سایت تبیان:
آزمايش مردم

بيم از كشته شدن

آمادگي و استعداد مردم

خالي نماندن زمين از حجت

نداشتن يار و ياور

تعهد نداشتن نسبت به حاكمان جور

غيبت ولي عصرعليه السلام از رازهاي بسيار پيچيده اي است كه با ظهور او همه حقيقت روشن مي گردد. "عبدالله بن فضل هاشمي" مي گويد امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غيبتي خواهد داشت، به طوري كه گمراهان در شك واقع مي شوند.

سئوال كردم: چرا؟

فرمود: اجازه بيان علتش را نداريم .

گفتم: حكمتش چيست؟

با توجه به اين آيه، خداوند متعال در هر زمان و دوره اي، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار مي دهد تا مومنين واقعي از متظاهرين به دين و ايمان مشخص شوند. امتحان الهي در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و كمال عقلي مردم آن زمان است. در دوران غيبت كبري، با غايب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پايداري نسبت به دين امتحان مي شوند تا منتظرين واقعي از غير واقعي تميز داده شده و هر كدام پاداشي در خور موفقيت در اين امتحان به دست آورند.



 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در جمعه 29 آبان 1388  ساعت 8:23 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



 

نام: محمّد.

پدر: امام حسن عسكرى(ع).

مادر: نرجس().

القاب: حجت، خاتم، صاحب الزّمان، قائم، منتظَر، و از همه مشهورتر مهدى.

شكل: چون ستاره درخشان نورانى، و داراى خالى سياه بر گونه راست.

زاد روز: شب نيمه شعبان 255، هنگام طلوع فجر.

زادگاه: شهر سامراء.

غيبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال.

نمايندگان: چهار نفر از شخصيّتهاى شيعه به نامهاى:

1 ــ ابو عمرو، عثمان بن سعيد بن عمرو عمرى اسدى، وكيل و نماينده پيشين امام هادى و امام عسكرى عليهما السّلام.

2 ــ فرزند او، ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعيد، در گذشته304.

3 ــ أبوالقاسم، حسين بن روح بن ابىبحر نوبختى، در گذشته326.

4 ــ ابوالحسن على بن محمد سمرى، در گذشته329.

محل اقامت نامبردگان بغداد، و كليّه امور شيعيان و خواستهها و نامههاى آنان به وسيله اين چهار نفر انجام و ردّ و بدل مىشد; و آرامگاه آنان نيز در بغداد مشهور است.

غيبت كبرى: با در گذشت چهارمين نماينده و سفير آن حضرت از سال 329 آغاز گرديد; و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قيام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.

نمـايندگان و وظـيفه مردم در دوران غيبت كبرى: كسيكه فقيه خويشتن دار، مخالف هواى نفس، و فرمانبر امر خداوند باشد، او نماينده امام زمان است; و بر ديگران لازم است از او پيروى كنند; زيرا اينگونه افراد از طرف امام بر مردم حجّتاند، و امام از طرف خداوند بر آنان حجت باشد().

هنگام ظهور: آنگاه كه منادى حقّ از جانب آسمان ندا دهد: حقّ با آل محمّد است. نام مهدى بر سر زبانها افتد; مردم دلباخته او شوند; و از كسى جز او سخن نگويند.

محل ظهور: مكّه معظّمه.



 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در جمعه 29 آبان 1388  ساعت 9:13 AM
نظرات 0 | لینک مطلب



یاران امام زمانهر یك قوة چهل مرد را دارند
دل‌هایشان مانند پارة آهن یا پارة فولاد محكم می‌گردد
از شیر دلیرتر می‌شوند
از نیزه‌ كاری‌تر خواهند بود
شمشیر آن‌ها از آسمان می‌آید، در حالی كه اسامی خود و پدراشان بر روی آن‌ها نوشته شده است
عاشق و مطیع امام(ع) هستند مانند اطاعت یك كنیز از مولایش
بر روی زمین كه راه می‌روند زمین افتخار می‌كند و می‌گوید «مرّ بی صاحب القائم؛ یاور حضرت قائم(ع) از من عبور كرد.»
اگر بر كوه‌ها بگذرند، كوه‌ها در هم فرو ریزند
دست از شمشیرهای خود باز نمی‌گیرند تا آن كه خدای تعالی راضی شود
پارسایان شب
شیران روز
اینان تنها از خدای متعال می‌ترسند
فریاد «لا إله إلّا الله» آنان بلند است
همواره آرزوی شهادت را دارند
بادهای مختلف آن‌ها را از مسیر حق جدا نمی‌كند
اكثر این 313 نفر جوانند
اكثر این 313 نفر عجمی هستند
شعار یاران حضرت مهدی(ع)، «یالثارات الحسین؛ بیاید به خون‌خواهی حسین» است.

