علاوه بر اين، محكم ترين و برترين برنامه براي جلوگيري از گناه و صيانت جامعه و نجات دادن نسل جوان از سقوط در باتلاق منكرات، ابتذال و فحشا؛ ازدواج است. بر اين اساس، در مرحله اول، بر والدين، اقوام و نهادهاي مسؤول واجب است كه نسبت به ايجاد مقدمات اين سنت الهي و حركت پسنديده اقدام كنند و با دستان خويش، با ساده ترين روش، زمينه پيماني پاك را فراهم آورند. در مرحله بعد، بر پسران و دختران است كه بناي زندگي سعادتمندانه اي را به دور از تكلفات و با اجتناب از شرايط سخت بر پا نمايند. البته، اين موضوع با مقدماتي انجام مي پذيرد.
تشكيل كانوني به نام خانواده، اهميت شايان توجهي دارد. زيرا براي هر كسي اين فرصت يك بار در طول زندگي اش پديد مي آيد و هر دختر يا پسري كه مي خواهد براي خود شريكي در مسير زندگي خويش برگزيند، بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه آن شريك، تا پايان عمر همراهش خواهد بود و از همه اسرار و رموزش باخبر خواهد گرديد. شريكي كه مادر فرزندان و مربي كودكان است. يا آن كه پدر، مسؤول و مدير خانواده است و در صورت انتخاب درست، بر اعتبار، عزت و آبروي طرفين افزوده خواهد شد. بنابراين، عقل و برهان چنين قضاوت مي كند كه درباره همسر آينده بررسيهايي به عمل آيد. بر اساس روايتي نوراني، (2) امام رضا(ع) فرموده اند: "كسي كه دختر خويش را شوهر مي دهد، در واقع او را از حوزه اختيار خويش بيرون مي آورد و در اختيار ديگري قرار مي دهد."
اين سخن حضرت نشان مي دهد كه خانواده ها قبل از ازدواج فرزندانشان بايد بررسي كنند كه دختر خويش را به همسري چه كسي درآورده و پاره اي از حيات خود و محصول تلاشها و تربيتهاي خويشتن را به دست چه فردي مي سپارند. بنابراين، بايد دختر و پسر قبل از ازدواج از روحيات، عادات، اخلاق، سلامت فيزيكي و رواني يكديگر در حد ضرورت باخبر باشند. دقيقاً به همين جهت است كه رسول اكرم(ص) تأكيد نموده اند با افراد داراي حسب و نسب وصلت كنيد، زيرا تمامي خصال و صفات والدين به فرزندان انتقال مي يابد. (3)
خانواده ها نيز مراقب باشند دختر با ايمان خود را به جواني كه اهل حق و حقيقت نبوده و خود در باتلاق انحراف دست و پا مي زند، ندهند و براي جوان پاك خود دختري را كه به ارزشها و فضايل پشت پا زده، انتخاب نكنند.كسي كه پايبند واجبات نيست و از ارتكاب فسق و فجور پروا ندارد و از حسنات اخلاقي بهره اي نبرده، نبايد به عنوان هسمر آينده برگزيده شود، زيرا بنا به فرمايش ائمه هدي(ع)، آثار حرام و گناه در نسل او آشكار مي گردد. (4)
آداب و رسوم عقد و عروسي بايد توأم با وقار، حفظ كرامت، شخصيت و به دور از هر گونه محرمات و عوامل محرك شهوات باشد تا رحمت الهي را جلب كند و عاملي براي عملي شدن بركات آسماني گردد. در فرهنگ اسلامي، تأكيد بر اين است كه اين مراسم بهتر است كه شب هنگام برگزار شود. چنانچه عروسي حضرت زهرا(س) در هنگام شب انجام گرديد. رسول خدا(ص) توصيه نمودند، دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار، شب عروسي حضرت فاطمه(س)، به دنبال آن بانوي بزرگوار حركت كنند، شادي نمايند، شعر بخوانند و ذكر "ا...اكبر" و "الحمدا..." بر زبان جاري سازند و از چيزي كه خداوند بر انجام آن رضايت ندارد، پرهيز كنند.
