بحران اقتصادی در آسیای شرقی و تجربه مالزی
شرق آسيا در دهههاى اخير شاهد رشد و شكوفايى اقتصادى بالايى بود، به گونهاى كه بسيارى از صاحب نظران اقتصادى، تحولات شگرف آن را به عنوان الگويى مناسب براى ديگر جوامع در حال توسعه مىپنداشتند. تحولات يكسال اخير باعثشد بحران اقتصادى شديدى بر آن منطقه حاكم شود و دستاوردهاى چند ساله را در معرض نابودى قرار دهد. بررسى آن شرايط و علل پيدايش آن، اثرات مخرب و راههاى جلوگيرى از آن براى صاحب نظران اقتصادى كشور ما كه هم مراحل توسعه را طى مىكند، هم اقتصاد آن وابستگى شديدى به شرق آسيا دارد بسيار مفيد است.
1 - تا همين اواخر اقتصاد شرق آسيا از جمله مالزى شتابان به سوى تبديل شدن به اقتصادى مقتدر كه حتى مىتوانست رقيبى براى غرب قدرتمند محسوب شود، در حركتبود. چنين پيشرفتى در طى ساليان بگونهاى بود كه باعثشد جهانيان با نگاهى متفاوت به منطقه نظر بيفكنند، منطقه از مستعمرهاى پيشين به رقيبى جدى براى غرب تبديل شده بود. اين هم قسمتى از معجزه آسيا بود و باعثشد تا كشورهاى منطقه را كشورهاى نوصنعتى ناميده و از آنها به عنوان ببرها و اژدهاى آسيا ياد كنند. وقتى كه كسى را با چنين القابى خطاب كنند خطرى در پيش است چرا كه همه مىدانند اژدهايان از بين رفتهاند و ببرها نيز در فهرست نسلهاى در حال انقراض قرار دارند.
ادامه مطلب
اوضاع اقتصادی ایران در آستانه جنگ جهانی اول
اقتصاد ايران در سراسر دوره انقلاب مشروطه و پس از آن، همواره با الگوي بسيار نامتعادل از توزيع ثروت و درآمد مواجه بوده است و تقريباً هميشه قشر عظيم جميت كشور در فقر و محروميت به سر برده و تنها طبقات محدودي در رفاه و آسايش مالي زيستهاند. 1 دوره مورد گفت وگو، عصر تغييرات مستمر به سوي پيشرفت و رهايي از چنگال بحرانهاي پيچيده و شوم اقتصادي نبود. بلكه دوران چالشهاي نامنظم و گاه خصمانه ناشي از تنشهاي داخلي و مداخلات خارجي به شمار ميرفت كه اوج آن منازعات گسترده در زمينه اصلاحات شوستر و اولتيماتوم 1290خ/ 1911م. روسيه به ايران بود. در نتيجه ايران نه فقر فراگيرش نسبت به گذشته كاهش يافت و نه كارگزاراني كاركشته و دلسوز داشت تا برنامه و بودجهاي براي اصلاح ساختار بغرنج اجتماعي و اقتصادي كشور تنظيم كنند. به علاوه اينك بيش از هر زمان ديگر جايگاهش در روابط بينالمللي متزلزل شده بود.
جمعيت كشور كه به دليل شيوع بيماريهاي همهگير، سوء تغذيه، فقدان امكانات بهداشتي و... به كندي افزايش مييافت، در اين سالها به 11 ميليون نفر رسيده بود، 2 بي آنكه توزيع آن بر مبناي 25% در شهرها، و 25% عشايري و 50% روستايي تغيير كند. 3
ادامه مطلب
الگوي توسعه اقتصادی ژاپن توسعه و بهره وري؛ تمايزات دو ملت
يک حکيم و فرزانه چيني روزي به پادشاه چين گفته بود: «از پيروزي چيزي عايدمان نشد پس شکست را بگو» عبارت پندآموزانه اي که گويا در تمام دو قرن گذشته خصلت ژاپني بر آن سرخم کرد.
توسعه ژاپني سال هاست که مورد توجه کارشناسان و متخصصين جهاني توسعه قرار گرفته و زبانزد عام و خاص است. پيرامون اين موضوع هزاران مقاله در مدح و تمجيد اين انقلابواره صنعتي و آموزشي نوشته و گفته شده است. صدها کتاب و فيلم ساخته شده و هنوز نيز ادامه دارد. اکنون پس از ربع قرن از آخرين تحول غول آساي ژاپني به نظر مي رسد که مقايسه دو کشور ايران و ژاپن به تدريج به امر مبتذل تبديل شده است که به تدريج اين مقايسه جاي خود را به کشورهايي چون سنگاپور، تايوان و تايلند داده است. اما الگوي ژاپني که به نظر مي رسد مورد تأسي ديگر کشورهاي آسياي جنوب شرقي شد مي تواند ما را در موقعيت هاي توسعه اي ياري رساند. ژاپن در دو قرن اخير جايگاهي يافته که مورد شگفتي بسياري از کشورهاي منطقه وهمسايه خود شده است. شگفت آنکه آنان در ربع قرن اخير هر کدام به نحوي خود را به سطحي از ثبات، رفاه، و آرامش نسبي رسانده اند اما ايرانيان هنوز اندر خم يک کوچه اند. گزارش اخير پيرامون نحوه و چگونگي الگوي توسعه ژاپني است و چشم اندازي که به آينده دارد.
ادامه مطلب