تا بهشت دو قدم راه داریم:قدم اول: خودمان را با دیگران مقایسه نکنیمقدم دوم: در بهشتیم.وقتی خدا آمد آنچه داریم و نداریم از بین می رود. و بعد غم از بین می رود. گاهی در فکرمان با کسی دعوا می کنیم به او ناسزا می گوییم. و احساس نمی کنیم کار نادرستی مرتکب شده ایم. وقتی حرف بد می زنید در فکر شما حضور پیدا می کند.و همین روح را آلوده می کند. تمام گرفتاری های ما دوری از خداست.گاهی فکری شما را خیلی اذیت می کندرهایش کنید راحت می شوید.نباید خود را در چنگال ذهن بد گرفتار کنید. خداوند غیور است. نمی خواهد گناه بنده اش فاش شود. تا می توانید دل کسی را نشکنید... دل شکستن توفیق را از انسان می گیرد. کسی را سر زنش نکنید .شاید این سرزنش شما را به وضعیت مشابهی دچار کند.
به شما قول میدهم که حداکثر تا دو سه سال بعد، هالیوود فیلمی با عنوان «۳۳ نفر» نمایش خواهد داد! از کجا میدانم؟! خوب اگر این پست را تا آخر بخوانید، شما هم تصدیق خواهید کرد که چنین داستان شگفتانگیزی یا حاشیههای جالبش واقعا سوژه خوبی برای فیلم شدن است. حدود یک ماه پیش، یعنی در پنجم آگوست، یک معدن در شیلی دچار حادثه شد و ریزش کرد، این معدن مس و طلا در نزدیکی سن خوزه قرار دارد. در نتیجه این حادثه ۳۳ نفر از معدنچیان گرفتار شدند. ۳۲ نفر از آنها شیلیایی بوند و یک نفر هم اهل بولیوی بود. عملیات نجات شروع شد، اما تا روز هفدهم هیچ نتیجهای در برنداشت، در این زمان تیم نجات با کمال تعجب صدای ضربههای چکش را روی یک مته حفاری شنیدند، ساعاتی بعد وقتی مته بیرون کشیده شد، کاغذی را دیدند که روی مته چسبانده شده بود، روی کاغذ نوشته شده بود: «هر ۳۳ نفرمان در پناهگاه، خوب هستیم.» معلوم شد که معدنچیها زنده و سالم در عمق ۷۰۰ متری زمین گرفتار شدهاند. خبر زنده بودن آنها، آنقدر مهم بود که سباستین پینهرا -رئیس جمهور شیلی- شخصا در محل حاضر شد و نوشته را به رسانهها نشان داد. بلافاصله همه شیلی این پیروزی را جشن گرفت. معدنچیان، شانس آورده بودند که کانالهای هوارسانی در جریان ریزش مسدود نشده بود، خوشبختانه آنها در این ۱۷ روز ذخیره کافی آب در اختیار داشتند، اما از لحاظ غذا در مضیقه بودند، و در این مدت هر کدام ۱۰ کیلوگرم وزن کرده بودند. هوای پایین گرم بود و آنها مجبور شده بودند، برهنه شوند، اما خوشبختانه نشت گازهای سمیای مثل متان جان آنها را تهدید نکرده بود. پس تیم نجات باید تا عملی کردن عملیات نهایی نجات، راه عاجلی برای زنده نگاه داشتن معدنچیانی که در عمق ۷۰۰ متری زمین گرفتار شده بودند، پیدا میکرد. بنابراین آنها در مرحله نخست کانالهای باریکی حفر کردند تا از طریق آنها، غذا و تجهیزات ضروری را به پایان بفرستند. این کار هم یک هفته وقت گرفت. وسیله فلزیای به طول ۱٫۶ متر که ظاهری شبیه موشک داد، وظیفه حمل و نقل غذا در این کانالها را بر عهده دارد. برای ارسال غذا، هر بار باید یک ساعت وقت صرف شود. غذای ارسالی برای آنها در روزهای اول تنها شامل ژلهای غذایی غنیشده، ویتامین، قرصهای گلوکز و شیر غنی از پروتئین بود، اما بعد از روز، غذای گرم هم برای آنها ارسال شد. برای معدنچیان دارو هم فرستاده میشود چرا که یکی از معدنچیان، مبتلا به دیابت است و دیگری ناراحتی ریوی به نام سیلیکوزیس دارد. از طریق کانالهای باریک ارتباطی که بعضیها به آنها لقب «بند ناف» هم دادهاند، فیبرهای نوری هم به پایین فرستاده شدهاند تا معدنچیها بتوانند ارتباط ویدئویی با دنیای خارج داشته باشند. البته آنها میتوانند از طریق نامه هم با آشنایان خود ارتباط تماس برقرار کنند. اشتهار و حاشیههای ناخواسته! رسانههای دیگر هم سعی میکنند، با برجسته کردن حاشیهها تیراژ خود را بالا ببرند. مثلا بعد از مدتی معلوم شد که یکی از معدنچیان یک فوتبالیست بازنشسته است که در جریان بازیهای انتخابی المپیک ۱۹۸۴ لوس آنجلس تیم ملی کشورش را همراهی میکرده است. اما در میان معدنچیان، یکی از آنها به نام «یونی باریوس» بیش از همه در مرکز توجه قرار گرفته است. این توجه رسانهای روی او، به دو دلیل صورت گرفته است: باریوس ۵۰ ساله، در جوانی علاقه داشت پزشک شود و حتی بعد از عدم موفقیت این علاقه را با خواندن متون پزشکی در خود حفظ کرد. به خاطر دانش ابتدایی او از امورات پزشکی، خیلی از کارهای پزشکی مربوط به گروه به او سپرده شده است. مثلا او بود که اعضای گروه را واکسن زد و همچنین اوست که نمونه خون از معدنچیان میگیرد تا برای آزمایش به بالا فرستاده شوند. اما دلیل مهمتر و جالبتر اشتهار آقای باریوس، دردسری است که چند ماه بعد، گریبان او را بعد از نجات یافتن خواهد گرفت! قضیه از این قرار