پی‌نوشت‌ها:
1. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر؛ معجم الاحادیث الامام المهدی ج1، ص393؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص334 و 307؛ بلخی حنفی، سلیمان، ینابیع المودة، ص509


 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در پنج شنبه 28 آبان 1388  ساعت 8:23 AM
نظرات 0 | لینک مطلب



. نقش سازنده انتظار
انتظار منجى موعود از سويى عاملى براى پايدارى و شكيبايى در برابر سختى‏ها و مشكلات عصر غيبت و از سويى ديگر عاملى براى پويايى، تحرك و آماده‏باش هميشگى شيعيان است. براساس تعاليم ائمه معصومين، عليهم‏السلام، منتظر بايد هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد كه هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پيشگاه حجت خدا حاضر شود.
به عبارت ديگر انتظار ظهور حضرت حجت، عليه‏السلام، در آينده‏اى نامشخص هم بيم‏دهنده و هم نويدبخش است. بيم‏دهنده است؛ چراكه منتظر با خود مى‏گويد: شايد همين سال، همين ماه و يا همين روز ظهور رخ دهد و لذا بايد آماده حضور در پيشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و اميدبخش است؛ چراكه منتظر با خود مى‏انديشد: شايد در آينده‏اى نزديك ظهور واقع شود و سختى‏ها و مشكلات او به پايان برسد و لذا بايد پايدارى و مقاومت ورزيد و تسليم جريان‏هايى كه در پى غارت همه سرمايه‏هاى ايمانى و اعتقادى‏اند نشد.
آنچه درباره نقش سازنده انتظار گفته شد تنها زمانى مفهوم خود را بدرستى باز مى‏يابد كه بدانيم در مذهب شيعه ?منجى موعود? تنها به عنوان انسان برترى كه در آخرالزمان زمين را از عدالت پر مى‏سازد و انسان‏هاى در بند را رهايى مى‏بخشد مطرح نيست؛ بلكه در اين مذهب او به عنوان تداوم‏بخش رسالت انبيا، وارث اولياى الهى و در يك كلام ?حجت خدا? بر50روى زمين نيز مطرح است. حجتى كه زنده، شاهد و ناظر بر اعمال آدميان است و بنابراين نقش او در زندگى فردى و اجتماعى انسان‏ها تنها به آخرالزمان و زمان ظهور منحصر نمى‏شود و وجود او در لحظه‏لحظه زندگى ساكنان زمين نقش دارد.
به اعتقاد شيعه حجّت خداوند بر روى زمين از طرفى دليل و راهنماى آشكار مردم به سوى صراط مستقيم و از طرف ديگر ملاك و معيارى است كه انسان‏ها مى‏توانند با رجوع به او ميزان انطباق خود را با دين خدا بسنجند.
با توجه به اين مفهوم آنكه در انتظار ظهور حجّت است خود را مكلف مى‏كند كه تا همه مناسبات فردى و جمعى‏اش انعكاس انتظارش باشد؛ زيرا در غير اين صورت انتظار مفهوم خود را از دست مى‏دهد و به لقلقه زبان تبديل مى‏شود. منتظر نمى‏داند حجت خدا كدامين روز مى‏آيد؛ اما مى‏داند بايستى چنان زندگى كند كه هر زمانى ايشان ظهور كرد اعمال و شيوه زندگيش را بپذيرد.
به بيان ديگر تنها كسانى در زمان ?ظهور? سربلندند كه در زمان ?غيبت? در جهت تأمين رضايت مولايشان تلاش كرده باشند.
اين معنا را بصراحت مى‏توان از قرآن و روايات استفاده كرد. در يكى از آيات قرآن كريم آمده است:
روزى كه برخى نشانه‏هاى خدا آشكار شود، ايمان كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكى انجام نداده است، براى او سودى نخواهد داشت. بگو چشم به راه باشيد، ما نيز چشم به راهيم.
51در ذيل آيه يادشده، روايات متعددى به طريق شيعه و اهل سنّت نقل شده كه در آنها ?روزى كه برخى نشانه‏هاى خدا آشكار شود? به زمان ظهور حضرت مهدى، عليه‏السلام، تفسير شده است.
52از جمله در روايتى كه از امام صادق، عليه‏السلام، در تفسير آيه مزبور وارد شده، چنين آمده است:
مراد از نشانه‏ها امامان هستند و آن نشانه‏اى كه انتظار كشيده مى‏شود، قائم، عليه‏السلام، است. در آن زمان ايمان


