چکیده : چند دهة پیش رابی کاپلان در مقالهای عنوان کرده بود که انسانها اسیر و گرفتار سه چیز هستند. نخست، گرفتار خودشان بوده و اسیر هواهای نفسانی و صفات زشت و پلید انسانیاند.در مرتبه دوم، اسیر اموال و داراییهای خویشند و برای به دست آوردن آن به هر وسیلهای خواه درست، خواه نادرست متوسل میشوند و در نهایت گرفتار بند تعصباتاند. کاپلان، این مقاله را در دهة 1940 میلادی، یعنی درست زمانی که بسیاری از یهودیان برای به دست آوردن موقعیت و مقام اجتماعی و سیاسی، دین و مذهب خود را انکار میکردند نوشت؟ اما اگر کاپلان در جامعه امروزی زندگی میکرد، شاید بعد چهارمی نیز به این بندها اضافه میکرد و آن اسیر کار بودن است. انسانهای امروزی گرفتار کار خود هستند. البته شاید بهتر باشد بگوئیم که انسانهای سده بیست و یکم بردة کار خود هستند. اعتیاد به کار، حالتی است که در آن فرد مبتلا، به گونهای رفتار می¬کند که برای خانواده و زندگی اجتماعی او در محیط کار و خارج از آن، زیان آور است. این حالت به خستگی، نداشتن رابطه خوب با همکاران غیر معتاد، یا کم بودن زمان و انرژی برای زندگی خانوادگی، دوستان، سرگرمی ها و فعالیتهای دیگر منجر می شود .
اصطلاح اعتیاد به کار (Workaholism) یا کارشیفتگی نخستین بار در سال 1971 توسط وین اوتس در کتابش، با عنوان: اعترافات یک معتاد به کار عنوان شد. البته این واژه در دهة 1990 میلادی کاربرد بسیار گستردهای یافت .
در فرهنگ لغت هریتیج، معتاد به کار به شخصی گفته می شود که نیاز وسواس گونه و بی امانی نسبت به کار دارد .
اعتیاد به کار، اعتیادی است که برای شخص می تواند لذت¬بخش یا خسته¬کننده و مشکل ساز باشد. عده ای این حالت را یک بیماری می¬دانند که در دسته اختلالهای وسواس گونه قرار می¬گیرد. مشکل این است که این افراد اعتقاد دارند که اگر کار نکنند، دنیا بر سرشان خراب خواهد شد. آنها لزوماً عاشق کار خود نیستند یا کوششی برای رسیدن به مدارج بالا از خود نشان نمی¬دهند. اگر شخصی تصور کند که خودش تنها کسی است که می¬تواند این کار بخصوص را انجام دهد، به احتمال زیاد یک معتاد به کار یا Workaholicبه شمار می¬آید. بسیاری از پژوهشگران و متخصصان هنجارهای انسانی بر این باورند که اعتیاد به کار یکی از سختترین انواع اعتیادهاست که به دلیل بد نبودن ظاهری آن، نه تنها از سوی دیگران مورد انتقاد قرار نمیگیرد، بلکه تشویق هم میشود. در شرایطی که بسیاری، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر را بهشدت تقبیح میکنند، اعتیاد به کار یا عادت به پرکاری، مانند یک بیماری نهفته و موذی میتواند زندگی شخصی یا خانوادگی فرد معتاد را از هم بپاشد .
مطالعه جدیدی که توسط محققان دانشگاه مریلند آمریکا انجام شده، نشان میدهد که کار زیاد، زندگی خانوادگی را تحلیل میبرد. این تحقیق که نتایج آن در سال 2002 در مجله روانشناسی عملی (Psychology of Applied Journal) به چاپ رسیده نشان داد که ساعت کاری زیاد باعث تداخل کار و زندگی خانوادگی میشود که این مسئله، خود افسردگی و سایر مشکلات ناشی از استرس را به دنبال دارد .
کار زیاد، حتی در مواردی باعث مرگ افراد هم شده است. از مهمترین این موارد میتوان به مرگ چن یی نی کارگردان 59 ساله چینی در اثر خونریزی گوارشی در سر صحنه فیلمبرداری فیلم آرایشگر و نیز مرگ وانگ جون یائو رییس گروه جونیائو اشاره کرد. وی نخستین شرکت هواپیمایی خصوصی را در چین دائر کرد ولی در سن 38 سالگی بر اثر سرطان دستگاه گوارش، جان خود را از دست داد .
ژاپن معمولا به شکل یک فرهنگ معتاد به کار تصویر می شود. بسیاری از آنها بر این باورند که ساعات زیاد کار کردن پشت میز، نشان دهنده وفاداری به سازمان است . بسیاری از کارمندان ژاپنی نسبت به ترک کردن زودهنگام کار بیمیل بوده، بر این عقیدهاند که: «رئیسم نمیخواهد زودتر به منزل برود. چون رئیس وی نمیخواهد زودتر به منزل برود، پس من هم نمیتوانم زودتر به منزل بروم، چون رئیسم نمیخواهد زودتر به منزل برود». سالیانه عده ای از ژاپنیها به دلیل کار بیش از اندازه، زندگی را ترک میگویند و حتی برای مرگ در اثر کار زیاد، واژهای به نام کاروشی (Karoshi) دارند در مواردی که بتوان ثابت کرد علت مرگ کار بیش از اندازه بوده است، خانواده این شخص میتوانند به دلیل عدم مداخله کارفرما در رفتار خود تخریب گرانه کارمندش، از او تقاضای غرامت کنند (1994 , Paul).
