امام خميني:
-
دوشنبه 16 آذر 1388
3:51 AM
نظرات(0)
آسيب شناسي تربيت ديني
شايد نخستين مانع فراروي تعليم و تربيت اسلامي ، تصوري باشد كه مردم از آن دارند. نزد بسياري از مردم ، تربيت اسلامي چيزي جز يك ((برنامه درسي)) شامل تعدادي آيات قرآن، احاديث نبوي و برخي مسائل فقهي نيست كه دانش آموزان آنها را حفظ مي كنند و گاه معناي آن را مي فهمند يا نمي فهمند . . . اما جز در موارد نادر فرصت آن را نمي يابند كه به يك رفتار عملي تبديل شوند . . . تعليم و تربيت ديني در معناي عام آن گسترده تر از آن است كه تنها يك ((برنامه درسي )) باشد بلكه تصور صحيح آن است كه تعليم و تربيت اسلامي به منزله روح وزندگي اي است كه درهمه برنامه هاي حياتبخش در رگ وپي درسي جاري است . بنابر اين دين در درجه ي نخست نبايستي مانند يك برنامه ي درسي خاص ، نظير جغرافيا يا فيزيك انگاشته شود بلكه بايد به عنوان عامل جهت دهنده ي زندگي كه وظيفه اش را درضمن درس هاي نخصصي و از طريق آن انجام مي دهد ، تلقي شود . البته گاهي كه سخن از تربيت ديني مي رود موضوعي كه بيش از همه به ذهن متبادر مي شود جوانان هستند . بيش ترين نگراني رهبران انقلاب اسلامي به ويژه بنيان گزار جمهوري اسلامي ،براي همين قشر بوده است . حضرت امام خميني (ره) مي فرمايد. ((شماهايي كه جوان ها را تربيت مي كنيد ، در صدد اين باشيد كه اولاً مغز هاي آن ها را از چيزي كه پركردند از آن ها،اين مغزهايي كه پرشده است از اين كه مغز شرقي را بر داشتند ، جايش مغز غربي گذاشتند ، خودتان فرهنگ داريد ، خودتان همه چيزداريد و به آن ها حالي كنيد كه بايد خودتان هركاري را بكنيد .))
1- تربيت اسلامي ويژه آسيب شناسي تربيت ديني ، ص 31-309
2- صحيفه ي امام – مجموعه ي آثار ، 20 جلد ، موسسه ي تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) چاپ اول ، پاييز 1378
فهرست مطالب و عناوين
پيش گفتار --------------------------------------------------1مفهوم تربيت اسلامي ------------------------------------------4سخن امام خميني پيرامون تربيت---------------------------------4سخن آيت الله خامنه اي پيرامون تربيت---------------------------5برخي آسيب هاي اجتمايي --------------------------------------6
1-سرعت تحولات فرهنگي و اجتماع و طرح مسائل جديد--------------6 2-سرعت و تنوع توليدات فكري و ناتواني در كنترل آنها---------------6 3-جلو افتادن بلوغ فكري نسبت به قبل ----------------------------7 4-ناتواني در برقراري ارتباط با نسل گذشته ------------------------7 5-توليدات فكري و هنري نامتجانس با ساختار فرهنگي جامعه -----------7 6-ناتواني در توليد آثار فرهنگي ----------------------------------8 7-عدم دسترسي نوجوانان به معيار هاي مشخص زندگي --------------8 8-عاقبت گريزي نسل جوان -------------------------------------9
9-پايين آمدن سن بلوغ جنسي ---------------------------------11 .
-
دوشنبه 16 آذر 1388
3:50 AM
نظرات(0)
و اگر امام خميني را يك آدم بزرگ بدانيم، از پذيرفتن اين خصيصه او هم ناگزيريم. اين پيرمرد بعضي وقت ها واقعا غير منتظره مي شد. گاهي در عكس العمل نسبت به يك اتفاق و گاهي در يك تصميم گيري مهم. بسياري از همين غير منتظره ها بود كه از او انساني خارق العاده در نگاه مردم ايران و جهان ساخته بود.
آن چه در پي مي آيد، گذري كوتاه است بر تعدادي از اين وقايع كه سعي شده ترتيب تاريخي شان حفظ شود.