 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در شنبه 23 آبان 1388  ساعت 5:25 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



استاد سيد محمد جواد مهرى

او را چگونه بستايم كه بزرگتر از ستايش است و درباره او چه بگويم كه هرچه گويم نمى از يم و قطره‏اى از درياى بى كران فضل و كمال او بيش نيست.

او است‏حجت‏بزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمام‏انبيا و اوصيا و جانشين همه پيامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبين احكام دين، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقيقت، تالى تلو قرآن،بقيه الله فى الارض، صاحب الزمان و خليفه الرحمن. او است: منصور.. مويدبه تاييدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر..

پناهگاه امت.. انتقام گيرنده مظلومان..

پشتيبان محرومان.. برهان الهى.. سيد و سرور همگان.. امير اميران.. قاتل‏ستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود كننده تمام بدعت‏ها، ضلالت‏ها،گمراهى‏هاو گمراهان و خلاصه او است احيا كننده ميراث رسول خدا و معصومان عليهم‏صلوات الله. او پرچمدار حق است كه هر كه زير لوايش قرار گرفت‏به كرانه‏نجات مى‏رسد و هر كه از او دورى جست، در ظلمتكده گمراهى غرق خواهد شد.

مهدى طاووس اهل بهشت است و از سيماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان وزمين مى‏تابد.. او همان كوكب درى و ستاره درخشان است كه شرق و غرب جهان‏به او فروزان است.

امام رضا عليه السلام چنين مى‏ستايدش: «او شبيه من و شبيه حضرت موسى است.بر او جامه‏اى از نور پوشانده شده كه از شعاع قدس الهى مى‏افروزد. اوخلقتى معتدل و ميانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسول‏خدا است.»

وجود مباركش رحمت است‏بر مومنان و صالحان و نقمت است‏بركافران و تبهكاران. خداوند بوسيله او مردگان را زنده و كوردلان را بينا وگمراهان را هدايت مى‏كند.



 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در شنبه 23 آبان 1388  ساعت 5:22 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



 

  images%5B34%5D.jpg
ايمان به حضرت مهدى (عليه السلام) سبب رشد فكر و اميد است، ايمان به مهدى موعود و احتمال آنكه هر ساعتى ممكن است آن حضرت ظهور فرمايد در پاك دلان و شايستگان اثرى ژرف و سازنده دارد; آنان خود را آماده مى سازند و از ظلم ها و تجاوزها دورى مى جويند و به عدالت و برادرى عشق مىورزند تا توفيق يارى امام(ع) و درك محضرش را بيابند و از ديدار و زيارتش محروم نشنود و به آتش دورى و ناخوشنودى آن گرامى نسوزند. ايمان به حضرت مهدى(ع) كه زير بار هيچ حكومتى از حكومتهاى فاسد و ستم پيشه نرفته است حالتى در پيروانش بوجود مى آورد كه در برابر هر ظالم و طاغوتى مقاومت كنند و زير بار او نروند و او را نفى نمايند.
ايمان به ظهور آن گرامى نبايد موجب شود كه مسلمانان امور را به آينده واگذار كنند و گوشه گيرى و انزوا پيش گيرند و در امور امروز و فردا و تسلط كفار واشرار را بپذيرند واز كوشش در راه ترقى عملى و صنعتى دريغ ورزند و به اصلاحات اجتماعى دست نزنند.
اين پندار كه ايمان به ظهور مهدى (عليه السلام) موجب سستى و مسامحه و فتور مى گردد باطل است، مگر امامان معصوم و شاگردان پرتلاش و پايدار آنان به ظهور قائم (عليه السلام) ايمان نداشتد، مگر علماء بزرگ اسلام به آن گرامى معتقد نبودند; در عين حال از كوشش باز نمى ايستادند وبراى اعلاى كلمه اسلام از هيچ فداكارى و تلاشى خوددارى نمى كردند، و هرگز از مسؤليتهاى خويش طفره نمى رفتند و به وظايف سنگين خود مى پرداختند و نقش سازنده خويش را با كمال اميد پياده مى كردند.
مسلمانان صدر اسلام از پيامبر عزيز اسلام شنيده بودند كه اسلام پيش مى رود و فتوحاتى بزرگ در پيش دارند، اما اين بشارتها موجب سستى و كناره گيرى آنان نشد بلكه بر تلاش آنان افزود و با پايمردى و فداكارى به هدف رسيدند.



