كار وتلاش وجهاد اقتصادی



عقلانيت و جهاد اقتصادي در پرتو دين

نويسنده : علي مهاجر طوسي  /  منبع : جام جم آن لاین
 
صرف نظر از آرمان تحقق عملي اقتصاد اسلامي در جوامع مسلمان ، دستيابي به الگوي نظري جامع آن ، هدف بسياري از اقتصاددانان مسلمان بوده است.

محققان بسياري به بحث اقتصاد اسلامي وارد شده اند که رويکردهاي هر يک از آنان ادبيات خاص و نيز نقاط ضعف و قوت خود را داراست.

با اين همه چنان که پيداست براي برداشتي جامع و مانع از اقتصاد اسلامي هنوز به فرصت نيازمنديم. يکي از رويکردهاي مزبور در حوزه تحقيقات اقتصاد اسلامي به زبان فارسي رويکرد محققان حوزوي است که پس از سالها ممارست در علوم مختلف اسلامي وارد فضاي مباحث اقتصاد اسلامي شده و به تلاشي جدي براي نقد و اصلاح ادبيات اقتصادي با توجه به مفاهيم و ارزشهاي اسلامي دست زده اند.

ويژگي عمده اين رويکرد، به رغم سرشاربودن از مفاهيم ديني و آيات و روايات ، دوربودن از فضاي واقعي اقتصاد يا پديده ها و مناسبات اقتصادي جامعه است که مقدمه اي ضروري براي درک عميق و تحليل صحيح اقتصادي است.

همچنين حجم بالايي از مطالب توليد شده در اين رويکرد به مطالعه تطبيقي مفاهيم و مباني نظري دانش اقتصاد معطوف است ؛ به عنوان مثال مباحث مالکيت ، کميابي يا پريابي به عنوان موضوع اصلي علم اقتصاد، مباني و اهداف نظام اقتصادي ، توزيع درآمد و ثروت و عدالت اجتماعي از موضوعاتي هستند که در صفحات بيشتر اين تحقيقات به چشم مي خورد.

شايد به عنوان کليدي ترين وجه مميزه اين نگرش بتوان به اين نکته اشاره کرد که مباحث مطرح در آن هيچ گونه چالشي با نظام اقتصادي سرمايه داري که در واقعيت جامعه ساري و جاري است ، ايجاد نمي کند (بجز استثناهايي مثل بحث بانکداري که البته آن هم به نوبه خود داراي نواقص و مشکلات جدي است).

البته اين به معناي آن نيست که در نظر ما هرگونه الگوي اسلامي اصالتا بايد به نوعي با الگوهاي مدرن و غربي تعارض داشته باشد. خير؛ بلکه ما به اين مساله به عنوان يک علامت سوال و محل ترديد مي نگريم.

علاوه بر اين نبايد فراموش کرد که وجود مجموعه اي از معضلات در نظام اقتصاد سرمايه داري بوده است که ما را به سمت ايده جديدي از اقتصاد که الهام گرفته از مباني ديني باشد، سوق داده است ؛ پس بايد انتظار داشت راه حل جديد ويژگي هاي متفاوتي از راه حل حاکم و متعارف داشته باشد.

يکي از مفاهيم اقتصادي که به زعم محققان اين رويکرد، با معيارهاي اقتصادي اسلام ناسازگاري دارد، مفهوم نفع شخصي و سودجويي است که بنيانگذاران علم اقتصاد و اخلاف آنان تا امروز آن را به عنوان موتور محرک فعاليت هاي اقتصادي جوامع دانسته و مي دانند. به اعتقاد فيزيوکرات ها محرک انسان نفع شخصي اوست که در زندگي مانند چراغي راهنماي او خواهد بود.

انسان با استفاده از عقل خود نفع شخصي خود را جستجو مي کند. برهان عقلي راهنماي فعاليت انسان است و فکر تمتع بيشتر، توجيه فعاليت هاي اقتصادي بشر است.»

همچنين باستيا، به عنوان يکي از اقتصاددانان کلاسيک مي گويد: «در بادي امر که انسان در جستجوي تامين نفع شخصي خويش است مي کوشد براي نيل به اين منظور هر چه بهتر و بيشتر تمايلات و نيازمندي هاي ديگران را دريابد و برآورده کند؛ زيرا تنها به اين طريق خواهد توانست حداکثر منفعت را به دست آورد. در اقتصاد آزاد، چگونگي نوسان قيمت ها بهترين راه شناسايي تمايلات مصرف کننده براي توليدکننده به شمار مي رود.»

و در نتيجه فعاليت اقتصادي انسان بدون آن که خود او بخواهد يا حتي بداند مطابق مصلحت و نفع جامعه است. اما با اين حال مفهوم نفع شخصي و سودجويي به عللي که درصدد جستجوي آن هستيم ، انعکاسي منفي و مخالف با مفاهيم و ارزشهاي اسلامي در اذهان بسياري از متفکران مسلمان داشته است.

جالب اينجاست که با مرور آيات و روايات شريفه نيز نمي توان شواهدي عليه اين مفهوم اساسي اقتصادي يافت ؛ بلکه بعکس لحن آيات شريفه قرآن و روايات معصومين عليهم السلام بيانگر اين است که خداوند دنيا و نعمات گوناگون آن را براي بندگانش آفريده است و انسان را به تلاش و کوشش براي ابتغاي فضل الهي و کسب رزق حلال تحريض و تشويق مي کند.

با دقت در نصوص ديني مي توان ادبيات مربوط به بحث را به 2 بخش تقسيم کرد. بخش اول آيات و رواياتي است که به خود مساله مال يا ثروت (و به تبع آن سود و منفعت اقتصادي) مي پردازد و بخش دوم به آثار و توابع مال يا ثروت ، به عبارت ديگر بخش دوم ناظر است بر مجموعه اي از قوانين تکويني و طبيعي که بر رابطه انسان و ثروت حاکم است ، مانند بسياري ديگر از قوانين تکويني حاکم بر جامعه و تاريخ.

آيات و روايات دسته اول يکسره مال را به عنوان يکي از نعمات الهي تلقي کرده و آن را امانتي نزد انسان مي شمارند (المال مال!... يضعه عندالرجل ودائع.)

در قرآن از مال با تعابير متعددي همچون نعمت ، رزق ، طيبات ، فضل ، رحمت ، حسنه ، خير و... ياد شده است ؛ همچنين نسبت به کسب آن - از راه حلال - تحريض شده است. (جمع /10)

در مجموع در ميان اين دسته از آيات و روايات نمي توان شاهدي در ذم و نکوهش ثروت يا سودجويي يافت. شايد اين آيات و روايات دسته دوم باشد که باعث شکل گيري نوعي نگرش منفي نسبت به مال ، سودجويي و ثروت اندوزي ميان انديشمندان مسلمان شده باشد: «کفار گفتند ما داراي اموال و اولاد بيشتري هستيم ، بنابراين ما عذاب نمي شويم.» (سبا/ 35)

«واي بر هر عيبجوي هرزه زبان ، که مالي اندوخته و دايم آن را مي شمارد، مي پندارد که ثروت او موجب جاودانگي او خواهد شد. هرگز چنين نيست. او در آتش عذاب الهي خواهد افتاد.»(همزه / 1 تا 5)

اما آيا اين تعابير بيانگر قبح ذاتي مال يا ثروت است؟ بايد گفت خير، بلکه اين دست مطالب درصدد بيان واقعيتي اجتماعي و تاريخي درباره ثروت است ، قانوني تکويني که از بدو پيدايش جامعه بشري بر رابطه انسان و مال حاکم بود و هست:

هرچه انسان بيشتر از ثروت و مال دنيا - و ديگر نعمات دنيوي - برخوردار شود، اين اموال ، بيشتر وي را از ياد خداوند و جهان ديگر غافل مي کند و چنانچه اين غفلت تشديد شود، باعث طغيان و سرکشي انسان نسبت به پروردگار خود مي شود: «همانا انسان که خود را بي نياز ببيند طغيان مي کند.»(علق/ 6)

اي کساني که ايمان آورديد، اموال و اولادتان شما را از ياد خدا غافل نکند و کساني که چنين کنند، همانا زيانکارانند.»(منافقون/ 9)

طبيعتا اين يکي از آثار مال و ثروت است و نقش و کارکرد مال در سنت اجتماعي و نظام اقتصادي جامعه بشري چنان گسترده است که بي ترديد بايد آن را يکي از ارکان حيات اقتصادي انسان دانست و به همين ميزان که مال و نهاد مالکيت از جايگاه طبيعي و عقلاني در نظم اقتصادي جامعه برخوردار است ، فعاليت اقتصادي ، کسب مال و توليد نيز داراي ارزش عقلي و اخلاقي است.

دليل ديگر شکل گيري نگرش منفي نسبت به مفهوم سودجويي ميان نظريه پردازان اقتصاد اسلامي ، وجود بار معنايي منفي در اين کلمه فارسي است که ريشه هاي آن را بايد از فرهنگ اقتصادي خود - به عنوان جزيي از تمدن اسلامي - جستجو کنيم.

شايد وجهه بارز اين فرهنگ ، تصور وجود نوعي تعارض ميان ثروتمندشدن و فعاليت اقتصادي سالم (کسب حلال) و به تعبير ديگر توام پنداشتن افزايش ثروت با حيله گري ، تقلب ، کم فروشي ، استثمار و ديگر بي عدالتي هاي اقتصادي باشد، در حالي که بر همگان روشن است که افزايش توليد و به تبع آن سود اقتصادي ، در يک نظام اقتصادي عادلانه (تضمين کننده طرق کسب حلال) هيچ گونه امتناع عقلي ندارد؛ اما اين که چرا در فرهنگ ما و بسياري از ديگر جوامع مسلمان تلاش براي بهبود وضع اقتصادي خود، ارتقاي کيفي کار، پيش بردن روشهاي توليد کالا و عرضه خدمات ، کسب رضايت هرچه بيشتر مشتريان و در نهايت ايجاد سودآوري بيشتر براي خود و جامعه اموري غريب و ناشناخته بوده و همچنان نيز هست و اين که چرا ثروتمند و کارآفرين مسلمان از جايگاه و شان اجتماعي بايسته خود برخوردار نيست ، نکات ظريفي است که مطالعات مستقل خود در باب جامعه شناسي اقتصاد و غير آن را مي طلبد.

دليل ديگر ما بر برداشت اشتباه اين گروه از محققان از موضع اسلام در قبال سودجويي و نفع شخصي ، اين است که ايشان خود نيز در نهايت به نوعي به مشروعيت و بلکه قداست اين مفهوم اذعان کرده اند: «از مجموع اين عبارات چنين به دست مي آيد که مال و ثروت از ديدگاه ارزشي و اخلاقي اسلام ، گرچه هدف مطلق نيست ولي وسيله اي لازم و ضروري براي رسيدن به هدفهاي مقدس و والا و مشروع قلمداد مي شود و به اين ترتيب قداست ، والايي و مشروعيت پيدا مي کند.»

با اين حال هنوز هم پذيرفتن نفع شخصي به عنوان يک اصل مسلم در تبيين و توصيه رفتارهاي اجتماعي اقتصادي انسان براي اين محققان بسيار ثقيل است ؛ بنابراين اقدام به جرح و تعديل مفهوم سودجويي کرده و با ابداع اصطلاح سودطلبي اظهار مي کند: «اسلام اين اصل را به عنوان يک حقيقت و سنت الهي در خلقت انسان پذيرفته ، ولي براي حل تضاد منافع شخصي و مصالح عمومي جامعه راه ديگري را پيموده است ؛ بدين گونه که مصداق سود و نفع را توسعه داده ، براساس ايدئولوژي و باوري که از فلسفه وجودي انسان و جايگاه و سرنوشت او به انسان مي دهد، معني و مفهوم سود در نظر او گسترش يافته ، شامل زندگي ديگر و دنياي پس از مرگ انسان نيز خواهد شد.»

در اين بيان ايراداتي نهفته است که در ذيل به آن اشاره مي شود. اول اين که در اين نگاه وجود تعارض ميان منافع شخصي و منابع اجتماعي به عنوان يک پيشفرض تلقي شده است.

دقيقا به همين دليل است که نويسندگان مزبور براي اصلاح تعارض به وجود آمده دست به تغيير تعريف سودجويي با عنوان سودطلبي زده اند.

حال آن که با دقت در انديشه فلسفي کلامي اسلام و ظرايف آن بر محقق آشکار مي شود که وجود اين گونه تعارض ها، دوگانگي ها و نقايص در طرح جهان بيني اسلامي و به تبع آن ايدئولوژي اسلامي يکسره مردود و غيرقابل پذيرش است.

ثانيا برخلاف پنداشت نويسندگان ، امتداد قلمروي بحث به جهان آخرت و زندگي اخروي هيچ تغييري در مفهوم سودجويي و نفع شخصي به وجود نمي آورد، مگر اين که قائلان آن در پيش زمينه ذهن خود باز هم وجود نوعي تعارض ميان نفع دنيوي و نفع اخروي را ثابت بپندارند.

به اعتقاد ما اين تعارض نيز هيچ گونه وجه اسلامي ندارد؛ البته خوانندگان محترم براي درک بهتر اين نکته بايد مفهوم اقتصادي سودجويي و نفع شخصي را در ذهن داشته باشند.

در مجموع بايد گفت مفهوم نفع شخصي و سودجويي به عنوان يکي از مباني مسلم رفتار اقتصادي انسان ، اصلي کلي درباره تمام آحاد و جوامع انساني است و تفاوت چنداني با آنچه در ادبيات اقتصادي غرب ذيل اين عنوان تعريف مي شود، ندارد، مگر اين که ما وقتي از انگيزه سودجويانه انسان سخن به ميان مي آوريم ، غافل از وجود مجموعه اي از بايدها و نبايدها در قالب حقوق و اخلاق اقتصادي نيستيم و اين مقررات ، ضوابط و هنجارهاست که سائق و هدايتگر اين انگيزه طبيعي انسان است.

اين اشتباه بسيار بزرگي است که تمايل غيرفطري اين انگيزه فطري و غريزي انسان را به انحراف از مسير عادلانه و زير پا گذاشتن قوانين حقوقي و بايسته هاي اخلاقي ، دال بر مذموم بودن خود اين انگيزه (سودجويي و نفع شخصي ) از نظر اسلام بدانيم.

آنچه اقتصاددان مسلمان شايسته است بيشتر نسبت به آن نگران باشد و تلاش خود را براي آن مبذول دارد، تنظيم و تدوين نظام حقوق اقتصادي اسلام است که با هدايت صحيح اين انگيزه به وديعه گذاشته شده الهي ، قادر است موجبات رسيدن اقتصاد به حداکثر کارآيي و عدالت را تامين کند.



جمعه 26 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

پیامک های سال نود 90 سال جهاد اقتصادی

در سال نود کار عبادی بکنیم همراهی دولت جهادی بکنیم در تحت لوای حضرت خامنه ای امسال جهاداقتصادی بکنیم.

 

خار در چشم امریکا و ایادی می کنیم زیر سایه ولی احساس شادی می کنیم کوری چشم سران فتنه و بیگاتگان جشم آقا ما جهاد اقتصادی می کنیم

 

بهر پیروزی ایران جان نثاری می کنیم امر رهبر را به روی چشم جاری می کنیم بعد سال همت و کار مضاعف پرتوان چشم آقا ما جهاد اقتصادی می کنیم.



