روش هاي حل اختلافات بين زن و مرد ۱) عدم ارتباط موثر: ناتواني از در ميان گذاشتن عقايد و احساسات، طرف مقابل را مجبور مي کند که تنها فکر شما را بخواند. ما نيز بدون علت فکر طرف مقابل را خوانده و واکنش او را پيش بيني مي کنيم. اين گونه رفتار معمولا در ما ايجاد بدگماني کرده و نگراني و اظطراب را بر مي انگيزد و پس از مدتي اعتماد به يکديگر کم رنگ شده و ما دائما بدگمان بوده و حالت تدافعي به خود خواهيم گرفت. ۲) تفاوت در ارزش ها، عقايد و انتظارات: اين اختلافات هنگامي که ما از عقايد متعصبانه و غير قابل انعطاف در مورد انجام صحيح امور پيروي مي کنيم، در تصميم گيري هاي ما ايجاد تداخل مي کنند. عقايد و ارزش هاي متفاوت زمينه را مهيا مي کند که دو فرد اهداف متفاوتي را برگزيده و يا براي دستيابي به يک هدف واحد روش هاي مختلفي را برگزينند و از آن جايي که دستيابي به هر هدفي مستلزم سرمايه گزاري زمان، تلاش و کوشش و هم چنين فدا کردن برخي امور مي باشد، دو فرد قادر به پيروي يک هدف بدون فداکردن فرد مقابل نخواهد بود. ۳) نزاع بر سر فرد تصميم گيرنده: عدم توافق بر سر آن که چه کسي بايد تصدي امور را بعهده داشته باشد و بقولي رئيس باشد و يا تصميم گيري در مورد نحوه انجام کار ها مي توانند علت بروز اخلافات باشند. ۴) اختلاف بر سر نقش و وظيفه: اگر ديد طرفين نسبت به وظايف متفاوت باشد، زمينه ايجاد اختلاف فراهم مي گردد. مثلا هرگاه نقش و وظيفه زن با نقش و وظايفي که شوهرش از وي متصور مي باشد متفاوت باشد، با يکديگر سازگاري نخواهند داشت. ۵) اختلافات حل نشده گذشته: هر اندازه که تعداد اختلافات گذشته ميان دو فرد افزايش مي يابد، احتمال بروز اختلافات آينده نيز افزايش مي يابد. برخي از افراد از آن که اختلافات خود را مطرح کرده و حل و فصل کننده ابا دارند. زيرا خاطرات اختلافات و کشمکش هاي گذشته هنوز آن ها را آزار مي دهند. اختلافاتي که موجب پديد آمدن زخم هاي روحي از جانب اعضاء خانواده، دوستان صميمي و يا همکاران امين وي در گذشته بوده است. ۶) بهره وري پايين: توانايي انجام وظايف و دستيابي به اهداف از اجزاء ضروري در محيط کار و خانواده مي باشد. اگر وظيفه انجام نپذيرد ما خشمگين مي گرديم و هر گاه شخص مقابل به عصبانيت و خشم ما با انجام دادن آن وظيفه واکنش نشان دهد، آن وقت عامل خشم به منظور نتيجه گرفتن در آن رابطه برقرار مي گردد. زن و شوهر هايي که در ازدواج شان بهره وري پاييني دارند معمولا عادت دارند که نق بزنند و يا مقابله به مثل کنند(اگر تو اين کار را بکني منم آن کار را مي کنم) و انتقادگر مي شوند. روش دعوا و مشاجره منصفانه زن و شوهرها مي توانند با فراگيري روش دعوا و مشاجره منصفانه اختلافات خود را حل و فصل کنند: ۱) اختلاف موجود را برسميت بشناسيد: هيچ کسي نبايد بدنبال بروز اختلاف باشد. اما اگر اختلافي بروز کرد ابتدا آن را به رسميت بشناسيد و انکارش نکنيد سپس از آن به عنوان يک فرصت براي شناخت بهتر خود و فرد مقابل سود بريد. آن را زمان رشد و بالنگي تلقي کنيد. بدبيني و خوش بيني شما در مورد موضوع مورد اختلاف حل شدن آن را تحت الشعاع قرار مي دهد. ۲) به فرد مقابل کاملا گوش فرا دهيد: هر گونه خواسته در خصوص ايجاد تغيير از سوي هم زن و هم مرد درک شده و بها داده شود. اگر به صحبت هاي يکديگر گوش دهيد ديري نمي پايد که متوجه مي گرديد طرف مقابل بيشتر شما را جدي مي گيرد. ۳) زمان مناسب را برگزينيد: بسيار مهم است که زماني را