مسجد داراي منبر چوبي 7 پله ي بلندي به درازاي 6/3 متر و رتفاع 10/2 متر است که در بالاي سطح خاوري نام واقف آن با خط ثلث زيبا، از چوب سفيد منبت كاري شده است. مسجد جامع سراب سه محراب دارد كه هر كدام از ويژگي هاي خاصي برخوردار است. يكي از محراب ها بسيار نفيس و زيبا و از كاشي لعاب دار برجسته است و با وجود صدمات مختلفي كه ديده، باز هم از زيبايي قابل توجهي برخودار مي باشد
سراب اين سنگ نبشته به خط ميخي و زبان اوراتويي بر روي صخره اي به درازاي 5/4 متر و پهناي 10/2 متر و ارتفاع 6/2 متر و به وزن 20 تن حک شده است. محل كتيبه، روستاي قيرخ قيزلار در شمال خاوري سراب مي باشد و تحت شماره 729 به ثبت تاريخي رسيده است . كتيبه بر قسمتي از سطح جنوبي سنگ به طور مسطح و صيقلي شده حک گرديده است. درازاي اين کتيبه 106 سانتي متر و پهناي آن 75 سانتي متر بوده و در 13 سطر منقور مي باشد و حد فاصل سطور با خطوط ممتد افقي مشخص شده است. قسمت اعظم سطر آخر و سه چهارم سطر دوازدهم و نصف سطور هشتم تا يازدهم و يك سوم سطر هفتم از بين رفته است. در وسط سطور نيز سوراخي به شكل C لاتين ديده مي شود. اين سوراخ و فرسايش حوالي آن تنيجه تماس دست مردم است كه اعتقاد به تقدس آن دارند و با كشيدن دست بر روي آن زيارت مي كنند . اين سنگ نبشته به خاطر موارد زير از اهميت ويژه اي برخوردار است .
روستاي ترك از توابع شهرستان ميانه يكي از روستاهاي قديمي استان است كه در اسناد تاريخي نام آن بارها مورد اشاره قرار گرفته است. در اين روستا مسجدي است كه نماي آن از سنگ هايي خوش تراش و كنده كاري شده بوده و كتيبه هايي كه تاريخ تعمير مسجد را مي رساند در آن نصب شده اند. مسجد به دفعات مورد مرمت قرار گرفته و آخرين بار در سال 1363 توسط ميراث فرهنگي استان نوسازي و مرمت شد. بر در و ديوار سنگي اين مسجد تاريخ 1016 قمري يعني دوران شاه عباس صفوي و نيز 1282 دوران ناصر الدين شاه قاجار به زبان هاي عربي و فارسي نقش بسته است. در كتيبه اي از سنگ هاي وسط دو پنجره مسجد، تاريخ تعمير آن و عبارتي در معرفي معمار و استاد بنا(عبدالوهاب) و باني مسجد (حاجي مراد تركي) حک شده است. محراب مسجد از اهميت خاصي برخوردار بوده و بسيار استادانه ساخته شده است. اين محراب از سنگي يك پارچه تراشيده شده و كنده كاري هاي ديدني دارد. در مورد تاريخ ساخت مسجد نظرات مختلفي وجود دارد. برخي بناي مسجد را به امام حسين (ع ) مربوط مي دانند و برخي ديگر آن را به خاندان مغول، به ويژه سلطان الجايتو نسبت مي دهند
كتيبه منسوب به بناي اوليه پل، ناخوانا و غير قابلاستفاده گشته است، اما بر اساس قرائت هوتوم شيندار – در سال 1882 ميلادي – در كتيبه (هر چند نمي توان به طور كامل به اين قرائت اعتماد كرد) تاريخ 888 ق و نام هاي حاجعباس بن الحاج محمود بن العباس القزويني و محمد روان بن عثمان القزويني بر آن ثبتشده بود. عناوين مذكور احتمالا مربوط به معماران پل بوده است. با قبول اين قرائت،ساختمان پل را مي توان از آثار دوره تيموري و قرن نهم هجري دانست. با اين حال،ادعاي تاريخ قديمي تري در مورد اين پل، چندان دور از انتظار نيست، به ويژه اگر درنظر داشته باشيم مسيري كه پل مزبور بر آن ساخته شده، در طول تاريخ، يكي از مسير هايمهم ارتباطي بوده و ساخت پلي بر روي رود خا نه قزل اوزن در اين مسير، از همان ابتداضروري بوده است. سبك معماري پل نيز مي تواند آن را در زمره كارهاي دوره تيموري ياايلخاني قرار دهد. پل دختر ميانه بر اساس كتيبه مرمرين موجود، در سال 933 ق توسطشاه بيگم بنت محمد بيگ موصللو تعمير و مرمت شده است. در اوايل دوره قاجار نيز ظاهرابه دستور آغا محمد خان قاجار، تعميراتي بر روي پل صورت مي گيرد.
