شكست و موفقيت، دو روي يك سكهاند
با رفتن به اعماق درون است كه ميتوان گنجينههاي حيات را بازيافت «ژوزف كمبل»
اما آيا شكست و يا موفقيت در مسألهاي پايان همه كارهاست؟
برخي تصور ميكنند كه شكست، زندگي و آينده آنها را تهديد ميكند و با اعتقاد به اين باور غلط روحيه خود را ميبازند و دست از تلاش مجدد برميدارند.
احساس موفقيت در تصويرهاي ذهني!
«تصوير ذهني، همان تصوري است كه هر يك از ما از خويشتن خويش داريم و اين تصوير از باورهايي كه از خودمان داريم، ساخته شده است. اما بي آن كه بدانيم، بيشتر اين باورها در اثر تجارب گذشته؛ موفقيتها و شكستهايي كه داشتهايم، احساس حقارت، پيروزي و رفتاري كه ديگران با ما داشته اند، شكل گرفته و ذهن ما از مجموعه آنها تصويري ساخته است و اين همان تصوري است كه از خود داريم:
تصويرهاي ذهني خود را تغيير دهيد
اگرچه تغيير تصويرهاي ذهني مشكل است، اما هر كس ميتواند تصوير تازهاي از خويشتن خويش را براي خود بسازد.
بهترين تصوير ذهني
در همه كتابهاي مقدس آمده است كه «خداوند انسان را در تصوير خويش آفريد.»
هدفهاي ارزشمند
احساس پوچي، نشانه فقدان زندگي خلاق است. وقتي فردي چنين احساسي را دارد، به طور حتم هدف ارزشمندي براي خود تعيين نكرده است. شايد هم استعدادها و تلاش خود را براي رسيدن به يك هدف مهم، به كار نگرفته است. انسان بدون هدف، زندگي را پوچ و بيارزش ميبيند! احساس پوچي راههاي رسيدن به موفقيت را ميبندد و انسان را در دايره بستهاي اسير ميسازد. اين احساس مانع از تلاش و قبول مسئوليت ميشود.
ويژگيهاي افراد موفق
براي شناختن شخصيت افراد موفق بايد ويژگيهاي شخصيت آنها را مورد توجه قرار داد. به اعتقاد «ماكسول مالتز»؛ ويژگيهاي افراد موفق «موقعيتشناسي، تفاهم، شهامت، خيرخواهي، مناعت، خودشناسي و اعتماد به نفس» آنهاست. او ميگويد:
احترام به خود
خيلي ساده بايد بپذيريم كه دست كم گرفتن خويش، فروتني و شكسته نفسي نيست. بلكه ايراد و گناه است! به قلم: دكتر معصومه رفيقي مرند
آيا شكست موجب عقبنشيني ميشود؟
بله! بله! بله اين هم نظري است! شايد اين يك تست خودسنجي باشد براي شما و اين كه چگونه به اين مسأله نگاه ميكنيد. اين روزها تب و تاب امتحانات و كنكور به جان بچهها و خانوادهها افتاده و اضطراب زيادي را ايجاد كرده است. البته اين اضطراب و پيامدهاي ناشي از آن شامل همه نميشود. اما، خب وقتي كه اضطراب ايجاد شود، مسائلي را به دنبال ميآورد كه گاهي كنترل و مديريت بر آنها مشكل و گاهي هم غير ممكن ميشود.
- ميتونم باهاش صحبت كنم؟ شايد بتونم يه جوري كمكش كنم!
- گمان نميكنم! از همه بريده! چند روزيه كه رفته تو اتاقش و درو روي خودش بسته!!
- آخه چرا؟ دنيا كه به آخر نرسيده!
- چي بگم! از اين كه نمره نياورده، از اين كه مشروط شده و از اين كه فكر نميكنه تلاش دوباره اونو نجات بده، بدجوري بهم ريخته!!
حس كنجكاوي راحتم نميگذاشت. اگرچه دوست ندارم به صحبتهاي خصوصي ديگران گوش بدهم، اما ناخواسته وارد جريان صحبتهاي ۲ خانمي شدم كه در تاكسي و كنار من نشسته بودند و موضوع صحبتشان افت تحصيلي دختر يكي از آنها بود.
