اما مجله همشهري جوان
يه چند وقتيه كه تنور جشنواره و مسابقه و هديه و اين چيزا در فضاي گسترده وب داغ شده
و بحث مسابقه وبلاگ نويسي هم كلا  تو ايران خوب باب شده !
 توي اين اوضاع بر و بچه هاي همشهري جوان هم از قافله عقب نموندند و يك جشنواره راه انداختند خوب منم كه از مشتريان قديمي و پر و پا قرص اين نشريه ي وزين و جوان بودم !!
بد نديدم كه مختصري در رابطه با اين مجله بنويسم.
اما، اما اولين باري كه همشهري جوان خوندم 3 سال پيش بود، از همون اول بخاطر طرح متفاوتي كه اين نشريه داشت توجه منو به خودش جلب كرد و فهميدم كه با بقيه مجله ها كه فقط براي سرگرمي و پول در آوردن چاپ ميشدند كلي فرق داره و كلن يه چيز ديگه اس .
وقتي كه اين نشريه رو براي اولين بار خوندم بخاطر اينكه يه تازگي داشت بين مجلات  ديگه و اينكه مطالبش نو و جديد بود و كلي دليل ديگه كه اينجا مجال نوشتنش نيس بعد مدتي معتادش شدم!
آخه كلا توش ازهمه چيز نقد ميكرد وبا كسي تعارف نداشت اگه بخام ازهمه صفات خوبش  بنويسم شايد يه كتاب بشه اما  زياد سرتونو درد نميارم فقط بگم من ازين مجله خيلي خاطره درام
ولي مهمترين امتياز و وجه تمايز اون با بقيه مجلات به نظر من طرح جلد روي مجله است كه با همه مجلات ديگه فرق
 مي كنه و اصلا بيشتر اين نشريه به خاطر طرح جلداي متفاوت و زيباش معروف شد،  اين يعني شاهكار طراح اين نقشهاي زيبا روي صفحه اول  .
 حتي من از همين طرحها هم خيلي خاطره دارم ،مثلا يكيش همين طرح اعلاميه ترحيم علي دايي بعد از اخراج از تيم ملي بود كه كلي واسه من خاطره داشت شايد باورتون نشه اما با همون اعلاميه ساختگي علي دايي تا يه مدتي پدرم رو كه خيلي به علي دايي علاقه داشت روسر كار گذاشتم و گفتم كه علي دايي مرده تا اينكه بعدا متوجه شد و يا طرحهاي زيباي ديگش
به هر حال اون چيزي كه تو همشري جوان واسه ي بعضي ها فقط يه طرح و يه مجله معموليه براي ما خاطره است
به امي اينكه سالهاي سال با همشري جوان روزگارمونو شيرين بگزرونيم و شاهد جشن صد سالگي همشهري جوان باشيم  

به اميد اونروز      

ادامه مطلب

 

عاشورا چگونه زنده نگه داريم؟

 

حادثه عاشورا یکی از بزرگترین حوادث بوده که درتاریخ اسلام اتفاق افتاده است . درتاریخ بشریت اگرمراجعه گردد وقایع زیادی رخ داده است که هرکدام از اینهاویژگی های خویش را دارند ولی فاجعه ایکه درسال 61   هجری قمری درسرزمین کربلا روی داده است دارای خصیصه وبرجستگی خاص خود میباشد .

بایک دید کلی اگر دراین قضیه دقت گردد دوجبهه و دو طرز تفکر درمقابل هم به صف آرایی پرداختند که در یکطرف ارزش ،فداکاری ، ایثارگری ، هدف مندی ، برادری ، برابری ، عدالت وآزادی قرارداشته ودرطرف دیگر ضد ارزش ، بی وفایی ، جاه طلبی ، مقام پرستی ، دروغ ، نیرنگ ، چاپلوسی و........محورعملکردشان قرار گرفته بود.  

هرجنبش ونهضت موافقان ومخالفانی رادرپی دارند که هرکدام به نقد یکدیگر می پردازند ولی در حرکت امام حسین (ع)  اکثریت قریب به اتفاق به شکل ازاشکال با این نهضت اعلام همنوایی میکنند عاملان این فاجعه را محکوم می کنند .  

