این جوانان هم درست در همان خانواده هایی رشد و پرورش یافته اند که جوانان سال های قبل بزرگ شده اند و تنها به سبب پیشرفت فناوری و گسترده شدن دامنه ارتباطات نمی توان جوانان را به حال خود گذاشت تا شریک زندگی شان را انتخاب کنند. بعضی از خانواده ها در این زمینه کوتاهی می کنند و دلیل شان هم این است که جوان هر کسی را که خودش انتخاب می کند می پذیرد و با او کنار می آید و اگر ما کسی را انتخاب کنیم مشکلات بعدی اش هم گریبان خودمان را می گیرد. پدر و مادر باید همراه و مشاور جوان باشند و با استدلال و منطق وی را قانع کنند که انتخابش درست است یا نادرست که بی گمان جوان نیز آن را خواهد پذیرفت. در این خصوص با دکتر اسماعیلی به گفت وگو نشستیم.وی عضو هیئت علمی دانشکده روان شناسی دانشگاه تربیت معلم تهران درباره اهمیت نقش خانواده می گوید: ازدواج مقدمه تشکیل خانواده است. وقتی زوج جوان ازدواج می کنند در واقع پایه های خانواده را شکل می دهند. اگر رابطه بین زن و شوهر را از این منظر نگاه کنیم درمی یابیم وقتی خانواده رو به کمال می رود که این رابطه سالم و برپایه اصول صحیحی شکل گرفته باشد. از این رو جوان باید معنای خانواده را بداند نه این که فقط از نظر عاطفی و روحی با فرد موردنظر خود مشترکاتی داشته باشد. بنابراین وقتی زوج جوان ازدواج می کنند ، اصولا با فضای جدید خانواده های یکدیگر روبه رو می شوند. پسر یا دختر در خانواده هایی متفاوت رشد کرده اند و عضو آن هستند و ویژگی های آن خانواده را دارند. وقتی آشنایی صورت می گیرد در کنار اشتراکات، بی گمان تفاوت هایی را هم خواهند دید. نگاهی به آمارهای طلاق و بررسی علل و عوامل این پدیده در جامعه کنونی ما نشان می دهد ازدواج هایی که در آن دختر و پسر پیوند مستحکمی با خانواده طرفین پیدا نکردند بیشتر در معرض آسیب و طلاق است. زیرا قواعد و آداب و رسوم و ویژگی های خاص خانواده ها را از هم متمایز می کند. وقتی ازدواج دو نفر بدون توجه به این قواعد صورت بگیرد، طبیعی است ازدواج آسیب پذیر خواهد بود. خانواده ها باید در بستر مشترکات مهمی که با هم دارند تصمیم به پیوند ازدواج فرزندانشان بگیرند.اما گاهی اوقات پسر یا دختر نسبت به هم علاقه عاطفی پیدا می کنند و ازدواج خود را بی نیاز از مشورت و هماهنگی با خانواده ها می دانند، آن ها اغلب خارج از چارچوب خانواده عمل می کنند و وارد فرآیند چانه زنی می شوند و تصمیم خود را برای ازدواج با یک فرد خاص اعلام و برخواسته خود پافشاری می کنند. در چنین مواردی والدین براساس هنجارها و تفاوت دیدگاه هایی که با جوان دارند، اغلب مخالفت می کنند و از سویی احساس می کنند ثمره تلاش شان در زندگی از بین می رود. مجموعه افکار، ایده ها، مصلحت ها و تجربیات متفاوت باعث می شود اغلب خانواده ها در برابر خواسته جوانان مقاومت کنند و تن به درخواست های آنان ندهند. اما مشکلی که هم اکنون در جامعه مشهود است، این است که موارد قابل توجهی از ازدواج ها خارج از فضای مشورت و توافق و همراهی خانواده ها صورت می گیرد. گرچه در نهایت ممکن است خانواده ها تسلیم خواسته جوانان شوند. اما هسته و ریشه های مشکلات به جای خود باقی می ماند و پس از فروکش کردن احساسات عاطفی و هیجانی، عشاق دیروز تبدیل به کینه توزان امروز می شوند. مشورت با افراد باصلاحیت ازجمله خانواده و بستگان بسیار اساسی است به طوری که در اغلب موارد پدر و مادر بهترین مشاور جوانان هستند. دکتر اسماعیلی به نقش خانواده در تثبیت ازدواج جوانان اشاره می کند و می گوید: پس از ازدواج هم ارتباط و احترام خانواده ها به یکدیگر می تواند در محکم شدن پیوند ازدواج تاثیر داشته باشد. پیوند عاطفی اولیه در ازدواج باید به پیوند عاطفی و ایجاد شبکه اجتماعی بین خانواده منجر شود.