دخترخانم با رفتارهايش زندگي را بر خود و اهل خانه حرام كرده بود. اين روزها بچههاي زيادي را براي مشاوره و برنامهريزي درسي به مراكز مشاوره ارجاع ميدهند.
بسياري از خانوادهها از نداشتن انگيزه بچهها گلهمند هستند. عدهاي از افت تحصيلي آنها و گروهي ديگر از رفتارهاي بچهها شكايت دارند. از اين كه نگران هستند، اضطراب دارند، نااميد هستند و قافيه را باختهاند.
در برنامهريزي درسي و به طور كلي در برنامهريزي براي زندگي بايستي همه جوانب، امكانات، تواناييها، فرصتها و... در نظر گرفته شده و لحاظ شود. و انتظارات فرد و اطرافيان در حد تواناييها و امكانات باشد.
اما گاه به دلايل مختلفي، حداقل انتظارات نيز برآورده نميشود. اين جاست آنهايي كه تحمل و ظرفيت كمتري براي رويارويي با مشكلات و مسائل (شكست، نشدن و باختن...) دارند، درهم ميشكنند! نااميد ميشوند! و طوري وانمود ميكنند كه همه درها و راهها به رويشان بسته شده و دنيا به آخر رسيده است!!؟
اما گروه ديگري برخورد فعالي با شكست و موفق نشدن دارند. به نظر آنها: «شكست در هر كاري، پايان كار نيست، بلكه خود ميتواند آغازي ديگر براي آن كار باشد».
اين افراد از شكست، بهرهبرداري مناسب ميكنند. اينها وقتي در كاري شكست ميخورند، راههاي رفته را بررسي ميكنند تا ببينند اشكال كار در كجا بوده و پس از كسب آگاهيهاي لازم، دوباره مشغول به كار ميشوند و اين بار سعي ميكنند اشتباهات گذشته را تكرار نكنند.
در واقع شكست موجب تجديدنظر در روش و انجام كار و در نتيجه انجام دقيقتر و صحيحتر آن ميشود.
- من اين گونهام!
- من آن گونهام!
- من ميتوانم!
- من نميتوانم!
- من برندهام!
- من بازندهام
و...
اگر ما خود را توانا، خلاق، زيبا، دوست داشتني، سخت كوش و موفق تصور كنيم، اينها در عملكرد ما تأثير ميگذارد و موجب موفقيت ما در انجام كارها ميشود و اگر خود را ناتوان، ضعيف، كوچك، تحقير شده، نازيبا و ناخواستني تصور كنيم، به همين ترتيب در كارها موفقيت نصيب ما نخواهد شد.
پس ميتوان گفت: همه انديشهها، احساسات، رفتار و تواناييهاي ما بر اساس اين تصوير ذهني شكل ميگيرد. اما در عين حال تصوير ذهني قابل تغيير است! اگرچه بر اثر باورها و تجارب گذشته شكل گرفته باشد.
به طور مسلم يك شخصيت ناخشنود و شكستجو، نميتواند تنها با كمك تصميم و اراده، تصوير ذهني خود را تغيير دهد. براي اين منظور بايد زمينه و توجيهي وجود داشته باشد. با اين تصور كه خداوند همه انسانها را براي موفق شدن آفريده، پس هر انساني به قدرتي بزرگتر از خود دسترسي دارد. قدرتي كه همه ابزارهاي لازم را براي موفقيت و كمال در اختيار او گذاشته است.
و اگر شما را براي موفقيت و خوشبختي طراحي كرده باشند، در اين صورت، تصوير كهنهاي كه از خود داريد و بر اساس آن احساس شكست، بدبختي و ناكامي ميكنيد، مردود است. شما ميتوانيد با تمرينهاي گوناگون، تصوير ذهني خود را تغيير دهيد و با كمك مكانيزم خلاق دروني، بهترين «خويش» خود را پيدا كنيد!
كافي است كه در خيال خود، خويشتن مورد نظر خود را مجسم كنيد و خودتان را در نقش تازهاي كه مايل هستيد ببينيد. پيشنهاد ميكنم؛ در ذهنتان تصويري از خود بسازيد! با همه ويژگيها و تواناييهايتان. تصويري واقعي از ويژگيهاي مثبت وجود خود!
