زندگاني امام علي ، صبر چیست
امام المتقین علی (علیهالسلام) درباره دنیا بیانی مختصر، اما با دنیایی از مفاهیم دارند که در اینجا به آن اشاره مینماییم.
ای دنیا از من دور شو که مهار تو را به گردنت انداختم و خود را از چنگت بیرون کشیدم و از دامهایت گریختم... به خدا سوگند اگر تو انسانی بودی که دیده میشدی، همانا حدود خدا را بر تو جاری میساختم و تو را به سزای بندگانی که آنان را با آرزوهای واهی فریفتی و در پرتگاهها افکندی میرساندم.(1115)
من دنیا را بدور افکندم و چهرهاش را به خاک مالیدم. (1116) (پس) علی را با نعمتی که از دست رفتنی است و از لذتی که فانی شدنی است چه کار؟(1117)
ادامه ندارد
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
نظرات
، 0
در یکی از روزها شخصی به خدمت علی (علیهالسلام) رسید و زبان به ستایش و ستودن و مدح و ثنای آن حضرت گشود این مرد با اینکه خود نسبت به علی (علیهالسلام) بیاعتقاد بود در ستایش بیش از حد افراط کرد. لذا علی (علیهالسلام) در برابر آن همه افزون گوییها که رنگ چاپلوسی داشت به او فرمود: انا دون ما تقول ما فی نفسک نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
امام کاظم (علیهالسلام) فرمود: بارها امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمود: بالی مجلس ننشیند مگر کسی که دارای این خصائل باشد: نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی دو نفر بر سر پول نانهای خود اختلاف داشتند لذا جهت حل اختلاف خدمت حضرت علی (علیهالسلام) رسیدند و عرض کردند: یا علی (علیهالسلام) یکی از ما پنج نان و دیگری سه نان داشت، یک نفر میهمان بر ما وارد شد و هم غذای ما شد او وقتی که خواست برود هشت درهم به ازاء آنچه خورده بود به ما داد، من که پنج قرص نان دارم پنج درهم آن را میخواهم و آنکه سه قرص نان دارد را سه دهم حاضرم بدهم لیکن او میگوید: باید چهار به چهار پول را نصف کنی. حضرت ابتدا به صاحب سه نان فرمود: سر این مسائل دعوا نکن. بیا سه درهم را بردار و برو؛ اهمیتی ندارد، برای اینها سزاوار نیست دعوا کنید اما آن شخص گفت: یا علی (علیهالسلام) قبول ندارم، حق من چهار درهم است چرا که این هشت درهم را آن شخص بای ما دو تا داده است. حضرت فرمود: اگر حق را میخواهی یک درهم بیشتر حق تو نیست، او داد و فریاد کرد که چرا حق من اینقدر کم است من سه نان داشتم، یک درهم و او که پنج نان داشته هفت درهم. حضرت فرمود: تو سه نان داشتی، خودت هم از آن خوردهای آن هم که پنج تا نان داشته از آن پنج تای خود خورده است مهمانی که بر شما وارد شده آنهم خورده است. میشود جمعاً سه نفر در قبال هشت قرص نا. پس هشت قرص نان سه قسمت میگردد هر کدامتان هشت قسمت از 24 قسمت خوردهاید یا اگر خواستید به تعبیر دیگر، هر کدام از شما سه نفر، دو قرص نان و دو ثلث نانها را خوردهاید. پس بنابرای آن کسی که سه نان دارد خودش دو قرص نان و دو ثلث از نانهای خود را خورده است. پس یک ثلث آن باقی مانده است که آن میهمان خورده است. اما آنکه پنج قرص نان داشت دو قرص نان و دو ثلث آنها را خود خورده و دو قرص بعلاوه یک ثلث هم دیگر آن برای مهمان گذاشته است. بنابراین اگر بخواهید تقسیم کنید آن کسی که سه قرص نان داشته تنها یک ثلث از نان خود را به میهمان داد و کسی که پنج قرص نان دارد دو نان و دو ثلث نان خود را داده پس هفت درهم مال اوست و یک درهم هم مال توست.(1112) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
میثم تمار غلام زنی بود از قبیله بنی اسد، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) او را از آن زن خرید و آزادش کرد و به وی فرمود: نامت چیست؟ عرض کرد: سالم. حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من خبر داده که نامی که پدرت در عجم ترا به آن نامیدهاند میثم است. میثم عرض کرد: خدا و پیغمبرش صلی الله علیه و آله و سلم درست گفتهاند، حضرت فرمود: رجوع کن به همان نامت که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ترا به آن نامیده و سالم را رها کن. پس به همان اسم میثم رجوع کرد و کنیهاش را ابی سالم گذاشت تا اینکه نقل شده؛ در آن سالی که کشته شد حج بجا آورد بر ام سلمه وارد شد و ام سلمه به او فرمود: به خدا قسم بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که در دل شب درباره تو به علی (علیهالسلام) سفارش میکرد.(1110) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