است که یک روز، وقتی همسر باریوس در محل معدن حاضر شده بود و برای نجات شوهرش دعا میکرد، متوجه شد، زن دیگری هم نام همسرش را زمزمه میکند. اینجا بود که وی فوری مطلب را پی گرفت و متوجه شد، وی معشوقه شوهرش است. این قضیه بلافاصله در روزنامههای تابلویید، بازتاب پیدا کرد. شاید باریوس تنها معدنچیای باشد که عجلهای برای نجات نداشته باشد! عملیات اصلی نجات: اهمیت پزشکی این حادثه: اما عمده خطری که آنها را دنبال میکند، مشکلات روانی است. در پنج نفر از معندچیها، نشانههای افسردگی مشاهده شده است که علایم آن به صورت تغذیه ناکافی و عدم تمایل برای حضور جلوی دوربین است. مشکل این معدنچیان را میتوان مشابه فضانوردان در مأموریتهای طولانی، سرنشینان زیردریاییها، زندانیها، دانست. از آنجا که دانشمندان سازمان فضایی آمریکا -ناسا- در این زمینه تحقیقات زیادی کردهاند و صاحب تجربه هستند، از آنها تقاضا شد که کمک کنند. یک تیم چهار نفره از این دانشمندان از محل بازدید کرد و توصیههایی سودمندی مثل تنظیم چرخه خواب و بیداری، انجام ورزش روزانه و مصرف ویتامین D و تنظیم وزن کرد. معدنچیها باید مواظب باشند که اضافه وزن پیدا نکنند، چون کانالهای نجات آنها بسیار باریک است و تنها ۷۵ سانتیمتر قطر دارد! در عین حال باید اسباب سرگرمی آنها هم با MP3 پلیر، جدول و کتاب مهیا شود. جالب است بدانید که شرکت سونی تعدادی PSP در اختیار این معدنچیها قرار داده است! بررسی این حادثه از لحاظ شناخت اثرات استرس و انزوای طولانیمدت روی سلامت و کارکرد روانی انسانها، سودمند است.
اما دردسر این ۳۳ نفر، آنها را مشهور هم کرده است، آنها دیگر جزئی از شوی واقعی تلویزیونی یا reality TV show شدهاند. توجه همه رسانهها به آنها جلب شده است، طوری که شبکه ABC مدتهاست که گروهی خبرنگار در بیرون معدن مستفر کرده است تا برایش گزارش روزانه ارسال کنند. مردم همه دنیا توجه زیادی به این واقعه دارند، حتی اگر در فیسبوک جستجو کنید، میتوانید گروههای مربوط به این معدنچیان را بیابید. پاپ ببندکیت هم شخصا برای آنها دعا کرد است.
برای نجات معدنچیها، باید کانالی به قطر ۷۵ سانتیمتر در دل صخرههای سخت به درازای ۷۰۰ متر حفر شود. این کار اصلا ساده نیست و با مشکلات فنی زیادی همراه است و تخمین زده میشود ۳ تا ۴ ماه طول بکشد. بعد از حفر شدن کانال نجات، از طریق بالابرهای هیدرولیکی که در آفریقای جنوبی تولید شده است، اعضای گروه نجات داده میشوند. نجات هر نفر نیم ساعت طول خواهد کشید. برای احتیاط دو پروژه نجات هم به طور موازی در حال اجرا شدن هستند.
اما از دید پزشکی هم گرفتاری این معدنچیان جالب است. آنها بر علیه کزاز، دیفتری، آنفلوانزا و پنومونی واکسینه شدهاند تا در این وانفسا دچار بیماری نشوند.
سر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .
مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :
صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان
جمع بدهی شما به من :12.000 تومان !
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است
وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:
مامان ... دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!
قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان انها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.
بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم ...
کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.
نتیجه گیری منطقی: جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!!
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000 تومان نه 12.000 تومان !!!
تولدین فروردین : آهن
فلز زندگی متولدین فروردین آهن است که 9 برابر دیگران به آنها قدرت می دهد و شانس و موفقیت آنها را در زندگی نه برابر می کند . انرژی و اشتیاق روانی انها می تواند همچون مشعل فروزانی ٬ راه را برای دستیابی به آرمان های بزرگی که در سر می پرورانند روشن نماید. آنها پیشگامانی هستند که همواره دیگران را به سمت هدفی نایافتنی هدایت می نمایند.متولدین فروردین کمتر به دنبال اندوختن ثروت هستند.ولی اگر شروع به مال اندوزی کنند با چنان سرعتی پیش می روند که وقت نمی کنند بایستند و پول ها را بشمرند. در زمینه پول ٬ زمان و حتی لباس خود بسیار دست و دلبازانه عمل می کنند و هر قدر هم فقیر باشند همیشه چیزی برای بخشیدن دارند. آنها اعتقاد دارند که وقتی به دیگران کمک می کنند نه فقط خرسند می شوند بلکه این عمل آنها باعث می شود که دیگران هم متقابلا کاری برای آنها انجام دهند.