ضعفها و ناتوانيهاي خود را نيز ناديده نگيريد. بلكه آنها را در برنامه تغيير رفتارهاي نامطلوب خود بگنجانيد. روانشناسان معتقدند؛ بسياري از اوقات، ما خودمان را كمتر از آنچه هستيم ميپنداريم. با اين حساب بياييد ببينيم چگونه ميتوانيم حقيقت خود را بشناسيم؟
در قرآن كريم، خداوند درباره خلقت انسان فرموده است: «از روح خود در او دميدم.»
اگر بپذيريم، نقاش به عمد تصوير بدي را نميكشد، پس چگونه خداوند قادر مطلق و مهربان كه بندگانش را اشرف مخلوقات قرار داده است، موجودي حقير بيافريند؟ احساس خواري، درماندگي، حقارت و ناتواني، ناسپاسي به پروردگار است.
- ما نميدانيم به دنبال چه هستيم؟ ناكاميهاي ما حاصل سوءتفاهمات ماست. تفاوت ميان آدم موفق و ناموفق تنها در نقطهنظرها و تواناييهاي بهتر و بيشتر نيست بلكه مسأله شهامت است كه فرد موفق روي نقطهنظرهايش از خود نشان ميدهد. خطرات حساب شده را ميپذيرد و دست به عمل ميزند. اگر خواهان موفقيت هستيد لازمهاش شهامت است.
شخصيتهاي موفق به ديگران هم اهميت ميدهند و براي همنوعانشان احترام قائل ميشوند. مسائل و نيازهاي آنها را نيز در نظر ميگيرند. به حرمت شخصيت انسان ارج مينهند و با ديگران همان گونه كه زيبنده انسانها است، رفتار ميكنند.
مناعت آن است كه انسان قدر و ارزش خود را بداند. چگونه است كه انسان در عظمت ماه و ستارگان، دريا و زيبايي گل يا غروب خورشيد در ميماند اما خود را كم بها ميداند؟ آيا خالق آنها، آفريدگار انسان نيست؟
قدر ارزشهاي خود را دانستن، خودخواهي و خودبيني نيست اعتماد به نفس است!
هر كاري با اعتماد به نفس به موفقيت ميرسد و موفقيت خود موفقيت توليد ميكند.
حتي يك موفقيت كوچك نيز ميتواند قدمي براي موفقيتهاي بعدي باشد.
كساني كه اعتماد به نفس پائيني دارند، آنهايي هستند كه موفقيتهاي گذشته را فراموش كرده و فقط شكستها را در خاطر نگه ميدارند.
با ايجاد تصوير ذهني بهتر؛ تواناييها، استعدادها و قدرتهاي جديدي ايجاد نميكنيد! بلكه همه اينها را داريد و در واقع مورد استفاده قرار ميدهيد.»
روانشناسان معتقدند كه «اگر در چشم ذهن خود تصوير با دوامي را مجسم كنيد، به سويش كشيده خواهيد شد. اگر خود را شكست خورده تصور كنيد، پيروزي برايتان غير ممكن ميشود و اگر خود را موفق ببينيد، به پيروزي و موفقيت ميرسيد.» و اين كه؛ احساسات منفي مانع موفقيت هستند. پشت كردن به احساسات منفي و به ياد آوردن موفقيتهاي گذشته، اعتماد به نفس را افزايش ميدهد و راههاي رسيدن به هدفها را هموار ميسازد.