   

علت بقا وماندگاری نهضت خونین عاشورا درتاریخ بشریت در کجا ست ؟  

   

عوامل گوناگونی را می توان باز گو نمود ولی بطور مختصر می توان یاد آور شد که بقا وجاویدانگی این جنبش به جنبه های انسانی ، اخلاقی واهداف بزرگی که درآن نهفته است بستگی دارد. حرکت ها و قیام های که در جوامع بشری رخ داده است خالی از تحریف های نبوده است وحادثه کربلا نیز نمی تواند ازاین دایره خارج گردد  

بعدازحادثه عاشورا تعدادی زیادی از جامعه ای که خودرا پیرو امام حسین(ع) میدانستند به شدت تحت تاثیر این فاجعه قرارگرفتند، واین قضیه باعث شد که یکنوع افراط گری به ابرازعلاقه مندیها صورت بگیرد دراینجا عوامل متعدد توانست نقش بازی نماید مبلغین که به تبلیغ راه حسین می پرداختند چنانچه ازبزرگان دین وائمه روایات وتاکیدهای فروانی در حفظ یادی نهضت کربلا شده بود مبلغین این راه به موعظه می پرداختند که این راه ورسم  که همانا یاد بود وتجلیل از مقام شهیدان کربلااست محفوظ بماند بادلایل متعددی گوشزد میکردند که نهضت عاشورا باید مستدام بماند واهداف آن به پیروان مکتب عاشورابازگوگردد ولی آنها به یکطرف قضیه توجه داشتند که همانا حفظ راه و رسم حسینی بود ولی طرف دیگر قضیه که احتمال یکسری تحریفات بود متوجه نبودند براین اساس درارتباط باقیام کربلا تحریفهای صورت گرفت از جمله درمتن مجالس عزاداری وسوگواری راه پیداکرد که این اتفاق ها اصلا درکربلا نبوده  ولی دراین محافل باسوز گداز ازآن یاد آوری میگردد بطورمثال : مادر علی اکبر لیلا در روز عاشورا نبوده واصلادرکربلا نیامده بوده  ولی روضه خوانها با آب تاب ازآن یاد آوری میکنند ویا قضیه دیگریکه باسوز گداز از آن یاد آوری میگردد عروسی قاسم در صحنه کربلا میباشد که این قضیه با عقل هیچ جور درنمی آید درحالیکه جمعی به رهبری امام حسین (ع) با اهداف بسیار والاگردآمده اند تااز یک سلسله ارزشهای الهی وانسانی دفاع کنند، اینها دراین لحظات بس اساس ودشوار همه چیزرا فراموش می کنند بزرگترین هدف قیام که همانا اقامه عدل وحق میباشد فراموش میشود به مسایل پرداخته می شود که هیچ سنخیت به اهداف این حرکت  ندارد.  

 ویا مواردی دیگری نیز وجود دارد که اهداف این قیام را این ها زیرسوال میبرد.  

   

ولی جمعی جاهل وجاعل بخاطر اشک گرفتن از پیروان امام اینگونه تحریفات را وارد قضیه کربلا کردند که دراین رابطه مرتضی مطهری درکتاب حماسه حسینی در رابطه با تحریفات که درحادثه کربلا وبعد ازآن صورت گرفته است مطالبی راعنوان می کند ایشان در کتاب حماسه حسینی از کتاب تحت عنوان روضه الشهدا نام میبرد که تعدادی از روضه خوانهادرگذشته از همین کتاب استفاده می کردند واینها معمولا آدمهای کم سوادی هستند وحوادث تراژدی کربلا راازروی همین کتاب  رابازگومیکردند چنانچه چند دهه قبل دربعضی نقاط افغانستان نیز ازروی کتاب (بیاض) بازگو وخوانده میشد.  

   

کلمه روضه هم درفرهنگ سوگواری وعزاداری بعداز نشر همین کتاب وارد شده است وازعمراین کتاب هم بیشترازپنجصد سال نگذشته است .  

