- محیط خواب تان را برای بیدار شدن مساعد کنید: جایی که در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یک عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یک اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود که شما احساس کنید سر زمانی که با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید. - به اندازه کافی بخوابید: این یکی از عوامل اصلی است که سبب می شود افراد با زود از خواب بیدار شدن مشکل داشته باشند، در اصل داشتن خواب کافی زود بیدار شدن از خواب را چندین بار آسان تر می کند. این بدان معنی است که بایستی کمی با خودتان برای رفتن به موقع به رختخواب جدال کنید و سعی کنید بر نگرانی از دست دادن ساعات انتهایی شب و بعضا نیمه شب پایان دهید و البته جای نگرانی هم نیست می توانید این ساعات را با سحر خیزی در فردا صبح به دست بیاورید. - کارهای روز بعدتان را در شب قبل اش مشخص کنید: نوشتن و یادداشت کردن کارهای مهمی که قرار است صبح بعد از بیدار شدن از خواب انجام دهید می تواند اراده شما را در سحرخیزی و شروع بی درنگ روزمرگی تان محکم تر کند. هر چه اراده قوی تری داشته باشید راحت تر می توانید سحر خیز شوید. - در رختخواب مطالعه نکنید: گذارندان چندین دقیقه در رختخواب و سعی در آرام کردن فکرتان و بدن تان بدن شما را متوجه می سازد که زمان خواب فرا رسیده است، با تمرین در این زمینه می توانید کم کم با ورود به رختخواب در کمتر از ۱۰ دقیقه به خواب بروید که البته هدف اصلی هم همین است پرداختن به کارهای جنبی مثل کتاب خواندن و غیره بیشتر باعث به هم ریختگی فکر و طولانی شدن زمان فرو رفتن به خواب خواهند شد.
-
یک شنبه 22 فروردین 1389
6:24 AM
نظرات(0)
نارسایی عشق مجازی
عشق: یا حقیقی است یا مجازی. عشق حقیقی آن است که به امور معنوی همانند: پروردگار، دانش، نیایش، شخصیت علمی و معنوی دیگران و همانند آن ها تعلّق گیرد، که البته در رأس عشقِ حقیقی، عشق به پروردگار است. اما عشق مجازی آن است که به مسائل مادی تعلّق می گیرد، همانند عشق به پول، مقام، شهرت و... . معمولاً مجازی، نکوهیده و بر پایه سست هوس های مادی و پست استوار است که نه تنها حس کمال جویی انسان را ارضا نمی کند، بلکه آدمی را از حرکت به سوی تکامل بازمی دارد و او را با روحی ناراضی و عقیده ای پوچ رها می کند. چنین عشقی، انسان را به آرامش پایدار نمی رساند. بدین ترتیب، فرد مبتلا، هیچ گاه ثبات و پویا زندگی نخواهد کرد، مگر جای گزینی شایسته برای آن بیابد که همان عشق متعالی و عشق به امور معنوی باشد. نظامی گنجوی، در پایان داستان، لیلی و مجنون، سخنی با این مضمون آمده است: لیلی در اواخر عمر، بیمار شد و طراوت اش از بین رفت. او به مادرش وصیت کرد که پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو: اگر خواستی محبوبی برگزینی، دوستی مانند من مگیر که با یک تب، همه طراوت خود را از دست بدهد و با یک بیماری، همه نشاط او فرو نشیند، بلکه دوستی بگیر که زوال پذیر نباشد. به تعبیر زیبای خیام: هر صورت دلکش که ترا روی نمود بنابراین:
عشق حقیقی و آرامش قلبی
عشق حقیقی یا متعالی، با فطرت آدمی هم سوست و جای گزینی برای آن نیست. در این نوع عشق، معشوق، منشأ و پدیدآورنده همه زیبایی ها و کمال مطلق است. هر چه پیوند میان فرد با محبوبش دامنه دارتر و استوارتر باشد، آثار و تجلی معشوق در عاشق بیشتر می شود. در واقع، همه آرامش بخشی این عشق، از توجه آدمی به چنین محبوبی است که موجب رهایی یافتن از خود و هم و غم های حاصل از توجه به خود ناشی می شود. .