متولدین اردیبهشت : مس
فلز ماه اردیبهشت مس است که رسانای برق و گرماست و بعد از گذشت سالها همچنان درخشان باقی می ماند. در زندگی خانوادگی حاکم ورئیس است و هیچکس جرات ندارد آرامش او را بر هم زند. او مانند زمان صبور است و مانند جنگل عمیق ٬ واز چنان قدرتی برخوردار است که قادر است کوه را جابجا کند ولی آدمی لجوج و یکدنده است. این افراد معمولا از چیزهای کوچک خوششان نمی آید واز همین رو دلبستگی خاصی به عشق پایدار و ثروت دارند.
متولدین خرداد : جیوه
فلز سرد جیوه در متولدین خرداد تمایلات دوگانه ای را به وجود می آورد مگر آنکه خودش جلوی آین کارها را بگیرد و به ندای قلب خود گوش کند. هنگامی که عمیقا به دنبال علت بی حوصلگی متولد خرداد بگردید در می یابید که او همیشه در پی هدفی است ولی مشکل اساسی او این است که هدف را نمی شناسد . متولد خرداد از تخیل بسیار قدرتمندی برخوردار است و به همین خاطر اهداف زیادی را در سر می پروراند. ذهن متولدین خرداد همیشه به کاری مشغول است و به همین دلیل بیش از دیگران به استراحت نیاز دارد . آنها با آنکه نسبت به بی خوابی حساس هستند ولی هیچگاه به اندازه کافی نمی خوابند.
متولدین تیر: نقره
فلزوجودی متولدین تیر ٬ نقره است که علیرغم تشابه با سایر فلزات از خصوصیات ویژه گرانبهایی برخوردار است. آنها قلب مهربانی دارند و نیاز دیگران را به خوبی حس می کنند و به آن اهمیت می دهند و می خواهند به دیگران کمک کنند ٬ اما در ابتدا منمتظر می شوند تا ببیند کسی دیگری پیدا می شود که پیش قدم شود چون دوست ندارد پول و وقت خود را صرف چیزی کنند که نیازی به آن نیست. اما اگر دریابد که کس دیگری آستین خود را بالا نزده است آنگاه در آخرین لحظه دست به کار می شود . او می گذارد که دو بار زیر آب فرو روید ٬ ولی بار سوم شما را نجات می دهد . او خیلی رئوف است و نمی گذارد غرق شوید.
متولدین مرداد: طلا
متولد مرداد در دوستی بسیار وفادار است و درموقع دشمنی آدم منصف و قدرتمندی است . او چه ساکت باشد ٬ چه خودنما ٬ فردی خلاق ٬ مبتکر و قدرتمند است . چون او از طلای خالص است به همین دلیل ما ٬ گاهی خودخواهی ٬ تکبرو تنبلی او را نادیده می گیریم .متولدین مرداد در مورد پول هیچگونه احتیاطی به خرج نمی دهند ٬ بسیار ولخرج هستند و حتی اگر پول زیادی نداشته باشند شیک می پوشند و زندگی شان لوکس است و برای تفریح و سرگرمی خود زیاد خرج می کنند. اگر کسی از آنها پول بخواهد به او می دهند و اگر نداشته باشند از دیگری قرض می کنند و به او می دهند.
متولدین شهریور: جیوه
اگر درجه حرارت محیط مناسب باشد ٬ متولدین شهریور علیرغم اینکه ظاهرا ترکیبی از فولاد و یخ به نظر می رسند ٬ در اثر عواطف اطرافیان ذوب خواهند شد . آنها بدون تردید انسانهایی صادق و قابل اعتمادی هستند ولی زمانی که نخواهند به جایی بروند و یا کار خاصی را انجام دهند ٬ به راحتی می توانند خود را به مریضی بزنند. در چنین مواقعی استعداد نمایی آنها در زمینه هنرپیشگی هویدا می شود. متولدین شهریور از عکسهای خود ایراد می گیرند و در مورد سر و وضع خود وسواس شدیدی دارند ٬ همیشه سر و وضعی مرتب و پاکیزه دارند و در مورد لباس بسیار سخت گیر هستند.
متولدین مهر : مس
متولدین مهر سودمندی فلز مس را که فلز هم آهنگی آنهاست بازتب می دهند. از هر گونه بی ادبی و بی نزاکتی تنفر دارند ولی با وجود این اگر تابلویی روی دیوار خانه تان کج باشدآًنرا صاف می کنند و اگر صدای تلویزیون تان زیاد باشد آن را کم می کنند . آنها عاشق مردم هستند ولی از اجتماعات بزرگ بدشان می اید.مانند کبوتران صلح دائم این طرف و آنطرف می روند.و به میانجیگری می پردازند و صلح و صفا برقرار می کنند.انسانهایی بامحبت و دلپذیر هستند ولی گاهی اوقات بداخلاق واخمو می شوندو از دستور دادن به دیگران خوششان می آید.
