بهبود روش های عملیاتی اخذ مالیات
در بیشتر کشورهای جهان بخش عمده ای از منابع درآمدی دولت، از طریق دریافت مالیات تامین می شود. سهم مالیات از کل درآمدهای عمومی در میان کشورها، متفاوت است و میزان آن بستگی به سطح توسعه و ساختار اقتصادی آنها دارد. در این میان، فرار مالیاتی و گریز از مالیات در کشورها باعث شده است تا درآمدهای مالیاتی کشورها، همواره از آنچه که برآورد می شود کمتر باشد و تمامی کشورها تلاش خود را برای کاهش این دو پدیده به کار می گیرند یا از طریق اصلاح نظام مالیاتی، به چاره جویی برمی خیزند .
توجه به پیوند بین سیاست مالیاتی و دستگاه وصول مالیات در اصلاح نظام مالیاتی کشور از هر حیث موضوعی مهم و قابل تامل به شمار می آید .
مقایسه عملکرد مالیاتی و ظرفیت مالیاتی کشور، توجه ویژه ای را نسبت به پایین بودن ظاهری نسبت مالیات به محصول ناخالص داخلی در اقتصاد ایران پدید می آورد. از این رو، وزارت اموراقتصادی و دارائی بایستی در کنار توجه به موضوعاتی مانند : شناسایی منابع مالیاتی، تعیین میزان بهینه مالیات قابل پرداخت ، و مباحثی مانند میزان مشمولیت یا اصابت مالیاتی، تمکین مالیاتی و معافیتهای مالیاتی، بخش مهمی از کارایی نظام مالیاتی کشور را در پدید آوردن زمینه ها و شرایطی جستجو کند که با دقت، سرعت ، کمترین میزان هزینه به ازای هر واحد مالیات وصول شده، و کمترین میزان سوء استفاده بتوان مالیات تعیین شده را وصول نماید . در این باره، محاسبه نسبت هزینه های مستقیم وصول درآمد دولت به کل درآمدهای مالیاتی نماگری را به دست می دهد که هزینه بالای وصول درآمدهای مالیاتی را در اقتصاد ایران به موضوعی مهم برای حداقل ساختن آن بدل می سازد .
به طور خلاصه ،می بایست هدفگذاری آتی این وزارت برای درآمدهای مالیاتی در درون مجموعه ای از کارکردهای قابل شناسایی برای سیاست بودجه ای و در حالت کلی تر، در چارچوب سیاستهای کلان اقتصادی دولت تعیین شود .
براین اساس ، افزایش درآمد مالیاتی به خودی خود یک هدف تلقی نخواهد شد و نیاز به درآمد اضافی با در نظر گرفتن سقف نرخ رشد متعادل و نرخ انتظاری نسبت سرمایه به تولید در اقتصاد ایران تعیین خواهد شد. این نکته به ویژه با در نظر گرفتن پیوند ضعیف بین انتظارات موجود از نظام مالیاتی کشور و هدفهای توسعه ای اقتصاد ملی اهمیتی دو چندان می یابد .
● فرار مالیاتی چیست وچگونه ایجاد میشود؟
هرگونه تلاش غیرقانونی برای پرداخت نکردن مالیات مانند ندادن اطلاعات لازم در مورد عواید و منافع مشمول مالیات به مقامات مسئول ، فرار مالیاتی خوانده می شود .
تعریف فرار مالیاتی، برای انواع مالیات ها یکسان است. در فرار مالیاتی، به رغم تطبیق فعالیت با قوانین، در اجرای فعالیت یک یا چند ضابطه مصوب مراجع ذی ربط تعمداً نادیده گرفته می شود
● زمینه های پیدایش فرار مالیاتی
شایع ترین زمینه های پیدایش فرار مالیاتی عبارتند از:
۱) عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه
۲) عدم مبادله کامل اطلاعات و نبودن سیستم نظارت و پیگیری در اخذ مالیات
۳) تشخیص علی الراس و وجود ضعف در اجرای آن
۴) ضعیف بودن ضمانت های اجرایی
۵) تاخیر در وصول مالیات
۶) عدم شناخت مؤدیان و مستند نبودن میزان درآمد آنها
۷) وجود معافیت های وسیع و متنوع: دولت ها گاه با اتخاذ برخی سیاست های حمایتی مالیاتی و
معافیت های مالیاتی، راه فرار مالیاتی را باز می کنند همچنین با اعطای معافیت های مالیاتی، گروهی از پرداخت مالیات معاف می شوند و این امر به کاهش درآمدهای مالیاتی دولت منجر می شود . بنابراین ، اگر اعطای معافیت ها با دقت لازم صورت نگیرد ، دولت برای کسب درآمد مالیاتی مورد نظر ، فشار سنگینی را بر گروه های دیگر جامعه وارد می کند. یعنی برای جبران بخش خالی کاسه درآمد مالیاتی ، میزان نرخ های مالیاتی بیشتری ، بر گروه هایی که از معافیت های مالیاتی بهره مند نیستند ، تحمیل خواهد شد. بی تردید اعطای معافیت های مالیاتی گسترده ، به ناکارایی نظام مالیاتی و ضعف نظام اجرایی مالیاتی منجر می شود .
