فرزند 2 ساله شما با رژ لب روي ديوار نوشته، بچه 5 ساله شما يک کلوچه را خورده در حالي که گفته بوديد نخورد. اولين واکنش شما اين است که از خشم منفجر شويد. اما تصميم گرفتهايد که از اين به بعد صبورتر باشيد. علاوه بر آن مي دانيد زماني که بر آشفته مي شويد، بايد معذرت خواهي کنيد. آنچه که شما نياز داريد يک برنامه 60 ثانيه اي مي باشد. اين برنامه يک متد مشخص و خاص نيست بلکه يک استراتژي است که روي رفتار غلط کودک شما متمرکز نميشود بلکه روي واکنش شما تمرکز دارد. اگر اين برنامه 60 ثانيهاي را به کار ببريد به نتايج مطلوبي دست پيدا خواهيد کرد. شما مي توانيد خود را کنترل کنيد و کودک شما مي داند که چه توقعي از او داريد. 6 مرحله ساده اين برنامه از اين قرار مي باشد:
تا10ثانيه سريع اقدام کنيد:
اولين اقدام شما بايد اين باشد که رژ لب را برداريد و سريع او را از کنار ميز ببريد، همچنين از برادر و خواهرهايش جدا کنيد. نه اينکه به او امر کنيد دست بردارد و انتظار داشته باشيد وي اطاعت کند. امنيت اولين اقدام است. لذا اگر موقعيت خطر سازي وجود دارد سريع اقدام کنيد. و بايد هر چيزي که ايجاد مشکل مي کند را از فرزند خود دور کنيد. کودک شما احتياج دارد که روي شما و موقعيت تمرکز کند. از اين رو کلوچه يا ديگر چيزها حواس او را پرت مي کنند. کودک خود را از صحنه جرم دور کنيد و خودتان از درهم و برهمي و ريخت و پاش دور شويد، بنابراين کمتر کلافه مي شويد و بعدا احساس پشيماني نمي کنيد.
ثانيه هاي 10تا20 آرام بمانيد:
خود شما مي دانيد که چطور مهماندارهاي هواپيما از شما خواهش مي کنند که ماسک اکسيژن خود را بزنيد، قبل از اينکه به کودک خود کمک کنيد تا ماسک را بزند. رفتار با احساس چيزي مثل اول مراقبت از خود مي باشد. مشکل عصباني بودن نيست بلکه کنترل عصبانيت مهم مي باشد. اين که عهد کنيد عصباني و خشمگين نشويد مشکل مي باشد، شما با اين کار فقط احساس بد خود را فرو مينشانيد. کودکان حتي زماني که پدر و مادر خشم خود را پنهان مي کنند متوجه ميشوند. آنچه که بايد به آن توجه کرد اين است که بايد عصبانيت را محدود کرد. اگر در يک خانواده شلوغ و پر جمعيت بزرگ شده باشيد و هر کسي فرياد مي کشيده مهار احساسات مشکل مي باشد. شما بايد خشم خود را به گونه اي ديگر تخليه کنيد به جاي اينکه با کودک خود دعوا کنيد، مي توانيد با صداي بلند بگوييد آه ه ه ه ه. بدين طريق کودک شما تحقير نمي شود و صداي شما را مي شنود و به شما کمک مي کند که موقعيت را کنترل کنيد. اما اگر بر عکس، شما فرياد بزنيد نمي توانيد آنچه را که مي خواهيد به کودک خود ياد بدهيد. چون که فرزند شما به احساس پر تنش شما توجه مي کند نه به رفتار غلط.