اوتس (1971) اعتیاد به کار را نوعی خو گرفتن به چیزی می¬داند. وی معتاد به کار را شخصی می داند که نیاز فراوانی به کار دارد که اختلالها و تعارضهای زیادی را در سلامت جسمانی، شادی و شعف شخصی، روابط بین فردی و روحیه اجتماعی بودن، به وجود می آورد. اسپنس و رابینز (1992) نخستین تعریف آکادمیک و عملی از واژه اعتیاد به کار را ارائه کردند. از دیدگاه آنها، اعتیاد به کار از یک سری از نگرشها و برداشت های افراد نشات گرفته است. آنها معتاد به کار را به شخصی قلمداد می کنند که درگیری در کار بالا، احساسات جبری بالا یا اشتیاق درونی فوقالعادهای نسبت به کار دارد و لذت کمی از کار خود می برد .
اسنیر و هارپاز (2004) اعتیاد به کار را به عنوان اختصاص افراطی زمان نسبت به فعالیت های فیزیکی و یا فکری که مرتبط به کار باشد، تعریف کرده است. مک میلان و دیگران (2001) نیز اعتیاد به کار را این گونه تعریف می کند که مقاومت فردی در رها کردن خود از کاری که همه وقت، نسبت به آن درگیر است .
(6002,et.al,Evan)
نظریههای روان شناختی و جامعه شناختی، دلایل زیادی برای ابتلا به انواع اعتیاد ذکر میکنند، اما ما در اینجا بیشتر قصد داریم از جنبههای درونی¬تر و تا حدودی متعالیتر، این دلایل و عوامل را بررسی کنیم، هر چند می¬دانیم که آن دلایل نیز نتیجه بررسی¬ها و پژوهش¬های علمی و تجربی می¬باشند و کاربردهای ویژه خود را دارند .
اعتیاد به کار، نوعی نیاز تسکین ناپذیر به مشغول بودن است که در آن علائم زیر قابل ملاحظه اند :
انکار: مثل همه معتادان این افراد ساعات گرفتاری خود را کمتر از آن چه هست بیان می کنند و تمامی ساعاتی را که در منزل و روزهای تعطیل به مسائل مربوط به کار مشغولند، نادیده می گیرند. در عین حال این افراد به نیاز همسر و فرزندان خود بیتوجه بوده و اعتراض آنان را نشانه بهانه گیری و پر توقعی می دانند .
افسردگی: به طور کلی این افراد احساس سر زنده و شادابی ندارند و گاه علائم افسردگی نیز در آنان بروز می کند .
تحریف واقعیت : در موارد بسیار، این بیماران واقعا به آن چه می کنند نا آگاه بوده، و واکنش های غیر معقول را که از خود نشان می دهند، موجه و معقول میپندارند .
کاهش اعتماد به نفس: باوجود توفیقهای اقتصادی چشمگیر، این افراد ظاهراً قدرتمند و متکی به نفس، در درون متزلزل و ناپایدارند .
نیاز به کنترل: این علامت یکی دیگر از واکنش های دفاعی این افراد است به گونهای که می خواهند نبودن خود را با بهانه گیری های هنگام حضور جبران کنند. اینان به عنوان واکنش جبرانی بیش از اندازه نسبت به آنچه در غیاب آن ها در خانه و خانواده می گذرد، حساس بوده، متاسفانه با فرم بدبینانه ای مسائل را تحلیل می کنند. این جمله را بارها از همسران چنین افرادی می شنویم که می¬گویند :
«هیچوقت که خونه نیست ... ، وقتی هم که هست از نبودنش بدتره ... »
کارکردن در این بیماران به سهولت تبدیل به هست? اساسی زندگی شده، به راحتی جای نیازهای احساسی، اجتماعی و حتی تفریحات این افراد را می گیرد .
در مراحل پیشرفته، غرق در جنون سیری ناپذیر کار... کار... کار این بیماران دست از مراقبت از خویش بر می¬دارند. این مرحله از مراحل خطرناک است، زیرا بیماران نسبت به سلامت خود بی توجه شده، نیازهای روحی و جسمانی خود را نادیده گرفته، در معرض خطر ابتلاء به بیماری¬های گوناگون قرار می¬گیرند .
برخی نظریه پردازان در زمینه اعتیاد، بر این باورند که اعتیاد و اشتیاق فراوان به کار، ناشی از شیفتگی فرد نسبت به کار است. اینان این افراد را خودشیفته مینامند. خودشیفتگی (Narcissism) ریشه در واژه یونانی نارسسیوس دارد. نارسسیوس پسری زیبا ولی متکبر و خودبین بود که روزی هنگامی که تصویر خود را در آب دید شیفته خود شد و جان سپرد . خودشیفتگی به دوست داشتن افراطی خود یا خودبینی و تکبر و خود ستایی، نداشتن همدلی با دیگران، و خود محوری دلالت دارد. (2007 ,Wonneberg)
در تحقیقی بعد انکار، توجیه کردن، خود بزرگ بینی، خودپرستی اسنادی، استحقاق و حقانیت و اضطراب و نگرانی به عنوان ابعاد شخصیت خود شیفته اینگونه در نظر گرفته شده است (Westen, 1990).