 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در جمعه 22 آبان 1388  ساعت 8:57 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



 
     
حضرت مسيح است كه هر يك علامت ديگري و نشانه و شرط ظهور و نزول و حضور ديگري است و مانند خورشيد و نور با يكديگر جز با ظهور و حضور ديگري به وقوع نمي‌پيوندد و تحقق نمي‌يابد. و اين خود بهترين دليل و شاهد بر ادعاهاي بي‌اساس و ساختگي كساني است


طبق روايات متواتر اسلامي، آن بزرگوار داراي دو غيبت است:
غيبت صغري و غيبت كبري و در عصر غيبت صغري رابطه با آن حضرت(ع) توسط نواب خاصشان برقرار مي‌شد و در عصر غيبت كبري آن حضرت داراي نواب عام است و صفات ايشان نيز به طو كلي و كامل تعريف شده است.
ولي درباره حضرت مسيح كه بحث غيبت و يا مباحث مشبه مطرح نيست بلكه در تعبير قرآن كريم آمده است:
و ما قتلوه و ما صلبوه ولكن شبّه لهم... بل رفعه الله إليه.5
و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند، وليكن امر بر آنان مشتبه شد... بلكه خدا او را به سوي خود بالا برد، و خدا توانا و حكيم است.
و در روايات ما بحث نزول حضرت مسيح(ع) است، نه ظهور آن بزرگوار. و اين دو تعبير و عنوان بسيار متفاوت است كه يكي نشانگر غيبت و ديگري نشان‌دهنده عروج و رفع الي الله و نزول مجدد است.
مسيح در خدمت حضرت مهدي(ع)
ضرورت همة اديان الهي ظهور منجي حقيقي در آخرالزمان است و وعده خداوند و پيامبران بزرگ الهي در ظهور آن بزرگوار و برقراري صلح و عدالت در جهان است.



 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در جمعه 22 آبان 1388  ساعت 8:54 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



  شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائكه ، شما را مراقبت می كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند. 
  شاید این وصفی كه برای حضرت صاحب (سلام الله علیه) ذكر شده است دنبال همین آیه شریفه كه می فرماید كه:

 قل انما اعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی

 
دنبال  همین معنا باشد كه همه باید قیام بكنیم، قیام واحد كه بالاترین قیام همان آن شخص واحداست و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. 
  می گویند والعصر ان الانسان لفی خسر عصر، انسان كامل است، امام زمان (سلام الله علیه) است یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به  انسان كامل



 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در جمعه 22 آبان 1388  ساعت 8:50 PM
نظرات 0 | لینک مطلب




     
معروفترين و جامعترين آنها اين است كه هرج و مرج در همه چيز دنيا مشهود مى گردد.
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد چنانكه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن ، باعث انقلاب مى گردد، اين موضوع در ضمن يك روايت جامع بطور مشروح بيان شده و امام صادق عليه السلام آن را در 119 ماده بيان كرده است .