متولدین آبان: آهن
در بین متولدین آبان آدم عصبی و بی قرارخیلی کم دیده می شود و این در اثر فلز درونی شخصیت آنهاست ٬ با وجود این آنها خیلی رقیق القلب بوده و نسبت به افراد ناتوان و درمانده خیلی دلسوز هستند. متولدین آبان هرگز هدیه یا محبت کسی را فراموش نمی کنند و فورا در جستجوی جبران آن برمی ایند.از طرف دیگر ظلم و بی عدالتی را نیز فراموش نمی کنند و در مقابل ان واکنش های متفاوتی را از خود بروز می دهند. به خانواده و روابط خانوادگی اهمیت زیادی می دهندو رفتارشان با کودکان ملایم و عطوفت آمیز است.
متولدین آذر : قلع
در میان متولدین آذر به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که شوخ طبع و بذله گو باشد و همین تعداداندک نیز که در گفتن لطیفه چنان خام هستندکه هیچ کس به آنها نمی خندد. اگر چه متولدین آذر حافظه ای بسیار قوی دارند ولی گاهی فراموش می کنند که کت خود را کجا گذاشته اند آنها هرگز نمی توانند دروغگوی ماهری باشند هیچ کس حتی برای یک لحظه نمی تواند دروغ آنها را باور کند. ریا کاری و دروغ گویی اصلا با مزاج آنها سازگار نیست و هر وقت سعی به انجام این کار نمایند به زودی دستشان رو می شود . متولدین آذر ٬ چه کم رو چه پررو ٬ ر زمینه عشق همیشه آماده اند که شانس خود را امتحان کنند و خود را به آب و آتش بزنند.
متولدین دی : سرب
اگر چه فلز درونی متولد دی او را به فردی بسیار محکم تبدیل ساخته است اما او فردی خجالتی است که روحیه ای لطیف و حساس دارد. متولد دی همه کسانی را که باعث صعود آنها شده اند بسیار ستایش می کنند . آنها خواستار پیروزی و موفقیت هستند و به سنتها و آداب و رسوم احترام می گذارند. در شخصیت متولد دی همیشه اندکی افسردگی و غم همراه با جدیت وجود دارد. اما هیچ یک از این دو خصوصیت باعث نمی شود که اواز انضباط جدی دست بر دارد . متولد دی به حدی لایق و کارآمد است که به راحتی می توانید زمام امور را به دستش بسپارید.
متولدین بهمن: اورانیوم
فلز درونی متولدین بهمن یک فلز حقیقی نیست و یک ماده رادیواکتیو است که فقط در ترکیبات یافت می شود . اورانیوم می تواند موجب انفجارات عظیم و زنجیره ای گردداز همین رو تلاش برای محدود کردن آنها و مجبورساختن شان به انجام کاری مثل کوشش برای به دام انداختن طوفان زمستانی در یک بطری است . متولدین بهمن عقیده خود را خیلی رک و بی پرده به زبان می آورد ولی هرگز سعی نمی کند عقیده اش را به شما تحمیل کند. یک بهمنی برای احساس امنیت دور و اطراف خود را شلوغ می کند و دوستان زیادی دارد ولی گاهی اوقات به یکباره در پیله تنهایی خود فرو می رود و دلش می خواهد تنها باشد.
متولدین اسفند: قلع
فلز متولد اسفند ٬ آهن ٬ جیوه ٬ طلا و یا سرب نیست بلکه آلیاژی از فلزهاست که نشانگر غیر واقعی و توهم آمیز بودن این افراد است. آنها قوی تر از آن هستند که می پندارید و عاقل تر ازآن که می شناسید ولی تا زمانی که خودشان راز وجود شان را کشف نکنند ٬ راز آنها همواره پوشیده و مخفی باقی خواهد ماند. یک متولد اسفندتمایل چندانی به آرزوهای دنیوی ندارد٬ همچنین برای مقام ٬ قدرت و یا رهبری ارزشی قائل نیست و ثروت و مال دنیا برای او جذابیتی ندارد. او به آینده هیچ اشتیاقی ندارد و نسبت به آن بی خیال است. در مورد گذشته نیز دانشی شهودی دارد و در مورد امروز شکیبا و مقاوم است"
سبیل:
بعضی از مردان مانند هركول پوآرو با سیبیل خوش تیپ میشوند. هیچ زنی وجود ندارد كه با سبیل زیبا بنظر برسد.
اسامی مستعار:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابك، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانكر و لاك پشت صدا خواهند زد.
پرداخت صورتحساب میز:
وقتی صورتحساب را می آورند، با اینكه كلا 15هزار تومان شده، بابك، سامان، آرش و مهرداد هر كدام 10 هزار تومان روی میز میگذارند. وقتی دختران صورتحساب را دریافت میكنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند.
پول:
یك مرد 2000 هزار تومان برای یك جنس 1000 تومانی مورد نیازش می پردازد. یك زن 1000 تومان برای یك جنس 2000 تومانی كه نیازی به آن ندارد می پردازد.
بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی كه یك مرد بعد از آن بگوید، شروع یك بگو مگوی دیگر خواهد بود
آینده:
یـك زن تا زمانیكه ازدواج نكرده نگران آینده است. یك مرد تا زمانیكه ازدواج نـكرده هرگز نگران آینده نخواهد بود.