اينجا هم خفه شويم؟
لايحه كاملا مخفيانه به مجلس رفته است. هيچ كس نمي داند كه لايحه اي از طرف دولت حسنعلي منصور به مجلس رفته و تصويب شده است. در هيچ روزنامه اي هم خبري در مورد اين لايحه و يا تصويب آن منتشر نمي شود.
اما قبل از اين كه تصويب بي سر و صداي لايحه كاپيتولاسيون كتبا به سفارت امريكا ابلاغ شود، در روز چهارم آبان كه جشن تولد شاه در تهران برگزار مي شود، در قم به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) مراسمي برگزار شده است كه آيت الله خميني در آن سخنراني خواهد كرد.
محمدرضا شاه مي داند كه آيت الله خميني از قضيه كاپيتولاسيون باخبر شده است. از طرفي كاپيتولاسيون اهميت ويژه اي براي شاه دارد. چون اين مصونيت در قبال امتيازات خاصي از جمله تقويت قواي تحليل رفته ارتش ايران و وام هاي چند ميليون دلاري به امريكايي ها داده شده است. بنابراين شاه با امام مذاكره و از او درخواست كرده است كه از اين پس هر سخني كه مي خواهد بگويد، حتي حمله به شخص شاه! اما در مورد امريكايي ها سخنراني نكند. ولي امام اعتنايي به خواسته او نكرده است.
مراسم آغاز مي شود و امام خميني كه چند ماه پيش از حبس و حصر 10 ماهه آزاد شده است، شروع به سخنراني مي كند: انا لله و انا اليه راجعون. عزت ما پايكوب شد. اگر نفوذ روحانيون باشد. توي دهن اين مجلس مي زنند. نمي گذارند يك دست نشانده امريكايي اين غلط ها را بكند. آقا اگر اين مملكت اشغال امريكاست، پس چرا اين قدر عربده مي كشيد؟ پس چرا اين قدر دم از ترقي مي زنيد؟. آقاياني كه مي گويند كه بايد خفه شد،. اينجا هم خفه شويم؟.
آخرين و داغترين خبر يا شايد هم شايعه، تصميم منفجر كردن هواپيماي امام در آسمان است.
روز ورود امام، ششم بهمن اعلام شده، اما ناگهان سه شنبه شب، سوم بهمن باندهاي فرودگاه توسط تانك ها و نفربرها اشغال مي شوند. از طرف ديگر بين مقامات امريكايي بر سر حمايت از انقلاب، به دليل از دست ندادن موقعيت در ايران و مقابله با آن توسط يك كودتاي خشن و قتل عام وسيع، اختلاف است. برژينسكي، مشاور امنيتي رييس جمهور امريكا با گروهي از نظاميان، به طور سري طرحي براي دزديدن هواپيماي امام آماده مي كنند و بختيار هم با اين طرح موافقت مي كند. روز چهارشنبه، بختيار در حالي كه گفته بود كسي را پيش امام مي فرستد تا به او بگويد كه آمدنش به ايران حمام خون راه خواهد انداخت ، توسط دو تن از اعضاي دولت فرانسه از امام مي خواهد كه سفر روز جمعه را لغو كند.
امام ششم بهمن به ايران نمي آيد. يك شنبه هشتم بهمن باز هم در ميدان انقلاب كشتار مي شود. روز نهم بختيار فرودگاه را باز مي كند، اما اين اقدام هم مشكوك به نظر مي رسد.
در آخرين ساعات قبل از حركت، همراهان هنوز اضطراب دارند و از احتمال به وقوع پيوستن هر يك از تهديدات و شايعات هراسانند. آن ها سعي مي كنند امام را از سفر منصرف كنند، اما امام مي گويد: ما به طرف كار بزرگي مي رويم. شما مي توانيد جانتان را به خطر نيندازيد. من بيعت خود را از شما بر مي دارم ساعتي بعد از حركت هواپيما، در ميان هراس همراهان، امام از مهماندار هواپيما يك پتو درخواست مي كند و مي گويد: خسته ام مي خواهم بخوابم! به طبقه بالاي هواپيما مي رود، عبا و عمامه اش را بر مي دارد و به خواب مي رود!
تلويزيون ها پرت شدند داخل خيابان و روي آسفالت خرد شدند. مردم عصباني شده بودند. درست وسط مراسم استقبال از امام، برنامه ها قطع شده بود و سرود شاهنشاهي و عكس شاه بر صفحات تلويزيون نقش بسته بود. حالا همه داخل خيابان ها بودند و در مسير حركت امام به سمت بهشت زهرا.
