سهم ناچيز ايران از اقتصاد نوروز
به دليل محدوديت شناخت اقتصاد نوروز و ابعاد و زواياي پيچيده آن در اقتصاد کشور اين مراسم ناخواسته با برهم زدن تعادل برنامهريزيهاي اقتصادي،هزينههاي هنگفتي به بخشهاي اقتصاد خرد و کلان آن تحميل ميکند.
هواي سرزندگي که در کوچهها ميپيچد، شهر که آرام آرام بهاري شدن را زير پوستش مزه مزه ميکند، ديگر از هياهوي هر روزه در بازار تهران خبري نيست. نه در بازار تهران که در هيچ بازار ديگري. بهار که جان ميگيرد ميان خانههاي شهرهاي دور و نزديک، اقتصاد شهر از نفس ميافتد؛ انگار سوغات بهار براي شهر، براي بازارهاي دور و نزديک سکوت است، سکوت.
بهار نيامده که همهمه بازارها فرو مينشيند. رفت و آمدها آرام ميگيرد. 21 روز سکوت، 21 روز آرامش براي بازارها، اقتصاد شهر را چه بي مهابا خانه نشين ميکند و حجرههايي که اسفند از فرط همهمه خريداران نوروزي مدام پر ميشوند، خالي ميشوند چه نابه هنگام در انزوا ميماند. کسي سرزندگي بهار را به آنها هديه نميکند.
نوروز که از راه برسد، بهار که پشت پنجرهات، خانه کند؛ انزواي بازارهاي شهر را سادهتر درک ميکني، نه يک روز، نه يک هفته که يک ماه. اما شهروندان خو گرفته به تعطيلات بلند نوروزي انزواي بازارها را از خاطر ميبرند.
چنان هفت سينها، ديدنها و نديدنها لحظههايشان را انباشته از خاطره ميکند که ديگر کسي به ياد شهر به فکر بازارها و سکوتي که بر اقتصاد کشور حاکم است نميافتد، آري سوغات نوروز براي بازارهاي شهر سکوت است، سکوت.
ترافيک و ازدحام نوروزي که آخرين ماه هر سال را متفاوت از ديگر ماههاي سال ميکند، بالاخره تمام ميشود وشهر روي آرامش را ميبيند. نه براي 5 روز تعطيلات که براي 21 روز.
گرچه آخرين ماه سال، ماه افزايش تصاعدي تقاضا براي خريد و عرضه کالاست و بنا به رسم و سنت قديم ايرانيان خريدهاي نوروزي ميان همه خانوادهها رواج داشته و اين امر بازارها را رونقي ديگر گونه و از نوع نوروزي ميبخشد اما اين تحرک فزاينده با حلول سال نو و آغار تعطيلات نوروزي چنان فرو مينشيندکه اقتصاد کشور را براي مدت طولاني در حاشيه قرار ميدهد.
جامعهشناسان و صاحبنظران اقتصادي معتقدند اقتصاد ايران با نوروز و سنتهاي وابسته به آن ارتباط انکار ناپذيري دارند اما به رغم اين نزديکي، آثار تقابل اين دو به طور جدي مطالعه نشده ونه تنها فرصتهاي بهرهگيري از مزيتهاي نوروز در اقتصاد کشور همواره از دست رفته، بلکه به دليل محدوديت شناخت اقتصاد نوروز و ابعاد و زواياي پيچده آن در اقتصاد کشور اين مراسم سنتي و آييني ناخواسته با برهم زدن تعادل برنامهريزيهاي اقتصادي در کشور هزينههاي هنگفتي به بخشهاي اقتصاد خرد و کلان آن تحميل ميکند که بخش عمدهاي از اين هزينهها به دليل آنکه هرگز از سوي برنامهريزان کشور مورد مطالعه قرار نگرفته، ناشناخته مانده است.
آنها تاکيد ميکنند، نظام آماري، بودجهبندي و برنامهريزي کشور در سالهاي گذشته همواره از بررسي آثار متقابل نوروز و اقتصاد غفلت کرده و در نتيجه اين امر خسارتهاي اقتصادي ناديده مانده و به تبع آن اقتصاد کشور همچنان بار اين بي توجهي را بر دوش ميکشد.
دکتر «حسين اديب»، اقتصاددان و استاد دانشگاه در تحليل خود از اقتصاد نوروز بيش از هرچيز به نقش تعطيلات طولاني مدت فروردين هر سال بر اقتصاد کشور تاکيد ميکند.
اديب با مقايسه ايران و چين ميگويد: «تعطيلات مشابه در چين 3 روز ودر ايران 21 روز است. در يک اقتصاد جهاني شده، هفت برابر بودن تعطيلات در ايران در مقايسه با چين مزيت نسبي ايران را در بازارهاي جهاني تحريف کرده و اين نشانه، اقتصاد جهاني را به جاي ايران به چين روانه کند.»