● فرق بین فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی
تمایز مفهومی بین فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات به قانونی یا غیرقانونی بودن رفتار مؤدیان مربوط می شود .
فرار مالیاتی، یک نوع تخلف از قانون است اما اجتناب از مالیات ، یک نوع سوء استفاده رسمی از قوانین مالیاتی است. وقتی که یک مؤدی مالیاتی از ارائه گزارش درست در مورد درآمدهای
حاصل از کار یا سرمایه خود که مشمول پرداخت مالیات می شود ، امتناع می کند ، یک نوع عمل غیر رسمی انجام می دهد که او را از چشم مقامات دولتی و مالیاتی کشور دور نگه می دارد. اما در اجتناب از مالیات، فرد نگران نیست که عمل او افشا شود . اجتناب از مالیات ، از خلاءهای قانونی در قانون مالیات ها نشات می گیرد. در اینجا فرد به منظور کاهش قابلیت پرداخت مالیات، خود دنبال راه های گریز می گردد.
در اجتناب از مالیات ، مؤدی مالیاتی دلیلی ندارد نگران احتمال افشا شدن باشد، چرا که او الزاماً تمامی مبادلات خود را با جزئیات آن البته به شکل غیر واقعی، یاددا شت و ثبت می کند .
دلایل ایجاد فرار مالیاتی واجتناب مالیاتی
۱) پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی.
۲) ضعف سیاست های مالیاتی (مدیران ارشد مالیاتی)
۳) عدم توجه به منابع انسانی کارآمد
۴) عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه .
۵) عدم وجود پاداش وتنبیه متناسب با عملکرد مؤدیان
۶) عدم اطلاع مودیان از حقوق خو د و اصول تعیین مالیات
۷) عدم وجود سیستمهای اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی روز جامعه
۱) پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی
یکی از مهم ترین عوامل موثر در تضعیف و عدم اثربخشی سیاست های مالیاتی، پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی است. این مساله به تنهایی به کارآیی اجرایی سیاست های مالیاتی صدمه وارد می کند . اصولاً چون قوانین وضع شده برای استفاده عموم مردم می باشد واز طرفی میزان درک وفهم مردم تفاوتهای زیادی با هم داردلذا اولاً قوانین پیچیده قابل درک و فهم برای عموم نبوده وثانیاًزمینه تفسیرهای سلیقه ای و غلط برای سوءاستفاده گنندگان فراهم میشود
۲) عدم آگاهی وبه روز نبودن اطلاعات مدیران ارشد مالیاتی
متاسفانه امروزعلیرغم رشد سریع مهارتها از طریق سیستمهای اطلاعاتی بین المللی از قبیل اینترنت و.... اکثریت مدیران بالائی فاقد اطلاع از قوانین واستاندارد های حسابداری وحسابرسی می باشند واطلاعات اکثر مدیران در حدود وزمان تحصیل خلاصه میشود، تحلیل فرآیندهای نظام مالیاتی از اظهار تا پرداخت در یک سیستم مالیاتی، زمانی مفید و ممکن است که اطلاعات بهنگام باشد و به درستی در مجاری صحیح قرار گیرد. اگر سازمان مالیاتی با اطلاعات ناقص مواجه شود، باید در سـیستـم اطلاعاتی و ممیزی خود تجدیدنظر کرده، آن را دگرگون سازد
۳) عدم توجه به منابع انسانی کارآمد
در حال حاضر، اغلب فرآیندها از دیدگاه درونی سازمان مالیاتی طراحی می شود و کم تر توجهی به راحتی مؤدیان می شود. این امر، موجب دلسردی مؤدیان و انگیزهء اندک آنان برای تمکین از مقررات مالیاتی می شود .