در سمت باختري ميدان خشكبار مراغه كه درگذشته به ميدان آرد فروشان معروف بود، مسجدي قديمي وجود دارد كه به مسجد معز الدين معروف است. در فضاي كلي اين بنا يك مسجد كوچك ديگر و مقبره اي گنبد دار وجود دارد. اين مسجد بزرگ 36 ستون چوبي در چهار رديف دارد كه از ديوار شمالي آن توسط قرينه اي وارد محوطه مقبره شيخ معز الدين مي شود. مقبره، برج گنبد داري است نظير برج غفاريه مراغه كه در اثر رطوبت و عدم توجه و مراقبت، به مرور زمان گنبد آن فرو ريخته و تزيناتش از بين رفته است. در محوطه مقبره و مساجد، سنگ نبشته ها و الواح قبرهاي متعددي وجود دارد كه به روشن ساختن تاريخ مراغه كمكي شايان توجهي مي كند و اطلاعات ارزنده اي از قرن هاي 8 تا 12 هجري در اختيار علاقمندان به تحقيق در تاريخ و ادب و هنر مي گذارند. اين سنگ نبشته ها متعلق به قبر شيخ معز الدين و بستگان وي است. آن چه كه از اين سنگ نبشته ها معلوم مي شود اين است كه از قرن هشتم به بعد تا روي كار آمدن شاه اسماعيل صفوي، خاندان معز الدين در مراغه صدارت و نفوذ سياسي و معنوي داشته اند. اين مسجد در دوران سلطنت شاه تهماسب به وسيله فردي به نام حاجي نبي بازسازي گرديد كه ماده تاريخ 976 هـ. ق در كتيبه اي از مرمر ديده مي شود. علاوه بر اين، در سال 1372 هـ. ق نيز تعميراتي در مسجد صورت گرفت كه در يك كتيبه با خط نستعليق درشت نوشته شده است .
اين کليسا در روستاي پرآباد بين مراغه و ميانه واقع شده است. البته هنوز هم مورد استفاده اقليت شهر قرار مي گيرد. اين کليسا مربوط به دوره ايلخانان است، مدخل آن در ضلع باختري است و ورود به داخل از طريق درگاه زير طاق گنبدي صورت مي گيرد. فضاي اصلي کليسا به شکل مستطيل است که عبادتگاه يا محراب، در ضلع خاوري آن واقع شده که مرکب از سه طاقنما با قوس جناغي است. طاق نماي مياني از طاق نماهاي طرفين بزرگ تر است و در داخل اين طاقنما ها دو پنجره مستطيل شکل با تزيين جالب و شيشه هاي رنگي ديده مي شود. طاق نماي مياني داراي طاق جناغي و طاقنماهاي طرفين داراي گنبد کوچکي است. در ديوار، طاقچه ها و نغول هاي کم عمقي جهت عکس هاي يادبود تعبيه شده است. نور داخل کليسا از درب ورودي و پنجره هاي کوچک ضلع خاوري، شمالي و جنوبي تامين مي شود . در جلوي تالار نرده چوبي مشبکي قرار دارد که حد فاصل محراب و محل نشستن مردم است . بر روي سقف کليسا نيز چند چلچراغ قديمي جلب توجه مي کند. در ضلع باختري حياط يک سري ساختمان يک طبقه احداث شده که در گذشته مورد استفاده بوده و اکنون متروک شده است ولي اتاق هاي مخروبه ديگري نيز در اطراف حياط ديده مي شود که مسکن ارامنه کم بضاعت روستاي پرآباد است. سر در ورودي کليسا داراي گنبد هرمي با روکش شيرواني است و ناقوس کليسا نيز در اين محل قرار دارد
در قسمت شمال باختري شهر مراغه کنار برج معروف به برج غفاريه، پل قديمي هفت چشمه اي وجود دارد، که متاسفانه فقط چهار چشمه از آن باقي مانده و سه چشمه ديگرش خراب است . اين پل که بر روي رودخانه صافي چاي بنا گرديده و فعلا متروک مانده، نزد اهالي به پل « هلاکو خان» مشهور است. چشمه هاي آن با هم متحدالشکل و مساوي نيستند. دو چشمه با قوس هلالي و يک چشمه به صورت هلال شکسته و يک چشمه هم جناغي است. بر روي پايه سوم پل در جناغ شمالي کتيبه اي وجود دارد که متاسفانه به دليل ساييدگي، تاريخ آن قابل قرائت نمي باشد تا بتوان از روي آن به تاريخ بناي پل پي برد. ولي ترديدي نمي توان داشت که اين پل از دوره ايلخانان مغول باقي مانده و به همان سبک ابنيه مغولي از آجر و سنگ بنا گرديده و بعد ها تعميراتي در آن صورت گرفته است. طرز ساختمان پل ترکيبي است از آجر چيني در بين جرزها و قاب کردن سنگ در قالب آجري که همان سبک پل سازي مغول محسوب مي شود .