طولاني بودن تعطيلات نوروز تعادل اقتصاد کشور را براي يک ماه بر هم زده و مختل ميکند. اديب معتقد است با براي کنترل و شناخت آثار اين تعطيلات طولاني مدت چارهاي اساسي و زير بنايي انديشيد به گونهاي که با در نظر گرفتن «گرانيگاه» جديدي بين نوروز و اقتصاد، هم از جنبههاي مهم اقتصادي نوروز در داخل کشور بهرهمند شد و از سوي ديگر شرايط حضور فعال در اقتصاد جهاني را به بهانه تعطيلات نوروزي از دست نداد.
صاحبنظران اقتصادي اما در يک بررسي کلي اثرگذاري تعطيلات 21 روزه نوروز بر اقتصاد کشور را از دو بعد اقتصاد داخلي و خارجي مورد توجه قرار ميدهند.
دکتر «پرويز ورجاوند»، يکي از اين صاحبنظران است که ميگويد: «اقتصاد داخلي کشور در آستانه نوروز رونق ميگيرد و اين امر به دليل سنتي خريد نوروزي است که از سالهاي طولاني در فرهنگ و عرف کشور نهادينه شده است.»
از ديدگاه ورجاوند اما اين اثرگذاري و رونق بازارهاي داخلي، يک جنبه ظاهري و فريبنده دارد و در حقيقت يک رونق اقتصادي بيمار در اين دوره بر کشور حاکم ميشود. نبود نظام کنترلي خريد و فروش و نظارت بر قيمتها همواره به نفع عرضهکنندگان عمل کرده و خريداران را در مواجهه با قيمتهاي چند برابر و خارج از ضابطه قرار ميدهد.
به گفته «ورجاوند» از آنجا که تاکنون مطالعه مدوني در مورد اثرگذاري نوروز بر اقتصاد داخلي کشور انجام نشده نميتوان به درستي ابعاد مختلف اين اثرگذاري را تشريح کرد.
مشکل بزرگ ديگر در بحث اقتصاد نوروز از ديدگاه اين صاحبنظر اقتصادي عدم تطبيق سال نوي ايراني با سال نوي دنياي غرب است.
چنانچه ميگويد: «بيشترين اثر منفي ناشي از نوروز بر اقتصاد کشور را بايد در اين عدم انطباق جستجو کرد. ما قادر نبوديم اين نکته را به درستي به جهانيان بفهمانيم که سال نوي ايرانيان ميتواند دقيقترين و علميترين سال نوي جهان باشد و بر عکس با اقداماتي که انجام داديم اين مراسم را به گونهاي به آنها معرفي کرديم که يکي از مهمترين عوامل ايجاد اختلال دراقتصاد کشور در عرصههاي بينالمللي است، به گونهاي که در شرايطي که دنياي غرب به شدت درگير توليد است، ناگهان اقتصاد کشور به دليل تعطيلات نوروزي در داخل کشور تعطيل ميشوند و بديهي است که اقتصاد جهاني نيز تحت تاثير شرايط داخلي دوران رکود را تجربه ميکند.»
«اديب» از سوي ديگر با تاکيد بر لزوم پاسداري از ارزشهاي نوروز به عنوان يک «سنت حسنه» ميگويد: «نوروز از يک سو از مهمترين سنتهاي ايرانيان است که بايد در فرايند جهاني شدن براي ماندگاري هرچه بيشتر آن تلاش کرد اما واقعيت اين است که به رغم همه ارزشهاي فرهنگي و تاريخي اين مراسم، تعطيلات طولاني مدت وابسته به آن، در عمل اقتصاد کشور را به مرز خطر نزديک ميکند و اين امر ميتواند تا حد يک فاجعه ملي خطرناک باشد چراکه اکنون نوروز مترادف است با تعطيلي توليد و به تبع آن پيشرفت صنعت. در حالي که نوروز به عنوان يکي از مهمترين ارکان فرهنگي ميتواند تقويت کننده صنعت و روند رشد و توسعه کشور باشد و در صورت برنامهريزي صحيح اين دور هيچ تقابلي باهم ندارند بلکه در تعاملند. چراکه در يک اقتصاد جهاني شده و رو به رشد ميتوان هم به تاريخ اين سرزمين وفادار بوده و هم بهرهوري را ارتقا داد.»