جمعه 26 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

سه محور تحول اقتصادي در سال 90

در فرهنگ عامه گير سه پيچ معمولا به گره‌هايي در كار يا روابط اجتماعي اطلاق مي‌شود كه به سادگي رهايي از آن ممكن نيست.
سال 90 كه با تدابير حكيمانه‌ي مقام معظم رهبري سال جهاد اقتصادي نامگذاري شده است نويد بخش رهايي از مشكلاتي است كه نيازمند توان و كوشش بسيار زيادي است و از كارمندان و كاركنان دولت در هر رده‌اي ساخته نيست. با يك تقسيم ساده و كلي مي‌توان گره‌هاي اساسي را در اقتصاد به سه گروه اصلي و مهم تقسيم كرد و اين جهاد را در اين سه بخش اساسي تقسيم كرد:
الف- مبارزه با فساد اقتصادي
ب- اصلاح نظام مالي
ج- اصلاح نظام توزيع
الف- مبارزه با فساد اقتصادي: در بند اول اين تقسيم بندي مبارزه‌اي سخت و طاقت فرسا كه توان بسيار بالايي مي‌طلبد و همان طوري كه رهبر معظم انقلاب بارها اشاره فرموده‌اند: «حقيقتا كار مبارزه با مفاسد اقتصادي كار دشواري است» يك عزم جدي و راسخ براي مبارزه با كساني كه با تشكيل گروههاي فشار در پي دستيابي به خواستهاي نامشروع و دست اندازي به حقوق عامه مي‌باشند، لازم است. مفاسد اقتصادي باعث سلب اعتماد مردم و سرمايه‌گذاران به نظام اقتصادي و سياسي جامعه مي‌شوند. معمولا گروههاي غير رسمي و قدرتمندي به واسطه منافع نامشروع و سرشار تشكيل مي‌شود كه قدرت مقابله با اكثريت مقاومت‌ها را دارند. با توجه به شعارهاي رئيس جمهور در رابطه با مبارزه با مفاسد اقتصادي در سنوات گذشته، ورود معظم له به اين قضيه توان مضاعفي را به مجريان اين بخش داده است و اين نويد بخش مبارزه‌اي موثر با برهم زنندگان نظم اقتصادي كه احيانا داراي جايگاه سياسي هم مي‌باشند، مي‌باشد. رانت خواري دولتي يكي از مظاهر مفاسد اقتصادي است كه امتيازهايي اطلاعاتي در رابطه با برنامه‌هاي اقتصادي براي برخي از كساني كه دسترسي به اين اطلاعات دارند فراهم مي‌كند.
ب- اصلاح نظام مالي: يكي ديگر از شقوق اصلي جهاد اقتصادي كه در طرح تحول اقتصادي نيز بر آن تكيه شده است، اصلاح نظام مالي است كه متاسفانه در سالهاي پس از انقلاب ترمز اقتصاد بوده و به نوعي بسياري از آشفتگي‌هاي اقتصادي از اين بخش سرچشمه مي‌گيرد و به جرات مي‌توان گفت تحرك اقتصادي كه با تحريك سرمايه گذاري شروع مي‌شود كاملا منحرف و باعث ضعف اساسي در كليه بخش‌هاي اقتصادي شده است و به نوعي سياستهاي بانكي دقيقا در راستاي تحريم‌هاي بين‌المللي حركت كرده است، چرا كه نرخ بهره بانكي بالا مانعي اساسي در سرمايه گذاري‌هاي داخلي بوده است. تنها بهانه اين سيستم نرخ تورم دو رقمي بوده است. ولي آيا كسي هست كه اعتقاد داشته باشد كه براي از بين بردن تورم مي‌بايست نرخ بهره بانكي را افزايش داد؟ براي كاهش تورم مي‌بايست سرمايه گذاري را افزايش داد و در صورتي كه به مانند چند سال اخير نرخ بهره‌ها را افزايش داد دور تسلسل باطل ميان نرخ بهره و تورم هر روز زيادتر مي‌شود و متاسفانه همه زيرساختهاي اقتصادي روز به روز ضعيف‌تر مي‌شوند.
ج- اصلاح نظام توزيع: شاخه اصلي ديگري كه چنديست در اقتصاد ما نقش مخرب خود را بر جاي گذاشته است نظام توزيع است. در خوشبينانه‌ترين حالت و در بسياري از اقلام بيش از 70‌درصد قيمت كالاها مربوط به نظام توزيع است و در مخرب‌ترين حالات شاهد آن هستيم كه يك محصول از توليد كننده تا مصرف كننده قيمت چندين برابري را بدون ايجاد هر گونه ارزش افزوده شامل مي‌شود و همانند شمشير دو لبه‌اي عمل مي‌كند كه هم مصرف كنندگان و هم توليد كنندگان را تحت تاثير قرار داده است. از يك طرف با افزايش قيمتها قدرت خريد مصرف كنندگان كاهش مي‌يابد و از طرف ديگر به علت كاهش تقاضا توليدكنندگان نيز مجبور به ادامه فعاليت به حداقل ظرفيت خود مي‌باشند و از آن جايي كه اقتصاد مانند زنجير به هم مرتبط مي‌باشد، اين ضعف بزرگ ساير بخشها مانند اشتغال،‌تورم، ركود، سرمايه گذاري و ... را متاثر ساخته تا جايي كه بهاي تمام شده كالاها را تا حدي بالا مي‌برد كه قابليت رقابت با توليدات كمتر كشوري را باقي مي‌گذارد. نظام توليد باعث فقر مردم و ايجاد ثروتهاي نامشروع و بادآورده و البته قابل توجه براي عده‌اي كه نقش واسطه را دارند گرديده است. كاري كم زحمت و پردرآمد. در اين ميان مي‌بايست به شيوه‌هاي جديد توزيع تكيه كرد كه توليد كننده را به مصرف‌كننده متصل مي‌كند و حذف همه يا حداكثر واسطه‌ها را شامل مي‌شود.
به جرات مي‌توان گفت اين سه شاخه يا سه گروه اصلي اقتصاد ما بيش از 80 درصد مشكلات اقتصاد ما را شامل مي‌شوند و از آن جايي كه اقتصاد رابطه تنگاتنگي با ساير نظامها دارد، مي‌توان گفت ريشه بسياري از مشكلات اقتصادي،‌اجتماعي و سياسي در اين سه شاخه نهفته است.
 



جمعه 26 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

آرایش جهادی اقتصاد كشور

نگاهی به مفهوم جهاد اقتصادی
در باب مفهوم و نسبت دو كلمه جهاد و اقتصاد در عبارت «جهاد اقتصادی» كه نام سال 90 شمسی لقب گرفته است، شش نكته حائز اهمیت است:

نكته‌ی اول این‌كه مفهوم جهاد اقتصادی و خصوصاً كلمه‌ی جهاد یك تعبیر استعاره‌گونه و دارای معانی و دلالت‌های خاصی است. كلمه‌ی جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق می‌شود و یكی از كلماتی است كه در گفتمان دینی ما معنا پیدا می‌كند و همیشه صبغه‌ی تقدس را در درون خودش دارد. نكته‌ی اول این‌جاست كه به زعم بنده، رهبر انقلاب ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی درهم آمیخته و همگون می‌بینند. برای همین هم كار كردن برای مسائل اقتصادی، پیشرفت و آبادانی و عمران كشور را با مسئله‌ی مقدسی به اسم جهاد تلفیق می‌كنند.
 

دشمن وقتی در عرصه‌های امنیتی، سیاسی و حتی به نحوی فرهنگی در ایران شكست خورد، تنها برگ برنده‌ای كه در این هفت‌، هشت سال اخیر در دستانش باقی مانده است، ناكارامدی اقتصادی است.


این یكی از پیام‌های بزرگ انقلاب اسلامی ایران است كه مسائل معنوی و مادی و یا به عبارت دیگر حسنه‌ی دنیا و حسنه‌ی آخرت چگونه می‌توانند با یكدیگر هم‌راستا شوند. اگر مسئولان از ظرفیت‌های معنوی، انسانی و فرهنگی كشور به درستی استفاده كنند، ما از كلمه‌ی جهاد می‌توانیم بركات زیادی را نصیب این مرز و بوم كنیم. كما این‌كه در طول تاریخ معاصرمان هم می‌بینیم كه حضرت امام(ره) در مورد سازندگی از این استعاره استفاده می‌كنند و جهاد را وارد صحنه‌های سازندگی می‌كنند و این تعابیر استعاره‌گونه به نوعی مسبوق به سابقه از سوی حضرت امام(ره) نیز می‌باشد.

نكته‌ی دوم این است كه در گفتمان دینی ما كلمه‌ی جهاد در كنار كلماتی مانند هجرت، ایمان، عبادت و... پازل گفتمانی دین را تكمیل می‌كند. در برخی موارد، مفاهیم دینی به ما اشاره می‌كنند كه باید مانع را دور بزنید، مثل كلمه‌ی هجرت. ولی كلمه‌ی جهاد همیشه برخورد با مانع و رفع مانع را مورد توجه دارد. این در معنای جهاد حالت تأكید و تصریح دارد.

در همین راستا یكی از استراتژی‌هایی كه در سال پیش رو یعنی سال 90 باید سر لوحه‌مان باشد این است كه باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی كشور صورت دهیم. موارد و موانعی كه دست و پا گیر است. معمولاً در نگاه نهادی برخی از مقررات، آیین‌نامه‌ها یا تركیب‌های نهادی و یا به تعبیر دانشگاهی برخی از مواد یا تفاسیر قانونی كه امروزه در بدنه‌ی اجرایی ما وجود دارد، معمولاً به شكل مانع عمل می‌كنند. در صورتی‌كه ما به یك جهاد فراگیر در تمامی عرصه‌های اقتصادی جهت آسیب‌شناسی و مانع‌شناسی نیاز داریم تا بتوانیم برای رفع این موانع برخیزیم. جهاد كردن به رفع موانع پیشرفت ما برمی‌گردد؛ حالا برخی از این موانع داخلی‌اند و بخشی از آن هم موانع خارجی هستند كه باید در عرصه‌ی اقتصاد بین‌الملل هم ببینیم كه موانع اقتصاد كشور ما چه بوده است؟

نكته‌ی سوم
این‌كه جهاد معمولاً استعاره‌ای است كه ما از فضای نظامی داریم و به همین دلیل، دلالت‌هایی به ذهن‌مان خطور می‌كند. به‌طور مثال هرگونه جهادی نیازمند دیده‌بانی و رصد دقیق است. معتقدم استراتژی دومی كه اقتصاد ایران در عرصه‌های مختلف كشاورزی، صنعتی، خدماتی، معدنی و... باید لحاظ كند، یك دیده‌بانی و رصد جامع و فراگیر است. ما باید دقیقاً رصد كنیم كه تحولات جهانی در اثر چیست و به چه مسیری سوق پیدا می‌كند؟ ما باید افق بیست سال آینده‌ی اقتصاد دنیا را و همچنین مزیت‌های نسبی كشور خودمان را رصد كنیم و بشناسیم. ما سریعاً باید خودمان را برای دهه‌های آینده به كمك رصد و دیده‌بانی‌ای كه صورت می‌دهیم، ارتقا دهیم و به مسائلی كه از طریق علم تولید ثروت می‌كنند، بیشتر توجه كنیم. تأكیداتی كه رهبر معظم انقلاب درطول این چند سال نیز داشتند، همه و همه ناظر به این مسئله بوده است. باید از صنایع تك به سراغ صنایعی برویم كه فرصت‌های تولید درآمدی و تولید ثروت آن فراوان است.
 

ما می‌دانیم كه هر جهادی نیازمند طراحی نقشه‌ی عملیاتی است. این دقیقاً خواسته‌ای است كه سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی مطرح شد كه گفتمان‌سازی و ظرفیت‌سازی بسیار خوبی نیز در جامعه‌ی نخبگانی كشور در مورد آن ایجاد شد.


معمولاً در اقتصاد، صنایع كوچك در ابتدای نو‌آوری و خلاقیت، ثروت خوبی را برای كشور به بار می‌آورند و فرصت‌های خوب اشتقال‌زایی ایجاد می‌كنند، اما در مسیر چرخه‌ی تولید و چرخه‌ی عمر یك كالا، معمولاً سود آن‌ها كم می‌شود. چراكه كشور‌های دیگر هم نظیر آن كالا را تولید می‌كنند و به تعبیر عامیانه دست زیاد می‌شود. اما به وضوح این مسئله قابل مشاهده است كه كشور‌های پیشرفته دقیقاً در پی این تغییربخشی و رفتن به سمت تولید كالاهای های‌تك و تولید ثروت و سودآوری از طریق تولید علم هستند.
به‌طور مثال در عرصه‌ی بین‌المللی ما نسبت به گروه «جی‌بیست» و تصمیمات اتخاذشده در آن توسط كشور‌های استكباری باید بسیار حساس باشیم و مشاركت غیر مستقیمی را پیشاپیش در آن تصمیمات جهانی داشته باشیم.

نكته‌ی چهارم
؛ یكی دیگر از استعاره‌هایی كه كلمه‌ی جهاد برای ما به ارمغان می‌آورد، بحث نقشه و طرح است. ما می‌دانیم كه هر جهادی نیازمند طراحی نقشه‌ی عملیاتی است. این دقیقاً خواسته‌ای است كه سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی مطرح شد كه گفتمان‌سازی و ظرفیت‌سازی بسیار خوبی نیز در جامعه‌ی نخبگانی كشور در مورد آن ایجاد شد.

نكته‌ی پنجمی كه در راستای مفهوم جهاد باید به آن اشاره كرد، مسائل مربوط به آرایش جهادی است. دستگاه‌های اجرایی كشور، دستگاه‌های قانون‌گذار، نهادهای قضایی، بخش‌های مردمی، بخش‌های غیر انتفاعی و خصوصی كشور باید با یك راهبردی كه از سوی دستگاه‌های سیاست‌گذار مشخص می‌شود، یك آرایش جهادی به خود گیرند.

نكته ششمی هم كه در ذیل مفهوم جهاد معنا می‌یابد، بحث آموزش نیروها است، مثل هر عملیاتی كه اگر آموزش نیرو نداشته باشیم و نیرو‌های اقتصادی كشور را آماده نكنیم، در صحنه جهاد دچار مشكل خواهیم شد. بخشی از آموزش نیروها بحث عمومی است، یعنی بدنه‌ی آموزش و پرورش و دانشگاه‌های كشور و در نهایت رسانه‌ها و به‌طور مشخص رسانه‌ی ملی، باید حركتی جهادی داشته باشند و یك برنامه‌ی مدون در جهت آموزش نیروهای كشور نسبت به مقتضیات یك جهاد اقتصادی ارائه و اجرا كنند.


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif پاتك‌های احتمالی دشمن
1. تبلیغات در جهت ناكارآمد جلوه دادن نظام
وقتی می‌خواهیم در شرایط حمله قرار بگیریم و جهاد‌گونه برای كشور كار كنیم، قطعاً این مسئله در پی خودش پاتك‌هایی را از جانب دشمن به دنبال خواهد داشت. یكی از ترفندهایی كه دشمن در سال‌های اخیر در مورد جمهوری اسلامی سرمایه‌گذاری كرده است، ناكارآمد جلوه دادن نظام است. درواقع سعی كرده است تا نظام دینی و الگوی حكومت مردم‌سالارانه‌ی دینی ناكارآمد جلوه دهد. البته خوشبختانه در عرصه‌های مختلفی كه دشمن این امر را مطرح كرده با شكست روبه‌رو شده است.

در مسائل امنیتی در این سی سال، كشور ما چه در جریان جنگ تحمیلی و چه در مسئله‌ی امنیت داخلی و چه در عرصه‌ی اتحاد و یك‌پارچگی و وحدت ملی و چه در مسئله امنیت مرزها - با توجه به حساسیت مرزهای ما به دلیل وجود شرایط ویژه و شرایط همسایگان ما- موفق بوده‌ایم. در عرصه‌ی كارآمدی‌های سیاسی هچون مشاركت‌های مردمی، مشاركت‌های سیاسی، همكاری و هماهنگی قوا و... نسبت به نظام‌های سیاسی مشابه، كارآمدی خیلی خوبی را نشان داده‌ایم. با شاخص‌های علمی متعددی ما می‌توانیم نشان دهیم كه كشور در افزایش ضریب امنیتی، دفاعی و عرصه‌ی سیاسی كارنامه‌ی درخشانی را داشته است. البته منظور از شاخص‌ها شاخص‌های خودساخته‌ی استكباری كه بعضاً با حب و بغض و نیات خاصی دست‌كاری می‌شوند، نیست.
 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/11789/smps.jpg
من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میكنم...
بشنوید:


اما بخش دیگر كارآمدی یك نظام، كارآمدی اقتصادی است. دشمن وقتی در عرصه‌های امنیتی، سیاسی و حتی به نحوی فرهنگی در ایران شكست خورد، تنها برگ برنده‌ای كه در این هفت‌، هشت سال اخیر در دستانش باقی مانده است، ناكارامدی اقتصادی است. جالب این‌جاست كه دشمن باز هم می‌بیند كه در عرصه زیرساخت‌ها انقلاب اسلامی ایران پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته است؛ به نحوی كه سازمان‌های بین‌المللی حتی در رنكینگ و شاخص‌بندی‌های خودشان، كشور ما را جزو كشورهای اول و بعضاً در جایگاه اول معرفی كردند. ما در عرصه‌ی بهداشت، زیرساخت‌های درمانی‌، شاخص‌های توسعه‌ی انسانی، شاخص‌های دسترسی به آب سالم و دسترسی به آموزش حتی در روستاها ارتقای بسیار شگرفی را داشته‌ایم. این قبیل كارآمدی‌ها علی‌رغم تلاش نظام سلطه كه به شكل رسانه‌ای سعی می‌كند پیشرفت‌های رقیب خود را در عرصه‌ی بین‌المللی نشان ندهد، این پیشرفت‌ها جلوه‌گر شده است.

در عرصه‌ی مدیریت‌های كلان اقتصادی ما فراز و نشیب‌هایی داشته و داریم كه ممكن است برای دشمن فرصت‌هایی را ایجاد كند كه باید از آن جلوگیری كرد. همیشه دشمن به دلیل ناتوانی در جنگیدن با واقعیت‌های اقتصادی ایران، تلاش كرده است تا به سراغ اذهان و ادراك مردم برود.

برای مثال اگر درباره وضع اقتصادی از مخالفان دولت فعلی یا حتی مخالفان انقلاب اسلامی ایران و ایرانیانی كه در داخل هستند ولی با نظام مخالفت دارند، سؤال شود، بلاشك همه و همه اذعان می‌كنند كه در طول سی سال اخیر، سبد مصرفی و بهره‌مندی مردم از مواهب مختلف دنیوی و مادی افزایش پیدا كرده است. این را كسی شك نمی‌كند كه تعریف فقر در ایران از سی سال پیش با مقوله‌ای كه الان در برخی عرصه‌ها متصور است، متفاوت است. مصرف مردم نسبت به مواد پروتئینی، حمل و نقل، داشتن وسیله‌ی نقلیه، رفتن به مسافرت‌ها و... مؤید این مطلب است. امروزه آمارها نشان می‌دهد كه در طول یك تعطیلات نوروز، بالغ بر پنجاه میلیون جابه‌جایی در ایران صورت می‌گیرد. این نشان‌دهنده‌ی آن است كه مسافرت به عنوان یك تفریح سالم در سبد كالایی مردم قرار گرفته است. بهره‌مندی مردم از مواهب ارتباطاتی همچون موبایل، اینترنت و مسائل آموزشی و... نیز همین نكته را نشان می‌دهد.