-
شنبه 29 اسفند 1388
6:31 AM
نظرات(0)
محققان دانشگاه ميشيگان اظهار ميدارند كه خلق و خوي بد بهطور متوسط سه روز در هر 10 روز به سراغ ما ميآيند و در حدود 2 درصد مردم تقريبا هر روز شاد هستند و در حدود 5 درصد افراد، خلق و خوي بد را در چهار روز از هر پنج روز دارند. بيش از روشهاي مشکلنگر موثرترين روش براي دورکردن حالت بدخلقي و يا غم، در درجه اول تغيير علت به وجود آورنده آن است البته به شرطي که بدانيد چه چيز شما را ناراحت کرده و چرا. بسياري از حالات بد به دليل از دست دادن يا شکست در کار يا ارتباطات صميمانه است و محققان، سوالاتي را که بايد پرسيده شود. شامل اين موارد ميدانند: گزارش را دوباره بنويسيد. از دوستي که احساسات او را جريحهدار کردهايد، عذرخواهي کنيد. به والدينتان بگوييد که در مورد دعوايي که داشتيد، احساس بدي داريد. اگر نميتوانيد کاري انجام دهيد، در اين صورت آنچه اتفاق افتاده را بپذيريد و به کارهايي توجه داشته باشيد که دفعه بعد به شيوه ديگري انجام خواهيد داد. روشهاي مبتني بر احساسات و عواطف اگر نميتوانيد مشکل مربوط به احساس ترس را حل کرده يا آن را تشخيص دهيد، در اين صورت بهترين راهحل، تمرکز بر تغيير احساسات منفيتان است. بهطور مثال سعي کنيد که يک هدف به سرعت قابل دسترس را تعيين کنيد که بتواند موجب تقويت روحتان با يک موفقيت کوچک باشد. تميزکردن کمد و قفسهها، جمع و جورکردن وسايل و فايلهاي روي ميزتان و يا نوشتن نامه به کساني که خيلي وقت است از آنها خبر نداريد. انتخاب بعدي ميتواند تحرک و فعاليت باشد. در مطالعات مربوط به تعديل و تنظيم خلق و خو، ورزش و تحرک بدني مستمر، تنها راهکار موثر براي از بين بردن احساسات بد است.
کاري که تاثير ندارد
تسليمشدن در برابر يک حالت خلقي بد و باقي نگهداشتن خودتان در اينکه احساس بد داشته باشيد، کاملا موجب تضمين اين مساله ميشود که شما بهزودي احساس بهترشدن نخواهيد داشت. محققان نشان دادهاند که انتظارات و توقعات منفي به حالات منفي منجر شده و از طرفي کساني که منتظر هستند تا احساس بدي داشته باشند، بيشتر از بقيه ناراحت بوده و خوشحالي در آنها کم ميشود. يا نيز تاثير بسيار کمي دارد. جيغ و فرياد و يا گريه کردن، فقط باعث تقويت حالت و احساس منفي ميشود. ۱۰ قدم به سمت خوشاخلاق شدن ۱) برجستهسازي موارد مثبت. به بخشهايي از زندگيتان فکر کنيد که خوب پيش ميروند، نه آنهايي که شما را آزار ميدهند. ۲) موفقيتهاي گذشته را مرور کنيد. قبل از ايجاد انگيزه در خودتان براي پيشبرد بيشتر امور در آينده، آنچه انجام دادهايد را به خودتان يادآور شويد. ۳) عبادت کنيد. انجام امور ديني و مذهبي، بيشترين تاثير را بر رهايي از اضطراب و افسردگي دارد. ۴) به موزيک گوش دهيد. با توجه به اين که شکلهاي بسياري از خلاصشدن از حالات بد وجود دارد، اين کار حداقل و بهطور موقتي، يکي از رايجترين و موثرترين موارد براي تقويت خلق و خو است. ۵) خودتان را درمان کنيد. اغماضها و گذشتها (بزرگ يا کوچک) ميتوانند هنگامي که احساس ميکنيد پايين افتادهايد، شما را بالا بکشند. آنها موجب ميشوند که شما احساس خاص و ويژه کنيد. ۶) داوطلب بشويد. کارهاي داوطلبانه و فعاليت در خيريهها، احساس بهتربودن را به ما ميدهند. ۷) ورزش از بهترين راههاي تغيير حالت بد انسان، افزايش انرژي و کاهش فشار و استرس است. ۸) رفتار شاد داشته باشيد. لبخند زدن و داشتن چهره شاد موجب از بين رفتن مشکلات نميشود اما به بهبود حالت و خلق کمک ميکند. ۹) تاکيدتان بر آينده باشد. اگرچه نميتوانيد گذشته را دوباره بنويسيد اما ميتوانيد از آن درس بگيريد. تصميم بگيريد که دفعه بعد، بهتر و سختتر کار کنيد. ۱۰) براي افسوس خوردن، حدي را قايل شويد. به خودتان بگوييد: امروز صبح درباره خودم احساس تاسف ميکنم اما امروز بعد از ظهر به زندگيام توجه خواهم کرد و مسائل صبح را کنار ميگذارم.
