زندگاني امام علي ، صبر چیست

امام المتقین علی (علیه‏السلام) درباره دنیا بیانی مختصر، اما با دنیایی از مفاهیم دارند که در اینجا به آن اشاره می‏نماییم.
ای دنیا از من دور شو که مهار تو را به گردنت انداختم و خود را از چنگت بیرون کشیدم و از دام‏هایت گریختم... به خدا سوگند اگر تو انسانی بودی که دیده می‏شدی، همانا حدود خدا را بر تو جاری می‏ساختم و تو را به سزای بندگانی که آنان را با آرزوهای واهی فریفتی و در پرتگاهها افکندی می‏رساندم.(1115)
من دنیا را بدور افکندم و چهره‏اش را به خاک مالیدم. (1116) (پس) علی را با نعمتی که از دست رفتنی است و از لذتی که فانی شدنی است چه کار؟(1117)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، مرد مردان عالم

در یکی از روزها شخصی به خدمت علی (علیه‏السلام) رسید و زبان به ستایش و ستودن و مدح و ثنای آن حضرت گشود این مرد با اینکه خود نسبت به علی (علیه‏السلام) بی‏اعتقاد بود در ستایش بیش از حد افراط کرد. لذا علی (علیه‏السلام) در برابر آن همه افزون گوییها که رنگ چاپلوسی داشت به او فرمود: ‏انا دون ما تقول ما فی نفسک ‏
من از آنچه که تو به زبان می‏گویی پایین ترم ولی از آنچه که در اندیشه‏ات داری بالاترم. (1114)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، گفتگو با دنیای فانی

امام کاظم (علیه‏السلام) فرمود: بارها امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) می‏فرمود: بالی مجلس ننشیند مگر کسی که دارای این خصائل باشد:
یجیب اذا سئل و ینطق اذا عجز القوام عن الکلام و یشیر بالرای الذی فیه صلاح اهله فمن لم یکن فیه شیئی منهن فجلس فهو احمق ‏
آنگاه که سؤال شود پاسخگو باشد؛ آنگاه که دیگران از سخن گفتن عاجز شوند سخنگو باشد؛ آنگاه که به اندیشه‏های خیر خواهانه نیاز گردد راه پویان را ره گو باشد.
پس هر گاه این سه خصلت در او نباشد و در صدر مجلس بنشیند احمق است و در کلامی دیگر می‏فرماید: انسان عاقل باید دارای سه نشانه باشد:
و لابد للعاقل من ثلاث؛ ان ینظر فی شانه و یحفظ لسانه و یعرف زمانه و اینکه شأن و موقعیت خود را درک کند و زبانش را از لغزشهای گفتاری حفظ نماید و زمانش را بشناسد.(1113)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، منع از چاپلوسی

روزی دو نفر بر سر پول نان‏های خود اختلاف داشتند لذا جهت حل اختلاف خدمت حضرت علی (علیه‏السلام) رسیدند و عرض کردند: یا علی (علیه‏السلام) یکی از ما پنج نان و دیگری سه نان داشت، یک نفر میهمان بر ما وارد شد و هم غذای ما شد او وقتی که خواست برود هشت درهم به ازاء آنچه خورده بود به ما داد، من که پنج قرص نان دارم پنج درهم آن را می‏خواهم و آنکه سه قرص نان دارد را سه دهم حاضرم بدهم لیکن او می‏گوید: باید چهار به چهار پول را نصف کنی. حضرت ابتدا به صاحب سه نان فرمود: سر این مسائل دعوا نکن. بیا سه درهم را بردار و برو؛ اهمیتی ندارد، برای اینها سزاوار نیست دعوا کنید اما آن شخص گفت: یا علی (علیه‏السلام) قبول ندارم، حق من چهار درهم است چرا که این هشت درهم را آن شخص بای ما دو تا داده است. حضرت فرمود: اگر حق را می‏خواهی یک درهم بیشتر حق تو نیست، او داد و فریاد کرد که چرا حق من اینقدر کم است من سه نان داشتم، یک درهم و او که پنج نان داشته هفت درهم. حضرت فرمود: تو سه نان داشتی، خودت هم از آن خورده‏ای آن هم که پنج تا نان داشته از آن پنج تای خود خورده است مهمانی که بر شما وارد شده آنهم خورده است. می‏شود جمعاً سه نفر در قبال هشت قرص نا. پس هشت قرص نان سه قسمت می‏گردد هر کدامتان هشت قسمت از 24 قسمت خورده‏اید یا اگر خواستید به تعبیر دیگر، هر کدام از شما سه نفر، دو قرص نان و دو ثلث نانها را خورده‏اید. پس بنابرای آن کسی که سه نان دارد خودش دو قرص نان و دو ثلث از نانهای خود را خورده است. پس یک ثلث آن باقی مانده است که آن میهمان خورده است. اما آنکه پنج قرص نان داشت دو قرص نان و دو ثلث آنها را خود خورده و دو قرص بعلاوه یک ثلث هم دیگر آن برای مهمان گذاشته است. بنابراین اگر بخواهید تقسیم کنید آن کسی که سه قرص نان داشته تنها یک ثلث از نان خود را به میهمان داد و کسی که پنج قرص نان دارد دو نان و دو ثلث نان خود را داده پس هفت درهم مال اوست و یک درهم هم مال توست.(1112)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، تقسیم پول نان به عدالت