دشمن وقتی می‌بیند كه با واقعیت‌های اقتصادی ایران نمی‌تواند بجنگد، به سراغ ادراك كلمه‌ی اقتصاد می‌رود. به‌طور مثال در كشوری مثل چین درآمد متوسط هر چینی زیر پانصد دلار است؛ یعنی استفاده از مواهب دنیا به‌طور متوسط در سال در حدود چهارصد و بیست یا سی دلار است؛ به عبارتی در هر روز كم‌تر از یك و نیم دلار. در حالی‌كه ایرانی‌ها در این سال‌ها درآمد سالیانه‌ی خوب و با رشد قابل توجهی داشته‌اند. كافی است هر جوان یا هر میانسال ایرانی سبد مصرفی خودش را با پدر خودش در سی سال قبل مقایسه كند. اما وقتی دشمن می‌بیند كه این‌جا دچار مشكل شده، به ادراك فقر دامن می‌زند. یعنی چه بسا درآمد سالانه‌ی ما نسبت به سی سال قبل چند برابر شده باشد اما مردم حس كنند كه حس رضایت‌مندی‌شان كم است.

مثلاً میزان مصرف مواد پروتئینی بسیار بالا رفته ولی باز هم فكر می‌كنند كه كم است یا مطالبه دارند كه دولت باید گوشت و میوه‌ی ما را با قیمت ارزانی در اختیار ما قرار دهد. این مطالبه‌ی مصرفی ناشی از این نیست كه واقعاً نیاز مصرفی وجود دارد، چون نیاز مصرفی در حد بسیار خوبی رشد كرده است. ما طبق شاخص‌های سازمان‌های بین‌المللی میزان كالری‌های مصرفی‌ای كه در كشور داریم حتی در روستاهای فقیرنشین‌مان هم از سطح متوسط جهانی بسیار بالاتر است. اما چه می‌شود كه ادراك فقر در شهرهای بزرگ شكل می‌گیرد؟ این به نظر من یكی از آن هدف‌گذاری‌هایی است كه دشمن صورت داده و ما در سال جهاد اقتصادی باید توجه خاص و ویژه‌ای به ادراك اقتصادی مردم داشته باشیم كه مردم این رشدها و پیشرفت‌ها را چگونه درك می‌كنند؟

2. بحرانی نشان دادن اوضاع داخلی
دشمن می‌خواهد وضع داخلی كشور را بحرانی نشان دهد؛ مخصوصاً در سال گذشته - كه شخصاً رصد می‌كردم- دشمن روی تحریم‌های اقتصادی به شدت مانور می‌داد. برنامه‌های دنباله‌دار و سریالی رسانه‌های خارجی دائماً تأكید داشت كه تحریم‌های اقتصادی چه مشكلات بزرگی را برای ایران به وجود آورده است. البته كه تحریم‌ها برای ما بدون مشكل نبوده است و مسائلی را برای ما ایجاد كرده است، اما هر تحریمی طبق تئوری‌های اقتصاد بین‌الملل، در كنار هزینه‌اش، فرصت‌های مناسب و مزیت‌های نسبی هم به همراه دارد. كالایی كه قبلاً تولید آن در كشور برای ما نمی‌صرفید و ارزانِ آن از خارج قابل تهیه بود، وقتی دشمن ما را تحریم می‌كند، قیمت تمام‌شده‌ی آن برای ما بالا می‌رود و نمی‌توانیم آن را از بازارهای جهانی خریداری كنیم. همین كه دسترسی ما به این كالا سخت شد، باعث می‌شود كه جوانان ما آن را خودشان تولید كنند. وقتی تولید شروع شد، در مرحله‌ی تولید، طبق تئوری‌های اقتصادی هزینه‌ی تمام‌شده كاهش می‌یابد و ما بعد از چند سال به این نقطه می‌رسیم كه خودمان این كالا را با همان قیمت تمام‌شده‌ی خارجی كه قبل از تحریم داشتیم، تولید و عرضه می‌كنیم.



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

فهرست کتاب ها وجزوات مرتبط با جهاد اقتصادی

 کتاب‌ها (عنوان / ميزان ارتباط / موضوع)
1ـ کار و تلاش در فرهنگ اسلامي / همه مطالب / تعريف و اهداف نظام اقتصادي در اسلام ـ فقر ـ آثار کار، اسراف، احتکار، رباخواري، نقش رسانه در تقويت نگرش به کار و فرهنگ توليد سفارش‌هايي درباره کار و تلاش و...

2ـ کار و تلاش از منظر امام و رهبري / همه مطالب / کار در راه خدا ـ عبادت بودن کار براي پيشرفت کشور ـ خودکفايي ـ کار و تلاش مسئولان ـ فرهنگ کار ـ آثار همت و تلاش و... .

3ـ بهره‌وري در پرتو اسلام / همه مطالب / اصول بهره‌وري در اسلام ـ آسيب‌شناسي بهره‌وري در توليد و توزيع و مصرف ـ شيوه‌هاي بهبود بهره‌وري در خانواده ـ نهادهاي اجتماعي و دولت ـ وظايف برنامه‌سازان در اشاعه فرهنگ درست بهره‌وري و... .

4ـ ماليات در اسلام / بخشي از مطالب / نظام مالياتي در اسلام ـ آسيب‌شناسي نظام مالياتي و راهکارهاي اصلاحي ـ پيشنهادهاي برنامه‌سازي در زمينه ماليات و... .

5ـ الگوي مصرف در اسلام و غرب / بخشي از مطالب / مفاهيم و تعاريف الگوي مصرف ـ مباني تنظيم الگوي مصرف در اسلام ـ محدوديت‌هاي مصرف ـ مصرف‌گرايي ـ برنامه‌سازي در زمينه الگوي مصرف و... .

6ـ ربا و راه‌هاي گريز از آن / بخشي از مطالب / پيش‌نيازهاي بحث ربا ـ تحريم ربا در اسلام ـ مباني نظري و پي‌آمدهاي منفي اقتصادي و رواني رباخواري ـ نقش رسانه در دوري از ربا و... .

7ـ سياست‌هاي فقرزدايي در کلام معصومين (ع) / همه مطالب / مفهوم فقر ـ عوامل مادي و معنوي فقر ـ راه‌هاي مبارزه با فقر ـ نقش رسانه در مبارزه با فقر و... .

8ـ کار در زندگي فردي و اجتماعي از ديدگاه قرآن / همه مطالب / کار از ديد وحي ـ انواع کار از ديدگاه ارزشي ـ الگوهاي کاري ـ عوامل و موانع دروني و بيروني اشتغال به کار ـ آداب و قراردادهاي کاري ـ آثار کارهاي حلال و حرام ـ سطح مطلوب زندگي و پيشنهادهاي رسانه‌اي در زمينه کار و تلاش و... .

9ـ گلبانگ عدالت / بخشي از مطالب / نقش کارگزاران در تحقق عدالت اجتماعي ـ معيارهاي تحقق عدالت ـ موانع اجراي عدالت ـ لوازم و شرايط اجراي عدالت ـ پيشنهادهاي برنامه‌سازي در زمينه عدالت و... .

10ـ تجمل‌گرايي از ديدگاه اسلام / بخشي از مطالب / مفهوم تجمل و تجمل‌گرايي ـ ديدگاه اسلام درباره تجمل‌گرايي ـ زمينه‌هاي تجمل‌گرايي ـ پي‌آمدهاي تجمل‌گرايي نظير گسترش فقر و کاهش معنويت ـ وقوع عذاب الهي ـ راه‌هاي مبارزه با تجمل‌گرايي ـ نقش رسانه در نفي يا گسترش تجمل‌گرايي و... .

11ـ زهد در کلام معصومين (ع) / بخشي از مطالب / مفهوم حقيقي زهد ـ نقش زهد در سالم‌سازي جامعه ـ عوامل پيدايش زهدورزي و آثار آن ـ پي‌آمدهاي زهد ـ آسيب‌شناسي زهد ـ پيشنهادهاي برنامه‌سازي در زمينه زهد و... .

12ـ زکات در اسلام / بخشي از مطالب / تعاريف و مفاهيم و اهميت زکات ـ منابع و شرايط و احکام مصرف زکات ـ مستحبات زکات ـ آثار فردي و اجتماعي و اقتصادي زکات ـ نتايج خودداري از زکات ـ موانع ترويج زکات ـ پيشنهادات برنامه‌اي براي ترويج زکات و... .

13ـ باران برکت (قرض‌الحسنه، هست‌ها و بايسته‌ها) / بخشي از مطالب / مفهوم‌شناسي قرض‌الحسنه ـ جايگاه قرض‌الحسنه در اسلام ـ جايگاه قرض‌الحسنه و بانکداري بدون ربا ـ موانع ترويج قرض‌الحسنه و... .

14ـ وقف سرمايه‌اي ماندگار / بخشي از مطالب / جايگاه وقف در اسلام و آثار فردي و اجتماعي آن ـ راهکارهاي گسترش فرهنگ وقف و سياست‌هاي پرداختن به موضوع وقف در رسانه و... .

15ـ نظم و انضباط / بخشي از مطالب / تجلي نظم در امور اقتصادي

16ـ توسعه سياسي (راهکارهاي تقويت مشارکت مردم...) / بخشي از مطالب / راهکارهاي گسترش مشارکت مردم ـ بررسي نقش کاربردي صدا و سيما در مشارکت سياسي و اجتماعي

17ـ سراي گذر (دنيا از منظر امام علي(ع)) / بخشي از مطالب / حقيقت دنيا ـ دنياپرستي ـ دنياگرايي ـ راه‌هاي مقابله با دنياگرايي و دنيازدگي ـ رابطه دنيا و آخرت ـ چگونگي برخورد انسان با دنيا و... .

18ـ اصلاحات، راه‌هاي مقابله با فقر، فساد، تبعيض / بخشي از مطالب / آسيب‌شناسي فقر، فساد، تبعيض

19ـ جايگاه تشويق و تنبيه در اسلام / بخشي از مطالب / ويژگي‌هاي تشويق در اسلام ـ پي‌آمدهاي تشويق در اسلام ـ تشويق‌هاي زيان‌بار در اسلام و... .

20ـ نيک شهر قدسي / بخشي از مطالب / جامعه مطلوب اسلامي ـ ويژگي‌هاي نيک شهر قدسي با توجه به آيات و روايات ـ وظايف ما در قبال جامعه مطلوب اسلامي

21ـ سياحت آفاق / بخشي از مطالب / ديدگاه اسلام درباره جهانگردي ـ اهداف و عوامل و آثار جهانگردي ـ سفارش به برنامه‌سازان در زمينه جهانگردي

22ـ فرهنگ اخلاقي و تربيتي معصومين(ع) حرف آ / بخشي از مطالب / آينده‌نگري ـ آزمندي

23ـ مبارزه با فقر، فساد و تبعيض / بخشي از مطالب / فرهنگ‌سازي مناسب براي نجات از معضل و آسيب‌هاي ويران‌گر فقر و فساد در تبعيض در رسانه ـ علل خرد و کلان بروز آسيب‌هاي فقر ـ تبعيض و راهکارهاي رسانه‌اي مقابله با آن

24ـ جامعه‌شناسي قشرها و نابرابري اجتماعي از ديدگاه اسلام / بخشي از مطالب / ديدگاه اسلام درباره نابرابري اجتماعي، اقتصادي ـ نقش صدا و سيما در مورد کاهش يا افزايش نابرابري‌هاي اجتماعي

25ـ علل انحطاط و سقوط جوامع از ديدگاه قرآن / بخشي از مطالب / عوامل انحطاط جوامع ـ پيشنهادهاتي براي برنامه‌سازي

26ـ پيمان پايدار / بخشي از مطالب / حقوق برادران ديني ـ اهداف ايجاد اخوت ميان مسلمانان ـ موانع و آسيب‌هاي تحکيم روابط برادرانه

27ـ خودسازي و خدمت‌رساني در فرهنگ امام خميني(ره) / بخشي از مطالب / شايستگي و شايسته‌سالاري ـ ساده‌زيستي مسئولان و پرهيز از اشرافي‌گري ـ مردمي بودن مسئولان ـ سالم‌سازي محيط خدمت‌رساني

28ـ مستضعفان از ديدگاه اسلام / بخشي از مطالب / عدالت راهکارهائي از استضعاف ـ رسالت رسانه در حذف استضعاف و... .

29ـ فرهنگ اخلاقي معصومين(ع) (حرف الف بخش اول و دوم) / بخشي از مطالب / احتکار ـ اسراف ـ انفاق ـ ايثار

30ـ اخلاق تبليغات بازرگاني / بخشي از مطالب / اخلاق تبليغات بازرگاني ـ عوارض اقتصادي ـ اخلاق تبليغات بازرگاني در اسلام ـ تبليغات بازرگاني و عدالت اجتماعي ـ آداب تبليغات بازرگاني ـ اصول اخلاقي در تبليغات بازرگاني

31ـ سنت‌هاي الهي در پاداش و کيفر / بخشي از مطالب / رفع مشکلات فردي ازدياد روزي ـ افزايش خيرات و برکات

32ـ افزون‌طلبي و راه‌هاي تعديل ثروت در اسلام / بخشي از مطالب / ريشه‌هاي پيدايش و پي‌آمدهاي افزون‌طلبي و راه‌هاي مقابله با آن ـ عدالت اقتصادي و تعديل ثروت در اسلام ـ مباني عدالت اقتصادي از ديدگاه اسلام و... ـ راهکارهاي تحقق عدالت اقتصادي در اسلام ـ پي‌آمدهاي تحقق عدالت اقتصادي و... .

33ـ اصلاحات علوي / بخشي از مطالب / اصول حاکم بر اصلاحات علوي: حق‌محوري، عدالت‌خواهي و... .

34ـ ريشه‌هاي عقب‌ماندگي مسلمانان در انديشه امام خميني(ره) / بخشي از مطالب / ريشه‌هاي عقب‌ماندگي مسلمانان: تفرقه، توطئه استعمار، خودباختگي، ملي‌گرايي افراطي، تعصب‌هاي نژادي، راه‌هاي خروج مسلمانان از عقب‌ماندگي و... .

35ـ سيره پيامبر اعظم(ص) از نگاهي ديگر / بخشي از مطالب / سيره اقتصادي: ميانه‌روي در مصرف، ‌بذل و بخشش، کار و کسب روزي، برنامه‌ريزي اقتصادي

36ـ نگاهي به سيره حکومتي امام علي(ع) / بخشي از مطالب / سياست‌هاي اقتصادي ـ سياست‌هاي مديريتي

37ـ وصال خويشان / بخشي از مطالب / صله رحم ـ آثار آن و عوامل ضعف و ترک صله رحم و نتايج آن

38ـ گره‌گشايي از ديدگاه اسلام / بخشي از مطالب / اهميت گره‌گشايي در اسلام ـ آثار گره‌گشايي ـ موانع و آسيب‌هاي ترک گره‌گشايي

39ـ نوآوري بستر شکوفايي / بخشي از مطالب / ويژگي‌ها و راه‌هاي پرورش نوآوري ـ عوامل و موانع پرورش خلاقيت و نوآوري

40ـ فرهنگ اخلاقي معصومين (حرف ت) / بخشي از مطالب / تبعيض ـ تبليغ ـ تجمل

41ـ اصول و شاخصه‌هاي تمدن نبوي (ص) / بخشي از مطالب / شاخصه‌هاي اقتصادي

42ـ بررسي تجمل‌گرايي در برنامه‌هاي سيما / بخشي از مطالب / رواج فرهنگ تجمل‌گرايي ـ آسيب‌هاي تجمل‌گرايي ـ راهکارهاي پيش‌گيري از گسترش آن

43ـ مجموعه مقالاتي درباره همت و کار مضاعف / بخشي از مطالب / مقاله فرهنگ کارآفريني در سيره پيامبر(ص) ـ (مفهوم کار و تلاش ـ آثار و نتايج کار ـ پيوند کار و معنويت)

44ـ کار و تلاش رمز موفقيت / بخشي از مطالب / کار و تلاش، نگاه تکليف‌مدارانه به کار ـ موانع کار و کوشش ـ آسيب و راهکارهاي کار و تلاش

45ـ همت و کار در آينه شعر فارسي / بخشي از مطالب / عزت‌آفريني کار ـ ‌اهتمام به کار عالمانه ـ مبارزه با بي‌کاري ـ سرانجام تنبلي و... .

46ـ همت بلند، کار ارجمند / بخشي از مطالب / جايگاه کار و همت در فرهنگ اسلامي ـ تشويق به کار ـ اخ

* جزوه‌ها (عنوان / موضوع)
1ـ اسراف / علل اسراف، راه‌هاي مقابله با اسراف، پي‌آمدهاي اقتصادي و غير اقتصادي ـ مصاديق اسراف

2ـ بهره‌وري از ديدگاه آيات و روايات / اشتغال به کار ـ ديدگاه‌هاي ديني در زمينه بهره‌وري ـ مصاديق اسراف ـ اهميت کيفيت عمل و کارآيي آن

3ـ هشدارهاي اقتصادي (1) / اهداف نظام اقتصادي اسلام ـ اصول نظام اقتصادي اسلام ـ رفاه اقتصادي اسلام ـ رشد و توسعه اقتصادي نظام مالي در اسلام ـ الگوي مصرف در اسلام

4ـ اقتصاد اسلامي به عنوان يک علم اجتماعي / روش‌شناسي در اقتصاد اسلامي ـ مراحل روش‌شناسي اقتصادي

5ـ علل اجتماعي فقر / علل اجتماعي فقر از ديدگاه امام حسن عسکري(ع) ـ راه‌حل‌هاي حل معضل فقر ـ راه‌هاي تحقق عدالت و مساوات

6ـ هشدارهاي اقتصادي (2) / الگوي مصرف در اسلام ـ بهره‌وري ـ صرفه‌جويي ـ پرهيز از اسراف ـ اهميت کار ـ استقلال اقتصادي ـ قرض‌الحسنه ـ مال‌اندوزي ـ الگوي مصرف ـ وقف و...