   

وشکل صوری وظاهری برگزاری وتجلیل از واقعه کربلا خالی ازتحریف نبوده ودرگذشته ها شکل عزاداری دربین هرملت که برگزار می شده تقریبا دربین همان ملت محفوظ می مانده وقدرت نشر وانتشار آن کم بوده تا مورد نقد وبررسی قرار بگیرد مثلا شکل عزاداریها نظربه شرایط سیاسی واجتماعی مردم آن مناطق برگزار میگردید، عزاداری در عراق ، ایران، هند ، پاکستان ، افغانستان و............فرق میکند حتی درداخل افغانستان شکل عزاداری وسینه زنی هرمنطقه با آداب رسوم خاصی برگزارمیگردد فرهنگهای بومی در شکل عزاداریها بی تاثیرنبوده است درشبهه قاره (هندوپاکستان) فرهنگ بومی یک گونه تاثیرگذاشته است ودرعراق به شکلی دیگر، سینه زنی که درافغانستان رایج است با سینه زنی که درایران صورت میگیرد باهم  متفاوت است. ولی یک چیز درمجموع وجوددارد که همه به نحوی دررابطه با عاشوراابراز محبت میکنند.  

 دراینجا این پرسش پیش می آید:  

 که آیاهمه ای مراسم های که برای تجلیل از ماه محرم وعاشورا انجام می پذیرد مطابق به اهداف والای امام حسین (ع) درقیام کربلا میباشد ؟  

 ویا اینکه اعمال سلیقه افراد، تاثیرگذاری فرهنگهای بومی، ابرازعلاقمندی بطورافراطی درشکل برگزاری مراسم  بی تاثیر نبوده است ؟  

 ایافلسفه برگزاری وتجلیل ازعاشورا بازگوکردن پیام عاشورا نبوده ونیست ؟  

وآیا درتجلیل از ماه محرم تمام اهداف امام حسین(ع) بازگو میگردد ؟  

وآیا بعضی اعمال که در تجلیل از شهیدان کربلا انجام میگردد مطابق اهداف آن شهدا میباشد ؟  

   

درگذشته قدرت نشروانتشارکم بود انعکاس آن بشکل وسیع آن ممکن نبود ولی با رشد رسانه های تصویری و.......که بسرعت درسراسردنیا انعکاس پیدامیکند درچندسال گذشته نشر تصویرهای  زنجیرزنی ،قمه زنی و.........باعث سوالهای زیادی درذهن هربیننده ای میگردد که آیا تجلیل از اهداف والای انسانی والهی امام حسین(ع) همین است ؟  

   

دراینجا دودیدگاه دررابطه تیغ زدن وقمه زدن وجود دارد :  

   

اول : آنهایست که میگویند این عشق وابرازمحبت به اهل البیت رسول الله (ص) و عشق به اولیاالله می باشد اگرما درآن روز نبودیم که برای امام حسین(ع)واهل البیت اش فداکاری کنیم ولی حالا آماده هرگونه ایثارگری هستیم.  

   

آیا دراینجا جدال عقل وعشق است ؟  

   

پای استدلالیان چوبین بود       پای چوبین سخت بی تمکین بود  

   

و نظر شرع وشریعت چه میباشد؟  

   

دوم : دیدگاهی است که میگویند بعضی اعمال که درعاشورا انجام می پذیرد ازجمله تیغ زدن وقمه زنی مطابق شریعت نمیباشد دراسلام عنوان وجود دارد تحت سیره(روش) ائمه هدی (ع) وعمل به سیره هم وظیفه پیروان آنها میباشد ما درسیره ائمه،عملی تحت عنوان قمه زنی وزنجیززدن ندیده ایم.وحدیث معروف وجوددارد بنام :      ولاضررولاضرارفی الاسلام   (دراسلام ضرری وجود ندارد)  

   

آیاتیغ زدن وقمه زنی مصداق ضرررسانیدن بخود میباشد اگرمصداق ضرررسانیدن به وجود انسان میباشد که مسلما هرعملی ضرر آور دراسلام منع قرار داده شده است .  