بيش از يک دوجين از آزمايشگاههاي تحقيقاتي که در حال مطالعه نوروبيولوژي و تنظيم و تعديل خلق و خو و حالات افراد هستند، متوجه شدهاند که مردم بهصورتهاي مختلف و در کشورهاي متفاوت، روشهايي را براي تغيير حالاتشان به کار ميبرند: گوشدادن به موزيک، صحبت با يک دوست، پيادهروي، سرگرمکردن خود، تلاش براي رفع مشکل، خوردن، عبادت، نماز و خريد.
تفاوتهاي جنسيتي در مديريت حالات دروني وجود دارند. مردان بهطور معمول سعي ميکنند خودشان را از اين کار باز دارند (تقريبا راهکاري موفقيتآميز است) يا از سيگار استفاده ميکنند. زنان بيشتر به صحبت با فردي که بتواند به آنها کمک کند ميپردازند يا به فکر ميافتند که چرا اين حس بد را دارند (که کمک نميکند.) يادگيري روشهاي موثر تقويت حالات دروني و تنظيم خلق و خو ميتواند به مردان و زنان کمک کند تا خود را از اين ورطه بيرون کشند.
بهطور مثال مطالعات گوناگون اين مساله را تاييد ميکند که فعاليتهاي آيروبيک مانند پيادهروي يا تند راه رفتن بهطور قابلتوجهي موجب بهبود حالات خلقي ميشود. اگرچه انسان وسوسه ميشود تا هنگام کسالت و بيحوصلگي خود را از سايرين دور کند اما بهتر است که اين کار را به تعويق بيندازد.
تحقيقات يادآور ميشوند که ايده خوبي نيست که وقتي احساس بيحوصلگي ميکنيد، عبوس و ترشرو شويد بلکه وانمود کنيد که اوضاع عوض شده ولي وقتتان را با سايرين بگذرانيد، زيرا دوستان شما اغلب ميتوانند به بهبود حالت شما با ارائه نقطه نظرات خود کمک کنند. اما هنگام در کردن فرد مناسب، احتياط کنيد زيرا ممکن است احساساتتان بهجاي بهترشدن، از آن چيزي که هست، بدتر شود. يکي از روشهاي تقويت حالات خلقي اين است که ذهنتان را نسبت به مشکل ببنديد اما نه اينکه در رفع آنچه غلط است نکوشيد و توجه داشته باشيد که اين راه فقط تاحدي موفق است. کارهاي ساده (بهطور مثال تماشاي تلويزيون يا مطالعه) فقط بهصورت موقت عمل ميکنند، بنابراين بهنظر ميرسد فعاليتهايي که موجب درگيرکردن قوه تخيل ميشوند، اثرات بهتري داشته باشند.
مطالعات نشان ميدهد کساني که احساساتشان را تخليه ميکنند، امکان دارد ساعات بيشتري در ناراحتي باشند. دوباره و دوباره فکر کردن درباره اشتباهات، شکستها يا بدشانسيها نه فقط به دايمي شدن حالت بد ميانجامد بلکه ميتواند به اضطراب و افسردگي هم منجر شود. کساني که به اين صورت فکر کنند احتمال کمتري دارد که بتوانند خودشان را درگير فعاليتهاي انرژيزا و فرحبخش کنند، حتي اگر باور کنند که از آنها لذت ميبرند.