نکته قابل توجه این است که شیفتگی بین دختر و پسر به تناسب بهایی که هر یک برای آن می پردازند، آسیب هایی را به آنان وارد می کند. معمولا در سن نوجوانی و جوانی دختران عاطفی تر و آسیب پذیرتر هستند و این یک زنگ خطر جدی برای بسیاری از خانواده هاست. پسران اغلب در این سنین تحت تاثیر هیجانات جنسی به دختران گرایش پیدا می کنند. دختر اغلب وقتی با پسری ارتباط برقرار می کند می خواهد او را به عنوان مرد زندگی، همیشه همراه خود داشته باشد، یعنی خود را برای یک ارتباط طولانی آماده می کند. اما پسران اغلب به قصد ازدواج با دختران ارتباط برقرار نمی کنند و پس از فروکش کردن هیجانات خود از ازدواج سرباز می زنند، گاهی هم با توسل به شیوه های فریب و حیله به بهره برداری موقت از دختران دست می زنند. گذشته از این در فرهنگ ما واژه زن ارزش خاصی دارد و توام با قداست و پاکی و حیاست. بر همین اساس پس از تشکیل پیوند عاطفی دختر، همان نسبتی که پیوندش ریشه دار و عمیق بوده است، دچار آسیب شدید می شود. توصیه ما به دختران این است که سعی کنند در دام احساسات و هیجانات گرفتار نیایند و چنانچه به قصد ازدواج با کسی ارتباط برقرار کردند حتما از مسیر خانواده ها و با مشورت آن ها صورت بگیرد. دکتر اسماعیلی درباره آمادگی جوانان برای رویارویی با جنس مخالف می گوید: این آمادگی در واقع زمینه سازی می خواهد و باید از همان دوران کودکی فضای ایمن و سالم برای تربیت فرزندان فراهم شود تا اضطراب، بی اعتمادی، شک و تردید و فاصله عاطفی به وجود نیاید. بنابراین هر قدر والدین با بچه ها رابطه عاطفی و مثبتی داشته باشند، بچه ها کمتر به جست وجو و ارضای عواطفشان در خیابان می پردازند و کمتر دچار شیفتگی های مفرط می شوند. والدین در دوران نوجوانی می توانند نقش مشورتی ایفا کنند. بسیاری از مسائل در دوران نوجوانی برای آن ها به وجود می آید که نمی توانند آن را با والدین خود در میان بگذارند.منظور ما پدر و مادر صمیمی نیست. پدر و مادر علاوه بر صمیمیت باید مشاوران خوبی باشند و پس از جلب اعتماد آن ها یا خودشان کمک کنند یا آن ها را به سمت مشاوران دیگر سوق دهند. در قدم اول والدین باید این ضرورت را حس کنند که فرزند آن ها به مشورت نیاز دارد. والدین باید توجه داشته باشند که بین ویژگی های رفتاری پدر و مادر و فرزند آن ها باید تعادلی وجود داشته باشد، محبت کردن همراه با آماده کردن او برای مقابله با مشکلات باشد. لذا فرزندی که محبت دریافت می کند باید صمیمیت را هم تجربه کرده باشد، باید مهارت های مختلف زندگی را یاد گرفته باشد. محبت تامین بی حد و حصر نیازهای فرزندان نیست بلکه باید آموزشی باشد. پدر و مادر باید بتوانند شخصیت فرزند را به طور همه جانبه پرورش دهند و مسائل اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و روانی را با نوعی آگاهی و دانش درآمیزند تا بتوانند فرزند عاقل و دانایی تحویل جامعه دهند. منبع : سایت آفتاب
-
یک شنبه 1 آذر 1388
6:34 AM
نظرات(0)
شغل اهميت و ضرورت ويژهاي در زندگي انسان دارد و در واقع يکي از تصميم گيريهاي اساسي و سرنوشتساز براي وي ميباشد. در گذشته که تنوع مشاغل تا به حد امروزي نبوده است، اغلب انتخاب شغل براي فرزندان به صورت موروثي انجام ميگرفته است. به عبارتي فرزندان همان شغل پدر را انتخاب کرده و آنرا ادامه ميدادند. امروزه بنا به دلايل مختلفي کمتر از گذشته اين اتفاق ميافتد و اغلب جوانان در شرايطي قرار ميگيرند که ناچار به انتخاب شرايط شغلي هستند. البته اين امر و خود شرايط شغلي و دلبخواهي بودن آنرا نشان نميدهد. چرا که در موارد زيادي عواملي خاص يک موقعيت شغلي را بر فرد تحميل ميکند. با اين حال پايههاي انتخاب شغل و مراحل لازم براي رسيدن به شغل مورد نظر اغلب در سنين پائينتر گذاشته ميشود. افراد با در نظر داشتن عوامل موثر در پايهريزي اين مراحل و عوامل ديگر مسير شغلي خود را هدايت ميکنند. در سطور زير مي خواهيم شما را با مسائلي آشنا کنيم که در باب انتخاب شغل بايد مورد توجه قرار گيرد.
