نظام اقتصادي اروپا
نظام اقتصادي اروپا
نظام اقتصادي متشكل از 665 ميليون نفر در 48 ايالت مختلف است. مانند ديگر قارهها ثروت ايالتهاي اروپا مختلف است اما به هر حال فقيرترين ايالت اروپا از فقيرترين ايالت قارههاي ديگر در سطح بالاتري قرار دارد و ميتوان آن را در GDP تعريف كرد و به واقع ميتوان گفت در حد استاندارد هستند. اين تفاوت ثروت بيشتر در دو بخش غربي و شرقي به وضوح قابل رويت است. همه ايالتهاي اروپاي غربي، GDP بالا دارند و در سطح استاندارد زندگي ميكنند. نظام اقتصادي بسياري از ايالتهاي شرقي فروپاشي يوگسلاوي و USSR شكل گرفته است. اروپا به عنوان يك قاره بزرگترين نظام اقتصادي را داراست. بزرگترين نظام اقتصادي ملي از آن كشور آلمان است. اين كشور مقام سوم جهاني را در GDP فرمان و مقام چهارم قدرت خريد در GDP را از آن خود كرده است. اگر به اتحاديه اروپا به عنوان يك واحد نگاه كنيم، بزرگترين نظام اقتصادي در جهان را داراست.
پيشرفت نظام اقتصادي
تاريخچه نظام اقتصادي اروپا
پيش از سال 1945
پيش از جنگ جهاني دوم ايالتهاي صنعتي و مالي مهم اروپا، UK، فرانسه و آلمان بود. انقلاب صنعتي كه از انگلستان شروع شد؛ خيلي سريع در مدت بسيار اندكي سراسر قاره را در بر گرفت و اين شد كه اروپا به قدرت صنعتي بالايي دست يافت. جنگ جهاني اول اندكي ايالتهاي اروپايي را به سمت صنعتي شدن كشاند اما تا شروع درباره جنگ يعني جنگ جهاني دوم، نظام اقتصادي اروپا آنچنان گسترش يافت كه در اين زمينه ميتوانست با US در قاره امريكا رقابت كند. اما اگر بخواهيم از بيرون به اين مساله نگاه كنيم در مييابيم كه در كل جنگ جهاني اكثر مراكز صنعتي اروپا را نابود كرده است و اكثر زيرسازيهايي كه بعد از جنگ جهاني اول صورت گرفت، نيست و نابود شده است.
1990-1945
به دنبال جنگ جهاني دوم، نظام اقتصادي اروپا و زيرسازيهايش از هم پاشيده شد. در چنين شرايطي اكثر ايالتهاي اروپاي شرقي تحت سلطه USSR در آمدند و تبديل به بازارهاي كمونيستي شدند: (يوگسلاوي نيز چنين سيستم بازارياي داشت اما تحت كنترل USSR نبود). اكثر اين ايالتها از USA كمكهاي گستردهيي دريافت كردند و از اين طريق نتوانستند بازارهاي آزاد بهوجود آورند و بتوانند نظام اقتصاديشان را سامان دهند. بسياري از دولتهاي اروپاي غرب تصميم گرفتند با هم يكي شوند و نظام اقتصادي واحدي را بهوجود آورند اين شد كه اتحاديه اروپا شكل گرفت. اين امر باعث شد كه عمل زيرسازي نظام بين همگي تقسيم شود و تجارت بيشتري صورت بگيرد. ايالتهاي اروپاي غربي بسرعت اقتصادشان را رشد دادند به گونهيي كه در دهه 1980 نظام اقتصادي USSR نيز مورد انتقاد قرار گرفت چراكه مبالغ هنگفتي صرف جنگ سرد شده بود. GDP و استانداردهاي زندگي ايالتهاي اروپاي شرقي از همسايگان غربي عقبتر بود. حتي بازار آزاد مصر كه در اروپاي جنوب غربي بود مورد انتقاد قرار گرفت چرا كه ميگفتند اين بازار از نظر جغرافيايي دور از اروپاي غربي است. بعد از جنگ جهاني كميتههاي اروپايي خيلي سريع از 6 تا به 12 كميته تبديل شد. نظام اقتصادي آلمان غربي دوباره احيا شد به گونهيي كه نتوانست بر نظام اقتصادي اروپا غالب شود.
2003-1991
نقشه درآمد سالانه GDP در سال 2005 را نشان ميدهد. همانگونه كه مشاهده ميكنيد اين مبلغ از يك منطقه به منطقه ديگر فرق ميكند.