حضرت امام رضا(ع) با الهام از بيانات رسول اكرم(ص) و تأسي بر سيره و سنت جدش و جده اش، فرموده اند: عروسي در شب هنگام، روش رسول خداست زيرا خداوند شب را مايه آرامش قرار داده است.(5)
اين حديث ارزشمند، چند نكته مهم را كه حاوي جنبه هاي روان شناسي است، مطرح مي كند؛ زيرا معمولاً شب هنگام، آدمي از فشارهاي رواني كمتري برخوردار است و روح او فراغت بهتري دارد و براي انجام برنامه هاي فرحبخش مهياتر است.
همچنين مطابق آنچه قرآن: "و جعلنا الليل لباساً"(6) شب پوششي است بر اندام زمين و موجوداتي كه بر روي آن زيست مي كنند.
پذيرايي از ميهمانان نيز در فرهنگ اسلامي استحباب فوق العاده اي دارد. رسول گرامي اسلام(ص)، يكي از موارد وليمه دادن را موقع عروسي دانسته اند. البته، بنا به فرمايش آن بزرگوار، دعوت شدگان نبايد براي رفتن به اين مراسم شتاب كنند، زيرا يادآور دنيا و زندگي ظاهري است.(7)
حضرت امام علي بن موسي الرضا(ع) هم فرموده اند: از سنت پيامبر اكرم(ص) طعام دادن در هنگام ازدواج است. (8)
-
چهارشنبه 11 آذر 1388
2:54 AM
نظرات(0)
بعضي از والدين آخرين راه چاره را در تربيت فرزندان ، تنبيه بدني مي دانند؛ اما همواره به جاي تنبيه و اعمال خشونت راه بهتري هم مي توان پيدا كرد. چون تنبيه بدني عوارض متعددي در رفتار و روحيه فرزند شما به جاي خواهد گذاشت. حتي اگر بسيار به ندرت كودك خود را تنبيه مي كنيد، حتماً اين مطلب را مطالعه كنيد... بسياري از والدين عمداً دست به تنبيه بدني نمي زنند. معمولاً هنگامي اين رفتار از بزرگترها سر مي زند كه كنترل خود را از دست بدهند يا احساس نااميدي كنند. ممكن است بابا به خاطر اين كه سه بار از كودك خواسته تلويزيون را خاموش كند و او توجهي نكرده عصباني شود و كتكش بزند. يا وقتي پسر كوچولوي چهار ساله به وسط خيابان مي دود شايد مامان او را بزند تا حواسش بيشتر جمع باشد. همه پدر و مادرها مي دانند كه گوش نكردن كودك به حرف آنها چقدر ناراحت كننده است؛ نگراني و دلهره از به خطر افتادن سلامت بچه هم به همين صورت. مادري كه گفتيم، از اين كه پسرش دوباره به وسط خيابان بدود و مثل اين دفعه شانس نياورد! خيلي نگران است. اكثر والدين حداقل يك بار فرزندشان را تنبيه بدني كرده اند يا احساس كرده اند او يك كتك مفصل لازم دارد. اما به راستي چرا اين تعداد از پدر و مادرها از تنبيه بدني استفاده مي كنند؟ شايد بگوييد: چون مؤثر است. ولي واقعيت اين است كه اگر تنبيه بدني مؤثر باشد فقط و فقط در كوتاه مدت تأثيرگذار است. مادر سميرا كوچولو گهگاه او را تنبيه بدني مي كند، ولي آن سوي ماجرا اينست که ، مربي او در مهدكودك مرتب بايد مراقبش باشد تا بچه هاي ديگر را آزار ندهد! در سال 2002 يك تحقيق وسيع در مورد آثار و عوارض تنبيه به عمل آمد. خانم «اليزابت تامسون» از مركز ملي كودكان فقير در دانشگاه كلمبيا، اطلاعات گردآوري شده طي 62 سال را مورد بررسي قرار داد و دريافت كه: هر قدر كودك بيشتر تنبيه شود احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بيشتر مي شود. ضمناً چنين كودكي بيشتر رفتارهاي نادرستي مثل دروغگويي، حقه بازي و آزار و اذيت ديگران را از خود نشان خواهد داد. كودكاني كه با تنبيه بزرگ شده اند كمتر درست و نادرست را از هم تشخيص مي دهند، و در غياب والدين خود بيشتر از ساير بچه ها رفتارهاي نادرست و بي ادبانه انجام مي دهند. يكي از مادران كه معمولاً فرزندش را تنبيه بدني مي كند مي گويد: «بچه من موقعي رفتارش درست است كه او را تنبيه مي كنم. اما راستش، نمي دانم رفتار درست او به خاطر ترس است يا اين كه واقعاً خوب و بد را از هم تشخيص داده است.» پس چه بايد كرد؟ آيا جايگزين مناسبي به جاي تنبيه بدني وجود دارد؟ رفتارهايي كه در ذيل آورده شده با اين اعتقاد فهرست شده كه يك كودك سزاوار احترام است، حتي وقتي رفتارش آنگونه كه بايد نيست. سعي كنيد در رفتارتان ملايم و مهربان باشيد. وقتي تن (TONE) صدايتان عادي و طبيعي باشد كودك بهتر حرفتان را مي شنود. كمي تأمل كنيد. يك مكث كوتاه در عكس العمل و اندكي صبر هنگام هيجان، مي تواند گره گشا باشد. چه اشكالي دارد كه بگوييم: «الآن براي مواجهه و حل اين مسئله خيلي ناراحت هستم و موقعيت مناسب نيست. بعداً در موردش صحبت مي كنيم.» به او بياموزيد. به جاي مجازات او به خاطر كار نادرستش، كار درست را به او ياد بدهيد. مثلاً بگوييد: «وقتي اسباب بازي هايت را در اتاق پذيرايي رها مي كني من اين كارت را نمي پسندم. دوست دارم دفعه بعد آنها را در كمد بگذاري.» مثبت باشيد. به جاي آنكه بگوييد :«چند مرتبه بايد به تو بگويم كه دندانهايت را مسواك بزني؟!» مي توانيد بگوييد : «دندان هاي قشنگت را مسواك بزن كه همين طور قشنگ بماند. بعد منو خبر كن كه بعد از تو مسواك بزنم.» «توضيح» به جاي «تهديد». مي توانيد با يك توضيح مختصر، علت زشتي رفتار او را روشن كنيد تا در ذهنش دليلي براي تغيير رفتار داشته باشد. از عصبانيت دوري كنيد. به جاي تمركز روي اشتباه يا رفتار نادرست كودك، كه شما را براي هيجان و عكس العمل احساسي آماده مي كند، از هر يك از موارد خطاي فرزندتان به عنوان موقعيت خوبي جهت راهنمايي او و فراگيري استفاده كنيد. انگيزه بدهيد. به او با جملات خاصي انگيزه بدهيد و صحبت هاي تشويق كننده داشته باشيد. انعطاف پذير باشيد. وقتي كودك مي پرسد: «مي تونم اين برنامه تلويزيون رو تا آخر ببينم، بعد بريم بيرون؟» منطقي باشيد. اگر فرصت داريد، به درخواستش جواب مثبت بدهيد. بدين ترتيب كودك رفته رفته با هنر گفتگو و مذاكره آشنا مي شود. از لجبازي و زورآزمايي بپرهيزيد. هيچ كاري مخربتر و بي فايده تر از زور آزمايي با فرزند نيست. او را به همكاري كردن تشويق كنيد. مثلاً مي توان گفت : «من مشكلي دارم. من دوست دارم تو پيراهن تميزي بپوشي ولي مي بينم كه تو بازهم همون قبلي رو مي پوشي. به نظرت چطور مي شه اين مسئله رو رفع كرد؟». وقتي مشكل را با كودك در ميان بگذاريد احتمالاً بيشتر علاقه مند مي شود كه در حل آن كمك كند و با شما همكاري كند. زيرك باشيد. اگر عملكرد فعلي شما اثر ندارد با زيركي راه ديگري پيدا كنيد. تغيير خط مشي شما آسان تر است تا اين كه هميشه بخواهيد اول او تغيير كند. از خودتان بپرسيد: «چه كار ديگري مي توانم بكنم تا او را به عكس العمل بهتري ترغيب كند؟» نكته: در رابطه با مجازات كودك اين سه قاعده را به ياد داشته باشيد: - هنگام عصبانيت از مجازات بپرهيزيد. - براي تلافي كردن يا انتقام گرفتن، مجازات نكنيد. - هميشه مجازات شديدتر، مجازات بهتر نيست
-
چهارشنبه 11 آذر 1388
2:49 AM
نظرات(0)
فرزند خواندگي پديده اي است با تاريخچه طولاني. در كشور آمريكا 1/3 ميليون كودك زير 18 سال فرزند خوانده هستند (2درصد جمعيت) كه نيمي از آنها در خانواده بستگان خود و نيمي ديگر در خانواده هاي غريبه به فرزندخواندگي پذيرفته شده اند. اين كودكان اغلب قبل از فرزندخواندگي مدتي بي پناهي را تجربه كرده اند چه جسماني و چه عاطفي، مكاني ثابت و مشخص براي زندگي نداشتند و توسط مراقبان متعددي نگهداري مي شده اند.
