-
دوشنبه 5 بهمن 1388
6:25 AM
نظرات(0)
بوروكراسي(1) يا ديوانسالاري، در اصطلاح به معناي دستگاه اداري است كه بر طبق نظام و مقررات معين، امور جاري مؤسسهاي (وزارتخانه، شركت، دولت، دانشگاه، و …) را اداره ميكند و هدفهاي آن را پيش ميبرد.
پايهگذار نظريهي جديد دربارهي بوروكراسي، ماكس و بر(2)، جامعهشناس آلماني، است كه وجود آن را نمودگار رسمي انديشهي سازماندهي منطقي ميداند. از جمله ويژگيهاي پابرجاي بوروكراسي وجود مقررات حقوقي براي امور، و نيز وجود دستگاه اداري حقوق بگير، وظيفهي معين براي هر يك از كاركنان دستگاه، اهميت قدرت و مقام بجاي قدرت فرد، و نگهداري سازمان يافتهي اسناد و مدارك است. به نظر وبر، بوروكراسي منطقي، عامل اصلي منطقي شدن نظام دولت در جهان است.
بوروكراسي جديد از خود جنبههاي منفي نيز نشان داده است كه عبارتست از كندشدن كارها در چنبرهي مقررات زائد و سلسله مراتب طولاني، سوءاستفاده از قدرت مقام به سود صاحب منصب، ميل به گسترش قدرت و دامنهي دستگاه و افزايش تسلط خود بر جنبههاي هرچه بيشتري از زندگي اجتماعي و اقتصادي و سياسي. اين جنبههاي بوروكراسي را، كه هم زير ضربههاي خردهگيري هنرمندان و هم نظريهپردازان سياسي قرار گرفته است، «اداره بازي»(3) گويند. نظريهپردازان سياسي بوروكراسي را قدرت بيمهاري ميدانند كه ميخواهد همهي جامعه را ببلعد. بالزاك كه اصطلاح بوروكراسي را رواج داد، در داستان كارمندان(4)، بوروكراسي را «قدرتي هيولايي» ميشمارد كه «به دست جماعت كوتولههاست… حكومتي به جنب و جوش و فضول پيشگي زن يك كاسب كوچك.» جان استوارت ميل بوروكراسي را ضد دموكراسي ميداند و آن را ضد حكومت نمايندگي و آزادي ميشمارد. گاتانوموسكا(5)، جامعهشناس ايتاليايي، دولت مدرن را در اساس يك دولت بوروكراتي ميداند كه ناگزير اقليتي بر آن حاكم است.
-
دوشنبه 5 بهمن 1388
6:20 AM
نظرات(0)
انرژی energy از واژه یونانی ἐνεργός به معنی فعالیت یا کارمایه، در فیزیک و دیگر علوم، یک کمیت بنیادین فیزیکی است. در تعریف انرژی میتوانیم بگوییم که انرژی توانایی انجام کار است. یعنی تمامی موجودات برای انجام کار باید غذا مصرف کنند تا این غذا بصورت انرژی در ماهیچههای آنها ذخیره شود که در موقع لازم بتوانند از آن استفاده کنند. با پیشرفت و انقلاب تکنولوژیک تمامی دستگاهها و ماشینها به نوعی از انرژیهای مختلف استفاده میکنند. مثلا ماشین بنزین مصرف نکند برای ما نمیتواند کار انجام دهد یا یخچال انرژی الکتریکی مصرف نکند، نمیتواند عمل سرمایشی انجام دهد.
در حقیقت انرژی همواره از صورتی به صورت دیگر تبدیل میشود و همین امر کارها را به سرانجام میرساند. برای نمونه انرژی موجود در دریاچههای پشت سدها، انرژی ارتفاعی است. خودورهای در حال حرکت، مثل بسیاری از اشیا متحرک دیگر، دارای انرژی حرکتی هستند. در کمان تیراندازی انرژی کششی نهفته است و در ابرهای باران زا نیز میتوانیم انرژی الکتریکی را بیابیم. اما این انرژی کار آمد و مهم را چگونه اندازه گیری میکنند!؟
سرنوشت انسانها بر این روال است که در مقابل خطر متحد میشوند. ولی بر عکس در مورد مراکز هستهای عقاید بسیار متفاوت است. زیرا بعضی از ملتها از دیگری میترسند. در چنین شرایطی، قانون طبیعی اتحاد به علت استفاده نادرست توسط قانون دیگر طبیعت به نام عدم اعتماد جایگزین میشود.
-
دوشنبه 5 بهمن 1388
6:18 AM
نظرات(0)