2. توجیه: پیدا کردن دلیل برای رفتارهای غیرقابل قبول به منظور ارائه آنها به شکل قابل قبول است تا کارها، سیاستها و تصمیماتشان منطقی و معقول جلوه کند .
3. خود بزرگ بینی: خودشیفته نسبت به توانائیهای خود اغراق می کند و دانائیها، دستاوردها و مهارتهای خود را بیش از حد تخمین می زند .
4. خودپرستی اسنادی: پیامدهای مطلوب، موفقیتها و نتایج مثبت را به عوامل درونی خود نسبت داده، پیامدهای نامطلوب، شکستها و نتایج منفی را به عوامل بیرونی نسبت می دهد .
5. استحقاق: استثمار دیگران را حق خود دانسته و با دیگران همدلی ندارد .
6. اضطراب: از احساس افسردگی و بیارزش بودن رنج می برد و نیاز شدیدی به ثبات و اطمینان دارد .
یکی از صحنه های بروز خودشیفتگی، سازمانها هستند. افراد خودشیفته می توانند مهارتها و قابلیتهای خود را هنگام کار نمایان کنند. افراد خودشیفته سعی دارند در زمان کار، تواناییهای خود را به رخ کشیده و تصمیمهای موفق خود را جلوه دهند؛ از اینرو زمان زیادی را صرف کار خود می کنند .
الگوهای رفتاری اعتیاد به کار
عموماً اینطور فرض میشود که ساختار دهی به اعتیاد به کار پیچیده و چند بعدی است. سنخ شناسی مختلفی در این مورد وجود دارد. هر چند تعداد ناچیزی از آنها بطور تجربی مورد آزمون قرار گرفته و از روایی بالایی برخوردار است .
اسکات و همکارانش(1997) سه الگوی اعتیاد به کار را شناسایی کردند که عبارتند از :
1. کشش افراطی (وسواسی)؛ 2. کمالگرایی؛ 3. توفیق طلبی (موفقیتطلبی ).
در نظر آنها، معتادان به کار وسواس، اضطراب و استرس زیادی دارند ولی کارشان موجب مشکلات جسمی و روانی می شود و رضایت پایینی از زندگی داشته، عملکرد شغلی پایین دارند. معتادان به کار کمال گرا، استرس و مشکلات جسمی و روانی بالایی دارند و روابط میان فردی خصمانه ای پیدا می کنند و غیبت و ترک خدمت داوطلبانه زیادی دارند. همچنین موجب رضایت شغلی و عملکرد شغلی پایین می شوند. در نهایت معتادان به کار توفیق طلب، رضایت از زندگی، رضایت شغلی، سلامت جسمی و روانی، عملکرد شغلی و رفتارهای شهروندی سازمانی بالایی دارند ولی استرس و ترک خدمت داوطلبانه پایینی دارند .
یکی از شناخته شدهترین ابزارهای اندازهگیری اعتیاد به کار که به طور گسترده به کار گرفته می¬شود، ثلاثی اعتیاد به کار اسپنس و رابینز (1992) است که کار بر اساس میزان و درجه به سه مولفه زیر مشخص می¬شود :
1) عجین شدن با کار؛
2) تمایل درونی در کار؛
3) لذت از کار .
در افراد معتاد به کار، درجه عجین شدن با کار بالاست، تمایل و کشش بسیار زیادی به کار دارند ولی از کار لذت زیادی نمی برند. در مقابل، مشتاقان به کار با کار عجین میشوند ولی از کارشان لذت میبرند و کشش افراطی به کار ندارند .
اسپنس و رابینز (1992) شش نوع فرعی معتادان به کار را تعیین کرده است: خوگرفته به کار، معتاد به کار علاقه مند، مشتاقان به کار، کارگران سرخورده، کارگران آرام، کارگران بی¬اهمیت به کار. در سال 2004 دو محقق بنامهای بولنز و پول منز، سنخ شناسی اسپنس و رابینز را غنیتر کرده که علاوه بر شش نوع فرعی، بیمیلی به کار بیشتر نیز به عنوان یک نوع فرعی دیگر و متخصصان بیگانه از خود را نیز می توان به عنوان یک نوع فرعی دیگر مورد لحاظ قرار داد .
اسکات و دیگران (1997) با دیدگاهی انتقادی نسبت به سنخ شناسی اسپنس و رابینز، اعتیاد به کار را به عنوان پدیدهای رفتاری می¬پندارند. در وهله اول آنها استدلال می کنند که برای طبقه بندی معتاد به کار باید توجه داشت که یک شخص باید :
_ زمان قابل توجهی را برای فعالیت های کاری صرف کند .
_ به کار فکر می کند، حتی زمانی که کار نمی کند .
_ کار فراتر از احتیاجهای اقتصادی و سازمانی است. (2006 ,et.al,Evan)
اصطلاح اعتیادبه کار، در بسیاری از موارد به اشتباه در مورد افراد پر انرژی نیز به کار برده می شود که علاوه بر داشتن رابطه خوب با همکاران، لذت بردن از فعالیتهای فاقد سود مالی، استراحت کافی و حضور مناسب در خانواده و جامعه، زمان زیادی را هم برای کار در نظر می گیرند. این افراد، اشخاصی طبیعی هستند که تنها تفاوتشان با دیگران ، برنامه ریزی درست درامور زندگی شخصی و شغلی است .