اصحاب امام سجاد (علیهالسلام) به آن حضرت عرض کردند: یا بن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امام علی (علیهالسلام) ماجرای قیام مختار را خبر داده ولی نفرموده است چه وقت کشته میشود و چه کسی او را میکشد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین (علیهالسلام) راست گفته، آیا به شما خبر ندهم که چه وقت این امر واقع میشود؟ گفتند: چرا. فرمود: از این تاریخ تا سه سال دیگر در فلان روز واقع میشود و به زودی در فلان روز سر ابن زیاد و شمر را میآورند و ما آنها را در جلو خود میگذاریم و غذا میخوریم و به آنها نگاه میکنیم، چون مختار قیام کرد حضرت با اصحاب خود بر سر سفره بود به آنها فرمود: برادران دل خوش کنید و بخورید که شما غذا میخورید و در حالی که ستمکاران بنی امیه را درو میکنند. گفتند: کجا؟ فرمود: فلان جا. مختار آنها را میکشد و به زودی فلان روز دو سر را برای ما میآورند. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
علی (علیهالسلام) فرمود: من که علی (علیهالسلام) هستم اسلام را به شکلی تعریف میکنم که قبل از من کسی این چنین بیان نکرده است و نه شخصی حتی بعد از من، مگر به همان طرزی که من بیان نمودهام. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
شعری است منسوب به امام علی (علیهالسلام) که آن حضرت قانون عقلی وجوب دفع خطر احتمالی را که به اعتقاد بعضی زندگی پس از مرگ را باطل و هیچ مپندارند را به صورت زیبایی به نظم کشیده است. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
اصبغ بن نباته میگوید: روزی از علی (علیهالسلام) شنیدم که فرمود: من به شما حدیثی میگویم که سزاوار است هر مسلمانی آن را حفظ کند سپس رو به ما کرد و فرمود: نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی شخصی خدمت علی (علیهالسلام) رسید و عرض کرد: یا علی (علیهالسلام) مرا پندی ده. حضرتش فرمود: بتو سفارش میکنم که کار خیر و خوب خود را هرگز زیاد مپندار و گناهان خود را هر چند که کم باشند کم حساب نکن. شخص دیگری به آن حضرت او عرض کرد: مرا اندرزی فرما. حضرت فرمود: خویشتن خود را تلقین به فقر و تنگدستی و طول عمر مکن.(1106) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی جابر به علی (علیهالسلام) گفت: یا علی (علیهالسلام) چگونه صبح کردی؟ حضرت در پاسخ او فرمود: صبح کردیم در حالی که در نعمتهای بیحد و شمار خداوند قرار دادیم و با گناهان فراوان خود همراه، نتوانیم از شکر خوبیهایی، که به ما داده است، بجا آوریم یا زشتیهایی که از ما پرده پوشی کرد!(1105) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی علی (علیهالسلام) به عنوان تسلیت دادن به اشعث در مرگ برادرش عبدالرحمان به او فرمود: ای اشعث: اگر بیتابی کنی در مرگ برادرت حق عبدالرحمن است که اینگونه ادا مینمایی و اگر صبر کنی حق خدا است که ادا کردی، و اگر صبر کنی قضا الهی بر تو روا شده است و تو هم آن را با صبر خود ستودهای و اگر بیتابی کنی قضا حق و بر تو روا شده ولی تو آن را نکوهیدهای. اشعث گفت: انا لله و انا لیه راجعون امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: آیا میدانی معنی و تأویل آن را که گفتی چیست؟ اشعث گفت: تو پایان هر دانشی و نهایت آن. آنگاه حضرت فرمود: اما گفته است در انا لله به معنی اعتراف به ملک خداست و اما گفتهات در اناالیه راجعون اعتراف به هلاکت و زوال خود است.(1104) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