7ـ الگوي مصرف در اسلام / تبيين الگوي مصرف مناسب و مطلوب از نظر اسلام ـ حدود مصرف ـ ويژگي‌هاي مناسب مصرف در اسلام

8ـ اوضاع عمومي مصرف در اسلام / مصرف و انواع آن ـ فقر و فقرزدايي ـ رابطه اسراف با ايثار ـ مصاديق اسراف و تبذير ـ نقش دولت در مصرف ـ اسوه‌ها و الگوهاي عيني مصرف ـ بررسي سياست‌گذاري‌هاي اقتصادي

9ـ ثروت‌هاي بادآورده / تجربه عملي حکومت رسول خدا (ص) و علي (ع) در مبارزه با ثروت‌هاي بادآورده ـ زمينه‌هاي پيدايش ثروت‌هاي بادآورده ـ راهکارهاي جلوگيري از پيدايش ثروت‌هاي بادآورده

10ـ رفاه طلبي و نقش آن در سقوط جوامع / (نامطلوب بودن و نيازدگي و رفاه طلبي ـ منافات رفاه طلبي و رفاه زدگي با توسعه اقتصادي ـ اعتدال در مصرف ـ راه نجات از رفاه طلبي و رفاه زدگي )

11ـ مدل اسلامي توسعه اقتصادي / منابع فلسفه اقتصاد اسلامي ـ ديدگاه‌هاي اسلام نسبت به تجارت و فعاليت‌هاي بازرگاني ـ پاداش‌هاي منصفانه در اقتصاد اسلامي ـ تحريم ربا ـ قرض ـ سرمايه‌گذاري اسلامي ـ ماليات و...

12ـ گذري بر استقلال / مفهوم استقلال ـ پي‌آمدهاي وابستگي ملت‌ها ـ عوامل وابستگي اقتصادي ـ آثار وابستگي اقتصادي

13ـ ويژه‌نامه بزرگداشت روز کارگر / نگاهي به جايگاه کار و کارگر در منابع اسلامي ـ نکوهش بي‌کاري ـ رابطه کار و عبادت ـ کار و دانش و... .

14ـ فقرستيزي از ديدگاه امام هشتم (ع) / (عوامل پيدايش فقر و راه‌کارهاي فقر ستيزي ـ مباني اعطاي حق محرومان از سوي اغنيا)

15ـ زمينه‌هاي مصرف وابسته در ايران / روند مصرف در ايران ـ برنامه‌هاي توسعه ـ زمينه‌هاي مصرف متکي بر منابع خارجي و...

16ـ فقر و فقرستيزي در ديدگاه امام علي (ع) / فقر و آثار زيان بار آن ـ راهبردهاي فقرستيزي ـ وظايف توانگران در فقر ستيزي ـ رابطه فقر و زهد ـ آسيب‌شناسي فقر ـ فقرزدايي در شيوه حضرت علي(ع)

17ـ بانکداري اسلامي / ساختار کلي بانکداري اسلامي ـ جايگاه بانکداري در اقتصاد

18ـ اقتصاد در تعاليم امام رضا(ع) / رهنمودهاي علمي و عملي امام رضا(ع) درباره اقتصاد و راه‌هاي بهره‌گيري از سرمايه و ثروت ـ جايگاه مال و ثروت عدالت اقتصادي منطق تحريم ربا و...

19ـ فرهنگ توسعه 1، 2، 3 و 4 / نقش فرهنگ در توسعه ـ ضرورت استفاده از وقت در توسعه ـ آموزش و سرمايه انساني در توسعه ـ توسعه بهره‌وري در اسلام ـ عوامل موثر در بهره‌وري ـ توسعه و آينده‌نگري ـ استقلال و توسعه ـ چگونگي نقش آفريني صدا و سيما در توسعه مطلوب و همه جانبه

20ـ تحريم‌هاي بين المللي و مشروعيت آن از ديدگاه حقوق بين المللي / انواع تحريم‌هاي بين المللي ـ پي‌آمدهاي تحريم در تغيير رفتار ...

21ـ راه‌هاي تحقق عدالت‌ اجتماعي / عدالت اجتماعي از ديدگاه اسلامي ـ موانع و راه‌‌کارهاي تحقق عدالت اجتماعي

22ـ ابعاد اجتماعي اسلامي / فقرزدايي ـ اشتغال

23ـ نهال سخاوت / جايگاه انفاق در آموزه‌هاي ديني ـ نوع دوستي و نيکوکاري جايگاه ايتام ـ سخني با تهي‌دستان و محرومان و...

24ـ درآمدي بر مباحث اسلام و توسعه / ارتباط دين و توسعه ـ مفهوم توسعه

25ـ تعاون (تعاون در اسلام) / تعاون در اسلام



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

نقش دولت در توسعه اقتصادی

مقدمه

نقش دولت در یک قرن گذشته دچار تغییر و تحولات زیادی شده است. با اشاعه و توسعه سریع فنّاوری، انفجار جمعیت یا فشارهای فزاینده جمعیتی، دغدغه‌های رو به فزونی محیط زیستی، مخصوصاً فشار فزاینده جهت استحاله و ادغام در اقتصاد جهانی تحت عنوان جهانی شدن[1] از جمله مواردی است که دولت‌ها را ناگزیر می‌سازد واکنش‌های مناسب و پاسخ‌گویی‌های لازم را نسبت به آنها اعمال کنند. بنابراین بازبینی جایگاه و رفتارهای دولت و اینکه نقش دولت‌ها چه باید باشد و مهم‌تر اینکه چگونه باید ایفای نقش نمایند، ضروری می‌نماید. و از طرف دیگر، آموزه‌های تجربی سایر دولت‌ها مخصوصاً آنها که در پاسخ‌گویی به مطالبات مردم و انجام مسؤولیت‌های خود کارآمدتر و موفق‌تر بوده‌اند و نقش سازنده‌ای را در فرایند توسعه اقتصادی خود و به ویژه در بسط و گسترش عدالت اجتماعی یا برابری بیشتر اقتصادی و ریشه‌کن کردن یا کاهش فقر داشته‌اند و اینکه این آموزه‌ها چگونه باید به کار گرفته شوند، ازجمله مواردی است که در تبیین تفکری نوین درباره دولت و نقش آن تأثیر داشته است.[2]

با بررسی نقش مفهومی و تاریخی دولت و به استناد شواهد تجربی ناشی از عملکرد و اتخاذ سیاست‌ها و خط مشی‌های دولت و سازمان‌ها و نهادهای دولتی و اثر آن بر توسعه فرهنگی ـ اقتصادی دولت‌ها در سطح جهان، می‌توان چنین اظهار نمود که توسعه اقتصادی و اجتماعی با دوام، بدون وجود دولت مؤثّر و کارا، محال است. امروزه به نحو فزاینده‌ای پذیرفته شده است که برای تحقق هدف توسعه اقتصادی و اجتماعی، وجود دولت مؤثّر وکارا اهمّیتی اساسی دارد. در عین حال، این مطلب نیز پذیرفته شده است که چنین دولتی باید نقش خود را بیشتر به عنوان شریک و فراهم آوردنده تسهیلات ایفا نماید تا مدیر و رهبر؛ به عبارت دیگر، دولت باید تکمیل‌کننده فعالیت بازار باشد، نه جانشین آن[3]. در این مقاله، ابتدا اشاره‌ای به مفهوم بازار و دولت خواهیم داشت، سپس ضرورت حضور دولت در اقتصاد را بیان می‌کنیم. در قسمت دیگری از این مقاله، ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا را مطرح خواهیم کرد و در پایان، به بررسی ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا در ایران می‌پردازیم.

مفهوم بازار و دولت

بازار سازمانی است که مصرف و تولید کالاها و خدمات را از طریق معاملات داوطلبانه هماهنگ می‌کند. در مقابل، ‌دولت سازمانی برای قبضه کردن قدرت قهری مشروع است.[4]

با استفاده از این فشار اجباری، دولت هماهنگ‌کننده فعالیت‌های مردم طبق قوانین و مقررات است. بر اساس بخشی از این قوانین، دولت با اعمال قدرت، منابع و مسؤولیت اموری را که بازار از انجام آن ناتوان است به عهده می‌گیرد.

اگر بازار بتواند به تخصیص مطلوب منابع از نظر اجتماعی دست یابد، دیگر نیازی به دخالت قهری دولت در فعالیت‌های اقتصادی نخواهد بود. به هر حال، بازار نمی‌تواند به بهینگی در همه فعالیت‌های اقتصادی دست یابد. به عبارت دیگر، بازار در انجام برخی فعالیت‌های اقتصادی نارسا است. نارسایی بازار و دغدغه خاطر برای تأمین عدالت اجتماعی دو دلیل عقلی و اقتصادی است که دخالت دولت را توجیه می‌کند. اما ذکر این نکته لازم است که هیچ‌گونه تضمینی وجود ندارد که چنین دخالتی حتماً به نفع اجتماع تمام می‌شود. حقیقت این است که نارسایی دولت نیز می‌تواند به اندازه نارسایی بازار مصداق داشته باشد. چالش پیش رو این است که تمهیداتی باید اندیشیده شود که فرایند سیاسی و ساختار انگیزه‌ها را درست و صحیح درک نمایند و رفاه اجتماعی را در عمل بهبود بخشند.[5] در این راستا، سه وظیفه عمده ذیل را می‌توان برای دولت برشمرد:

1 ـ مسؤولیت جنگ: برای هر جامعه‌ای احتمال این‌که درگیر جنگ شود، وجود دارد. بدین لحاظ، جامعه هزینه‌هایی را برای سازماندهی نیروی مدافع می‌پردازد. برای انجام این امر، ناگزیر از داشتن دولت هستیم.

2 ـ حفظ نظم کشور: برقراری نظم و امنیت نیز از جمله مواردی است که وجود دولت را ضروری می‌سازد.

این دو وظیفه جزو وظایف کلاسیکی است که نقطه مشترک دولت‌های باستانی و مدرن به شمار می‌ایند. اما در عصر جدید، وظیفه سومی نیز در کانون توجه قرار گرفته است. از آن جا که بقای سیاسی و آرامش داخلی، اغلب بسته به اوضاع اقتصادی است، دولت‌ها مسؤولیت تحوّل اقتصادی را نیز بر عهده گرفته‌اند. همواره پیوندی بین موفقیت اقتصادی و توان جنگی وجود داشته است و شکست اقتصادی در نهایت به معنای افول موقعیت رائوپلیتیک بوده است. اکنون نقش اقتصادی دولت از حصول به اهداف نظامی هم فراتر رفته و سرچشمه مشروعیت دولت است، به عبارت دیگر، فقط اهداف کلاسیک، یعنی بقای نظامی و نظم داخلی مطرح نیست[6]؛ بلکه اقتصاد نیز در اولویت توجه دولت قرار گرفته است. این وظیفه دولت در سه نقش تخصیص، تثبیت و توزیع خلاصه می‌شود که مختصراً به شرح هر یک می‌پردازیم:

تهیه و تدارک کالاهای عمومی و یا فرایندی که در طول آن، منابع کل بین کالاهای خصوصی و عمومی تقسیم می‌شود و هم‌چنین رکیب کالاهای عمومی مورد تصمیم‌گیری و گزینش قرار می‌گیرد، یکی از نقش‌های دولت است که می‌توان آن را نقش تخصیصی نامید[7].

منظور از نقش توزیعی، حرکت دولت در راستای ایجاد توزیع درآمد عادلانه است. هم‌چنین دخالت دولت در قالب نقش تثبیتی نیز بدین معناست که نظام‌های اقتصادی، به طور دوره‌ای از مسأله تورّم، بیکاری، فقدان رشد و... رنج می‌برند. دولت‌ها برای رفع تورّم و بیکاری و تلاش برای حصول به رشد معقول و بهبودتر از پرداخت‌ها، در اقتصاد دخالت می‌کنند.[8]

ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا

امروزه تلاش برای دست یافتن به جایگاهی بهتر در اقتصاد جهانی، بخش مهمی از مبارزه برای توسعه می‌باشد. تقسیم کار بین‌المللی ایجادکننده سلسله‌مراتب یا پایه‌ای برای بهبود رفاه است. بحث بهبود رفاه در قالب نظریه مزیت نسبی مطرح می‌شود؛ یعنی هر کشوری که بهترین کارکرد خود را محور قرار دهد، به بهترین نتیجه می‌رسد. پرثمرترین فعالیت هر کشوری، فعالیتی است که با منابع و عوامل موجود در آن کشور هم‌سازتر باشد. تلاش برای تولید کالاهایی که کشورهای دیگر، نوع مرغوب آن را تولید می‌کنند، تنها باعث می‌شود که سطح رفاه آن کشور افت کند.

تن دادن به این‌که توسعة ملی رابطه‌ای تنگاتنگ با اقتصاد جهانی ـ که در آن برخی جایگاه‌ها پویاتر و مفیدترند ـ دارد، ما را با پرسش دیگری مواجه می‌کند: ایا جایگاه‌های نظام بین‌المللی تقسیم کار، ساختار تعیین‌شده‌ای دارد یا می‌توان آن را تغییر داد؟ به عبارت ساده‌تر،ایا کشورها می‌توانند جایگاه خود در تقسیم‌بندی بین‌المللی کار به دلخواه تغییر دهند؟[9]

دیدگاه‌های سنتی نظریة مزیت نسبی معتقدند کشورهایی که می‌کوشند کاری به غیر از کارهای دارای بیشترین میزان هم‌سازی با مواهب تولیدیشان انجام دهند تولید خود را تلف کرده و امکانات حاصل از تجارت را از دست می‌دهند. کشوری که دارای ذخایر است، اگر آنها را نفروشد، کار نابخردانه‌ای کرده است. اگر آب و هوای کشوری برای پرورش قهوه مناسب باشد، اما سراغ تولید گندم برود، ضرر کرده است. بنابراین کشورها باید بهترین کار خود را انجام دهند و در غیر این صورت، تیشه به ریشه خود زده‌اند.

نتیجه این که بر اساس دیدگاه سنتی مزیت نسبی، هر کشوری باید در پی مزیت خود باشد. اما منظور از مزیت نسبی چیست؟ دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد. ‌به عنوان مثال، ریکاردو مزیت نسبی را در مواهب طبیعی می‌داند؛ هکشر و اوهلین کمبود نسبی نیروی کار و سرمایه محلی را در کانون توجه قرار داده‌اند.

اما دیدگاههای مدرن معتقدند که باید به سراغ ایجاد مزیت نسبی رفت. اما چگونه می‌توان مزیت نسبی ایجاد کرد؟ نظریه‌پردازان «چرخه محصول» مثل ورنون و ولز نشان داده‌اند که محصولات هم دارای خط سیر توسعه‌اند. کشوری که در اوج محصولی به سراغ آن می‌رود، به بهره‌ای متفاوت از کشورهایی می‌رسد که به هنگام سیر نزولی آن محصول، به سراغش می‌روند. در هر مقطع از زمان، کالاهای محدودی هستند که دارای چنین ویژگی باشند. در چنین شرایطی، اگر دولتی این توانایی را به جامعه خود بدهد که بتواند در محصولی که شاخص بشری است، مزیت نسبی ایجاد کرده، در تقسیم کار بین‌المللی برای خود سهم بگیرد، چنین دولتی دارای ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا است.

پس یکی از ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا ایجاد مزیت نسبی است. ویژگی‌های دیگر دولت توسعه‌گرا عبارت است از:

1) انباشت سرمایه و کمک به کارآفرینی

نقش دولت در کمک به کارآفرینی در 4 عامل خلاصه می‌شود:

الف) در قانون‌گذاری مراقبت را بر ترویج ترجیح دهد. توضیح اینکه هر دولتی مقرّراتی را تدوین و اجرا می‌کند؛ اما تأکید مقرّرات متفاوت است. برخی عمدتاً ترویجی‌اند و تشویق و انگیزه‌سازی را هدف قرار داده‌اند و برخی معکوس این حالت را دارند و محدودسازی یا جلوگیری از ابتکارات بخش خصوصی را هدف قرار داده‌اند. تلاش درزمینة نوعی قانون‌گذاری که در آن، مراقبت بر ترویج ارجحیت داشته باشد، بیانگر نقش متولّی برای دولت است.[10]

ب) هر دولتی نقش تولید کنندگی هم دارد و مسؤولیت مستقیم عرضه انواع خاصی از کالاها را بر عهده دارد. دولت در کمینه‌ترین حالت، چنین نقشی را در مورد کالاهای زیرساختی ایفا می‌کند.

منظور از کالاهای زیرساختی کالاهایی است که ویژگی جمعی یا عمومی دارند؛ مثل جاده، پل و شبکه‌های ارتباطی. در چنین حالتی، فرض بر آن است که سرمایه خصوصی نمی‌تواند حجم لازم برای تولید کالای مورد نیاز را تأمین کند. بنابراین دولت نقش «متصدی» را ایفا می‌کند. نتیجه این که دولت در جایی مجاز به تصدی‌گری است که بخش خصوصی نتواند و یا نخواهد سرمایه‌گذاری کند.[11]

ج) دولت به جای آن‌که جانشین تولیدکنندگان خصوصی شود، کارآفرین باشد یا کارآفرینان موجود را تشویق کند که خطر کنند و وارد انواع چالش‌آفرین‌تری از تولید شوند. در این راه، از انواع شیوه‌ها و خط مشی‌ها می‌توان بهره گرفت. یکی از شیوه‌ها ایجاد حالت «گلخانه‌ای» در زمینه تعرفه‌ها برای بخش‌های نوپا است تا بتوانند در برابر رقابت بیرونی دوام بیاورند. یارانه دادن و تشویق مالی یکی دیگر از راه‌ها است.کمک به مذاکره کارآفرینان محلی با سرمایه‌های فرملی یا حتی آگاه کردن آنها از اهمّیت یک بخش اقتصادی خاص از جمله امکانات دیگری است که می‌توان به کار گرفت.[12] این نقش بیانگر نقش قابلگی دولت می‌باشد.

