قیمتِ یک طاق ابرویش ز یوسف برتر است

 

قامتت نازم که از سَروِ سَهِی دلکش‌تر است

نوک مژگانت، همی  خون‌ریزتر از خنجر است

 

از سِرِشْکم  گر  به پاخیزد  ز  نو، طوفانِ نوح

ای  خدایا،   ناخدا  اندر میانه  رهبر است

 

نازْ پروردی  که  در بازارِ حُسْن و دلبری

قیمتِ یک طاق ابرویش ز یوسف برتر است

 

امام خمینی رحمة الله علیه



[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 3:54 PM ] [ KuoroshSS ]

مناجات با خدا

 

نرسیده وقت آنکه بکند خدا نگاهی

به فقیر مستمندی به گدای  بی‌پناهی

چه شده که هرچه گویم ندهی جوابم ای دوست

تو بگو که این پریشان به کجا بَرَد پناهی

 

تو خدای مهربانی تو انیس بی‌کسانی

منم آن گدای عاصی چه بخواهی یا نخواهی

همه کار تو گذشت و همه شغل توست بخشش

ز کرَم توجُّهی کن پس از این  به  روسیاهی

 

تن و روح من مریض است، برسان دوا خدایا

تو به  دردم  آشنایی  تو به  حال  من  گواهی

منِ بی‌نوایِ مُفْلِس چه کنم چه چاره سازم

که نشسته در کمینم ز عَدُوی تو سپاهی

وَ تُعِزُّ مَنْ تَشائِی وَ تُذِلُّ مَنْ تَشائِی

به یکی دهی تو ذِلَّت به یکی دهی کلامی

 

من و این غم و مصیبت تُو وُ آن گذشت و رحمت

چقدر قبیح و ننگ است که  نگوییَم   چه خواهی

تو اگر که دست ما را ز کرم بگیری ای دوست

چقدر مگر شود کم  زِ  تو  وُ  زِ  مُلک شاهی

 

مَلِکا  به  حقّ  زهرا  نظری  دگر  بفرما

به کسی که جز درِ تو نرود به سوی راهی

ره  عارفان  بپویم  همه  جا  تو  را  بجویم

ز  ثنای  تو  بگویم  که  منم   گدا  الهی

 

چه کنم ز بار عصیان کمرم خمیده  یا ربّ

بُوَد این هراس و ترسم که فِتَم درون چاهی

تو همان خدای رحمان که ز راه لطف و احسان

گنه  چو  کوه  بخشی  ز  ره  کرم  به  کاهی

 

تو بیا به «کُردی» زار بنما عطای بسیار

که برای آلِ اطهار(علیهم السلام)  بکشد ز سینه آهی

به حسین(علیه السلام)  ببخش گناهش به غضب مکن نگاهش

که  ز  او  اگر چه   سرزد   گنهی  و  اشتباهی



[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 3:13 PM ] [ KuoroshSS ]

دلا یاران سه نوعند ار بدانی

 

دلا  یاران سه نوعند ار بدانی

زبانی‌اند  و  نانی‌اند  و  جانی

 

به نانی نان بده از در بِرانش

مُدارا  کن  ز  یارانِ  زبانی

 

ولیکن  یارِ جانی  را  بدست آر

به جانش جان بده  گر می‌توانی



[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 3:08 PM ] [ KuoroshSS ]

مشاعره، محفل سوم

ز وصل روی جوانان تَمَتُّعی بردار

که در کمینگه عُمر است مَکر عالَم پیر

روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق

شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپُریم

ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی

آنچه در مذهب ارباب طریقت نبود

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند

گرت ز دست بر آید نگار من باشی

یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد

که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام

من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش

در عشق دیدن تو هواخواه غربتم

میفکن بر صف رندان نظری بهتر از این

بر در میکده می کن گذری بهتر از این

نامم ز کارخانه ی عشاق محو باد

گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم

با ما به جام باده ی صافی خطاب کن

نماز در خم آن ابروان محرابی

کسی کند که به خون جگر طهارت کرد



[ پنج شنبه 24 مهر 1393  ] [ 12:21 PM ] [ KuoroshSS ]

شعر طنز

 

پس  از  کنفرانس   چغندر  شناسی

رسیده‌ست  نوبت  به  کنگر شناسی

 

سمینار چاقوست  برپا  به  زنجان

به  کاشان  سمینار  قمصر شناسی

 

مقالات  تلخی  ز  نِسْوان  رسیده

پس از آن  فراخوان  شوهر شناسی

 

به هر شاعری  سکّه‌ای  می‌رساند

دبیر  شب  شعر  کفتر شناسی

 

هتل‌های  تهران  لبالب  ز مهمان

از آنان که از من تو بهتر شناسی

 

به  تعیین  تکلیف  سرهای عریان

ز  هر  کشوری  آمده  سرشناسی

 

همایش هر آن گونه خواهید برپاست

مؤنّث  شناسی    مذّکر شناسی

 

از آن خوف دارم که گیرند اینان

به محشر سمینار  محشر شناسی

 

همایون علی‌دوستی



[ چهارشنبه 23 مهر 1393  ] [ 11:51 PM ] [ KuoroshSS ]