ثانيه هاي20تا30 موقعيت را سنجيدن:
چند ثانيه اي فکر خود را بر روي آنچه اتفاق افتاده متمرکز کنيد. يک دکتر گفته است که من به خاطر مي آورم زماني را که کودک 2 ساله ام به روي ديوارها و کاناپه منزلم با ماژيک بنفش نقاشي کرده بود. کاناپه و ديوارها خراب شده بود، خيلي بر آشفته شدم. از طرف ديگر، پسرم هاج و واج به نظر مي رسيد و از عکس ا لعمل من قلبش شکسته بود. متاسفانه اگر چند لحظه صبر کرده بودم، متوجه مي شدم که فرزندم اين کار را از کتاب داستان کودکان ياد گرفته بود. از ديدگاه او اين يک سعي و تلاش خلاق بوده است. هر چند که آگاه شدن از قصد کودک شما، کاناپه يا هر چيز ديگر را نجات نمي دهد، اما باعث مي شود که دفعه ديگر کودک شما اين کار را تکرار نکند. بايد اتفاق را از آنچه که در گذشته به وقوع پيوسته و آنچه که احتمالا در آينده پيش مي آيد، جدا فرض کنيد و اگر به موقعيت در همان لحظه فکر کنيد، نه اينکه بگوييد اين کار را چند بار تا حالا تکرار کرده، مي توانيد تصميم عاقلانه تري بگيريد. و وقت آن است که ببينيد علت رفتار کودک شما چيست؟ مثلا وقتي کودک 3 ساله اي نق مي زند و بد اخلاقي مي کند، ممکن است گرسنه باشد. يا وقتي فرزند 8 ساله اي درست صبحانه نمي خورد، ممکن است کم خوابي داشته باشد. بنابراين بايد نقش خود را بر آورد کنيد. از خود سوال کنيد، آيا کاري ميتوانم بکنم که ديگر اين رفتار کودک در آينده تکرار نشود، مثلا ايجاد محدوديت هايي يا تغيير برنامه روتين خانواده- به عبارت ديگر به کودک نگوييد چند بار تا حالابه تو گفته ام...؟حتي اگر 100 بار هم به او گفته باشيد (که نگفته ايد) دليل نمي شود که اصلا تکرار کنيد، بلکه بايد به او دوباره و دوباره تذکر بدهيد.
ثانيه هاي 30تا40 با کودک خود صحبت کنيد:
وقتي کودک را به حال خود مي گذاريد به او بگوييد چرا از او مي خواهيد اين کار را نکند،2 يا 3 جمله کافي خواهد بود. هر چه کودک کوچکتر باشد، تعداد کلمات کمتري بايد به کار برد. به او نگاه کنيد. او احتياج دارد که بفهمد، آنچه را که انجام داده اشتباه بوده است و چه کاري صحيح مي باشد. به او بگوييد نبايد روي ديوار چيزي بکشيم بلکه بايد روي تکه کاغذ نقاشي کنيم. يا الآن نبايد کلوچه بخوري چون که زمان شام نزديک است، به جاي آن يک هويج ميل کن. اما اگر کودک اعتراض دارد بعدا با او صحبت کنيد، ممکن است در آن واحد بخواهد از خود دفاع کند و به طور صحيح وارد مکالمه نشود.
ثانيه هاي40-50 با خود بينديشيد که آيا يک پيامد احتياج است يا نه:
خيلي از پدر و مادرها فکر مي کنند تنبيه قلب نظم و انظباط است. اما کارشناسان با اين نظريه مخالف مي باشند. پيامدها در صورتي لازم هستند که رفتار مداوم شما کار ساز نباشد. مثلا 4 يا 5 بار اگر کلوچه را از دست کودک خود بگيريد و بگوييد الان موقع شام است، فايده ندارد، خود او بايد پي به نتيجه کار خود ببرد. يا اگر کودک داخل خانه توپ بازي مي کند، توپ را از او بگيريد، اما او را تنبيه نکنيد و در موقعيتي مناسب با او صحبت کنيد. فقط زماني کودک خود را تنبيه کنيد که اصلا به تذکرات شما توجه نمي کنند يا آنها را ناديده مي گيرند. آنچه که اثر بخش مي باشد اين است که کودک شما نتيجه کار خود را تجربه کند، مثلا بفهمد اگر ديگر بچه ها را بزند، آنها او را به بازي راه نمي دهند. همه اين صحبت ها، نظرات دکترها و کارشناسان بوده است-خود شما مي توانيد نظر دکتر خود را در هر زمينه اي جويا شويد.
ثانيه هاي 50-60 پيامد را تقويت کنيد:
ذهن کودک کاملا منطقي است و اگر پدر و مادر کاري را خودشان انجام ندهند، کودک از آنها پيروي مي کند و با خود مي گويد حالا که پدر و مادرم به آن عمل نمي کنند پس من هم نياز نيست عمل کنم. نظر عوام بر اين عقيده است که قوانين کمتري براي بچه ها قرار دهيم، در عوض قوانين را به مرور تقويت کنيم. کودکان را به گونه اي تهديد کنيد که امکان پذير باشد. مثلا نگوييد اين آخرين کلوچه اي است که مي خوري اين اخرين باري است که در ماه بازي مي کني. اگر به اين گونه رفتار کنيد نه تنها کودک خود را مي رنجانيد بلکه در نهايت صلاحيت خود را زير سوال مي بريد.