خواهد فلکش ز دور چشم تو ربود
رو دل به کسی نه که در اطوار وجود
بو دست همیشه با تو و خواهد بود
یافتند از عشق او کار و کیا(مولوی)
-
یک شنبه 22 فروردین 1389
6:23 AM
نظرات(0)
مي گويد ما تمام آرايشمان يک سرخاب بود؛ آن هم وقتي که عروس مي شديم يا عروسي مي رفتيم، تازه چه قدر خجالت مي کشيديم از شوهر و بچه هامان! حالا يک دختر ۱۴، ۱۵ ساله هم کلي رنگ به خودش مي زند و پسرها هم حتي... سرش را تکان مي دهد؛ از آن تکان هايي که يعني اصلا نمي توان حرفاش را زد، نگاهي به بيرون مي اندازد و دوباره مي گويد: «موهايشان را چه طوري که ديگر درست نمي کنند... چند قلم که به خودشان نمي مالند. آخر کسي نيست به آنها بگويد براي چه؟ شما که جوانيد و خوشگل، بدتر خودتان را با اين کارها زشت مي کنيد که!»
● جلب توجه و تقليد
امروزه سن استفاده از لوازم آرايش، پايين آمده است. دختران نوجوان از سن ۱۵ سالگي و کمتر دوست دارند خود را بيارايند. وقتي دختر و پسر به سن بلوغ مي رسند تمايل به جلب توجه جنس مخالف در آنها زياد مي شود. آنها از اين راه سعي دارند که خيلي سريع دوران کودکي را پشتسر گذاشته به بزرگسالي برسند و نشان دهند که مستقل شده اند. آنها نمي دانند که جواني خود زيبايي و طراوت به همراه دارد، بنابراين با استفاده از لوازم آرايشي سعي دارند زيباتر و جالب تر شوند.
زمان او گذشته، جوان هاي دوران او، به قول خودش، اگر يک ذره سرخاب به صورتشان بود، وقتي نگاهشان به کسي مي افتاد، آنقدر سرخ و سفيد مي شدند که سرخابشان معلوم نبود اصلا. مردها هم که اصلا و ابدا. اما زمانه عوض شده انگار. آدم ها عوض شده اند. جوانها فرق کرده اند. اما هر فرقي را نمي توان به حساب زمان و مکان گذاشت. وقتي سر برميگرداني و مي بيني خيلي از جوان هاي اطرافات- فرقي نمي کند که زن يا مرد- تا چه اندازه روي ظاهرشان حساس شده اند و تن به انواع گوناگون عمل هاي زيبايي مي دهند تا آنجا که ايران قطب جراحي زيبايي بيني دنيا مي شود و سالانه بيش از ۳۶ هزار ايراني جراحي زيبايي با هزينه هاي گزاف مي کنند... کار به همينجا ختم نمي شود. رواج آرايش هاي خاص بين ايرانياني که به زيبايي در دنيا معروف شده اند، چشم روزنامه نگارهاي خارجي را هم به تعجب باز مي کند.
اشپيگل آنلاين در گزارشي مي نويسد: «سرزميني که زنان اش از قرن ها پيش به دليل زيبايي طبيعي شان زبانزد بوده اند گويا باور خود را به بي همتا بودن از دست داده اند.» فاکس نيوز به آرايش هاي هاليوودي موي مردان ايراني اشاره مي کند و آمارها رتبه شکني ايران را در زمينه مصرف و خريد مواد آرايشي نشان مي دهند. کار به جايي ميکشد که بعضي آرايشگاه هاي مردانه به علت آرايش غيرمتعارف مشتريان توسط پليس پلمپ مي شوند و اين قصه سردراز پيدا مي کند و البته اين سوال، آدم را قلقک مي دهد: «چرا؟ چرا زنان و مردان سرزميني که زيبايي شان زبانزد بوده- و البته هنوز هست- تا اين حد به سمت استفاده از وسايل آرايشي، اعمال جراحي زيبايي و... رفته اند؟» آنچه مي خوانيد مروري است بر همين موضوع.
-
یک شنبه 22 فروردین 1389
6:21 AM
نظرات(0)