فرار مالياتى و اندازه اقتصاد زير زمينى ايران
چكيده:
دسترسى به اطلاعات حجم اقتصاد زير زمينى وميزان فرار مالياتى براى سياستهاى كلان اقتصادى مهم است. ما در اين مقاله از مجموعه و منطق فازى براى ايجاد يك سرى زمانى سالانه براى اقتصاد زيرزمينى (غير قابل مشاهده)و فرار مالياتى در ايران براى دوره زمانى (1378 -1343) استفاده مى كنيم. دو متغير ورودى (نهاده)مورد استفاده نرخ مؤثر ماليات وشاخص مقررات هستند. رويكرد منطق فازى براى مسئله اندازه گيرى تا حدى ذهنى است، امانتايج كاملاً محكم و قابل انتخاب است.
واژگان كليدى:
اقتصاد زيرزمينى، فرارمالياتى، نظريه فازى، منطق فازى، نرخ مؤثرمالياتى، درجه مقررات
تحقيقات نشان دادهاند كه بين فرار مالياتى واقتصاد زيرزمينى (underground economy) همراهى وجود دارد(تانزى1982). داشتن اطلاعات در مورد حجم اقتصاد زيرزمينى و اندازه فرار مالياتى براى سياستگذاران اقتصادى بويژه مقامات مالياتى (سياستگذاران مالى) در پركردن شكاف مالياتى (Tax-Gap) اهميت بسزائى دارد. همچنين اين موضوع براى تعيين اثربخشى براى سياستهاى پولى و مالى، رشد اقتصادى و توزيع درآمد مورد توجه قرار گرفته است.
ادامه مطلب
علم اقتصاد، اهداف و معيارهاي علمي
بيش از شش دهه از آغاز آموزش رسمي علم اقتصاد در دانشگاههاي كشور مي گذرد، طي اين مدت هزاران نفر در نظام آموزشي و پژوهشي و انتشار يافته هاي اين رشته علمي مشغول به كار بوده اند و حجم بسيار بالايي از منابع انساني و فيزيكي جامعه در اين نظام به كار گرفته شده است.
طي دو دهه اخير نيز گسترش كمّي فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي علم اقتصاد، علاوه بر دانشگاههاي دولتي، توسط دانشگاههاي غيردولتي، سازمانهاي اجرايي و موسسات پژوهشي مستقل، روند چشمگيري داشته است.
ازسوي ديگر، معضلات و نابساماني هاي عملي و اجرايي در سطح كشور موجب شده است تا نظام آموزشي - پژوهشي علم اقتصاد در تناسب با مسائل اساسي اقتصاد كشور به طور جدي موردبحث قرار گيرد.
امروز شتاب و پيچيدگي تغييرات و تحولات علمي، فني و اقتصادي در سطوح جهاني، منطقه اي و ملي به گونه اي است كه ضرورت تحول در ساختار و كاركرد نظام آموزشي به منظور انطباق با اين تغييرات و حداقل تنـــاسب با نيازهاي جديد را ايجاب مي نمايد.
ادامه مطلب
ضعف هاي اقتصاد ايران
مشكل ما نه در اصل پيوستن به جهاني سازي اقتصاد، بلكه در چگونگي پيوستن به آن است زيرا تجارت بسياري از كالاهاي ساده سرمايه اي ، تحت كنترل خريداران عمده خارجي و شركت هاي چند ملّيتي است و آنان درتجارت كالاهايي نظير پوشاك ، منسوجات ، الكترونيك و غير آن نقش اصلي را بر عهده دارند. اين شركت ها در بازار رقابت ناقصي كه در آن چندفروشنده و خريدار عمده نبض بازار را به دست دارند، به فعاليّت پرسود خودمشغولند و اجازه سربرآوردن به رقباي جديد را نمي دهند و انتظار دارندكشور طرف معامله شان ، هيچ گونه ممانعت و مزاحمتي در تملّك صنايع داخلي براي آن ها ايجاد نكند. اكنون شركت هاي چند ملّيتي در بسياري صنايع كشورهاي تازه صنعتي شده ، مثل الكترونيك ، ماشين آلات ، تجهيزات حمل ونقل و مصنوعات فلزي ، نقشي محوري دارند و مالك بسياري از كارخانه هاي اساسي هستند. در چنين فضايي ، فكر آن كه هر چه را بخواهيم توليد خواهيم كرد و به هر كجا كه بخواهيم صادر مي كنيم ، نشانه خام انديشي است . به سادگي مي توان دريافت كه شركت هاي چند ملّيتي ، به راحتي مزاياي تجارت آزاد رابا دوستان جديد خود قسمت نمي كنند و بسيار بيش تر از آن چه مي بخشند، از ماخواهند ستاند.
ادامه مطلب