-
شنبه 29 اسفند 1388
6:31 AM
نظرات(0)
اكثر افراد از اين حقيقت آگاه هستند كه ما تحت تاثير مثبت يا منفی كسانی هستيم كه وقت بيشتری را با آنان می گذرانيم. كودكان تحت تاثير والدين خود هستند و برعكس. همسران، خواهران و برادران هم از يكديگر تاثير می پذيرند و عده ای نيز تحت تاثير همكاران، دوستان و همسايگان خود قرار دارند. گاهی در محيط كار، بر افرادی كه وقت خود را با آن ها سپری می كنيم، كنترلی نداريم. گاهی همين موضوع در رابطه با افراد خانواده نيز صادق است. شما وقتی را با آن ها می گذرانيد نه فقط از آن جهت كه مورد علاقه شما هستند بلكه به اين دليل كه خانواده شما هستند و شما چاره قابل قبول ديگری نداريد. گاهی هم بر كسانی كه وقت خود را با آن ها می گذرانيم، كاملا كنترل داريم. مثلا دوستان و افرادی كه به منزل خود دعوت كرده و يا تلفنی با آن ها صحبت می كنيم. وقت و انرژی از مهم ترين دارايی های ارزشمند ما هستند بنابراين بی اندازه اهميت دارد كه با تعقل و تفكر درست، كسانی را كه می خواهيم وقت خود را با آن ها بگذرانيم، برگزينيم. آيا شما وقت خود را با افرادی كه بر شما تاثير می گذارند(خانواده)، می گذرانيد و يا آن كه هم صحبت خود را به طور اتفاقی، انتخاب می كنيد؟ اگر صادق باشيد از پاسخ خود متعجب می شويد زيرا بيشتر ما به هنگام رويارويی با اين پرسش تازه به اين فكر می افتيم كه به چه دليل دوست خاصی را برگزيده ايم و معيارمان برای دوستی چه بوده است و...؟ ما نمی گوييم الزاما تمام دوستی ها را قطع نموده و دوستی های جديدی را برقرار كنيد و هم چنين منظور اين نيست كه تمام دوستی ها بايد برپايه سنت، تعهد و يا تجربيات گذشته بد يا نادرست هستند. فقط شما را تشويق می كنيم كه به ارزيابی مجدد و صادقانه نسبت به فردی كه با او هستيد و هم چنين احساسی كه بعد از آن به شما دست می دهد بپردازيد. آيا او كمكی به رشد شما می كند؟ آيا از نظر شخصی قابل تحسين و احترام است؟ آيا ارزش های مشتركی داريد؟ آيا از نحوه صرف وقت خود يا تماس تلفنی با او، احساس خوبی داريد؟ چنان چه پاسخ شما منفی باشد، بدان معنا نيست كه ديگر نمی توانيد به دوستی خود ادامه بدهيد بلكه شايد تصميم بگيريد كه وقت كمتری را با او سپری كنيد و وقت و فضايی را برای ملاقات و آشنايی با افراد تازه يا صرفا برای تنهايی خود فراهم نماييد.
منظورمان قضاوت كردن درباره ديگران نيست
هدف از اين پيشنهاد«قضاوت كردن درباره ديگران» نيست. شما با معين كردن افرادی كه ترجيح می دهيد زمان كمتری را با آن ها صرف نماييد، به آن ها بی احترامی نمی كنيد و هم چنين تصور نمی كنيد آنان افراد فوق العاده ای نيستند. شما فكر نمی كنيد بهتر از آنان هستيد و يا آن ها صفاتی عالی ندارند. شما فقط همه چيز را بررسی كرده و ترجيح می دهيد زمان خود را به تنهايی با با شخص ديگری سپری نماييد. به ياد داشته باشيم كه هر يك از ما فقط زمانی مشخص برای سپری كردن با ديگران داريم. بهترين انتخاب بستگی به خود ما دارد. مثلا فردی صدها نفر را كه به دلايل محتلف دوست دارد، ملاقات می كند اما ترجيح می دهد كه وقت خود را با آن ها نگذراند و در ضمن بخش مهم قضيه آن است كه حدس می زند بيشتر آنان نيز احساس او را داشته باشند. برخی افراد عاشق تنهايی اند و اگر قرار باشد با شخص ديگری دوست باشند حتما در دوست يابی وسواس نشان می دهند. مثلا بيشتر ما ترجيح می دهيم كه با افراد تند مزاج و زودرنج وقت زيادی را صرف نكنيم و از افرادی هم كه ترحم و شكايت كردن و گلايه را دوست دارند اجتناب می كنيم. تعيين بعضی از ترجيحات ما ناشی از اين آگاهی است كه تحت تاثير اطرافيان خود قرار می گيريم. پس اگر وقت خود را با آدم های هميشه شاكی سپری كنيم، خود ما نيز تمايل به شكوه كردن پيدا می كنيم و الی آخر. اجرای اين سياست، قابليت زيادی برای نفوذ بر چگونگی زندگی دارد. اطرافيان شما، مخصوصا آن هايی كه برای وقت گذرانی انتخاب می كنيد، بر ديدگاه و حال خوش شما تاثير زيادی دارند. اگر هم صحبت خوبی را برگزينيد، بی ترديد زندگي تان آسان تر و كم استرس تر می شود.
-
شنبه 29 اسفند 1388
6:26 AM
نظرات(0)