هنگامي كه كمونيست در سال 1991 در اروپاي شرقي و USSR فروپاشيد، اين ايالتها درگير بودند تا بتوانند به سيستم هاي بازار آزاد دست يابند. درجههاي موفقيت متفاوت بود. ايالتهاي اروپاي مركزي مانند مجارستان، اسلووني، روماني و لهستان سريعا رشد كردند اما درجه پيشرفتشان با ديگر ايالتها كاملا متفاوت بود. اروپاي غربي با قراردادهايي كه با دموكراتيك شرق بست نتوانست نظام اقتصادي خود را گسترش دهد. USSR سابق درگير تغييرات بود و يوگسلاوي درگير جنگهاي نظامي بود. سال 1991 آلمان، بزرگترين نظام اقتصادي اروپا، در كشمكش بود كه با آلمان شرقي كمونيست سابق متحد شود. روسيه كنترل بخش شرقي را بر عهده گرفت در طول جنگ سرد تنها روسيه بود كه توانست اصلاحات صنعتي موثري انجام دهد. سالهاي مديدي غرب در تلاش بود كه بتوانند ايالت هاي شرقي را همترا خود كند. يوگسلاوي يك دهه رنگ صلح و آرامش را نديد. تا سال 2003 نيروهاي پاسدار صلح EU و NATO در اين كشور مستقر بودند. جنگ بطور جدي مانع رشد نظامي اقتصادي بود و تنها اسلووني توانست در دهه 1990 به پيشرفتهاي واقعي برسد. در اين دوره اقتصاد اروپا تحت تسلط اتحاديهاروپا بود. يك اتحاديه بزرگ با نظام اقتصادي گسترده و سازمانهاي سياسي و متشكل از 15 ايالت اروپايي. عضويت در اتحاديه اروپا آرزوي همگان بود. EU ايالتهاي عضو را حمايت ميكرد. امكانات و كمكهاي لازم را برايشان فراهم ميآورد در نتيجه ايالتهاي اروپاي شرقي و مركزي مي توانستند دست در دست هم دهند و معيار (شاخص) نظام اقتصادي را بالا ببرند. كشورهايي كه واحد پولشان يورو بود نتوانستند در اتحاديه به پيشرفتهاي چشمگيري دست يابند. اين واحد از سال 1999 در اتحاديه رواج شد. هر عضوي سعي ميكرد از اين واحد استفاده كند و واحد پولش را جايگزين كند.
سال 2004
در اوايل سال 2004 حدود 10 ايالت كه پيش از كمونيست بودند به اتحاديه اروپا پيوستند و اتحاديه را به يك اتحاديه 25 عضوي تبديل كردند و با بستن قرارداد تجارت را آغاز كردند. اكثر نظامهاي اقتصادي اروپايي در وضعيت بسيار خوبي قرار دارند. نظام اقتصادي قارهيي حاكي از اين ادعاست. يكسري درگيري و ناآرامي در ايالتهاي يوگسلاوي و قفقاز مانع رشد اقتصادي در اين ايالت ها شد.
بعد از سال 2004
در سال 2005 روسيه جمهوري ايالت مستقل (CIS) را تحت سلطه درآورد. روسيه قصد داشت براي اتحاديه اروپا يك جبهه تجاري بي نظير بهوجود بياورد. ايالتهاي اروپايي و آسيايي قراردادي را امضا كردند و تصميم گرفتند همسو با اتحاديه اروپا حركت كنند. قرار است امسال صربستان و Montenegro رفراندمي را برگزار كنند و بر اساس آن تصميم بگيرند كه آيا همكاري و با اتحاديه بودن را ادامه دهند يا خودشان ايالت هاي مستقل تشكيل دهند. روماني و بلغارستان قصد دارند كه در اول ژانويه سال 2007 به اتحاديه اروپا ملحق شوند. كرواسي اميدوار است كه بتواند به اتحاديه ملحق شود اما مذاكرات در اين باب را امسال آغاز ميكند. تركيه، اكراين و ديگر كشورهاي باقي مانده از يوگسلاوي سابقه، اميدوارند بتوانند تا پيش از سال 2015 به اتحاديه ملحق شوند و به دليل پيشرفتهاي اخير در اروپا و بحرانهاي كلي موجود Gotovina و Croatia چندان اميدوار نيستند كه بتوانند در سال 2007 به اتحاديه ملحق شوند.