   

تعدادی از علما ومراجع تقلید نیز این اعمال را جایز نمیدانند ازجمله کسانیکه دراین رابطه نظری صریح دارد آیت الله محمد ابراهیم جناتی می باشد که چنین فتوی دراین ارتباط صادرکرده اند :  

   

از انجام اين كارهاي ناشايست، وهن آور، نسنجيده و خرافي كه در مباني فقهي و پايه هاي شناخت احكام شرعي ريشه ندارد و موجب لكه دار شدن چهره برجسته و درخشان دين و تشيع است، پرهيز شود.    

   

آيت الله اسماعيل صالحي مازندراني چنین فتوی داده اند :  

   

برادران ايماني ميدانند كه قمه را بايد بر فرق قمه كشان خائن و قدّاره بندان جاني زد.  

   

جمعی از این علما براین باورند هرعملی که باعث وهن وآبروریزی اسلام میگردد جایز نمیباشد از جمله ی مراجع  آیت الله ناصرمکارم شیرازی میباشد که ایشان درجواب سوال کننده ای چنین فتوی داده اند :  

آیاقمه زدن جایز است ؟  

درجواب ایشان گفته اند :  

 عزاداری خامس آل عبا از افضل قربات ومایه بیداری مسلمین است ، ولی از کارهای که موجب وهن مذهب میشود وبهانه بدست مخالفان میدهد بایداجتناب کرد .  

   

که البته فتاوی ازعلما نسبت به مباح بودن وجواز قمه زنی نیز وجود دارد.  

   

درسایت حوزه دراین رابطه چنین آمده است:  

قمه زنی نیز،مثل زنجیر زنی و شبیه خوانی و...از دیر باز مورد اختلاف نظر علما     وپیروان و مقلدین آنان بوده و به استفتا و افتاء مبنی بر جواز یا عدم جواز آن     می‏پرداخته‏اند    .  

این مراسم،از نظر شرعی پایه و مبنای دینی ندارد و صرفا روی علاقه شیعیان به ابا     عبد الله‏الحسین‏«ع‏»انجام می‏گیرد. البته این احساس مذهبی و عواطف دینی که سبب می‏شود به عشق     حسین‏«ع‏»چنین‏کارهایی کنند،باید در مسیر صحیح هدایت ‏شود و مورد بهره‏برداری قرار     گیرد تا شور وانگیزه جهاد و شهادت بیافریند.بعلاوه،آنان که به خاطر حسین‏«ع‏»حاضرند     خون بدهند،چه بهتر که خون خویش را به درمانگاهها و مراکز انتقال خون اهدا کنند یا     با تاسیس بانک‏خون،از فداکاران و ایثارگران داوطلب،در روز عاشورا خون گرفته شود و نگهداری‏     گردد،تا از این طریق،جان انسانهای بسیاری که نیازمند خونند،نجات یابد.گر چه     این‏کار،شاید مثل قمه زنی،تامین کننده احساس عاطفی فرد نباشد،ولی قطعا     رضایت‏خداوندو پسند سید الشهدا«ع‏»را بیشتر در پی دارد.کاش روزی صدقه دادن خون     نیز،مثل صدقه‏و کمک مالی و لباس و غذا و... مرسوم گردد و با قصد قربت انجام     گیرد    .  

    

 

دکترعلی شریعتی شاید زیباترین تعبیر راازتیغ زدن دارد ایشان میگوید تشیع علوی تیغ  رابه پشت دشمن میکوبد ولی تشیع صفوی تیغ رابه پشت خود میکوبد. درجای دیگر چگونگی پیدایش این عمل در مراسم عزاداری امام حسین چنین گفته است :

همه این ها را دست پخت و سوغاتی یکی از درباریان حکومت صفوی می داند     که از سفرش به اروپای شرقی و تحقیق در مراسم مذهبی مسیحیان برای ما آورده است . او در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی از مصلحت صحبت میکند . مصلحت اندیشی که در تشیع علوی جایی ندارد.او از انحرافات عزاداری عاشورا میگوید    :     در زمان صفوی عده ای مامور شدند تا به اروپای شرقی بروند تا از نحوه عزاداری برای     مسیح الگوبرداری کنند.از همان دوران ...  قمه زنی وارد عزاداری حسینی شد.این نوع     عزاداری برای مسیح هنوز هم در اسیای جنوب شرقی دیده می شود    .     همه این تیغ زنی ها و قمه زنی ها و شمایل کشی تقلید کورکورانه ای است که  از ۳     مراسم 7 mysters, miracles ,passions که سالیانه در سالگرد شهادت مسیح در لورد دقیقا     به همین شکل برگزار می شود اخذ شده است    .      