موفقیت:
یــك مرد موفق كسی است كه بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میكند درآمد داشته باشد. یك زن موفق كسی است كه بتواند چنین مردی را پیدا كند.
ازدواج:
یك زن به امید اینكه شوهرش تغییر كند با او ازدواج میكند،ولی تغییر نمیكند. یك مــرد به این امید با همسرش ازدواج میكند كه تغییر نكند، ولی تغییر میكند.
روابط:
اول از همه، یك مرد یك رابطه را یك رابطه بحساب نمی آورد. وقتی رابطه ای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان "همه مردها نادانند" می سراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد. مرد هنگام جدایی اندكی مشكلاتش بیشتر است. 6 ماه پس از جدایی ساعت 3 نیمه شب یك پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید: "فقط میخواستم بدونی كه زندگیمو از بین بردی، هیچوت نمی بخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانه ای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده." نام این كار تماس تلفنی "ازت متنفرم/عاشقتم" است كه 99 درصد مردان حداقل یك بار آنرا انجام میدهند. برخی كلاسهای مشاوره ای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشكیل میشود كه معمولا تاثیری در بر ندارند.
بلوغ:
زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران 17 ساله میتوانند مانند یك انسان بالغ رفتار كنند. اغلب پسران 17 ساله هنوز در عالم كودكانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است كه اكثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میكنند.
فیلم كمدی:
فرض كنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میكنند، و حتی ممكن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شكایت منتظر تمام شدنش میشوند.
دست خط:
مردها زیاد به دكوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میكنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده كرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی كه توسط یك زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی می خواهد تركتان كند، در انتهای یادداشت یك شكلك در انتها آن میكشد.
حمام:
یك مرد حداكثر 6 قلم جنس در حمام خود دارد - مسواك، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یك قالب صابون و یك حوله. در حمام متعلق به یك زن معمولی بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. یك مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی كند.
خواروبار:
یك زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود. یك مرد آنقدر صبر میكند تا محتویات یخچال ته بكشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را كه خوب بنظر برسر می خرد.
بیرون رفتن:
وقتی مردی میگوید كه برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی برای بیرون رفتن حاضر است. وقتی زنی میگوید كه برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی 4 ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.
گربه:
زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میكنند.
آینه:
مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چك میكنند. زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میكنند -- آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته كننده ها، سر طاس آقای زلفیان...
تلفن:
مردان تلفن را به عنوان یك وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای كوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند. یك زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت كنند.
آدرس یابی:
وقتی یك زن در حال رانندگی احساس میكند كه راه را گم كرده، كنار یك فروشگاه توقف كرده و از كسی كه وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فكر كنم یه راه بهتر پیدا كردم،" و "میدونم كه باید همین نزدیكی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم."
پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میكنند كه اشتباه كردند. آخرین مردی كه اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است.
فرزند:
یك زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دكتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیك و صمیمی، قرارهای رمانتیك، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یك مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد كم سن و سال هم در خانه زندگی میكنند.
لباس شیك پوشیدن:
یك زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیك می پوشد. یك مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میكند.
شستن لباسها:
زنان هر چند روز یك بار لباسهایشان را میشویند. مردها تك تك لباس های موجود در كمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیكه لباس تمیزی باقی نماند، یك لباس كثیف بر تن نموده و كوه ایجاد شده از لباسهای چرك خود را با آژانس به خشك شویی منتقل میكنند.
عروسی:
هنگام یاد كردن از عروسی ها، زنان در مورد "مراسم جشن" صحبت میكنند، مردان درباره "میهمانی های دوران مجردی."
اسباب بازی:
دختران كوچك عاشق عروسك بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فكر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و كوچك، تلفنهای اتومبیل، مخلوط كن و آب میوه گیری، اكولایزرهای گرافیكی، آدم آهنی های كنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی كه روشن و خاموش شده، سر و صدا كند و حداقل برای كار كردن به شش باتری نیاز داشته باشد.
گل و گیاه:
یك زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. كسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است
روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد و هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد ، صدای ترانه ای را شنید و متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید : چرا اینقدر شاد هستی ؟
آشپز جواب داد : قربان ، من فقط یک آشپز هستم و تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم ؛ ما خانه حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم ؛ بدین سبب من راضی و خوشحال هستم
پس از شنیدن سخن آشپز ، پادشاه با وزیر در این مورد صحبت کرد و وزیر به پادشاه گفت : قربان ، این آشپز هنوز عضو گروه 99نیست ! اگر او به این گروه نپیوندد ، نشانگر آن است که مرد خوشبختی است
؟!! پادشاه با تعجب پرسید : گروه 99 چیست
وزیر جواب داد : اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست ، باید این کار انجام دهید : یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید و به زودی خواهید فهمید که گروه 99 ...! چیست
پادشاه بر اساس حرفهای وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه ... آشپز قرار دهند. آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کیسه را دید ، سپس با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد و با دیدن سکه های طلایی ابتدا متعجب شد شوریده گشت!!!و از شادی آشفته و
آشپز سکه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد:99 سکه!!!
ولی واقعا 99 سکه بود آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است و بارها طلاها را شمرد ،
او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست و فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوی سکه صدم کرد : اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد ، اما ... خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد
آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی! دیگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند تا دیروقت کار کرد ، به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد که چرا ...اندوی را بیدار نکرده
تا حد توان کار می کرد آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند و فقط.