هـمــانـطــور کـه کـارمنـدان در مـوقعیت های مختلف، متناسب با مهارت و تجربهء خود، حقوق دریافت می کنند باید در ازای کارها و شیوه های جدیدی که در کار خود ارایه می دهند نیز پاداش دریافت کنند. اگر این سیاست ها به اجرا در نیاید، کارمندان به سکون و یکنواختی (روزمرگی) دچار شده، اغلب انگیزهء کار درست را از دست داده، به شدت از سازمان خود رنجور شده و عدم رضایت شغلی خود را بروز می دهند
۴) عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه .
بررسی های مختلف نشان می دهدبیشتر مردم نمی دانند چرا مالیات می دهند شایع ترین زمینه های پیدایش فرار مالیاتی عدم گسترش فرهنگ مالیاتی در جامعه است فرهنگ مالیاتی، مجموعه ای از طرز تلقی ، بینش و عکس العمل افراد در قبال نظام مالیاتی است. به عبارت دیگر طرز تلقی ، بینش ، برداشت ، آرمان ها ، ارزش های اجتماعی ، قوانین جاری و میزان تحصیلات و آگاهی ، از جمله عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را شکل می دهند .
در کشور ما، قانونگذاری به راحتی انجام می شود اما اجرا و نظارت بر آن در بسیاری موارد با مشکل مواجه است .
فقدان آموزش مؤدیان مالیاتی دربارهء تخصیص صحیح منابع مالیاتی دولت، موجب نارضایتی بیش تر و عدم تمایل آنان به پرداخت مالیات می شود .
۵) عدم وجود پاداش وتنبیه متناسب با عملکرد مؤدیان
مؤدیان مالیاتی، عموماً به دو دسته تقسیم می شوند: مؤدیان قانونمدار و مؤدیان خلافکار. مؤدیان قانونمدار آن هایی هستند که مطابق قانون و به نسبت سهم خود، مالیات را پرداخت می کنند و عموماً مشکلی را برای سازمان امور مالیاتی ایجاد نمی کنند این نوع مؤدیان غالباً تمکین می کنند و از ایجاد هزینه و مشکل برای سازمان پرهیز می کنند به همین علت سازمان مالیاتی نیز از این نوع مؤدیان اظهار رضایت کرده و غالباً سعی می شود این نوع مؤدیان باقی بمانند و یا بر تعداد آن ها افزوده شود. اما در مورد دیگر مؤدیان خلافکار بحث و سخن بسیار است و سازمان امور مالیاتی سعی می کند با انواع سیاست ها، آن ها را وادار به پرداخت مالیات کند. مؤدیانی خلافکار محسوب می شوند که مالیات های معوق را به دستگاه مالیاتی تحمیل می کنند که همین موضوع یکی از گلوگاه های نظام مالیاتی ایران است.
۶) عدم رعایت اصول تعیین مالیات
متاسفانه یکی از مهمترین موانع وصول مالیات عدم رعایت اصول تعیین مالیات میباشد.بنا بر اصل بهای خدمات مالیات بایستی معادل بهای خدماتی باشد که دولت و دستگاه حکومت برای هر شخص انجام می دهد و با توجه به اصل قدرت پرداخت مالیات هر فردی بایستی متناسب با قدرت پرداخت او باشد و درجه ثروتمندی و میزان درآمد اشخاص ملاک تشخیص مالیات آنان باشد.
ولی تجربیات و پرونده های مالیاتی نشان میدهد خدمات ارائه شده توسط دولت بین پرداخت کنندگان مالیات وفراریان مالیات فاقد هر گونه ضوابطی است.
۷) عدم وجود سیستمهای اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی روز جامعه
امروزه اطلاعات هم به عنوان یک منبع مهم استراتژیک در سازمان و هم به عنوان یک منبع عمده برای ارزش افزوده مطرح است. اطلاعات همواره به عنوان یک مزیت رقابتی قلمداد شده است. دستیابی به اطلاعات مربوط به فعالیتهای گوناگون سازمان از جنبه های مختلف می تواند بر عملکرد کلی آن اثرگذار باشد،متاسفانه سیستم اطلاعاتی سازمان امور مالیاتی با فاصله بسیار زیاد از اطلاعات روز جامعه حرکت میکند که خود از عوامل باز دارنده سازمان وهموار کننده راه فراریان مالیاتی است.