میثم تمار غلام زنی بود از قبیله بنی اسد، امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) او را از آن زن خرید و آزادش کرد و به وی فرمود: نامت چیست؟ عرض کرد: سالم. حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من خبر داده که نامی که پدرت در عجم ترا به آن نامیده‏اند میثم است. میثم عرض کرد: خدا و پیغمبرش صلی الله علیه و آله و سلم درست گفته‏اند، حضرت فرمود: رجوع کن به همان نامت که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ترا به آن نامیده و سالم را رها کن. پس به همان اسم میثم رجوع کرد و کنیه‏اش را ابی سالم گذاشت تا اینکه نقل شده؛ در آن سالی که کشته شد حج بجا آورد بر ام سلمه وارد شد و ام سلمه به او فرمود: به خدا قسم بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که در دل شب درباره تو به علی (علیه‏السلام) سفارش می‏کرد.(1110)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، صدرنشینی مجلس

اصحاب امام سجاد (علیه‏السلام) به آن حضرت عرض کردند: یا بن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امام علی (علیه‏السلام) ماجرای قیام مختار را خبر داده ولی نفرموده است چه وقت کشته می‏شود و چه کسی او را می‏کشد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) راست گفته، آیا به شما خبر ندهم که چه وقت این امر واقع می‏شود؟ گفتند: چرا. فرمود: از این تاریخ تا سه سال دیگر در فلان روز واقع می‏شود و به زودی در فلان روز سر ابن زیاد و شمر را می‏آورند و ما آنها را در جلو خود می‏گذاریم و غذا می‏خوریم و به آنها نگاه می‏کنیم، چون مختار قیام کرد حضرت با اصحاب خود بر سر سفره بود به آنها فرمود: برادران دل خوش کنید و بخورید که شما غذا می‏خورید و در حالی که ستمکاران بنی امیه را درو می‏کنند. گفتند: کجا؟ فرمود: فلان جا. مختار آنها را می‏کشد و به زودی فلان روز دو سر را برای ما می‏آورند.
در آن روز معهود آن حضرت از نماز فارغ شده بود و می‏خاست بر سر سفره بنشیند که سرا را آوردند، چون چشمش به آنها افتاد سجده کرد و گفت: شکر خدایی را که مرا زنده داشت تا این سرها را به من نمایاند.(1111)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، خبر از قیام مختار

علی (علیه‏السلام) فرمود: من که علی (علیه‏السلام) هستم اسلام را به شکلی تعریف می‏کنم که قبل از من کسی این چنین بیان نکرده است و نه شخصی حتی بعد از من، مگر به همان طرزی که من بیان نموده‏ام.
‏لانسبن الاسلام نسبة لاینسبه احد قبلی و لا ینبه احد بعدی الا بمثل ذلک، ان الاسلام هو التسلیم، اسلام تسلیم بودن است، ‏والتسلیم هو الیقین، و تسلیم عبارت است از یقین، ‏والیقین هو التصدیق، و یقین یعنی همان تصدیق ‏والتصدیق هو الاقرار، و تصدیق آن اقرار است والاقرار هو العمل و اقرار همان عمل و بجا آوردن است، و العمل هو الاداء، و عمل همان انجام دادن است، ان المؤمن من لم یاخذ دینه عن رایه ولکن اتاه من ربه فاخذ و مؤمن دین خود را از رأی و عقیده خود نمی‏گیرد بلکه دین خود را از پروردگار متعال فرا می‏گیرد.(1109)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، میثم تمار