پادشاه نمی دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسر آشپز آورده است و علت را از وزیر پرسید ؟
گروه 99 درآمد!وزیر جواب داد : قربان ، این آشپز رسما به عضویت
غلامرضا تختی روبروی شاه ایستاده.
سران کشوری و لشکری و امرای ارتش هم دور تا دور ایستاده اند.
تختی در مقابل دیدگاه شاه، بازوبند پهلوانی کشتی ایران را کسب کرده. .
او حالا باید سرش را خم کند تا شاه، مدال را دور گردنش بیاندازد. اما نمی کند!
شاه هم به روی خودش نمی آورد و دست هایش را بالاتر می برد و مدال را تقدیم می کند به مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد.
جهان:
سال ۱۲۳۰ :
مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!
زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!
مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…
سال ۱۲۸۰ :
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…
مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال ۱۳۳۰ :
مرد : چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم…
زن: آقا، تورو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…
مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال۱۳۸۰ :
مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات می شه) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…
زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).
مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون قد اون شلوارتو بیشتر کن که تا زانوتو بپوشونه. ای وای بدتر شد!...
سال ۱۴۰۰ :
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…
بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه !!!
منبع : http://www.forghoon.com ((
بهگزارش خبرگزاری فارس از تبریز به نقل از روابط عمومی اداره كل فرهنگ وارشاد اسلامی آذربایجان شرقی، مرتضی نصیری خاطرنشان كرد: این قرآن به خطاستاد احمد نظیف از كشور مصر در ابعاد یك در یك و دو سانتی متر با جلدچرمی و عطف طلاكوب توسط انتشارات دارلعلم سوریه به ایران منتقل شده و توسطانتشارات راونیز مشهد به چاپ رسیده است.
وی افزود: نمایشگاه قرآن و عترت با حضور 30 ناشر برگزیده كشور و با 7 هزار عنوان كتاب برپا شده است.
نصیریگفت: همزمان با این نمایشگاه از ریزترین نوشته بر روی دانه برنج شامل آیهالكرسی اثر « مهلقا نوروزی» رونمایی میشود. همچنین در این نمایشگاهترجمه قرآن كریم و آثار امام خمینی (ره) به 13 زبان مختلف دنیا نیز عرضهمیشود.
وی برگزاری محافل و مسابقات قرآن و نقّاشی كودكان را از برنامههای جنبی این نمایشگاه عنوان كرد.
نمایشگاه قرآن و عترت همزمان با ماه مبارك رمضان و هفته دولت تا پانزدهم شهریورماه جاری در پارك شهر مراغه برپاست
منبع : سایت تبیان تبریز.
خداوندمتعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر میفرماید: تنزّل الملائکة و الرّوحفیها بإذن ربهّم من کلّ أمرف. فرشتگان و روح، در آن شب به دستورپروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند.فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تکرار و بقای «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارمسورة دخان نیز: فیها یفرَق کلّ أمرف حکیم.۱ در آن شب، هر فرمانی، برحسبحکمت صادر میشود. دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» اگر دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر ازتفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده میدهد. این امر که در زمانرسول خدا(ص) به آن حضرت نازل میشدهاست، در هر شب قدر، باید بر کسی نازلو تبیین و تحکیم یا کشف شود که به افق نبوت نزدیک و پیوسته باشد. قبول اصل وصایت رسول اکرم(ص) و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است. هنگامیکه کسی قرآن را بعنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی که همة سورهها و آیاتآن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همة آیات قرآنباشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سورة قدر، و از آن سوره شب قدر، واستمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمة پذیرفتن آن، آیة (تنزّل الملائکة ...) که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که بپذیرد که درشب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و اینامر یک متولی و ولی میخواهد که متولی و ولی آن امر باشد. اینکهخداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید: در آن شب هر فرمانی،برحسب حکمت صادر میشود؛ فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستندة آنبودهایم. دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به اینمعنا که آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دایماً نازل میشوند؛ پس بایدبه طور مدام شخصی بعنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسالگردند که او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش برهمگان واجب است. به همین سبب، هرکس ادعا کرد که من ولی امر هستم،باید ثابت کند که این امر توسط فرشتگان و روح بر او نازل شده و میشوند، وچون هیچ کس جز پیامبر و اوصیای معصومینش(ع) نمیتوانند مدعی این امر باشندو اساساً هم نیستند، باید از اوصیا و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدرتوسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود. آیة موردبحث، یکی از مستدلترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولی امراز جانب خداست که امین بر حفظ و اجزا و ادای امرالهی باشد، و آن همان اماممعصوم(ع) است. و هرکس نزول پیوستة فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیردکه اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیردوگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابربیان خود قرآن کریم کافر واقعی است. چنانکه خداوند در آیات ۱۵۰ و ۱۵۱سورة نساء میفرماید: إنّ الّذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوابین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بینذلک سبیلاً٭ أولئک هم الکافرون حقّاً و أعتدنا للکافرین عذاباً مهینا. کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شدهاند و میخواهند بین خدا ورسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی کافرمیشویم و میخواهند در این میان (بینابین) اتخاذ کنند، اینان حقا کافرندو ما برای کفرکیشان عذاب خوارکنندهای مهیا کردهایم. و میبینید کهخداوند، کسانی را که پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند،کافر حقیقی میداند. بنابراین مؤمن حقیقی کسی است که هم استمرارلیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولی امر، و اماممعصومی که امر الهی را دریافت میکند و امین بر آن در جهت پاسداری، بهکار بستن و ادا باشد، قبول کند؛ یعنی همان بزرگواری که در زمان وجود مقدسبقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم(ص) بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل کردهاند، فرمودند: من أنکر المهدیفقد کفر.