ريشه ايراني‌ها را بخشکانيد!

به مناسبت سوم آبان 1366 سالروز اعلام سياست خشکانيدن ملت ايران از سوي آمريکا

 

حسن طاهري

هيچ کس نمي‌دانست چه خواهد شد! صداي پي‌در‌پي تلفن قطع نمي‌‌شد. مستخدم آخرين کارت پيام را براي پريزيدنت تعارف کرد، همه چيز تمام شده بود: «رژيم شاه سقوط کرد!» تلخي اين خبر شايد بيشتر از تلخي شکست ويتنام بود، اما ديگر هيچ کاري نمي‌شد كرد. امام خميني و همراهان او همه طراح‌ها و پيش‌بيني‌هاي بلندمدت کاخ سفيد براي خاورميانه را طي پانزده سال بر هم ريخته بودند. اگر چه CIA از چند روز پيش سقوط رژيم را پيش‌بيني كرده بود. اما هرگز باور نمي‌كرد كه شاه ديگر به ايران باز نخواهد گشت. کليه تدابير سياسي، امنيتي و ديپلماسي براي گسترش آتش انقلاب بايد اتخاذ مي‌‌شد و گزينه‌هاي مقابل انقلاب بايد انتخاب مي‌شدند؟ CIA دو کشور را براي مقابله با انقلاب از پيش تعيين کرده بود، اما کداميک مي‌توانستند با سرزمين پهناور و پر سابقه ايران، در جنگ پيروز شوند؟ عراق يا عربستان؟ کاخ سفيد با هماهنگي‌هاي انجام گرفته، اين دو کشور را ملزم به اعلام سياست خود در قبال ايران نمود. و اين الزام سياسي هنوز كه انقلاب پيروز نشده است، گرفته شد و عربستان و عراق براي رويارويي و مقابله با اثرات انقلاب پيماني را بستند. پيماني که در آن براي مقابله با کليه عواقب انقلاب ايران اعراب منطقه را هماهنگ و بسيج مي‌ساخت،‌ درست در روز 22 بهمن!

«در ايران هر کاري ممکن است و انقلاب ايران رژيم‌هاي منطقه را زير و رو خواهد کرد.» ... «انقلاب ايران زلزله‌اي است که اثرات آن بعدها به اسراييل وارد خواهد شد.» اين دو جمله‌اي بود که از زبان فرانسوا متيران رييس جمهور فرانسه و موشه‌دايان وزير امور خارجه اسراييل و خطاب به سران دنيا خارج شد. اين جمله‌ها درست دو روز پس از پيروزي انقلاب گفته شده است. جملاتي که تمام ترس و هراس سران دنيا را از انقلاب اسلامي مي‌نماياند. «چه بايد مي‌کرد؟ آيا کشتن خميني و همراهان او مشکلي را حل مي‌كرد؟» اين پرسش را وزير انرژي آمريکا، جيمز شلزينگر، درست بيست روز پس از پيروزي انقلاب به خبرنگاران پاسخ داد: «حوادث ايران دگرگوني بزرگي را در جهان اينجا خواهد کرد. منافع حياتي آمريکا به خطر افتاده است. بايد بپذيريد که از ما کاري برنمي‌آمد. در ايران مداخلة نظامي هم شاه را نجات نمي‌داد. و چنين مداخله‌اي، رژيم جانشين پس از شاه را راديکال‌تر و تندتر نموده و جهان اسلام را يک پارچه مي‌ساخت» به راستي امام خميني و همراهان راستين او چه امکانات و قدرتي داشتند که سران تا بن دندان مسلح دنيا به عجز و ناتواني خود در برابر چنين امّت و رهبري اعتراف مي‌کنند؟ CIA، موساد، KGB، ايننتليجنت‌سرويس و ديگر سازمان‌هاي جاسوسي دنيا، نخستين بار پس از جنگ جهاني دوم، يعني پس از نيم قرن، يک بار ديگر براي خشکاندن ريشة يک امت، دست به کار شده بودند. آشوب، بحران، ترور و سپس جنگ. اين پروسه به خوبي مي‌توانست همه قوا و فکر رهبران انقلاب را به خود مشغول سازد. اما در اين ميان صدام حسين، جانشين فرماندهي حزب بعث بهترين گزينه‌اي بود، که مي‌توانست نقش خود را بازي کند. مهره‌اي هم‌پيمان با شوروي، آمريکا، اسراييل، فرانسه، آلمان، انگليس و مهم‌تر از همه اعراب! شايد در تاريخ سياسي يکصد ساله گذشته، چنين شخصيت سياسي چند منظوره‌اي وجود نداشته است. درست پانزده روز پس از پيروزي انقلاب نخستين تهاجم مرزي عراق توسط هواپيماها و هلي‌کوپترهاي عراق به منطقه مرزي سيرين، در کردستان و غارت روستاها و ربودن هفت ايراني انجام گرفت، درست پس از پانزده روز! آمريکا آشکارا حيات و بقاي خود را در خطر مي‌ديد. اين احساس خطر و وحشت آمريکا ناشي از قاطعيت و توفندگي حرکت امام داشت. تا جايي كه سفارت آمريكا در گزارش محرمانه از به کاخ سفيد درست در يک ماه پس از پيروزي انقلاب نوشت: «آيت‌الله خميني همواره و پي‌در‍‌پي خواستار قطع دست آمريکايي‌ها، که کارهاي شيطاني مي‌کنند، گرديد. از لحن و عمل آيت‌الله پيداست که او مي‌خواهد آخرين ردّ پاهاي آمريکا را در ايران نابود سازد!»