راهکار های بهبود روش های عملیاتی اخذ مالیات:
۱) تدوین قوانین سهل وقابل فهم برای مودیان.
۲) استفاده از مدیران اقتصادی جامعه
۳) گسترش فرهنگ مالیاتی در بین مردم
۴) تدوین تشویقات وجرائم متناسب با عملکرد مودیان
۵) آموزش کارکنان سازمان امور مالیاتی
۶) برگزاری همایش ها و کارگاههای آموزشی متعدد و انتشار مقالات مختلف
۷) استقرار نظام تشویقی برای پیشگامان نظام جدید
۸) ساده نمودن روشهای اخذ مالیات و حذف روشهای زائد
۹) کاهش زمان وصول مالیات از مرحله تشخیص
۱) تدوین قوانین سهل وقابل فهم برای مودیان
به منظور تضمین اثربخشی دستگاه مالیاتی در قدم اول باید قوانین و مقررات مالیاتی و حسابداری به طور جامع تعریف و تضمین شود. برای رویه ها و قوانین جدید باید مجوزهای جدید اخذ شود تا در مجمع القوانین کشوری و آیین نامه های مالیاتی ثبت شود. تغییرات قوانین مالیاتی به شدت به استانداردهای نوین حسابداری وابسته است. به عبارت دیگر بـاید مقررات مربوط به مؤدیان در نگهداری دفاتر و فاکتورها و چگونگی ارایهء آن ها به سازمان مالیاتی، به صورت شفاف تبیین شود. در نهایت برای پیاده کردن اصلاحات باید حمایت حاکمیت و آحاد مردم جلب شود .
به طور کلی قوانین خوب وکارآ، چندین خصوصیت و ویژگی به شرح ذیل را دارا هستند :
الف) کارآیی
در مورد کارآیی قانون، باید به این نکته توجه کرد که آیا قانون مربوطه از نظر اجرای سیاست های مالیاتی، کارآیی و اثربخشی را دارد به عبارت دیگر قانونی کارآ و اثربخش است که نتیجهء مورد
نظر از تصویب آن حاصل شود. به عنوان مثال یکی از اهداف قانون برای الزام مؤدیان مالیات بر شرکت ها به منظور ارایهء اظهارنامه و ترازنامه و سود و زیان، می تواند شناخت کامل از نحوهء گردش مالی یک شرکت در اقتصاد و استفاده از اطلاعات مالی این شرکت برای ردیابی مفاسد مالی بنگاه های دیگر باشد. چنانچه این هدف قانونگذار، با ارایهء درست ترازنامه و سود و زیان شرکت ها حـاصل شود می گوییم قانون، کارآ (اثربخش) بوده است .
ب) سازمان دهی
سازمان دهی منطقی باعث درک و فهم بهتر مؤدیان و کاربران از قانون مالیاتی می شود. سازمان دهی قانون به این مفهوم است که مقررات مربوط به یک بخش خاص، همگی در کنار آن باشند به عبارت دیگر مطالب مربوط به هم تا جایی که امکان دارد در کنار هم باشند. به عنوان مثال مؤدیان مالیاتی اشخاص حقوقی (شرکت ها) در صورتی که تمام مطالب مربوط به اجراییات و مقررات فصل امور مالیاتی شرکت ها در یک فصل جداگانه لحاظ شده است خیلی کم تر دچار سردرگمی و ابهام خواهند شد .
ج) قابلیت درک
در صورتی که بخواهیم قابلیت درک یک متن افزایش یابد، اولائ باید عبارت یک متن کوتاه باشد و ثانیائ از کلمات مرموز و غیرشفاف جلوگیری به عمل آید به عبارت دیگر، متنی گویا و ساده ارایه کرد .
حامیان استفاده از زبان ساده در قانون نویسی خواهان پرهیز از زبان حقوقی برای نیل به قانونی آسان و همه فهم هستند به عبارت دیگر تا جایی که امکان دارد باید از کلمات حقوقی و یا کلماتی که معروف به لغت نامه ای هستند پرهیز کرد به عنوان مثال می توان به جای عـبارت «کمیسیون تقویم املاک»، عبارت «کمیسیون (هیات) ارزیابی املاک» را به کار برد .