براي بحث انتخاب کنيد که قادر باشيد بيشترين نتيجه را از آن بدست آوريد. اگر خسته، گرسنه، از لحاظ روحي و عاطفي آزرده خاطر بوده و يا براي رسيدن به مکاني عجله داريد، بهتر است بحث و حل اختلاف خود را به زماني ديگر موکول کنيد. ۴) سهم خود را در مورد مشکلات تعيين کنيد: تنها کافي است که در حل اختلافات زناشويي به فرد مقابل خود بگوييد"ما" مشکل داريم. هنگامي که مسئوليت مشکل را مي پذيريد، شريک زندگي شما ميل و رضايت شما براي همکاري را درک کرده و براي بحث و مذاکره تمايل بيشتري از خود نشان مي دهد. ۵) صراحت کلام داشته باشيد: موضوعي را که مي خواهيد در مورد آن گفتگو کنيد در يک جمله کامل بيان کنيد. صريح و مشخص صحبت کنيد. طفره نرويد. سعي کنيد از سرزنش کردن، تحقير، تمسخر و هجوم به فرد مقابل خود خودداري کنيد هم چنين وي را با اطلاعات و موضوعات گوناگون گيج و مستأصل نکنيد. در مورد موضوع و رفتار بخصوص بحث کنيد و نه فرد، شخصيت فرد و يا انگيزه هاي وي. در مورد زمان حال صحبت کنيد. اشتباهات و خطا هاي گذشته را بازگو نکنيد. ۶) مسئوليت مشکل را بپذيريد: به شريک زندگي خود علت مطرح کردن موضوع براي بحث را بيان داريد. براي مثال به وي بگوييد: "من يک مشکلي دارم که بيان آن براي من سخت مي باشد اما رابطه ما براي من بسيار مهم است و عقيده دارم با گفتگو در مورد آن، رابطه اي بهتري خواهيم داشت. مي خواهم نظر و احساس تو را در مورد آن بشنوم." اين گونه جملات بسيار موثرتر از رويارويي انفجاري مي باشد. ۷) راه حل هاي موجود را شناسايي کنيد: هنگامي که مشکل خود را شناسايي کرده و هر دوي شما نسبت به آن ابراز مسئوليت کرديد، آن گاه تغيير رفتار به مصلحت هر دوي شما خواهد بود. مرحله بعد حل مشکل مي باشد که هميشه آسان و روشن نخواهد بود. اکنون زمان آن است که فکر خود را روي هم بگذاريد و با يکديگر مشورت کنيد. هر کدام از طرفين مي بايد در مورد هر تعداد راه حل که به ذهن شان مي رسد و در حل مشکل چاره ساز مي باشد بيانديشد. هر چقدر تعداد راه حل ها و جايگزين هاي آن بيشتر باشد، احتمال يافتن راه حلي که مورد پذيرش هر دو طرف باشد بيشتر خواهد بود. ۸) در مورد راه حل هاي قابل پذيرش دو جانبه تصميم بگيريد: پس از شناسايي تمام راه حل ها و جايگزين هاي آن ها نوبت به ارزيابي آن ها مي رسد. در ارزيابي آن ها نکات زير بايد لحاظ گردند: ▪ مراحل اجرا و اعمال آن ها ۹) اعمال رفتار جديد: روي تغيير رفتار خود تمرکز کرده و اجازه دهيد شريک زندگي شما نيز چنين کند. ۱۰) رفتار هاي مؤثر را برگزينيد: درخواست تغيير شما بايد عواقب و اثرات مثبتي روي ارتباط تان بگذارد. هم چنين اگر پشنهاد تغيير به شريک زندگي خود مي دهيد، آن تغيير بايد مورد حمايت و پشتيباني شما قرار گيرد و براي ايجاد تغيير مطلوب يک پاداش نيز مانند تغيير رفتار بخصوص در خود شما که مورد درخواست فرد مقابل مي باشد صورت پذيرد تا در خواست شما عادلانه باشد. ۱۱) از مکانيزم"حفظ آبرو" استفاده کنيد: هيچ گاه فرد ديگر را به حاشيه نرانيد و هرگاه مشاهده کرديد احساسات به اوج خود رسيده اند بحث را متوقف کنيد و به قول معروف "تايم اوت" دهيد و زمان ديگري را براي از سرگيري بحث تعيين کنيد. به خاطر داشته باشيد صلح موقت تسليم محسوب نمي شود. منبع: سايت آفتاب
فاصله عاطفي که در پي مشاجرات پديد مي آيد را مجددا از ميان بر مي دارند. زن و مرد با اعمال زير ميان خود فاصله عاطفي ايجاد مي کنند:
۱) صحبت نکردن با يکديگر.