۲ کسی که وجود مهدی را انکار کند، رهسپار دیار کفر شده است. ودر کتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امامصادق(ع) و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جد عالیقدرشان و ازپیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودهاند: القائم من ولدی اسمه إسمی و کنیتهکنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی ویدعوهم إلی کتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه أطاعنی و من عصاه عصانی، و منأنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذبه فقد کذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی،إلی الله اشکو المکذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّیعن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبف ینقلبون.۱ قائم از فرزندان مناست اسم او اسم من «محمد» و کنیة او، کنیه من «ابوالقاسم» و سیمای اوسیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردمبرپا میدارد و آنان را به کتاب خدای عزوجل فرامیخواند. کسی که او راطاعت کند، مرا پیروی کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانیکرده است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، تحقیقاً مرا انکارکرده و کسی که او را تکذیب کند هر آینه مرا تکذیب کرده و کسی که او راتصدیق کند، هر آینه مرا تصدیق کرده است. از آنها که مرا دربارة او تکذیبکرده و گفتار مرا در شأن او انکار میکنند و امت مرا از راه او گمراهمیسازند، به خدا شکایت میبرم. بزودی آنها که ستم کردند و میدانند کهبازگشتشان به کجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیهامجازات ستمگریهای خود را در دنیا و آخرت خواهند دید). در این حدیثشریف انکار و تکذیب امام عصر، اروحنا فداه، انکار و تکذیب پیامبر به حسابآمده است، و در نتیجه همة پیامبران را انکار کرده، که همان رهسپاری بهوادی کفر خواهد بود. علی بن ابراهیم قمی در تفسیری دربارة نزولفرشتگان و روح، در شب قدر میگوید: فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، برامام زمان(ع) نازل میشوند و آنچه را از مقدرات سالانة بشر، نوشتهاند، بهاو تقدیم میدارند. و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر(ع) نقلکرده، که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید که لیلة القدر کدام شباست؟ حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آنکه در شب قدر فرشتگان برگرد ماطواف میکنند.۳ حضرت امام سجاد(ع)، در این باره، میفرمایند: هماناسال به سال در شب قدر تفسیر و بیان کارها، بر ولی امر (امام زمان(ع)) فرودمیآید. و نیز آن حضرت(ع) فرمودهاند: ای گروه شیعه، با سورة « اناانزلناه فی لیلة القدر» با مخالفان امامت ائمه معصومین(ع) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) کنید تا کامیاب و پیروز شوید، به خداکه آن سوره، پس ازپیغمبر اکرم(ص) حجت خدای تبارک و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دینشماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الکتاب المبین؛انا انزلناه فی لیلة مبارکة اناکنا منذرین» مخاصمه و مناظره کنید، زیرااین آیات مخصوص والیان امر امامت بعداز پیامبر اکرم(ص) است. همچنیناز رسول اکرم (ص) نقل شده است، که به اصحابشان فرمودهاند: به شب قدرایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب(ع) و یازده نفر ازفرزندان او پس از من خواهد بود. از آنچه که نگارش یافت، استفادهمیشود که شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحبامری هست که آن امر را دریافت دارد، که در زمان ما صاحب آن امر صاحببزرگوار ما حضرت حجة بن الحسن المهدی، ارواحنا فدا، است و برای آنکه بهتربدانیم که لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت(ع) و امامت آنان تاروز رستاخیز میباشد. حدیثی را هم که در بخش فضیلتهای حضرت فاطمة زهرا(س) است، ملاحظه میکنیم که در آن به طور کنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیربه لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق(ع) نقلشده که فرمودهاند: «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمهو «قدر» خداست، پس کسی که فاطمه(س) را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر رادرک کرده است. و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم (س) نیزدارد. و از طرفی، همانگونه که در شب قدر امر حق بر امام به حق فرودمیآید، نزولگاه نور پاک امامان معصوم(ع) نیز وجود مقدس فاطمة زهرا(س) است؛ که حقیقتاً هرکس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش وهمسر مظلوم و معصومش پیبرد، شب قدر را درک کرده است. نویسنده: علی اکبر رضوانی ٭برگرفته از: تحقیقی دربارة لیلةالقدر و رابطة آن با امام عصر، ارواحنافداه، صص ۱۴۹ ـ ۱۳۲ ، با تلخیص. پینوشتها: ۱. سورة دخان (۴۴)، آیة ۴. ۲. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۵۱؛ منتخب الاثر فصل ۱۰، ب ۱، جز ۱ ، ص ۴۹۲. ۳. علامه مجلسی، همان، ج ۵۱، ص ۷۳؛ منتخب الاثر فصل۲، ب ۳، ح۴ ، ص ۱۸۳. ۴. امراء هستی، ص ۱۹۰؛ تفسیر القمی، ص ۷۳۱؛ علامه مجلسی، همان، ج ۹۷، ص ۱۴، جز ۲۳. |
افراد موفق میدانند که باید هر روزشان مفید و پربار باشد و به همین دلیل سعی میکنند از هر روزشان بیشترین استفاده ممکن را ببرند، چه در جهت رشد فردی یا کاری خود. ابزاری که برای انگیزه دادن به خودشان استفاده میکنند، برنامه روزانه شان است. وقتی عادت کنید که برای هر روزتان برنامه داشته باشید، روی کارها تمرکز بیشتری داشته و اولویتهای آن روز را خوب میفهمید. با این روش احتمال انجام شدن کارها خیلی بیشتر است.
