اصول اقتصادى قانون اساسى با نگاهى به توسعه پايدار
گرچه اصول و مواد قانون اساسى جمهورى اسلامى بدون عيب و نقص نيست ولى از جامعيّت نسبىِ قابل قبول برخوردار است; يعنى اين كه در آن ضمن توجه به نيازهاى مادى و معنوى انسان و تضمين هر دو بُعدِ كارايى و تأمين، رسيدن به توسعه اى پايدار با حفظ مبانى ارزشى اسلام مورد عنايت بوده است. آنچه مهم مى باشد، اجراى دقيق آن است; زيرا بهترين قوانين هم در صورت اجراء نشدن فقط نوشته اى بر روى كاغذ مى باشد.
نكته اى كه همواره بايد مد نظر باشد اين است كه چون از نظر اسلام، اقتصاد و امور مربوط به آن وسيله و ابزارى است براى رفع نيازهاى انسان، بنابراين، از آن جز كارايى بهتر در راه وصول به هدف، كه همانا رشد و تكامل انسان مى باشد، نمى توان انتظار ديگرى داشت.
مقدمه
قانون اساسى هر كشور چكيده افكار، اهداف و آرمان هاى مردم آن جاست و ميثاقى است كه اكثريت افراد يك ملّت براى رسيدن به اهدافى مشترك، فعاليتـ هاى فردى و اجتماعى خود را بر اساس آن تنظيم مى كنند; مجموعه اى متشكل از قواعد و مقررات كلى كه شكل حكومت و سازمان عالى قواى سه گانه كشور و ارتباط آن ها را با يكديگر و حقوق و آزادى هاى افراد را در مقابل دولت مشخص مى نمايد.
ادامه مطلب
ارزشهاي اخلاقي و اقتصاد توسعه (1 )
به منظورِ به حداكثر رسانيدنِ رفاهِ اجتماعي؛ بايد رفتاري كه نفعِ شخصي را به همراه دارد به وسيله ايجاد احساسِ سمپاتي نسبت به ديگران تكميل شود.
بنگاههايي كه حداكثر خرد شدن را دنبال ميكنند بايد در الگوهاي «كلانِ» توسعه به كمك ايجاد نشاطي در افراد جامعه و از طريق راه رفتن با كفش ديگري حضور پيدا كنند تا قدرتِ توضيحي، تشريحي و قدرتِ پيشبينيِ آنها افزايش بايد.
اين امر خصوصا درباره كشورهاي در حال توسعه صادق است.
اشاره پروفسور نقوي از چهرههاي برجسته جهاني علم اقتصاد است كه درجهت تحكيم و تثبيت رشته نوپائي به نام اقتصاد توسعه نيز فعاليت ميكند.
از ديدگاه نقوي، اقتصاد توسعه ـ كه نزديك به نيمقرن از پيدايش آن ميگذرد.
ـ يك رشته جديد با قلمرو خاص خودش است كه در بستر علم اقتصاد تولد يافته ولي در عينحال از هويت ويژهاي برخوردار است.
ادامه مطلب
ارزشهاي اخلاقي و اقتصاد توسعه (2)
آدم «ناتو» در اين نمايشنامه در بسياري از موارد استحقاق لقب فقير ندارد.
زيرا براي مثال، به علت تورم قيمت مواد غذايي فقير جلوه ميكند كه به نوبه خود، سبب ميشود آزاديهاي ابتدايي از آنها سلب گردد.
بواقع مسئله فقر به كمك نظريات اخلاقيِ مكتبِ «بيتوجهي به آثار اخلاقي» نيز نميتواند مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
براي مثال، مسئله (اخلاقي) «اولويت» حقوق مالكيت خصوصي با گسترش ساختار فئودالي مالكيت زمين، يعني سندي كه مالكان قانوني در اكتساب و انتقال، به آن نياز دارند، رابطه دارد.
ولي، در پارهاي موارد وجود همين ساختار قانوني، ريشه اصلي فقر، حتي قحطي در كشورهاي در حال توسعه است.
نتيجه اينكه لازمه تجزيه و تحليل مناسب مسئله فقر اين است كه اقتصاد توسعه، وابستگيِ متقابلِ توليد و توزيع موادِ غذايي، (يا، بحثكارايي) را به رسميت بشناسد و ضمنا در بعد اخلاقي حقوق مالكيت، تجديدنظر كند.
ادامه مطلب