استعداد عاملي موثر در انتخاب شغل
استعداد ، عامل مهمي در موفقيت يا عدم موفقيت افراد در مشاغل و رشتههاي انتخابيشان است. بدون داشتن استعداد لازم در يک زمينه يا پيشرفتي حاصل نخواهد شد يا روند آن بسيار کند خواهد بود. بر اين اساس آگاهي از ميزان و نوع استعداد افراد ، کمک شايان توجهي به آنها خواهد کرد تا پيشبيني خوبي از آينده انتخاب خود داشته باشند.
بررسي علائق به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل علاقه و تمايل انسان در بسياري از امور زندگي انسان سايهگستر است. افراد دوست ندارند به کارها و اموري بپردازند که علاقه و گرايشي به آنها ندارند، چه در مورد کارهاي روزمره و چه در مورد شغل و ساير فعاليتها. در واقع علاقه و گرايش در انسان فعال کننده سيستم انگيزش فرد به شمار ميرود. انسان بدون علاقه به يک زمينه، انگيزشي براي انجام فعاليت در آن زمينه نخواهد داشت. ممکن است برخي افراد تصور کنند زماني که شروع به فعاليت کردند کمکم احساس علاقه و تمايل نيز در آنها به وجود خواهد آمد اما در واقع چنين مساله ابدا قابل پيشبيني نيست. فقدان علاقه اوليه ممکن است افزايش نارضايتي از فعاليت مورد نظر و ناراحتيهاي جانبي آن را موجب شود.
فرصتهاي شغلي به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل
در برخي جوامع و از جمله در جامعه تمامي رشتههاي شغلي از فرصتهاي برابري برخوردار نيستند. و در عين حال که بطور کلي فرصت شغلي براي کليه مشاغل پائين است. اما تفاوتهايي بين مشاغل مختلف از اين لحاظ وجود دارد. آشنايي با فرصتهاي شغلي شغل انتخابي ، عامل مهمي است که بايد مدنظر قرار گيرد. کسي که در زمينه خاصي مهارت ميبيند و پايهها و مراحل رسيدن به آن شغل را طرحريزي و طي ميکند، بايست مساله فرصتهاي شغلي را نيز در نظر بگيريد تا از اتلاف وقت و نيروي خود جلوگيري کند.
عوامل اقتصادي به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل
ميزان بازده و کارآيي يک شغل حائز اهميت فراواني است و در واقع هدف عمده انتخاب شغل دستيابي به درآمد حاصل از آن است. بالا بردن بازده و کارآيي اقتصادي برخي مشاغل توجه افراد را به خود جلب ميکند و موجب گرايش افراد به آن زمينهها ميگردد.