جاي سوزن انداختن در بهشت زهرا نيست. فوج فوج جمعيت دور تا دور محل سخنراني را گرفته اند تا شاهد اولين سخنان امام باشند. مگر مي شود شاه برود، مملكت بدون شاه، فوقش تغييرات در سطح نخست وزيري است و قانون اساسي.
من دولت تعيين مي كنم! من تو دهن اين دولت مي زنم! من به پشتيباني اين ملت دولت تعيين مي كنم، من به واسطه.
اول سكوت محض، بعد صداي دست و سوت و كف و صحيح است، صحيح است و بعد صداي هيجان انگيز الله اكبر. هيچ كس انتظارش را ندارد مگر مي شود. ولي حالا شده است، همه از جسارت اين پيرمرد 77 ساله به وجد آمده اند، ديگر هيچ كس اين مملكت را با شاه تصور نمي كند.
حكم امام درباره شطرنج براي بعضي غيرقابل هضم است.يكي از روحانيون در مخالفت با اين حكم، نامه اي به امام مي نويسد و امام در پاسخ او مي نويسد: . لازم است از برداشت جناب عالي از اخبار و احكام الهي اظهار تاسف كنم. تحت تاثير مقدس نماها و آخوندهاي بي سواد واقع نشويد.
هنوز دستور جهاد نداده ام
طرح، مربوط به يك كودتاي نظامي تمام عيار است.
در متن يكي از اسناد ساواك به امضاي فرماندار نظامي وقت تهران و حومه آمده است: . اكيپ هاي عملياتي. ماموريت دارند كه مقامات محرك. رادستگير و به مبادي مربوط تحويل دهند. دستگيرشدگان را در فرودگاه دوشان تپه يا مهرآباد به نمايندگان نيروي هوايي شاهنشاهي تحويل نماييد. سه فروند هواپيماي مناسب جهت انتقال دستگيرشدگان همواره در فرودگاه مهرآباد يا دوشان تپه آماده باشد. اردوگاه صحرايي را در جزيره سيري براي پذيرش دستگيرشدگان آماده نمايند. آيت الله خميني، طالقاني، نخست وزير و هيات دولت غير قانوني به وسيله يگان هاي رزمي ويژه دستگير مي شوند. *
اين در حالي است كه صبح روز 21 بهمن، با همكاري همافران در اسلحه خانه باز شده و مقداري اسلحه به دست مردم مي افتد. درگيري به نقاط مختلف شهر كشيده مي شود و عملا تهران به صحنه جنگ مسلحانه تبديل شده است.
فرمانداري نظامي براي كنترل آشوب ها و آماده سازي مقدمات كودتاي نظامي، با صدور اطلاعيه اي، از ساعت 30:4 بعدازظهر تا ساعت 5 صبح اعلام حكومت نظامي مي كند. اين اطلاعيه كه ساعت 2 بعدازظهر از راديو پخش مي شود، مردم را غافلگير و حيرت زده مي كند و به سرعت سعي در ترك خيابان ها مي كنند، اما فقط 30 دقيقه مانده به شروع حكومت نظامي، يعني ساعت 4 بعدازظهر، امام خميني در اعلاميه اي ضمن توصيه مردم به حفظ آرامش و نظم در صورت عقب نشيني گارد، برخلاف عقيده برخي از سران انقلاب كه حضور مردم در خيابان ها را بسيار خطرناك و موجب قتل عام آن ها مي دانند، مي گويد: . من با آن كه هنوز دستور جهاد مقدس نداده ام. لكن نمي توانم تحمل اين وحشيگري ها را بكنم. اعلاميه امروز حكومت نظامي خدعه و خلاف شرع است و مردم به هيچ وجه به آن اعتنا نكنند !
هزاران دانشجو كه به حمايت علني امريكا از شاه مخلوع اعتراض دارند و خواهان استرداد و محاكمه او هستند، به طور خودجوش به سفارت اين كشور در تهران حمله مي كنند و در اندك زماني آن جا را تصرف و حاضران در آن جا را نيز دستگير مي نمايند. اين عمل غيرمنتظره در تمامي جهان بي نظير است، برخورد ايران و امريكا را پيچيده تر مي كند. سه روز بعد سخنان امام در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد دانشگاه اصفهان، وضعيت را به نفع دانشجويان تغيير مي دهد.