-
یک شنبه 1 فروردین 1389
9:38 AM
نظرات(0)
چرا معمولاً تمايل داريم که تمام احساسات قلبي، و افکارذهــني خود را با کسي که عميقاً به او اهميت مي دهيم و دوستش مي داريم، در ميان بگذاريم؟ چـرا دوسـت داريم کـه صميمت خود را تا آخرين حد، نسبت به اين افراد ابراز کنيم؟ چرا هيچ راه ثابت شده و قطعي در اين زمينه وجود ندارد؟ به اين دليل که عشق در شکل ها و فرم هاي مختلفي بروز مي کند، تمام انسان ها با يکديگر متفاوت هستند، عشق را به طرق مختلف ابراز کرده و دريافت مي دارند، هيچ کس نمي تواند به طور کامل کليه روش هاي عشق ورزي را فرا بگيرد، به همين دليل هيچ کارشناس کارکشته اي در اين زمينه وجود ندارد؛ اما به هر حال همه ما در زندگي روزمره خود انواع جديد آن را تجربه مي کنيم. پس مي توان گفت که تک تک ما به نوعي جزء دانش آموزان کلاس عشق به شمار مي رويم. ابراز صميمت تنها به گفتگو و برقراري رابطه با همسرتان باز مي گردد، به گونه اي که با صداقت کامل احساسات خود را با او در ميان بگذاريد و هيچ گاه قضاوت اشتباهي در مورد شريک زندگي خود نکنيد. لازم به ذکر است که احساسات هم مي توانند خوب باشند هم مي توانند بد باشند، مي توانند سازنده و يا ناسالم باشند، اما همانند چاقو که هم مي توان از آن در آشپزي استفاده کرد و هم مي توان با آن آدم کشت، بايد در مسير مناسب از آنها بهره گرفت. به عبارت ديگر، روشي که شما از طريق آن احساسات خود را به نمايش گذاشته و آنها را به طرف مقابل انتقال مي دهيد، جزء مواردي است که از اهميت بسيار بالايي برخوردار مي باشد. شيوه اول: صادقانه در کنار هم بنشينيد و در مورد موضوعات مختلفي که هر يک دوست دارد در مورد آن کمي آشکار تر صحبت کند، مانند: احساسات، افکار، ترس ها و غيره با هم به گفتگو بپردازيد. اگر مي خواهيد در نهايت به نتيجه دلخواه برسيد، هر دو طرف بايد در بحث شرکت فعال داشته باشند. شيوه دوم: به هم قول بدهيد که ديگر از اين به بعد زمانيکه مي خواستيد در مورد مسائل مختلف صحبت کنيد هيچ يک از طرفين قضاوت نسنجيده اي در مورد طرف مقابل از خود ابراز نکند. به عبارت ديگر هيچ کس حق ندارد به ديگري بگويد که احساسات و ترس هاي تو در مورد مسائل مختلف مزخرف و احمقانه است. بلکه با روي خوش بايد آنها را بپذيرد. اگر شما دائما بخواهيد شريکتان را قضاوت کنيد، آنوفقت طرف مقابل سرخورده شده و ترجيح مي دهد که احساساتش را با شما در ميان نگذارد و نهايتا به هيچ کجا نمي رسيد و در همان موقعيت اوليه باقي خواهيد ماند. شيوه سوم: فکر مي کنم آسان ترين جايي که مي توان بحث را شروع کرد، صحبت کردن در مورد آمال و آرزوهاي ذهني است. شما صحبت کردن با هر کسي را مي توانيد با بيان آرزوهايتان شروع کنيد، فقط کافي است جايي را براي شروع پيدا کنيد. دقت داشته باشيد که اين امر نيازمند گذشت زمان و اندکي تلاش مي باشد، پس دست به دست هم دهيد و يکديگر را آماده کنيد. گاهي اوقات اتفاق مي افتد که شريکتان ساکت مي ماند و ترجيح مي دهد که چيزي به زبان نياورد، اما شما صبور باشيد، موقعيت هايي هستند که در آن افراد ترجيح مي دهند در مورد موضوع مشخصي در آن زمان مشخص، صحبت نکنند اما با گذشت زمان خودشان با روي باز از قضيه استقبال کرده و در مورد آن با شما به گفتگو مي نشينند. شيوه چهارم: در عين حال بايد هميشه به خاطر داشته باشيد که ما احساسات خود را تنها با کساني در ميان مي گذاريم که ما را احمق تصور نمي کنند و در حين گفتگو، احساس آرامش به ما مي دهند. براي صحبت کردن، بايد محيط آرامي را به وجود آوريد که شريکتان در آن احساس راحتي کند و بدون هيچ محدوديتي بتواند به احساسات شما گوش دهد و عواطف خودش را نيز با شما در ميان بگذارد و در عين حال از انجام چنين کاري لذت ببرد. مراقب رفتار و حرکات دست و بدن خود باشيد! به راحتي مي توان دريافت که چه زمان طرف مقابل به شما گوش نمي دهد و به احساساتتان توجهي ندارد.