د) دولت در برابر تغییرات جهانی، از کارآفرینان بخشی خصوصی حمایت کند. این نقش که معروف به نقش پرورشگری است، شکل‌های مختلفی دارد و از آگاه‌سازی ساده تا کارهای پیچیده‌ای مانند ایجاد سازمان‌های دولتی برای انجام کارهای مکمّل مخاطره‌آمیز، مثل تحقیق و توسعه را شامل می‌شود.[13]

2) رابطه دولت با نهادهای اجتماعی

دولت باید رابطه منطقی با جامعه داشته باشد؛ یعنی باید درون مناسبات اجتماعی نیرومندی قرار گیرد که آن‌ها را به جامعه پیوند می‌زند و مجراهایی نهادینه برای مذاکره مستمر و مجدد درباره هدف و خط مشی‌ها را مهیا کند.

بررسی ویژگیهای دولت توسعه گرا در ایران

بررسی وضعیت اقتصادی ایران حاکی از آن است که اقتصاد ایران وابسته به نفت است و این وابستگی از عوامل عدم ایجاد دولت توسعه‌گرا در ایران می‌باشد.

از آن‌جا که بخش عظیمی از منابع درآمدی دولت از طریق درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت تأمین می‌گردد، می‌توان دولت ایران را یک دولت «رانتیر» نامید. دولت رانتیر دولتی است که به طور مداوم، دریافت‌کننده مقادیر عظیمی از رانت خارجی (مانند درآمدهای نفتی، کمک‌های بلاعوض و...) است که توسط حکومت‌ها یا مؤسسات خارجی پرداخت می‌گردد. دولت رانتیر دولتی است که رانتی که دریافت می‌کند دارای منشاء خارجی است؛ به این معنا که هیچ‌گونه ارتباطی با فرایندهای تولیدی در اقتصاد داخلی ندارد. رانت قسمت عمده درآمد این دولت را تشکیل می‌دهد، در حالی که درصد بسیار ناچیزی از نیروی کار مشغول تولید رانت هستند و بالاخره دولت، به تنهایی دریافت‌کننده رانت می‌باشد.[14]

از آن‌جا که دولت‌های رانتیر دریافت‌کننده مستقیم رانت‌هایی هستند که هیچ‌گونه پیوند اساسی با کارکرد اقتصاد داخلی ندارند، از اقتصاد داخلی و جامعه خویش بی‌نیاز شده و دارای استقلال می‌گردند. استقلال در اینجا به این معناست که دولت می‌تواند به اتخاذ و اعمال سیاست‌ها بدون دل‌نگرانی نسبت به منافع گروه‌های اجتماعی بپردازد.[15]

به این ترتیب، دولت رانتیر اولاً کم‌ترین وابستگی ممکن را به جامعه وکارکرد اقتصاد داخلی دارد، ثانیاً می‌تواند به هر شیوه که می‌خواهد رانت در دسترس خویش را تخصیص داده و توزیع کند. این دولت چون وابستگی مالی به جامعه، به ویژه کارکرد اقتصاد داخلی ندارد، تلاش برای بهبود اقتصاد کشور برای آن امری اختیاری بوده، و هیچ ضرورت حیاتی و اضطراری ندارد.[16]

هم‌چنین به علت در دسترس بودن درآمدهای نفتی، دولت رانتیر ایران، چه در گذشته و چه در حال، انگیزه جدی برای تأسیس یک اساس مالیاتی قوی برای خود نداشته است. وابستگی به درآمدهای نفت که به آسانی در اختیار هستند، باعث می‌شود شکل‌گیری تدریجی و آرام پایه و اساسی مالیاتی که به حد کافی وسیع بوده و با فعالیت‌های اقتصاد داخلی در هم تنیده باشد،‌ میسّر نشود.[17]

خلاصه این که اگر خواهان توسعه هستیم، باید با جدیت، درآمدهای نفتی را تا آن جا که ممکن است، از بودجه حذف نماییم.

 

 

[1] . Globalization

[2]. محمد خویش چهره؛ بررسی قلمرو مداخلات دولت در فرایند توسعه؛ فرهنگ عمومی؛ 34 (بهار 82)؛ ص 15.

[3]. بانک جهانی؛ ‌نقش دولت در جهان در حال تحول؛‌ حمید رضا برادران شرکا و دیگران؛ (تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، ‌1378)؛ ص 44.

[4]. یوجیرو هایامی؛ اقتصاد توسعه: ‌از فقر تا ثروت ملل؛ ترجمه: غلامرضا آزاد (ارمکی)؛ (تهران: نشر نی، 1380)؛ ص 256.

[5]. نقش دولت در جهان در حال تحول؛ ص 64.

[6]. پیتر اوانز؛ نقش دولت در تحول صنعتی؛ عباس زند باف و عباس مخبر؛ (تهران: طرح نو، 1380)؛ ص 37.

[7]. یدالله دادگر؛ اقتصاد بخش عمومی؛ (قم: دانشگاه مفید، 1380)؛ ص 76.

[8]. پیشین؛ ص 76.

[9]. نقش دولت در تحول صنعتی؛ ص 40.

[10]. پیشین؛ ص 47.

[11]. پیشین؛ ص 57.

[12]. پیشین؛ ص 48.

[13]. همان.

[14]. امیرحسین حاجی یوسفی؛ دولت، نفت و توسعه اقتصادی در ایران؛ (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378)؛ ص 100.

[15]. همان؛ ص 101.

[16]. همان؛ ص 102.

[17]. همان؛ ص 104.



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

تبعات مشکلات اقتصادی

وقتی فی البداهه تصمیم گرفتم بنویسم مانده بودم در ارتباط با چه موضوعی می توان مطلب بنویسم به یاد اقتصاد افتادم که مدتهاست درخصوص این موضوع مطلبی ننوشته ام وتصمیم گرفتم در این رابطه مطلب بنویسم.
 کارخانه ای را در ذهن بیاورید عده ای همه روزه در این کارخانه کار می کنند درآمد بدست می آورند از طریق این درآمد خانواده خود را تحت پوشش قرار می دهند این افراد از طریق این درآمد به نوعی رفاه و آرامش وشادمانی در زندگی می رسد. کار در کارخانه به افراد احساس ارزشمندی واعتماد به نفس می دهد ومی تواند شادابی روحی وسلامت روان تاثیر بسزایی داشته باشد چه بسا افراد شاغل دراین کارخانه را از جرم وجنایت بازمی دارد
این کارخانه وهربنگاه اقتصادی  اگر چه محل کسب درآمد وسود  است اما هرکارخانه ای که احداث می شود تبعات مثبت اجتماعی نیز بدنبال دارد از طرف دیگر مشکل اقتصادی این کارخانه مشکلات وتبعات اجتماعی نیزبدنبال دارد. از همین رو نباید به مسایل تنها در چارچوب خشک اقتصادی متعارف نگاه کرد بلکه بایستی برای شناخت زیانهای واقعی  مشکلات اقتصادی   ابعاد مختلف اجتماعی ُ فرهنگی و سیاسی نیز در نظر گرفت.
شاید در ایران نیزاگر به دقت تبعات منفی مشکلات اقتصادی درسایر ابعاد مشخص می شد متولیان امور هماهنگی وانسجام و پشتکار بیشتری برای حل مشکلات اقتصادی نه چندان کم جامعه به خرج می دادند.


پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

رشد اقتصادی

تامین رشد اقتصادی مداوم به عنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی در کنار اهداف دیگری مانند کاهش تورم وبیکاری و افزایش برابری اقتصادی مطرح می باشد رشد اقتصادی میزان افزایش کالاها وخدمات را نشان می دهد و این امر می تواند به معنای افزایش خدمات بهداشتی ، افزایش مسکن ، افزایش و بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصتهای شغلی  مطرح شود از این بابت که رشد اقتصادی می تواندنقشی موثر در جهت کاهش فقر وبیکاری بازی کند می توان آن را نکته ای مثبت در جهت حفظ منزلت انسانها به حساب آورد ؛ به عبارت دیگر تلاش برای افزایش تولید کالاها وخدمات در اقتصاد ( رشد اقتصادی) چون می تواند زمینه ساز حذف پاره ای مشکلات انسانی گردد ارزشمند است
اما نکته اساسی که وجود دارد آنکه چگونه بایستی رشد بالای اقتصادی را تحقق بخشید آیا به بهانه رشد اقتصادی می توان نابرابری وتبعیض را گسترش داد آیا به بهانه صرف جویی در منابع اقتصادی به منظور تامین رشد اقتصادی می توان کمک های رفاهی به طبقات محروم را لغو کرد ؟ آیا به بهانه رشد اقتصادی باید صاحبان سرمایه رابرتر از طبقات محروم جامعه دانست ؟ وهمین جاهاست که دشواری برنامه ریزی اقتصادی که بتواند در خدمت منافع انسانی باشد مطرح می شود.



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

توسعه اقتصادی

بایستی توجه داشت بین رشد وتوسعه تفاوت وجود دارد این موضوع از آنجا اهمیت می یابد که توسعه اقتصادی مفهوم جامع تر ، عمیق تر و کیفی تر از رشد اقتصادی است
بسیاری از مشکلات اقتصادی کشورهای مانند ایران رشد در توسعه نیافتگی اقتصادی دارد که مساله ای فراتر از رشد اقتصادی است البته راه رسیدن به توسعه اقتصادی نیز راهی به مزاتب دشوارتر و پیچیده تر از رشد اقتصادی است و علاوه برابعاد اقتصادی ، ابعاد اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی نیز دارد. بطور مثال دخالت کشورهای بیگانه  بی توجهی به قانون ، ترجیح روابط بر ضوابط ، بی ارزش شدن کار در عرصه اجتماعی وجود فرهنگ اسراف و...  از جمله مسائلی است که می تواند در عقب ماندگی ما موثر باشد.



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

توسعه چیست؟

توسعه مفهومی است که بطور روزمره آن را می شنویم آنقدر زیاد که شاید نسبت به این موضوع  بی تفاوت شده و بی توجه باشیم اما اگر از بسیاری از مردم بپرسید آیا توسعه امر بدی است به نظر می رسد بسیاری از توسعه و توسعه یافتن حمایت کنند. توسعه چه بسا از نگاه بسیاری از ما انسانها  سعادت ورفاه دنیایی را در پی داشته باشد چرا که امروزه کشورهای موفق را کشورهای توسعه یافته می دانیم
اما این این مفهوم که روزمره آن را می شنویم چیست؟ توسعه مفهومی است که اگرچه بامعیارهای کمی اندازه گیری می شود اما بطور اساسی ماهیتی کیفی است اگر چه  در این وبلاگ بیشتر به جنبه های اقتصادی مساله پرداخته خواهد شد.  چند بعدی است فقط اقتصادی نیست بلکه اجتماعی ُ فرهنگی و سیاسی نیز هست. 



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

کار و تلاش در سیره امام علی علیه السلام

درآمد

کار، جوهر آدمی است. با کار کردن، استعدادها و ظرفیت های وجودی انسان شکوفا می شود. تمدن های عظیم بشری نیز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل کار و تلاش بی امان و خستگی ناپذیر آدمیان است. بنابراین، کار را می توان از دو جنبه بررسی کرد: نخست، از جنبه شخصی و تأثیرهایی که بر روان و جسم فرد می گذارد و دیگر، از جنبه اجتماعی و اثرپذیری متقابل فرد و جامعه. کار ممکن است تأثیر مثبت یا منفی بر جسم و جان انسان بگذارد و می تواند به فرد منزلت اجتماعی ببخشد و توازن را میان فرد انسانی و جامعه برقرار سازد.

ارزش کار در اسلام

اگر چه مفهوم کار کردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمی ریشه دارد، و مورد توصیه عقل است، ولی با این حال، خداوند و انبیا و اولیای الهی برای تأکید بیشتر و غفلت زدایی از وجود انسان ها، پیوسته انسان ها را به کار و کوشش فراخوانده و تشویق کرده اند. از همین روست که قرآن می فرماید: «آدمی را جز حاصل کارش بهره ای نیست». (نجم :39)

بر اساس آنچه در قرآن، عهدین و کتاب های تاریخی آمده است، بیشتر پیامبران به کارهایی چون: کشاورزی، زره سازی، نجاری و تجارت و... اشتغال داشته اند. حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام به دست خویش، خانه کعبه را بنا نهادند. حضرت نوح علیه السلام کشتی ساخت. حضرت موسی علیه السلام چوپانی کرد. حضرت عیسی علیه السلام طبابت می کرد، حضرت داوود علیه السلام زره می ساخت و حضرت محمد صلی الله علیه و آله به چوپانی و تجارت می پرداخت.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آن گاه که ویژگی های انسان مؤمن را برای حضرت علی علیه السلام توصیف می کند، با اشاره به صفت پرکاری می فرماید: «ای علی، پرکاری از صفات مؤمن است.» همچنین آن حضرت می فرماید: «دوست دارم که شخص برای تأمین مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببیند».

امروزه جامعه شناسان نیز به اهمیت و ارزش کار توجه کرده و هر یک به نوعی آن را مورد تأیید و تأکید قرار داده اند.

زیاده روی در کار

باید توجه داشت که اسلام نمی خواهد انسان چنان غرق کار شود که زمینه های روحی، روانی، اخلاقی و اجتماعی خود را به فراموشی بسپارد. البته «در اسلام بر فضیلت کار به خاطر کار آن گونه که پروتستانیسم می گوید، هیچ گونه تأکیدی وجود ندارد. در اسلام، کار در پرتو نیازهای انسان و ضرورت برقراری تعادل و آرامش در زندگی فردی و اجتماعی افراد یک فضیلت تلقی می شود. وظیفه کار کردن جهت تأمین نیازهای فرد و نیازهای خانواده همواره کنترل شده و با تأکید قرآن بر گذرا بودن زندگی و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع کاری و اهمیت اجتناب ورزیدن از ثروت اندوزی، از افراط در آن جلوگیری شده است».

در سیره امام علی علیه السلام ، همان گونه که دانش و بینش و تقوا، ایمان، شجاعت، شهامت، مدیریت، دادگری، اخلاص و مدارا جایگاه خاصی دارند، کار و تلاش نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علی علیه السلام ، کار کردن را از لوازم زهد و پرهیزکاری می شمارد.یکی از پژوهشگران در این مورد می نویسد:

... در عبادت، اخلاص بسیار نشان می داد و در کار حلال و حرام، دقتی به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهی دست نبود، باز از چیزی که آن را تفنن و تجمل می شمرد، اجتناب می کرد. حشمت خلافت، او را از تسلیم به حکم شرع مانع نمی شد.

از دیدگاه امام علی علیه السلام ، کار اگر مرزها و حدود ارزش های انسانی و الهی را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلکه لازم و نوعی عبادت است. و در این حالت است که کارگر، محبوب خدا خواهد بود. ایشان می فرماید: «همانا خداوند، اهل حرفه و پیشه امانت دار را دوست دارد».

ایشان در مرحله اسوه سازی از حیث کار و تلاش می فرماید:

اگر بخواهی، می توانی. داوود - که درود خدا بر او باد - دارنده نی ها و خواننده بهشتیان را دیگر الگوی خویش سازی، کسی که با هنر دستان خویش از لیف خرما زنبیل می بافت و از هم نشینان خود می پرسید: فروش اینها را کدامتان بر عهده می گیرید؟ و آنگاه از بهای دسترنج خویش، به خوردن قرصی نان جوین بسنده می کرد.

جنبه های روان شناختی کار

امام درباره جنبه روان شناختی کار فرموده است:

از دست دادن فرصت ها موجب قصه و افسردگی است. آنکه از کار و تلاش کوتاهی ورزد، به اندوه و غم دچار می آید.

آن حضرت به عنوان اسوه و الگوی عملی، هیچ گاه فرصت ها را از دست نمی داد و به بهترین صورت ممکن، از اوقات عمر گران بهایش در راه رضایت الهی بهره می گرفت. در این باره آمده است که هرگاه از کار جهاد فارغ می شد و آسوده خاطر می گشت، به آموزش مردم و قضاوت در میان آنان مشغول می شد. هر گاه از این کار هم فارغ می شد، در باغی که داشت، سرگرم کار می شد و در همان حال، به یاد خدا و در حال ذکر بود.

بنابراین، امام علی علیه السلام کار را جوهر ایمان می شمرد و بر اصالت کار تأکید فراوان داشت. ایشان کار را در جهات متفاوت در زندگی شغلی خویش به کار می بست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت.

قضاوت، پیشه پارسایان

یکی دیگر از شغل هایی که امام علی علیه السلام تصدی آن را بر عهده داشت، قضاوت بود. در اسلام، قضاوت از مشکل ترین و حساس ترین مشاغل است. صاحب این شغل علاوه بر پارسایی باید از دانش وسیعی برخوردار باشد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، قضاوت را برازنده علی علیه السلام می دانست و می فرمود: «بهترین و داناترین و ماهرترین شما در امر قضاوت، علی است».