. شما مي بينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوان ها رفته اند، گرفته اند و امريكايي هايي را هم كه در آن جا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و امريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند و جوان ها مطمئن باشند امريكا هيچ غلطي نمي كند، بي خود صحبت اين كه اگر دخالت نظامي، مگر امريكا مي تواند دخالت نظامي در اين مملكت بكند، امكان برايش ندارد، تمام دنيا توجه شان الان به اينجاست. مگر امريكا مي تواند مقابل همه دنيا بايستد و دخالت نظامي بكند، غلط مي كند دخالت نظامي بكند، نترسيد، نترسانيد.
كارتر در فروردين 59، نامه اي محرمانه به امام مي نويسد، ولي امام آن را عينا تحويل رسانه ها مي دهد و بدين ترتيب رابطه دو كشور قطع مي شود. وضع براي امريكا با شكست حمله نظامي طبس بدتر مي گردد و كارتر چند ماه بعد در انتخابات شكست مي خورد.
هيچ كس انتظارش را نداشت، آخرين روز تابستان بود و همه داشتند خودشان را براي سال تحصيلي جديد آماده مي كردند كه جنگ با بمباران نيم روزه 19 شهر و تهاجم همه جانبه نيروي زميني عراق از آبادان تا شمال قصرشيرين از راه رسيد، صدام 4 روز بعد از پاره كردن قرارداد 1975 الجزاير در برابر تلويزيون عراق، حالا عملا اين قرارداد و تمام قوانين بين المللي و حسن همجواري را زيرپا گذاشته بود و جنگي را آغاز كرد كه انتظار نمي رفت 8 سال هم طول بكشد.
. ملت ما نبايد خيال بكنند كه جنگي شروع شده است و حالا فرض كنيد كه دست و پاي خودمان را گم كنيم، نه. اين حرف ها نيست. يك چيزي آوردند و يك بمبي اين جا انداختند و فرار كردند، رفتند. يك دزدي آمده سنگي انداخته و فرار كرده، رفته است.
ساعاتي بعد بيش از 140 جنگنده ايراني، سرتاسر عراق را مورد حمله قرار مي دهند و اولين نشانه هاي فروكش كردن پيشروي سريع ماشين نظامي عراق با مقاومت هاي مردمي در شهرهاي مرزي هويدا مي شود. صدام در انتظار اين بود كه يك هفته بعد از آغاز جنگ در تهران باشد، ولي بعد از گذشت يك ماه هنوز پشت دروازه هاي خرمشهر گير كرده. عراق پيروزي برق آسا را با نبردي فرسايشي عوض مي كند.
خبر خيلي سريع آمد، قطع نامه را پذيرفتيم و شايعه هم سريع تر از آن: امام فوت كرده .
گرماي تابستان بيداد مي كند و خبرهاي خوبي هم از جبهه نمي رسد، عراقي ها كه خيلي تجهيز شده اند، بعد از پس گرفتن فاو، بقيه مناطقي را هم كه در اين هفت سال و اندي در دست ايران بود مورد حمله شديد قرار داده اند. امريكا نيز كه حالا مستقيما در جنگ شركت و چند روز قبل اشتباها! هواپيماي مسافربري ايرباس ايران را با 290 مسافر در خليج فارس سرنگون كرده، فشار براي پايان جنگ و قبول قطعنامه 598 كه يكسال پيش در سازمان ملل تصويب شده بود را افزايش داده است.
با اعلام خبر قبول قطعنامه در ظهر 27 تير 67، موجي از حيرت و ناباوري كشور را فرا مي گيرد و انگار زمان متوقف مي شود و دو روز بعد پيام امام مي رسد: قبول قطعنامه كه حقيقتا مساله بسيار تلخ و ناگواري براي همه و خصوصا براي من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن مي ديدم، ولي به واسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلا خودداري مي كنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي نظامي سطح بالاي كشور كه من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطع نامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام مي دانم. قبول اين مساله براي من از زهر كشنده تر است ولي راضي به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم.