به باور اسکات و دیگران (1997)، افراد با ساعتهای طولانی کار، لزوماً معتادان به کار نیستند. به عبارتی، ساعتهای طولانی کار، رفتاری است که دلایل نگرشی بسیاری را می توان برای آن متصور شد که تنها یک یا تعداد اندکی از این دلائل را میتوان با اعتیاد به کار مرتبط دانست. افراد با درگیری و اشتیاق بالا نسبت به کار، مستعد کار کردن در ساعتهای طولانی بوده، به تبع آن، آماده ابتلا به اعتیاد به کاراند .
به عبارت دیگر: اعتیاد به کار را میتوان در کنار موارد دیگر استفاده افراطی از چیزی، عنوان کرد. اما برای تشخیص پرکار بودن ناشی از برنامه ریزی درست و داشتن انرژی کافی و اعتیاد به کار، میتوان به موارد اختلاف این دو، توجه کرد .
1 . افراد کوشا، کار را به عنوان مورد واجب انجام می دهند و در زمان هایی آنرا یک وظیفه ارضا کننده می دانند. معتادان به کار، کار خود را به عنوان جایی امن و فارغ از امور پیش بینی نشده زندگی در نظر می آورند که می توانند با کمک آن از احساسات و تعهدهای ناخواسته، دور شوند .
2 . افراد کوشا می دانند چگونه و در چه زمانی محدوده ای برای کار خود قائل شوند تا بتوانند به گونهای کامل در کنار خانواده و دوستان حاضر باشند و در برنامه های آنها شرکت کنند. معتادان به کار، اجازه می دهند کارشان در فهرست امور زندگی، بیشترین درجه اهمیت را پیدا کند.آنها غالبا به خانواده، دوستان و فرزندان خود تعهداتی میدهند که بعد به خاطر ضرورتهای کار این قول و قرار را می شکنند
3 . افراد کوشا می توانند اشتیاق خود به کار را از بین ببرند، اما معتادان به کار نمیتوانند کار نکنند. آنها حتی اگر در حال بازی گلف هم باشند یا به دیدن نمایش مدرسه فرزند خود رفته باشند، باز هم فکرشان مشغول کار است. ذهن این افراد مدام به سمت مسائل و مشکلات کاری پر می کشد .
در بخش پایانی مقاله دیدگاه های محققان برای از بین بردن اعتیاد به کار را بیان می کنیم .
هاس (1991) به نقش برجسته مدیران اشاره می کند. مدیران می توانندکارکنان معتاد به کار را به تغییر در رفتار تشویق کنند. برخی محققان از برنامه های کمک به خود برای معتادین به کار حمایت میکنند. این فعالیتها شامل شناسایی گزینه¬های جدید برای کار، ایجاد سرگرمی¬های جدید و لذت بردن از هر چیزی. کمک¬های حرفه¬ای، چه به صورت مشاوره انفرادی و چه گروهی، نیز می¬تواند کمک خوبی برای کاهش اعتیاد شود (Naughton, 1987).
روشهای گوناگونی برای کاستن این نوع از اعتیاد وجود دارند ( که در بسیاری از نشریه¬ها در سازمان¬های مختلف ارائه میشوند ) در زیر به مواردی از آنها اشاره می¬کنیم :
*کنترل کردن خود : وقتی همکار یا مرئوس پیشنهادی می کنند که به نظر شما مسخره می آید مقاومت نکنید و بگذارید آن کار انجام شود، اگرچه درست نباشد. بگذارید کس دیگر کار را انجام دهد. اگرچه فکر می کنید نظر کم اهمیتی است گاه عقیده دیگری را جایگزین عقیده خود کنید. قدرت را به کس دیگری دهید تا پروژه را بررسی کند. پیشنهاد ندهید، توصیه نکنید و کار را دقیق کنترل نکنید .
*پیدا کردن سرگرمیهای جدید : سعی کنید بازی و ورزش کنید .
*پذیرفتن شکست : برای افراد معتاد به کار، شکست بسیار دردناک است. سعی کنید در مسیر درست، کارها را به دوستان و همکاران واگذار کنید .
*همکاری با خانواده و دوستان در برنامه های سرگرمی : زمانی را در هفته با همسر و یا بچه ها و دوستان بگذرانید. ساعت کار را کوتاه تر کنید .
?. تمجید از دیگران : این کار را چند بار در روز انجام دهید، زیرا افراد معتاد به کار به خود بیشتر توجه می کنند. باید تمرین کنید با تمجید و تحسین دیگران، به آنها توجه کنید .
*شناسایی بهانه هایی که اعتیاد به کار را تایید می کنند : مثل، من برای خانواده ام سخت کار می کنم. یا شرکت نیاز دارد که من ?? ساعت در روزکار کنم. حقیقت این است که شرکت بدون کار شما نیز به کارش ادامه می دهد ولی شما برای کار، سرانجام خانواده تان را از دست می دهید .
* «نه» گفتن : یاد بگیرید که « نه » بگویید .
همه این مسائل تا زمانی که ارزش واقعی شما در آنچه انجام می دهید پوشیده باشد، تحقق نمی یابد. ولی اگر به طور معمولی کار کنید منشأ ارزش شما، خانواده و علایق وسیع شما، آشکار می شود .
.1Burke, R.J. (1999b), “Workaholism and extra-work satisfactions”, International Journal of Organizational Analysis, Vol. 7 No.4, pp.352-64.