علی علیه السلام با دانش و تقوای خویش، در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، خلفا و هنگام خلافت خود، به قضاوت های حقوقی میان مردم می پرداخت. شخصیت قضایی حضرت، همواره مورد توجه مردم، تاریخ نگاران و اندیشمندان بوده است و در این باره کتاب های زیادی نوشته شده است.

از دیگر مسئولیت های حضرت، رایزنی بود. او هم با دیگران به مشورت می نشست و هم در رایزنی ها از دانش و بینش خود به دیگران کمک می رساند. «گسترش اسلام و حفظ کیان مسلمانان، هدف بزرگ امام علی علیه السلام بود. ازاین رو، گرچه وی خود را وصیّ منصوص پیامبر صلی الله علیه و آله می دانست و شایستگی و برتری او بر دیگران محرز بود، هر وقت گره ای در کار خلافت می افتاد، با فکر نافذ و نظر بلند خود، آن را می گشود. به این جهت می بینیم که امام علی علیه السلام در دوران خلیفه دوم نیز مشاور و گره گشای بسیاری از مشکلات سیاسی، علمی و اجتماعی او بود».

حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرمود:

آن کس که خودرأی باشد، به ورطه هلاک خواهد افتاد و آنکه با بزرگان به رایزنی پردازد، در خردورزی های ایشان مشارکت کرده و بهره برده است... هیچ پشتیبانی، اطمینان بخش تر از رایزنی نیست.

رزمندگی و فرماندهی نظامی

حضرت، رزمنده و فرمانده نظامی نیز بود. به گواهی تاریخ، امام علی علیه السلام در بیشتر غزوه ها و سریه های زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقش فعال داشت و یکی از فرماندهان و طراحان نظامی لشکر اسلام بود. هیچ گاه در جنگ ها پشت به دشمن نکرد و زره وی، پشت نداشت. در بیشتر جنگ ها به عنوان رزمنده و فرمانده ای موفق، شجاع و باهوش شرکت می کرد و در جنگ های اساسی چون بدر و اُحُد و خندق و خیبر و... نقش تعیین کننده داشت. در جنگ احد، با فداکاری آن حضرت، ندای «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» جبرئیل در گوش زمان پیچید و جاودانه شد. در جنگ خندق نیز عبادت جن و انس هم سنگ ضربت حضرت علی علیه السلام قرار گرفت.

فعالیت های اقتصادی و کشاورزی

امام علی علیه السلام در کنار کارهایی چون تعلیم و تعلم، قضاوت و حضور در میدان جنگ، به کارهای اقتصادی نیز اهمیت می داد و یک کشاورز نمونه بود. در احیای زمین ها می کوشید و دیگران را نیز به کاشتن بذرها و درخت ها تشویق می کرد. در روایتی آمده است مردی در نزد حضرت علی علیه السلام یک «وَسَق» خرما دید، پرسید: مقصود از گردآوری این همه هسته خرما چسیت؟ فرمود: همه آنها به اذن الهی درخت خرما خواهند شد. راوی می گوید که امام آن هسته ها را کاشت و نخلستانی پدید آمد و آن را وقف کرد.

همچنین در زمینه حفر قنات و استخراج آب که در سرزمین سوزان عربستان حکم کیمیا را داشت، بسیار فعال بود. هم اکنون در راه مدینه به مکه، منطقه ای به نام «ابار علی» است که آن حضرت در آنجا چاه زده بود.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله زمینی از انفال را در اختیار علی علیه السلام گذاشت. او در آنجا قناتی حفر کرد که آب همچون گردن شتر فواره می زد. فردی به آن حضرت به جهت توفیق این خدمت بشارت داد. حضرت فرمود این قنات وقف زائران خانه خدا و رهگذرانی است که از اینجا می گذرند. کسی حق فروش آب آن را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به میراث نمی برند.

کلام آخر

حضرت علی با تشویق افراد جامعه به کار و تلاش می فرماید هرگز شما را به عملی دعوت نکردم مگر اینکه خود در آن کار پیش قدم بوده ام. ایشان به کارهای رایج آن زمان می پرداخت و با اینکه مسئولیت های سنگین تری همچون حکومت جامعه اسلامی را به عهده داشت، در زمینه کشورداری، عدالت اجتماعی، قانون گرایی، زهد و تقوا و دین داری، سرآمد خاص و عام بود. در زمینه فعالیت های اقتصادی، نیز یادگارهای ارزنده ای از خود به خاطره تاریخ به ودیعه نهاده است.



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

کار وتلاش

کار وتلاش در زندگی و پشتکار در راه رسیدن به هدف یا اهداف خاص یکی از ارزشهای مشترک حاکم برزندگی ما انسانها بافرهنگهای مختلف  است بهمین خاطر برآن شدم جملاتی از بزرگان در رابطه با اهمیت کار وتلاش  در این مطلب قرار دهم جملاتی که شاید به ظاهر جملاتی سطحی باشند اما با تفکر در آنان مشخص می شود که این جملات از اهمیت فراوان و باارزشی در زندگی برخوردارند

اسمایلز می گوید:

 

: کار وتلاش است که میان انسانها فرق ایجاد می کند و نیوتن دانشمند معروف وسرشناس انگلیسی کسی که در عرصه علوم بویژه فیزیک سرشناس است می گوید : مشهور نشدم مگر با کار وتلاش و زمانی که به تفریح رو می آوردم سعی می کردم خستیگیم را با کار دیگری برطرف سازم

دقت در این جملات بخوبی نشان می دهد که یکی از عوامل موفقیت افراد سرشناس  کار وتلاش بوده است

. این سوال مطرح می شود که چه چیزی انگیزه کار وتلاش در راه رسیدن به هدف می شود به نظر می رسد در کنار عواملی چون ویژگیهای شخصیتی ومحیط اجتماعی میزان علاقمندی درونی به کاری که انسان انجام می دهد خود انگیزه محکم وقدرتمندی انجام می باشداز همین رو ست که سقراط حکیم گفته است هرکس بداند به چه کاری علاقه داردو بدنبال همان برود یقینا کار علاقلانه ای کرده است

به امید آنکه با توجه به اهمیت کار وتلاش در زندگی سعی کنیم وقت و عمر خویش را بجای تلف کردن با کار وتلاش در راه رسیدن به اهدافمان پر کنیم و البته نباید فراموش کنیم نفس کار کردن باعث نشاط ورهایی از خمودگی خواهد بود گاهی کارهایی مثل مطلعه روزنامه وکتاب رفتن به یک موزه پیاده روی کردن و

...نیز خود تاثیر بسزایی در بهبود روحیه انسان و شاد زندگی کردن انسان می باشد در یک کلام کار وتلاش در زندگی را باید یکی از عوامل خوشبختی در زندگی به حساب آورد .

 



پنج شنبه 25 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

نگاهی به مفهوم جهاد اقتصادی

  نگاهی به مفهوم جهاد اقتصادی

رهبر انقلاب ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی درهم آمیخته و همگون می‌بینند. برای همین هم کار کردن برای مسائل اقتصادی، پیشرفت و آبادانی و عمران کشور را با مسئله‌ مقدسی به اسم جهاد تلفیق می‌کنند.

   در باب مفهوم و نسبت دو کلمه جهاد و اقتصاد در عبارت « جهاد اقتصادی » که نام سال 90 شمسی لقب گرفته است، شش نکته حائز اهمیت است:

   نکته‌ اول اینکه مفهوم جهاد اقتصادی و خصوصاً کلمه‌ جهاد یک تعبیر استعاره‌گونه و دارای معانی و دلالت‌های خاصی است. کلمه‌ جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق می‌شود و یکی از کلماتی است که در گفتمان دینی ما معنا پیدا می‌کند و همیشه صبغه‌ تقدس را در درون خودش دارد. نکته‌ اول اینجاست که به زعم بنده، رهبر انقلاب ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی درهم آمیخته و همگون می‌بینند. برای همین هم کار کردن برای مسائل اقتصادی، پیشرفت و آبادانی و عمران کشور را با مسئله‌ مقدسی به اسم جهاد تلفیق می‌کنند.

   این یکی از پیام‌های بزرگ انقلاب اسلامی ایران است که مسائل معنوی و مادی و یا به عبارت دیگر حسنه‌ دنیا و حسنه‌ آخرت چگونه می‌توانند با یکدیگر هم‌ راستا شوند. اگر مسوولان از ظرفیت‌های معنوی، انسانی و فرهنگی کشور به درستی استفاده کنند، ما از کلمه‌ جهاد می‌توانیم برکات زیادی را نصیب این مرز و بوم کنیم. کما این‌که در طول تاریخ معاصرمان می‌بینیم که حضرت امام(ره) هم در مورد سازندگی از این استعاره استفاده می‌کنند و جهاد را وارد صحنه‌های سازندگی می‌کنند و این تعابیر استعاره‌گونه به نوعی مسبوق به سابقه از سوی حضرت امام(ره) نیز می‌باشد.

   نکته‌ دوم این است که در گفتمان دینی ما کلمه‌ جهاد در کنار کلماتی مانند هجرت، ایمان، عبادت و...، پازل گفتمانی دین را تکمیل می‌کند. در برخی موارد، مفاهیم دینی به ما اشاره می‌کنند که باید مانع را دور بزنید، مثل کلمه‌ هجرت. ولی کلمه‌ جهاد همیشه برخورد با مانع و رفع مانع را مورد توجه دارد. این در معنای جهاد حالت تأکید و تصریح دارد.

   در همین راستا یکی از استراتژی‌هایی که در سال پیش رو یعنی سال 90 باید سر لوحه‌مان باشد این است که باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی کشور صورت دهیم، موارد و موانعی که دست و پا گیر است. معمولاً در نگاه نهادی برخی از مقررات، آیین‌نامه‌ها یا ترکیب‌های نهادی و یا به تعبیر دانشگاهی برخی از مواد یا تفاسیر قانونی که امروزه در بدنه‌ اجرایی ما وجود دارد، معمولاً به شکل مانع عمل می‌کنند. در صورتی‌که ما به یک جهاد فراگیر در تمامی عرصه‌های اقتصادی جهت آسیب‌شناسی و مانع‌شناسی نیاز داریم تا بتوانیم برای رفع این موانع برخیزیم.

   جهاد کردن به رفع موانع پیشرفت ما برمی‌گردد؛ حالا برخی از این موانع داخلی‌اند و بخشی از آن هم موانع خارجی هستند که باید در عرصه‌ اقتصاد بین‌الملل هم ببینیم که موانع اقتصاد کشور ما چه بوده است؟

   نکته‌ سوم اینکه جهاد معمولاً استعاره‌ای است که ما از فضای نظامی داریم و به همین دلیل، دلالت‌هایی به ذهن‌مان خطور می‌کند. بطور مثال هرگونه جهادی نیازمند دیده‌بانی و رصد دقیق است. معتقدم استراتژی دومی که اقتصاد ایران در عرصه‌های مختلف کشاورزی، صنعتی، خدماتی، معدنی و... باید لحاظ کند، یک دیده‌بانی و رصد جامع و فراگیر است. ما باید دقیقاً رصد کنیم که تحولات جهانی در اثر چیست و به چه مسیری سوق پیدا می‌کند؟

   ما باید افق بیست سال آینده‌ اقتصاد دنیا را و همچنین مزیت‌های نسبی کشور خودمان را رصد کنیم و بشناسیم. ما سریعاً باید خودمان را برای دهه‌های آینده به کمک رصد و دیده‌بانی‌ای که صورت می‌دهیم، ارتقا دهیم و به مسائلی که از طریق علم تولید ثروت می‌کنند، بیشتر توجه کنیم.

   تأکیداتی که رهبر معظم انقلاب درطول این چند سال نیز داشتند، همه و همه ناظر به این مسئله بوده است. باید از صنایع تک به سراغ صنایعی برویم که فرصت‌های تولید درآمدی و تولید ثروت آن فراوان است.

   معمولاً در اقتصاد، صنایع کوچک در ابتدای نو‌آوری و خلاقیت، ثروت خوبی را برای کشور به بار می‌آورند و فرصت‌های خوب اشتغال‌زایی ایجاد می‌کنند، اما در مسیر چرخه‌ی تولید و چرخه‌ی عمر یک کالا، معمولاً سود آنها کم می‌شود. چرا که کشور‌های دیگر هم نظیر آن کالا را تولید می‌کنند و به تعبیر عامیانه دست زیاد می‌شود. اما به وضوح این مسئله قابل مشاهده است که کشور‌های پیشرفته دقیقاً در پی این تغییر بخشی و رفتن به سمت تولید کالاهای های ‌تک و تولید ثروت و سودآوری از طریق تولید علم هستند.

   بطور مثال در عرصه‌ی بین‌المللی ما نسبت به گروه «جی‌بیست» و تصمیمات اتخاذ شده در آن توسط کشور‌های استکباری باید بسیار حساس باشیم و مشارکت غیر مستقیمی را پیشاپیش در آن تصمیمات جهانی داشته باشیم.

   نکته‌ چهارم؛ یکی دیگر از استعاره‌هایی که کلمه‌ جهاد برای ما به ارمغان می‌آورد، بحث نقشه و طرح است. ما می‌دانیم که هر جهادی نیازمند طراحی نقشه‌ عملیاتی است. این دقیقاً خواسته‌ای است که سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی مطرح شد که گفتمان‌سازی و ظرفیت‌سازی بسیار خوبی نیز در جامعه‌ نخبگانی کشور در مورد آن ایجاد شد.

   نکته‌ پنجمی که در راستای مفهوم جهاد باید به آن اشاره کرد، مسائل مربوط به آرایش جهادی است. دستگاه‌های اجرایی کشور، دستگاه‌های قانون‌گذار، نهادهای قضایی، بخش‌های مردمی، بخش‌های غیر انتفاعی و خصوصی کشور باید با یک راهبردی که از سوی دستگاه‌های سیاست‌گذار مشخص می‌شود، یک آرایش جهادی به خود گیرند.

   نکته ششمی هم که در ذیل مفهوم جهاد معنا می‌یابد، بحث آموزش نیروها است، مثل هر عملیاتی که اگر آموزش نیرو نداشته باشیم و نیرو‌های اقتصادی کشور را آماده نکنیم، در صحنه جهاد دچار مشکل خواهیم شد. بخشی از آموزش نیروها بحث عمومی است، یعنی بدنه‌ آموزش و پرورش و دانشگاه‌های کشور و در نهایت رسانه‌ها و بطور مشخص رسانه‌ی ملی، باید حرکتی جهادی داشته باشند و یک برنامه‌ مدون در جهت آموزش نیروهای کشور نسبت به مقتضیات یک جهاد اقتصادی ارائه و اجرا کنند.

پاتک‌های احتمالی دشمن:

1- تبلیغات در جهت ناکارآمد جلوه دادن نظام

   وقتی می‌خواهیم در شرایط حمله قرار بگیریم و جهاد‌ گونه برای کشور کار کنیم، قطعاً این مسئله در پی خودش پاتک‌هایی را از جانب دشمن به دنبال خواهد داشت. یکی از ترفندهایی که دشمن در سال‌های اخیر در مورد جمهوری اسلامی سرمایه‌گذاری کرده است، ناکارآمد جلوه دادن نظام است.

   در واقع سعی کرده است تا نظام دینی و الگوی حکومت مردم‌ سالارانه دینی ناکارآمد جلوه دهد. البته خوشبختانه در عرصه‌های مختلفی که دشمن این امر را مطرح کرده با شکست روبرو شده است.

   در مسائل امنیتی در این سی سال، کشور ما چه در جریان جنگ تحمیلی و چه در مسئله‌ امنیت داخلی و چه در عرصه‌ اتحاد و یکپارچگی و وحدت ملی و چه در مسئله امنیت مرزها ـ با توجه به حساسیت مرزهای ما به دلیل وجود شرایط ویژه و شرایط همسایگان ما ـ موفق بوده‌ایم. در عرصه‌ کارآمدی‌های سیاسی همچون مشارکت‌های مردمی، مشارکت‌های سیاسی، همکاری و هماهنگی قوا و... نسبت به نظام‌های سیاسی مشابه، کارآمدی خیلی خوبی را نشان داده‌ایم. با شاخص‌های علمی متعددی ما می‌توانیم نشان دهیم که کشور در افزایش ضریب امنیتی، دفاعی و عرصه‌ سیاسی کارنامه‌ درخشانی را داشته است. البته منظور از شاخص‌ها شاخص‌های خود ساخته استکباری که بعضاً با حب و بغض و نیات خاصی دست‌کاری می‌شوند، نیست.

   اما بخش دیگر کارآمدی یک نظام، کارآمدی اقتصادی است. دشمن وقتی در عرصه‌های امنیتی، سیاسی و حتی به نحوی فرهنگی در ایران شکست خورد، تنها برگ برنده‌ای که در این هفت‌، هشت سال اخیر در دستانش باقی مانده است، ناکارآمدی اقتصادی است. جالب اینجاست که دشمن باز هم می‌بیند که در عرصه زیرساخت‌ها انقلاب اسلامی ایران پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته است؛ به نحوی که سازمان‌های بین‌المللی حتی در رنکینگ و شاخص‌بندی‌های خودشان، کشور ما را جزءکشورهای اول و بعضاً در جایگاه اول معرفی کردند.

   ما در عرصه‌ بهداشت، زیرساخت‌های درمانی‌، شاخص‌های توسعه‌ انسانی، شاخص‌های دسترسی به آب سالم و دسترسی به آموزش حتی در روستاها ارتقای بسیار شگرفی را داشته‌ایم. این قبیل کارآمدی‌ها علیرغم تلاش نظام سلطه که به شکل رسانه‌ای سعی می‌کند پیشرفت‌های رقیب خود را در عرصه‌ بین‌المللی نشان ندهد، این پیشرفت‌ها جلوه‌گر شده است.