نتيجه قبول غير منتظره قطع نامه و پايان جنگ، دو سال بعد در آخرين نامه صدام اين گونه به بار مي نشيند: . بدين ترتيب همه آن چه را كه مي خواستيد و بر آن تكيه مي كرديد تحقق مي يابد. و اندكي بعد هم شوراي امنيت و خاوير پرز دكوئيار رييس وقت سازمان ملل عراق را به عنوان آغازگر جنگ معرفي مي كنند.
با يك جمله، آن چه كه تا آن زمان بدون قيد و شرط حرام بود، حلال مي شود: بر فرض مذكور اگر برد و باختي در بين نباشد، اشكال ندارد.
اين فتواي امام در پاسخ به استفتايي است كه در مورد شطرنج از او شده است. متن استفتا اين گونه است: اگر شطرنج آلت قمار بودن خود را به طور كلي از دست داده باشد و چون امروزه تنها به عنوان يك ورزش فكري از آن استفاده گردد بازي با آن چه صورتي دارد؟
اما اين اقدام براي بعضي غير قابل هضم است. يكي از روحانيون در مخالفت با اين حكم، نامه اي به امام مي نويسد و امام در پاسخ او مي نويسد: . لازم است از برداشت جناب عالي از اخبار و احكام الهي اظهار تاسف كنم. تحت تاثير مقدس نماها و آخوندهاي بي سواد واقع نشويد.
پيام كوتاه است و موجز و كاملا به دور از ملاحظه كاري.
نظام سياسي جهان يك نظام دو قطبي است. هيچ كشوري در جهان ترديد نمي كند كه براي پايدار ماندن بايد در سايه يكي از اين دو قطب قرار بگيرد. چه رسد به آن كه از جهان سوم هم باشد و تازه هم پس از 8 سال جنگ طاقت فرسا كمي آسوده شده باشد. آن هم جنگي كه از سوي يكي از همين دوقطب به طور جدي حمايت مي شد و بلافاصله پس از روي دادن يك دگرگوني در نظام داخلي اين كشور جهان سومي به مردم آن تحميل شده بود.
در سال هاي آخر جنگ كشورهاي بلوك غرب رسما در صحنه جنگ عليه ايران حضور داشتند. يعني جنگ ايران و عراق تبديل به جنگ ايران و ابرقدرت غرب شده بود.
و حالا پس از پايان اين جنگ، در شرايطي كه تلفات و خسارات زيادي به ايران تحميل شده است پيام امام به گورباچف، رهبر ابرقدرت شرق، در فرهنگ سياسي آن روز جهان با هيچ تعبيري جز انگشت در سوراخ مار كردن قابل وصف نيست: .مشكل اصلي كشور شما. مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدا هستي و آفرينش است. از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جست وجو كرد. [كمونيسم] صداي شكستن استخوان هايش هم به گوش. رسيده است. از شما مي خواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما كه به جهت ارزش هاي والا و جهان شمول اسلام است.
انا لله و انااليه راجعون، به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مي رسانم، مولف كتاب آيات شيطاني كه كتابش را عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر كرده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن محكوم به اعدام مي باشند. از مسلمانان غيور مي خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند سريعا آن ها را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است. ان شاا.
كمتر از چهل روز بعد از انتشار پنجمين كتاب سلمان رشدي چهل و يكساله، ابلاغ اين حكم كه مورد تاييد بيش از 50 كشور جهان قرار گرفته باعث مي شود تا هزاران نسخه از اين كتاب در سراسر جهان سوزانده شود و انتشارات پنگوئن هم كه ناشر آيات شيطاني است مورد حمله قرار بگيرد. اين رمان تخيلي كه طي ماجرايي طولاني، دو مسافر هندي يك هواپيما را بعد از منفجر شدن هواپيما توسط هواپيماربايان سيك بر فراز كانال مانش، در بعد زمان جابه جا مي كند و يكي از آن ها را به عصر پيامبر اسلام مي برد و تهمت هايي ناروا به پيامبر و اطرافيان و صحابه وارد مي كند، باعث چنان انزجار جهاني از اين نويسنده هندي شده است كه او 17 سال است از انظار عمومي پنهان گشته و تحت شديدترين تدابير امنيتي به گذراندن عمر مي پردازد.
* روزشمار جنگ ايران و عراق، هادي نخعي حسين يكتا مهدي انصاري، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ
-
دوشنبه 16 آذر 1388
3:50 AM
نظرات(0)