2.Burke, R.J. (2000), “Workaholism in organizations: concepts, results and future research directions”, International Journal of Management Reviews, Vol. 2 No.1, pp.1-16.
3. Evan J. Douglas, Robyn J. Morris (2006), “Workaholic, or just hard worker?”, Journal: Career Development International, Volume: 11, Number: 5,Year: 2006, pp: 394-417.
4. Haas, R (1991), “Strategies to cope with a cultural phenomenon – workaholism”, Supervisory Management, Vol. 36 pp.4.
5. McMillan, L.H.W., Brady, E.C., O’Driscoll, M.P., Marsh, N.V. (2002), “A multifaceted study of Spence and Robbins’ (1992) workaholism battery”, Journal of Occupational and Organizational Psychology, Vol. 75 No.3, pp.357-68.
6. Naughton, T.J. (1987), "A conceptual view of workaholism and implications for career counselling and research", Career Development Quarterly, Vol. 35 pp.180-7.
7. Oates, W. (1971), "Confessions of a Workaholic: The Facts About Work Addiction", World, New York, NY, .
8. Paul A. Herbig and Frederick A. Palumbo(1994), "Karoshi: Salaryman Sudden Death Syndrome", Journal of Managerial Psychology, Vol. 9 No. 7, pp. 11-16
9. Westen, D.(1990)."The relations among narcissism ,egocentrism, self-concept, and self –esteem :Experimental, clinical, and theoretical considerations", Psychoanalysis and Contemporary Thought, 13:183-239.
10. Wonnerberg,D.(2007), "The nature of Narcissism within Organizational Leadership", A Dissertation presented in Partial fulfillment of the requirement for the degree Doctor of Philosophy.
مولف/مترجم: حمزه جمشیدی کهساری
منبع: ماهنامه تدبیر-سال نوزدهم-شماره 201
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
-
چهارشنبه 5 خرداد 1389
7:42 AM
نظرات(0)
برخي از فيلسوفان، نخستين «الگوي جامعه مطلوب آينده» را درچارچوب نگرش فلسفي خاص خويش و متأثر از اوضاع سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جاري زمان خود، «آرمان شهر» خويش را بر تار و پود تخيل فلسفي، بيان نموده و مي نمايند.
-
شنبه 1 خرداد 1389
8:09 AM
نظرات(0)
رواياتي به مناسبت روز کار و کارگر
- از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: در تأمين مايحتاج زندگي خودتان سستي نکنيد.
ضرورت کار و کوشش
قرآن کريم راجع به ضرورت کار و کوشش مي فرمايد: «همين که نماز به پايان رسيد در روي زمين پراکنده شويد و از کرم خداوند روزي بجوييد و خدا را بسيار ياد کنيد، شايد رستگار شويد». آري، اسلام بين تلاش و کوشش در راه زندگي مادي و عمل در راه تهذيب نفس و به دست آوردن مواهب معنوي، توازن برقرار مي کند. اين آيه که مي فرمايد: «به آن چه خداوند به تو مرحمت فرموده سراي آخرت را تحصيل کن و نصيب خود را نيز از اين دنيا فراموش مکن» به همين معني دقيق نظر دارد. اسلام همان گونه نمي خواهد که راضي نيست انسان تمام نيروي خود را صرف تأمين زندگي مادي کند و به طور کلي از ياد خدا غافل شود، هم چنان نمي خواهد که انسان تنها متوجه جهان ديگر شود و زندگي مادي خود را مختل کند؛ بلکه روش اسلام اين است که انسان هم براي دنياي خود بکوشد و هم آخرت خود را فراموش نکند. کار هر چند ساده و سبک باشد، موجب شرافت و کرامت است و بهتر از آن است که انسان دست نياز پيش ديگران دراز کند و سربار آنان باشد. در حديث آمده است: «اگر انسان طنابي بردارد و سر به کوه گذارد و هيزم بر پشت بکشد، بهتر از آن است که دست نياز پيش ديگران دراز کند». اسلام راضي نمي شود که مسلمان سربار ديگران باشد و به او اجازه نمي دهد که از کار دست بکشد و به دعا اکتفا کند و از خدا بخواهد که بدون کار و تلاش او را روزي دهد. در حديث آمده است که خداوند از بنده اي که فقط دهانش را باز کند و بگويد خدايا مرا روزي بده، بدش مي آيد.
کار جهاد است
اسلام کار را نوعي جهاد در راه خدا مي داند. تلاشي که مسلمان در راه اداره زندگي خود و خانواده اش انجام مي دهد از بهترين عبادت هاست. در همين باره از امام هشتم(ع) روايت شده که فرمود: «پاداش کسي که مخارج خود و خانواده اش را از فضل خداوند مي جويد، از پاداش کسي که در راه خدا جهاد مي کند، بيشتر است». نقل مي کنند که روزي رسول خدا با جماعتي از يارانش از جايي عبور مي فرمود. به مردي برخوردند که مشغول کار بود. ياران آن حضرت از کوشش و تلاش آن مرد تعجب کردند و خدمت رسول خدا عرض کردند: يا رسول اللّه، چه خوب بود که اين تلاش و کوشش در راه خدا بود حضرت فرمود: «اگر منظورش خدمت کردن به خود و خانواده يا پدر و مادرش باشد، کوشش او در راه خدا شمرده مي شود». آري کار و کوشش اگر به منظور اراده کردن زندگي خود و پدر و مادر، و هم چنين همسر و فرزند باشد، بدون شک جهاد در راه خدا حساب مي شود و از بهترين عبادت ها به شمار مي رود.