جايگاه اجتماعي به عنوان عامل مهم در انتخاب شغل
تقريبا تمام افراد تمايل دارند شغلي داشته باشند که از جايگاه اجتماعي خوبي برخوردار باشند. هر چند در عمل بنا به تاثير عوامل متعدد ديگر ممکن است اين تمايل به واقعيت نرسد. اما افرادي که اين مساله الويت بيشتري براي آنها دارد منتظر چنين موقعيتهايي بوده و با توجه به شرايط فردي خود تلاش ميکنند چنين شرايطي را براي خود مهيا کنند. توجه و تاکيد زياد به آن عامل ، گاه مشکل بيکاري را براي افراد افزايش ميدهد. هر چند وقت يکبار رشتهها و مشاغلي در جايگاه اجتماعي بالاتري قرار ميگيرند و موجب جاري شدن خيل زيادي از افراد به سمت اين رشته و مشاغل ميگردند.
دانشنامه رشد با اضافات
-
یک شنبه 1 آذر 1388
6:32 AM
نظرات(0)
نسبت به زنان شاغل؛
زنان خانه دار فرزندان سالم تر و درس خوان تری دارند
کاربران عزیز تبیان البته از گروه مادران شاغل :
قبل از مطالعه ی این مطلب لازم به ذکر است که ما به هیچ عنوان قصد کم ارزش کردن تلاش مادران شاغل را نداریم اما همانطور که در مقالات دیگر هم گفته ایم در صورت امکان بهتر است خانم ها بعد از پذیرفتن وظیفه ی خطیر مادری ، درکارهای پاره وقت مشغول باشند که فرصت بیشتری برای گذراندن زمان با فزرندانشان داشته باشند و فراموش نکنند حقوق و موقعیت شغلی که ممکن است به خاطر رسیدگی بیشتر به فرزندمان از دست می دهیم ،نه تنها هزینه کردن نیست بلکه سرمایه گذاری هم می باشد.سرمایه گذاری برای آینده ی فرزندمان که مهم ترین بخش زندگی مان می باشد.
*** نتایج یک تحقیق که توسط محققان دانشگاه شهید بهشتی انجام گرفته است نشان می دهد که فرزندان بانوان خانه دار سالمتر و درس خوان تر از زنان شاغل هستند. بر اساس نتایج یک تحقیق که بر روی 4500 نمونه از نوجوانان دانش آموز در سنین دبستان توسط محققان دانشگاه شهید بهشتی صورت گرفت، نتیجه این چنین شد که فرزندان بانوان خانه دار از نظر سلامتی جسمی و شادابی روحی دو برابر بهتر از بچه های مادران شاغل هستند.
مجید ابهری، آسیب شناس و یکی از محققان این پروژه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی جهان گفت: از نظر تغذیه فرزندان بانوان کدبانو بیشتر غذاهای خانگی را مصرف کرده و صبحانه و نهار و شام را در وقت مقرر میل می کنند اما فرزندان مادران شاغل در بسیاری از اوقات غذای حاضری یا از غذاهای آماده (فست فود) استفاده می کنند.
از آنجا که فرزندان هنگام ورود به خانه با استقبال مادر روبرو شده و در حضور وی به انجام تکالیف مشغول می شوند دارای برنامه منظم تر تحصیلی بوده و با آرامش بیشتری تکالیف خود را انجام می دهند.
اما مادران شاغل به لحاظ خستگی شغلی کمتر می توانند به تکالیف فرزندان خود رسیدگی کرده یا حتی برای آنها کتاب داستان بخوانند و یا با آوای لالایی آنها را در بستر بخوابانند.
از سوی دیگر در هنگام بیماری مادران خانه دار رسیدگی کامل به فرزندان خود کرده و از نظر تغذیه و درمان تا بهبود کامل وی از او مراقبت می کنند اما مادران شاغل به خاطر مشغله کاری، فرزندان خود را در نیمه راه درمان به مدرسه می فرستند و از این رهگذر موجب بیمار شدن فرزندان دیگران نیز می شوند.
این در حالیست که مادران خانه دار اوقات کافی برای بازی و همراهی تا پارک را دارند اما مادران شاغل به لحاظ گرفتاری های شغلی و خستگی کمتر می توانند این نیاز اطفال را برطرف کنند.
وی در پایان خاطر نشان ساخت: با توجه به نتایج پژوهش انجام شده سلامتی و پیشرفت درسی اینگونه فرزندان حدود 3 برابر بیش از فرزندان شاغلین است . منبع : جهان نیوز
-
یک شنبه 1 آذر 1388
6:28 AM
نظرات(0)