20-15 دقیقه را هر شب صرف برنامهریزی برای روز آینده کنید. متخصصین میگویند یک دقیقه برنامه ریزی، در 10 دقیقه وقت شما در اجرای کار صرفه جویی میکند. اگر برای برنامه ریختن تا روز بعد صبر کنید، ممکن است خیلی اتفاقات بیفتد که فکرتان را منحرف کند و نتوانید روی برنامه تمرکز داشته باشید. وقتی از روز قبل برنامهتان را آماده داشته باشید، میتوانید هر اتفاق دیگری که در طول روز افتاده را در نظر گرفته و به برنامهتان اضافه و کم کنید. همچنین وقتی شب قبل برنامهریزی میکنید، باعث میشوید که ذهن ناخودآگاهتان در طول شب روی این برنامهها کار کند و بعد که صبح بیدار شدید، میدانید که دقیقاً چه کار باید بکنید و دیگر وقتتان را برای اینکه ببینید چه باید بکنید یا نکنید هدر نمیدهید.
- یک لیست اصلی تنظیم کنید
این لیست از همه کارهایی که فکرش را بکنید تشکیل شده است. اگر کاری به فکرتان میرسد که لازم است انجام دهید، فوراً آنرا در این لیست جای دهید. هیچ تعهدی به انجام همه کارهایی که در لیست اصلی نوشته شده است ندارید. هدف این لیست این است که صرفاً آن کارها را فراموش نکنید. هر کار دیگری هم که در طول روز به ذهنتا میرسد را به این لیست اضافه کنید.
- یک لیست از حتماًهای روزانه تهیه کنید
این لیست از کارهایی تشکیل شده است که بالاترین اولویت را دارند و سنگین ترین نتیجه را در بر خواهند داشت، چه مثبت و چه منفی. برای تنظیم این لیست وقت بگذارید و خوب فکر کنید چون وقتی کاری وارد این لیست میشود باید تا آخر روز بعد حتماً انجام شود. کارهایی که در این لیست نوشته میشوند به هیچوجه نباید به تاخیر بیفتند چون باعث میشود که اینکار برایتان بشکل عادت درباید و به اولویتهای روزانهتان بی توجه شوید. این لیست باید کوتاه بوده و بیشتر از 6 مورد روی آن نوشته نشده باشد.
- یک لیست از بایدهای روزانه تهیه کنید
این لیست شامل کارهایی میشود که باید در طول روز انجام دهید اما حتمی و لازم نیستند که بخواهید آنها را روی لیست حتماًها قرار دهید. این کارها را باید بعد از اتمام کارهای نوشته شده در لیست حتماًها به انجام برسانید.
- قرارملاقاتها را فراموش نکنید
ساعتهای خاصی در روز هستند که به یک ملاقات خاص تعلق دارند. وقتی قراری با کسی میگذارید حتماً آن را روی تقویم خود یادداشت کنید و بعد آن قرارها را به برنامه روزانهتان منتقل کنید.
- بعضی کارها را به دیگران محول کنید
خیلی از کارهای قید شده در لیست روزانهتان هستند که میتوانید انجام آنها را به دیگران واگذار کنید. افراد موفق میدانند که نمیتوانند همه کارهایشان را شخصاً تمام کنند و همیشه خیلی از کارهایشان را به کسانی میسپارند که انجام دهند.
- سه بار تاخیر در انجام کار
اگر میبینید که چند روز پشت سر هم کارهایتان را نیمه تمام میگذارید و به روز بعد معوق میکنید آنوقت باید از خودتان بپرسید چرا آن روز اول این کار در لیستتان بوده است و چه ارزشی در زندگیتان دارد. تا میتوانید نباید بیشتر از سه روز کاری را به تاخیر بیندازید.
- تنظیم وقت برای تهیه غذا
معمولاً چیزی که از خیلی برنامه ریزیها جا میماند تنظیم ساعتی برای خوردن غذاست. این مسئله اهمیت زیادی دارد، اول به این دلیل که در پولتان صرفه جویی کرده و برای غذاخوردن بیرون نمیروید، و دوم اینکه برای سلامتیتان بهتر است. خیلی از افراد موفق برای صرفه جویی در وقت به رستورانهای غذای آماده میروند و وضعیت سلامتیشان هم وخیم است. یادتان باشد، مدیریت زمان، مدیریت زندگی است و بالاترین اولویت زندگی، خودتان هستید.
با اجرای این استراتژیها در تنظیم برنامه روزانه میتوانید بازده کاری خود را به طور قابل توجهی بالا برده و سریعتر به اهداف و آرزوهایتان دست پیدا کنید.
.: RASEKHOON.NET:.