کار کردن شيوه انبياست
هيچ پيغمبري از طرف خداوند برانگيخته نشد مگر اين که کارهاي شخصي اش را خود انجام مي داد و کارگر و زحمتکش بود. در شرافت و افتخار کارگر، همين نکته کفايت مي کند که خاتم پيامبران، حضرت محمد مصطفي(ص)، پيش از بعثت، چوپاني، و با پول حضرت خديجه(س) تجارت مي کرد. بعد از بعثت نيز با اصحاب کار مي کرد و در کارها و گرفتاري ها با آنان تشريک مساعي مي فرمود و به هيچ گونه تفوّق و برتري نمي جست. هنگامي که مسجد بزرگ مدينه را مي ساخت مانند کارگر ساده همراه اصحاب کار مي کرد و طايفه انصار اين شعر را مکرر مي خواندند: اگر ما بنشينيم و پيغمبر کار مي کند براي ما بسيار زشت و ناپسند است. حضرت موسي(ع) نيز چوپاني مي کرد و حضرت ابراهيم(ع) چوپاني و بنّايي. لقمان و ادريس، خياط بودند و شيخ الانبيا حضرت نوح(ع) نجّار بود. ساير انبيا نيز هر يک شغلي داشتند که با آن امرار معاش مي کردند.
دعاي شخص بيکار مستجاب نمي شود
اسلام مردم بي کار را مذمت کرده و دعاي شان را در طلب روزي، مستجاب نمي داند. از پيامبر اکرم(ص) روايت شده است که فرمود: «دعاي چند صنف از امت من مستجاب نمي داند، يکي از آن ها دعاي مردي است که در خانه بنشيند و در پي روزي از خانه بيرون نرود و بگويد: خدايا روزي مرا برسان...». هم چنين علي بن عبدالعزيز روايت کره که امام صادق(ع) از من سئوال کرد که عمر بن مسلم چه مي کند؟ عرض کردم فدايت شوم، کمر به عبادت بسته و تجارت را ترک کرده است. امام از شنيدن اين سخن ناراحت شد و فرمود: «واي بر او! آيا نمي داند کسي که به دنبال کار نرود، دعايش مستجاب نمي شود؟».
جلوگيري از سستي و تنبلي
اسلام سستي و تنبلي را که باعث ايستادن چرخ اقتصاد و خشکيدن چشمه نيروي آدمي و فساد جامعه مي شود، نهي کرده است؛ زيرا اين کار ضررهاي جبران ناپذيري به دنبال دارد. بيکاري، باعث فقر و انحطاط و ريختن آبروي افراد مي شود و آدمي را در انتظار ديگران کوچک و خوار مي سازد. معاذ بن کثير خدمت امام جعفر صادق(ع) آمد و با آن حضرت در اين باره مشورت کرد که آيا دست از کار بکشد و به همان مقدار مالي که دارد اکتفا نمايد. حضرت او را از آن کار نهي کرده، فرمود: اگر چنين کردي آبروي تو مي ريزد و ديگر در هيچ کاري از تو ياري نخواهند جست. در دعاهايي که از اهل بيت (ع) وارد شده است، مي بينيم که از بيکاري و کسالت و سستي به خدا پناه برده اند. هم چنين اخبار بسياري وارد شده که از سستي و تنبلي نهي مي کند؛ از جمله امام صادق(ع) به بعضي از ياران خود فرمود: «از کسالت و اندوه بترس زيرااين دو، کليد تمام بدي هاست. کسي که کسالت بورزد حقي را ادا نمي کند و کسي که اندوه به خود راه بدهد بر هيچ حقي شکيبا نمي شود».
کارگران، دوستان خدا
اسلام نسبت به طبقه کارگر اهميت فراوان داده و آنان را با بهترين و شريف ترين صفات ستوده و«دوست خدا» ناميده است. آيا کارگران عزيز ما بهتر از اين تقدير و تحسين را انتظار دارند؟ در شرافت و افتخار کارگران همين بس است که پيامبر اسلام (ص) آنان را بزرگ داشته و احترام فرموده است. مي گويند روزي آن حضرت بر کارگري به نام سعدانصاري مي گذشت پينه هاي دست او راديد و سبب آن را پرسيد. کارگر انصاري عرض کرد: اثر بيل زدن است که بدان مخارج خانواده ام را تأمين مي کنم. حضرت دست او را تکان داد و بنا به روايتي بوسيد و او را پيش روي اصحاب گرداند و فرمود: «اين دستي است که خدا آن را دوست مي دارد. در روايت ديگري فرمود: اين دستي است که آتش به آن نمي رسد. آيا اين تقدير که پيامبر از طبقه کارگر فرموده است، در هيچ مکتبي سابقه دارد؟ هرگز، زيرا پيامبر(ص) نه تنها در اين عالم کارگران را مورد تفقّد قرار داده، بلکه درجهان ديگر نيز گرامي و محترم داشته و ضامن شده است که آتش جهنم به دست شان اصابت نکند.