سلیم بن قیس هلالی شنیدم، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میفرمود: از سه کس بر دین خودتان بترسید مردی که قرآن را فرا گرفته (و بعلوم قرآن آشنا شده است) همین که نشاط و خرمی به چهرهاش نشست (کنایه از اینکه موقعیت اجتماعی بدست آورد) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: فرزندان من مبادا با مردم ستیزه کنید که بیش از دو قسم نیستند، یا خردمندی است، که با شما مکر و حیله بکار میبرد و یا نادان که هر چه زودتر آسیب بر شما میرساند...، گفت: و شنود مانند نر و مادهاند که چون با هم جفت شوند ناچار نتیجهای خواهند داشت، سپس دو بیت شعر انشاء فرمود: نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
فردی در زمان امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) زندگی میکرد مرد عرب و مسلمان و ارادتمند به علی (علیهالسلام) بود ولی مبتلا به بیماری شده بود. بیماری او طول کشید، بسیار رنجیده خاطر و رنجور بود برای درمان بیماری خود بسیار تلاش کرد و نزد اطباء گوناگون رفت ولی نتیجه نگرفت و همچنان بیماریش ادامه داشت و او همچنان با سختی و رنج میساخت و میسوخت، سرانجام به محضر علی (علیهالسلام) شتافت و از بیماری طولانی خود شکایت کرد و از آن حضرت خواست که راه درمانی به او ارائه دهد. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 زندگاني امام علي ، مرد مردان عالم
من از آنچه که تو به زبان میگویی پایین ترم ولی از آنچه که در اندیشهات داری بالاترم. (1114)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، گفتگو با دنیای فانی
یجیب اذا سئل و ینطق اذا عجز القوام عن الکلام و یشیر بالرای الذی فیه صلاح اهله فمن لم یکن فیه شیئی منهن فجلس فهو احمق
آنگاه که سؤال شود پاسخگو باشد؛ آنگاه که دیگران از سخن گفتن عاجز شوند سخنگو باشد؛ آنگاه که به اندیشههای خیر خواهانه نیاز گردد راه پویان را ره گو باشد.
پس هر گاه این سه خصلت در او نباشد و در صدر مجلس بنشیند احمق است و در کلامی دیگر میفرماید: انسان عاقل باید دارای سه نشانه باشد:
و لابد للعاقل من ثلاث؛ ان ینظر فی شانه و یحفظ لسانه و یعرف زمانه و اینکه شأن و موقعیت خود را درک کند و زبانش را از لغزشهای گفتاری حفظ نماید و زمانش را بشناسد.(1113)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، منع از چاپلوسی
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، تقسیم پول نان به عدالت
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، صدرنشینی مجلس
در آن روز معهود آن حضرت از نماز فارغ شده بود و میخاست بر سر سفره بنشیند که سرا را آوردند، چون چشمش به آنها افتاد سجده کرد و گفت: شکر خدایی را که مرا زنده داشت تا این سرها را به من نمایاند.(1111)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، خبر از قیام مختار
لانسبن الاسلام نسبة لاینسبه احد قبلی و لا ینبه احد بعدی الا بمثل ذلک، ان الاسلام هو التسلیم، اسلام تسلیم بودن است، والتسلیم هو الیقین، و تسلیم عبارت است از یقین، والیقین هو التصدیق، و یقین یعنی همان تصدیق والتصدیق هو الاقرار، و تصدیق آن اقرار است والاقرار هو العمل و اقرار همان عمل و بجا آوردن است، و العمل هو الاداء، و عمل همان انجام دادن است، ان المؤمن من لم یاخذ دینه عن رایه ولکن اتاه من ربه فاخذ و مؤمن دین خود را از رأی و عقیده خود نمیگیرد بلکه دین خود را از پروردگار متعال فرا میگیرد.(1109)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، میثم تمار
زعم المنجم و الطبیب کلاهما - ان لا معاد فقلت ذاک الیکما
ان صح قولکما فلست بخاسر - ان صح قولی فالو بال علیکما(1108)
منجم و طبیب هر دو چنین پنداشتند که معادی نیست. گفتم: شما در انتخاب عقیده آزادید ولی اگر عقیده شما (عدم وجود معاد) درست باشد من ضرر نکردم، اما اگر عقیده من (معاد روز قیامت و محاسبه میزان الهی) درست باشد شما زیانکارید.
