج با پيغمبر هر چه داشت به وي بخشيد و اين ثروت هنگفت از پايه هاي تشكيل دهنده دعوت اسلامي به شمار مي رود.

سخن از اسلام خديجه گفتن در واقع سخن از اسلام در روز نخستين است. همه امت اتفاق نظر دارند كه خديجه اولين بانويي است كه اسلام آورده است. در همان زماني كه پيامبر گرامي از اذيت و آزار و دشواريها رنج مي برد، آنجا كسي بود كه از بار اندوه و غمهاي او مي كاست و موجب مي شد كه غمها و اندوه هاي خويش را به فراموشي سپارد. او تنها خديجه همان زن با ايمان بود، همان زن گرانقدري كه ياور و شريك محمد (ص) بود.

تبسم خديجه كوله بار اندوه و دردها را از محمد (ص) سبك مي كرد و دوستي نمايان بر چهره اش موجب مي شد كه پيغمبر دردها و رنجهاي خود را از ياد ببرد. ايمان خديجه پيغمبر را از يك آينده درخشان و با شكوه براي دعوت خبر مي داد و استواري عقيده اش دليلي بر آغاز پيروزي بود. اموال خديجه در واقع كليد شكست اين محاصره بود. او مواد مصرفي را چندين برابر قيمت واقعيش از براي غذاي كساني كه ميان امت بودند مي خريد تا اينكه سالهاي محاصره اقتصادي با سلامت و رهايي امت سپري شد و حيله قريش با شكست و ناكامي مواجهه گرديد.

رسول گرامي (ص) به خاطر صداقت و امانتي كه از او نمايان شده بود به صادق و امين معروف بود و خداوند حاضر و ناصر چنين مي خواست كه خديجه داراي سيره اي باشد كه بدان از همه زنان منحصر بفرد باشد، به همين جهت در دوره جاهليت به طاهره معروف بود و همين لقب براي شرف و افتخار او كافي است.

ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روي زمين چهار خط كشيد و گفت آيا مي دانيد اين چيست؟

گفتند: خدا و رسولش داناترند.


پس رسول خدا (ص) گفت: بهترين زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم زن فرعون.

مناقب خديجه فراوان است و او از ميان زنان كسي است كه به مرحله كمال رسيده است. او خردمند و با جلال و متدين و پاكدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پيغمبر (ص) او را ستايش مي كرد و بر ديگر زنان مؤمن برتري مي داد و او را بسيار بزرگ مي داشت تا جائيكه عايشه مي گفت: به زني رشك نبردم آنچنان كه به خديجه حسد ورزيدم زيرا كه پيامبر (ص) بسيار زياد از او ياد مي كرد.

و بدينگونه او در تاريخ حيات رسول اكرم (ص) زني عادي نبود. بسبب فداكاري شگفت انگيز اين بانوي پارسا، پيامبر (ص) او را بسيار بزرگ مي داشت. سه سال پيش از هجرت، در تلاطم وقايع وتند باد مصائبي كه از سوي قريش و سايرين بر پيامبر (ص) وارد مي شد شعله اي فروزان رنگ باخته، به خانوشي مي گرائيد. رسول اكرم (ص) به سادگي نمي توانست اين خبر دلخراش را بپذيرد. او بدين ترتيب انساني را از كف مي نهاد كه عالي ترين نمونه وفا و فداكاري و جامع ترين بيانگر راستي بود.

آخرين سخن خديجه، به هنگامي كه بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائي كه در راه پيامبر(ص) ديده بود كم ارج تر نبود. لحظه اي كه شبح مرگ بر چهره او سايه افكنده بود به پيامبر چنين مي گويد:

« اي رسول خدا ...... من در حق تو كوتاهي كردم و آنچه شايسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اكنون، دل در طلب چيزي داشته باشم, خشنودي توست.»

كلمات بر لبان پاكش مي لغزد و آخرين نفسهايش را با خشوع و ايمان بر مي آورد ...... خدا خديجه را رحمت كند. آن نمونه بارز زن مسلمان كه براي عقيده و رسالتش پيكار كرد.