د) انسجام
مفهوم انسجام به دو گونه قابل فهم است: اول این که می تواند به معنی ارتباط معنی دار عناصر یک قانون با یکدیگر باشد و دوم این که با سایر مقررات و قوانین انسجام داشته باشد. به عبارت دیگر باید اطمینان یافت که قانون مالیاتی با بقیهء نظام حقوقی تلفیق شود. به عنوان مثال قانون مالیات های مستقیم نـبـایـد بـه هیچ عنوان با اصول و استانداردهای حسابداری و حسابرسی مغایرت و ناهماهنگی داشته باشد و یا در خود قانون، فصل مربوط به اشخاص حـقیقی با فصل مربوط به اشخاص حقوقی (شرکت ها) ناهماهنگ باشد به طوری که بعضی از مشاغل در قالب اشخاص حقوقی و بعضی دیگر در قالب اشخاص حقیقی تعریف شوند .
تعیین نرخ مناسب مالیاتی باید مورد توجه جدی مسئولان مربوطه قرار گیرد و این نرخ باید به گونه ای باشد که مردم را تشویق به پرداخت مالیات کند ضمن آن که باید از تعدد نرخ های مالیاتی، جلوگیری به عمل آید .
۲) استفاده از مدیران اقتصادی جامعه
اصولا کارکنان سازمانها انگیزه ای برای مطالعه ندارند چون نمی توانند ارتباط معناداری بین فعالیتهای اداری و مطالعه تخصصی بیابند. یعنی اینکه امور در سازمان به صورت سنتی و عادت انجام می پذیرد نه به صورت علمی. روانشناسان اعتقاد دارند برای اینکه رفتاری بروز کند باید حتما نیازی در فرد ایجاد شده باشد.تا کارکنان احساس نیاز به داشتن مطالب علمی جدید در خود حس نکنند و با همین میزان دانش و اطلاعات فعلی بتوانند امور اداری روزمره را انجام دهند دیگر فرهنگ مطالعه شکل نمی گیردبنگاه های اقتصادی خصوصی بدلیل داشتن مالکیت خصوصی یانیاز به پاسخگوئی به سهامداران معمولاًبا سرعت بیشتری سعی در تطبیق خود با دنیای اقتصاد را دارند ولی متاسفانه مدیران دولتی بنا به دلایلی از جمله عدم پاسخگوئی صریح وعدم وجود اطلاعات وآمار صحیح نه تنها خود را مکلف به مطالعه علوم جدید ندانسته حتی اکثراً پس تصدی پست مدیریت ارتباط خود را بادنیای اقتصاد واطلاعات قطع مینمایند لذا استفاده ازمدیران اقتصادی جامعه به عنوان مشاور در سطح مدیران ارشد وتا حدودی مدیران میانی باعث ارتقاء سطح علمی مدیران وآگاهی از مسائل روز میشود برای مثال امروزه اکثر سیستم های حسابداری به صورت نرم افزاری وبا اشکال گوناگون در بازار موجودمی باشد ولی عملاًاکثر مدیران وحتی کارکنان قدرت کار با رایانه را ندارند ومعمولاًدر رسیدگیهای مالیاتی این ضعف سیستم باعث اختلافات فی مابین مودیان و ادارات امور مالیاتی شده وخود باعث عدم اعتماد مردم به سیستم مالیاتی می شود.
۳) گسترش فرهنگ مالیاتی در بین مردم
فرهنگ مالیاتی، مجموعه ای از طرز تلقی ، بینش و عکس العمل افراد در قبال نظام مالیاتی است. به عبارت دیگر طرز تلقی ، بینش ، برداشت ، آرمان ها ، ارزش های اجتماعی ، قوانین جاری و میزان تحصیلات و آگاهی ، از جمله عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را شکل می دهند .
از جمله وظایف مدیریت مالیاتی، آگاهی رساندن به مؤدیان برای سهولت بیش تر کار و مطلع کردن مردم از قوانین، آیین نامه ها و بخشنامه ها و تصمیمات سازمان است. این امر به طور سیستماتیک از فرار مالیاتی (اجتناب از مالیات) کاسته و باعث خودبه خودی افزایش تمکین مالیاتی می شود. ایجاد سایت اینترنتی، انتشار روزنامه و یا مجلهء تخصصی در زمینهء مالیات، ایجاد پایگاه های مشاوره در سراسر کشور، برنامه هفتگی رادیو و تلویزیونی، ایجاد بانک های مختلف اطلاعاتی و .... می تواند باعث اعتماد مؤدیان به سازمان مالیاتی شود .