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، اسلام چیست
خداوند بنده مؤمنی را در این دنیا کیفر نکند الا اینکه بهتر و آبرومندتر از آن در قیامت به کیفر او بازگردد و خدا هیچ بنده مؤمنی در این دنیا پرده پوشی او را نکند و از او نگذرد جز اینکه بهتر و آبرومندتر است از اینکه روز قیامت از او در گذرد سپس فرمود: گاهی خداوند بنده مؤمنی را دچار بلائی در بدن یا مال یا فرزند یا خانوادهاش میکند. سپس این آیه را خواند (شوری/30) هر مصیبت که به شما رسد به سبب آنچه است که بدست خود کردید و از بسیاری هم میگذرد و تا سه بار حضرتش دست خود را بهم زد و میفرمود: و از بسیاری هم میگذرد.(1107)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، معاد و خداشناسی
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، از بسیاری از آنها می گذرد
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، اندرزی بنما
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، صبر در مرگ عزیزان
شمشیرش را به روی همسایه خود کشیده و او را هدف تیر تهمت و شرکت قرار دهد. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کدامیک به شرک سزاوار ترند؟ فرمود: آنکه تیر تهمت زده است و مردی که بازیچه جریانات روز گردد و هر افسانه دروغین که ساخته شود او دنبالهاش را درازتر بکشد و مردی که خدایش عزوجل قدرتی بدست او داده باشد و او گمان کند که فرمان برداری او فرمان بری از خدا است و سرپیچی از فرمانش سرپیچی از فرمان خدا در صورتی که چنین نیست زیرا رد راه معصیت خدا از هیچ مخلوقی نباید اطاعت کرد و مخلوق را نزیبد که دلبند گناه گردد، پس نه در راه معصیت الهی باید از کسی فرمان برد و نه به فرمان شخص گناهکار بایستی در آمد، و فقط میبایست از خداوند و پیغمبرش و جانشینان او فرمان برد و اینکه خداوند دستور فرموده است فقط از دستورات پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت شود برای این است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معصوم است و پاک و به نافرمانی خداوند دستور نمیدهد و اینکه فقط به اطاعت جانشینان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم امر فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک، و امر به گناه نمیکنند.(1102)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، چگونه صبح کردی
سلیم العرض من حذر الجوابا - و من داری الرجال فقد اصابا
و من هاب الرجال تهیبوه - و من حقر الرجال فلن یهابا
هر کس از جواب گفتار خویش بهراسد، آبروی خود را حفظ کرده و هر کس با مردان مدارا کند به راه صواب رفته است و آنکه برای مردان احترام نگه دارد، آنان نیز احترامش را نگه میدارند و آنکه آنان را کوچک شمرد بزرگی خویش را از دلهای آنان برده است. (1103)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، مردم دو گونه اند
آری وجود علی (علیهالسلام) برای مستضعفین و درماندگان، مایه برکت و رحمت است لذا هیچ کسی از در خانه او نا امید بر نمیگشت. علی (علیهالسلام) به او فرمود: آیا همسر داری؟ بیمار گفت: آری. علی (علیهالسلام) فرمود: به همسرت بگو مقداری از مهریه خود را به تو ببخشد. سپس از آن بخشیده همسرت مقداری عسل خریداری کن و آن عسل را با قدرت آب باران مخلوط کن و سپس آن عسل را بخور که بخواست خدا شفا مییابی.
بیمار رفت و همین غذای معجون را تهیه نمود و خورد و شفا یافت و در حالی که بسیار خوشحال بود به محضر علی (علیهالسلام) آمد و پس از اعلام شفای خود عرض کرد: ای امیرمؤمنان (علیهالسلام) من برای درمان خود اموال بسیار خرج کردم و به طبیبهای بسیار مراجعه نمودم ولی نتیجه نگرفتم اما شما با یک دستور ساده بیماری مرا درمان کردید به گونهای که گویی اصلاً بیمار نبودم اینکه آمدهام بپرسم که درمان با این دستور بر چه اساسی بوده اس؟ امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمود: در مورد مهریه خداوند در قرآن میفرماید: مهریه زنان را بطور کامل بپردازید.
فان طبن لکم عن شییء منه نفساً فکلوه هنیاً مرئباً؛ و اگر زنها با رضایت خاطر چیزی از مهریه خود را به شما ببخشند آن را حلال و گوارا مصرف کنید.(1098)
و در مورد آب باران میفرماید: و نزلنا من السّماء ماء مبارکاً؛ و از آسمان آب پر برکت فرستادیم. (1099)
و در مورد عسل میفرماید: فیه شفاء للناس؛ و در عسل شفای مردم است. (1100)
هر گاه آب باران و قدری از مهریه زن و عسل با هم جمع شوند، در آن معجون حلال و گوارا، برکت و شفا جمع شده است البته چنین معجونی شفابخش است و بیماری را برطرف میسازد.(1101)
ادامه ندارد
سلامـ .... ... ..
موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
جستوجگر وبلاگ
(( طراح قالب آوازک ، وبلاگدهي راسخون ، نويسنده newsvaolds ))