مي دانـيـد چـرا؟ اين امر جزء پرسش هايي بوده که من به شخصه، تا کنون بارها و بارها از خودم سوال کرده ام.
من احساس مي کنم که تمام اين واکنش ها را تنها به اين خاطر انجام مي دهيم، چرا که دوست داريم طرف مقابل نيز يک چنين کارهايي را در قبال ما انجام دهد؛ براي اينکه در اعماق قلب خود عشق، عاطفه، و مهرباني آنها را طلب مي کنيم به همين دليل از اعماق وجود خود به آنها عشق مي ورزيم. هر کسي دوست دارد که مورد عشق و علاقه و احترام ديگران قرار بگيرد! و من احساس مي کنم که هيچ اشکالي وجود ندارد که در ازاي عشق ورزيدن به ديگري انتظار دريافت عشق داشته باشيم.
روش درست اين است که شريک زندگيتان نه تنها معني کلمه هايي را که به زبان مي آوريد، متوجه مي شود، بلکه با اين روش او معناي چيزهايي که در ذهن داريد اما به زبان نمي آوريد را نيز از روي حرکات بدن و حالات صورتتان متوجه مي شود.
بنابراين ابراز صميميت در بيان احساسات، افکار، عقايد، ايده ها، ترس ها، اميدها و آرزوها خلاصه مي شود. با اين روش خود واقعي مان را به کسي که برايش ارزش و اهميت بسيار زيادي قائل هستيم، نشان مي دهيم. مي توانيد از اينجا شروع کنيد:
-
شنبه 29 اسفند 1388
6:36 AM
نظرات(0)
امروز مي خواهيم يک نکته بسيار ساده درمورد اعتماد به نفس برايتان عنوان کنيم که نه تنها روي اعتماد به نفس دروني شما تاثير مي گذارد، بلکه باعث مي شود بقيه هم شما را فردي با اعتماد به نفس بيشتر ببينند. اين تغيير کوچک در رفتارتان اگر بطور مداوم مورد استفاده قرار گيرد، تاثير شگرفي روي زندگيتان خواهد گذاشت، گرچه ساده ترين نکته اي است که بتوانيد تصور کنيد: چانه تان را بالا بگيريد. حالا براي لحظه اي از جلوي آينه کنار برويد و ژستتان را طوري تنظيم کنيد که چانه تان خيلي بالاتر از حد نرمال قرار گيرد. درواقع، چانه تان را آنقدر بالا بگيريد که باعث شود کمي ژستتان ناشيانه به نظر برسد (بعداً برايتان توضيح مي دهم که چرا چنين حسي داريد). حالا برويد و جلوي آينه بايستيد و خودتان را با اين ژست جديد برانداز کنيد. ببينيد که چقدر آن کسي که در آينه مي بينيد با اعتماد به نفس به نظر مي رسد. مطمئناً اين ژست با ژست قبليتان تفاوت زيادي دارد، درست است؟ وقتي اعتماد به نفس نداشته باشيم ناخودآگاه چانه مان را کمي پايين تر از حد نرمال مي گيريم. اين کار بعد از مدتي شکل عادت به خود مي گيرد و ژست طبيعي صورتمان مي شود. به خاطر اين عادت است که وقتي براي بار اول چانه تان را خيلي بالا نگه مي داريد احساس ناشي بودن بهتان دست مي دهد. اما دليل آن فقط اين است که به آن عادت نداريد، همين. بالا نگه داشت چانه دو تاثير خيلي قوي دارد: 1. به ديگران نشان مي دهد که اعتماد به نفس بالايي داريد و براي خودتان احترام زيادي قائليد. اما چطور يک بالا نگه داشتن ساده چانه چنين تصوري در اطرافيان ايجاد مي کند؟ داستان آن دراز است اما بيشتر به خاطر سمبل هايي است که ما بعنوان برخي انواع رفتار و شخصيت در ذهنمان داريم. نکته آخر اين است که همه آنهايي که اعتماد به نفس بالايي دارند، چانه هايشان را بالا مي گيرند. و اين هيچ استثنايي ندارد. 