بر اساس قانون هر شهروندی دارای حقوقی است که دولت موظف به تحقق آنها است.
اما منابع مالی این خدمات از کجا تامین می شود؟ در بسیاری از کشورها شهروندان در مقابل حقوق و خدماتی که از دولت دریافت می کنند وظایفی را هم بر عهده دارند که پرداخت مالیات به عنوان تامین کننده منابع مالی خدمات دولتی یکی از اصلی ترین آنها محسوب می شود.
هرچند این رویه معقول از قدیم در کشور ما بدلیل اتکا به درآمدهای نفتی کمتر مورد توجه بوده ،اما خوشبختانه طی دهه های اخیر مورد تاکید دولتمردان و کارشناسان اقتصادی قرار گرفته وحتی در رفتار اقتصادی مردم هم تاثیر گذاشته است در شرایط فعلی این پرسش مطرح است، مالیاتی که مردم پرداخت می کنند، به کجا می رود؟
در پاسخ، باید گفت که به دلیل عدم فرهنگ سازی مناسب همچنان در این باره ابهام وجوددارد.
به عبارت دیگر، توضیح درباره این که سرانجام مالیاتی که مردم پرداخت می کنند در چه جایی هزینه می شود، ضروری است. برای مثال، اگر مردم بدانند مالیاتی که پرداخت می کنند صرف ساخت بیمارستان، مدرسه، فرودگاه و... می شود، قطعاً خود را موظف به پرداخت آن خواهند کرد ولی هم اکنون نحوه مصرف مالیات به طور معین برای مردم مشخص نیست و نیاز به فرهنگ سازی دارد.
دولت نیز با اتخاذ برنامه هایی باید به این سمت برود که فرهنگ سازی در زمینه پرداخت مالیات و این که این کار یک وظیفه ملی تلقی شود،در دستور کار قرار گیرد. البته توجه به پیوند میان سیاست مالیاتی و دستگاه وصول مالیات در اصلاح نظام مالیاتی کشور از هر حیث، موضوعی مهم و قابل تأمل به شمار می آید.
۴) تدوین تشویقات وجرائم متناسب با عملکرد مودیان
برای کاهش فرار مالیاتی در سیستم مالیاتی کشور باید یک نظام مالیاتی بسیار ساده از نظر تشکیلات، قوانین و... طراحی شود، زیرا مطالعات متعدد نشان داده است که تشکیلات اداری و پیچیده، فرار مالیاتی را گسترش می دهد . جرایم مالیاتی باید به نحوی باشد که موجبات کاهش فرار را فراهم آورند و تصمیم قاطعانه درمورد جریمه و سختگیری در این رابطه نیز باید به طور جدی دنبال شود زیرا یکی از عوامل مؤ ثر در ارتکاب فرار مالیاتی، یادگیری از رفتار دیگران است. در همین رابطه اگر به نحوی عمل شود که مجرمان بزرگ به سزای عمل خود رسیده و معرفی شوند، می توان امیدوار بود که دیگران کمتر مرتکب عمل غیرقانونی شوند . ضمن آن که اهتمام سازمان مالیاتی و قضایی کشور در این رابطه بسیار ضروری است .
۵) آموزش کارکنان سازمان امور مالیاتی
اغلب مقررات مالیاتی، دارای ابهاماتی هستند که توسط ماموران مالیاتی تفسیر می شوند و درک جامع مدیریتی و جمعی از آن ها وجود ندارد. بعضی از مدیران به منظور افزایش و یا حفظ قدرت خویش، معمولا اطلاعات را حفظ می کنند. این امر ممکن است مانع رسیدن پیام ها به تمامی کارکنان شود .
معمولاً عملکرد کارکنان از طریق آموزش، تحت کنترل مدیریت قرار نمی گیرد و همچنین عملکرد خوب کارکنان همیشه مشمول ارتقا و پرداخت های بهتر نمی شود .