ملل اروپايي با رشد سوانه در GDP بين سال 1990 تا 2002، اعداد برگرفته از UNDP.
نوسانات منطقهاي
غرب اروپا با تاريخ چندينساله در تجارت، سيستم بازار آزاد و پيشرفتهاي بسيار عالي در چند قرن اخير، از شرق اروپا مستحكمتر است. اما به دليل رشد چشمگيري كه در شرق رخ داده است اين فاصله اقتصادي در حال كم شدن است. فقيرترين ايالتها مربوط به ايالتهايي است كه از جنگ سرد و كمونيست نشات گرفتهاند در واقع از يوگسلاوي و اتحاديه شوروي.
جبهههاي تجاري
بطور كلي ملل اروپاي اعضاي جبهههاي تجاري قدرتمند و بزرگتر هستند كه در دنيا همتا ندارند. اين اعتبارات موجود است كه تفاوت هاي بين فقير و غني را از بين ميبرد و همه را همتراز ميكند. به هر حال مقرراتي بودن بازارهاي كاري اروپايي باعث شد كه نسبت به امريكاي شمالي رشد آهستهتر و بيكاري بيشتري داشته باشد.
اتحاديه اروپا
اتحاديه اروپا يا EU يك اتحاديه فرامليتي 25 ايالتي است به اضافه روماني و بلغارستان كه در اوايل سال 2005 قرارداد همكاري را به EU امضا كردند و نسبت به آن متعهد شدند. اين اتحاديه در اول ژانويه سال 2007 ظرفيتش را تكميل ميكند. اين اتحاديه فعاليتهاي بسياري دارد كه مهمترينشان از قرار زير است: بازار جهاني (مشترك) واحد، تشكيل اتحاديه مشتري، واحد پول مشترك، سياستهاي كشاورزي مشترك و در نهايت سياستهاي ماهيگيري مشترك اتحاديه اروپا فعالتهايي براي هماهنگكردن اعضاي اتحاديه انجام ميدهد. اتحاديه اروپا بزرگترين نظام اقتصادي در جهان را دار است. انتظار ميرود كه نظام اقتصادي اتحاديه اروپا در طول دهه بعدي به پيشرفت هاي چشمگيري دست يابد و كشورهاي زيادي در صدد باشند كه به اتحاديه بپيوندند بويژه ايالت هايي كه از نظر اقتصادي ضعيف تر از اتحاديه هستند و مي خواهند بسرعت در GDP به پيشرفت برسند. برآورده ميشود كه يورو تنها 3/0 افزايش يابد، در حالي كه در مللهاي صنعتي شده ديگر مانند U.S اين افزايش تقريبا 3 برابر است يعني 2/3 درصد.
انجمن تجارت آزاد اروپا
انجمن تجارت آزاد اروپا (EFTA) در سوم ماه مي سال 1960 تاسيس شد. اين انجمن براي آن دسته از ايالتهايي تاسيس شد كه دوست نداشتند به اتحاديه اروپا بپيوندد. اين انجمن جبهههاي تجاري با قدرتهاي مركزي ضعيف تري تشكيل داد. امروزه تنها ايسلند، نروژ، سويس از اعضاي EFTA هستند. ديگر اعضا بتدريج EFTA را ترك گفتند و به اتحاديه اروپا ملحق شدند.
منطقه نظام اقتصادي اروپا
منطقه نظام اقتصادي اروپا (EEA) در اول ژانويه سال 1994 تشكيل شد. اين منطقه حاصل قراردادي است كه بين EU و EFTA بسته شده است. طبق اين قرارداد كشورهاي عضو EFTA ميتوانند عضو EU بدون اينكه شوند در بازارهاي مشترك اروپا در منطقه EEA به تجارت بپردازند. در رفراندومي كه برگزار شد، سوييس تصميم گرفت كه در EEAشركت نكند (سوييس از طريق قرارداد دوطرفهيي كه شبيه به محتواي قرارداد EEA بود، به EU پيوست.)
اعضاي غير اتحاديهيي و كميسيون اروپايي (نمايندگان EU) است و ظيفه دارد عملكردهايي كه مربوط به قوانين EU است را به گوش اعضاي غير اتحاديهيي برساند.
