صد بار اگر بینم تو را

 

من کیستم تا هر زمان، پیش نظر بینم تو را؟

گاهی گذر کن سوی من، تا در گذر بینم تو را

 

افتاده بر خاک درت، خوش آن که آیی بر سرم

تو زیر پا بینی و من، بالای سر بینم تو را

 

یک بار بینم روی تو، دل را چه سان تسکین دهم؟!

تسکین  نیابد  جان من،  صد بار اگر بینم تو را

 

از دیدنت  بی‌خود  شدم، بنشین به  بالینم  دمی

تا چشم خود بگشایم و،  بار دگر بینم  تو را

 

گفتی که هر کس یک نظر بیند مرا، جان می‌دهد

من هم به جان در خدمتم، گر یک نظر بینم تو را

 

تا کی «هلالی» را چنین زین ماه می‌داری جدا؟

یا ربّ که ای چرخ فلک! زیر و زِبَر بینم  تو را

 

هلالی جغتایی



[ سه شنبه 22 مهر 1393  ] [ 11:16 PM ] [ KuoroshSS ]

مشاعره، محفل اول

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود 

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

قدِ بلند تو را تا به بر نمی گیرم

درخت کام و مرادم به بر نمی آید

دارم من از فراقش در دیده صد علامت

لَیسَت دُمُوعُ عَینِی هَذَا لَنَا عَلامَه

هر دو عالم یک فروغ روی اوست

گفتمت پیدا و پنهان نیز هم

من و هم صحبتی اهلِ ریا دورم باد

از گرانان جهان رطل گران ما را بس

سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، ناله ی شب

این همه از نظرِ لطفِ شما می بینم

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد

حدیثم نکته ی هر محفلی بود

در شاهراهِ دولتِ سرمد به تخت بخت

با جامِ مِی به کامِ دلِ دوستان شدم

من ارچه در نظرِ یار خاکسار شدم

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند



[ سه شنبه 22 مهر 1393  ] [ 4:42 PM ] [ KuoroshSS ]

ماه دل افروز

 

ای روشنی دیده‌ی احرار کجایی؟

وی ماه دل افروز شب تار کجایی؟

 

ای دسته گل سرسبد باغ رسالت

وی وارث پیغمبر مختار کجایی؟

 

جان‌ها ز فراق مه رویت به لب آمد

هستیم همه طالب دیدار کجایی؟

 

ای منتقم خون شهیدان فضیلت

وی رهبر مردان فداکار کجایی؟

 

ای مظهر جانان تو بیا تا که به پایت

سازیم سر و جان خود ایثار کجایی؟

 

گلشن شود از مقدم تو ساحت گیتی

ای باغ طرب را گل بی‌خار کجایی؟

 

بر حافظی سوخته دل کن نظر از لطف

ای بر همگان سیّد و سالار کجایی؟

 

محسن حافظی



[ دوشنبه 21 مهر 1393  ] [ 11:34 PM ] [ KuoroshSS ]

زندگی زیباست چون رنگین کمان

 

زندگی زیباست، مانند زمین

زندگی زیباست، مثل آسمان

 

می‌توان این شعر را هر روز خواند

زندگی  زیباست  چون رنگین کمان

 

می‌توان بر آسمان‌ها تکیه زد

می‌توان روی زمین تنها نبود

 

توی گوش سنگ‌ها هم می‌توان

شعر خوب دوستی‌ها را سرود

 

می‌توان  خوابید روی سبزه‌ها

در سکوت، آواز گل‌ها را شنید

 

می‌توان  لبخند بر خورشید زد

حرف‌های  ماه  زیبا  را  شنید

 

جعفر ابراهیمی (شاهد)



[ دوشنبه 21 مهر 1393  ] [ 10:16 PM ] [ KuoroshSS ]

نگاه مهر فرمایی چه نیکوست

 

خداوندا چو دادی گوهر جان

عطا کن تاج علم و گنج ایمان

 

به جانم  پرتو صِدق و صفا بخش

مقام صبر و تسلیم و رضا بخش

 

مرا بخش آن چه زیب جسم و جان است

سعادت آن چه در هر دو جهان است

 

من از غیر تو بیزارم إلها

به درگاه تو زارم  پادشاها

 

شد از کف رایگان عمرِ عزیزم

سِزَد خونِ دل از چشمان بریزم

 

دریغا،  حسرتا،  نقدِ جوانی

همه رفت از کفِ من رایگانی

 

کنون سرمایه ی جانم امید است

که از لطف تو هر جان را نوید است

 

گناهم گرچه بسیار است بسیار

چه باشد قطره پیش بَحرِ زخّار؟

 

تویی یا ربّ طبیب دردمندان

شفابخشِ  درون  مستمندان

 

تویی در مُلک هستی  پادشاهم

به درگاه تو یا ربّ عذر خواهم

 

تویی یا ربّ حیات جاودانم

به یادت زنده مُلک جسم و جانم

 

تویی یا ربّ بهین باغ بهشتم

قلم کش بر خط زیبا و زشتم

 

به راه خویش ما را رهبری کن

کرم فرما و لطف و یاوری کن

 

به ما ای کام‌بخش دشمن و دوست

نگاه مِهر فرمایی چه نیکوست

 

مهدی الهی قمشه ای



[ دوشنبه 21 مهر 1393  ] [ 9:34 PM ] [ KuoroshSS ]

تک بیت

 
 
 
 
ز خیرت خیر پیش آید، بکن چندانکه بِتْوانی
 
مکافات بدی کردن، نمی گویم  تو خود دانی
 
 
سعدی


[ دوشنبه 21 مهر 1393  ] [ 1:26 PM ] [ KuoroshSS ]

تک بیت

 
 
 
 
با خلق هر کرَم که کند هم خدا کند
 
باشد که ناگهی نِگهی هم به ما کند
 
 
ابوسعید ابوالخیر


[ دوشنبه 21 مهر 1393  ] [ 9:32 AM ] [ KuoroshSS ]

یا رب تو مرا توبه ده و عذر پذیر

 
 
 
ای واقفِ اسرارِ ضمیرِ همه کس
 
در حالتِ عجز دستگیرِ همه کس
 
یا ربّ تو مرا توبه ده و عُذر پذیر
 
ای توبه ده و عُذر پذیرِ همه کس
 
 
ابوسعید ابوالخیر


[ یک شنبه 20 مهر 1393  ] [ 6:38 PM ] [ KuoroshSS ]