در جريان تفكر عصر جديد و مدرنيته، دو رويكرد فلسفي در غرب وجوددارد. اول، رويكرد فلاسفهي آمپريست و تجربي، كه سعي ميكنند وجود دينو ارتباط آنرا با زندگي بشر عصر جديد به حداقل برسانند و به اين جهت قائلبه جدايي دين از سياست و جدايي دين از عرصه علم و تمدن بشري و درنتيجه معتقد به مكتب "سكولاريسم" ميباشند. در رويكرد دوّم، يعني تفكّرفلاسفهي راسيوناليست فرانسه و آلمان، سعي ميشود انسان جاي خدا را بهخود اختصاص دهد. اين رويكرد با تفكّر "دكارت" آغاز و اوج آن در تفكّرپر نخوت "هگل"؛ كه آدمي را "جانِ جهان" و حتي حقيقت هستي ميانگارد؛مشهود است. اين رويكرد بعدها در تفكّر "نيچه" به نوعي نيهيليسم وبنبست نهائي ميرسد. بهطوركلي قريب به اتفاق همهي فلاسفهي عصر جديد"دئيست" و يا معتقد به "خداي خالق" و نه "شارع" ميباشند؛ يعني معتقد بهوجود خداوند هستند اما منكر اعتبار وحي و دين، در عرصهي سياستگذاريو تدبير تمدن ناسوتي بشر عصر جديد هستند. اين امر واكنشي در برابر تفكّر وتمدن قرون وسطاي غرب ميباشد. ازاينرو برخلاف آن تفكر معتقد به اصلخود بنيادي بشر هستند و به اين وسيله، به زعم خود، دستهاي آدمي را درادارهي زندگي اجتماعي و سياسي و حتي فكري خود باز گذاردهاند. اينمتفكّران، معتقد به نوعي فاصلهي معرفتشناختي و حتي "وجودي"،لااقل بعد از پيدايش جهان و بشر با خداوند هستند. البته، تحريف كتاب مقدّسو پارهاي اشتباهاتِ آشكارِ ضدِ علميِ برخي آيات آن، فلاسفهي عصر جديدرا وادار به چنين عكسالعملي نموده است. اما سرانجام هر دو رويكردفلسفههاي "تحليليِ" جهان آنگلوساكسون و نيز فلسفهي "تركيبيِ" متعلق بهكشورهاي فرانسه و آلمان، عليرغم برخي تفاوتهايشان، با يك سلسلهبحران فكري و تاريخي در جهان معاصر مواجه گرديدهاند. در جريان فلسفهيتجربي، فقدان برخي اصول مطلق و ثابت، در ساحت هستي شناسي و تفكّرمدرنيته، همهي عرصههاي تفكّر، اخلاق ، سياست و حتي فلسفههاي علم و نيزنسبت انسان با تكنيك، همچنين نسبت و رابطهي تكنولوژي با محيط زيست رادچار بحران و مخاطره ساخته است. از سوي ديگر اين مكتب، با نفي اعتبار"فلسفه"، "دين" و حاكميتِ كاملِ علمِ كمي در مكتبِ "پوزيتويسمِ" معاصر، باتوجه به مفاد فلسفهي تجربي، "انسان" تا به سر حدّ يك ماشين و روباتخدمتگزار"، كه از خود هيچ آزادي و اختيار و نيز ادراك هويت و شخصيتانساني ندارد، تنزّل يافته و اين امر خطير، بشر را در آستانهي "مسخ" حقيقتخود قرار داده است. در تفكّر فلاسفهي "راسيوناليست" و تركيبي "مشربفرانسه و خصوصاً آلمان، تفكّر و تمدن جهان غرب، پس از "نيچه" با نوعينيهيليسم ويرانگر روبرو گرديده كه به ظهور و حاكميت برخي مكاتبِ"توتاليتر" و پر نخوتِ اومانيستيِ "فاشيسم"، "نازيسم" و "كمونيسم" انجاميدهاست. اين مكاتب نامتعادل مخرّب فكري و سياسي، داعيهي خدا انگاري بشرعصر جديد غرب را در خود ميپروراند. و در اين ميان برخي فلاسفه منتقد وپستمدرن غرب چشم به آيندهاي مبهم دوختهاند.
-
جمعه 2 بهمن 1388
5:00 AM
نظرات(0)
آداب مهماني
ایام عید پر است از مجالس مهمانی، و این مهمانیها هم مثل هر مجلس دیگری، خوبشان خوب است و بدشان بد.
يک مجلس مهمانی خوب، درست مثل یک سکه دو رویه است که هم مهمانانش آداب مهمانی را خوب بلدند، هم میزبانانش آداب میزبانی را. شما با این آداب چقدر آشنایی دارید؟
تشکر از میزبان به خاطر پذیراییاش ضرورت دارد. این کار را میتوانید در پایان مهمانی انجام بدهید. اما روش بهتری هم وجود دارد؛ میتوانید فردای مهمانی به میزبان تلفن بزنید و به او بگویید فقط زنگ زدهاید بابت تشکر از پذیرایی دیروز؛ همین.
ایام عید، بازار مهمانی و دید و بازدید حسابی داغ است. پیش از اینکه به قصد مهمانی از منزل خارج شوید، تلفن بزنید و از حضور میزبان در منزل و از آمادگیاش برای پذیرایی از شما اطمینان حاصل کنید. شاید مهمانان زیادی در منزل میزبان حضور داشته باشند و او موقع پذیرایی به زحمت بیفتد.
-
جمعه 2 بهمن 1388
4:56 AM
نظرات(0)
هویت در نهضتهای اجتماعی جدید و اندیشههای یورگن هابرماس
-
جمعه 2 بهمن 1388
4:54 AM
نظرات(0)