یکی از صاحب نظران درمسایل دینی چنین گفته است:  

در دنیا ، مدام میکوشیم بگوییم اهل خشونت ، ترور و جنگ نیستیم .مبانی اسلامی ما با رحمت و رافت سازگار است نه با تندی و خشونت اما آ نان لنز دوربین های شان را روی اینگونه رفتارها متمرکز میکنند تا آنچه میخواهند به دست ارند . همانطور که بد دفاع کردن از هر اندیشه  و آرمانی بدتر از دفاع نکردن از آن است . اینگونه عزاداری ها نیز نه تنها تبلیغ اسلام و تشیع نیست بلکه ضد تبلیغ  است . موضع صریح  فقها و اندیشمندان دین کدام است؟  

کی گفت حسین، بر سرخویش بزن؟            با تیغ، به فرق خویشتن نیش بزن؟  

تیغی که زنی بر سرخود، ای غافل              بر فرق ستمگران بد کیش بزن  

شاید خیلی مشکل باشد آنانکه به باورهای دینی ومذهبی شان چنین اعمال رسوخ کرده  واینگونه اعمال را عین دین میدانند مبارزه با چنین برداشت وبینش خیلی ها دشوار خواهد بود .  

محقق : مهدي رحماني

 

 

ادامه مطلب

 

« آیین »


این خاک،به خون عاشقــان آذین است

این است در این قبیله آیین ، این است


:razz:  :razz:  :razz:

زاین روست که بی سوار برمی گردد

اسب تو که زین و یال آن خونین است



:razz:  :razz:  :razz:  :razz:  :razz:  :razz:


« آن حادثه »


خود را چو ز نسل نور می نامیدند

رفتند و به کوی دوست آرامیــدند


:razz: :razz: :razz:

سیراب شدند زان که در اوج عطش

آن حادثـه را ، به شـوق آشامیــدند

 

ادامه مطلب

 