ای حجت خدا

 
 
 
ای  سَروَری  که  بر سر ما  افسری  بیا
 
ای  دلبری  که  از  کف  ما  دل‌بری  بیا
 
دل‌های شیعیان ز غمت گشته غرق خون
 
ای  حُجّت  خدا    پسر  عسکری   بیا
 
 
رحیم کارگر (پارسا)


[ چهارشنبه 23 مهر 1393  ] [ 11:31 PM ] [ KuoroshSS ]

صید حرم

 

آن  که  در پرده،  دلِ خلقِ جهانی  بِرُباید

چه قیامت شود آن لحظه که از پرده برآید

 

بر فلک آن نه هلال ست، که انگشتِ تماشا

مه برآورده، که ابروی تو بر خلق نماید

 

گر چنین طُرِّه پریشان گذری جانب بُستان

تا  قیامت  نفَسِ  باد  صبا  غالیه  ساید

 

بگشا ناوَکِ مژگان و به خون کش پر و بالم

تا  نگویند  که  بر صیدِ حرم  تیغ  نشاید

 

یغمای جندقی



[ چهارشنبه 23 مهر 1393  ] [ 10:39 PM ] [ KuoroshSS ]

تو همانی که بُوَد زنده مسیحا به دَمَت

 

ای که باشد ز شرف عَرْشِ الهی، حَرَمَت

قاف  تا  قافِ جهان، سایه نشین عَلَمَت

 

ریزه  خوارند  همه  خلق  ز  خوانِ کرمت

ای شه کشور جان! جان به لب آمد ز غمت

 

چه شود بر سرِ ما  رنجه  نمایی قدَمَت؟

 

ای سلاطین جهان پیش تو کمتر ز خَدَم

بر درت از پی خدمت همه قد کرده عَلَم

 

چه سلیمان و چه دارا و چه کاووس و چه جم

هست در سایه ی لطف تو عرب تا به عجم

 

آفتابِ عرَبَتْ  خوانم  و  ماهِ عَجَمَت

 

یوسف از نور تو شد صاحب رخسار صَبِیح

بود موسی ز تو، سرگرم مناجات فَصِیح

 

فارغ از کشته شدن، شد به وجود تو ذبیح

زنده می‌کرد اگر مرده ز اعجاز، مسیح

 

تو همانی  که  بُوَد  زنده  مسیحا  به  دَمَت

 

تا به کی در عقب ابر، نهان باشد مِهر؟

تا که روشن کنی آفاق، گشا پرده ز چِهْر

 

عالمی ریزه خور خوان عطای تو ز مِهر

سفره‌ی جود تو گسترده شب و روز، سپهر

 

ماه  و خورشید  دو  قرصند  به  خوان نِعَمَت

 

روز محشر  که  بُوَد  خَم  قدِ شمشادی خلق

نیست غیر از تو و اجداد تو کس هادیِ خلق

 

نظر لطف تو گردد سبب شادی خلق

چون نویسی تو، ز آتش خطِ آزادی خلق

 

دارم  امید  که  «شوقی»  نَفِتَد  از  قلمت

 

میرزا جواد اصفهانی



[ چهارشنبه 23 مهر 1393  ] [ 8:15 PM ] [ KuoroshSS ]

مشاعره، محفل دوم

دلا ز رنج حسودان مرنج و واثِق باش

که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد

دعا گوی غریبانِ جهانم

وَ أَدعُوا بِالتَّواتُر وَ التَّوالِی

یارِ مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

یا رب آن زاهد خود بین که بجز عیب ندید

دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز

زبانِ خامه ندارد سَرِ بیانِ فراق

وگرنه شرح دهم با تو داستانِ فراق

قدرِ وقت ار نشناسد دل و کاری نکند

بس خجالت که از این حاصلِ اوقات بریم

مُدامم مست می دارد نسیمِ جَعد گیسویت

خرابم می کند هر دم فریبِ چشمِ جادویت

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

گوشِ نامحرم نباشد جای پیغام سروش

شرمش از چشم  مِی پرستان باد

نرگسِ مست اگر بروید باز



[ چهارشنبه 23 مهر 1393  ] [ 4:31 PM ] [ KuoroshSS ]

مسیر بهشت از کنار توئه

 

مسیر بهشت از کنار توئه

چه راحت هواتو نفس می کشم

پای هر کی غیر تو باشه وسط

بهم شک نکن پامو پس می کشم

همونکه حالا رو به روی توئه

مگه میشه جز تو تصور کنه

بخوادم نمی تونه تنهاییشو

به جز تو با هیچ کی دیگه پر کنه

کی میدونه من عاشق کی شدم

کی میتونه حتی شبیهت بشه

یه عطری زدی به خودت که فقط

منو قلبمو سمت تو میکشه

من آماده ی لحظه های توام

توکه لحظه هامو عوض میکنی

تو هر وقت اراده کنی با نگات

مسیر نگامو عوض میکنی

مسیر بهشت از کنار توئه

چه راحت هواتو نفس میکشم



[ سه شنبه 22 مهر 1393  ] [ 11:34 PM ] [ KuoroshSS ]