۲) با عصبانيت صحنه را ترک کردن و در را محکم پشت سر خود بستن.
۳) در نهايت يکي از طرفين کوتاه آمده اما در باطن از خشم به خود مي پيچد و در دل مي گويد: "دفعه بعد تلافي مي کنم".
۴) خودداري از ابراز عشق و محبت.
يک تصور غلط در مورد اختلافات وجود دارد و آن اين است که"صلح و آرامش طبيعي بوده اما اختلافات و ناسازگاري ها غير عادي مي باشند." اما حقيقت آن است که هر گاه دو فرد با يکديگر در ارتباط باشند، بروز اختلافات طبيعي و اجتناب ناپذير خواهد بود. بروز اختلافات دلايلي دارد که به مهم ترين آن ها مي پردازيم:
▪ پي آمدها و نتايج احتمالي آن ها
-
پنج شنبه 9 دی 1389
1:03 PM
نظرات(0)
اين روزها عبارت عدم تفاهم مورد بحث اغلب خانم هاست و مرداني كه از عدم تفاهم با همسرشان شكايت دارند، شايد به ثلث يا ربع زنان ناراضي از همسر خود نمي رسند. عده زناني كه از عدم تفاهم با همسرشان شكايت دارند بسيار است و حتي بعضي از آنان قدم را آن قدر پيش گذاشته اند، تا آن جا كه پس از سي سال زندگي و داشتن چند فرزند برومند اظهار مي دارند كه پس از اين همه سال هنوز زبان يكديگر را نمي فهمند. تفاهم چيست؟ تفاهم در زبان عربي از باب تفاعل، و معناي آن درك دو طرف از زبان يكديگر است. مرد و زن بايد دل يكديگر را درك و طبق ميل و خواسته همديگر عمل كنند، ولي مگر اين امر امكان پذير است؟ مگر خداوند دو فرد را يكسان آفريده است كه اين تشابه و توافق به وجود آيد؟ مگر امكان دارد زن و مردي فقط به علت همسري بتوانند كليه خواسته هاي يكديگر را برآورند. افراد باهم قابل مقايسه نيستند تا مردي يا زني بتواند فكر، هوش، حافظه، استعداد و ساير مواهب خدادادي خود را با ديگري مقايسه كند. اجتماع نيز به ما مي آموزد كه در هر جمع بدون اين كه خود متوجه باشيم، كسي كه از نظر فكر و عقل و هوش و ساير مواهب خدادادي برتر است، مسلماً به تدريج رياست را به دست خواهد آورد و حتي به صلاح ساير افراد است كه در مواقع لزوم او را به عنوان پيشوا انتخاب و طبق گفتار و رفتارش عمل كنند. حتي مي توان گفت دزدان نيز بين خود كسي را كه از نظر هوش و درايت و كوشش و قدرت متمايز است، به رياست خود انتخاب مي كنند. روي اين اصل، در زندگي زناشويي نيز آن كه دم از تفاهم مي زند، اگر ميل به فرمانروايي بي چون و چرا نداشته باشد، طرف مقابل را كه داناتر، پيش روتر و بيناتر است، انتخاب مي كند و گفتار او را به كار مي بندد و از فكر و هوش و قدرتش استفاده مي كند و مي داند هر گونه مقابله و لجبازي به زيان خود و خانواده اش تمام خواهد شد. در قرآن مجيد آمده است كه مردان مراقب و مسئول اداره زنان هستند. اما دنباله ي همان آيه فرموده است: به دليل اين كه خداوند به بعضي از آنان فضيلت هايي داده است. بنابراين آن كس كه فضيلتي ندارد نمي تواند مراقب و مسئول باشد يعني مراقبت و مسئوليت حفظ شئون و اداره خانواده به دست آن كسي است كه از نظر مواهب خدادادي بر ديگري برتري دارد و در چنين حالي چون خداوند مزاياي ويژه اي به او داده است، مسلماً بايد آن را در راه رفاه و حفظ خانواده خود صرف كند و بدون تند خويي، در حل مشكلات بكوشد و از اين