به گفته «اديب»، تعطيلات نوروزي طي يک فرايند نادرست به صورت فعلي و طولاني مدت در کشور نهادينه شده است. وي اقتصاد جوامع عشايري را مثال ميزند و ميگويد: «پروسه توليد در زندگي عشايري هيچ گاه حتي در آستانه بهار متوقف نيست و از نظر اسلامي نيز مردم تنها از کارکردن در سه روز يعني، تاسوعا، عاشورا، 21 صفر منع شدهاند و بر همين اساس نيز ميتوان استدلال کرد که روند توسعه و پيشرفت نبايد چنين طولاني مدت متوقف شود.»
اقتصاد ايران در نتيجه تعطيلات طولاني مدت نوروزي نه تنها در مواجهه با اقتصاد غرب دچار مشکل شده و عقب نشيني ميکند بلکه اين امر اقتصاد کشور را در منطقه و در مقايسه با کشورهاي همسايه نيز در شرايط مشابهي قرار داده و آسيبپذير ميکند.
نکته که «ورجاوند» در مورد آن چنين ميگويد: «کشورهاي منطقه مانند ترکيه و کشورهاي عربي با هوشمندي فرايند توليد و اقتصاد کشور خود را با فرايند توليد و اقتصاد جهاني هماهنگ کردهاند. ترکيه با وجود آنکه 99 درصد جمعيت آن مسلمان است، يکشنبهها را به عنوان تعطيلات رسمي خود اعلام کرده، ما مسلمانيم و جمعه براي ما اهميت ويژهاي دارد و بايد تعطيل باشد اما ميتوان به گونهاي برنامهريزي کرد که حداقل اقتصاد کشور در شرايط حساس زماني چون نوروز اينچنين آسيبپذير نباشد.»
ورجاوند معتقد است ايران بايد با هماهنگي با کشورهاي منطقه و همسايه نوعي توافق عمومي براي برگزاري مراسم نوروز ايجاد کند و تاکيد ميکند اگر قرار است تمام مراکز اقتصادي کشور تعطيل باشند، حداکثر زمان اين تعطيلات پنج روز است.
ورجاوند در عين حال ميگويد: «در هيچ جاي دنيا نظام اداري، اقتصادي و برنامهريزي کشور اينطور بيپشتوانه رها نميشود. بايد در تعطيلات نوروز بخشهاي حياتي اقتصاد کشور مانند بانکها و مراکز بورس کشيک داشته باشند در غير اين صورت همان طور که ميبينيد بانکهاي خارج کشور به رغم آنکه در تعطيلات نوروز فعالند به دليل قطع ارتباط با نظام بانکداري مرکزي عملا کارايي خود را از دست ميدهند و بديهي است در اين شرايط مشتري جهاني به دنبال جايي ميرود که خدمات بهتري و در راستاي نياز او ارائه کند.»
هيچ، سهم ايران از اقتصاد نوروز
نوروز از مهمترين آيينهاي سنتي ايرانيان است. بحث امروز و ديروز نيست، بهاران بسياري آمده و رفته، دولتها و حکومتهاي بسياري آمده و رفتهاند اما نوروز همچنان ماندگار مانده، فارغ از جهت گيريهاي سياسي . نوروز مانده چون مردم ايران از نوروز از هفت سينهاي رنگ به رنگش خاطرهها دارند. تعلق عميق مردم ايران به نوروز شايد يکي از مهمترين مواردي است که موجب عدم پژوهش و تحقيق کافي در مورد اقتصاد اين بخش از فرهنگ و پرهيز برنامهريزان از ورود به آن شده است.
جامعهشناسان و اقتصاددانان اما ميگويند، براي حفظ اين سنت باستاني و جلوگيري از وارد شدن آسيبهايي به اقتصاد خرد و کلان کشور راهکارهاي ناديده بيشماري وجود دارد.
آنها معتقدند همين حساسيتها موجب شده، ايران به عنوان مهمترين مرکز برپايي نوروز سهمي از «اقتصاد نوروز » نداشته باشد.
ورجاوند ميگويد: «نوروز ايراني است و اين امر چنان بديهي و روشن است که نيازي به استدلال ندارد اما سهم ايران از اقتصاد و سود همين مراسم در مقايسه با کشورهاي همسايه که سعي ميکنند اين مراسم را به نام خود تمام کنند، هيچ است. سالانه 17 ميليون نفر همزمان با برگزاري نوروز به ترکيه سفر ميکنند اما ايران هيچ سهمي در اين بخش ندارد و شايد به اين دليل که ما در راه شناساندن نوروز به جهان بسيار کمتر از همسايگانمان تلاش کرديم.»