بسياري از كودكان در دوره نوزادي به والدين رضاعي سپرده مي شوند و اطلاعات كمي بين والدين تني و رضاعي آنان مبادله مي شود. آنها نيازمند عشق، پرورش، محبت، انضباط و راهنمايي هستند.
1- انتظارات واقع بينانه از خود و فرزندتان داشته باشيد و محدوديتهاي خود را بپذيريد.
2- به كودكان اجازه بدهيد در مورد والدين تني خود احساسات و افكار خود را داشته باشند، سعي در تغيير يا مقابله با اين احساسات و افكار نداشته باشيد.
3- اگر زوجي هستيد كه با مسأله نازايي خود كنار نيامده ايد و كودك را براي رسيدن به رؤياهاي مربوط به داشتن يك فرزند تني ايده آل پذيرفته ايد، هماهنگي بين كودك و شما دشوار مي شود.
كودكان در سنين قبل از مدرسه توان درك مسأله فرزندخواندگي را ندارند و تفكر آنها عيني است، لذا فاش كردن اين پديده در اين سنين مي تواند موجب اغتشاش ذهن آنها گردد.
4- تفاوت خود را با والدين تني درك نماييد و سعي كنيد خود را آماده سازگاري با شرايط متفاوت رشدي كودك بنماييد، چون هماهنگي بهتري با كودك و وظيفه فرزند پروري خواهيد داشت.
5- به سؤالات كودكان بي اعتنايي نكنيد.
6- قبل از گفتگو با كودك، به احساسات خود در مورد والدين تني او بپردازيد.
7- هرگز از والدين تني كودك تصويري بد ارايه ندهيد.
8- سعي كنيد در ذهن كودك تصويري واقعي از والدين تني اش به وجود آوريد.
9- كودك را مطمئن سازيد كه به شما تعلق دارد، و والدين تني او سعي در بازگرداندن او نخواهند داشت.
10- اگر اطلاعاتي از والدين تني كودك داريد، در صورت درخواست او، به ميزان مناسب اين اطلاعات را در اختيارش قرار دهيد.
11- كودك را متوجه كنيد كه در فرزندخواندگي خود نقشي نداشته است (بچه بد يا زشت يا ناخواسته نبوده است).
12- از گفتن جملات متناقض خودداري كنيد، مثلاً به علت اينكه تو را ديوانه وار دوست داشتند اين اتفاق افتاد.
13- خود را به عنوان ناجي كودك از شرايط بد و دهشت آور نشان ندهيد.
14- اين مسأله را به عنوان يك واقعيت بازگو كنيد و شايد بتوانيد بگوييد كه اين خواست خدا بوده است كه شما فرزندي مثل او داشته باشيد.
15- و در نهايت اين واقعيت را بپذيريد كه اين حق طبيعي كودك شماست كه از فرزندخواندگي خود اطلاع داشته باشد. به كودكتان منتقل كنيد اين پيوندهاي اجتماعي و قراردادي است كه افراد را به هم نزديك مي كند، نه صرفاً داشتن ارتباط خوني.
-
دوشنبه 9 آذر 1388
7:37 AM
نظرات(1)