كه با داشتن اين مواهب خدادادي مي تواند در محيط خانواده مفيد واقع شود. كمال رضايت را داشته باشد. درست مثل برادري كه چون سرمايه فراوان دارد آماده است كه دست برادر و يا دوست خود را نيز از نظر مالي بگيرد و بدون هيچ گونه منتي به او كمك كند. متأسفانه افراد، هميشه ميزان هوش و استعداد و مزاياي ديگران را با خود مقايسه مي كنند و مثلاً از اين كه همسرشان فلان مطلب ساده اجتماعي را درك نمي كند تا طبق نظر آنان عمل كند، نگران و نالان اند در حالي كه افراد باهم مساوي نيستند و هر يك طبق ژن هايي كه از راه ارث دريافت داشته اند و يا تعليم و تربيت مخصوص خود، فردي مستقل است و طرز فكر و انديشه و قدرتش با ديگري قابل قياس نخواهد بود. دو يا سه دوست كه در راهپيمايي به سوي قله كوهي روان اند، هر يك به ميزان قدرت پا و نفس خود مي تواند صعود كند و آن كه با قدرت و تمرين قبلي سرعت بيشتري دارد، نمي تواند و نبايد به ديگران فخر بفروشد و يا كسي را كه نمي تواند به سرعت و قدم او راهپيمايي كند، با طعن و كنايه عقب افتاده و معيوب بخواند و به قول حافظ شيراز: كمال صدق و محبت ببين نه نقص و گناه مواهب خدادادي افراد با هم متفاوت است و اگر در زناشويي فردي از نظر مواهب خدادادي برتري دارد، به تدريج، خود رياست واقعي را به دست خواهد آورد و در اين حال او نيز بدون اين كه ميزان قدرت و هوش و فهم خود را ملاك قرار دهد و طرف مقابل را خوار و خفيف شمارد و از عدم تفاهم با او شكايت كند، بايد ناداني و بي اطلاعي سايرين را ببخشد و در صورت امكان هر لحظه به كمك رواني آنان بشتابد و آنان را راهنما باشد. البته بايد در نظر گرفت كه اظهار عدم تفاهم، علل رواني ديگري نيز دارد. مثلاً ممكن است فردي به صورت غير مستقيم با بزرگ بيني خود، ديگري را بي ارزش و فاقد صلاحيت بداند و از اين كه تقدير، آن دو را با هم شريك زندگي گردانيده شاكي باشد، كه البته غرور، خود يك بيماري رواني و محتاج به درمان است. منبع: مجله زن روز
كه هركه بي هنر افتد نظر به عيب كند
-
پنج شنبه 9 دی 1389
1:01 PM
نظرات(0)
آرامش خانواده، آرامش جامعه خانواده در اسلام يعني محل سکونت دو انسان، محل آرامش رواني دو انسان، محل انس دو انسان با يکديگر، محل تکامل يک نفر به وسيله ي يک نفر ديگر، آن جايي که انسان در آن صفا مي يابد، اين محيط خانواده است. کانون خانواده در اسلام اين قدر اهميت دارد. اين آرامش، سکونت و نجات از تلاطم هاي روحي و اضطراب هاي زندگي است. ميدان زندگي، ميدان مبارزه است و انسان در او دائما در معرض نوعي اضطراب است، اين بسيار چيز مهمي است. اگر اين آرامش و سکونت به نحو صحيحي تحقق پيدا کند، زندگي سعادت مندانه مي شود، زن خوشبخت مي شود، مرد خوشبخت مي شود، بچه هايي که در اين خانه متولد مي شوند و پرورش مي يابند، بدون عقده رشد خواهند ياقت و خوشبخت خواهند شد. يعني از اين جهت، زمينه براي خوشبختي همه اين ها فراهم است. انسان که ماشين نيست، انسان روح است، انسان معنويت است، انسان عواطف و احساسات است. حالا مي خواهد آرامش پيدا کند. اين آرامش کجاست؟ محيط خانواده است. انسان که ماشين نيست! وقتي که زن و شوهر در پايان کار روزانه يا در وسط روز به هم مي رسند، و همديگر را مي بينند، هر دو از هم توقع دارند که توانسته باشند محيط را شاد، سرزنده، قابل زيست و رفع کننده ي خستگي ساخته باشند. اين توقع به جايي است. اگر چنان چه بتوانيد اين کار را بکنيد، زندگي شيرين مي شود. انسان در تلاطم هاي زندگي که ناشي از برخودهاي ناگزير است، به دنبال يک فرصت مي گردد تا به آن پناه برد. اگر يک زوج باشند، در اين تلاطم ها به يکديگر پناه مي برند، زن به شوهرش پناه مي برد و شوهر هم به زنش پناه مي برد. مرد در کشاکش زندگي مردانه خود، احتياج به يک لحظه ي آرامشي دارد تا بتواند راه را ادامه بدهد. آن لحظه ي آرامش کي است؟ همان وقتي است که او در محيط سرشار از محبّت و عطوفت خانوادگي خودش قرار مي گيرد. با همسر خودش که به او عشق مي ورزد، با اوست، در کنار اوست و با او احساس يگانگي مي کند. وقتي با همسر خود مواجه مي شود، اين همان لحظه آسايش و آرامش است. انسان که ماشين نيست، انسان روح است، انسان معنويت است، انسان عواطف و احساسات است. حالا مي خواهد آرامش پيدا کند. اين آرامش کجاست؟ محيط خانواده است. فرصتي براي تجديد قوا در داخل خانواده است که مرد و زن- که زوجين هستند- مي توانند تجديد قوا کنند، مي توانند همت خودشان را براي ادامه راه آماده کنند. مي دانيد که زندگي يک مبارزه است، کل زندگي عبارت است از يک مبارزه ي بلند مدت، مبارزه با عوامل طبيعي، مبارزه با موانع اجتماعي، مبارزه با درون خود انسان که مبارزه ي با نفس است. دائم انسان در حال مبارزه است. بدن انسان هم در حال مبارزه است. جسم انسان هم دائم دارد با عوامل مضر مبارزه مي کند، قدرت اين مبارزه وقتي در جسم باشد، جسم سالم است. در انسان، اين مبارزه بايد صحيح، منطقي، در جهت درست، با رفتارهاي صحيح و با ابزارهاي درست باشد. اين مبارزه گاهي يک استراحت، يک باراندازي لازم دارد. اين يک سفر و يک حرکت است. اين نقطه ي استراحت، داخل خانواده است. اسلام مي خواهد اين پشتوانه را از خانواده نگيرد. اسلام مي خواهد اين انسان ها بيرون از محيط خانواده اين غريزه را اشباع نکنند، تا نسبت به خانواده بي قيد و بي اعتنا و لا ابالي بشوند، لذاست که جلوي راه را سد مي کند. غريزه جنسي يک پشتوانه ي مهم، اسلام همين غريزه ي جنسي را پشتوانه ي بناي خانواده قرار داده است. يعني، وسيله ي استحکام خانواده قرار داده است. يعني چه؟ يعني وقتي زن و مرد عفيف اند و متدين و خدا ترس اند و طبق دستور اسلام از گناه در باب غريزه ي جنسي اجتناب مي کنند، طبعاً نياز زن و مرد به يکديگر در اين مورد بيشتر خواهد شد. وقتي به هم زيادتر احتياج داشتند، اين بناي خانواده که پايه ي اصلي اش زن و مرد است، مستحکم تر خواهد شد. اسلام مي خواهد اين پشتوانه را از خانواده نگيرد. اسلام مي خواهد اين انسان ها بيرون از محيط خانواده اين غريزه را اشباع نکنند، تا نسبت به خانواده بي قيد و بي اعتنا و لا ابالي بشوند، لذاست که جلوي راه را سد مي کند. منبع: کتاب برويد با هم بسازيد - توصيه هاي رهبر معظم انقلاب به همسران
-
پنج شنبه 9 دی 1389
12:58 PM
نظرات(0)