سي و نه + يك (مجيد بقايي)
سه شنبه 8 دی 1388 8:05 PM
اسمش
مجيد بقايي بود. از آن بچههاي كله شق بود. ديپلم رياضي داشت، رشته شيمي هم قبول
شده بود، اما سال بعد دوباره از گروه علوم تجربي كنكور داد. فيزيوتراپي را در
دانشگاه اهواز خواند و در نهايت شد دانشجوي پزشكي دانشگاه جنديشاپور (چمران). □
مجيد
از همان ابتدا شده بود مسئول عمليات مسلحانه گروه. يك وقتهايي هم براي جلوگيري از
آشوب چماقداران شاه، گروه گشت و بازرسي ترتيب ميداد. براي تأمين مايحتاج مردم،
تعاوني تشكيل داده بود و خلاصه شده بود همه فن حريف بهبهان.
□
انقلاب
كه پيروز شد، مجيد رفت سراغ سرسپردههاي رژيم كه متواري شده بودند. دنبال سرنخ
بود. در كنار همه اين فعاليتها معتقد بود كه انقلاب به كار فرهنگي نياز دارد.
كانون نشر فرهنگ اسلامي را راه انداخت. نقاش، خطاط، طراح و مسئول تبليغاتش هم خودش
بود و چند نفر ديگر.
□
در
و ديوارهاي شهر، يادگاريهاي زيادي از مجيد دارند. رنگ برميداشت و در شهر دوره ميافتاد.
روي ديوارهاي شهر طرحهاي انقلابي ميكشيد. تا اوايل دفاع مقدس در جهاد سازندگي
بود. بعد رفت سپاه و كنار شهيد دقايقي، مشغول به كار شد. ارائه راهحلهاي ابتكاري
و مناسب او، همه را دلگرم و پرجوش نگه ميداشت.
□
مجيد
فرز بود. تا تصميم ميگرفت عمل ميكرد. مقيد بود به نماز اول وقت. كنار جاده، زير
آتشباران دشمن، توي كانالهاي باريك و... فرقي نميكرد، او بايد نمازش را ميخواند.
رفقايش ميگويند: قانع بود، متواضع بود، با وقار، منصف، كم توقع و... .
□
اين
آخريها شده بود فرمانده قواي يكم كربلا. همراه شهيد باقري بود. براي شناسايي رفته
بودند كه گلوله توپ مستقيم مهمان سنگر آنها ميشود.
□
ميگفتند مجيد يك دفترچه داشت كه مطالبي در آن مينوشت. دفترچه آقاي دكتر را كه بعد از شهادتش باز ميكنند، ميبينند كه اسم 39 شهيد را در آن نوشته. چهلمياش خودش بود: دكتر مجيد بقايي. محل شهادت: فكه، تاريخ 9/11/1361.