مجنون پي ليلاست هنوز(مجنون)
سه شنبه 17 آذر 1388 11:11 PM
ماندهام
چرا مجنون؟!... چرا هيچ اسم ديگري نه؟! چرا تا پايت را اينجا ميگذاري، اين خاك تو
را مثل خودش ميكند؟!... ديوانه، شيدا، مجنون... قصه مجنون مفصل است. بخشياش را
من راوي بايد مختصر بگويم و بخش اصلياش را خود تو بايد بروي و ببيني، با تمام
وجود. راستي مجنون! امروز تو بگو ليليات كجاست؟! □ راستش
كسي حرف ايران را جدي نميگرفت. مگر ايران چه ميخواست؟ هيچ، فقط حقش را. ميخواست
جامعه بينالملل حقوقش را به رسميت بشناسند؛ عراق به عنوان متجاوز شناخته شود،
تنبيه شود و همه خسارات را جبران كند. اما گوش شنوايي نبود. ايران مجبور بود كه يك
اهرم فشار براي به دست آوردن حقوق از دست رفته خود دست و پا كند. يعني چه؟ يعني
تصرف منطقهاي از خاك عراق كه براي عراق خيلي مهم باشد! □ امكانات
و تجهيزات عراق به يُمن كمكهاي غربيها خيلي زياد بود. از طرفي امكانات نظامي
ايران، محدود بود. محروميت ايران سبب ميشد كه فرماندهان ايراني، منطقهاي را براي
عمليات انتخاب كنند كه به فكر دشمن نرسد و توانايي لازم براي دفاع از خود را
نداشته باشد. به علاوه، منطقهاي باشد كه نيروهاي ايراني نيز به خوبي بتوانند
وظيفه خود را با درصد موفقيت بالا انجام دهند. و اين چنين شد كه منطقه هورالهويزه
(شمال بصره) انتخاب شد. اين انتخاب هر چند كه با عقل كلاسيك سازگار نبود، اما منطق
فرماندهان اين بود كه عراق توانايي مقابله با رزمندگان را در اين منطقه ندارد. □ عمليات
خيبر اينچنين در ساعت 20:30 روز سوم اسفند سال 62 با رمز «يا رسولالله(ص)» آغاز
شد. عراقيها فكرش را هم نميكردند و خيلي زود غافلگير شدند. پيشروي به سرعت انجام
ميگرفت. آتش دشمن در منطقه طلاييه آنچنان زياد بود كه شهيد ميثمي، مسئول حوزه
نمايندگي امام در قرارگاه خاتمالانبيا گفت: «هر كس در طلاييه ايستاد، اگر در
كربلا هم بود، ميايستاد.» □ شب
فرا رسيده است و آتش همچنان ميبارد. از گفتهها چنين برميآيد كه در دو جزيره
شمالي و جنوبي، حدود يك ميليون گلوله و خمپاره فرود آمده است، يعني جهنمي از آتش و
خمپاره. داستان، داستان شب عاشوراست. حاج حسين خرازي به نيروهايش دستور ميدهد
آنان كه ياراي ايستادگي و مقاومت ندارند، اگر ميخواهند ميتوانند شبانه بروند! «آن
شب، شب عاشوراي ياران خميني بود؟» □ گرچه
در عمليات خيبر، پيروزيهاي بسياري حاصل گشته بود، اما در حد انتظار نبود. به هر
حال براي دنيا ثابت شد كه اگر ايرانيها بخواهند، هر كار غير ممكني را ممكن
ميكنند. همين امر باعث شد كه صدام براي اولين بار در مقياس وسيع از سلاحهاي
شيميايي استفاده كند. «و چهرة شمر و حرمله و ابنزياد را بار ديگر برملا كند.» □ عمليات
خيبر بايد تكميل ميشد، اما چطور؟ در ساعت 23 روز بيستم اسفند سال 63، با رمز «يا
فاطمة الزهر(س)» عمليات بدر آغاز شد. دشمن اين بار آگاهتر از گذشته در منطقه حاضر
بود. اما ايرانيها هم تجربه زيادي بهدست آورده بودند. عمليات با سرعت
خارقالعادهاي پيش رفت، آنچنان كه حتي عدهاي تا آن طرف دجله هم رفتند، مثل
شهيد مهدي باكري «فرمانده لشكر عاشورا!» □ رزمندگان
پيشروي خوبي در مواضع دشمن داشتند، اما به علت مشكلاتي چون كمبود آتش پشتيباني، پس
از يك هفته، ناچار به عقبنشيني از اكثر مناطق شدند. □
مجنون پي ليلاست هنوز(مجنون)