زیارتنامه حضرت خدیجه کبری (س):

السلام علیک یا زوجه سید المرسلین
السلام علیک یا اُم فاطمه الزهرا سیدة نسا العالمین
السلام علیک یا اول المومنات
السلام علیک یا من انفقت ما لها
فی نصرة سیده الا نبیا نصرته ما استطاعت و دافعت عنه الاعدا
السلام علیک یا من سلم علیها جبرائیل و بلغها
السلام من الله الجلیل فهینا لک بما اولاک الله من فضل
 والسلام علیک و رحمة الله و برکاته


حضرت خدیجه سلام الله علیها از نگاه دیگران

«ابن حجر عسقلانی»: از امتیازات خدیجه آن بود که پیامبر را تکریم می کرد و سخن او را چه قبل و چه بعد از بعثت تصدیق می نمود.
«ابن اسحاق» می گوید: «خدیجه اولین کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و آن چه را پیامبر فرمود تصدیق کرد. خداوند اندوه پیامبر را توسط خدیجه برطرف می کرد و راه را برای ادامه ی رسالت او هموار می ساخت. او می افزاید: «خدیجه برای اسلام وزیر صداقت بود. این بانو دوراندیش، شریف و خردمند بود و خداوند برایش مقام باکرامتی را در نظر گرفت.»
«هشام بن محمد» گفته است: «رسول خدا(ص) در کارها با خدیجه مشورت می کرد. او یار صدیق و درستی برای پیامبر بود و حضرت محمد(ص) به وی احترام می-گذاشت.»
«عزالدین ابن اثیر»: «خدیجه زنی اهل خرد و باشرافت بود. تمام افراد قومش در ازدواج با او، بر یک دیگر سبقت می گرفتند ولی نپذیرفت و توسط شخصی، پیش نهاد ازدواج با رسول الله(ص) را داد.»
«محمد بن احمد ذهبی»: «او مادر مؤمنان و سرور زنان جهانیان در عصر خویش است و در تقویت امر رسالت شویش مؤثر بود و به وی امیدواری می داد. خدیجه متدین، پاک، بزرگوار و اهل بهشت بود. پیامبر این همسرش را ستایش می کرد و بر دیگر زنان مؤمن رجحان می داد.»
«عبدالرحمن بن جوزی»: «چون امر نبوت آشکار گردید، خدیجه بر گرویدن به پیامبر، از دیگران سبقت گرفت. همه ی فرزندان پیامبر به جز ابراهیم از خدیجه اند.»

جایگاه حضرت خدیجه کبری(س) در بیانات رهبر معظم انقلاب

 به مناسبت ایام رحلت حضرت خدیجه کبری(س) بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره جایگاه این بانوی بافضیلت منتشر میشود:

« خدیجه‌ى کبرى علیها‌الصلاةوالسلام در آغاز اسلام ایمان آورد؛ بزرگترین حرکت را به عنوان یک بانوى کامله و عاقله و بزرگوار انجام داد، اول مؤمن به اسلام او بود، بعد هم همه‌ ثروت خود را در راه دعوت اسلام و ترویج اسلام خرج کرد، و تأثیر این کار را کسانى مى‌دانند که در مبارزات و دوران اختناق نقش کمک‌هاى مالى را به مبارزین تجربه کردند. که اگر کمک‌هاى خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه‌ عمده‌اى به وجود مى‌آمد. بعد هم با رسول خدا(ص) و همه‌ مسلمین به شعب ابى‌طالب تبعید شدند و چند سال، دو- سه سال زندگى دشوار و طاقت‌فرسا را در آن‌جا تحمل کرد و در همان شعب ابى‌طالب هم دعوت حق را لبیک گفت و در حال تبعید از دنیا رفت.»

«بیانات معظم له در خطبه نمازجمعه ۱۳۶۵/۰۳/۰۲»



قطعه های ادبی

...چراغ خانه من، این چنین ناتوان سوسو نزن!
با چشمانی خسته و قامتی که در تمام تندبادها شانه به شانه ام می ایستادی، اکنون رنگ پریده و رنجور نفس می کشی.
نگاه هایت به رنگ وداعند؛ گویی در هر پلک زدنی، از من دورتر می شوی!
این بسترِ ناخوشی را رها کن! برخیز و دیگر بار، محرم دردهای دل من باش تا آن هنگام که از مصائب رسالت آسمانی خویش، کمر خم می کنم، مثل گذشته های صبورت، دست های خسته ام را در دست بگیری و دلآرام اندوه های من باشی.
بانوی مهربان من! محمد صلی الله علیه و آله بی تو، دنیای خاکی را چگونه تاب بیاورد؟!
همراه خوشی ها و ناخوشی های پیامبر صلی الله علیه و آله
هرچند آنچه از سادگی و صداقت با خود داشتی، در وجود گل نوپای زندگی ام به یادگار گذاشتی؛ اما جز تو چه کسی اشک هایم را از دیده بروبد و چه کسی نهانخانه قلب محمد را در بکوبد؟