اگرچه آموزش در داخل سازمان امور مالیاتی کشور ارزشمند تلقی می شود ولی برنامه های آموزشی در برخی موارد بیش از حد وسیع است و اغلب، نیازهای کارکنان و یا شکاف های مهارتی و علمی آن ها را پوشش نمی دهد .
در برخی موارد، به نظر می رسد ارتقا و جبران مالی، کم تر با عملکرد کارکنان مربوط است و بیش تر با ارتباط آن ها با افراد قدرتمند سازمان بستگی دارد .
یکی از عوامل کلیدی در پیشرفت نظام مالیاتی، داشتن کارمندان کارآ و خلاق است. به منظور دارا بودن این پرسنل باید به نکات زیر توجه کرد :
۱) اختیارات و مسوولیت های هر شخص به طور کامل و شفاف، مشخص باشد .
۲) هر فرد به رتبه و سمتی دست یابد که در آن تخصص، مهارت و تجربه داشته باشد .
۳) هر شخص به اندازهء شوونات، منزلت و مقامی که دارد حقوق و مزایا دریافت کند .
۶) برگزاری کارگاههای آموزشی و انتشار مقالات مختلف و تبادل اطلاعات
تاسیس و تشکیل انجمنها و مجامع حرفه ای و تخصصی در هر کشوری یکی ازنشانه های پیشرفت است اطلاعات مفید دارای چهار ویژگی هستند؛
۱) بهنگام بودن
۲) کیفیت
۳) کامل بودن
۴) مربوط بودن
بهنگام بودن به اینکه آیا در هنگام تصمیم گیری دسترسی به اطلاعات امکان پذیر است یا خیر، اشاره دارد. کیفیت به معنای صحت اطلاعات است. افراد به سادگی می توانند بااطلاعات غلط تصمیم های اشتباهی را اتخاذ کنند. کامل بودن به مقدار اطلاعات گردآوری شده، دلالت دارد ومربوط بودن به میزان ارتباط اطلاعات بااهداف تصمیم ها اشاره دارد. تکنولوژی جدید به یک اقتصاد امکان می دهد که یا شیوه های تازه تولیدی ابداع کندو یا اگر از دیگر اقتصادها عقب مانده است، سعی کند به آنها برسد و هر دوی این خصیصه ها نیز به میزان سرمایه انسانی در یک جامعه وابسته است. شواهد موجود نشان می دهد که سطح درآمد بالا در سطح کشور و یا حتی در سطح خانوارها با آموزش بهتر همراه است. و اما نکته ای که جالب است این که، امروزه می دانیم که برای درآمد بالاداشتن، آموزش بیشتر لازم است . یعنی سازمانهای دارای افراد سالم و آموزش دیده، معمولا کارائی بیشتری دارند و قادرند برای دست یابی به اهداف بالاتر، سرمایه گذاری نمایند. به نظرمن، به عنوان بخشی از سیاست های ما برای توسعه اقتصادی باید به این رابطه دو سویه توجه کرده و برای بهره برداری بهینه، سرمایه گذاری کنیم واین کار میسر نمی شود مگربا برگزاری کارگاههای آموزشی وانتشار مقالات ونقطه نظر کارکنان درون سازمان ومدیران اقتصادی ودیگر صاحبنظران ومحققان خارج از سازمان. سازمان هایی که دانش خود را مدیریت می کنند، سطح بالایی از بهره وری را به دست می آورند. سازمان ها با داشتن دسترسی بیشتر به دانش کارکنان خود، تصمیم های بهتری اتخاذ می کنند، فرآیندهای خود را شکل می دهند، تکرار کارها را کم می کنند، نوآوری را افزایش می دهند و به یکپارچگی و همکاری بالایی دست می یابند. به عبارت دیگر، در بخش دولتی اعمال مدیریت دانش می تواند هزینه انجام کارها را کاهش دهد و خدمات به ارباب رجوع را اعتلا بخشد.
بطور کلی تبادل اطلاعات درون سازمانی و برون سازمانی خود باعث بهرهوری سازمان است.