بر گرفته از کتاب : حضرت مهدى عليه السلام فروغ تابان ولايت
مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى

وقت ظهور آن حضرت معلوم نيست ، و حتى مطابق روايات كسانى كه وقت ظهور را تعيين كنند، دروغگو شمرده شده اند. (110)
ولى نشانه هايى به عنوان علائم در روايات بسيار آمده كه مربوط به مدت اندكى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است ، اين نشانه ها بسيار زيادند (111) كه معروفترين و جامعترين آنها اين است كه هرج و مرج در همه چيز دنيا مشهود مى گردد. (112)
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد (113) چنانكه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن ، باعث انقلاب مى گردد، اين موضوع در ضمن يك روايت جامع بطور مشروح بيان شده و امام صادق عليه السلام آن را در 119 ماده بيان كرده است و اينك ترجمه روايت :

حضرت امام صادق عليه السلام به يكى از يارانش فرمود:
1- هرگاه ديدى : حق بميرد و طرفدارنش نابود شوند.
2- و ديدى كه : ظلم همه جا را گرفته .
3- و ديدى كه : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4- و ديدى كه : دين همچون ظرف تو خالى ، و بى محتوا شده است .
5- و ديدى كه : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6- و ديدى كه : كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند.
7- و ديدى كه : چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مى كنند.
8-و ديدى كه : افراد با ايمان سكوت كرده و سخنشان را نمى پذيرند.
9- و ديدى كه : شخص بدكار، دروغ گويد، و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى كند.
10- و ديدى بچه ها، بزرگان را تحقير كنند.
11-و ديدى كه : قطع پيوند خويشاوندى شود.
12- و ديدى كه : بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13- و ديدى نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان مى كنند.
14- و ديدى كه : زنان با زنان ازدواج نمايند.
15- و ديدى كه : مداحى دروغين از اشخاص ، زياد شود.
16- و ديدى كه : انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود.
17- و ديدى كه : افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤ منين ، به خدا پناه مى برند.
18- و ديدى كه : همسايه به همسايه خود اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود.
19- و ديدى كه : كافر به خاطر سختى مؤ من ، شاد است .
20- و ديدى كه : شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداوند متعال نمى ترسند



 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در جمعه 22 آبان 1388  ساعت 8:39 PM
نظرات 0 | لینک مطلب




متأسفانه تاريخ وفات عثمان بن سعيد مانند تاريخ ولادتش به طور دقيق معلوم نيست و مورخين و نويسندگان با ذكر تاريخ هاى احتمالى از كنار اين مسأله رد شده اند.

ممكن است مشخص نبودن تاريخ وفات عثمان بن سعيد خاطر روش زندگى او بوده كه به طور مخفيانه و در تقيه زندگى مى كرده و در مسائل مختلف (به ظاهر) كمتر دخالت مى كرد.

�سالهاى وفات عثمان بن سعيد را 265 هـ ، 267هـ و 280 هـ. ق. نوشته اند. اما آنچه كه مشهور است و از تاريخ نيابت نائب دوم به دست مى آيد سال 267 هـ. ق به واقع نزديك تر به نظر مى رسد.


 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در پنج شنبه 21 آبان 1388  ساعت 8:46 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