________________________________

یا خديجة الكبري (س)مددي

من آن كنيز خدايم كه يار طاهايم
منم كه مادر امّ الائمه زهرايم
به افتخار كنيزي مصطفي اين بس
كه من شريك نبي در نشاط و غمهايم
خداست شاهد حالم كه من چه‏ها ديدم
اگر چه شاد ز يك عمر امتحانهايم
گهي به شعب ابي طالبم گواه بلا
گهي ستم كش اهل حجاز و بطحايم
اگر بهشت برين جايگاه شأن من است
براي اينكه به دنيا مطيع مولايم
ز نيش طعنه نمام‏هاي آل قريش
هنوز وارث درد و بلاست زهرايم
تمام هستي خود را به عشق بخشيدم
به عشق اينكه به بيت نبي است مأوايم
ولي چه زود شنيدم پس از من و احمد
حريم عشق بسوزد به دست اعدايم
ستم به فاطمه‏ام از قديم عادت داشت
از آن زمان كه به دل بود انيس غمهايم
هميشه فاطمه مي‏گفت از درون با من
كه من يگانه معين تو در بلاهايم
خدا گواه بسوزم از اين كه در غم و درد
نبود سايه من بر سر تو، اي وايم
مرا كفن ز بهشت آيد اي خداي حسين
اگر چه مادر آن بي كفن به صحرايم.


م
 
 
کد مطلب: 336016
 
 
 
 

 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 27 خرداد 1395  ] [ 6:12 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
تاریخ: ۱۳۹۵/۰۳/۲۷
نوع: خبر

 

سردار فضلی در همایش گرامیداشت شهدای مدافع حرم:

 

اگر دستان با کفایت رزمندگان شیعه و سنی نبود از حرمین شریفین آثاری باقی نمی‌ماند/ امروز نظام جمهوری اسلامی حمایت و خدمت به برادران افغانی را وظیفه خود می‌داند
جانشین سازمان بسیج مستضعفین گفت: امروز اگر نبود دستان باکفایت رزمندگان اقصی نقاط گیتی و حتی شیعه و سنی، اگر این مجاهده و بصیرت نبود باوجود این روحیه‌های استکباری و تکفیری و داعشی شاید از حرمین شریفین آثاری باقی نمی‌ماند.
اگر دستان با کفایت رزمندگان شیعه و سنی نبود از حرمین شریفین آثاری باقی نمی‌ماند/ امروز نظام جمهوری اسلامی حمایت و خدمت به برادران افغانی را وظیفه خود می‌داند

سردار علی فضلی، جانشین سازمان بسیج مستضعفین شب گذشته در همایش گرامیداشت شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون و تکریم خانواده‌های آن‌ها که در تالار ابن‌سینای مشهد برگزار شد، اظهار داشت: امام خمینی (ره) قریب به این مضمون را می‌فرمایند که «انقلاب اسلامی سه‌پایه دارد؛ قرآن، عترت و مردم». همین مردم شریفی که به پا خواستند تا از دین خدا پاسداری کنند.

وی در ادامه با اشاره به فتح خرمشهر گفت: در دوران دفاع مقدس وقتی عملیات بزرگ بیت‌المقدس را که سمبل فتح خرمشهر بود؛ فرزندان رزمنده‌ی امام انجام دادند و در آن پیروز شدند؛ امام فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد. خرمشهر قهرمان که در طول تاریخ سه بار سقوط می‌کند که یک‌بار به‌عوض آن سلیمانیه را واگذار کرده‌اند. یک‌بار هرات و اما بار سوم آزاد شد. کسی سؤال کرد پس نقش رزمندگان چیست؟ امام فرمودند دست خدا از آستین رزمنده‌ها بیرون آمد. امروز اگر نبود دستان باکفایت رزمندگان اقصی نقاط گیتی و حتی شیعه و سنی، اگر این مجاهده و بصیرت نبود باوجود این روحیه‌های استکباری و تکفیری و داعشی شاید از حرمین شریفین آثاری باقی نمی‌ماند.