   در عرصه‌ مدیریت‌های کلان اقتصادی ما فراز و نشیب‌هایی داشته و داریم که ممکن است برای دشمن فرصت‌هایی را ایجاد کند که باید از آن جلوگیری کرد. همیشه دشمن به دلیل ناتوانی در جنگیدن با واقعیت‌های اقتصادی ایران، تلاش کرده است تا به سراغ اذهان و ادراک مردم برود.

   برای مثال اگر درباره وضع اقتصادی از مخالفان دولت فعلی یا حتی مخالفان انقلاب اسلامی ایران و ایرانیانی که در داخل هستند ولی با نظام مخالفت دارند، سؤال شود، بلا شک همه و همه اذعان می‌کنند که در طول سی سال اخیر، سبد مصرفی و بهره‌مندی مردم از مواهب مختلف دنیوی و مادی افزایش پیدا کرده است. این را کسی شک نمی‌کند که تعریف فقر در ایران از سی سال پیش با مقوله‌ای که الان در برخی عرصه‌ها متصور است، متفاوت است.

   مصرف مردم نسبت به مواد پروتئینی، حمل و نقل، داشتن وسیله‌ی نقلیه، رفتن به مسافرت‌ها و... مؤید این مطلب است. امروزه آمارها نشان می‌دهد که در طول یک تعطیلات نوروز، بالغ بر پنجاه میلیون جابجایی در ایران صورت می‌گیرد. این نشان‌ دهنده‌ آن است که مسافرت به عنوان یک تفریح سالم در سبد کالایی مردم قرار گرفته است. بهره‌مندی مردم از مواهب ارتباطاتی همچون موبایل، اینترنت و مسائل آموزشی و... نیز همین نکته را نشان می‌دهد.

   دشمن وقتی می‌بیند که با واقعیت‌های اقتصادی ایران نمی‌تواند بجنگد، به سراغ ادراک کلمه‌ اقتصاد می‌رود. بطور مثال در کشوری مثل چین درآمد متوسط هر چینی زیر پانصد دلار است؛ یعنی استفاده از مواهب دنیا بطور متوسط در سال در حدود چهارصد و بیست یا سی دلار است؛ به عبارتی در هر روز کم‌تر از یک و نیم دلار. در حالی‌که ایرانی‌ها در این سال‌ها درآمد سالیانه‌ خوب و با رشد قابل توجهی داشته‌اند. کافی است هر جوان یا هر میانسال ایرانی سبد مصرفی خودش را با پدر خودش در سی سال قبل مقایسه کند. اما وقتی دشمن می‌بیند که اینجا دچار مشکل شده، به ادراک فقر دامن می‌زند. یعنی چه بسا درآمد سالانه‌ ما نسبت به سی سال قبل چند برابر شده باشد اما مردم حس کنند که حس رضایت‌مندیشان کم است.

   مثلاً میزان مصرف مواد پروتئینی بسیار بالا رفته ولی باز هم فکر می‌کنند که کم است یا مطالبه دارند که دولت باید گوشت و میوه‌ ما را با قیمت ارزانی در اختیار ما قرار دهد. این مطالبه‌ مصرفی ناشی از این نیست که واقعاً نیاز مصرفی وجود دارد، چون نیاز مصرفی در حد بسیار خوبی رشد کرده است. ما طبق شاخص‌های سازمان‌های بین‌المللی میزان کالری‌های مصرفی‌ای که در کشور داریم حتی در روستاهای فقیرنشین‌مان هم از سطح متوسط جهانی بسیار بالاتر است. اما چه می‌شود که ادراک فقر در شهرهای بزرگ شکل می‌گیرد؟ این به نظر من یکی از آن هدف‌گذاری‌هایی است که دشمن صورت داده و ما در سال جهاد اقتصادی باید توجه خاص و ویژه‌ای به ادراک اقتصادی مردم داشته باشیم که مردم این رشدها و پیشرفت‌ها را چگونه درک می‌کنند؟

2- بحرانی نشان دادن اوضاع داخلی

   دشمن می‌خواهد وضع داخلی کشور را بحرانی نشان دهد؛ مخصوصاً در سال گذشته ـ که شخصاً رصد می‌کردم ـ دشمن روی تحریم‌های اقتصادی به شدت مانور می‌داد. برنامه‌های دنباله‌دار و سریالی رسانه‌های خارجی دائماً تأکید داشت که تحریم‌های اقتصادی چه مشکلات بزرگی را برای ایران به وجود آورده است. البته که تحریم‌ها برای ما بدون مشکل نبوده است و مسائلی را برای ما ایجاد کرده است، اما هر تحریمی طبق تئوری‌های اقتصاد بین‌الملل، در کنار هزینه‌اش، فرصت‌های مناسب و مزیت‌های نسبی هم به همراه دارد.

   کالایی که قبلاً تولید آن در کشور برای ما نمی‌صرفید و ارزانِ آن از خارج قابل تهیه بود، وقتی دشمن ما را تحریم می‌کند، قیمت تمام ‌شده آن برای ما بالا می‌رود و نمی‌توانیم آنرا از بازارهای جهانی خریداری کنیم. همین که دسترسی ما به این کالا سخت شد، باعث می‌شود که جوانان ما خودشان آن محصول را تولید کنند. وقتی تولید شروع شد، در مرحله‌ تولید، طبق تئوری‌های اقتصادی هزینه تمام‌شده کاهش می‌یابد و ما بعد از چند سال به این نقطه می‌رسیم که خودمان این کالا را با همان قیمت تمام‌شده‌ خارجی که قبل از تحریم داشتیم، تولید و عرضه می‌کنیم.

منبع:  khamenei.ir



چهارشنبه 24 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

سال جهاد اقتصادی و سیاستهای مالی از دیدگاه قرآن

چکیده

نویسنده مقاله با تأکید بر این که آن چه دولت ها در قالب سیاست مالی به عنوان اهداف اقتصادی ـ اجتماعی اجرا می کنند، در قرآن به شکل بسیاردقیق و انسانی تر آمده است، بحث خود را آغاز نموده است.

وی با مروری به اهداف سیاست های مالی چون تخصیص منابع، توزیع مجدد در آمد، تثبیت اقتصادی و تأمین بودجه دولت به اهداف قرآنی می پردازد که از آن جمله اند: آزادی انسان ها، توزیع مجدد در آمد، سرمایه گذاری زیربنایی و تأمین بودجه با اتکا بر اصل بنیادین عدالت.

شکی نیست که تحقق اهداف نیاز به ابزارهایی برای وصول به آنها دارد و این امر از نظر قرآن نیز دور نمانده است، چنان که نویسنده اظهار می دارد اینها عبارتند از: مالیات ثابت و متغیر، سیاست درآمدی مبتنی بر سطح اسراف و تبذیر و هزینه های دولت از طریق ایجاد تعادل و توازن در سطح عمومی جامعه.

نکته ای که در این رابطه خاطر نشان می گردد این است که مالیات اثر انقباضی در کاهش مصرف مردم دارد و هزینه های دولت اثر انبساطی در جامعه به بار خواهد آورد و در پی آن تعادل مطلوبی به وجود می آید.

واژگان کلیدی: مالیات، صدقات، سیاست مالی، اهداف اقتصادی، جامعه دینی.

مقدمه:

تا یک قرن قبل، اهمیت و جایگاه سیاست مالی و پولی دراقتصاد تردید پذیر بود و تأثیر مثبت دخالت دولت بر اشتغال، تورم، بیکاری، توزیع درآمد، تخصیص منابع، رشد و توسعه ی اقتصادی، پس انداز، سرمایه گذاری و کارایی اقتصاد، انکارپذیر.

کم نبودند اندیشمندانی که آموزه های انسانی پیشوایان دین را به چالش می کشیدند و حمایت از نیازمندان را مخالف قانون طبیعت می شمردند و دخالت دولت در جهت توزیع مجدد درآمد و تخصیص منابع و تحت پوشش قرار دادن اقشار کم درآمد را ناروا و دخالت ناصواب در نظام عرضه و تقاضا می پنداشتند، ولی امروزه تأثیر دخالت ارشادی دولت در بهبود توزیع و تولید و افزایش مطلوبیت در مصرف، انکارناپذیر است.

بدین ترتیب، اگر بیشتر به آثار اقتصادی و اجتماعی دستورات وتوصیه های دینی در رابطه با تولید، توزیع و مصرف نگرشی منفی وجود داشت، امروز چنین نیست. در واقع، ایجاد سازمان های تأمین اجتماعی و راه اندازی برنامه های حمایتی، با استفاده از ابزارهای سیاست پولی و مالی و مدیریت و برنامه ریزی دولت ها به منظور ایجاد اشتغال، مبارزه با بیکاری و تورم، گویای ضرورت دخالت در دولت ها در جهت دست یابی به رشد و توسعه ی اقتصادی همراه با کاهش شکاف طبقاتی است.

آن چه دولت ها درقالب سیاست مالی به عنوان اهداف اقتصادی- اجتماعی اجرا می کنند، در قرآن به شکل بسیار دقیق و انسانی تر آمده است.

در این نوشتار ضمن اشاره به اهداف، ابزار و تأثیر سیاست مالی در اقتصاد معاصر، دیدگاه قرآن و اسلام را در این موارد بررسی می کنیم.

سیاست مالی عبارت است از دخالت دولت در اقتصاد با استفاده ازابزارهای مالی به منظور بهبود در توزیع درآمد، تخصیص منابع، تثبیت و توسعه اقتصادی قبل از بحران 1929-1933 م، در کشورهای صنعتی، اقتصاددانان بر این باور بودند که دولت نباید در اقتصاد دخالت کند و نباید درحمایت ازگروه های آسیب پذیر، ایجاد فرصت برابر ورقابت عادلانه وارد عمل شود، ولی ظهور آن بحران و تنش های اجتماعی به دلیل غیرانسانی و تحمل ناپذیری محیط کار و فقر و بیچارگی کارگران، نشان داد که از دست نامرئی کلاسیک ها کاری ساخته نیست. از میان بحران ها و به دنبال اعتراضات اندیشه وران، که به شرایط غیرانسانی محیط کار معترض بودند و رشد روزافزون کمونیسم در غرب، کینز، اقتصادانان بزرگ انگلیسی، ظهور کرد. او برای خروج از بحران و بهبود وضعیت اقتصادی، توزیع مجدد درآمد را مؤثرشمرد و فراهم سازی امکان مصرف بیشتراقشار کم درآمد را از زاویه یتقاضا، مفید و برای خروج از رکود ضروری دانست (رشد و توسعه اقتصادی، بی تا،2-563 ، 5-580) از این به بعد بود که سیاست مالی به صورت جدی از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

از دیدگاه اسلام، دخالت اقتصادی به منظور کارسازی مصرف متوسط برای همه ی مردم، جلوگیری از اسراف و زیاده روی ثروتمندان،هدایت پس اندازها به سرمایه گذاری های زیربنایی و تولیدی، فراهم سازی زمینه برای آزادی انسان ها و رهایی از دست اربابان زور و تزویر رهنمون شدن او به سمت قله های بلند سعادت و تقرب به پروردگار توصیه می شود.

اهداف سیاست های مالی:
اهداف سیاست های مالی، با توجه به شرایط اقتصادی و چالش های سیاسی، از کشوری به کشور دیگر می تواند متفاوت باشد، ولی در اینجا به چند مورد اصلی بسنده می کنیم.

1-تخصیص منابع

فعالیت های اقتصادی، براساس نظام عرضه و تقاضا، ممکن است در مسیری حرکت کند که باب طبع حکومت نباشد، یا با مصالح ملی همسو نباشد. به عنوان مثال دولت می خواهد کالاهای اساسی مورد نیاز جامعه در داخل کشور تولید شود، ولی تولید کنندگان براساس منفعت خواهی شخصی ترجیح دهند کالاهای لوکس و تجملی تولید کنند. در این صورت از طریق بستن مالیات بر کالاهای لوکس، دولت می تواند روند تخصیص منابع را تغییر دهد و تولید کالاهای اساسی را ترویج کند.

2- توزیع مجدد درآمد

دولت ها معمولاً سعی می کنند ازطریق بستن مالیات بر کالاهای لوکس، که طبقات مرفه جامعه مصرف می کنند، و نیز توزیع آن در قالب یارانه به گروه های کم درآمد،عدالت اجتماعی را تحقق بخشند. همچنین از طریق بستن مالیات های مستقیم تصاعدی و نسبی می توانند به توزیع مجدد درآمد کمک کنند.

3- تثبیت اقتصادی

به هردلیل،به ویژه هنگام اجرای سیاست توسعه اقتصادی، تورم پدید می آید. دولت برای جلوگیری از تورم، سیاست انقباضی مالی را در پیش می گیرد؛ یعنی مالیات را افزایش می دهد و از این طریق تقاضای مصرفی مردم را کاهش داده نظام عرضه و تقاضا را به تعادل نزدیک می کند، یا در هنگام رکود اقتصادی، سیاست انبساطی مالی را به کار می گیرد، و ازراه افزایش در مخارج دولتی و با کاهش مالیات و در نهایت افزایش تقاضای مؤثر،اقتصاد را از رکود خارج می کند.

4- تأمین بودجه ی دولت

دولت برای اداره ی جامعه نیاز به منابع مالی دارد. مالیات ها، مطمئن ترین و مناسب ترین منبع مالی دولت است و با استفاده از آن می توان مخارج سرمایه گذاری های زیربنایی نظیر جاده ها، فرودگاهها، نیروگاهها، بهداشت، آموزش و پرورش و غیره را تأمین کرد.

اهداف سیاست مالی از دیدگاه قرآن:

1-آزادی انسان ها

از دیدگاه اسلام، انسان محور تمام فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. تمام برنامه ها و امکانات باید در مسیری هدایت شود که راه رشد و کمال او را فراهم کند، زنجیره های اسارت و بردگی جسمی و فکری را از دست پا و فکر او بگسلاند. در آیه ی 60 سوره ی توبه درباره موارد مصرف زکات، چنین آمده است: « انمّا الصّدقات للفقراء... و فی الرّقاب و الغارمین»؛ صدقات (زکات) به فقرا، ... تعلق می گیرد و همچنان در راه آزادی بردگان و ادای بدهی بدهکاران و... هزینه می شود.

این آیه، سیاست مالی را از زاویه ی توزیع و هزینه کردن مالیات اسلامی بیان می کند و نشان می دهدکه رهایی انسان ها از بردگی از اهداف آن است. همچنین است زدودن زمینه های بردگی، زیرا در صدر اسلام بسیاری از بردگان، بدهکارانی بودند که قدرت ادای دیون خود را نداشتند.(طالقانی، 1350، 2/ 252). اسلام، با استفاده از ابزار سیاست مالی و ادای دین مدیونان (الغارمین) زمینه ی بردگی را از جامعه می زدود.

2-توزیع مجدد درآمد

شکی نیست، انسان ها استعداد و توانایی های متفاوت دارند. در این میان تعدادی پیر، ازکارافتاده، بیمار و بی سرپرست می باشند. از دیدگاه اسلام، درآمد و ثروت متفاوت قابل پذیرش است، ولی دولت و مردم موظفند تا به از کار افتادگان و نیازمندان، درحدی کمک کنند که نیاز یک ساله آنها رفع شود.

قرآن، گروه های نیازمندی را که باید از مالیات (خمس و زکات) به آنها کمک شود نام می برد:
در آیه ی60 سوره ی توبه آمده است: «انّما الصّدقات للفقراء و المساکین... و ابن السّبیل فریضه من الله»؛ ازجمله گروه های مستحق زکات، نیازمندان و بیچارگان و در راه ماندگان هستند که بر مؤمنان واجب است به یاری آنها بشتابند.

در آیه ی41 از سوره ی انفال می خوانیم: «واعلموا انّما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السّبیل»؛ بدانید که هرچه به شما غنیمت و فایده رسد، خمس آن مال خدا و رسول و خویشان او یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است.

آیه ی 7 سوره ی حشر، که در رابطه با هزینه کردن فی ء آمده،تعابیری مشابه آیه ی 41 سوره ی انفال دارد و از همان شش مورد مصرفی نام می برد که در آیه ی خمس آمده است؛ با این تفاوت که در سوره ی حشر، اولاً علت اعمال سیاست مالی و توزیع مالیات میان نیازمندان، یتیمان و در راه ماندگان را بیان می کند:«کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم»؛ (توزیع مجدد درآمد) به این خاطر است که ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود، ثانیاً، به دنبال آیه (درآیه ی بعدی) به مصداق بارز ابن السبیل اشاره می کند:« للفقراء المهاجرین الّذین اخرجوا من دیارهم و اموالهم »؛ از جمله موارد مصرف انفال، فقرای مهاجراست؛ آنها که به دلیل اخراج از سرزمین و جدایی از اموال و دارایی خود نیازمند شده اند.

بدین ترتیب، دولت در فرایند برقراری عدالت و برابری در مصرف، باید به نیازمندان، بی سرپرستان و مهاجرانی که به سبب ظلم و ستم از سرزمین خود آواره شده اند، کمک کند و این کمک در حدی باشد که مخارج سالانه آنها را کفایت کند.

3- سرمایه گذاری های زیربنایی

سرمایه گذاری در بخش هایی که بازدهی مستقیم ندارد و بخش خصوصی دراین گونه فعالیت ها ازخود علاقه و رغبت نشان نمی دهند، مانند ساختن جاده ها و بزرگ راهها،نیروگاهها، راه اندازی بنادر و فرودگاه از منابع خمس و زکات می توان مخارج این گونه سرمایه گذاری ها را تأمین کرد.