چه كم و كسرى در زندگى عباس بن على،همان طورى كه مقاتل معتبر نوشته‏اند، وجود دارد؟
قبلا اگر نبود براى ابو الفضل جز همين يك افتخار،با ابو الفضل كسى كارى نداشت.
 با هيچ كس غير از امام حسين كارى نداشتند.خود امام حسين هم فرمود اينها فقط به من كار دارند و اگر مرا بكشند به هيچ كس ديگر كارى ندارند. وقتى كه شمر بن ذى الجوشن از كوفه مى‏خواهد حركت كند بيايد به كربلا،يكى از حضارى كه در آنجا بود و از طرف مادر[با ابوالفضل عليه السلام]خويشاوندى داشت،به ابن زياد اظهار كرد كه بعضى از خويشاوندان مادرى ما همراه حسين بن على هستند،خواهش مى‏كنم امان نامه‏اى براى آنها بنويس.
ابن زياد هم نوشت.شمر خودش هم در يك فاصله دور[با ابو الفضل عليه السلام نسبت داشت،]يعنى از قبيله‏اى بود كه قبيله ام البنين با آنها نسبت داشتند.در عصر عاشورا اين پيام را شخص او آورد.حالا عظمت را ببينيد،ادب را ببينيد!اين مرد پليد آمد كنار خيمه حسين بن على عليه السلام فريادش را بلند كرد:«اين بنوا اختنا،اين بنو اختنا»خواهرزادگان ما كجا هستند؟خواهرزادگان ما كجا هستند؟
 ابو الفضل در حضور ابا عبد الله نشسته بود و برادرانش همه آنجا بودند.اصلا جوابش را ندادند تا امام فرمود: «اجيبوه و ان كان فاسقا»جوابش را بدهيد هر چند آدم فاسقى است.
 آقا كه اجازه داد، جواب دادند.آمدند گفتند:«ما تقول؟»چه مى‏گويى؟شمر گفت:مژده و بشارتى براى شما آورده‏ام،از امير عبيد الله براى شما امان آورده‏ام،شما آزاديد،الآن كه برويد جان به سلامت مى‏بريد.گفتند:خفه شو!خدا تو را لعنت كند و آن اميرت ابن زياد و آن امان نامه‏اى كه آورده‏اى.ما امام خودمان،برادر خودمان را اينجا رها كنيم به موجب اينكه ما تامين داريم؟!
در شب عاشورا اول كسى كه نسبت‏به ابا عبد الله اعلام يارى كرد،همين برادر رشيدش ابوالفضل بود.بگذريم از آن مبالغات احمقانه‏اى كه مى‏كنند،ولى آنچه كه در تاريخ مسلم است،ابوالفضل بسيار رشيد،بسيار شجاع،بسيار دلير،بلند قد و خوشرو و زيبا بود(و كان يدعى قمر بنى‏هاشم)كه او را«ماه بنى‏هاشم‏»لقب داده بودند.
 اينها حقيقت است.شجاعتش را البته از على عليه السلام به ارث برده است.داستان مادرش حقيقت است كه على به برادرش عقيل فرمود:عقيل!زنى براى من انتخاب كن كه‏«ولدتها الفحولة‏»از شجاعان به دنيا آمده باشد.«لتلد لى فارسا شجاعا»دلم مى‏خواهد از آن زن فرزند شجاع و دليرى به دنيا بيايد.عقيل،ام البنين را انتخاب مى‏كند و مى‏گويد اين همان زنى است كه تو مى‏خواهى.تا اين مقدار حقيقت است.آرزوى على در ابوالفضل تحقق يافت

ادامه مطلب

 

اى زصهباى حسينى سرمست                   دستگير همه عالم بى‏دست
ما همه دست بدامان توايم                     ميزبان غم و ميهمان توايم
 اى علمدار سپه كو علمت                   علم و دست زبازو قلمت
چرا اى غرقه خون از خاك صحرا برنمى‏خيزى                     حسين آمد به بالين تو از جابر نمى‏خيزى
 نماز ظهر را باهم ادا كرديم در مقتل                   شده وقت نماز عصر آيا بر نمى‏خيزى
 منم تنهاى تنها و عزيزانم به خون غلطان                  چرا بر يارى فرزند زهرا بر نميخيزى
جمال حق ز سر تا پاست عباس               به يكتائى قسم يكتاست عباس
 شب عشاق را تا صبح محشر                  چراغ روشن دلهاست عباس
 خدا داند كه از روز ولادت                  امام خويش را ميخواست عباس
 اگر چه زاده ام البنين است                     وليكن مادرش زهراست عباس

ادامه مطلب

 