سردار فضلی سپس به بررسی تاریخ صدر اسلام پرداخت و خاطرنشان کرد: در صدر اسلام در جریان اتفاقات پس از رحلت پیامبر گرامی امام حسن و امام حسین علیه‌السلام به در خانه خواص می‌رفتند و از آن‌ها دعوت می‌کردند. کسانی که دعوت می‌شدند باید دو نشانه را رعایت می‌کردند یکی اینکه موهایشان را بتراشند و دیگری اینکه شمشیرهایشان را از غلاف دربیاورند و بالا بگیرند. در تاریخ آمده است در روز پنجم، ۱۱ نفر برای بیعت آمدند. از این میان چهارمین و هفتمین بیعت‌کنندگان چیزی نگذشت که از مسیر برگشتند. همین افراد در آینده به جنگ با حضرت پرداختند و حسب ظاهر به پیروزی‌هایی هم رسیدند. در این هنگام بر سر تقسیم طلاها و غنائم را با تبر و شمشیر غنائم را تقسیم می‌کردند.

جانشین سازمان بسیج مستضعفین سپس با طرح یک سؤال خلوص نیت شهدای مدافع حرم را متذکر شد و گفت: یک سؤال بزرگ از شما دارم! آیا شهدای عزیز مدافع حرم، چه ایرانی، چه افغانی، چه از دیگر ملت‌ها، در دفاع از حرمین شریفین تقسیم غنیمت کردند؟ آیا بهره‌ی دنیوی هم بردند؟ یا نه؟! با نگاه قرآنی از همه‌ی داشته‌هایشان گذشتند. اگر معامله باخدا نبود چه انگیزه‌ای می‌توانست برای شهیدان مدافع حرم شور جنگیدن ایجاد کند؟

وی در ادامه به تمجید از لشکر فاطمیون پرداخت و گفت: شهدای مدافع حرم به‌حسب ظاهر در غربت‌اند اما در غربت تکلیف از کسی ساقط نشده است.

سردار فضلی همچنین خطاب به برادران افغانی حاضر در همایش افزود: امروز نظام جمهوری اسلامی و مردم ما نگاهشان را نسبت به شما عوض کرده‌اند و خواهند کرد و حمایت و خدمت به شما را بر خود وظیفه می‌دانند. البته ازنظر سیستم اداری یک مشکلاتی از گذشته بوده است ولی این آرام آرام کاهش پیداکرده است. خدا کند ما شکر نعمت‌های الهی را بتوانیم به‌خوبی به‌جای آوریم.

جانشین سازمان بسیج مستضعفین کشور با اشاره به اهمیت جنگ سوریه برای برادران حزب‌الله گفت: عزیزان حزب‌الله صحنه‌ سوریه را دفاع مقدس می‌گویند. در این دفاع مقدس تعداد شهدای این عزیزان فراتر از شهدایی است که بیش از ۳۰ سال تقدیم اسلام کردند.

سردار فضلی همچنین به خاطره‌ای از دیدار خانواده ی شهید عماد مغنیه پرداخت و ادامه داد: به منزل شهید عماد مغنیه رفته بودیم، مادر بزرگوار این شهید و پدر بزرگوارشان و شهید بزرگوار جهاد مغنیه که بعدازآن شهید شد حضور داشتند. فرزند شهید عماد مغنیه از مادر شهید بزرگوار تقاضا کرد که ممکن است دقایقی برای ما صحبت کنید؟ فرمود «من چه بگویم. من از دیگر شهدا باید بگویم. عماد سومین فرزند و سومین شهید خانواده ما در مواجهه با صهیونیست‌ها و اسرائیلی‌هاست.» و شهید چهارم فرزند شهید عماد مغنیه که در آن مراسم پذیرایی می‌کرد به همراه شهید الله یاری در بلندی‌های جولان به شهادت رسید.

وی در پایان با اشاره به گستردگی این روحیه ی جهادی و شهید پروی گفت: این جریان نه‌فقط مخصوص لبنان است. بلکه در عراق هم همین است و تا آنجایی که کفر هست حق در مقابل آن ایستادگی می‌کند.

انتهای پیام/

 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 27 خرداد 1395  ] [ 6:11 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 53 :: 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4063243 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب