نقش اينترنت، در توسعه اقتصادي و اجتماعي كشور هاي در حال توسعه
درمقاله حاضر برآنيم؛ دركي از تأثير كنوني و بالقوه اينترنت بر چهار پنجم جمعيت دنيا را به دست آوريم؛ كه در كشورهاي درحال توسعه زندگي ميكنند. اهميت گسترش دسترسي كشورهاي درحال توسعه به اينترنت به وسيله ي دولتها و سازمانهاي بينالمللي و صاحب نظران و كارشناسان ارتباطات و توسعه مورد تأييد قرار گرفته است. عقيده اكثريت قريب به اتفاق آن است؛ كه اينترنت و فنآوريهاي وابسته ارتباطات دور ميبايد؛ به عنوان زير ساخت ملي، استراتژيك قلمداد شود. برقراري چنين زيرساختهاي استراتژيكي براي كشورهاي درحال توسعه حياتي به نظر ميآيد. به طوري كه ارتباطات ميتواند؛ باعث بهبود بهرهوري اقتصادي، حاكميت، آموزش، بهداشت و سلامتي و كيفيت زندگي خصوصاً درمناطق حاشيه اي شود. اين يافتهها نشان ميدهد؛ كه اتصالات وسيع تر در درون كشورهاي درحال توسعه باعث بهبود زيرساخت اطلاعات كلي در اين كشورها ميشود؛ و در نتيجه تغييرات مثبتي را در بهبود سياسي- اقتصادي ايجاد ميكند. درمقاله ي حاضر برآنيم؛ دركي از تأثير كنوني و بالقوه ي اينترنت بر چهار پنجم جمعيت دنيا را به دست آوريم؛ كه در كشورهاي درحال توسعه زندگي ميكنند.
مقدمه
اهميت گسترش دسترسي كشورهاي درحال توسعه به اينترنت به وسيلهي دولتها و سازمانهاي بينالمللي و صاحبنظران و كارشناسان ارتباطات و توسعه مورد تأييد قرار گرفته است. عقيده اكثريت قريب به اتفاق آن است؛
كه اينترنت و فنآوريهاي وابسته ارتباطات دور ميبايد؛ به عنوان زير ساخت ملي، استراتژيك قلمداد شود. برقراري چنين زيرساختهاي استراتژيكي براي كشورهاي درحال توسعه حياتي به نظر ميآيد. به طوري كه ارتباطات ميتواند؛ باعث بهبود بهرهوري اقتصادي، حاكميت، آموزش، بهداشت و سلامتي و كيفيت زندگي خصوصاً در مناطق حاشيهاي شود. اين يافتهها نشان ميدهد؛ كه اتصالات وسيع تر در درون كشورهاي درحال توسعه باعث بهبود زيرساخت اطلاعات كلي در اين كشورها ميشود؛ و در نتيجه تغييرات مثبتي را در بهبود سياسي- اقتصادي ايجاد ميكند.
درمقاله ي حاضر برآنيم؛ دركي از تأثير كنوني و بالقوهي اينترنت بر چهار پنجم جمعيت دنيا را به دست آوريم؛ كه در كشورهاي درحال توسعه زندگي ميكنند. درحاليكه دو سوم آنان فقير هستند. درآغاز برآنيم كه پيشرفتهاي سريع كنوني در فنآوري اطلاعات و ارتباط را در بحثي گستردهتر درباره توسعه و نقش اطلاعات قرار دهيم. سپس تعامل ميان اينترنت و ابعاد كليدي توسعه را با استفاده از دادههاي تجربي بررسي ميكنيم. دادههايي كه از اين استدلال حمايت ميكنند ميگويد؛ كه اينترنت فقط در صورتي ميتواند ابزاري براي توسعه سياسي - اقتصادي درآيد؛ كه به گونهاي مورد استفاده قرار گيرد كه به نفع جامعه به طور كلي، و گروههاي آسيبپذير به طور خاص باشد. درآخر برخي دلالتهاي اصلي سياست گسترش اينترنت و استفاده از آن را كه دولتهاي كشورهاي درحال توسعه ميبايد به آن بپردازند؛ مورد بحث قرار ميدهيم. اين موارد شامل تقويت خلق دانش مربوطه در اينترنت و كسب مهارتها و قابليتهاي لازم در استفاده از فنآوري بهگونهاي است؛ كه با فرهنگ بومي سازگار باشد.
اهميت و نقش اينترنت
اهميت اينترنت به عنوان ابزاري قدرتمند براي مشاركت در توسعه، به وسيله "جوزف استيگايتز" Joseph Stiglitz اقتصاددان ارشد قبلي بانك جهاني در اولين كنفرانس شبكه توسعه كه در "بن" آلمان در دسامبر 1999 برقرار شد؛ مورد تأكيد قرار گرفت .وي خاطرنشان كرد؛ كه در كار توسعه اين شبكه عظيم، هم موقعيتها و هم خطراتي وجود دارد. از جنبه خطرات، رشد اينترنت در ايالات متحده و ديگر كشورهاي توسعهيافته بسيار بيشتر از كشورهاي در حال توسعه بوده است.اين مسئله ممكن است اينترنت را به صورت ابزاري براي افزايش و نه كاهش شكاف بين كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي در حال تو سعه درآورد. امروزه هر كودكي در هر نقطه از دنيا كه به اينترنت دسترسي داشته باشد؛ كتابخانه جديد "الكساندريا" را در دسترس خود دارد. "استيگليتز" معتقد به اين رويكرد است؛ كه "جهاني بنگريد و محلي دوباره آفريني كنيد." به عبارت ديگر دانش جهاني كسب شده از مخازن كنوني، مانند كتابخانههاي بزرگ، بانكهاي اطلاعاتي و ديگر منابع دانش، كه به وسيله اينترنت در دسترس است؛ بايد نهادينه گردد؛ دوباره كشف شود و به موقعيتهاي محلي بازگردانده شود. فنآوري جهاني اينترنت و اختراعات محلي و موضوعات ايجاد شده در آن، آينهي اصول جهاني- محلي توسعه، در رابطه با درك دانش و كاربرد آن است. در نتيجه اينترنت به عنوان مظهر اصل جهاني- محلي ميتواند؛ به وسيله هر كشوري و يا منطقه اي براي جمع آوري دانش جهاني و برگرداندن آن به وضعيت محلي به كار گرفته شود. اين مسئله به كاربران در كشورهاي در حال توسعه بستگي دارد؛ كه كاربردهايي را ايجاد نمايند؛ كه قادر به اجراي مسئله بومي سازي به روشي بهينه، بر اساس نيازهاي خود آنها باشد.(mcknight and cukor,agust 2001)
دسترسي به اينترنت
اهميت فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات به وسيله مجامع مربوط به توسعه، مدتهاست كه به طوركامل تأييد شده است. در 1980 كنفرانس عمومي "يونسكو" آغازگر برنامهاي بين المللي براي توسعه ارتباطات بود. در سال 1982 كنفرانس تام الاختيار اتحاديه بينالمللي ارتباطات دور، كميسيون مستقلي براي مطالعه توسعه ارتباطات دور ايجاد كرد. كميسيون "مايتلاند" Maitland در گزارش "حلقه گمشده" خود اولويت بالايي به سرمايه گذاري - به ميزان وسيع - در ارتباطات دور را پيشنهاد نمود. در واقع شتابي ديجيتالي Digital rush به خاطراحساس اضطرار و ترس از عقب ماندن در اقتصاد اطلاعاتي در دنياي در حال توسعه وجود دارد. بسياري از جمله" نيكولاس نگروپونت" مدير آزمايشگاه رسانهاي" MIT"بر اين باورند؛ كه دنياي در حال توسعه ميتواند به وسيله رد كردن و گذار از مراحل خاص توسعه صنعتي و جهش به درون اقتصاد اطلاعاتي پيشرفت كند. البته شكي وجود ندارد كه "ICT " ها اگر به گونهاي مناسب اتخاذ گردند؛ و به كار گرفته شوند؛ ميتوانند موقعيتهاي فرهنگي و اقتصادي را براي كشورهاي در حال توسعه ايجاد نمايند. تسهيلات آموزشي به ميزان زيادي از طريق آموزش از راه دور و دسترسي اينترنتي بهبود مي يابد. مراقبت هاي بهداشتي ميتواند به مناطق دور افتاده كه از اين خدمات بي بهرهاند؛ راه يابد. توليد صنعتي در مقياس كوچكتر قابل رويت ميگردد؛ كه باعث كاهش آلودگي محيط نيز ميشود. (Ibid,2001)
اين ارزيابي واقع گرايانه درباره نقش فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات در توسعه به وسيله معاون رئيس جمهور ايالات متحده "ال گور" Al Gore دركنفرانس اتحاديه بينالمللي ارتباطات دور ITU- International Telecommunication United كه درسال 1994 در "بوينوس آيرس" آرژانتين برگزار شد؛ مشخص كرد؛ كه "زير ساخت اطلاعاتي جهاني" يا GII پيش فرض اساسي توسعهي مداوم و پايدار براي تمام اعضاي خانواده بشري است. وي با تأكيد بر نقش مهم شبكههاي جديد اطلاعاتي به عنوان ابزارهاي توسعه و همبستگي جهاني، و ضرورت اداره آن شبكهها از طريق مؤسسات خصوصي درتمام كشورها، ابراز اميدواري كرد؛ كه شبكههاي مذكور بتوانند مسايل مربوط به عدم تعادل هاي بزرگ اجتماعي و اقتصادي كنوني دنيا را، كه مانع پيشرفت كشورهاست، حل كنند. (معتمد نژاد،1384،153 و154)
ارزيابي متعادلتري درباره نقش فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات در دنياي در حال توسعه در نوشتههاي "پائولا يومن"Yoman محقق مؤسسه سازمان ملل براي توسعه اجتماعي يافت مي شود. وي ميگويد؛ موفقيت اينترنت نبايد به وسيله ي تعداد افراد متصل به آن ارزيابي شود. بلكه به وسيله ميزاني كه استاندارد زندگي و سلامت افراد در كشورهاي در حال توسعه را بهبود ميبخشد؛ بايد اندازهگيري شود. مسائلي كه وي مطرح ميكند؛ شامل خطر اينترنت در سرعت بخشيدن به طبقهبندي جامعه به اقليت نخبهي داراي اطلاعات و اكثريت فاقد آن است؛ كه منابع و مهارتهاي استفاده از فنآوري را در اختيار ندارند. سرمايههاي مورد نياز براي ايجاد زيرساختهاي ارتباطي دوامدار، منابع شخصي مورد نياز براي خريد كامپيوتر شخصي، سرمايههاي مورد نياز براي بالابردن سطح باسوادي جامعه، بيانگر سطح بالاي سرمايهگذاري مورد نياز براي دستيابي به اقتصاد اطلاعاتي است. به منظور به حداكثر رساندن تأثير اينترنت در كار توسعه، توانايي دسترسي به آن، بايد براي كل پژوهشگران و جامعه كشورهاي در حال توسعه امكان پذير باشد. در اين زمينه دسترسي به اينترنت، ارتباط نزديكي با تراكم تلفن دارد. (تعداد تلفن ها براي هر هزار نفر) زيرا دسترسي به اينترنت اغلب از طريق تلفن هاي عادي و يا از طريق بي سيم و يا تلفن همراه صورت مي گيرد. اما اينترنت و ملاحظات شبكه تلفني يكسان نيستند. به دليل آنكه ارتباطات ماهوارههاي و خط ديجيتال (ISDN,T1,DSL) بيشتر براي كاربران سازماني كاربرد دارند، نه براي كاربران شخصي. شبكه سيم ثابت در رابطه با تراكم تلفني در كشورهاي در حال توسعه در حال افزايش نيست. به دليل آنكه اين كشورها ترجيح ميدهند؛ از شبكه هاي بيسيم كه ارزانتر هستند؛ و با سهولت بيشتري در دسترسند؛ استفاده كنند. البته اين شبكهها نيز ميتوانند دسترسي به اينترنت را ممكن سازند. به طور كلي آغار زيرساخت پراكنده براي دسترسي به اينترنت در كشورهاي در حال توسعه در حال رشد است. اما دسترسي خصوصاً در خارج از شهرهاي بزرگ هنوز پايين است.(mcknight & kukor,2001)
گرايشها در تفكر توسعه
در پشت هر سياست مداخله، فرضيهاي نظري علني يا غيرعلني درباره ماهيت توسعه وجود دارد. دراين بخش تكامل اين فرضيهها را پي گيريم؛ و برآنيم چهارچوبي نظري براي راهنمايي درمسائل متمايزكننده مربوط به تعامل، ميان اينترنت و توسعه اجتماعي - اقتصادي ايجاد كنيم. بحث بسياري درباره معنا، توضيح و كار توسعه در چند دهه گذشته وجود داشته است. نخستين رويكرد نظري، اعتقاد به توسعه به عنوان تجربهاي تكاملي بود. چنين فرض ميشد كه كشورهاي در حال توسعه ميبايد؛ در روياي دستيابي به نوع جامعهاي كه در كشورهاي توسعه يافته وجود داشت؛ از مراحل رشد اقتصادي مشابه آنچه در كشورهاي اروپاي غربي اتفاق افتاده بود؛ بگذرند. (ازكيا،1377: 45) هدف از توسعه اساساً به عنوان رشد اقتصادي اندازهگيري شده بهوسيله شاخصهاي درآمد ملي برداشت ميشد. در دهههاي 1960 و 1970 شواهد زيادي وجود داشت كه نشان ميداد؛ درحاليكه تعدادي از كشورهاي در حال توسعه توانستند ميزان رشد خود را افزايش دهند و اقتصاد خود را دوباره بسازند؛ اكثريت نتوانستند به چنين نتايجي دست يابند. زيرا آنها درگير بلايايي چون فقر ، بدهي، سركوب گري سياسي، بيعدالتي اجتماعي، جابجايي ارزشهاي سنتي و صدمات اجتماعي بودند. (Madon ,2000)
شواهد به اين آگاهي رهنمون شد؛ كه يكي از دلايل اصلي عدم توسعه، وابستگي از دو نقطه نظر بود. اول به عنوان توانايي جامعه مستقل درحال توسعه براي تصميمگيري درساختار قدرت حاكم بينالمللي، دوم به عنوان عدالت اجتماعي دركشور درحال توسعه، به وسيله توانمند ساختن فقرا، آن هم به وسيله فراهم نمودن نيازهاي اوليه براي توسعه بشري. اين تجربيات باعث تعريف دوبارهي اهداف توسعه با تأكيد بسيار بيشتر بر جنبههاي غير اقتصادي شد. بنابراين، توسعه نه تنها ازلحاظ اقتصادي، بلكه به عنوان رفاه اجتماعي و توسعه ساختار سياسي و همچنين به عنوان محيط فيزيكي اطلاق و اندازهگيري شد.(UND P 1991)
اين مسئله باعث مفهوم گستردهتري از توسعه انساني درگزارشات "UNDP "درباره توسعه بشري كه از 1992 به صورت ساليانه منتشر گرديد؛ شد. و به صورت فزايندهاي ابعاد جايگزين در توسعه، مانند خودمختاري، عدالت، توسعه پايدار، توانمندي و هويت فرهنگي به حساب آمد. پيدايش مردم باوري جديد در دهه 1990 كه به شدت توسط سازمانهاي غيردولتي و ديگران بيان ميشد؛ اهميت بسياري به ديدگاهها، تمايلات و جاهطلبي كشورهايي ميداد؛ كه درحال توسعه بودند. چنين ديدگاههايي سازوكار جايگزيني را در زمينه توسعه به عنوان مدل رشد خطي ارائه ميداد. اين ديدگاه جايگزين، براساس اين عقيده بنا شده بود؛ كه كشورهاي درحال توسعه خط سير مخصوص به خود را در زمينه توسعه دارند. آنها لزوماً دنبالهروي الگوي تجربه شده به وسيله كشورهاي صنعتي پيشرفته نيستند.
مردم باوران جديد(Ibid ,2000)براي ابقاء نظامهاي كشاورزي سنتي خردهكشاورزان، و مشاغل كوچك بر سياستهاي مستقيم با هدف كاهش فقر درميان گروههاي هدف و طرحهاي توسعه پايدار محلي تأكيد داشتند. به عنوان مثال تلاش "جوليوس نه يير" Nyerere دربرقراري و حيات دوباره بخشيدن به سوسياليزم افريقايي در تانزانيا در دهههاي 1960و 19970 مثال خوبي از مردم باوري جديد درعمل است. همچنين سياستگذاري نيازهاي اوليه كه به وسيله دولتهاي ملي و سازمانهاي بينالمللي در طول دهه 1970 اجرا گرديد؛ نيز از اين گونه بود. اين برنامهها اولويت بيشتري به تقسيم دوباره ثروت از طريق برنامههاي جهت يافته به سمت كاهش فقر به جاي رشد اقتصادي ميدادند. پيام اصلي جنبش توسعه پايدار كه در دهههاي 1970 و 1980 بالا گرفت آن بود؛ كه توسعه به بومشناسي و فرهنگ محلي بستگي دارد؛ نه به مدل غربي رشد اقتصادي. اخيراً درساختار آفريقا، مك گري و "ميشلز" (1998) Mc Geary and Michaels مشاهده نمودند؛ كه روحيه جديدي از خوداتكايي درميان بسياري از افريقاييها وجود دارد. به طوري كه آنان كنترل سرنوشت خويش را از طريق مدلهاي محلي توسعه دردست ميگيرند.
فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات جديد كه امروزه در اينترنت تجلي ميكند؛ به صورت چالشي براي كشورهاي درحال توسعه درآمده است. اين چالشها به دو روش مربوط، درك مي شوند. اول اينكه اطلاعات به عنوان موتور توسعه متناسب با مراحل سنتي رشد توسعه صنعتي شناخته ميشوند. اين عقيده براساس ديدي وسيع در رابطه با مرحله جديد توسعه بر محور توليد، انتشار و استفاده از فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات درجامعه است. ديدگاهي كه در آغاز در ايالات متحده در دهه 1960 در مقابله با افزايش رفاه و خودكار شدن دستگاهها صورت گرفت. درسالهاي اخير بسياري از نويسندگان شروع به محاسبه ميزاني كه هر كشور با استفاده از شاخصهاي مربوط به سطح مصرف و توليد فنآوريهاي اطلاعات به «جوامع معرفتي يا اطلاعاتي» دست يافته است؛ كردند. كه اين شامل شاخص كاربران اينترنت نيز ميشود. اين مدل توسعه باعث شد؛كه شبكههاي ارتباطات دور جهاني، به صورت مسائل مهمي براي بحث درميان سياستگذاران و سازمانهاي بينالمللي درآيند.
دوم اينكه شناخت فزايندهاي از اين موضوع وجود داشته است؛ كه دستيابي به شكل دائمي و منصفانه توسعه انساني، به تنهايي به وجود ارتباطات اينترنتي بستگي ندارد؛ بلكه به كسب و استفاده از اطلاعات و دانش بستگي دارد. گزارش اخير توسعه جهاني به بررسي نقش دانش درارتقاء توسعه اجتماعي اقتصادي ميپردازد. اين گزارش با اين شناخت شروع ميشود؛ كه اقتصادها فقط از طريق انباشت سرمايه فيزيكي و مهارت انساني ساخته نميشود؛ بلكه بر زيربناي اطلاعات، يادگيري و انطباق بنا ميگردد. بنابراين لازم است دريابيم؛ جوامع چگونه دانش را در ابعاد مختلف توسعه به دست آورده است؛ و چگونه آن را مورد استفاده قرار ميدهد. پرس Press 1997 با تلفيق رويكرد چند جانبه شواهدي ارائه داد؛ كه نشان ميدهد؛ همبستگي مثبتي بين تعداد كاربران اينترنتي در يك كشور و شاخص توسعه انساني UNDP- United Nations Development of people آن كشور وجود دارد. اهداف پيچيده توسعه نميتواند به وسيله وجود اتصالات اينترنتي به تنهايي حل گردد. اين نكته نيز غيرقابل انكار است؛ كه نوعي ازتعامل ميان انتشار و استفاده از اين فنآوري و توسعه وجود دارد. همانگونه كه مقدار فزايندهاي از اطلاعات درباره توسعههاي علمي و تكنولوژيكي، اكنون فقط در اينترنت دردسترس است. به نظر ميرسد كه اين فنآوري گزينههاي جديدي را گشوده است؛ كه برخصوصيت توسعه اجتماعي اقتصادي تأثير ميگذارد. درعين حال ارزشهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي موجود در درون اهداف توسعه، استفاده از فنآوري را شكل ميدهد. اين تعامل بين اينترنت و توسعه اجتماعي اقتصادي نيز وجود دارد؛ كه در دنباله مقاله مورد بررسي قرار خواهد گرفت. (Ibid,2000)
استفاده از اينترنت در كشورهاي درحال توسعه
همانگونه كه استفاده از اينترنت فراتر از جوامع تحقيقاتي و دانشگاهي گسترش مييابد؛ تأثير آن بر توسعه كشورهاي درحال رشد، بايد از نزديك بررسي گردد. اين بخش تعامل ميان ابعاد مختلف توسعه، كه در بخش قبل مورد بحث قرار گرفت؛ و استفاده از اينترنت را مورد بررسي قرار ميدهد. اين مسائل را تحت ابعاد وسيعتر بهرهوري اقتصادي، زيرساخت ارتباطات دور، عدالت اجتماعي، هويت فرهنگي، توانمند ساختن گروههاي به حاشيه رانده شده، كاهش فقر، مردمسالاري و توسعه پايدار، مورد بررسي قرار ميدهيم.
اينترنت و توسعه اقتصادي
افزايش فزاينده اهميت اقتصادي فن آوري هاي اطلاعات، به ويژه اينترنت در ارتباطات در سطح جهاني، به وضوح به وسيلهي مثال صنعت نرم افزار نشان داده ميشود. برنامه ريزان در كشورهاي كمتر توسعه يافته، مانند هند،روسيه و هم پيمانان قبلي آن در اروپاي شرقي، و فلسطين اشغالي ميتوانند؛ به عنوان كارمندان عادي شركتهاي چند مليتي كار كنند. بدون آنكه كشور خود و يا حتي خانه خود را ترك نمايند. اين برنامه ريزان كه آشكارا شاهد "مرگ فاصلهها" هستند؛ كدهاي كامپيوتري را بر روي رايانه خود مبادله ميكنند. آنان قادرند در اقتصاد اطلاعات شركت نمايند. نه به اين دليل كه در كشوري صنعتي زندگي ميكنند ؛ و نه به اين دليل كه آخرين فناوريهاي پيشرفته را در اختيار دارند؛ بلكه به دليل آن كه آموزش مناسبي داشتهاند. اين مثال، بسياري از مسائل اساسي عصر اطلاعات را در رابطه با دنياي در حال توسعه، روشن مينمايد. همانگونه كه به وسيله مثال بالا نشان داده شد؛ فن آوري هايي اطلاعات و ارتباطات، نقشي اساسي درتوسعه اقتصادي، سياسي و فرهنگي ايفاد مي كنند . كشف، انتشار و اعمال دانش جديد، اشاعه اطلاعات مربوط به بهترين عملكردها، و ردوبدل كردن نظرات، اصول اساسي كار توسعه است ؛ كه به گونه هاي مؤثر به وسيله فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات تسهيل ميگردد. در حوزه ي توسعه اقتصادي، اين فن آوري ها مي توانند مشاغل جديد ايجاد نمايند؛ موقعيتهاي جديد در بخش هاي صنعت وخدمات ايجاد كنند؛ و نيروي كار آموزش ديده تري را فراهم نمايند. اين فن آوريها جريان اطلاعات وراي مرزها را ممكن ساختهاند؛ و تجارت بينالمللي خصوصاً در زمينه فنآوري پيشرفته را، ارتقاء ميبخشند. تجارتي كه به قول "نيكولاس نگروپونت Nikolas Negroponte "تجارتي در ذرات و نه در اتمهاست. اين نوع تجارت سرمايهگذاري مستقيم خارجي را جذب ميكند. (mcknight &kukor,2001) امروزه بهرهوري اقتصادي و توسعهي زيرساخت اتصالات تجاري، رشد يابندهترين اجزاء اينترنت هستند. چرا كه شركتهاي بيشتري ارتباطات نزديكتري با مشتريان، همكاران تجاري، فروشندگان و منابع اطلاعاتي از طريق شبكه برقرار ميكنند. (پرس 1996) البته تا امروز تحقيقات كمي درباره تأثير استفاده از اينترنت توسط سازمانهاي تجاري دركشورهاي درحال توسعه صورت گرفته است. هر چند كه بسياري از صاحبنظران فكر ميكنند؛ كه اينترنت بيانگر ابزاري براي بهبود بهرهوري اقتصادي است. به عنوان مثال بانك جهاني ميزان بازگشت به اقتصاد محلي را بين 13و 20 درصد تخمين ميزند.
"جايارام" و همكاران (1997) پيشبيني ميكنند؛ كه اينترنت، شركتهاي محلي را قادر ميسازد؛ محصولات و خدمات خود را در خارج عرضه كنند؛ و بنابراين بريكي از مهمترين موانع رقابت جهاني كه رودروي كشورهاي درحال توسعه است؛ غلبه كنند. آنان مشاهده كردند؛ كه براي شركتهاي هندي دادن آگهي به صورت چاپي به طرز بازدارندهاي گران است. در حاليكه آگهي دراينترنت نسبتاً ارزان است. درمطالعه اخير درمورد آرژانتين "بوتازوني" (1997) دركنار مسائل ديگر گزارش ميدهد؛ كه هر چند تعداد كل شركتهاي آرژانتيني كه پايگاههاي اينترنتي برقرار كردهاند؛ فقط بخش كوچكي از تعداد كل مشاغل آزاد در كشور است؛ با اين حال، اين شركتها عرضه بسيار بيشتري در بازار جهاني داشتهاند. اتصال با شبكه، همچنين نويدبخش بهبود همكاريهاي منطقهاي و رقابت در دادوستد و تحقيقات است. بازار عادي براي آفريقاي جنوبي و شرقي (COMESA) و كنفرانسهاي سازمان ملل درمورد آموزش و توسعه (UNCTAD) هر دو درباره تأثير بسيار مثبت شبكههاي اطلاعات تجاري برتجارت درون منطقهاي و بيرون منطقهاي، اظهارنظرهايي كرده اند.( Adam,1996:13)
اما عليرغم توان بالقوه اتصال اينترنتي براي فعاليت تجاري، شواهدي وجود دارد؛ كه بيان ميدارد؛ بازگشت سرمايه درسرمايهگذاري فنآوري اطلاعات سازمانهاي كشورهاي درحال توسعه، ضعيف است. مثلاً، پيمايشي كه اخيراً توسط "ديوان" و "كرامر"(1998) صورت گرفت نشان ميدهد؛ كه به همراه سرمايهگذاري در فنآوري اطلاعات، اين نياز وجود دارد؛ كه اطمينان حاصل شود؛ سازمانها توان بازسازي خود را به منظور ارتقاء كارايي و ثمربخشي دارند. كشورهايي با تواناييهاي مديريتي قوي، مانند اقتصادهاي جديداً صنعتي شده جنوب شرق آسيا قادر بودهاند؛ توان رقابتي بودن را كسب و حفظ نمايند. آن ها پايهاي رضايت بخش براي هماهنگ ماندن با آهنگ پيشرفت ساختهاند. آن ها اين كار را به وسيله ي تلاشهاي بسيار دربررسي روندهاي مديريتي بومي انجام دادهاند. اين يافتهها نشان ميدهد؛ كه تحقيقات بيشتري درمورد اثري كه اينترنت برفعاليتهاي اقتصادي ميگذارد؛ موردنياز است. مبني بر اينكه چگونه مهارتها و قابليتها ميتواند جمع گردند؛ تا برمشكلات محلي و ملي فائق آيند. در حاليكه ديگران شكست خوردهاند. ( Madon ,2000)
مفهوم داد وستد و تجارت الكترونيك چيز جديدي نيست. هر چند كه رشد سريع اينترنت توان بالقوه آن را دراين زمينه نويدبخشتر كرده است. اكنون گفته ميشود؛ كه اينترنت و تجارت الكترونيك، تجارت به سبك سنتي و در نهايت زندگي مشتري را تغيير خواهد داد. به طوري كه طبق يك برآورد در سال 1998 فروش جهاني از طريق اينترنت به بيش از43 ميليارد دلار، و در سال 1999 ، به 95 ميليارد دلار رسيد. اغلب تحليل گران پيشبينيهاي خود را درمورد تجارت آن لاين در دهه آغازين قرن بيست و يكم بين 1 تريليون تا 3 تريليون دلار اعلام كرده اند. پيشبيني ميشود كه ميزان رشد مخصوصاً در آسيا بالا باشد.
اينترنت امكانات اقتصادهاي درحال توسعه را براي شركت در اقتصاد درحال رشد ديجيتال، افزايش ميدهد. تجارت الكترونيكي براساس اينترنت، به احتمال زياد رشد اقتصادي و خدمات اجتماعي را به طرز قابل ملاحظهاي در كشورهاي درحال توسعه ارتقاء ميدهد. موقعيتهاي جديد صادرات بايد سرمايهگذاريهاي محلي و خارجي جديد را جذب كند؛ و در نتيجه رشد را افزايش دهد. اغلب شركتهاي صنعتي بزرگ دركشورهاي درحال توسعه درحال حاضر از اينترنت استفاده ميكنند. آنچه احتمالاً تعجب برانگيز است آن است؛ كه شمار زيادي از شركتهاي كوچك و متوسط نيز جزء كاربران اينترنت شدهاند. اما تجارت اينترنتي در تمامي بخشهاي اقتصادي به صورت مساوي نفوذ نكرده است. بخشهايي كه پيشبيني ميشود بيش از 150 درصد در سال از طريق تجارت اينترنتي فروش داشتند؛ عبارتند از: سختافزار و نرم افزار كامپيوتر، مستغلات، خدمات انتشار و اطلاعات، جذب سرمايه و خدمات اينترنتي (Ibid,2000)
صنعت جهانگردي كه به صورت فزايندهاي به عنوان منبع مهمي براي رشد كشورهاي درحال توسعه درآمده است؛ نيز آماده است كه به وسيله تجارت الكترونيك ترقي كند. تحليل گران پيشبيني ميكنند؛ كه صنعت گردشگري حدود 30-20 درصد كل درآمد آنلاين در سال 1997 را به وجود آورده است. انتظار ميرود؛ فروش آن لاين وابسته به گردشگري، تقريباً به 9 بيليون دلار آمريكا در سال 2002 برسد. خدمات مالي حوزه ديگري است؛ كه داراي قابليت رشد بسياري در دنياي آن لاين است. بانك الكترونيك درحال حاضر در بسياري از كشورهاي درحال توسعه وجود دارد؛ و اين امكان را براي مشتريان فراهم ميسازد؛ كه صورت حسابهاي خود را به وسيله ي اينترنت بپردازند. حسابهاي بانكي خود را از طريق آن چك كنند؛ و يا نقدينگي خود را انتقال دهند. تجارت اينترنتي براي شركتها چه معنايي دارد؟ منافع تجارت الكترونيكي مسلماً بسيار جذبكننده است. تجارت اينترنتي ميتواند؛ به وسيلهي كاهش هزينههاي انتقال و توليد، تسهيل ورود به بازار، بهبود خدمات به مشتري، گسترش پوشش جغرافيايي و ايجاد سرمايه بالقوهي جديد، تا حد زيادي ميزان بازدهي را بهبود بخشد.
گرچه توان بالقوه تجارت الكترونيكي به نظر نويدبخش ميرسد؛ اما چالشهاي بسياري هنوز وجود دارد. موانع تجارت الكترونيك به طور كلي تا حدودي مشابه موانع استفاده از اينترنت است. اما برخي از چالشها مخصوص تجارت الكترونيك است؛ و شامل نياز به چهارچوب مالي و قانوني براي نقل و انتقال مالي از طريق اينترنت و فراهم كردن دسترسي بازار و تداركات براي داد و ستد است.
كشورهاي درحال توسعه با هدف ارتقاء تجارت الكترونيك، بايد دركوتاه مدت در دو جبهه فعاليت كنند. يكي آنكه زيرساختهاي ارتباطي و قابليت دسترسي را بهبود بخشند؛ و ديگر آنكه با تنظيم وضعيت قانوني، مالي و تداركاتي، آن را مناسب با نيازهاي دادوستد آن لاين كنند. در دراز مدت بايد به برخي از موقعيتهاي زيرساختي براي شكوفايي تجارت جهاني، مانند بهبود آموزش و مهارتهاي كامپيوتري بپردازند. (Ibid,2000)
بهداشت
يك از تأثيرات و نقش هاي اينترنت، توسعه ي خدمات بهداشتي و سلامتي براي افراد جامعه است. اينترنت از طريق ايجاد پيوند و ارتباط ميان افراد و سازمانهاي بهداشتي، به ارتقاي سطح سلامت و بهبود وضعيت سلامتي جامعه كمك مي كند. براي مثال اكنون شبكه اينترنتي بهداشت، مراقبين بهداشتي را در 16 كشور افريقايي و 4 كشور آسيايي با يكديگر و با همكاران خود و بانكهاي اطلاعاتي در كشورهاي توسعه يافته، متصل ميكند. اينكار با استفاده از تفاهم نامههاي ارتباطاتي مختلف انجام شده است .(madon,2000)
مثال ديگر شبكه فهرست پستي، برنامه كنترل بيماريهاي سرايت كننده يا ساري است؛ كه در طول شيوع ويروس "Ebola" در زئير در سپتامبر 1993 ايجاد شد. امروزه اين شبكه بيش از 1600 عضو در 80 كشور دارد. در سال 1976 گروه درآغاز درمورد شيوع اين بيماري پيامي را دريافت كرد؛ وسپس اطلاعات مربوطه را به سازمانهاي مختلف بهداشت بينالمللي انتقال داد. دادوستد اطلاعات با كشورهايي كه درآنها اين بيماري وجود داشت؛صورت گرفت؛ و به اين كشورها كمك شد؛ تا پيشرفت ويروس و خطر بيماري را كنترل نمايند. به عنوان مثال "زامبيا" قادر بود؛ كه با استفاده از اينترنت جزئيات مربوط به موارد مشابه در منطقه "كاپربلت" (كمربند مس) كشور را بررسي كند.
به طور كلي بيشترين ارتباطي كه در شبكه بهداشت صورت ميگيرد؛ توسط كشورهاي در حال توسعه و براي ارتباط با منابع اطلاعاتي كشورهاي توسعه يافته است. ارتباط بينالمللي درميان خود كشورهاي درحال توسعه، هنوز بسيار كم است. تعداد فزايندهاي از پايگاههاي اينترنتي مربوط به مطالب بهداشتي در آفريقا -به نظر ميرسد- براي دستيابي به توسعه اجتماعي اقتصادي دراز مدت ايجاد شدهاند. به عنوان مثال "آسيرو"( 1998) اخيراً دادههاي تحقيقي اي كه به صورت تصادفي از 100 پايگاه اينترنتي مربوط به موضوعات بهداشت و سلامتي درصحراي آفريقا گرفته شده بود را، مورد تجزيه و تحليل قرار داد. وي دريافت كه 58% پايگاهها، بانيان غيردولتي دارند؛ و به وسيله ي آنان بودجه تأمين مي شود؛ و آنان با مجامع آفريقايي و دانشگاهها تماس بيشتري داشتند. (Ibid,2000) به يك نمونه ديگر توجه كنيد. يك ورزشكار جوان و برومند در وضعيتي حاد به بيمارستان آورده شد. وي داراي تب بالا، ضعف و عفونت جدي بود. آزمايشات تأييد كرد؛ كه عفونت از نوع Mecrotisity fascitis است؛ كه به عنوان باكتري "خورنده ماهيچه" شناخته ميشود. تنها راه ممكن براي جلوگيري از پيشرفت بيماري و نجات زندگي وي، قطع فوري پاي وي به نظر ميرسيد. تا اينكه يكي از پزشكان به ياد آورد؛ كه مقالهاي را در اينترنت درمورد معالجه بافتهاي آلوده شده با اين باكتري، مطالعه نموده است. پس از مشاوره سريع با ( MEDICINE) يكي از مهمترين بانكهاي اطلاعاتي پزشكي در اينترنت، پزشكان توانستند مقاله را يافته،بازيابي كنند؛ و فرايند معالجه پيشنهادي را دنبال كنند. مرد جوان توانست هم زندگي و هم پايش را نجات دهد و به دنياي ورزش بازگردد.
از 52 ميليون مرگ و مير در سطح جهاني در طي 1996 بيش از 40 ميليون آن در كشورهاي درحال توسعه صورت گرفته است. بيش از 12 ميليون آنها مربوط به كودكان زيرپنج سال است؛ كه اغلب به دلايل قابل پيشگيري از دنيا رفتهاند. بسياري از اين مرگ و ميرها قابل اجتناب بودهاند؛ و تعدادي نيز ناشي از مشكلاتي بوده؛ كه متخصصين سلامت با آن روبرو بودهاند. اگر درزمان مورد نياز، اطلاعات مناسب در اختيارشان قرار ميگرفت؛ قابل حل بود. فقر اطلاعاتي يكي از جديترين موانع رودروي متخصصين بهداشت و تندرستي در كشورهاي درحال توسعه است. سالهاي متمادي، كشورهاي در حال توسعه به خوبي از اين امر آگاه بودهاند؛ كه برطرف كردن نيازهاي اوليه انساني مانند بهداشت و آموزش،نه تنها براي رفاه و بهزيستي جوامع آنها ضروري است؛ بلكه پيش نياز هر نوع تلاش براي توسعه اقتصادي است. اينترنت كه به دليل مؤلفههاي اقتصادي و تكنولوژيكي منحصر به فرد و فنآوريهاي رقومي كارآمد قادر است، به روشي تعاملي و غيرهمزمان، داده، متن، تصاوير و ويدئو را با هزينه كم ارسال نمايد، اميدهاي تازهاي را در كشورهاي درحال توسعه به وجود آورده است. (سولر،1999)
در اغلب كشورهاي درحال توسعه، به دليل زيرساخت ضعيف و دسترسي ناكافي به كامپيوتر، هم در خانه و هم در مؤسسات عمومي، احتمال مشاوره بيماري، بين پزشك و بيمار پايگاه اينترنتي ضعيف است. آنچه در عوض عملي است و ميتواند تأثيري اساسي بر خدمات بهداشتي ايجاد شده در كشورهاي درحال توسعه داشته باشد؛ مشاوره درميان متخصصين تندرستي در اينترنت و دسترسي اين متخصصين به پايگاه مشاوره اينترنتي است. به عنوان مثال "درگينك" كه يك دهكده دورافتاده در جزيرهاي در رودخانه "گامبيا" است؛ دو پرستار به نام هاي "رزمري استردي و مارلوس كك" را انتخاب كردند؛ و آن ها ،همراه با يك دوربين ديجيتالي و يك كامپيوتر همراه LAPTOP تا براي تشخيص بيماريها از آن استفاده كنند-حركت كردند؛ تا بيماريهاي گوناگون درجامعه بومي را تحت كنترل درآورند. اين دو از دوربين ديجيتال براي عكس برداري از علائم قابل مشاهده استفاده ميكردند؛ سپس آن را به كامپيوتر منتقل مي كردند؛ و براي معاينه به وسيله ي دكتر به "بانجول" ميبردند. اگر پزشك نيازمند به ارزيابي بيشتر تصاوير بود؛ آن را از طريق اينترنت به ((Global Synergy در انگلستان ميفرستادند؛ كه از آنجا براي متخصصين سراسر دنيا فرستاده ميشد؛ تا بيماري را تشخيص دهند. نرمافزارهاي امروزه اين امكان را فراهم ميسازد؛ كه يك تصوير اشعه X را از ،30 به يك ،فشرده كنند؛ بدون آنكه اطلاعات آن ها از بين برود. با اين سطح از فشرده سازي، ميتوان بدون هيچ مشكلي تصاوير را از طريق شبكه ارتباطات دور موجود فرستاد. (همان،1999)
فقر اطلاعاتي يكي از جديترين موانع رودروي متخصصين تندرستي در دنياي درحال توسعه است. يك دانشكده پزشكي معمولي در ايالات متحده مشترك بيش از 11000 گاهنامه و مجله است. درحاليكه مؤسسات مشابه در كشورهاي درحال توسعه ممكن است؛ به كمتر از پنج درصد اين ميزان دسترسي داشته باشند. علاوه برآن دانش پزشكي به سرعت درحال تحول است. درگذشته حدود پنج سال طول ميكشيد؛ تا دانش جديد جا بيفتد. اين موضوع حتي براي كساني كه نسبتاً با جريان بينالمللي اطلاعات در ارتباط بودند نيز وجود داشت. وراي پايتخت و مراكز شهري بزرگ، در كشورهاي درحال توسعه اين عقبافتادگي البته ميتواند بسيار طولانيتر باشد. اينترنت به مقدار زيادي ميتواند آن را جبران كند. همچنين طيف كاملاً جديدي از مخازن اطلاعاتي براي متخصصين تندرستي دركشورهاي درحال توسعه بگشايد. (همان،1999)
شرايط ضعيف بهداشتي در بسياري از كشورهاي درحال توسعه به ايجاد و اشاعه بيماريها كمك ميكند. سيستم اطلاعاتي مؤسسه بهداشت جهاني WHO درباره بيماريهاي شايع در سطح جهاني تمامي همكاران را براي پاسخگويي بينالمللي به بيماريهاي واگيردار به يكديگر وصل ميكند. استفاده از اينترنت براي ردوبدل كردن اطلاعات مربوط به شيوع بيماري، باعث ميشود؛ كه از اين نكته اطمينان حاصل ميشود؛ كه اطلاعات حياتي به سرعت و به صورتي گسترده درسطح كارگزاران تندرستي، وزراي بهداشت و متخصصين پزشكي انتشار يابد. به عنوان مثال بيماري Meningococcal Meningitis به صورت فصلي در 17 كشور آفريقايي كه به عنوان كمربند بيماري Meningitis شناخته ميشوند؛ شيوع پيدا ميكند. در فصل خشك بيماري Meningitis، گزارشات روزانه ي موارد آن، براي كنترل شيوع بيماري مورد نياز است. هنگامي كه به آستانه ي خاصي رسيديم؛ واكسيناسيون عمومي مورد نياز است. آنها از طريق اينترنت بيماري را بررسي ميكنند؛ و حمايت ارتباطي مورد نياز براي برنامهريزي و جنبش گروههاي واكسيناسيون را براي استقرار در مناطق آلوده، فراهم ميسازند.
آيندهي خدمات بهداشتي از طريق اينترنت، به شدت بستگي به غلبه بر تعدادي از موانع زيرساختي، تنظيم كننده و اقتصادي دارد. براي كشورهاي توسعه يافته، مسائل چون محرمانه بودن، اعتماد، مجوز، تخلفات پزشكي، هزينههاي خدمات و بازپرداختها اهميت زيادي دارند. در عوض دركشورهاي درحال توسعه، مطالب تنظيمكننده، هنوز از تبديل شدن به موضوعي فوري در دستور كار تندرستي، بسيار فاصله دارد. براي بسياري از آنان دسترسي به زير ساختهاي ارتباطي لازم، در ازاي هزينه مناسب و برداشتن قدمهاي اوليه براي اجراي طرحهاي آزمايشي پزشكي از دور، اهميت بسياري دارد. اتحاديه بينالمللي ارتباطات راه دور، درحمايت از كشورهاي درحال توسعه، براي دستيابي به هر دوي اين اهداف فعال بوده است.(همان، 1999)
آموزش
استفاده از اينترنت دركشورهاي درحال توسعه، معمولاً در دانشگاه و جوامع تحقيقاتي شروع شده است؛ و نشان دهندهي تأثير مثبت آنها بوده است. به عنوان مثال پيمايشي كه در اتيوپي، اوگاندا، زامبيا و سنگال در زمينه تأثير فنآوري ارتباطات الكترونيك انجام شده است نشان ميدهد؛ كه مؤسسات دانشگاهي و تحقيقاتي قادر به انجام طرحهاي مشترك، بهبود بسيج منابع و انجام تحقيقات بين پايگاههاي دور از هم به صورتي كم هزينه بودهاند.
استفاده از شبكهها براي مدارس ابتدايي و متوسط نيز مثالهاي جالبي را نشان ميدهد. دو كشور كه سابقه خوبي از شبكههاي آموزشي دارند؛ كشورهاي كوبا و شيلي هستند. هر دو آنها پروندههاي قوي اي در زمينه سرمايهگذاري در زمينه سرمايههاي انساني دارند؛ و به تخصيص منابع براي شبكههاي آموزشي ادامه دادهاند. به عنوان مثال در 1992 دانشگاه كاتوليك در "شيلي" طرحي پنج ساله براي ايجاد و ارزيابي شبكه مدارس ابتدايي اعلام نمود. امروزه 144 مدرسه شبكهسازي شده است؛ و هر كدام بين 3 تا 10 كامپيوتر و اينترنت دارند؛ و برخي درحال ارتباط اينترنتي مي باشند؛ و شبكه خدمات متنوعي را فراهم ميكنند.
روزنامههاي خبري دانشآموزي و معلمي، نرمافزارهاي آموزشي، يادداشتهاي درسي، كنفرانسهاي كامپيوتري، پست الكترونيك و همچنين بانك اطلاعاتي شبكه، مورد ارزيابي قرار گرفته است؛ و تأثير بسياري برخلاقيت دانشآموزان داشته است. با تأمين بودجه به وسيله بانك جهاني، هدف، دستيابي به تمامي مدارس متوسطه و نيمي از مدارس ابتدايي در كشور تا سال 2000 است. طرح شبكهسازي مدارس "كوبا" در 1987 شروع شد؛ كه بر شركت مدارس مناطق روستايي تكيه داشته است. 150 مركز در اطراف كشور پخش هستند؛ كه 80 عدد از آنها از مودمهايي براي شمارهگيري و اتصال به كامپيوترهاي شخصي كه "يونيكس" را در هاوانا ميگردانند؛ استفاده ميكنند؛ و از آنجا ارتباط با اينترنت برقرار ميشود. (1996press,)
درسالهاي اخير، علاقه فزايندهاي در استفاده از شبكههاي الكترونيكي براي پشتيباني از يادگيري در سراسر دنيا وجود داشته است. اينكار به وسيله ي كنفرانسهاي رسانهي كامپيوتري و يادگيري همكاري و فراهم نمودن دسترسي به كتابخانههاي الكترونيك و بازار آموزش چندرسانهاي صورت ميگيرد. آموزش از راه دور، به عنوان روشي مؤثر براي كشورهاي درحال توسعه اعلام شده است. در اين كشورها نياز به آموزش تعداد بسياري وجود دارد؛ كه از لحاظ جغرافيايي پراكنده هستند .البته درعين حال برخي از صاحبنظران استدلال كردهاند؛ كه نسل يا سنخ مطالب آموزشي از راه دور هزينه بر است. بنابراين ممكن است باعث حذف انبوه جمعيت در كشورهاي درحال توسعه، از اين نوع آموزش گردد. ( madon,2000)
آموزش و كارآموزي، تعيينكنندگان اوليه ي دور نماي يك كشور براي توسعه ي اقتصادي و انساني و رقابت بينالمللي است. يك درس ارزشمند كه از معجزه اقتصادي آسيا آموخته ميشود آن است؛ كه سطح آموزشي يكي از مهمترين عوامل براي توضيح رشد اقتصادي بالا در دهههاي گذشته بوده است. اما هنوز در 1996 تقريباً 5/1بيليون كودك و بزرگسال در دنيا بيسواد بودند. آموزش از راه دور براي دانشآموزاني كه به دلايل مختلف از قبيل فاصله جغرافيايي تا مراكز آموزش، برنامهكاري، منابع مالي محدود و ... از سيستم آموزشي جدا شدهاند؛ شرايط آموزشي فراهم ميكند. (سولر،1999)
از نقطه نظر ملي اين سازوكار افزايش قابل ملاحظهاي در تعداد افراد تحصيل كرده ايجاد ميكند؛ كه تأثيرات مثبتي بر اقتصاد ملي دارد. علاوه بر آن آموزش از راه دور در سطح دانشگاه، اميد توقف فرار مغزها را كه اغلب كشورهاي درحال توسعه از آن رنج ميبرند؛ افزايش ميدهد. فراري كه به هنگام نقل مكان تحصيل كردهترين افراد براي كارآموزي به خارج، و برنگشتن حدود 50 درصد از آنها صورت ميگيرد. براي سيستم كلي يك كشور، آموزش از راه دور نويد افزايش صرفهجوييها و كاهش هزينههاي زيرساختي را ميدهد. درسالهاي اخير، تعداد برنامههاي آموزش از راه دور در كشورهاي درحال توسعه با سرعت زيادي درحال رشد بوده است. به گونهاي كه شش دانشگاه از بزرگترين دانشگاههاي از راه دور دنيا، در كشورهاي درحال توسعه قرار دارند. تعداد زيادي از نتايج به دستآمده، به دلايل زير، تقريباً رضايتبخش نبوده است:
الف)حمايت ناكافي از يادگيرنده
ب)احساس انزوا به دليل عدم تعامل با ديگر دانشجويان
ج)تمركز بر برنامههاي مكاتبهاي
د)تأخيرهاي طولاني درجواب به نيازهاي دانشجويان.
با پيدايش اينترنت، تجربه آموزش از راه دور كاملاً دگرگون شده است؛ و بسياري از اين موانع از سر راه برداشته شد. اينترنت شامل كلاسي مجازي است؛ كه در آن تعامل شديد و مشاركت در منابع اطلاعات، درماهيت آن وجود دارد.
براي بسياري از كشورهاي درحال توسعه، رويكرد به آموزش براساس الكترونيك، درزمانِ مشكلي صورت گرفته است. دربسياري از كشورها، دولت - كه تأمينكننده اصلي آموزش بوده است- با مشكلات بودجهاي شديدي روبروست؛ و از مشاركت مستقيم قبلي عقبنشيني كرده است. اما همانطور كه ميزان كمكهاي مالي دولت كاهش يافته است؛ دو نوع ديگر از مؤسسات، مشاركت مالي خود را در اين بخش افزايش دادهاند. مؤسسات وامدهنده چندگانه و شركتهاي بخش خصوصي. برخي از اين مؤسسات خصوصي در كشورهاي در حال توسعه، نه تنها داراي نقدينگي مورد نياز براي آوردن كامپيوتر و شبكه به خدمات آموزشي هستند؛ بلكه در جذب سرمايه در بازار بورس نيز كاملاً موفق بودهاند. يك نمونه از اين موفقيت، "اتحاديه سرمايهگذاري" در آفريقاي جنوبي است. اين گروه - كه در آموزش و جايگزيني نيروي كار سرمايهگذاري كرده است- در سالهاي اخير شاهد رشد بسيار زيادي بوده است.
بازوي آموزشي، بيش از 4000 هيئت علمي را براي آموزش 300000 دانشجوي ثبتنام شده در 160 شعبه آن به كار گرفته است. در ژوئن 1996 سهام شركت در بازار بورس "ژوهانسبورگ" شناور بود. دريافتي Eduoor از دسامبر 1996 تا پايان 1997 سه برابر شد. درحاليكه سود عملي آن درهمان زمان 78 درصد افزايش يافت. بازار سرمايهگذاري Educor درحال حاضر از 433 ميليون دلار آمريكا فراتر رفته است. تجربيات بالا نشان ميدهد؛ كه برقراري برنامههاي آموزش از راه دور در كشورهاي درحال توسعه نه تنها از لحاظ علمي داراي امكان موفقيت است؛ بلكه از لحاظ عملي نيز مناسب است. ايجاد زيرساختهاي ارتباطات مورد نياز عموماً آسانترين كار و در دراز مدت، ارزانترين راه است. آنچه كه به نظر دستيابي به آن مشكلتر است؛ از لحاظ زمان و هزينه، تداوم بازدهي و تهيهي مطالب است. براي تعدادي از كشورهاي درحال توسعه "چالش مطلب" ممكن است؛ حتي بزرگتر باشد. به دليل اين حقيقت كه:
الف)مطالب برنامههاي آموزش از راه دور مشخصات منحصر به فردي دارد؛ كه مربوط به ماهيت آنلاين و خدمات ارائه شده است.
ب)مطالب بايد متناسب با نيازهاي آموزشي محلي باشد. به رغم «چالش مطالب» به نظر ميرسد؛ كه اينترنت بر آن است؛ كه نه تنها خدمات آموزش سنتي را در سراسر دنيا ترقي دهد؛ بلكه روشي را كه ما از فزايند يادگيري درك كرده ايم؛ و تجربه ميكنيم ؛ دگرگون سازد. (سولر،1999)
كاهش فقر
مهار شبكههاي اينترنتي براي ارائه خدمات به كشورهاي درحال توسعه، به معناي حصول اطمينان از اين موضوع است؛ كه آن تسهيلات به نيازهاي فقيرترين و محرومترين جوامع، پاسخگو باشد.
ارتباط الكترونيكي ميتواند در اداره بحرانها و كاهش فقر كمك نمايد. يكي ازاين تلاشها طرح شبكه ي ارتباطات شاخ افريقاي كبير است؛ كه بودجه ي آن به وسيله سازمان توسعه بينالمللي ايالات متحده تأمين ميگردد. هدف آن اتصال دولتهاي عضو در منطقه، به منظور رد و بدل كردن اطلاعات مرتبط با بحران است. زمينه ديگري كه از لحاظ بالقوه براي كاربرد شبكههاي الكترونيك مفيد است؛ مشكل عدم تامين غذايي در آفريقاست. يكي از مشكلات اصلي شرايط اقتصادي در آفريقا، عدم تأمين غذايي است؛ كه باعث رقابت محلي براي منافع بين گروهها ميگردد؛ و اغلب به جنگهاي داخلي ختم مي شود. شبكهسازي الكترونيكي ميتواند؛ اطلاعات حياتي را به كشاورزان، كارگران توسعه و محققيني برساند؛ كه با بحرانهاي ناشي از قحطي مبارزه ميكنند. (Adam,1996)
روزنامه تفاهم