شعری است منسوب به امام علی (علیه‏السلام) که آن حضرت قانون عقلی وجوب دفع خطر احتمالی را که به اعتقاد بعضی زندگی پس از مرگ را باطل و هیچ مپندارند را به صورت زیبایی به نظم کشیده است.
زعم المنجم و الطبیب کلاهما - ان لا معاد فقلت ذاک الیکما
ان صح قولکما فلست بخاسر - ان صح قولی فالو بال علیکما(1108)‏
منجم و طبیب هر دو چنین پنداشتند که معادی نیست. گفتم: شما در انتخاب عقیده آزادید ولی اگر عقیده شما (عدم وجود معاد) درست باشد من ضرر نکردم، اما اگر عقیده من (معاد روز قیامت و محاسبه میزان الهی) درست باشد شما زیانکارید.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، اسلام چیست

اصبغ بن نباته می‏گوید: روزی از علی (علیه‏السلام) شنیدم که فرمود: من به شما حدیثی می‏گویم که سزاوار است هر مسلمانی آن را حفظ کند سپس رو به ما کرد و فرمود:
خداوند بنده مؤمنی را در این دنیا کیفر نکند الا اینکه بهتر و آبرومندتر از آن در قیامت به کیفر او بازگردد و خدا هیچ بنده مؤمنی در این دنیا پرده پوشی او را نکند و از او نگذرد جز اینکه بهتر و آبرومندتر است از اینکه روز قیامت از او در گذرد سپس فرمود: گاهی خداوند بنده مؤمنی را دچار بلائی در بدن یا مال یا فرزند یا خانواده‏اش می‏کند. سپس این آیه را خواند (شوری/30) هر مصیبت که به شما رسد به سبب آنچه است که بدست خود کردید و از بسیاری هم می‏گذرد و تا سه بار حضرتش دست خود را بهم زد و می‏فرمود: و از بسیاری هم می‏گذرد.(1107)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، معاد و خداشناسی

روزی شخصی خدمت علی (علیه‏السلام) رسید و عرض کرد: یا علی (علیه‏السلام) مرا پندی ده. حضرتش فرمود: بتو سفارش می‏کنم که کار خیر و خوب خود را هرگز زیاد مپندار و گناهان خود را هر چند که کم باشند کم حساب نکن. شخص دیگری به آن حضرت او عرض کرد: مرا اندرزی فرما. حضرت فرمود: خویشتن خود را تلقین به فقر و تنگدستی و طول عمر مکن.(1106)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، از بسیاری از آنها می گذرد

روزی جابر به علی (علیه‏السلام) گفت: یا علی (علیه‏السلام) چگونه صبح کردی؟ حضرت در پاسخ او فرمود: صبح کردیم در حالی که در نعمت‏های بی‏حد و شمار خداوند قرار دادیم و با گناهان فراوان خود همراه، نتوانیم از شکر خوبیهایی، که به ما داده است، بجا آوریم یا زشتی‏هایی که از ما پرده پوشی کرد!(1105)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، اندرزی بنما

روزی علی (علیه‏السلام) به عنوان تسلیت دادن به اشعث در مرگ برادرش عبدالرحمان به او فرمود: ای اشعث: اگر بی‏تابی کنی در مرگ برادرت حق عبدالرحمن است که اینگونه ادا می‏نمایی و اگر صبر کنی حق خدا است که ادا کردی، و اگر صبر کنی قضا الهی بر تو روا شده است و تو هم آن را با صبر خود ستوده‏ای و اگر بی‏تابی کنی قضا حق و بر تو روا شده ولی تو آن را نکوهیده‏ای. اشعث گفت: انا لله و انا لیه راجعون امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) فرمود: آیا می‏دانی معنی و تأویل آن را که گفتی چیست؟ اشعث گفت: تو پایان هر دانشی و نهایت آن. آنگاه حضرت فرمود: اما گفته است در انا لله به معنی اعتراف به ملک خداست و اما گفته‏ات در اناالیه راجعون اعتراف به هلاکت و زوال خود است.(1104)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، صبر در مرگ عزیزان

سلیم بن قیس هلالی شنیدم، امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) می‏فرمود: از سه کس بر دین خودتان بترسید مردی که قرآن را فرا گرفته (و بعلوم قرآن آشنا شده است) همین که نشاط و خرمی به چهره‏اش نشست (کنایه از اینکه موقعیت اجتماعی بدست آورد)
شمشیرش را به روی همسایه خود کشیده و او را هدف تیر تهمت و شرکت قرار دهد. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) کدامیک به شرک سزاوار ترند؟ فرمود: آنکه تیر تهمت زده است و مردی که بازیچه جریانات روز گردد و هر افسانه دروغین که ساخته شود او دنباله‏اش را درازتر بکشد و مردی که خدایش عزوجل قدرتی بدست او داده باشد و او گمان کند که فرمان برداری او فرمان بری از خدا است و سرپیچی از فرمانش سرپیچی از فرمان خدا در صورتی که چنین نیست زیرا رد راه معصیت خدا از هیچ مخلوقی نباید اطاعت کرد و مخلوق را نزیبد که دلبند گناه گردد، پس نه در راه معصیت الهی باید از کسی فرمان برد و نه به فرمان شخص گناهکار بایستی در آمد، و فقط می‏بایست از خداوند و پیغمبرش و جانشینان او فرمان برد و اینکه خداوند دستور فرموده است فقط از دستورات پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت شود برای این است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معصوم است و پاک و به نافرمانی خداوند دستور نمی‏دهد و اینکه فقط به اطاعت جانشینان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم امر فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک، و امر به گناه نمی‏کنند.(1102)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، چگونه صبح کردی

امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) فرمود: فرزندان من مبادا با مردم ستیزه کنید که بیش از دو قسم نیستند، یا خردمندی است، که با شما مکر و حیله بکار می‏برد و یا نادان که هر چه زودتر آسیب بر شما می‏رساند...، گفت: و شنود مانند نر و ماده‏اند که چون با هم جفت شوند ناچار نتیجه‏ای خواهند داشت، سپس دو بیت شعر انشاء فرمود:
سلیم العرض من حذر الجوابا - و من داری الرجال فقد اصابا
و من هاب الرجال تهیبوه - و من حقر الرجال فلن یهابا ‏
هر کس از جواب گفتار خویش بهراسد، آبروی خود را حفظ کرده و هر کس با مردان مدارا کند به راه صواب رفته است و آنکه برای مردان احترام نگه دارد، آنان نیز احترامش را نگه می‏دارند و آنکه آنان را کوچک شمرد بزرگی خویش را از دلهای آنان برده است. (1103)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، مردم دو گونه اند

فردی در زمان امیرمؤمنان علی (علیه‏السلام) زندگی می‏کرد مرد عرب و مسلمان و ارادتمند به علی (علیه‏السلام) بود ولی مبتلا به بیماری شده بود. بیماری او طول کشید، بسیار رنجیده خاطر و رنجور بود برای درمان بیماری خود بسیار تلاش کرد و نزد اطباء گوناگون رفت ولی نتیجه نگرفت و همچنان بیماریش ادامه داشت و او همچنان با سختی و رنج می‏ساخت و می‏سوخت، سرانجام به محضر علی (علیه‏السلام) شتافت و از بیماری طولانی خود شکایت کرد و از آن حضرت خواست که راه درمانی به او ارائه دهد.
آری وجود علی (علیه‏السلام) برای مستضعفین و درماندگان، مایه برکت و رحمت است لذا هیچ کسی از در خانه او نا امید بر نمی‏گشت. علی (علیه‏السلام) به او فرمود: آیا همسر داری؟ بیمار گفت: آری. علی (علیه‏السلام) فرمود: به همسرت بگو مقداری از مهریه خود را به تو ببخشد. سپس از آن بخشیده همسرت مقداری عسل خریداری کن و آن عسل را با قدرت آب باران مخلوط کن و سپس آن عسل را بخور که بخواست خدا شفا می‏یابی.
بیمار رفت و همین غذای معجون را تهیه نمود و خورد و شفا یافت و در حالی که بسیار خوشحال بود به محضر علی (علیه‏السلام) آمد و پس از اعلام شفای خود عرض کرد: ای امیرمؤمنان (علیه‏السلام) من برای درمان خود اموال بسیار خرج کردم و به طبیب‏های بسیار مراجعه نمودم ولی نتیجه نگرفتم اما شما با یک دستور ساده بیماری مرا درمان کردید به گونه‏ای که گویی اصلاً بیمار نبودم اینکه آمده‏ام بپرسم که درمان با این دستور بر چه اساسی بوده اس؟ امیرمؤمنان (علیه‏السلام) فرمود: در مورد مهریه خداوند در قرآن می‏فرماید: مهریه زنان را بطور کامل بپردازید.
‏فان طبن لکم عن شیی‏ء منه نفساً فکلوه هنیاً مرئباً؛ و اگر زنها با رضایت خاطر چیزی از مهریه خود را به شما ببخشند آن را حلال و گوارا مصرف کنید.(1098)
و در مورد آب باران می‏فرماید: و نزلنا من السّماء ماء مبارکاً؛ و از آسمان آب پر برکت فرستادیم. (1099)
و در مورد عسل می‏فرماید: ‏فیه شفاء للناس؛ و در عسل شفای مردم است. (1100)
هر گاه آب باران و قدری از مهریه زن و عسل با هم جمع شوند، در آن معجون حلال و گوارا، برکت و شفا جمع شده است البته چنین معجونی شفابخش است و بیماری را برطرف می‏سازد.(1101)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0