جمهوري ايالات مستقل
جمهوري ايالات مستقل (CIS) اتحاديهيي متشكل از 12 عضو از اعضاي پيشين اتحاديه شوروي نسبت CIS قدرت فرامليتي كمي دارد، اين اتحاديه يك سازمان سمبليك است و در برگيرنده قدرتهاي هماهنگي در عرصه تجارت، مالي، قانوني و امنيت است. مهمترين فاكتور CIS اين است كه يك سازمان تمام عيار براي انجام تجارتهاي آزاد است و يك اتحاديه اقتصادي بين اعضاي ايالتها. اين سازمان در سال 2005 آغاز به كار كرده است.
پيمان تجارت آزاد اروپاي مركزي
پيمان تجارت آزاد اروپاي مركزي (CEFTA) يك جبهه تجاري است كه متشكل از كشورهاي كمونيست در اروپاي مركزي و شرقي است. كشورهايي كه قصد دارند خود را براي عضويت در اتحاديه اروپا آماده كنند در اين پيمان شركت ميكنند.
واحد پول و بانكهاي مركزي
واحد پول اتحاديه اروپا و اكثر كشورهاي اروپايي «يورو» است. براي پيوستن به EU، هر عضو بايد معيارهاي مشخصي را ملاحظه كند. در اين هنگام است كه واحد پولش توسط «يورو» جايگزين ميشود. تعهد به EU، هر عضو بايد معيارهاي مشخصي را ملاحظه كند. در اين هنگام است كه واحد پولش توسط «يورو» جايگزين ميشود. تعهد به UE بدين معناست كه در معاملات بايد از يورو استفاده كني (به جز UK و دانمارك كه در اين مساله شركت نكردهاند) اخيرا 12 ايالت عضو از 15 ايالت از يورو استفاده ميكنند. هر بانك مركزي عضو EU بخشي از سيستم اروپايي بانكهاي مركزي هست، علاوه بر اين آن دسته كه از يورو استفاده ميكنند عضو بانك مركزي اتحاديه اروپا هستند. اعضاي غير اتحاديهيي هم وجود دارند كه بدون هيچگونه قرارداد خاصي با EU ، واحد اتحاديه اروپا هستند. اعضاي غير اتحاديه يي هم وجود دارند كه بدون هيچ گونه قرارداد خاصي با EU، واحد پولشان را يورو كردهاند. (آن دسته كه EU قرارداد بسته اند ممكن است سكههاي يورو را براي خودشان ضرب كنند). برنامه هاي رسانهيي فرانسه حاكي از آن است كه بسياري از كشورهاي اقيانوس هند و امريكاي جنوبي از يوور استفاده ميكنند. برخي كشورها هنوز واحد پول مليشان را تغيير ندادهاند اما ارزش آن را بر اساس ارزش يورو تثبت كردهاند. در برخي از اين كشورها نرخ ارز ثابتي بين واحد پول ملي و يورو وجود دارد و به واقع اين واحدها زاييده يورو هستند. در ديگر كشورها نرخ واحد پول ملي در نوسان است. واحد پولي يورو در كشورهايي مانند بلغارستان، بوسني و ... CIS نيز در تلاش است كه واحد پول واحدي را به اعضايش معرفي كند. در زير ليستي از نام بانكهاي مركزي و واحدهاي پول رايج اروپا به همراه نرخ ارز بين واحدهاي يورو و دلار امريكا آمده است.
بورس سهام
بخش هاي اقتصادي
كشاورزي و ماهيگيري
بخش كشاورزي در اروپا، بويژه اروپاي غربي، بسيار گسترش يافته است. پروسه ايجاد كشاورزي در اروپاي شرقي در دست بررسي است. اين مساله از 50 سال پيش يعني زمان كمونيست، در حال ارزيابي است. انجمن ايالات اروپاي شرقي كمك شاياني ارائه دادهاند. بخش كشاورزي در اروپا توسط «سياست هاي كشاورزي مشتركن حمايت ميشود. اين سياست توليدات مورد نياز كشاورزان را با كمترين هزينه در اختيارشان قرار ميدهد و براي كالاهاي صادراتي شان سوبسيد در نظر ميگيرد. اين سياست بسيار مورد انتقاد و بحث قرار گرفته است، زيرا گفته ميشود كه مانع انجام تجارت هاي آزاد جهاني ميشود و مفهوم تجارت منصفانه را خدشهدار ميكند. اين بدينمعناست كه «سياستهاي كشاورزي مشترك» چون مفهومي دفاعي دارد پس توليدات كشاورزي كشورهاي در حال توسعه هم در اروپا ( به عنوان يك بازار مهم براي كشورهاي در حال توسعه سرازير شده و هدفش كمكرساني است) عرضه ميشود. اين بحث و جدلها هر سيستم سوبسيدي كشاورزي را در برگرفته است (مانند سيستم سوبسيد U.S براي كشاورزان) «سياست كشاورزي مشتركين نيز مورد انتقاد قرار گرفته است. چرا كه 40 درصد از بودجه EU مصرف اين سياست ميشود و اين سياست باعث «توليد اضافي» ميشود. «سياستهاي ماهيگيري مشترك» توسط قوانين سيستمي انحصاري محصور شده است. اين سياست با هدف حفاظت محيط زيست از توليدات اضافي ماهي جلوگيري ميكند با وجود تمام اين قوانين، ماهي روغن در درياي شمال كم شده است. قوانين محدوديت در ماهيگيري يكي از عللهايي است كه باعث شده است نروژ، ايسلند نخواهند در EU بمانند. (چون با جدا شدن از EU در واقع اين قوانين هم شامشان نميشود. گارانتي هاي قيمت و دادن سوبسيد به ماهيگيران دقيقا همان راهي كه در سيستم كشاورزي استفاده شده است.