 

تهاجم عراق به ايران تا سال 1359 به صورت مرتب و مستمر همه ماهه در تمام نقاط مرزي ايران، با سکوت و پشتيباني پنهان آمريکا انجام گرفت تا سرانجام، تسخير لانه جاسوسي آمريکا، بهانه‌اي شد تا سران کاخ سفيد اجازه حمله به ايران و فتح قادسيه را به سردار مغرور و جوان عرب صادر نمايند تا قلدر تکريت در سه روز ايران را تصاحب نمايد! اين وعده‌اي بود که او در شهريور 1359 پس از پاره کردن قرارداد الجزاير به فرماندهان ارتش بعث داده بود. تهاجم وحشيانه صدام آن‌چنان سران بي‌غيرت عرب و دنياي غرب را خرسند ساخت که با گذشت چند روز از آغاز اين جنگ، شادماني و جشن خود را نتوانستند، پنهان سازند.

 

حال آنکه براساس عرف بين‌الملل، عراق به ايران تجاوز نموده بود و کشورهاي بي‌طرف نه تنها صدام را محکوم نكردند، بلکه به حمايت همه‌جانبه از او پرداختند. مناخيم بگين نخست‌وزير اسراييل، در روز چهارم آغاز جنگ چنين گفته بود: «ما از درگيري ايران و عراق شديداً خرسند و شادمان هستيم.» پايان هفته نخست جنگ، ‌جيمي کارتر، با اظهار مطلبي کوتاه به دنيا نشان داد چه کسي در پس پرده جنگ، عراق را به جنگ با ايران روانه ساخته است. او گفت: «اميدوار هستيم که اين جنگ ايراني‌ها را بر سر عقل بياورد.» هشت سال بعد درست در سوم آبان 1366 کاسپار واين برگر، وزير دفاع آمريکا طي گزارشي محرمانه از مقاومت‌هاي جانانه ايراني‌ها در جنگ هشت ساله، از اعظاي کميته روابط خارجي سناي آمريکا خواست تا ايران را در شديد‌ترين تحريم‌ها قرار دهند. او گفت: «در صورتي که تحريم‌هاي در نظر گرفته شده قطع‌نامه شوراي امنيت اجرا شود، اميد مي‌رود که ريشه توانايي ايران براي ادامه جنگ به سرعت خشک شود و در چنين وضعيتي در واقع ريشه موجوديت ملت ايران نيز به خشکي مي‌گرايد!»

 

تخريب، ويراني، زور، ستم، بمباران، کشتار کودکان و زنان، هرگز نتوانست ريشه‌هاي ملتي كه آرمانهايش ريشه در زلال قرآن و معرفت علومي داشت بخشكاند. به راستي مردم ايران چه جرمي را مرتکب شده بودند که بايد به زور اسلحه و کشتار خونخوار تکريتي بر سر عقل مي‌آمدند و ريشة موجوديت‌شان سوزانده و خشکانده مي‌شد؟

 

نوام چامسکي، زبان‌شناس و تحليلگر آمريکايي پانزده سال پس از پايان جنگ پاسخ اين پرسش را به صورت آشکار اعلام کرد: «ايران در سال 1979 (1357) از خط قرمزهاي [آمريکا و دنيا] عبور کرد و با سرپيچي و عصيان از قواعد، مستقل شد. از اينجا بود که مي‌بايست ادب مي‌شد!» آن هنگام که اين سخن، حقيقت پنهان شده در قلب آمريکايي‌ها را آشکار ساخت، بسياري از بازماندگان جهاد و شهادت، بندبند کلمات نوراني حضرت روح الله (س) را در ذهن مرور نمودند، آن زمان که در نخستين روز جنگ يعني يكم مهر ماه 1359 چنين گفت: «اين جنگ جنگ با اسلام است، به هواداري کفر و يک همچو جنگي برخلاف رضاي خداست. ما جرممان اين است که با آمريکا مخالف هستيم اين جرمي است که پيش صدام بخشودني نيست، ‌اين است که برخلاف آمريکاست... جنگ با ايران جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است جنگ با رسول‌الله است و اين از اعظم محرماتي است که خداي تبارک و تعالي نمي‌گذرد از او ...»

اکنون سال‌هاست که از پايان جنگ مي‌گذرد و نه تنها ريشة اين ملت نخشکيده است، بلكه ميوه‌هاي شيرين آن، كام ملت‌هاي ستمديده را نيز شيرين كرده است و به اذعان همة دنيا تمامي ريشه‌هاي اعتقادي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي‌ ملت ايران، در جنگ مستحکم و پايدار شد. ملتي که با گذشت 10500 روز از پيروزي انقلاب هنوز که هنوز است اين جمله شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي را تکرار مي‌کند: «آمريکا از دست ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير!»