اقتصاد اسپانيا
كشور اسپانيا يك اقتصاد فاشيستي از رژيم General Franco به ارث برده است كه توسط عدم آزادي اقتصادي چنين ترسيم ميشود. حتي اگر در سال 1970 توافق يك تجارت آزاد يا EC امضاء ميشد، تجارت بينالملل محدود بود. روابط صنعتي با ايدئولوژي فاشيستي شكل ميگرفت. انگار كه تنها روابط سروران قانوني بود. حق هيچ گونه اعتصابي نبود و استخدام و اخراج پيچيده و حتي گران هم بود. سياست مداخلهگري رايج بود و قيمت محصولات اصلي مثل نان و شكر توسط دولت تعيين ميشد. شركتهاي عمومي بزرگ تمام بخش را كنترل ميكردند. تملك اعضاري رايج بود (تلفن، تلويزيون، نفت، تنباكو). بانكداري تحت كنترل بود و مديران منابع توسط دولت تعيين ميشد تمام اين سختگيريها كه منتهي به 10 سال بحران صنعتي (1985-1975) شد، تقارب با اروپا را كاهش داد و نياز به نوين سازي اقتصاد را ابراز نمود و به EC پيوست. با موافقت كردن با اسپانيا براي پيوستن به جامعه اروپايي، اتحاديه جديد اروپا، در ژانويه سال 1986 باعث شد كه كشور درهاي اقتصادياش را باز كند، پايه صنعتياش را نوين ساخته و زيربنا را توسعه دهد و قانون اقتصادياش را اصلاح كند تا با دستورالعملهاي اتحاديه اروپا مطابقت داشته باشد. براي انجام چنين كارهايي، اسپانيا رشد GDP را افزايش داد و بدهيهاي عمومي را به نسبت GDP، بيكاري را از 23% به 10% و تا زير 3% تورم را كاهش داد. چالشهاي اصلي و زيربنايي كه براي اسپانيا باقي ماند شامل كاهش بودجه بخش عمومي، كاهش بيشتر بيكاري، اصلاح قوانين سرمايهگذاري و كاهش تورم و افزايش سرانه GDP بود. در پي سالهاي اوج رشد اين كشور در اواخر 1985 اقتصاد اسپانيا در اواسط 1992 وارد كسادي و ركود شد.
بيكاري به ميزان 7/11% به عنوان مشكلي باقي ماند ولي اين ميزان هنوز پيشرفت چشمگيري را نسبت به قبل نشان ميداد. ارز كاهي پزتا (واحد اصلي پول اسپانيا) در طول 1990 باعث شد كه صادرات اسپانيا رقابتي شود ولي قدرت يرو افزايش يافته بود. بنابراين، اين با تسهيل تجارت ميان مليتهاي اروپا جبران شد.
آمار
GDP : برابري قدرت خريداري – 1026.340 ميليارد دلار (2005)
GDP – ميزان رشد واقعي : 2.3% (2005)
GDP – سرانه : برابري قدرت خريداري – 22.000 دلار (2003)
GDP – بخش : كشاورزي : 4/3% صنعت : 1/30% خدمات : 5/66% (2003) جمعيت زير خط فقر : NA%
درآمد خانهداري و ميزان مصرف : پايينترين 10% : 8/2% بالاترين 10% : 25.2% (1990) ميزان تورم : 6/2% (2003)
نيروي كار : 171 ميليون (2001)
نيروي كار دو شغل : خدمات 64% ، توليدكنندگي، استخراج معدن، ساخت و ساز 29% كشاورزي 7% (2001)
ميزان بيكاري : 7/11% (2003)
بودجه : درآمد مالياتي 105 ميليارد دلار هزينهها : 109 ميليارد دلار، شامل هزينههاي عمده 12.8 ميليارد دلار (2000)
صنعتها : پارچهها، لباس (شامل كفش)، غذا، فلزات، توليدكنندگان فلز، مواد شيميايي، كشتيسازي، اتومبيلها و وسايل ماشين
ميزان رشد توليدات صنعتي : 0.6% (2003)
توليد برق : 222.500 Gwh (2001)
توليد برق توسط منبع : (سوختهاي كاني)نفت : 50.4% هيدروژني : 2/18% شيميايي : % 2/27 غيره 4.1% (2001)
مصرف برق : 210.400 Gwh (2001)
صادرات برق : 4.138 Gwh (2001)
واردات برق : 7.588 Gwh (2001)
محصولات كشاورزي : گندم و ساير غلات، سبزيجات، زيتون، انگورهاي قرمز، چغندر قند، انواع مركبات، گوشت گاو، گوشت خوك، ماكيان، محصولات لبنياتي، ماهي
صادرات – جنس : ماشين آلات، وسايل نقليه موتوري، مواد خوراكي، ديگر كالاهاي مصرفي
صادرات : 159.4 ميليارد دلار (2003)
شريكان صادراتي : فرانسه 19% ، آلمان 11.4% ، انگلستان 9.6% ، پرتغال 9.5% ، ايتاليا 9.3% ، آمريكا 4.6% (2002)
واردات :197.1% ميليارد دلار (2003)
كالاهاي وارداتي : ماشين آلات و تجهيزات، نفت، مواد شيميايي، كالاهاي نيمه تمام، مواد خوراكي كالاهاي مصرفي (1997)
شريكان وارداتي : فرانسه 7% ، آلمان 16.5% ، ايتاليا 8.6% ، انگلستان 6.4% ، هلند 4.8% (2002)
بدهي – خارجي : 90 ميليارد دلار (1993)
منبع : wikipedia
مترجم : مريم محمّديان