توليد
اروپا بخش توليدي بسيار پرهيجاني دارد. بسياري از توليدات بزرگ صنعتي دنيا، در اروپا صورت ميگيرد. اكثر صنايع قارهيي در اروپاي غربي متمركز شده است (مانند ايتالياي شمالي، سوييس، شمال شرقي فرانسه، آلمان غربي، انگليس). بخاطر سطح بالاي دستمزد و به دنبال آن قيمت توليدات اروپاي شرقي، اين منطقه از صنعتي شدن و دوري از ساحل رنج ميبرد. اين بدين معناست كه توليد، اهميتش را در اين منطقه از دست داده است و اين مشاغل ميتواند به مناطق ارزانتر مانند (چين و اروپاي شرقي) منتقل شود. اروپاي شرقي از اوايل اواسط قرن بيستم صنعتي شده بود اما در دهه 1990 از كاستيهايي رنج ميبرد چرا كه بعد از فروپاشي كمونيست و معرفي بازارهاي اقتصادي، صنعت ماشينآلات سنگين غير مفيد اساس توليد را تشكيل ميداد. در قرن بيستو يكم بخش توليد در اروپاي شرقي ترقي كرد زيرا قدرت دستيابي ايالات اروپاي شرقي به EU باعث شد كه بتوانند به بازارهاي مشترك اروپايي دست يابند. اين امر باعث شد كه اروپاي غربي مستحكمتر است بخش توليدش را به اروپاي شرقي منتقل كند و همين امر باعث شده كه صنعت اروپاي شرقي به رشد و بهبودي دست يابد. برخي از بزرگترين توليدكنندگان جهان، اروپاييان هستند.
سرمايهگذاري و بانكداري
اروپا بخش مالي پيشرفته بسيار خوبي دارد. بسيار از شهرهاي اروپايي واحد پول رايجشان يورو است. اين امر باعث شده است كه خانهداران و شركتها بتوانند براحتي در كمپانيها سرمايهگذاري كنند و بتوانند بدون هيچ ممانعتي در بانكهاي ديگر كشورهاي اروپايي پول واريز كنند. بخش مالي اروپاي شرقي به پيشرفتگي اروپا غربي نيست. اما نتوانسته است خودش را بسرعت به استانداردهاي اروپاي غربي برساند. رشد و پيشرفت اقتصادي در اروپاي شرقي باعث شده است كه قاره اروپا بتوانند پلههاي ترقي را طي كند. بانكهاي اروپايي جز سودآورترين و بزرگترين بانكهاي جهاني هستند.
روابط تجارت جهاني
اتحاديه اروپا بزرگترين جبهه تجاري جهان است بويژه بخاطر وجود استثنايي NAFTA . بخش اصلي تجارت خارجي EU با USA، چين،هند، روسيه ديگر ايالتهاي غير عضو صورت مي گيرد. اعضاي EU همگي در يك سازمان تجارت جهاني- مالي واحد گرد آمدهاند. EU درگير اختلاف نظرات اندكي شده است. EU اختلاف نظرات مديدي با USA دارد. بطوري كه گفته ميشود ESA سوبسيدهاي غيرمنصفانهيي به برخي كمپاني ها ميدهد. درگيريهايي هم با چين بر سر صادرات پارچه بهوجود آمده است و EU قصد دارد كه از وارد كردن سلاحهاي نظامي از چين جلوگيري كند.
روزنامه تفاهم