برادرشرمنده ام
هوا گرم بود آفتاب به شدت مي تابيد نزديك به ظهربود ناگهان صدايي از خيمه ها بلند شد آري صداي گريه ي بچه هاي برادرم حسين(ع) بود، آنها نزد من آمدند به شدت از تشنگي بي تابي مي كردند من كه حال آنها را ديدم تاب نياوردم صبرم لبريز شد شتابان به سوي برادرم رفتم از او اذن رفتن به ميدان جنگ گرفتم با اينكه براي برادرم سخت بود اما اجازه داد .
من با شتاب به فلب دشمن زدم سپاه عظيمي بود يك به يكشان را از دم تيغ گذراندم براي رسيدن هر چه زودتر به فرات بي قرار بودم .
 ورسيدم بر سر نهر فرات و نشستم لب آب ، خواستم بنوشم جرعه اي آب، كه يادم آمد زكبودي لب طفل رباب و گفتم عباس مردانگي نيست كه بجه هاي حسين(ع) تشنه باشند و تو سيراب
عقل مي گفت بنوش تشنه اي ولي دل ميگفت نه اين رسم وفا نيست عباس ، آب را بر نهر ريختم ومشك را كردم پر زآب. برخاستم و به سوي خيمه ها تاختم نزديك خيمه ها بودم خوشحال از اينكه ديگر بچه ها مي شوند سيراب، كه ناگهان دشمن حمله كرد در ميان درگيري به غافل دست راستم را قطع كردند از مهلكه گريختم.
 اما پس از لحظه اي ناگاه با كمين از پشت دست راستم را نيز قطع كردن. نگذاشتم مشك به زمين بيفتد آن را به دندان گرفتم خدايا نكند تير به مشكم بزنند.
        مي كشم منت اگر تير به چشمم بزنيد            ولي اي قوم شما تير به مشكم نزنيد
 اما ناگهان در يك لحظه همه اميد من نااميد شد خدايا اميد هيچ كس را نااميد نكن.
تيررا به مشكم زدند وبعدي را به سينه ام و من به زمين افتادم رو به خيمه ها كردم ، گفتم يا اخا ادرك اخاك برادر برادرت را درياب.
 برادر حسين جان شرمنده ام ازاينكه نتوانستم به وظيفه ي سقايي ام خوب عمل كنم برادر شرمنده ام كه هنوز لبان طفلانت خشك است . رقيه شرمنده ام سكينه شرمنده ام كودكان حسين شرمنده ام .
 و ما هم شرمنده ايم آقا، شرمنده ازاين كه وفاي روز عاشوراي تو را مي شنويم و باز به خداي خودمان بي وفايي مي كنيم و گناه ميكنيم.
از اينكه راهت را به خوبي ادامه نداده ايم شرمنده ايم عباس(ع) آقا شرمنده ايم.

ادامه مطلب

 

سلام آقا سلام برتو اي آقايي كه 1400 سال پيش زندگي مي كردي و مردم آن زمان قدر تورا ندانستند.
سلام اي آقايي كه روزگاري از ظلم حاكم زمانه به تنگ آمدي و بر عليه اش قيام كردي. اي آقايي كه دست از بيعت با يزيد زمانت بركشيدي و راه شهادت برگزيدي
 سلام. اي مولايي كه مردم كوفه با هزاران نامه از تو دعوت بعمل آورده و بعد همگي در يك حركت هماهنگ در خانه هايشان را به روي مسلمت بستند و به تو وفا نكردند
. سلام درود بر تو اربابي كه در راه كوفه در سرزميني افسانه اي به نام كربلا محصورت كردند و آب برروي تو بستند. درود بر تو مقتدايي كه در شب عاشورا هزاران سربازي كه با تو بودند و پيمان بسته بودند به يكباره به 72 تن تبديل شد. سلام اي غريبي كه روز عاشورا فرزندانت را با لب تشنه مقابلت پرپر كردند. سلام برتو اي بهترين مردمان زماني كه در آن روز عاشورا با لب تشنه شهيدت كردند.
 درود بر تو مقتدايي كه بدنت را سه شب و سه روز در صحراي كربلا زير نور آفتاب برهنه رها كردند.
سلام اي آقايي كه با خون خود سالهاي سال سبب زنده نگه داشتن اسلام ناب محمدي و فرهنگ ايثار و شهادت عاشورايي گرديدي.
 درود بر تو اي حسين (ع) اي فرزند زهرا(س) اي سلاله پاك نبي اكرم (ص) اي كه سالهاست چشمهاي ما را در عزاي خود گريان مي بيني اي مظهر آزادي و آزادگي .
 سلام برتو اي حسين(ع)، سلام بر حرمت ، سلام بر عاشورايت ، سلام بر علي اكبرت ، سلام بر علي اصغرت ، سلام بر عباست ، سلام بر زينبت ، سلام بر اربعينت و سلا م آقا.