«طههاشمي»، معاون امور حقوقي، بينالملل و مجلس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اما نظر ديگري دارد؛ هاشمي ميگويد: «نوروز و مراسم سنتي آن از جاذبههاي منحصر به فرد ايران براي جهان است. درست است که ما نتوانسه ايم سهمي از اقتصاد نوروز را به خود اختصاص دهيم اما واقعيت اين است که اساسا گردشگري ايراني وجود نداشته که بر اساسا آن گردشگري مبتني بر اقتصاد نوروز فعال شود.»
هاشمي تاکيد ميکند که مهمترين محور برنامهريزي کوتاه مدت و بلندمدت در صنعت گردشگري ايران بر جذب گردشگران مسلمان از کشورهاي مسلمان و در درجه نخست کشورهاي منطقه استوار است.
وي ميگويد: نوروز بين چند کشور همسايه ايران از جمله افغانستان، پاکستان، قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان برگزار ميشود اما در هريک از اين کشورها به شکل متمايزي از ايران برگزار ميشود و بر همين اساس ديدار از نحوه برگزاري اين مراسم ميتواند به برنامه گردشگري مشترک بين کشورهاي منطقه تبديل شود.»
چنانچه هاشمي ميگويد ايران به تدريج تفاهم نامههاي همکاري با کشورهاي همسايه در حوزه فعاليتهاي مشترک بخش ميراث فرهنگي و گردشگري منعقد ميکند که ميتوان بر اساس اين تفاهم نامهها سهم ناچيز ايران از اقتصاد نوروز را افزايش داد.
ايران مدارک و اسناد مرتبط براي «ثبت نوروز » در فهرست ميراث جهاني را به يونسکو ارائه کرده و پيش بيني ميشود تا بهار سال 85، نوروز به عنوان شاهکار ميراث معنوي، در فهرست آثار شفاهي يونسکو به ثبت رسد. هاشمي با تکيه بر همين اتفاق است که ميگويد: « ثبت نوروز در فهرست ميراث جهاني به نام يک ميراث فرهنگي و معنوي ايراني، کشور ما را در موقعيت ممتازي قرار ميدهد و ميتوان پيش بيني کرد که تعداد بيشتري از گردشگران براي ديدار از سنتهاي نوروز به ايران سفر کنند.»
هاشمي تاکيد ميکند در صورت محقق شدن برنامههاي مرتبط در حوزه گردشگري، نوروز ميتواند به مهمترين فرصت درآمدزايي و اشتغالزايي کشور تبديل شود. فرصتي که زندگي آميخته با سکوت بازارهاي شهر را رفته رفته با همهمه گردشگران کنجکاو بياميزد.
مشترياني که نيامدند
ميگويند، «نيامدند». گردشگران نه، اين بار خريداران نوروزي جز «نامدگانند». گراني فزاينده اجناس مردم را از صرافت خريد «شب عيد» انداخته است. اين را جميع فروشندگاني ميگويند که امسال ويترينهاي مغازههاي خود را تا پاسي از شب گذشته در انتظار خريداران نوروزي روشن نگه ميدارند.
گراني شب عيد که اصطلاحي متداول ميان مردم شده، سالهاست که ديگر معطوف به قيمت پوشاک نميشود. امسال از خشکبار گرفته تا مواد شوينده، همه چيز با قيمتهاي باورنکردني عرضه ميشود و شايد از همين روست که اگر از کنار آجيلفروشيها بگذري ميبيني که به قول مردم: «پرنده پر نميزند»
«مصطفي حسيني»، رييس اتحاديه خشکبار و آجيلفروشان ميگويد: «کاري از دست ما ساخته نيست. 80 درصد از محصولات کشاورزي در اثر سرما زدگي از بين رفته و کشاورزان محصولات خود را قيمت بالاتري ارائه ميکنند.»
اسفند هر سال که نفسهاي آخر را ميکشد، بهار که پشت پنجرهها، خانه ميکند. دوران رکود همه اين خريد و فروشها ميرسد.
«عباس احمدي»، يکي از آجيلفروشاني است که مغازهاي کوچک در يکي از خيابانهاي مرکزي تهران دارد و ميگويد: «ما که بعد فروردين درآمدي نداريم، کاسبي ما همين شب عيد است ديگر.»
نفس آدم ميگيرد ازاين همه ازدحام. ميگويند «بازار شب عيد است ديگر». ساعت از 12 شب گذشته و تو و بسياري چون تو هنوز ميان فروشندگاني که در آخرين شب سال اجناسشان را حراج کردهاند، آخرين شب سال را ميگذرانند. چند ساعت ديگر کافي است تا نوروز برسد و آن لحظه است که اين همه ازدحام پشت سکوت طولاني تعطيلات نوروز مدفون ميشود. بهار ميآيد و براي بازارهاي شهر سکوت ميآورند، سکوت.
تبیان