عابد در ديدگاه امام صادق(ع)
نقل مي کنند که روزي حضرت امام جعفر صادق(ع) از حال مردي سئوال کرد، عرض شد وي فقير و بينواست. حضرت فرمود: اين روزها چه مي کند؟ عرض کردند: در خانه مشغول عبادت خداست. فرمود: معاش او از کجا تأمين مي شود؟ عرض کردند: بعضي از برادرانش زندگي او را اداره مي کنند. فرمود: به خدا سوگند کساني که زندگي او را تأمين مي کنند از او عابدترند. آري، از نظر اسلام مسلمانان مکلفند که هم براي دنيا و هم براي آخرت تلاش کنند. آنان حق ندارند به کلي از دنيا کناره گيري کنند و فقط به امور آخرت بپردازند، هم چنان که نبايد تنها به امور دنيوي بپردازند و آخرت خود را فراموش کنند.
امام صادق(ع) و کار و کوشش
امام ششم رهبر نهضت علمي جهان اسلام، خود در بعضي از باغستان هايش کار مي کرد. در همين ارتباط ابوعمر شيباني مي گويد: امام صادق را ديدم در حالي که عبايي بر دوش و بيلي در دست داشت و عرق از پيشانيش مي چکيد، مشغول کار بود. عرض کردم: فدايت شوم بيل را به من بدهيد تابه جاي شما کار کنم. فرمود: «من دوست مي دارم انسان براي به دست آوردن روزي از حرارت خورشيد، اذيت ببيند».
نکوهش تکدّي
رهبران ديني و پيشوايان معصوم(ع) پيوسته در سخنان گوهربارشان تکدّي گري و دست نياز پيش ديگران دراز کردن را نکوهش کرده و حتي در برابر آن وعده آتش داده اند. به عنوان نمونه از حضرت امام محمد باقر(ع) نقل شده که به محمد بن مسلم فرمود: «اي محمد اگر گدا مي دانست که در خواهش کردن چه هست و چقدر زشت و ناپسند است، هرگز کسي از ديگري چيزي درخواست نمي کرد و اگر احسان کننده به اين نکته آگاهي مي داشت که در بذل و بخشش چه اجري هست و چه اندازه ثواب و پاداش دارد، هيچ فردي را از پيش خود نمي راند و هيچ درخواست کننده اي را دست خالي و نااميد برنمي گرداند... اي محمد هر کس بي پروا با پشت محکم گدايي کند و دست نياز به سوي مردم دراز کند، روز قيامت با صورت خراشيده و زخمي با پروردگار ملاقات خواهد کرد».
کشاورزي
زراعت از پايه هاي اساسي زندگي است و اسلام بدان اهميت فراوان داده و مردم را به امور کشاورزي تشويق کرده است. پيامبر اسلام(ص) شخصا درخت خرما غرس مي کرد هم چنين حضرت علي(ع) و فرزندان آن حضرت به شغل کشاورزي بسيار علاقه مند بودند. در نامه تاريخي که اميرالمومنين علي(ع) به استاندار مصر مالک اشتر مي نويسد، چنين مي فرمايند: «لازم است به آباد کردن زمين از گرفتن خراج بيشتر اهميت بدهي؛ زيرا خراج گرفتن در سايه عمران و آبادي ميسر است و کسي که بدون ايجاد عمران و آبادي، از ملت تقاضاي خراج کند، وسيله خرابي کشور و بيچارگي ملت را فراهم ساخته است». آري درباره زراعت و فضيلت آن، روايات فراواني وارد شده است. نقل مي کنند که مردي خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: فدايت شوم، از گروهي شنيده ام که مي گويند زراعت مکروه است. حضرت فرمودند: «زراعت کنيد و درخت بکاريد. به خدا سوگند که کاري از آن حلال تر و بهتر نيست».
منزلت کشاورزان
اسلام کشاورز را ستوده و او را در دنيا و آخرت، شرافتمند معرفي کرده است. يزيدبن هارون مي گويد از امام صادق(ع) شنيدم که فرمود: کشاورزان گنج هاي ملت اند که با کمال ميل و رغبت زراعت مي کنند و خداوند کشت آن ها را مي روياند. مقام آنان از همگان برتر است و آنان طبقه بابرکتي هستند.» آيا رتبه اي از اين بالاتر هست که انسان گنج نهفته ملت و رتبه اش از همگان برتر و از بندگان با برکت خداوند باشد؟ در اهميت کشاورزي و منزلت کشاورز، همين نکته بس است که شغل بيشتر پيامبران الهي، کشاورزي بوده است.
مايه سعادت
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود حيات انسان در جامعه با کار عجين شده است؛ چرا که کار مايه سعادت جامعه است. امروز اگر بخوايم از بن بست عقب ماندگي و وابستگي رهايي يابيم و نيازهاي مان را با اتکا به خود و حفظ استقلال و حيثيت ملي و ديني خود برآورده سازيم، چاره اي جز آن نداريم که تلاش هاي خود را مضاعف سازيم و با گسترش دامنه کار و فعاليت علمي و پژوهشي و توسعه اقتصاد ملّي و با برنامه ريزي هاي اساسي و دراز مدت راه پيشرفت را براي نسل آينده هموار سازيم.
