سایه شمال آفریقا بر اقتصاد جهان
مثل هر رویداد دیگری که بویی از تهدید دارد می تواند به فرصت تبدیل شود. اما اثرات مورد انتظار در چه زمینه های هستند و چگونه اثر میگذارند؟
کانال سوئز و نفت
یکی از مهمترین اثراتی که این تحولات می تواند بر اقتصاد جهانی بگذارد از ناحیه کانال سوئز است.کانال سوئز که دریای سرخ را به دریای مدیترانه متصل می کند آبراه استراتژیک و مهمی برای انجام مبادلات تجاری و نفتی جهان به شمار می رود . علاوه بر عبور و مرور کشتی های تجاری متعدد از این کانال روزانه یک میلیون بشکه نفت خام تولیدی خاورمیانه نیز از طریق این کانال به بازارهای خارمیانه ای انتقال داده می شود.همین امر باعث شد تا قیمت نفت در روز جمعه بیش از 3 دلار افزایش پیدا کند و در آغاز معاملات هفته جاری نیز قیمت نفت روندی صعودی را طی کرده است.
وزیر نفت ونزوئلا تاكید كرد اگر بحران سیاسی مصر منجر به مسدود شدن كانال سوئز شود قیمت جهانی هر بشكه نفت به 200 دلار خواهد رسید .
ادامه مطلب
اقتصاد ببرهای شرق آسیا
برای آنهایی که تحولات اقتصادی را دنبال می کنند ببرهای آسیا عبارت آشنایی است. این عبارت برای اقتصادهای نوپای شرق آسیا به کار میرود و یا عبارت دیگری مثل طوفان زرد آسیایی. اما چرا چنین است؟ بد نیست به این بهانه اقتصاد کشورهای شرق آسیا را بررسی کنیم.
اقتصاد ببر، نامی است كه به یك منطقه یا كشوری داده می شود كه از عهده انجام یك رشد اقتصادی سریع و سنگین برآمده باشد. به طور معمول این به افزایش استاندارد های زندگی منتهی می شود. این واژه نخستین بار برای كشورهایی چون كرهجنوبی، سنگاپور، هنگ كنگ و تایوان به كار رفت. از سال 1960 این چهار كشور به عنوان ببرهای آسیای شرقی شناخته می شوند. تمام ببرها در طول دهه شصت به نسبت فقیر بودند. به ابن دلیل، آنها از مزیت رقابتی كار ارزان برخوردار بودنددر طول یك دهه اخیر، كشورهای شرق آسیا شاهد رشد اقتصادی بلند مدت سریعی بوده اند. این كشورهای تازه صنعتی شده در حال تجربه نرخ رشد سرانه تولید ناخالص ملی حدود 6 تا 7 درصدی هستند كه در مقایسه با رشد 2 تا 3 درصدی اغلب اقتصادهای صنعتی بسیار قابل توجه است.
ادامه مطلب
اقتصادي رها شده از استعمار در پي جبران فرصتها
كشور بنگلادش، پس از اعلام استقلال در سال 1971 تاكنون در زمينه صنعت پيشرفتهاي قابل توجهي داشته است. صنعت پوشاك اين كشور يكي از بزرگترين اين نوع صنعت در جهان است كه بر بازارهاي فراواني غالب بوده، پرطرفدار است. تا پيش از دهه 1980، كسب درآمد خارجي و مبادلات تجاري بنگلادش عمدتا به صنعت كنف، اختصاص داشت ولي پس از اين دوران و با ابداع فرآوردههاي پليپروپيلن، ديگر محصولات كنف. خواهان نداشت و تمركز بخش صنعت هم از اين بخش توليدي به حوزههاي ديگري معطوف گشت.
پس از اين كه بنگلادش اعلام استقلال نمود، سرانه توليد ناخالص ملي، رشدي بالغ بر 57 درصد داشت ولي اين رشد فزاينده GDP (Gross Domestic Product) در اوايل دهه 1970، ناپايدار بود و دهه 1980 با رقم 29 درصد GDP همراه شد و در دهه 1990، اين مقدار به 24 درصد رسيد. كشور بنگلادش با نرخ رشد جمعيت بالايي روبهروست و به همين جهت سعي دارد با افزايش ميزان توليدات داخلي، نياز مردم به مواد غذايي را مرتفع كند. در حال حاضر اين كشور سومين توليدكننده بزرگ برنج در جهان است. زمينهاي كشاورزي عموما به كشت برنج و .... اختصاص دارد. با وجوديكه كشت گندم هم در سالهاي اخير بيشتر شده ولي باز هم بنگلادش از لحاظ توليد برنج خود كفاست. بخش كشاورزي اين كشور بسيار تحت تاثير شرايط آب و هوايي آنست كه سيلابها و خشكساليهاي دورهاي را به مردم تحميل ميكند. با وجودي كه بنگلادش كشوري در حال توسعه است ولي 10 تا 15 درصد از جمعيت آن در معرض سوء تغذيه قرار دارند ولي حوزههاي حمل و نقل، ارتباطات و تامين انرژي آن ضعيف هستند. بنگلادش منابع گاز طبيعي فراواني دارد ولي ذخاير ذغالسنگ و نفت آن محدودند.
ادامه مطلب