۷) استقرار نظام تشویقی برای پیشگامان نظام جدید
پیتر دراکر در کتاب "مدیریت برای قرن بیست و یکم"مینویسد: قرن آینده ،قرن کار گروهی است
تحولات و دگرگونی نظام اجتماعی ـ اقتصادی عصرحاضر ریشه در در پیشرفت و تغییرات بوجود آمده در علم و تکنولوژی دارد . از این رو تضمین حیات و بقاء سازمانها نیازمند نوآوری ، ابداع و خلق محصولات و خدمات جدید می باشد چنین رویدادی میسر نیست مگر توسط افرادی که بتوانند با ایجاد تحول در سازمان ها یا تأسیس شرکتهای نو این امر را محقق سازند کارکنان توانمند قادرند راه حلهای مناسب برای مشکلات سازمان پیدا کنند در محیط کاملاً رقابتی امروز مدیران فرصت چندانی برای کنترل کارکنان خود ندارند و باید بخش عمده ای از وظایف روزمره را به عهده آنها بگذارند واین میسر نمی شود مگر با استقرار نظام تشویقی برای کارکنان کارآفرین
۸) ساده نمودن روشهای اخذ مالیات و حذف روشهای زائد
اصلاح نظام مالیاتی یکی از اولویت های اصلی می باشد. نظام مالیاتی به تدریج به یک سیستم بسیار پیچیده تبدیل شده است که دشواری های زیادی برای مردم پدید آورده بطوریکه اشخاص باید
روزها و هفته ها صرف انجام محاسبات مالیاتی خود کنند و یا دست به استخدام حسابداران شخصی و یا مشاوران مالیاتی بزنند. اما از سوی دیگر پیچیدگی های این سیستم به گروه های ذینفع امکان سوء استفاده و پرداخت مالیات کمتری را می دهد.
با توجه به آنکه همه ساله مقررات و متمم های متعددی به قانون مالیات اضافه می شود دولت هر
چند سال یکبار مجبور است که دست به اقدامات اصلاحی زده و نظام مالیاتی را با توجه به شرایط جدید ساده تر و معقول تر نماید در عین حال، عدالت اجتماعی هم در همه کشورها از اهمیت اساسی برخوردار است و در کشورهای پیشرفته عدالت اجتماعی از طریق منابع مالیاتی تحقق می یابد.
۹) کاهش زمان وهزینه وصول مالیات از مرحله تشخیص
مالیات باید در مناسبترین موضع و برحسب مساعدترین شرایط از مودیان وصول شده و برای آنان حداقل ناراحتی و مزاحمت را ایجاد کند. بنابراین وظیفه دولت در طرح مالیات و طریقه اجرای آن است.
مالیات و شرایط مربوط به آن باید طوری تنظیم شود که از لحاظ زمان پرداخت و طریقه پرداخت بر مالیات دهنده حداقل فشار ممکنه را وارد آورده و برای دولت نیز در موقع وصول زحمتی ایجاد ننماید . مثلاً مالیات بر درآمد در زمانی مطالبه شود که مالیات دهنده دسترسی به آن درآمد داشته باشد نه در زمانی که یا آن درآمد هنوز به دست مالیات دهنده نرسیده و یا کلاً خرج شده است مالیات حقوق که در موقع پرداخت توسط موسسات بازرگان و یا دولتی کسر و به حساب دولت پرداخت می گردد بدون شک امکان تقسیط مالیاتها (مانند مالیات بر درآمد مالیات بر اموال و مالیات بر ارث) نیز در تحقیق این اصل موثر خواهد بود.
مالیاتها بایستی حتی المقدور و مخارج وصول به حداقل تقلیل داده شود و به هرحال مخارج وصول فقط جزئی از مبلغ وصول مالیات باشد. در وصول مالیاتها و برقراری مالیات بر طبق اصول اقتصادی از یک طرف ناظر بر سازمان وصولی دولت بوده و از طرف دیگر نوع مالیاتها را در سیستم مالیاتی دولت مورد توجه قرار می دهد . بنابراین طریقه وصول آن باید طوری تنظیم شده باشد که تفاوت بین اصل مالیات پرداختی توسط مالیات دهنده و آنچه پس از کسر هزینه های مربوط
تحویل خزانه دولت می گردد حداقل باشد به عبارت دیگر مالیات باید طوری وصول شود که هزینه وصول آن نسبت ناچیزی از اصل مالیات باشد یکی از علل مهمی که در ازدیاد هزینه وصول موثر است وجود افرادی است که به منظور برقراری و یا وصول یک مالیات در سازمان دولت انجام وظیفه می نمایند و قسمت اعظم وصولی مالیات صرف پرداخت حقوق و مستمری آنها می شود.
ضیاءالدین موسوی جراحی
صنایع نیوز