بوي تو بود
دوشنبه 18 آبان 1388 5:11 PM
بوي تو بود مريم سقلاطوني
8 سال دفاع مقدس
بوي تو بود مريم سقلاطوني
سياه مشق حميده
رضايي (باران) مرد
به سختي نفس ميكشد. پرستار كپسول اكسيژن را كنار تخت ميگذارد و ميرود. پنجرة
كنار مرد بسته است. حياط از لابهلاي پرده عمودي پنجره پيداست. دوربين جنازهاي را
كه دارند به سمت آمبولانس ميبرند نشان ميدهد. پسر بچهاي كنار برانكارد زل زده
است به جنازه. مرد ميانسالي نزديك ميآيد. دست پسر بچه را ميگيرد و دنبال جنازه
راه ميافتد. ـ
ببينم مگر فلكه را دور ميزديم، جلو مسجدشان پلاكارد نزده بودند كه ميلاد حضرت
عباس(ع) و چه ميدانم، كه گازش را گرفتيم و رفتيم؟ بيا، اين هم به قول خودشان شب
ميلاد. دو تا گل و بلبل نشان نميدهند آدم دلش باز شود. هي ميروند بيمارستان
ساسان(1) گزارش ميگيرند از آن چهار تا
مريض بيچارة دم مرگ كه چه؟ اصلاً چه ربطي دارد؛ دارد؟ مرد
روي مبل جابهجا ميشود. زل ميزند به زن كه لابهلاي لباسهاي رنگ و وارنگش گم
شده است. مرد نگاهش را برميگرداند سمت تلويزيون. دور
تا دور مرد را گرفتهاند. زن با دستمال عرق پيشاني مرد را پاك ميكند. دختر جواني
از تخت دور ميشود و آن گوشه آرام گريه ميكند. مرد ميخواهد نگاهش كند؛ اما نميتواند
سرش را حركت دهد. با چشمهايش اشاره ميكند سمت دختر. دختر را نزديكش ميآورند. مرد
با چشمهاي خيس نگاهش ميكند. دختر دست ميكشد روي دستهاي پر تاول مرد. سرش را ميآورد
پايين، ميبوسدش. صداي هقهقاش از آن پايين بلند ميشود. ـ
به نظر تو اين خوبه؟ مرد
بيحركت مانده است. زن جلوتر ميآيد.
انبار مهمات
بهترينهاي ادبيات
داستاني دفاع مقدس
در يك نظرسنجي تلفني اشاره براي اينكه بتوانيم آثار ماندگار داستاني دفاع مقدس را به
خوانندگان معرفي كنيم، با برخي از نويسندگان صاحب نام ادبيات دفاع مقدس تماس گرفتيم
و پرسيديم: سه كتاب را نام ببريد كه فكر ميكنيد جزء بهترينهاي داستاني دفاع مقدس
هستند و توصيه ميكنيد حتماً بخوانيم.