ارزش فرهنگي کار
اگر فرهنگ خود را بکاويم و اشعار، ضرب المثل ها و داستان ها را بررسي کنيم، گنجينه پايان ناپذيري مي يابيم که اهميت و ارزش فرهنگي کار را در آيين و تاريخ ما نشان مي دهد. از غزالي تا فيض کاشاني و از فردوسي و ناصرخسرو تا مولوي و سنايي و از سعدي و جامي تا ديگران همه جا به اشعار و عبارات نغزي بر مي خوريم که با تعبيرات بديع و زيبا انسان را به کار و کوشش و پرهيز از تضييع وقت و کسالت و بيکاري فرا مي خواند و به تدبر و تامل در آثار و نتايج کوشش دعوت مي کند. فرهنگ و سنت هاي ما بر رعايت اخلاق کار، اجتناب از علم بي عمل، لزوم سپردن کار به کاردان و کسب تجربه براي کار نيکو کردن تأکيد مي کند و نسبت به عار ندانستن از کار و به کار گرفتن ابزار و کوشش در راه معيشت و قبول رنج کار پندهاي نيکويي به ما مي آموزد.
بزرگ ترين عامل موفقيت
بزرگ ترين عامل موفقيت در امور دين و دنيا، سعي و کوشش است. ترديدي نيست که با تنبلي و تن آساني ممکن نيست انسان به کوچک ترين آرزوهاي خود در امور دنيا و آخرت نايل شود. امام هفتم شيعيان حضرت موسي بن جعفر(ع) مي فرمايد: پدرم به يکي از فرزندانش مي فرمود: از کسالت دور باش؛ زيرا تبنلي و ملال، انسان را از بهره هاي دنيا و آخرت باز مي دارد. در حديث ديگر زُراره از امام صادق(ع) روايت مي کند که آن حضرت فرمود: هر کس در اصلاح امور معاش و دنياي خويش تنبل باشد، دنياي او هيچ خيري ندارد. بنابراين بيکاري و تنبلي، مايه بدبختي، و کار و تلاش مايه خوشبختي و بزرگ ترين عامل کاميابي افراد است.
کوشش هاي بوعلي سينا
نابغه نام آور شرق، فيلسوف بزرگ اسلام و ايران، بوعلي سينا در شرح حال خود چنين مي گويد: در دوران جواني که مشغول تحصيل بودم براي مطالعه در اتاقي تنها مي نشستم و در را به روي خويش مي بستم و مشغول مطالعه مي شدم و هر وقت خسته مي شدم، پاره ناني مي خوردم يا جرعه آبي مي نوشيدم و دوباره مشغول کار مي شدم. گاهي چند شبانه روز مي گذشت و من جز براي رفع ضرورت از خانه بيرون نرفته بودم و مدت ها مي گذشت که خواب به چشمم راه نيافته بود.»
ثمرات کار و کوشش
دانشمنداني که به مقامي رسيده اند و توانسته اند به جامعه خدمت کنند، موفقيت شان بر اثر تصادف و شانس نبوده است، بلکه بر اثر کار و تلاش به جايگاه عالي دست يافته اند. درباره ابن سينا نقل مي کنند که وي براي درک بعضي از نوشته هاي فلسفي معلم دوم«فارابي» گاه مي شد که مطلبي را چهل بار مطالعه مي کرد. «اديسون» دانشمند و مخترع بزرگ مي گويد: «نبوع يعني يک درصد الهام گرفتن و 99 درصد عرق ريختن». او مي فهميد که کار يعني چه؛ و لذا روزي 16 ساعت کار مي کرد و غالبا در محل کارش روي صندلي مي خوابيد. متفکر و فيلسوف بزرگ اسلامي«ابن رشد اندلسي» تا آن جا که به ياد داشت، حتي يک روز را بدون مطالعه و تفکر سپري نکرد. اميد که مانيز اينان را الگوي خويش قرار داده، لحظه اي از کار و کوشش غفلت نکنيم.
از تاريخ بياموزيم
با نگاهي گذرا به تاريخ ملت هاي گذشته و حال به اين نتيجه مي رسيم که هر ملتي که براي سعادت دنيا و آخرت خود کوشيد موفقيت و پيروزي نصيب اش شد، و هر جمعيتي که تن پروري پيشه کرد از کاروان سعادت و سالاري باز ماند. مسلمانان صدر اسلام در نتيجه ايمان به پروردگار و سعي و کوشش و پشتکار توانستند پرچم اسلام را در کشورهاي بزرگ و امپراطوري هاي وسيع آن روز به اهتزاز درآورند. آن روز مسلمانان به زندگي پرتجمل و ناز و نعمت عادت نکرده بودند، غذا و لباس شان ساده بود، اما به گاهِ کار، سخت کوش و پرطاقت و فعال بودند. منبع: سايت حوزه
- رسول خدا(ص) فرمود: بهترين کارها آن است که دوامش بيشتر باشد، هر چند اندک باشد.
- رسول خدا فرمودند: کار امروز را به فردا ميفکن که هر روز کاري معين دارد.
- حضرت علي(ع): فرمودند دانا بر کار خود و نادان بر آرزوي خويش تکيه مي کند.
- حضرت علي(ع): هر کس چيزي بجويد و دنبال آن برود، حتما به همه و يا برخي از آن خواهد رسيد.
- حضرت امام حسين(ع): جز به اندازه کاري که کرده اي پاداش طلب نکن.
- حضرت علي(ع): با پاداش دادن به نيکوکار، بدکار را بيازار.
مزد آن گرفت جان برادر کار کرد
-
شنبه 11 اردیبهشت 1389
8:34 AM
نظرات(0)