ضرورت انتظار
عقيده به ظهور مصلح و آمادگى براى يك انقلاب جهانى ، آن قدر حياتى و لازم بوده است كه پيشوايان دينى انتظار را استراتژى مهم اين برهه ى تاريخى دانسته و حكم و دستور به آن در دوران غيبت داده اند.(?) اهميت و ضرورت دوره ى انتظار را مى توان از زواياى مختلف بررسى كرد:
الف - توجه به معنا و حقيقت انتظار، دريچه اى است براى رسيدن به اين مهم . همان طورى كه قبلا به طور كامل بحث شد، انتظار يك دوره ى آماده سازى و زمينه سازى است و هر انقلاب و حركتى كه اين دوره را پشت سر نگذاشته باشد ابتر و ناقص و بى ثمر خواهد بود. ما كسانى را مى بينيم كه به پا ايستاده اند و راه افتاده اند، ولى دوره انتظارى نداشته اند. گويا چيزى نمى خواسته اند و تنها بر اساس جوّ محيط و جريان حاكم به رفتن وادار شده بودند. اين ها بدون انتظار و بدون آماده باش در گام هاى اول گرفتار شده اند و به خودخورى و فرار از خويشتن رسيده اند و آخر سر در زير فشار ابهام ها و اشكال ها، در مرحله فكر و اعتقاد، در مرحله ى ظرفيت و تحمل ، در مرحله ى طرح ريزى و در مرحله ى عمل ، از كمبود امكانات گرفته تا نيازهاى اقتصادى و نيازهاى تخصصى و علمى و حتى آمادگى بدنى و توانايى جسمى ، در زيربار اين فشارها و ابهام ها، به انزوا و فرار از كار و جدايى از عمل روى آورده اند. طبيعى است آن ها كه عمل زده بودند، بعدها با نفرت ، عرفان زده ، فلسفه زده و علم زده و كلاس زده هم بشوند و به دنبال پناه گاهى بگردند. كه باز هم طبيعى است كه به پناهى نرسند و سرگردان بمانند


 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در چهارشنبه 20 آبان 1388  ساعت 10:56 PM
نظرات 0 | لینک مطلب




«عثمان بن سعيد» پس از سالها خدمت خالصانه و صادقانه بنابر مشهور در سال 267 هـ. ق. درگذشت. و شيعيان در غم و اندوه فراوانى فرو رفتند و با قلبى اندوهگين پيكر او را به خاك سپردند.

�مراسم غسل و كفن و نماز او را فرزند برومندش «محمد بن عثمان» عهده دار بود. در غم چنين انسان متّقى و پارسا، امام زمان عليه السلام هم عزا دار شد و از ناحيه مقدسه در اين مورد توقيعى به اين مضمون صادر شد:

«... اِنّا لِله وَ اِنّا أليه راجِعوَنَ، تسليماً لِأمرِهِ و رضاءً بقََضائِهِ، عاشَ أبوكَ سَعيداً وَماتَ حميداً فَرحِمَهُ اللهُ وَ الْحَقَهُ بأوليائِهِ وَ مَواليه عليهم السلام.

فََلَم يَزلْ مُجتهِداً فى أمرِهِم، ساعياً فيما يُقَرِّبُهُ اِلى اللهِ عزَّوجلّ و اِليهم- نَضّر اللهُ وجهَهُ وَ أقالَهُ عَثرتَهُ.» همه ما از خدائيم و بسوى او بر مى گرديم تسليم فرمان خدائيم و راضى به قضاء او.

�پدرت سعادتمندانه زندگى كرد و به نيكى از دنيا رفت. خداى رحمتش كند و به أولياء و دوستدارانش ملحق نمايد، كه او همواره در راه آنها در تلاش بود و در به دست آوردن چيزى كه به خداى متعال نزديكش مى كرد كوشا بود خداوند روى او را درخشنده و از لغزايش درگذرد.

در قسمت ديگرى از همين توقيع چنين آمده: « أجْزَلَ اللهُ لكَ الثَّوابَ وأحْسَنَ لك الغَراءَ رُزِئتَ و رُزِئنا و أوْ حَشَكَ فِراقُهُ و أوحَشَنا فَسَرَّهُ فى مُنقَلَبِهِ كانَ مِن كمالِ سَعادتِهِ أَنْ رَزَقَهُ اللهُ عزَّوجلَّ وَلداً مِثلُك يَخلِفهُ مِنْ بَعْدِهِ و يَقوم مَقامَه بأمرِهِ و يَتَرحَّمُ عليه:

( خطاب به فرزند او و محمد بن عثمان) خداوند به تو أجر فراوان و صبر نيكو عنايت كند تو در غم از دست دادن پدرت عزا دارى ما نيز چون تو عزا داريم، فراق و جدايى او تو را مضطرب و نگران كرده ما هم در غم او نگران ايم.

�از كمال سعادت او اين بود كه خداوند فرزندى چون تو به او عنايت فرمود كه در جايش نشينى و منصب او را به عهده گيرى.
 


 نگاشته شده توسط منيژه اشجاري در دوشنبه 11 آبان 1388  ساعت 8:33 PM
نظرات 0 | لینک مطلب