2. بالا نگه داشتن چانه باعث مي شود احساس اعتماد به نفس بيشتري کنيد. اين يک مفهوم روانشناسي از مکتب رفتارگرايي است. اين يک واقعيت شناخته شده روانشناسي است که برخي رفتارهاي فيزيکي توليدات شيميايي درون مغز را تغيير مي دهند. صاف ايستادن و بالا نگه داشتن چانه دقيقاً چنين رفتاري است و با چنين ژستي از درون احساس اعتماد به نفس بالاتري خواهيد کرد. و اما يک هشدار: دفعات اولي که با اين ژست (يعني صاف ايستادن و چانه را بالا گرفتن) در مجامع عمومي ظاهر مي شويد ممکن است کمي احساس ناشي گري و خامي به شما دست دهد—انگار مي خواهيد خودتان را طوري وانمود کنيد که نيستيد. اين مسئله باعث مي شود که احتمالاً اعتماد به نفستان از زمان عادي هم پايينتر بيايد. اما نگران نباشيد: اين مسئله کاملاً متداول است و براي همه ما پيش مي آيد. نکات بيشتر در رابطه با اعتماد به نفس اعتماد به نفس پايين يکي از مخرب ترين عادات و قالب هاي فکري است که کسي مي تواند داشته باشد. هرچقدر خودتان و توانايي هايتان را براي رسيدن به اهداف مختلف در زندگيتان پايينتر ببينيد، متقاعد کردن ديگران براي خلاف آن سخت تر خواهد بود. 1. به زمان هايي در گذشته فکر کنيد که به خيلي از اهدافتان رسيده بوديد. احساسي که آنزمان داشتيد را به ياد آوريد و همان لذت و رضايت را دوباره تجربه کنيد. 2. از منطقه امنتان بيرون بياييد. گاهي اوقات يک کمي که خودتان را هل بدهيد باعث مي شود آزادي بيشتري احساس کنيد و اين مي تواند کمکتان کند که اعتماد به نفس بيشتري در قسمت هايي که قبلاً نداشتيد به دست آوريد. 3. خودتان را تحسين کنيد. اکثر افراد به اندازه کافي از خودشان تعريف و تمجيد نمي کنند. هرچقدر بيشتر خودتان اينکار را بکنيد، ديگران هم بيشتر تحسينتان مي کنند.
از طرف ديگر، پايين انداختن چانه هميشه نشانه بارز پايين بودن اعتماد به نفس است. و اين ژست نه تنها به ديگران نشان مي دهد که اعتماد به نفس پاييني داريد، به ذهن ناخودآگاه خودتان هم اين پيام را مي رساند و باعث مي شود که اعتماد به نفسمان حتي پايينتر هم بيايد.
تاثير دوگانه اين ژست آنرا به يکي از ساده ترين راه ها براي ايجاد اعتماد به نفس دروني و بيروني تبديل مي کند. مشخص است که اين دو تاثير از همديگر هم تغذيه مي کنند و باعث مي شود اعتماد به نفس شما بالا و بالاتر رود.
مهمترين چيزي که بايد درمورد اين ژست به ياد داشته باشيد اين است که هر روز آن را انجام دهيد. تداوم کليد کار است. حتي وقتي تنها هستيد اينکار را تمرين کنيد.
بايد به راهتان ادامه دهيد و بپذيريد که زمان مي برد تا با اين ژست جديدتان خو بگيريد و بايد درک کنيد که ممکن است اول کار کمي برايتان سخت باشد. اما بدانيد که اين سختي و ناراحتي خيلي زود وقتي اين ژست جديد برايتان شکل عادت درآمد برطرف مي شود.
يکي از مهمترين و اصلي ترين ويژگي هاي يک فرد براي داشتن يک زندگي خوب و شاد اين است که خود را بالا ببيند و به توانايي هاي خود براي رسيدن به بزرگترين دستاوردها ايمان داشته باشد. هرچقدر بيشتر بتوانيد خودتان را فردي ببينيد که مهارت ها و ويژگي هاي لازم براي رسيدن به آرزوها و اهداف زندگي خود را دارد، ديگران هم بيشتر شما را آنطور مي بينند. و اين مي تواند فرصت هاي زيادي براي خودتان و آينده تان پيش رويتان قرار دهد. در زير به چند نکته براي کمک به بالا بردن اعتماد به نفستان اشاره مي کنيم:
از اين سه نکته استفاده کنيد و اجازه بدهيد که حس اعتماد به نفس بالاتري را تجربه کنيد. بدانيد که شايسته تحسين هستيد، لايق آن اعتماد به نفسيد و موقعيت هاي عالي همه جا منتظر شماست.
-
شنبه 29 اسفند 1388
6:36 AM
نظرات(0)