ادامه مطلب

 

حالت سوخته را سوخته دل داند و بس....شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست.
. حسين در عاشورا به خون غلتيد تا خاک کربلا تازه مفهوم پيدا کند...مقدس شود... ملکوت را بفهمد... هيهات...هيهات...کجاست ياري گري که ياريت کند؟؟
 آيا اين گوشها همان گوشهاييند که قرار است در آدينه روزي نداي " انا المهدي" فرزند برومندت را از کعبه حرم امنِ دل شنوا باشند؟؟... ؟؟...نداي"هل من ناصر" ات همه جا را در نورديده...به گوش همه عالميان رسيده از ملک تا ملکوت وجود را پر کرده...اما کيست که بشنود؟؟
اى مهربان! ........... بگذار تا در ميان شبهاى عزلت و تنهايى با تو سخنى داشته باشيم
 خدايا حسين براي چه شهيد شد؟
 اي دوستان شيعه من فرزند زهرا براي كه شهيد شد؟
براي مايي كه اكنون از حسين(ع) و محرم و عاشورا و حماسه شهادتش فقط سياه به تن كردن ظاهري و سينه زدن از روي بي معرفتي نسيبمان شده واز درك واقعي حماسه عاشورا عاجز مانده ايم . اي خدا پس ما كي بايد بفهميم كه پيام امام حسين در عاشورا چه بوده؟ پس كي پي به اين مهم ببريم كه هدف حسين (ع) از شهادتش چه بوده؟ آيا جز اين بوده كه ما آيندگان و ما شيعيان حضرتش اكنون دست از گناه بكشيم و از بيعت با يزيديان زمان بپرهيزيم و نداي هل من ناصر فرزندش را لبيك گوييم؟ .
آيا اين انصاف است كه ما در شب شهادتش برايش سينه بزنيم اما در روزهاي ديگر با هر نگاه به نامحرم و يا هر گناه ديگري تيري به قلب امام حسين (ع) بزنيم و پيام امام حسين در روز عاشورا را كه فرمود الهي رضا برضاﺌك و تسليما بامرك را در زندگي خود اجرا نكنيم و به فراموشي بسپاريم واقعا درست است؟
پس برادران و خواهران شيعه من بياييد همگي دست بدست هم دهيم تا فرصت درك محرم وصفر را از دست نداده ايم با هم سوار بر كشتي نجات حسين(ع) شويم و با او به عرش رويم و با خداي خود آشتي كنيم. و از اين به بعد عهد ببنديم با خداي خود كه ديگر دل امام حسين(ع) وامام زمانمان را نشكنيم و از ياران خاص آن حضرتان شويم.
به اميد روزي كه ديگر يزيد و يزديان در زمان نباشند و همگي سرباز و پاسدار نهضت عاشورا باشند.
انشاالله

ادامه مطلب

 

بگزار تا بگریند جون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
 آره دیگه تو این روزا سنگ هم برا امام حسین گریه میکنه یعنی ما قلبمون از سنگم سنگ کمتره!!
 گوش کن ای آسمان ابر بهاری در فلک
صیحه ای سر داد از روی هلک
 گفتمش ای ابر ازچه اینقدر آشفته ای
 گقت از بهر غم شاه فلک

ادامه مطلب

 

خدايا!اگر دل در سينه ام همچنان مي تپيد،نفرتم را بر يخ مي نوشتم و طلوع آفتاب را انتظار مي کشيدم خدايا!اگر تکه اي زندگي مي داشتم نمي گذاشتم حتي يک روز آن بگذرد بي آنکه به مردمي که دوستشان دارم نگويم دوستشان دارم و به زنان و مردان مي قبولاندم که محبوب منند و در کمند عشق، عاشقانه زندگي مي کردم.و خدايا... -------------------------------------------------------------------------------- حالت سوخته را سوخته دل داند و بس....شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست.. تا خاک کربلا تازه مفهوم پيدا کند...مقدس شود... ملکوت را بفهمد... هيهات...هيهات...کجاست ياري گري که ياريت کند؟؟ آيا اين گوشها همان گوشهاييند که قرار است در آدينه روزي نداي " انا المهدي" فرزند برومندت را از کعبه حرم امنِ دل شنوا باشند؟؟... ؟؟...نداي"هل من ناصر" ات همه جا را در نورديده...به گوش همه عالميان رسيده از ملک تا ملکوت وجود را پر کرده...اما کيست که بشنود؟؟ اى مهربان! ........... بگذار تا در ميان شبهاى عزلت و تنهايى با تو سخنى داشته باشيم

ادامه مطلب