درآیه ی خمس و انفال آمده: «فان الله خمسه و للرّسول و لذی القربی»؛ هزینه کردن خمس در راه خدا همان سبیل الله است که در آیه ی 60 سوره ی توبه آمده است، یعنی تأمین مخارج ساختن راه ها، پلها، فرودگاهها و...

نام بردن پیامبر (ص) و ذی القربی در این فهرست، نه به معنای مالکیت شخصی، بلکه گویای صلاحیت آنها در رابطه با هزینه کردن خمس، زکات و انفال می باشد (امام خمینی، بی تا، 2 /280-200) هزینه کردن در زمینه ی آموزشی و بهداشت از اصلی ترین موارد مصرف خمس است. از همین دست است تأمین مخارج کارمندان، و « والعاملین علیها» و کمک های بلاعوض به افراد غیرمسلمان و حکومت های دیگر براساس عواطف انسانی و مصالح اجتماعی،« والمؤلفه قلوبهم».

4- تأمین بودجه

تأمین بودجه، به همان اندازه ضروری است که حکومت ضرورت دارد تأمین مخارج کارمندان بخش عمومی، کمک به دولتها و افراد براساس مصالح اجتماعی، تأمین هزینه ی سرمایه گذاری های زیربنایی و... نیاز به وصول مالیات دارد.

اهداف تخصیص منابع و تثبیت اقتصادی، بر تجربیات بشری و مصالح عمومی مبنی است. این اهداف تا جایی قابل پذیرش است که با اصول دیگر در تضاد نباشد. به عبارتی، از دیدگاه اسلام، عدالت اصل بنیادی است و بی شک اهداف سیاست مالی، نباید مخالف این اصل باشد.


ابزارهای سیاست مالی از دیدگاه قرآن:

از دیدگاه اسلام، سه ابزار برای اعمال برنامه های دولت و هدایت فعالیت های اقتصادی در مسیر مطلوب و تأمین اهداف اقتصادی وجود دارد:

الف- مالیات ها

اگر نرخ مالیات های اسلامی را ثابت در نظر بگیریم ( هر چند شواهد تاریخی به انعطاف پذیری آن گواهی می دهد، نحوه ی هزینه کردن آن تأثیرانبساطی و انقباضی بر اقتصاد می گذارد. همچنین است سازوکار خودکاری که مالیات به نرخ ثابت به همراه دارد.

ب- مخارج دولت

دولت با افزایش حقوق کارمندان اداری، مخارج زیربنایی و پرداخت های انتقالی می تواند قدرت خرید و تقاضای مؤثرجامعه را بالا ببرد و به رشد و توسعه ی اقتصادی دامن بزند. تمام موارد هزینه همان طور که قبلاً گفته شد در قرآن آمده است.

ج-سیاست درآمدی

دراین نوع سیاست، دولت برای جلوگیری از تورم و رهایی از پیامدهای زیان بار آن از راه تشویق و تهدید، مخارج بخش خصوصی را کاهش می دهد. از دیدگاه قرآن، منع اسراف و تبذیر نوعی از سیاست درآمدی است (حکیمی، 1373، 3 .133).

محدود کردن مخارج مصرفی، امکانات و منابع مالی را از مخارج مصرفی به سرمایه گذاری هدایت می کند. جلوگیری از احتکار و مبارزه با تورم و رباخواری، سرمایه ها را به مسیر مفید و اقتصادی می کشاند.

تأثیر سیاست های مالی بر اقتصاد (از دیدگاه قرآن):

می دانیم که مالیات، اثر انقباضی و مخارج، اثر انبساطی دارد. به این معنا، افزایش مالیات، باعث می شود که بخشی از درآمد مردم به دولت منتقل شود و مخارج مصرفی مردم کاهش یابد. اگر مردم کاهش در مصرف را از پس انداز جبران نکنند، قدرت خرید و به دنبال آن تقاضا تنزل می یابد.

در مقابل، مخارج دولت اعم از هزینه های سرمایه گذاری، پرداخت های انتقالی و مصارف اداری، اثر انبساطی دارد. افزایش مخارج به معنای توزیع قدرت خرید در جامعه می باشد؛ مثلاً وقتی دولت خدمات آموزشی را گسترش می دهد یا حقوق کارمندان را بالا می برد، باید مخارجش را افزایش دهد. این هزینه ها در قالب حقوق و دستمزد به جامعه منتقل می شود و مردم بخشی از این درآمد اضافی را به کالاهای مصرفی اختصاص می دهند. در صورتی که تولید و عرضه کالاها انعطاف ناپذیر باشد، شکاف میان عرضه و تقاضا به تورم و افزایش سطح عمومی قیمت ها منجر می شود.


در این جا تأثیر سیاست مالی بر برخی از متغیرها را ارزیابی می کنیم:

الف-تأثیرسیاست مالی بر توزیع درآمد

به طورکلی نرخ مالیات (خمس، زکات، جزیه و خراج) یکنواخت است و تنها در یک مورد، یعنی زکات گوسفندان، نزولی می باشد. از آنجا که خمس به عنوان اصلی ترین بخش مالیات اسلامی، بعد از کسر مخرج سالانه به افراد تعلق می گیرد، در واقع مالیات بر پس انداز می باشد که خانواده های کم درآمد از پرداخت آن معاف می باشند و تنها ثروتمندان باید یک پنجم پس انداز خود را درقالب خمس بپردازند. حال آن که مهم ترین مورد مصرف آن فقرا و نیازمندان هستند که این امر، توزیع درآمد را بهبود می بخشد.

اما زکات، جزیه و خراج، مالیات هایی می باشند که در اقتصاد معیشتی کاربرد دارند و با توجه به نرخ ناچیز آن نزدیک به 1/20 یا 5 /2 درصد، در اقتصاد صنعتی از اهمیت و جایگاه قابل توجهی برخوردار نیست (مدرسی طباطبایی، 20-50 ؛ 1363) درهر صورت این مالیات به دلیل معافیت خانواده های کم درآمد و پرداخت آن به نیازمندان، همانند خمس، توزیع درآمد را بهبود می بخشد و جامعه را به برابری بیشتر هدایت می کند.

ب- تأثیر سیاست مالی بر مصرف، پس انداز و سرمایه گذاری

درآمد قابل تصرف (درآمد بعد از کسر مالیات)، به دو قسمت مصرف و پس انداز تقسیم می شود. برهمین مبنا، وقتی گفته می شود میل نهایی به مصرف اقشار کم درآمد بالاست، یعنی میل نهایی به پس انداز آنها پایین است. دراقتصاد اسلامی، مالیات، سبب انتقال درآمد از گروه های پردرآمد به اقشار آسیب پذیر جامعه می شود. این مسأله سرمایه گذاری مضراست؛ یعنی انتقال درآمد به فقرا سبب کاهش پس انداز و کمبود منابع سرمایه گذاری می گردد.

از طرفی تمام پس اندازها سرمایه گذاری نمی شود، ولی اسلام با منع کنز (گنج نمودن) و غیرفعال نگاه داشتن پس انداز، براساس آیه «الذین یکنزون الذّهب و الفضّه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشّرهم بعذاب الیم» (توبه، 34)؛ کمبود پس انداز را جبران می کند و باعث می شود که تمام پس اندازها سرمایه گذاری شود.

بنابراین، مالیات های اسلامی سطح درآمد گروه های کم درآمد را بالا و قدرت مصرف آنها را افزایش می دهد. با این رویکرد، پس انداز کاهش می یابد ولی با منع اسراف، در کنار بستن مالیات بر پس اندازهای غیرفعال، حجم پس انداز و سرمایه گذاری را بهبود می بخشد. در نهایت، نمی توان ادعا کرد که توزیع درآمد به نفع گروه هایی که میل نهایی به مصرف بالا دارند، باعث کاهش در پس انداز مطلوب (سرمایه گذاری) می شود.

ج- تأثیر سیاست مالی بر تثبیت اقتصادی

امروزه سعی می شود با استفاده از ابزارهای سیاست مالی و پولی روند رشد اقتصادی را با ثبات و پایدار سازند و از نوسانات شدید در جهت مثبت و منفی جلوگیری کنند؛ زیرا رشد خیلی شدید همراه با تورم افسار گسیخته بعد از کوتاه زمانی به رکود خواهد انجامید. به عبارتی، هم تورم و افزایش سطح عمومی قیمت ها هزینه هایی دارد و هم رکود؛ تورم باعث افزایش اختلاف طبقاتی، تشدید نابرابری به نفع سرمایه داران و به زیان دریافت کنندگان حقوق و دستمزد و اشخاص آسیب پذیر می شود، ولی در وضعیت رکود بیکاری تشدید و انگیزه ی سرمایه گذاری و تولید از مردم گرفته می شود، رشد اقتصادی متوقف و تولید ملی تنزل پیدا می کند. به همین دلیل، دولت ها با استفاده از سیاست های اقتصادی مناسب، نوسانات اقتصادی را به حداقل کاهش می دهند.

اما نرخ مالیات، در اقتصاد اسلامی به گونه ای تعیین شده است که به صورت خودکار باعث تثبیت اقتصاد می شود و از نوسانات جلوگیری می کند. گذشته از اندک نوسانات، نرخ مالیات اسلامی ثابت می باشد، مثلاً نرخ خمس20 درصد از پس انداز سالانه می باشد؛ نرخ زکات بر محصولات کشاورزی نظیر گندم، جو، خرما و کشمش آبی 5 درصد و در دیمی 10 درصد می باشد و بر طلا و نقره 5/2 درصد.

مالیات یکنواخت و با نرخ ثابت این ویژگی را دارد که با افزایش درآمد، افزایش و با کاهش درآمد، کاهش می یابد؛ یعنی زمانی که اقتصاد به سیاست مالی انقباضی نیاز دارد، میزان خمس و زکات افزایش و زمانی که به سیاست انبساطی مالی احتیاج است، مالیات وصول کاهش می یابد. بدین ترتیب، مالیات اسلامی همراه خود تثبیت کنندگی دارد که در بحران های اقتصادی وارد عمل میشود.

بنابراین، علیرغم ثابت پنداری نرخ مالیات اسلامی، اگر براساس برنامه ای دقیق، از ثروتمندان و پس انداز کنندگان، زکات، خمس (از نظر شیعه)، جزیه، خراج و... وصول، و به فقرا و بیچارگان، در راه ماندگان، بی سرپرستان، و در راه آزادسازی بردگان، ادای دین بدهکاران و فعالیت های زیربنایی و اجتماعی هزینه شود، عدالت اجتماعی را تأمین می کند و به رشد و توسعه اقتصادی دامن می زند و دورنمای آینده را لذت بخش و دلپذیرتر و بلندای سعادت و کمال را تسحیرپذیر می سازد.

نتیجه گیری:

نظر به التفات دولت ها به مسأله اقتصاد و وضع سیاست های مالی در جهت بهبود تولید،توزیع و افزایش مطلوبیت در مصرف، ضرورت بازخوانی سیاست های مالی از منظر دینی اهمیت می یابد.

اگرچه بازخوانی سیاست های مالی در اسلام خارج از حوصله یک مقاله است و نیاز به بررسی گسترده و در عرصه ی قرآن و سنت دارد، لیکن قرآن به عنوان یک منبع بنیادین متضمن اصول راهبردی که در صور برنامه ی مطالعه قرار دارد، راه گشای بسیاری از معضلات اقتصادی جامعه دینی در عرصه نیازهاست.

نگرش اصولی قرآن به اهداف و ابزار سیاست های مالی به گونه ای که می تواند در همه ی اعصار پاسخ گوی نیازهای نو شونده جوامع خود باشد، چنان که با پیروی از اصول جامع، مترقی و همه سویه آن، رابطه ی فقر و غنا به کمترین درجه خود تنزل یابد و چرخه ی اقتصاد ملی و مردمی را در جهت بهبود مسائل اقتصادی و افزایش درآمد و در نتیجه کمک به تحقق اهداف انسانی به حرکت وادارد.

نویسنده: محمد امیر نوری کرمانی         

منابع و مأخذ:

1-قرآن کریم.

2- امام خمینی (بی تا)، البیع، بی جا.

3- حکیمی، محمد رضا (1373)، الحیاه، ترجمه ی احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

4- طالقانی، سید محمود (1350)، پرتوی از قرآن، تهران.

5- مدرسی طباطبایی (1363)، مقدمه ای بر نظام مالیاتی و بودجه در اسلام انتشارات هجرت.

نشریه اندیشه حوزه ،شماره 78-77.



چهارشنبه 24 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)

تعداد کل صفحات : 6 ::      1   2   3   4   5   6  

جهاد اقتصادی از منظر قرآن و روایات

«دو چیز را قرآن ، باعث قیام مردم دانسته ، یکی مال و دیگری کعبه. در مورد کعبه می فرماید:


 

«جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاس...‏» ؛ «خداوند، کعبه -بیت الحرام- را وسیله‏اى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده...»‏ (1) و در مورد مال می فرماید:«وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً...» ؛ «اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید...» (2). قیام را اهل لغت گفته اند، عبارت است از تکیه گاه؛ یعنی : ما یقوم به الشیء. آنچه که یک چیز به آن تکیه می کند. بنابراین مردمی که اقتصاد ندارند و فقیرند، زبون و زیر دست هستند چون تکیه گاه ندارند.»(3)


 

وقتی آیاتی که راجع به اقتصاد و امور مربوط به آنست را مورد دقت قرار می دهیم می بینیم که قرآن کریم به مال و اسباب دنیوی با دید الهی نگاه کرده و افراد را به داشتن تقوا در  بعد مادی تشویق نموده است که رعایت تقوای مالی ، مستلزم جهادی مستمر و دقیق با نفس و شیطان و عوامل شیطانی پیرامون خود است. خداوند در قرآن وظایف افراد را نسبت به اموال خود یا دیگران معین می کند مانند آیاتی که درباره زشت و گناه بودن اسراف و تبذیر در قرآن آمده است.


 

و آیاتی که راجع به نحوه خرج کردن و هزینه کردن مال می باشد که نشان می دهد مؤمن باید دارای غیرت مالی باشد یعنی مال خود را که از حلال به دست آورده در کار حرام مصرف نکند و احکام مال را اعم از دادن خمس و زکات و کمک به فقراء و...رعایت کند. همچنین موارد دیگری در مورد مال و مصرف آن وجود دارد که به برخی اشاره می شود.


 

1- صداقت در ایمان ،در گرو جهاد در راه خدا با جان و اموال خود.إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (4)مؤمنان واقعى تنها کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‏اند، سپس هرگز شکّ و تردیدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کرده‏اند؛ آنها راستگویانند.


 

 2- اقتصاد در خدمت آخرت گرایی.قُلْ لِعِبادِیَ الَّذینَ آمَنُوا یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خِلال‏(5)به بندگان من که ایمان آورده‏اند بگو نماز را برپا دارند؛ و از آنچه به آنها روزى داده‏ایم، پنهان و آشکار، انفاق کنند؛ پیش از آنکه روزى فرا رسد که نه در آن خرید و فروش است، و نه دوستى! (نه با مال مى‏توانند از کیفر خدا رهایى یابند، و نه با پیوندهاى مادى!)


 

3-  الهی بودن انگیزه ورود در عرصه اقتصاد، چرا که در غیر این صورت بهره زیادی نصیب شخص نمی شود.مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیب‏(6)کسى که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش مى‏دهیم و بر محصولش مى‏افزاییم؛ و کسى که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمى از آن به او مى‏دهیم امّا در آخرت هیچ بهره‏اى ندارد!         


 

4- جهاد با نفس در مورد مال.یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون‏(7)اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکارانند!


 

 5- اقتصاد بیمار ،مانند رواج رشوه و کم کاری و...موجب ذلت افراد و تسلط بیگانگان بر بازار  می شود که امروزه در کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم.


 

6- کسی که در دفاع از مال خود کشته شود ، شهید محسوب می شود. رسول اکرم حضرت محمد«صلى الله علیه و آله و سلم»: حرمت مال مسلمان مانند حرمت خون اوست.(8)  امام صادق علیه السلام:َ مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِید هر کس براى دفاع از مال خود کشته شود شهید است. (9)


 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره مائده ، آیه 97
2. سوره نساء ، آیه 5
3. تفسیر الهادی الی الحق المبین- حسن صراف زاده کاشانی-ص38
4. سوره حجرات، آیه 15
5. سوره إبراهیم ، آیه31
6. سوره شورى، آیه 20
7. سوره منافقون، آیه 9
8. نهج الفصاحة، ص 440
9. بحار الأنوار،ج‏10،ص 226  


چهارشنبه 24 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)





عدالت
جهاد اقتصادی
عدالت اقتصادی
ريشه کني «ربا»
عدالت امام علی(ع)
نفی سرمایه سالاری
جهاد براي رشد اقتصادي
مبارزه با مفاسد اقتصادی
موانع تحقق جهاد اقتصادی
آموزه های اقتصادی اسلام
مفهوم­شناسی جهاد اقتصادی
جهاد اقتصادي با محوريت بازرگاني خارجي
آرایش جهادی اقتصاد كشور
اخلاق‌گرايي و بي‌توجهي به علم اقتصاد
دانلودکتاب مفید اقتصادی
مفهوم و الزامات جهاد اقتصادی

رضا کرمی

كل بازديدها : 575194
كل مطالب : 745

تعداد كل نظرات : 30

تاريخ ايجاد وبلاگ : چهارشنبه 10 فروردین 1390 

آخرين بروزرساني : شنبه 28 اردیبهشت 1392 

RSS 2.0 این صفحه را به اشتراک بگذارید